چه کسی اصولگرایان را باهم آشتی خواهد داد؟/ پایداری - اصولگرایی و شروع رفاقتی از نو
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۳۸۴۱۲
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، این روزها هر چه بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیک میشویم؛ تلاش دو جریان اصلی کشور یعنی جریان اصولگرا و اصلاح طلب برای تعیین نامزد نهایی انتخاباتی بیشتر میشود و هر یک در تلاشند تا به نحوی رقیب را کنار زده و خود را برنده نهایی این میدان معرفی کنند؛ در این میان اما هر یک از این دو جریان در درون خود هم با مشکلاتی مواجه هستند که در ابتدا باید در صدد رفع و رجوع آن بر بیایند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نمونه بارز این موضوع را شاید بتوان جریان اصولگرا دانست که در درون خود تجربه چالشهایی را با جبهه پایداری در رسیدن به وحدت داشته است.
وقتی روحانی مدیون اصولگرایان میشودجبههٔ پایداری انقلاب اسلامی معروف به جبههٔ پایداری، وابسته به جناح اصولگرایی است که پس از وقایع انتخابات ریاستجمهوری ایران و خانهنشینی یازده روزه محمود احمدینژاد و مطرح شدن جریان انحرافی در مردادماه سال ۱۳۹۰ با برگزاری همایشی در حسینیه الزهرا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی رسماً اعلام موجودیت کرد.
در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ که اصولگرایان در حال چانه زنی بر سر انتخاب یک فرد بین محمدباقر قالیباف، غلامعلی حداد عادل و علیاکبر ولایتی بودند، جبهه پایداری نامزد خود را سعید جلیلی معرفی کرد؛ هر چند در آن مقطع عمده انتقادات متوجه ولایتی شد که چرا زمین را به نفع قالیباف ترک نکرد، اما پایداریها هم از ترکش این انتقادات بینصیب نماندند و حمایت از جلیلی یکی از دلایل شکست اصلیترین گزینه جناح راست یعنی محمدباقر قالیباف معرفی شد.
چهار سال بعد هم وقتی نوبت به دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری رسید، پایداریها در گردهمایی ۳هزار نفره اصولگرایان شرکت نکردند، زیرا در حال راه اندازی ساز و کاری جدا برای خود بودند. موضوعی که محمد دهقان عضو هیات رئیسه مجلس دهم درباره آن گفته است: بخشی از آرای روحانی در سالهای گذشته در اثر تفرقه اصولگرایان و عدم رسیدن به وحدت رخ داد و طبیعی بود که تفرقه بین اصولگرایان باعث شد هیچ کدام از نامزدهایشان توان مقابله با روحانی را نداشته باشند؛ به همین خاطرمی توان گفت آقای روحانی رای آوردن خود را مدیون عدم وحدت بین اصولگرایان است.
با این حال اما در انتخابات مجلس یازدهم و در آستانه رای گیری، شورای ائتلاف نیروهای انقلاب پس از چند دور مذاکرات فشرده با جبهه پایداری در نهایت توانستند یک لیست مشترک و واحد ارائه کنند. حال سوالی که در این میان برجا میماند این است که آیا جریان اصولگرا و جبهه پایداری در انتخابات آتی ریاست جمهوری هم به وحدت خواهد رسید یا اتفاق دیگری در راه است؟
اما شاید برای رسیدن به پاسخ این سوال بد نباشد که در ابتدا به ریشه اختلاف این دو از زبان برخی از شخصیتهای حزبی بپردازیم.
مقبولیت مهمتر است یا صلاحیت؟حسین کنعانی مقدم دبیرکل حزب سبز در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره علت اختلاف این دو جریان گفته است: بعد از اینکه احمدی نژاد در دوره اول ریاست جمهوری با همراهی اکثریت جریان اصولگرایی و جبهه پایداری روی کار آمد، در دوره دوم ریاست جمهوری او شاهد یک چرخش آشکار از وی شدیم، تا جایی که نزدیکان او هم از وی روی گردان شدند، بعد از این جریان، پایداری با بخشی از جریان اصولگرا دچار زاویه شد و ما شاهد این بودیم که بخشی از جریان پایداری در راستای حفظ خودش تلاش کرد در مخالفت با احمدی نژاد چندان واکنش نشان ندهد، این موضوع باعث شد که مخالفت در بین جریان اصولگرایی ایجاد شود.
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان در این باره گفته است: ریشه این اختلافات بیش از همه به دیدگاههای حداکثری که جبهه پایداری درباره اصولگرایی و انقلابی بودن دارد باز میگردد و معتقدند که باید این شاخصها بصورت حداکثری در نامزدها لحاظ شود و خیلی نباید به مقبولیت اهمیت داد، بلکه صلاحیت باید ملاک باشد و مقبولیت در درجه دوم قرار بگیرد.
موضوعی که مجید متقیفر سخنگوی جبهه پایداری هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان به آن اشاره کرده و گفته است که ما دنبال ایجاد شرایطی هستیم که در انتخابات آینده، جریان انقلابی نقش تعیینکنندهای داشته باشد تا نتیجه انتخابات به نفع مردم و نظام و انقلاب اسلامی رقم بخورد، به نحوی که گفتمان عدالت در رفتار و کردار مسئولینِ اجرایی ظهور پیدا کند.
او در ادامه گفته است که جبهه پایداری علاوه بر پیگیری رویکرد گفتمان انقلابی و عدالت محوری و ارائه راهکارهای برنامهای برای حل مشکلات مردم با ارائه شاخصهای انتخاب اصلح برای انتخاب شایستهترین فرد برای ریاست قوه مجریه، با رصد دقیق شرایط جامعه و تحولات احتمالی، متناسب با اقتضائات موجود تصمیم نهایی خود را اعلام خواهد کرد و دال مرکزی و رویکرد اصلی، تحقق گفتمان عدالت و روی کار آمدن جریان کارآمد، دلسوز و انقلابی است و تلاش میکنیم جریانات اصولگرای انقلابی را حول همین محور جمع کنیم. حال این اختلافات چگونه رفع و رجوع خواهد شد؟
چه کسی حلقه وحدت پایداری و اصولگرایان خواهد بود؟حمیدرضا ترقی فعال اصولگرا در پاسخ به این سوال که چه کسی حلقه وحدت پایداری و اصولگرایان خواهد بود؟ گفت: طبیعتا هیچ وحدتی با سهم خواهی، پا فشاری روی خواستههای جناحی و گروهی و عدم اغماض نسبت به کم و کاستیهای دیگر جریانها و احزابی که در یک مجموعه دور هم جمع شده اند و به وحدت میرسند امکان پذیر نیست و بدون شک اگر قرار باشد به وحدت رسید در ابتدا باید فصل الخطاب را در بین خودشان مشخص کنند و همه آن فصل الخطاب و داوری آن را در اختلافات بپذیرند. علاوه بر این باید از سهم خواهی و تاکید بر منافع حزبی و گروهی پرهیز شود.
او ادامه داد: ما برای رسیدن به وحدت دو روش داریم؛ اول اینکه از معیار واحد به مصداق قابل قبول همه برسیم و بعد هم اینکه از یک مصداق وحدت بخش و مورد اتفاق نظر به وحدت برسیم که این دو روش باهم متفاوتند؛ کمااینکه اگر بخواهیم از دیدگاه نظرهای متفاوت به یک مصداق واحد برسیم طبیعتا بسیار دشوار است و فرآیندش طولانی خواهد بود و نمیشود به این صورت در جریان اصولگرایی مصداقی پیدا کرد که همه بر روی آن اتفاق نظر داشته باشند.
ترقی افزود: اگر اصولگرایان به چنین مصداقی رسیده که همه روی آن به اتفاق نظر برسند و از سرمایه اجتماعی مناسبی هم در جامعه و بین مردم برخوردار باشد، طبیعتا وحدت هم به راحتی شکل خواهد گرفت و از ارائه لیستهای متفاوت جلوگیری خواهد شد، زیرا معیارها معمولا یکسان است و صرفا ممکن است در تطبیق این شاخصها اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ معتقدم که راه حل دوم یعنی مصداقی که مورد اقبال همه باشد میتواند وحدت را در بین جریان اصولگرایی ایجاد کند، مصداق که وحدت افزایش مییابد و مشکلاتش هم کمتر خواهد بود؛ پایداری هم بعید است که با این روش مخالفتی داشته باشد، یعنی ابتدا باید مصداق مورد قبول هر دو طرف را مشخص کنیم و بعد روی آن به وحدت برسیم.
علیرضا خجستهپور قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین هم درباره راه حل این موضوع گفته است که در انتخابات مجلس یازدهم هم اتفاق خوبی افتاد, اگرچه در لحظههای آخر بود اما در نهایت جریانهای مختلف اصولگرایی توانستند به وحدت برسند و مقداری از «من» های خود کوتاه آمده و به «ما» تبدیل شوند؛ از همین رو نیز شاهد بودیم لیستی که ارائه شد مورد توافق طیفهای مختلف اصولگرایان قرار گرفت.
قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین گفت: البته ممکن است آن لیست مورد توافق صد در صد همه احزاب اصولگرا نبوده باشد، زیرا اگر به هریک از احزاب گفته شود لیستی را ارائه میدهد که اعضای خودش در آن قرار گرفته باشد, اما یکی از اصول وحدت این است که با حفظ مواضع به گونهای وحدت کرد که کل آن جریان بتواند برنده انتخابات شود، این یکی از مختصات درون جریان اصولگرایی است و همانطور که گفتم زمان بسیاری صرف این وحدت شده است و اینگونه نیست که همه سلایق درون یک جریان به یک صورت باشد تا بتوانیم با هم کار کنیم.
این فعال اصولگرا در ادامه به نامی اشاره کرد که شاید داستان وحدت را کمی ممکن تر کندو پاسخ روشنتری به مصداقی که ترقی به آن اشاره کرد داده باشد ، او در ادامه گفته است این که سریع به موضوع مصداق پرداخته شود زود است، اما باید گفت که اگر نامی مانند آیتالله رئیسی مطرح شود احتمالا همه جریانهای درونی اصولگرا خیلی راحتتر به وحدت خواهند رسید. موضوعی که حسین کنعانی مقدم فعال اصولگرا هم درباره آن گفته است: آیتالله رئیسی یکی از افرادی است که اگر به میدان بیاید اکثر اصولگرایان روی او اجماع خواهند کرد، اما باید دید که می تواند از قوه قضائیه خارج شود و این مجوز را دارد یا خیر، شانس او هم بیشتر از قالیباف است.
حال باید دید که آیا آیت الله رئیسی در انتخابت آینده شرکت خواهد کرد یا خیر و آیا نام او به حلقهای برای وحدت درونی جریان اصولگرا بدل خواهد شد یا خیر؛ بهتر است همه چیز را به زمان بسپاریم و ببینیم که چه سرنوشتی برای اصولگرایان رقم می خورد.
فاطمه تورانلو
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: انتخابات 1400 انتخابات ریاست جمهوری باشگاه خبرنگاران جوان انتخابات ریاست جمهوری جریان اصولگرایی جبهه پایداری جریان اصولگرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۳۸۴۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سه گروه اصولگرایان از نظر عباس عبدی : از "ارزشی های واقعی" تا "بی شخصیت های هتاک"
عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «بیسابقه در تاریخ ایران» در روزنامه اعتماد نوشت: این روزها در کنار موضوعات مهم دیگر، شناخت جناحبندیهای داخلی جریان غالب اصولگرایان نیز میتواند جالب و آموزنده باشد. گرچه این جریان لایههای پیچیدهای دارد و به علت «قدرتمحور» بودن آنان مسائل مادی و منفعتی حرف اول را در مجادلات میان آنها میزند، ولی در مجموع میتوان آنان را ذیل سه گروه کلی تقسیمبندی کرد که البته هر کدام از این گروهها، به ویژه تندروهای آنان از باندها و زیرگروههای عجیب و غریبی تشکیل میشوند که هر کدام آنان میتوانند موضوع مطالعه و تحلیل جداگانهای قرار گیرند. گروه اول، در حال حذف کامل از عرصه سیاسی هستند. آنان همان اصولگرایان سنتی هستند که در انقلاب هم بودند، تقیدات شرعی دارند، بیش از آنکه دنبال منافع و قدرت باشند، خود را ملتزم به ارزشها و برداشتهای دینی خود میدانستند، هر چند از سال ۱۳۶۸ به بعد آنان نیز «قدرتمحور» بودند، ولی صبغه عقیدتی آنان و نیز سابقه تاریخی خودشان، به ویژه در رابطه با روحانیت مانع از هضم آنان در هزار لای قدرت میشد. حدی از استقلال را برای خود قائل بودند، همین استقلالجویی و پرهیز از غوطهور شدن در عوامگرایی افراطی آنان را کمکم به حاشیه بُرد و حضور سیاسی آنان را بسیار کمرنگ کرد. نکته جالب اثرات رسانهای بر حذف و یا به حاشیه راندن این گروه است. ابزارهای اصلی آنان برای حضور در میدان در درجه اول حمایت قدرت سپس انحصار صدا و سیما و بالاخره شبکههای مساجد بود، ولی کمکم شبکه مساجد را با نیروهای جدید از دست آنان خارج کردند سپس هیاتهایی را جایگزین نهاد مجلس نمودند. در ادامه با شکستن انحصار رسانهای و آمدن شبکههای اجتماعی و بالاخره تغییر ریل قدرت به سوی جوانگرایی، این جناح عملا از گردونه سیاست به خارج پرتاب شدهاند و شانس چندانی برای حضور دوباره ندارند. نه انگیزه کافی دارند و نه حتی توان لازم را. بسیاری از آنان ناامید از آینده هم هستند. فرزندان اغلب آنان راه خود را از سیاست رسمی جدا کردهاند. گروه دومی از اصولگرایان هستند که کمابیش ادامه گروه اول هستند، با این تفاوت که در عرصه مدیریتی کشور حضور دارند. کم هم نیستند، هر چند به مرور در حال اخراج هستند. اینها اغلب نسل بعدی گروه اول هستند. فاقد انسجام و تشکیلات روشنی هستند ولی به صورت فردی حضور عمومی دارند، حرف میزنند، نقد میکنند، افشاگری میکنند، التزامات آنان به قدرت فرع بر تعهدات آنان به حقیقت و واقعیت است. با توجه به صبغه اصولگرایی که دارند، راحتتر هم حرف میزنند. حس میکنند که به آنان خیانت شده و مورد سوءاستفاده سیاسی قرار گرفتهاند. هر دو گروه فوق از برخی جهات با بخشهایی از اصلاحطلبان نزدیکیهای تحلیلی و فکری دارند. هر دو گروه تقیدات مذهبی متعارفی دارند و نسبت به آن نیز حساس هستند. گروه سوم مجموعهای متنوع هستند که متشکل از نسلهای دوم و سوم هستند. ویژگی اصلی آنان «قدرتمحوری» است، ولی تعبیر خود را از آن دارند. در واقع قدرت و ثروت را برای خود میخواند. مذهب آنان عمیق نیست، بیشتر مناسکی و نمایشی است. ضوابط و ارزشهای دینی برای آنان در خدمت بالا رفتن از نردبان قدرت است و فقط تا همین مرحله اهمیت دارد. دین آنان تقریبا جدید است. آنان از فرقهها و دستهها و باندها و گنگهای گوناگونی تشکیل شدهاند. به همین دلیل است که از بیرون نمیتوان فهمید چرا به یکباره فرد مهم این جناح در تهران اول نمیشود و شخص دیگری نفر اول میشود. این محصول تشکیلات فرقهای آنان است. وحدت تشکیلاتی ندارند و اتفاقا به دلیل ماهیت باندی خود، اختلافات عجیب و غریب داخلی دارند. قدرتمحوری آنان تا حدی است که مغایر با اولویتهای خودشان نباشد، لذا در جریان اخیر حجاب به صورت غیرمستقیم در برابر تذکر به روند جاری رسمی علیه زنان حمله کردند. ذهنیتهای آنان تخریبی است. گرایشهای آخرالزمانی دارند و این گرایش نه از روی اعتقاد، بلکه به این علت است که بحث و گفتوگوی عقلانی را بلاموضوع میکند. ضد علم، طرفدار نظریه توطئه، مخالف قانون و حاکمیت آن هستند. ادبیات آنان در فضای مجازی مشهود است. هتاکانه و غیردینی است. بسیار متکی به رسانههای انحصاری هستند. در عمل هیچ ایده و برنامه ایجابی ندارند، جز ویرانگری و تخریب و تقابل در داخل و خارج از کشور. تناقضات گفتاری و رفتاری آنان فراوان و شدید است ولی در ذیل کسب قدرت به هر قیمتی قابل رفع است. به راحتی چشم را بر فساد خود و دوستانشان میبندند، حتی آن را توجیه هم میکنند. برای آنان «حق» معنای مستقلی از «نفع» و «قدرت» خودشان ندارد، لذا بیشخصیتترین رفتارهای سیاسی را در تاریخ جدید ایران از خود نشان میدهند. مهمتر از همه اینکه فاقد حداقلی از اخلاقیات و شرم هستند. به راحتی دروغ میگویند و تهمت میزنند و حرف خود را تغییر میدهند، حقیقت مسلم و روشن را نفی میکنند، در تاریخ ایران وجود گروهی مشابه آنها یا بیسابقه است یا کمسابقه. کانال عصر ایران در تلگرام