Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، متن ترجمه فارسی مقاله محمد جواد ظریف در نشریه فارن افرز به شرح زیر است :

"سال 2016 دونالد ترامپ به عنوان نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری وعده داد که به باد دادن ثروت و جان آمریکایی‌ها در جنگ در غرب آسیا پایان دهد. با این حال، او در دوران کاری‌اش، ایالات متحده را بیش از پیش در این منطقه به دام انداخت و چنان به اختلافات دامن زد که اوضاع به نقطه‌ای رسید که یک حادثه کوچک می‌توانست به سرعت از کنترل خارج شده و به جنگی بزرگ منجر شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دولت جدید در واشنگتن با انتخابی بنیادین روبروست. یا می‌تواند سیاست‌های شکست‌خورده دولت ترامپ را در پیش بگیرد و به مسیر پست‌انگاری همکاری بین‌المللی و قوانین بین‌المللی ادامه دهد (بی‌اعتنایی‌ای که در تصمیم سال 2018 ایالات متحده به خروج یکجانبه از برنامه جامع اقدام مشترک، معروف به توافق در هسته‌ای که تنها سه سال پیش از آن توسط ایران، چین، فرانسه، آلمان، روسیه، انگلستان و اتحادیه اروپا امضا شده بود، بسیار مشهود بود). یا اینکه دولت جدید می‌تواند مفروضات شکست‌خورده گذشته را کنار گذاشته و ارتقاء صلح و مودت را در منطقه دنبال کند.

جو بایدن رئیس‌جمهور ایالات متحده می‌تواند با پایان دادن مؤثر سیاست شکست‌خورده «فشار حداکثری» ترامپ و بازگشت به توافقی که سلفش آن را ترک کرد، در مسیری بهتر گام گذارد. در آن صورت، ایران نیز به اجرای کامل تعهداتش ذیل توافق هسته‌ای بازخواهد گشت. اما اگر واشنگتن به جای این کار بر امتیازگیری اصرار کند، این فرصت از دست خواهد رفت.

برخی از سیاستگذاران و تحلیلگران غربی همچنان از «مهار» ایران سخن می‌گویند. اما بهتر است آن‌ها به یاد بیاورند که ایران به عنوان یک بازیگر قدرتمند در منطقه دغدغه‌های امنیتی، حقوق و منافع مشروعی دارد – درست مانند هر کشور دیگری. آن‌ها باید به جای تن دادن به این توهم کهنه که ایران نباید از حقوقی مشابه با دیگر کشورهای مستقل برخوردار باشد، اراده پذیرش آن دغدغه‌ها را داشته باشند. ما همواره به صراحت تمام بیان کرده‌ایم که به هر ابتکاری برای گفت‌وگوی منطقه‌ای که با حسن نیت طرح شده باشد، پاسخی مثبت می‌دهیم. برای ما، حسن نیت، حسن نیت به دنبال می‌آورد.

در جست‌وجوی الگویی (پارادایمی) جدید

حضور نظامی ایالات متحده در منطقه ما در دو دهه گذشته، خساراتی وصف‌ناپذیر بر جای گذاشته است، بی‌آنکه دستاورد چندانی داشته باشد. به نوشته مؤسسه امور عمومی و بین‌المللی واتسون، جنگ‌های پس از حملات  یازده سپتامبر مستقیما به مرگ دستکم 800 هزار نفر منجر شده – و به صورت غیرمستقیم، به تلفاتی به مراتب بیشتر. از سال 2001، دستکم 37 میلیون نفر در این منطقه مجبور به ترک خانه‌های خود شده‌اند.

به واسطه تجاوزات و صادرات تسلیحاتی ایالات متحده، همسایگی ایران به نظامی‌ترین منطقه جهان بدل شده است. عربستان سعودی، با جمعیت بومی کمتر از 27 میلیون نفر، بزرگترین واردکننده جنگ‌افزار در جهان است و عمده این تسلیحات را نیز از ایالات متحده خریداری می‌کند. امارات عربی متحده، یکی دیگر کشورهای پیشتاز در خرید جنگ‌افزارهای آمریکایی، با وجود آنکه جمعیتی کمتر از 1.5 میلیون نفر دارد، در رده هشتم واردکنندگان تسلیحات در جهان قرار دارد. این کشورها با جنگ‌افزارهای خریداری‌شده بارانی از مرگ و خرابی بر سر شهروندان یمنی فرود آورده‌اند و کاخ سفید هم، ابتدا در دوران رئیس‌جمهور باراک اوباما برای این کار به آن‌ها چراغ سبز داد و بعد در دوران ترامپ برای آن‌ها چک سفیدامضا صادر کرد.

در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، واشنگتن تمایلش به درگیری را مستقیما تا دروازه ایران آورد. ژانویه سال گذشته، ایالات متحده سردار قاسم سلیمانی را ترور کرد و با این کار شرایط مشوش منطقه‌ای را که از خشونت‌های تروریستی به ستوه آمده بود، بیش از پیش بی‌ثبات کرد. این قتل، یک فرمانده برجسته در مبارزه علیه گروه به اصطلاح دولت اسلامی (داعش) و دیگر گروه‌های شبه نظامی در عراق و سوریه را حذف کرد – و جنایتی نابخشودنی به فهرست طولانی تجاوزات ایالات متحده علیه ایران افزود.

ایالات متحده نمی‌تواند به سادگی خسارتی را که اقداماتش موجب شده، جبران کند. اما یک دولت جدید می‌تواند به یکی از خطاهای بزرگ دولت قبلی، یعنی خروج سال 2018 ترامپ  از توافق هسته‌ای با ایران، بپردازد. آن رئیس‌جمهور ایالات متحده تلاش کرد تا یک دستاورد دیپلماتیک چندجانبه بزرگ را از میان بردارد و بعد با آغاز کارزاری از جنگ آشکار اقتصادی، مردم ایران را هدف قرار داد تا عملا ایران را به دلیل پایبندی به یک توافق مورد تأیید سازمان ملل متحد تنبیه کند. تحریم‌هایی که دولت ترامپ اعمال و بازاعمال کرده است، حتی واردات اقلام مورد نیاز برای مقابله با همه‌گیری کووید-19 را هم تقریبا ناممکن کرده است. اما این دشواری‌ها، نه ما را به تسلیم واداشت، نه به فروپاشی اقتصاد ما منتهی شد و نه محاسبات راهبردی ما را دستخوش تغییر کرد.

بلکه، همانطور که پیش از این همواره اینطور بوده و همواره همینطور خواهد ماند، فشار علیه ایران، نتایجی در تضاد کامل با آنچه در اصل مد نظر بوده به وجود آورده است. به عنوان نمونه، در سال 2005، ایالات متحده و متحدانش از ایران خواستند از حق غنی‌سازی اورانیوم صرف نظر کند و به نحوی غیرمنصفانه از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحده (علیه ایران) تحریم وضع کردند. با وجود آن فشار اقتصادی، ایران بین سال‌های 2005 تا 2012 تعداد سانتریفیوژهای خود را از 200 به 20000 دستگاه افزایش داد و بیش از 17000 پوند اورانیوم غنی‌شده در سطح 3.67 درصد و بیش از 440 پوند اورانیوم با غنای 20 درصد تولید کرد. به همین ترتیب، کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ هم با گسترش منابع اورانیوم با غنای پایین ما از 660 پوند به 8800 پوند و ارتقاء سانتریفیوژهایمان از مدل قدیمی‌تر IR-1 به مدل به مراتب توانمندتر IR-6، مصادف شده است.

ترک توافق هسته‌ای از سوی ایالات متحده، یک چیز را ثابت کرد – اینکه امضای وزیر خارجه ایران، از امضای رئیس‌جمهور مبسوط الید ایالات متحده وزن بیشتری دارد. حتی اوباما هم نتوانست از تصویب تمدید ده ساله قانون تحریم‌های ایران در کنگره ایالات متحده ممانعت کند، که این نقض روشن همان توافقی بود که دولت او مذاکره کرده بود. بی‌اعتنایی ترامپ به تعهدات ایالات متحده – که نه فقط توافق هسته‌ای، بلکه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که این توافق را تأیید کرده بود را هم نادیده می‌گرفت – این احساس را تقویت کرد که ایالات متحده یک شریک غیرقابل اتکاست.

بنابراین، بله، ایران از ماه می 2019، توانمندی‌های هسته‌ای خود را به میزان قابل توجهی افزایش داده است – اما این کار را در انطباق کامل با بند 36 توافق هسته‌ای انجام داده که به ایران اجازه می‌دهد «اجرای تعهداتش (ذیل توافق) را متوقف کند»، اگر طرف امضاکننده دیگر هم اجرای تعهداتش را متوقف کرده باشد. اگر دولت جدید ایالات متحده امیدوار است که جهت حرکت کنونی را تغییر دهد، باید فورا تغییر مسیر دهد.

حالا باید چه کرد؟

دولت تازه‌وارد بایدن هنوز هم می‌تواند توافق هسته‌ای را نجات دهد، اما مشروط بر اینکه بتواند اراده سیاسی‌ای واقعی را در واشنگتن به منصه ظهور برساند تا نشان دهد که ایالات متحده حاضر است تا شریکی واقعی در تلاش‌های جمعی باشد. دولت ترامپ باید با حذف نامشروط و کاملا مؤثر تمام تحریم‌هایی که از زمان روی کار آمدن ترامپ اعمال، بازاعمال یا ذیل برچسب تازه‌درآمده‌اند، آغاز کند. در مقابل، ایران تمام تدابیر جبرانی را که پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای اجرایی کرده، به عقب بازخواهد گرداند. پس از آن، اعضای باقی‌مانده برجام تصمیم خواهند گرفت که آیا ایالات متحده باید اجازه یابد که کرسی پشت میزی که در سال 2018 آن را ترک کرد، بازپس‌ بگیرد یا نه. بالأخره توافقنامه‌های بین‌المللی، درب‌های گردان نیستند و یک طرف نمی‌تواند بعد از آنکه بر اساس هوی و هوس به سادگی یک توافق مذاکره‌شده را ترک کرد، حق بازگشت خودکار به آن را داشته باشد  - و از مزایای آن بهره‌مند شود.

اگر واشنگتن یا متحدانش در اتحادیه اروپا، برای توافقی که در طول سالیان سال مذاکره، به دقت ساخته و پرداخته شده، مفاد تازه‌ای طلب کنند، این بازگشت به مخاطره خواهد افتاد. بگذارید در این خصوص صریح باشیم: تمام طرف‌های توافق هسته‌ای (از جمله ایالات متحده) توافق کردند تا به دلایلی کاملا عمل‌گرایانه گستره آن را به موضوعات هسته‌ای محدود کنند. ما به دقت بر سر جداول زمانی محدودیت‌های اعمالی توافق مذاکره کردیم و ایران به واسطه همین جداول زمانی، پذیرفت که از بسیاری از منافع اقتصادی منتج از این توافق صرف نظر کند. سیاست‌های دفاعی و منطقه‌ای ایران موضوعی برای بحث نبودند، چراکه غرب حاضر نبود به مداخلات خود در منطقه ما، که چند دهه است به چنین آشوبی دامن زده، پایان دهد و ایالات متحده – و همینطور فرانسه و انگلستان – حاضر نبودند فروش پرسود جنگ‌افزار را، که بر آتش منازعه دمیده و منابع منطقه ما را تحلیل برده است، محدود کنند. ایران به عنوان بخشی از مذاکرات هسته‌ای، محدودیت‌های پنج ساله و هشت ساله‌ای را به ترتیب بر خریدهای دفاعی و موشکی خود پذیرفت. داد و ستد  - و در حقیقت فداکاری‌هایی – که ما برای تحقق این توافق کردیم، نمی‌تواند از میان برداشته شود؛ نه حالا و نه هرگز. امکان هیچ بازمذاکره‌ای وجود ندارد. ایالات متحده نمی‌تواند اصرار کند که «آنچه برای من است، برای من است و آنچه برای توست، قابل مذاکره است» و خواست خود را بر ایران تحمیل کند.

جدا از موضوع هسته‌ای، ایران همواره آماده بوده تا در مورد مسائلی که منطقه ما را مشوش کرده است، گفت‌وگو کند. اما این مردم منطقه هستند و نه خارجی‌ها، که باید این موضوعات را حل و فصل کنند. نه ایالات متحده و نه متحدان اروپایی‌اش از حق ویژه‌ای برای رهبری یا پشتیبانی از گفت‌وگوهای آینده برخوردار نیستند. بلکه، منطقه خلیج فارس نیازمند یک ساز و کار منطقه‌ای برای تشویق دیپلماسی و همکاری و کاستن از ریسک سوء محاسبه و منازعه است.

ایران مدت‌هاست که از تشکیل یک مجمع گفت‌وگوی منطقه‌ای حمایت می‌کند – از زمان قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال 1987 تا ابتکار صلح هرمز معروف به HOPE، که ایران در سال 2019 آن را به مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه کرد. در چنین مجمعی، کشورها می‌توانند با تدابیر اعتمادساز دغدغه‌های خود را برطرف کرده، گلایه‌های خود را از طریق گفت‌وگو حل کنند و با مشارکت در تلاش‌های دارای منافع متقابل، مسائل مشترک را حل و از منافع جمعی حراست کنند. ابتکار صلح هرمز، پیش‌نویس آینده نیست – هر ساز و کار دائمی‌ای باید به صورت جمعی توسط تمام قدرت‌های منطقه‌ای به دست آید. اما این طرح پیشنهادی، نمایانگر خواست ایران برای داشتن جامعه‌ای قدرتمند، باثبات، آرام و شکوفا از کشورها و عاری از تحمیل هژمونی منطقه‌ای یا جهانی است.

چارچوب ابتکار صلح هرمز بر اصول مورد پذیرش جهانی بنا شده است. احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی از جمله این اصول است. دولت‌های مشارکت‌کننده متعهد می‌شوند که برای نمادهای تاریخی، مذهبی و ملی یکدیگر احترام قائل شده و از مداخله در امور داخلی یا خارجی یکدیگر اجتناب کنند. درون آنچه ما آن را «جامعه هرمز» نامیده‌ایم، کشورها متعهد می‌شوند که مناقشات خود را به شکل صلح‌آمیز حل و فصل کرده و از مشارکت در ائتلاف‌ها یا هم‌پیمانی‌هایی علیه یکدیگر خودداری کنند. در اکتبر سال 2019، حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران برای تمام کشورهای جامعه هرمز یعنی بحرین، کویت، عراق، قطر، عمان، عربستان سعودی و امارات عربی متحده، نامه نوشت تا رسما آن‌ها را به پیوستن به این ابتکار دعوت کند. آن دعوتنامه هنوز روی میز است.

لازمه موفقیت ابتکار صلح هرمز یا هر ابتکار دیگری، آن است که دولت‌های منطقه – و قدرت‌های خارجی – واقعیات مشخصی را بپذیرند. در ابتدا این واقعیت که آینده منطقه می‌تواند و باید تنها توسط مردم این منطقه تعیین شود. هر رویکرد دیگری، محکوم به شکست است. به این منظور، غرب باید از سیاست سرپرستی یا حمایت کور از رفتار بد دولت‌های پیروش به نام مقابله با تهدید موهوم ایران، دست بردارد. تمام دولت‌های ساحلی خلیج فارس، بدون استثنا، باید در هر ابتکار منطقه‌ای شامل شده و هم بازیگران منطقه‌ای و هم بازیگران خارجی باید حقوق ملی مشروع، منافع و دغدغه‌های امنیتی همه را پذیرفته و به آن احترام بگذارند.

غربی‌ها و خصوصا آمریکایی‌ها، اگر می‌خواهند از اشتباهاتی که همواره در گذشته مرتکب شده‌اند، اجتناب کنند، باید درک خود از ایران و منطقه را اصلاح کنند. آن‌ها باید حساسیت‌های مردم منطقه، به خصوص کرامت، استقلال و دستاوردهای ملی آن‌ها را شناخته و آن‌ها را محترم شمارند.

ما در این منطقه قادریم خود مسائل خود را حل کنیم، مشروط بر آنکه خارجی‌ها برای رسیدن به منافع کوتاه‌مدت یا کمک به پیش بردن اهداف مشتریان اخلاق‌ناشناس خود، دست به خرابکاری نزنند. در طول چهار سال گذشته، متأسفانه ما چندین بار در آستانه فاجعه قرار گرفتیم. ایران در طول این دوره، از خود خویشتنداری راهبردی به نمایش گذاشت، اما صبر ایرانی‌ها رو به پایان است و مصوبه‌ای که در ماه دسامبر در پارلمان ما تصویب شد، به وضوح این را نشان می‌دهد: این قانون جدید، ایران را ملزم می‌کند تا اگر تحریم‌ها تا ماه فوریه برداشته نشوند، غنی‌سازی اورانیوم را افزایش داده و بازرسی‌های بین‌المللی را محدود کند.

پنجره فرصت برای دولت جدید ایالات متحده تا ابد بازنخواهد بود. ابتکار عمل صرفا بر عهده واشنگتن است. گام نخست دولت بایدن، باید تلاش برای جبران – و نه تلاش برای سوء استفاده – از میراث خطرناک شکست حداکثری ترامپ باشد. دولت بایدن می‌تواند با حذف تمام تحریم‌های اعمال‌شده از زمان به قدرت رسیدن ترامپ و تلاش برای ورود دوباره و پایبندی به توافق هسته‌ای سال 2015، بدون تغییر مفاد آن که حاصل مذاکرات مشقت‌بار است، آغاز کند. چنین اقدامی، موقعیت‌های تازه‌ای برای صلح و ثبات منطقه ما می‌گشاید."

پربیننده ترین نخستین سیگنال نگران کننده برای اسرائیل با لغو فرمان منع صدور ویزا از سوی بایدن برای ایرانیان چه اتفاقی می‌افتد؟ نماینده کنگره آمریکا طرح استیضاح جو بایدن را ارائه کرد دستور عجیبی که ترامپ پیش از ترک کاخ سفید صادر کرد بایدن وارد کاخ سفید شد +فیلم

منبع: اقتصاد آنلاین

کلیدواژه: تحریم سازمان ملل متحد ابتکار صلح هرمز توافق هسته ای ایالات متحده رئیس جمهور بین المللی دولت ترامپ دولت جدید تحریم ها دغدغه ها منطقه ما منطقه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۶۶۴۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دامی که آمریکا برای عراق پهن کرد

مینا العریبی، سردبیر روزنامه انگلیسی زبان در مقاله The National «عراق را ترک نکنید؛ در چرایی تداوم حضور آمریکا در عراق» که در وب سایت فارن افرز منتشر شده است، سعی در توجیه تداوم حضور آمریکا در عراق داشته است.

به گزارش فرهیختگان به نقل از العریبی در این مقاله سعی کرده آمریکا را ضامن حاکمیت عراق توصیف کند؛ گزاره‌ای که بی‌پایه بودن آن در نگاهی سطحی به وضعیت عراق در طول سالیان اشغال روشن می‌شود. نکته مهم‌تری که خوانش این مقاله آن را روشن می‌سازد، بیم آمریکا و حامیان آن از پیوند محکم جمهوری اسلامی ایران و عراق و ارتباطات قوی دو کشور است.

اکثر نخست‌وزیران عراق در دو دهه گذشته در مقطعی از ارتش آمریکا خواسته‌اند کشورشان را ترک کنند.

مذاکرات دوجانبه طی ۱۵ سال گذشته یا بیشتر سبب شده است حضور نظامی ایالات‌متحده در عراق از زمان اوج آن در سال ۲۰۰۷، یعنی زمانی که ۱۷۰ هزار نیروی آمریکایی به‌عنوان بخشی از «بسیج» مبارزه با القاعده و پشتیبانی از نیرو‌های مسلح این کشور که پس از متلاشی شدن از سوی واشنگتن در سال ۲۰۰۳ هنوز در مرحله بازسازی خود بودند، به‌شدت کاهش یابد.

تعداد فعلی سربازان آمریکایی در عراق اکنون ۲۵۰۰ نفر است. تهدید ایجاد شده از سوی القاعده و داعش در این کشور هم به میزان قابل‌توجهی کاهش یافته و اعمال خشونت‌آمیز چشمگیر هم نادر شده، شرایطی که توجیه‌کننده حضور کمرنگ نیرو‌های آمریکایی در عراق است.

اکنون سودانی به دنبال پایان دادن به ماموریت نظامی آمریکا در عراق است. اگرچه سودانی به‌عنوان فرمانده کل قوا عملا باید بر تمام نهاد‌های مسلح عراقی تفوق داشته باشد، اما در عمل، گروه‌های شبه‌نظامی یا به‌صورت خودمختار یا از طریق نیرو‌های بسیج مردمی -سازمانی فراگیر که از نظر قانونی بخشی از دستگاه امنیتی عراق بوده، اما مستقیما با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران- هماهنگی دارد.

هنگامی که سودانی در ۱۵ آوریل با جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا در واشنگتن دیدار کند، از ایالات‌متحده درخواست خواهد کرد تمام نیرو‌های آمریکایی را از عراق خارج کند، اما بعید است که طرحی برای مقابله با شبه‌نظامیان پس از خروج این نیرو‌ها ارائه کند.

اگر حضور نظامی ایالات‌متحده در عراق به پایان برسد، احتمالا متعاقبا شاهد ایجاد اختلافات سیاسی خواهیم بود. پیشرفت‌های حاصل شده برای نیرو‌های مسلح عراق از سال ۲۰۱۴ یعنی زمانی که آن‌ها نتوانستند مانع پیشروی داعش در یک‌سوم خاک خود شوند، در صورت برداشته شدن دست حمایت ایالات‌متحده ممکن است از بین برود. واشنگتن اکنون باید از اهرم نفوذ خود در بغداد برای حفظ حضور نظامی غیرجنگی، مشابه نیرو‌هایی که در آلمان، ژاپن، فیلیپین و کشور‌های دیگر دارد، استفاده کند.

فضای مذاکره

حضور ایالات‌متحده در عراق در برهه‌ای ناپایدار برای خاورمیانه در کانون توجه قرارگرفته است. جنگ در نوار غزه فرصت‌هایی را برای آن دسته از بازیگران خارجی ایجاد کرده است که به دنبال سود بردن از ویرانی‌ها هستند، ازجمله ایران. نیرو‌های نیابتی ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری فعال هستند و تهران خواستار چیزی جز کاهش حضور ایالات متحده در منطقه و ترک کامل عراق نیست.

ایالات‌متحده امروز دوستان زیادی در رهبری عراق ندارد؛ وضعیتی که نتیجه عدم تعامل دیپلماتیک این کشور در طول سال‌ها به شمار می‌رود. با این حال، این امر بدان معنا نیست که سیاستمداران عراقی همگی خواهان خروج نیرو‌های آمریکایی از این کشور هستند.

در این میان سیاست‌های دولت عراق نیز تا حدودی متناقض است. تلاش‌های کنونی برای پایان دادن به حضور نظامی ایالات‌متحده بخشی از تلاش گسترده‌تر بغداد برای محدود کردن نفوذ بین‌المللی در این کشور است؛ دولت عراق همچنین استفاده از دینار عراق را برای معاملات مالی به‌جای دلار آمریکا دنبال می‌کند و نهاد ماموریت کمک‌رسانی سازمان ملل به عراق را نیز که به نظارت بر انتخابات و تشویق گفتگو میان احزاب سیاسی رقیب کمک کرده، محدود کرده است.

با این حال، دولت عراق همچنان به دنبال برقراری پیوند نظامی با غرب است. گروه مامور ناتو در عراق که به آموزش و مشاوره نیرو‌های عراقی کمک می‌کند، برخلاف آمریکا، زیر بار انتقاد‌ها قرار ندارد.

دلایل بقا

دولت‌های پیشین ایالات‌متحده تلاش‌های مختلفی را برای پاسخگویی به خواسته‌های عراق برای مذاکره مجدد درباره حضور نظامی ایالات متحده در عراق انجام داده‌اند. خاطرات وعده رئیس جمهور اوباما برای خروج نیرو‌های آمریکایی از عراق و بازگشت سه‌سال بعد آن‌ها به این کشور هنوز هم در خاطرات اهالی عراق زنده است.

برای بیش از دو دهه، عراق سنگ بنای سیاست خاورمیانه‌ای ایالات‌متحده بوده و فعالیت‌های نظامی ایالات‌متحده بیشتر بر تهدید تروریستی القاعده و بعدا داعش متمرکز بوده است. البته اگرچه این گروه‌ها هنوز هم تهدید به‌شمار می‌روند، دامنه دست درازی آنان به‌شدت کاهش یافته است، اما در این میان خطرات دیگری در قالب گروه‌های شبه‌نظامی سرکش پدیدار شده است که بیشتر آن‌ها از سوی تهران تغذیه می‌شوند.

البته ایالات‌متحده در این میان بدون اهرم فشار هم نیست. عراق همچنان به‌شدت به حمایت سیاسی و نظامی واشنگتن برای تقویت نیرو‌های مسلح خود و همکاری با شرکای منطقه‌ای متکی است.

آزمون اراده‌ها

یک تناقض کلیدی در بطن سیاست عراق وجود دارد؛ درخواست‌های ارائه‌شده برای حاکمیت بیشتر عراق که در عمل به خروج نیرو‌های آمریکایی ترجمه می‌شود، توسط گروه‌هایی تحریک می‌شود که خود با گرفتن دستورات از تهران، اقتدار دولت عراق را تضعیف می‌کنند. ایالات‌متحده ضربه اولیه را [به حاکمیت عراق]با جنگ و اشغال سال ۲۰۰۳ وارد کرد و آسیب به حاکمیت عراق به شبه‌نظامیان و دیگر بازیگران غیردولتی اجازه داد تا در سال‌های پس از آن تکثیر شوند.

موضوع حضور نیرو‌های آمریکایی در عراق به آزمون اراده بین بازیگران سیاسی خواستار هماهنگی بغداد با تهران و کسانی تبدیل شده که می‌خواهند استقلال عراق را از طریق ایجاد توازن در روابط با تهران و واشنگتن تضمین کنند. آنچه در این بحث مطرح است بسیار بزرگ‌تر از چند هزار سرباز غیرجنگی است. به‌نفع عراق و ایالات‌متحده است بر سر یک توافق بلندمدت مذاکره کنند که مساله سربازان را حل و در مرحله بعدی روابط ایالات‌متحده و عراق را تنظیم کنند.

دیگر خبرها

  • عزم تیک‌تاک برای مقابله با فشار دولت آمریکا
  • جنگ داخلی؛ فیلمی که آمریکا را به وحشت انداخت!
  • ویدیو/ گسترش اعتراضات دانشجویی در آمریکا در حمایت از فلسطین
  • سرنوشت سیاسی بایدن در گروِ تحریم نفتی ایران | فارن پالسی: بایدن به دام افراطیون برای تحریم ایران نیفتد
  • «تتر» جایگزین دلار می شود؟
  • سنای آمریکا لایحه ممنوعیت تیک‌تاک را تصویب کرد
  • آمریکا 4 فرد و 2 شرکت مرتبط با ایران را تحریم کرد
  • «بمبی که آمریکا در خاورمیانه نمی بیند»: واشنگتن در حال تکرار اشتباه نادیده گرفتن افکار عمومی جهان عرب است/ آمریکا دود برخاسته از آتش زیرخاکستر غزه را ندید/ انقلاب رسانه های اجتماعی در جنگ غزه
  • دامی که آمریکا برای عراق پهن کرد
  •   همۀ دوستان و دشمنانِ خاورمیانه در روایت نیویورک تایمز