توجه به مفاخر موجب تقویت هویت فرهنگی میشود/ رونمایی از ۵ جلد کتاب ناظمالاطباء کرمانی
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۴۲۹۲۳
همایش بزرگداشت میرزا علی اکبرخان نفیسی ناظم الاطباء کرمانی با استاندار کرمان، مدیر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، جمعی از اساتید دانشگاه ها در محل استانداری کرمان برگزار شد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از راه آرمان؛ پیش از ظهر امروز در همایش بزرگداشت میرزا علی اکبرخان نفیسی ناظم الاطباء کرمانی با حضور علی زینی وند استاندار کرمان، محمد رضا علیزاده مدیر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، جمعی از اساتید دانشگاه ها در محل استانداری کرمان برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تقویت هویت فرهنگی با توجه به آثار و مفاخر فرهنگی در طول تاریخ
علی زینی وند با بیان اینکه استان کرمان به قدمت تاریخ در تاریخ کهن کشور کهن، آثار در حوزه های مختلف و مفاخر بزرگی دارد، گفت: بخشی از هویت جذاب ایران را کرماین ها رقم زدند که این مسئله برای ما جای افتخار دارد.
استاندار کرمان ادامه داد: مباحث فرهنگی و هویتی در جامعه خوراک روح انسان ها و بن مایه زندگی بشریت است و اگر این فرهنگ را حفاظت و حراست نکنیم و به نسل آینده منتقل نکنیم؛ در طول تاریخ زندگی دچار یک انقطاع فرهنگی، تربیتی و هویتی می شویم.
وی افزود: هر گونه انقطاع فرهنگی، نوعی آشفتگی در هویت نسل های جامعه ما به وجود می آورد و در شرایط کنونی این آشفتگی در نسل جوان ما مشهود است که دلیل این امر بستر فضای مجازی است که همه سطوح جامعه بدون پالایش و هدف گذاری خاص به اطلاعات دست می یابند و اگر بن مایه نسل ما قوی و فرهنگی نباشد، نسل جوان ما دچار پوچی و سرگردانی می شود.
این مقام مسئول تصریح کرد: یکی از راهکارهای تقویت هویت فرهنگی، توجه به آثار و مفاخر فرهنگی در طول تاریخ است که این اقدام موجب پیوند نسل با دوره ای از تاریخ گذشته می شود و این پیوند می تواند در روند توسعه کشور تأثیر گذار باشد.
زینی وند با بیان اینکه پایه توسعه، فرهنگ و فضای روح انسان ها است، اظهار کرد: چنانچه فضای روح انسان ها دچار تزلزل شود، بنابراین نسلی که باید اداره کشور را به دست گیرد، محکم و با اراده نخواهد بود.
استاندار کرمان با تأکید بر اینکه در حوزه آثار و مفاخر فرهنگی و تاریخی دست استان کرمان پر است، گفت: برگزاری همایش بزرگداشت ناظم الاطباء کرمانی هوشمندانه بود.
وی با اشاره به اینکه ناظم الاطباء کرمانی دارای توانمندی ها مختلف در عرصه های فرهنگ، هنر و آثار ایران است، خاطر نشان کرد: شاخصه اصلی او پیوند با مردم بوده است که البته شاخصه سیاسی او نیز باید برجسته شود.
رونمایی از ۵ جلد کتاب ناظمالاطباء کرمانی
محمدرضا علیزاده گفت: این همایش قرار بود سال گذشته در تاریخ ۱۴ دی ماه برگزار شود که با توجه به شهادت سردار سپهبد شهید سلیمانی، برگزاری این همایش به امروز موکول شد.
مدیر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان ادامه داد: انجمن مفاخر فرهنگی استان کرمان فعالیت خود را از سال ۱۳۷۰ با برگزاری کنگره بین المللی خواجوی کرمانی آغاز کرده است و تا کنون فراز و نشیب های بسیاری داشته و برنامه های خوبی را دنبال کرده است.
وی با اشاره به برگزاری همایشی های متعدد توسط انجمن مفاخر فرهنگی استان کرمان عنوان کرد: از سال ۷۰ تا ۹۷، بیست عنوان کتاب توسط انجمن تدوین و چاپ شده و از سال ۹۷ تا ۹۹ نیز ۲۹ عنوان کتاب به چاپ رسیده است.
علیزاده افزود: رونمایی ۲۴ جلد کتاب های چاپ شده با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شد و امروز نیز شاهد رونمایی ۵ کتاب مربوط به ناظم الاطباء کرمانی خواهیم بود.
مدیر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان با بیان اینکه از سال ۹۵ کمیته علمی انجمن مفاخر فرهنگی استان کرمان تشکیل شده است، تصریح کرد: چاپ کتب و برگزاری همایش ها را مدیون این کمیته هستیم.
این مقام مسئول با تأکید بر اینکه از سال ۱۳۸۵، ۳۶ تن از مفاخر شناسایی شده اند که کتاب مربوط به ۲۴ نفر از آنان به چاپ رسیده است، خاطر نشان کرد: از سوی دیگر شهرداری کرمان نیز خیابانی را در بلوار جمهوری شهر کرمان به نام ناظم الاطباء کرمانی نامگذاری کرده ، فصلنامه ای اختصاصی در این راستا در نظر گرفته شده و برنامه هایی نیز توسط صدا و سیما تولید شده است.
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: مدیر اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ناظم الاطباء کرمانی استاندار کرمان مفاخر فرهنگی استان کرمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۴۲۹۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تداوم فرهنگی ایران از دیدگاه اسلامی ندوشن
علی اکبر جعفری ، عضو هیات علمی دانشگاه یزد به مناسبت ۵ اردیبهشت سالروز درگذشت دکتر اسلامی ندوشن ، در مطلبی نوشت: اسلامی ندوشن کتاب رباعیاتش- بهار در پاییز-که فشرده دریافتهای عمر خود میداند با این رباعی آغاز میکند: «آن دخت پریوار که ایران من است پیدا و نهان بر سر پیمان من است هم نیست ولی نهفته در جان من است هم هست ولی دور ز دامان من است» او عشق پیدا و پنهان خود به ایران را که جان در گرو آن دارد در این رباعی بیان میکند و البته که بیش از دهها جلد از آثار ش نیز اعم از کتاب و مقاله، عنوان «ایران» بر تارک خود دارد. حتی نابجا نیست اگر بگوییم کمتر نوشتهای از او میتوان یافت که در آن سخنی از ایران نرفته باشد . اما با وجود این عشق پرشور به ایران، هرگز از تلخیها و ناکامیابی های این سرزمین نیز دور نمانده و همواره اعتقاد و ارادت به ایران را با نقد و نقب معایبش بازخوانده است. در مقدمه همین کتاب بهار در پاییز مینویسد: «این را موهبتی میدانم که در کشوری به دنیا آمدهام که پر از حکمت و عبرت و رمز و راز است، کشوری چون ایران که مانند معشوقهای غزل فارسی هم دلفروز است و هم رنجدهنده.» و شبیه به همین مضمون را در پایان جلد چهارم کتاب روزها و در بخش حسابرسی از خود نیز میآورد: «کشوری را نمیشناسم که آنچه ایران به من داد، توانسته باشد بدهد. با همه آنکه افتاد مشکلها... ، از این که در این خاک به دنیا آمدهام، از بخت خود شکرگزارم. ایران مانند معشوق غزل فارسی است که هم همۀ عوامل ستمگری را با خود دارد و هم نمیتوان از او دل برگرفت.» اسلامی ندوشن در اولین مقالۀ کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» سیمای ایران باستان را در چهار محور ترسیم میکند؛ کشور آفتاب رخشان و آسمان پاک؛ واقع در ناف کره زمین، کم باران... از اینکه آفتاب رخشان داشته، خورشید فرمانروا و مهر در نظر مردمش پایگاه خاص یافتند و آسمان صافضمیر مردمش را به عمق لایتناهی متوجه کرد و کمبارانی سر مردمش را در انتظار دهش آسمان به بالا نگاه داشت و واقع بودن در مرکز جهان او را کشوری حادثهخیز کرد و سپس دین اشراقیاندیش زرتشتی را در خور توجه مییافت که در آن، اندیشۀ اشراقی ملهم از احساس و قلب مانع آن نیست که اهورامزدا خدای خرد نیز باشد در مقالۀ «ایران لوک پیر» از کتاب ایران و یونان در بستر باستان که در سال 1378 منتشر شد نیز به سیادت بیهمتای سیاسی ایران در جهان باستان میپردازد و در تمدن امپراتوری هخامنشی، این اقتدار سیاسی را متکی بر برتری ایرانیان در کشاورزی و جنگاوری میشناسد. «ایران و یونان» مقالۀ دیگری از این کتاب است که در کمال بیطرفی به مقایسه این دو کشور باستانی پرداخته شده است؛ هر یک زائیده اوضاعواحوال خاص سرزمین خود؛ ایران گرایش به فرهنگ عملی داشته است و یونان گرایش به فکر و چون وچرا... ایران ادارۀ دنیای شرقی را بر عهده داشت، اما شهر-کشورهای یونان بیشتر از این باری بر دوش نداشتند که خود را بپایند. ازاینرو میتوانستند در دو خط فلسفه و سوداگری کار کنند. و سرانجام بر این نکته تأکید دارد که؛ هیچکس نمیگوید که مردم ایران در دوران امپراتوری عیبهایی نمیداشتهاند، ولی در میان عیبها و حسنها این نیز مهم است که یک حکومت ملت خود را سربلند و کارساز و ایمن نگاه دارد. اما او در باره تاریخ ایران بعد از اسلام در کتاب «ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟» سقوط ساسانیان و گرویدن ایرانیان به دین اسلام را مهمترین رویداد در تاریخ سههزارسالۀ ایران میداند که موجب میشود تا با فروپاشی نظام طبقاتی ساسانی بسیاری از استعدادها مجال رشد بیابند و مرزهای کشوری که بر سر چهارراه شرق و غرب و شمال و جنوب بود بهتدریج به روی اقوام و ملل گوناگون گشوده شود و آمیزشی در نژادها و فرهنگهای آن به وجود آید؛ و سپس بنا به شواهد تاریخی میگوید؛ بنیامیه که خلافت را به فساد آلودهاند سرزمینهای فتحشدهای چون ایران را به دیده تحقیر مینگریستند. همین رفتارها تبعیضآمیز بهتدریج واکنش قوم ایرانی را برمیانگیخت و در غیاب قدرت فائقه سیاسی پیشین، برای مهار این اجحافها و برتریطلبیها، نوعی سیادت فرهنگی را جانشین سیادت سیاسی سابق خود کرد. اسلامی ندوشن، نخستین پیشگامان این جریان را ابن مقفع، طبری و حلاج میداند که در پیوند ذخایر فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام جانفشانی کردند؛ اما او قرن سوم هجری را بهواسطه احیاء زبان فارسی دری و سرایش شاهنامه فردوسی مهمترین قرن تاریخ ایران پس از اسلام میشناسد و معتقد است اگر کشور اسیر دست تورانینژادانی نظیر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان نشده بود بهویژه با ظهور تفکر علمگرای کسانی چون رازی، فارابی، ابنسینا و بیرونی، ایران سرنوشت گشاینده و روشنتری مییافت ولی در برابر همدستی این کارگزاران تورانی با خلفای بغداد ناگزیر به اتخاذ روشهای دفاعی نرم گردید و از نظر او ادبیات عرفانی، پناهگاه قوم ایرانی گشت: «ورود عرفان به ادب فارسی با این آبوتاب و عرض و طول بسیار معنیدار است. ایرانیان از نبرد متعارف چه با بازو و چه با قلم خسته شدند. دیدند که کار پیش نمیرود؛ بنابراین در عالم معنا پناه جستند.» در نظر اسلامی ندوشن، هرچند گرایش ایرانیان به عرفان و تصوف از سر ناگزیری و در واکنش به قشریگری و ایرانستیزی بود که با سقوط سلسلههای ایرانیگرای چون سامانی و صفاری و آلبویه، و ورود ترکهای غزنوی و سلجوقیِ تحتالحمایۀ خلافت بغداد پدید آمده بود اما از جهتی هم اسباب ظهور سخنگویان ممتازی چون مولانا، حافظ، سعدی، خیام و عطار و... شاهکارهای بزرگی در ادب فارسی فراهم کرد که جز با رشد و نضج در مکتب عرفانی ایران قابل ظهور نبودند. بنابراین به اعتقاد اسلامی ندوشن ایران در دوره میانه تاریخ خود که به دوران پس از اسلام شناخته میشود از امپراتوری سیاسی دوره باستان بهنوعی امپراتوری فرهنگی کوچ کرده و با بهرهگیری از آموزههای اسلام راستین و میراث اشراقی ایران باستان، سنت فکری ژرفنگر و گشایندهای به نام عرفان بنیان نهاد که توازن بخش ایرانیت و اسلامیت بود و عیارهای انسانی و اسلامی را در هم میآمیخت تا خود را از کوران تعصب و تزاید، برهاند و راه تعقل و توازن را به مردم بنماید، حاصل چنین رویکردی بزرگترین شاهکارهای فرهنگ و ادب فارسی است که در این دوران به وجود آمد. بنابراین از دیدگاه وی، ورود اسلام به ایران مهمترین حادثه در تاریخ دراز آهنگ ایران است. چون در کتاب ایران و تنهائیاش نیز آورده است؛ در میان افتادنهای تاریخ، افتادن ساسانیها از همه عجیبتر است براثر آن سرنوشت ایران دگرگون گشت و ورق تازهای در تاریخش باز شد. چه میبایست کرد؟ اسلام، با پیام توحید، عدالت، و... به ایران آمده و ایرانی آن را با آغوش باز پذیرا گشت؛ اما دیری نپایید که بنیامیه، سیاست تبعیض نژادی در پیش گرفت و مردمی را که بیش از هزار سال، پیشینه مدنیت و جهانداری داشت، «عجم» و «موالی» خواند. او دراینباره می گوید؛ هر چند پیام اسلام، شیرین و گوارا بود وحتی پارهای قیدهای زندگی اجتماعی ایرانیان همچون نظام طبقاتی را از میان برداشت و سبب شکفتگی استعدادها گشت؛ ولی عملکرد بنی امیه وبنی عباس که به نام اسلام حکم میراندند، ایرانی را بار دیگر در تاریخ خویش، بر سر دوراهی قرار داد. این جنبوجوش تازه و درعینحال تنگناهایی که ایرانی احساس میکرد، او را چند گاهی در ابهام و گیجی فروبرد، ولی سرانجام تصمیمی تاریخی گرفت. تصمیم نهایی آن شد که دین جدید پذیرفته شود، بیآنکه ایران از دست برود. ایران به صورتی که در گذشته بود دیگر نمیبود اما جوهره آن را میشد در شکل دیگری نگاه داشت. او در ادامه می گوید؛ من گمان میکنم که تاریخ این هزار و چهارصد ساله ایران بر روی این تصمیم حرکت کرده است. این امر، از یک سو به آفرینشِ گونهای پویش و پویایی انجامید که سرچشمه آثار مهمی شده است؛ و لذا ازاینپس وزنه زندگی بر فرهنگ افتاد. در پی این تحول دورانساز، فرهنگ ایران اسلامی با فرهنگ کهن ایرانی پیوند یافت. سپس با تأکید فراوان ادامه می دهد؛ در این میان جایگاه شاهنامه، ممتاز است. زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند؛ و به تولای آنان، باز ایرانی شد قومی متفاوت با دیگران، این کتاب، ایران گذشته را به ایران بعد پیوند داد. ایران، تغییر مذهب داده بود، ولی زبان فرهنگ، زبان جاویدان و عام است ازاینرو، فرهنگ ایران باستان، همچون آب قنات که از ژرفای خاک و پنهان حرکت میکند، به دوران اسلامی نفوذ کرد؛ و رد پای خود را بر همه چیزاز آداب و آیینها، آتشافروزی نوروز، موسیقی، نقشهای قلمکار، قالی، کاشی، اندرزها، نامها، یادها، داستانها و...گذاشت. اسلامی ندوشن در کتاب مرزهای ناپیدا از این انباشت فرهنگی که تهنشین وجدان آگاه و ناآگاه قوم ایرانی است بهعنوان مرزهای ناپیدا یاد می کند و آن را بایگانی ذهنی و حافظه تاریخی حبس شدۀ گذشتگان میداند که بقول خیام؛ گفتند فسانهای و در خواب شدند، او معتقد است؛ همین افسانۀ بزرگ، در اتصال رودوار خود، زندگی انسان را پهناور کرده است تا انسان از مرحله خور و خواب درگذرد و پشت دیوار سربیرنگ پوچی و ملالت متوقف نماند و امروز خود را بر پایه آموختههای دیروز، سامان آگاهانهتری دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام