Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-25@19:41:29 GMT

یهویی‌نویسی به‌یاد مادران شهید

تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۱۶۲۲۶

یهویی‌نویسی به‌یاد مادران شهید

محسن پسر مش اسمال قصاب از پدرش شنیده بود که جنازۀ پسر ننه مریم مانده دست عراقی‌ها. من و محسن هم بازی و هم سن و سال بودیم.

به گزارش مشرق، آنچه در ادامه می‌خوانید متنی است به قلم حمید بناء،‌ نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس که برای مشرق فرستاده است؛

یک روز در دهۀ شصت

کار هر روزش بود؛ دم غروب می‌آمد سر کوچه و می‌نشست روی سکوی جلوی دکان علی آقا.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هربار از کنارش رد می‌شدم یک مشت آجیل از پر چارقدش بر می‌داشت و می‌ریخت کف دستم. برای بزرگ‌ترها مادر بود و برای ما بچه‌ها مادربزرگ.

همسایه ها بهش می‌گفتن ننه مریم. یک جورهایی شناسنامۀ محله به‌حساب می‌آمد. هر کسی می‌خواست نشانی بدهد می‌گفت کوچۀ ننه مریم، در سبز یا قهوه‌ای. دم غروب ها می‌نشست سر کوچه چشم براه پسرش. از دار دنیا یک نادر داشت که با اصرار رفت جبهه و برنگشت. 

محسن پسر مش اسمال قصاب از پدرش شنیده بود که جنازۀ پسر ننه مریم مانده دست عراقی‌ها. من و محسن هم بازی و هم سن و سال بودیم. پدر محسن هم چندباری رفته بود جبهه. برعکس بابای من که حتا اخبار جنگ را هم دنبال نمی‌کرد.

هر کسی می‌خواست برود جبهه اول می‌آمد دم خانۀ ننه مریم برای خداحافظی. ننه هم به زور یک کسیه تنقلات می‌چپاند توی ساکش. شده بود مشوق جوانها برای اعزام به جبهه. من که حتا یکبار هم ندیم صورتش خیس اشک باشد.

یک روز در دهۀ هشتاد

ننه مریم از دنیا رفت. این اواخر دلش شده بود قد ته سوزن. تا اسم نادرش را می‌شنید بغضش می‌ترکید. من خیلی غصه‌ام شد. چشم ننه نریم به در ماند. حتا یک بند انگشت پسرش هم توی تفحص پیدا نشد. 

یک روز در دهۀ نود

حاج آقا بنادری امام جماعت مسجد حسین بن علی علیهم‌السلام بین دو نماز گفت پیکر شهید نادر ملکوتی پیدا شده. قیامتی شد. صدای ضجۀ نمازگزارها رفت هوا. ننه مریم اواخر عمرش هفته‌ای یکبار می رفت معراج شهدا. چمباتمه می زد کنار شهدای گمنام و شروع می کرد به درد دل. دو-سه مرتبه خودم بردمش آنجا. 

عجب صبری داشت این مادر شهید. در روزهای جنگ چشمش به در بود ولی به زبان نیاورد تا توی دل جوان‌های محله خالی نشود. بعد از پایان جنگ هم چادرش را بسته بود دور کمرش برای خدمت به خانوادۀ شهدا.

این آخر عمری هر روز با کمر خمیده جلوی خانه‌اش را آب و جارو می‌کرد تا اگر بچه‌های معراج آمدند برای خبر دادن، همه جا مرتب و تمیز باشد. 

همین امروز که دارم می‌نویسم 

مادر شهید یعنی: وقتی من و شما از خدا بپرسیم هزینه‌ی آزادی و استقلال و عزت چند؟
کسی از دور جواب بدهد
حساب شد...

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا شهید سلیمانی مشرق مادر شهید شهید دفاع مقدس ننه مریم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۱۶۲۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ویدیو/ آبگرفتگی معابر در شیراز به دنبال بارش شدید باران

بارش باران از صبح امروز (چهارشنبه ۵ اردیبهشت) در شیراز و مناطق اطراف آن باعث آبگرفتگی معابر در این مناطق شد.

دریافت 19 MB

تصویربردار: امین فائضی، مریم سادات رحیم‌زاده / تدوینگر: مریم غلامی

دیگر خبرها

  • سردار فدوی: شهید حجازی در توانمندسازی جبهه مقاومت نقش موثری ایفا کرد
  • فرماندهی که در تمامی مسئولیت‌ها موفق بود
  • تمدید نام نویسی بیمه رایگان بازنشستگی مادران روستایی و عشایری
  • پایان فراق پدر کوچکترین سرباز ولایت از خطه علویان
  • ویدیو/ آبگرفتگی معابر در شیراز به دنبال بارش شدید باران
  • رونمایی از مجمع پارلمانی جهانی شهید سلیمانی (ره)
  • مهلت نام نویسی مادران روستایی و عشایر هرمزگان برای بیمه رایگان تمدید شد
  • گرامیداشت یاد و خاطر سردار شهید حجازی در دلگان
  • ایثارگری‌های جبهه مقاومت ‌برای نسل جدید بازگو شود
  • پوشش مریم نواز هنگام استقبال از رئیسی + فیلم