Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس، در چند ماه اخیر اخبار و شنیده‌های موجود در جامعه روشندلان حاکی از انتقال مرکز نابینایان رودکی به عنوان قدیمی‌ترین و بزرگترین مرکز فرهنگی در کشور به کتابخانه ملی بود؛ موضوعی که با بازدید اشرف بروجردی رئیس کتابخانه ملی به همراه وحید قبادی‌دانا رئیس سازمان بهزیستی از این مرکز و صحبت‌های صورت گرفته در این بازدید، قوت گرفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

تعداد زیادی از روشندلان کشورمان با ثبت سوژه‌ای در سامانه «فارس من» با ابراز نگرانی، درباره سرنوشت مرکز رودکی و منابع آن و وجود علامت سؤال‌های بسیار درباره چرایی انجام این کار در ماه‌های پایانی دولت از سوی این دو سازمان و تشکل‌های نابینایان به کتابخانه ملی خواستار پیگیری این موضوع به عنوان یک مطالبه جدی برای جلوگیری از وارد شدن ضربه فرهنگی به میراث ۵۰ ساله نابینایان شدند. ‎

 

خبرنگار فارس این موضوع را از «اشرف بروجردی»، معاون رئیس‌جمهور و رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی جویا شد. وی در پاسخ به دغدغه روشندلان مبنی بر سختی و دشواری‌های تردد به کتابخانه ملی، از بین رفتن نسخ خط بریل نابینایان در حین جابجایی، اظهار داشت: ما به روشندلان اطمینان‌خاطر می‌دهیم همه نسخ حفظ می‌شوند همچنین برای سهولت تردد این عزیزان در حال آماده‌سازی زیرساخت‌های لازم هستیم تا این اعضا بتوانند به راحتی رفت‌وآمد کنند. 

 

طی انتشار این خبر، جامعه نابینایان جوابیه‌ای را جهت انتشار به تحریریه «فارس من» ارسال کرده‌اند که متن جوابیه جامعه روشندلان بدین شرح است:

 

پاسخ‌های رئیس کتابخانه ملی که در خبرگزاری درج شده است نه تنها دغدغه‌های ما رو فرو نکاست، بلکه نگرانی‌ها و علامت سؤال‌های بیشتری را ایجاد نمود؛ چرا که به بسیاری از دغدغه‌ها و نگرانی‌های جامعه نابینایان در زمینه منابع، نحوه انتقال، تأثیر آن بر رودکی، عدم تطبیق با کنوانسیون و اساسنامه کتابخانه ملی و... پاسخی داده نشده است همچنین پاسخ‌های ارائه شده نیز ناکافی بوده و خود باعث طرح سؤال‌های جدیدی می‌شود و به نظر ما، بیانگر عدم اشراف و احاطه کتابخانه ملی بر موضوع است که اتفاقاً یکی از دغدغه‌های ما نیز عدم آشنایی و اشراف کتابخانه ملی به شکلی تخصصی به منابع ویژه نابینایان است.

و اما پاسخ‌های اشرف بروجردی معاون رئیس‌جمهور و رئیس کتابخانه ملی که عنوان داشته‌اند: «ما اکنون در حال آماده‌سازی فضا در کتابخانه ملی هستیم تا انتقال منابع صورت گیرد. در این انتقال از هر کتاب یک نسخه به کتابخانه ملی منتقل می‌شود».

از این رو مشخص است که فضای تخصصی و آماده برای انتقال منابع در حال حاضر وجود ندارد، پس چه ضرورتی دارد که منابع از یک فضای تخصصی و با منابع انسانی متخصص به مکانی دیگر که هنوز در پی آماده‌سازی ملزومات آن است، انتقال یابد؟ و عجیب‌تر آنکه بر این کار به شکلی شتابزده پافشاری گردد و حتی نظرات جامعه هدف و ذی‌نفعان (نابینایان) نیز نادیده گرفته شود و صرفاً با «اطمینان دادن» و «ضرورت توجه به نابینایان» بدون پشتوانه کارشناسی، نگرانی‌ها و دغدغه‌های کارشناسانه نابینایان و دلسوزان امر را رفع و رجوع نمایند؟

 

با توجه به تک‌نسخه بودن قریب به اتفاق کتاب‌های بریل، آیا این انتقال باعث خالی شدن مخازن رودکی و در نتیجه تضعیف کارکردهای آن و تجزیه این مرکز نمی‌گردد؟ آیا خالی شدن مخازن رودکی و تضعیف آن با بند ۶ ماده ۳ اساسنامه کتابخانه ملی مبنی بر دارا بودن نقش مشاره‌ای و حمایتیِ کتابخانه ملی برای سایر کتابخانه‌ها منافات ندارد؟ و آیا اشرف بروجردی در جریان «کتابخانه بی‌کتاب» هستند تا با انتقال این کتاب‌های تک نسخه بریل، مرکز نابینایان رودکی به چنین وضعیتی دچار گردد؟!

 

آیا انجام چنین رفتاری با یک کتابخانه مادر تخصصی و آن هم برای یک گروه خاص اجتماعی (نابینایان) که هیچ جایگزین دیگری برای آن در کشور وجود ندارد، قابل دفاع است؟ همچنین، در صورت انتقال منابع به کتابخانه ملی به ویژه با توجه به معدود بودن نسخ بریل، ایشان توضیح قابل دفاع مشخصی درباره نحوه «توزیع منابع در بین نابینایان» ارائه نداده‌اند در حالی که رودکی دارای چند دهه تجربه توزیع منابع مطالعاتی به شکل تخصصی در بین نابینایان است.

رئیس کتابخانه ملی همچنین افزوده است: «ما به تمام اعضای کتابخانه و روشندلان عزیز اطمینان‌خاطر می‌دهیم همه نسخ حفظ می‌شوند».

در پاسخ ایشان آیا صرف اطمینان دادن به شکلی کلی و غیرشفاف و عدم توجه به دلایل و قراین کارشناسی طرح شده از سوی نابینایان، موضوع و دغدغه را حل می‌کند؟! و یا به عدم اشراف کتابخانه ملی به حساسیت موجود به ویژه در زمینه کتاب‌های تک‌نسخه بریل بیشتر دامن می‌زند؟ نکته مهم آنجاست که به دلیل نبود نگاه تخصصی در زمینه منابع نابینایان در کتابخانه ملی، همان شرایط و ملاحظات مربوط به کتاب‌های بینایی را به کتاب‌های بریل و سایر منابع نابینایی تسری می‌دهند و این خود بر سؤالات و نگرانی‌های کارشناسی طرح شده از سوی ما می‌افزاید.

 

وجود صرفاً یک نسخه از بیشتر کتاب‌های بریل و آسیب‌پذیری این کتب در قیاس با کتاب‌های بینایی و هزینه بالای تولید و جایگزین کردن هر یک از این کتاب‌ها در صورت هر گونه آسیب از جمله نکاتی است که حساسیت‌ها به این انتقال را دو چندان می‌سازد و نمی‌‌توان با یک اطمینان دادن صرف از کنار آن گذشت، در حالی که به نظر ما این انتقال هیچ ضرورتی ندارد.

 

 اگر کتابخانه ملی و مسئولان آن واقعاً دلسوز حفظ منابع نابینایان و ارائه خدمات بهینه به آنان هستند، نقش مشاوره‌ای و حمایتی خود را نسبت به کتابخانه مرکز رودکی و حفظ و احیای آن انجام دهد. لذا کتابخانه ملی اگر واقعاً به فکر حفظ و نگهداری منابع نابینایان است، درصد مشخصی از بودجه خود را به خرید منابع ویژه نابینایان اختصاص دهد و به جای انتقال نسخ معدود کتاب‌های موجود، در یک فرآیند تدریجی از مرکز رودکی بخواهد که از روی نسخ موجود یک نسخه را برای کتابخانه ملی جهت حفظ و نگهداری چاپ نمایند. 

 

در زمینه دسترس پذیری کتابخانه ملی که این مسؤول افزوده‌اند: «هماهنگی‌هایی برای سهولت در تردد با شهرداری تهران و شورای شهر انجام شده تا مسیر تردد آماده‌سازی شود و این اعضا بتوانند به راحتی به داخل کتابخانه رفت و آمد کنند».

 مشخص است که ایشان نیز قبول دارند که کتابخانه ملی دسترس‌پذیر نیست. این در حالی است که دسترسی به مرکز رودکی برای نابینایان بسیار آسان بوده و فضای داخلی آن نیز مناسب شرایط نابینایان است، پس چه ضرورتی دارد که کتاب‌ها از یک مکان دسترس‌پذیر با شرایط دسترسی سهل و آسان به کتابخانه ملی انتقال یابد؟!

 

در حال حاضر کتابخانه ملی برای افراد عادی هم دسترس‌پذیر نیست، چه برسد به افراد نابینا؛ لذا در میان افراد بینا هم معمولاً کسانی بیشتر به کتابخانه ملی می‌روند که خود اتومبیل شخصی دارند. در چنین وضعی، هماهنگی با شهرداری برای مناسب‌سازی کتابخانه ملی برای نابینایان، برای ما مفهوم نیست.

درواقع در زمینه «دسترس پذیری کتابخانه ملی» دو موضوع وجود دارد: یکی، نحوه رسیدن فرد نابینا به ساختمان کتابخانه ملی و دیگر مناسب‌سازی نبودن فضای داخلی کتابخانه ملی که طبیعتاً شهرداری کار خاصی را در زمینه رسیدن نابینایان به کتابخانه ملی نمی‌تواند انجام دهد؟

 

فضای داخلی کتابخانه ملی نیز به خاطر معماری خاص آن با روش‌های مرسوم مناسب‌سازی از قبیل راه برجسته و... –حتی در صورت انجام- به حد قابل قبولی از دسترس‌پذیری نخواهد رسید و به هیچ وجه با فضای داخلی رودکی قابل مقایسه نخواهد بود. جالب آنجاست که علی‌رغم درخواست‌های فراوان در چند سال اخیر از سوی نابینایان همین راه برجسته حداقلی نیز تاکنون نصب نشده است.

 

همچنین، خانم بروجردی به «فرسوده بودن ساختمان رودکی» به عنوان دلیل انتقال منابع اشاره کرده‌اند؛ که به هیچ صورت صرف فرسوده بودن یک کتابخانه آن هم کتابخانه مادر تخصصی نابینایان کشور، دلیل موجهی بر انتقال منابع مرکز رودکی به کتابخانه ملی و به تعطیلی کشاندن تدریجی مرکز رودکی نیست. حال آنکه بسیاری مخاطرات، دغدغه‌ها و نگرانی‌های فراوان به شکل کارشناسی برای این انتقال همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، قابل طرح است.

 

قبول داریم که ساختمان مرکز رودکی نیز مانند بسیاری از ساختمان‌های فرهنگی و دولتی موجود در تهران از استانداردهای کافی در زمینه مسائل ایمنی برخوردار نیست  اما می‌توان با ارتقای شاخصه‌های ایمنی مرکز رودکی، از طریق نصب تجهیزات لازم و بررسی روش‌های مختلف مقاوم‌سازی ساختمان و تعمیرات ظاهر و نمای آن، این مشکل را نیز رفع نمود. به بهانه فرسوده بودن رودکی و با پاک کردن صورت مسأله نمی‌توان نابینایان را از بزرگترین ظرفیت فرهنگی تخصصی شان محروم کرد.

 

در صورت صحیح پنداشتن این صحبت خانم بروجردی باید تمامی ساختمان‌های تاریخی و فرهنگی را که دارای قدمتی بالا هستند، بدون توجه به ارزش فرهنگی آنها و کاربست روش‌های مقاوم‌سازی و به بهانه مستهلک بودن نادیده گرفت. مرکز رودکی در حوزه نابینایان یک نماد فرهنگی و هویتی است و چنین ارزشی دارد. از قضا نزدیک به یک قرن از احداث ساختمان قبلی کتابخانه ملی در خیابان سی تیر می‌گذرد، آیا با این استدلال باید آن را مستهلک دانست؟ در حالی که در حال حاضر از این ساختمان به اشکال متفاوت بهره‌برداری می‌گردد و حتی به عنوان حافظه تاریخی کتابخانه ملی جایگاه ویژه‌ای دارد.


ما تنظیم‌کنندگان این جوابیه، ضمن تأکید مجدد بر عدم پاسخگویی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی به بسیاری از دلایل طرح شده بر کارشناسی نبودن این انتقال و عدم رفع نگرانی‌ها و دغدغه‌های فراوان موجود در این زمینه، اعتراض و گلایه خود را از هر دو سازمان ذی‌نفع (سازمان بهزیستی و کتابخانه ملی) به سبب عدم توجه به نظرات نابینایان و مشارکت ندادن این افراد به عنوان اصلی‌ترین ذی‌نفع در این زمینه، برخلاف بند پ ماده ۳ کنوانسیون حقوق معلولین اعلام می‌داریم.

 

لازم به ذکر است؛ انتقال منابع رودکی به کتابخانه ملی را موضوعی غیرکارشناسی، غیرشفاف و شتابزده است و تعامل دو سازمان مزبور به شکلی مبهم و غیرشفاف در این زمینه آن هم در ماههای پایانی دولت همچنان برای ما نابینایان، علامت سؤال‌های بسیاری را ایجاد نموده است.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: کتابخانه ملی رودکی اشرف بروجردی جامعه روشندلان فارس من مطالبه مردمی خبرگزاری فارس جوابیه رئیس کتابخانه ملی کتابخانه ملی کتابخانه ملی کتابخانه ملی کتابخانه ملی اشرف بروجردی انتقال منابع مرکز رودکی آماده سازی فضای داخلی نگرانی ها دغدغه ها کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۲۱۱۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتقال مالکیت استقلال به هلدینگ خلیج فارس، عالی است

رئیس هیات مدیره باشگاه استقلال گفت: برای این باشگاه اتفاقی عالی افتاده است.

به گزارش مشرق، مهدی افضلی درمورد اینکه به نظر می‌رسد کار انتقال مالکیت باشگاه استقلال به هلدینگ خلیج فارس تمام شده، اظهار داشت: ما هم مثل شما شنیدیم تمام شده است. هنوز رسما این اتفاق نیفتاده چون باید پذیره نویسی شود و ضابطه دارد. باید این ضابطه رعایت شود. بحث خرید سهام و حضور در بورس وجود دارد اما شنیده‌های جدی حاکی از این است خریدار استقلال هستند.

رئیس هیات مدیره باشگاه استقلال درخصوص اینکه آیا افرادی از تیم مدیریتی فعلی در باشگاه می‌مانند یا تیم مدیریتی به صورت کلی عوض می‌شود، عنوان کرد: واقعا نمی‌دانم. با من صحبتی در این مورد نشده اما به هرحال وقتی خریدار هستند، چینش مدیریت دست خودشان است.

وی درمورد اینکه انتقال مالکیت استقلال به هلدینگ خلیج فارس را چگونه می‌بیند و آیا اتفاق خوبی برای این باشگاه افتاده، گفت: این واگذاری بهترین روش ممکن است. این یک مجموعه بزرگ است که استاندارهای جهانی را هم دارد. هم مسئولیت‌های اجتماعی را انجام می‌دهد و هم می‌تواند هزینه‌های باشگاه را تامین کند. درکل مجموعه توانمندی هستند. به نظرم خوب نیست، اتفاقی عالی افتاده است. بهترین فرصت ممکن است که استقلال به شرایط مطلوب برسد.

افضلی درمورد انتقادات حجت کریمی (مدیرعامل پیشین استقلال) پیرامون فعالیت اعضای هیات مدیره و اینکه اعلام کرده هیئت مدیره باشگاه استقلال صرفا برای گرفتن حق جلسه و بلیت بازی‌ها نیست و مدیران این باشگاه نباید دنبال گرفتن پیراهن باشند، اظهار داشت: من درمورد خودم شنیدم اعلام کرده کار فرهنگی نشده، حرف درستی زده است. آنطور که باید و شاید کار فرهنگی نکردیم.

وی افزود: صحبت‌های او را نخواندم فقط همین بخشی که مربوط به خودم بود را برایم ارسال کردند. به این مسائل توجه نمی‌کنم چون خودش در هیات مدیره بوده و می‌داند شرایط چگونه است اما نه بلیت می‌گیرم نه پیراهن، بقیه اعضا هم همینطور هستند. دستمزدشان را هم نگرفته‌اند. مهمترین بازی دربی است و می‌دانم که در این دوره اعضای دیگر هم بلیت نگرفته‌اند. با اینکه حقشان است بلیت بازی را بگیرند. مگر دیگران نمی‌گیرند؟

افضلی درخصوص اینکه آیا فردی از اعضای هیات مدیره به دنبال پیراهن تیم بوده، عنوان کرد: من رئیس هیات مدیره باشگاه هستم و تا به حال یک پیراهن نگرفته‌ام. یک نفر بیاید بگوید من پیراهن گرفته‌ام. درمورد دیگر اعضا هم تا جاییکه من می‌دانم، کسی پیراهن نگرفته است.

منبع: فارس

دیگر خبرها

  • حساب شرکت‌های مستقر در استان به فارس منتقل شود
  • برگزاری دومین دوره رقابت‌های طناب‌زنی نابینایان به مناسبت روز شیراز
  • اهدا ۴۲ هزار سی سی خون در بیضا
  • هشدار در مورد احتمال آتش سوزی جنگل‌ها در مازندران
  • تعویق مجدد افتتاح پروژه عظیم انتقال آب خلیج فارس به شهرستان رفسنجان
  • انتقال آب از خلیج فارس پیگیری می‌شود
  • اهدای کتابخانه شخصی به کتابخانه عمومی خلیج فارس بوشهر
  • آغاز ساخت خط انتقال آب به شهرستان بندرخمیر
  • اهدای ۵۰۰ جلد کتاب با‌ارزش به کتابخانه‌های عمومی بوشهر
  • انتقال مالکیت استقلال به هلدینگ خلیج فارس، عالی است