Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صراط نیوز»
2024-04-25@22:26:39 GMT

جنجال ازدواج ۵۰میلیونیِ دختر ۱۵ساله

تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۹۱۲۱۰

صراط: دختر ۱۵ ساله افغانستانی که توسط یکی از شهروندان وظیفه شناس به کلانتری معرفی شده بود تا دردام باند‌های خلافکار گرفتار نشود، درباره ماجرای فرارش از خانه به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی گفت: تا کلاس هفتم درس خواندم، اما از زمانی که به خاطر شیوع کرونا، تحصیل به صورت مجازی ادامه یافت، من مجبور به ترک تحصیل شدم چرا که پدر و مادر معتادم نمی‌توانستند برای من تلفن همراه بخرند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  خراسان در ادامه نوشت: خلاصه به اجبار در خانه ماندم و مشغول پاک کردن زعفران شدم تا از این طریق درآمدی کسب کنم و با پول‌هایی که گاهی پدر و مادرم به عنوان پول توجیبی به من می‌دادند برای خودم پس اندازی داشته باشم، اما در این میان همواره به خاطر توهمات شیشه‌ای پدر و مادرم در عذاب بودم، چون آن‌ها مدام مرا کتک می‌زدند به گونه‌ای که آثار آن روی بدنم باقی می‌ماند.

در عین حال من همه ناملایمات زندگی را تحمل می‌کردم تا این که یک ماه قبل پدر و مادرم تصمیم گرفتند مرا به پیرمرد ۸۸ ساله‌ای شوهر بدهند و در قبال آن ۵۰ میلیون تومان به عنوان شیرب‌ها دریافت کنند. آن‌ها وقتی با مخالفت من رو به رو شدند، با کتک زدن سعی می‌کردند مرا به این ازدواج راضی کنند.

این بود که شبانه مدارک شناسایی، لباس و حدود ۵۰۰ هزار تومان پول را در کوله پشتی ام گذاشتم و تصمیم به فرار از خانه گرفتم، چون دیگر از آزار و اذیت‌های پدر و مادرم خسته شده بودم و نمی‌خواستم با آن پیرمرد ازدواج کنم. آن شب به بهانه خرید تخم مرغ از خانه بیرون آمدم و در خیابان‌ها سرگردان شدم.

شب بود و من از ترس اطرافم را می‌پاییدم تا این که بالاخره زیر یک پل نشستم و به خواب رفتم. از آن روز به بعد آواره و سرگردان در کوچه و خیابان‌ها می‌گشتم وحتی گدایی می‌کردم و شب‌ها را نیز در پارک‌ها یا زیرگذر‌ها می‌خوابیدم، ولی هیچ گاه دست به دزدی نزدم و با هیچ کس ارتباطی نداشتم تا این که از این وضعیت به تنگ آمدم و نزد بنگاه دار ایرانی رفتم که پدرم برای اجاره منزل به او مراجعه می‌کرد.

وقتی ماجرای فرارم از منزل را برایش بازگو کردم، او مرا نزد همسرش برد تا غذا بخورم و استراحت کنم. به او گفته بودم برایم خانه‌ای اجاره کند تا بتوانم شغلی بیابم و مستقل زندگی کنم، اما مرد بنگاه دار پس از آن که عواقب این تصمیم را برایم شرح داد، با پلیس و اورژانس اجتماعی تماس گرفت و سپس مرا به کلانتری آورد.

شایان ذکر است، به دستور سرگرد مهدی کسروی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) تلاش مددکار اجتماعی برای تحویل دختر ۱۵ ساله تبعه خارجی به اورژانس اجتماعی تا ساعات اولیه بامداد نتیجه‌ای نداشت و بررسی‌های حمایتی و مشاوره‌ای از وی در حالی ادامه یافت که این دختر نوجوان با دستور قضایی تحویل یکی از مراکز قانونی شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: حوادث ازدواج افغانستان خراسان رضوی اورژانس اجتماعی صراط پدر و مادرم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۹۱۲۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکم عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز اعلام شد

۴ پسر شرور که به اتهام آزار و اذیت دو دختر دانش‌آموز محاکمه شده بودند به اعدام و حبس محکوم شدند.

به گزارش مشرق، یک سال قبل دختر ۱۷ ساله‌ای به نام مهتاب به همراه مادرش با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد از سوی ۴ پسر مورد تعرض قرار گرفته است.

وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: دو هفته قبل در مسیر مدرسه با پسری به نام نیما آشنا شدم و چند روز باهم مکالمه تلفنی داشتیم و او به من ابراز علاقه کرد، بعد از یک هفته هم با هم قرار گذاشتیم تا همدیگر را ببینیم. من هم برای اینکه تنها نباشم با دوستم نسرین به سر قرار رفتم. نیما هم با برادر، پسرعمو و یکی از دوستانش به نام شهرام سر قرار آمد، آنها ما را سوار خودروی‌شان کردند و به بهانه تفریح و گشت وگذار در خارج از شهر ما را به بیابان‌های ورامین بردند. وقتی به آنجا رسیدیم ناگهان حس بدی پیدا کردم چون آنجا محلی برای تفریح نبود، از نیما خواستم تا برگردیم اما آنها بدون توجه به اعتراض من و دوستم به ما حمله کرده و به زور به ما تعرض کردند، بعد هم ما را در نزدیکی خانه‌مان از ماشین پیاده کردند. وقتی وارد خانه شدم آن‌قدر وضعیت پریشانی داشتم که مادرم خیلی سریع با دیدن من متوجه شد اتفاقی برایم افتاده است. من هم موضوع را برایش تعریف کردم و تصمیم گرفتیم از آنها شکایت کنیم. البته نسرین به خاطر ترس از اینکه خانواده‌اش متوجه موضوع نشوند شکایت نکرد.

با ثبت این شکایت، مأموران ۴ پسر جوان را ردیابی و بازداشت کردند.

پس از بازداشت متهمان، نسرین هم با مراجعه به پلیس آگاهی از ۴ متهم شکایت کرد.در ادامه دو شاکی پرونده با دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شدند و کارشناسان این سازمان پس از معاینه و بررسی آثار ضرب و شتم، تعرض به دو دختر جوان را تأیید کردند.

با تکمیل تحقیقات برای ۴ متهم پرونده کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای این جلسه مهتاب به جایگاه رفت و گفت: اعتماد بی‌جای من باعث شد تا زندگی خودم و دوستم نابود شود. ما در آن بیابان التماس می‌کردیم و اشک می‌ریختیم اما نیما و آن ۳ نفر بدون توجه به التماس و گریه‌های ما به طرز وحشیانه‌ای کتک‌مان زدند و تعرض کردند. از آن روز به بعد یک لحظه آرامش ندارم و به لحاظ روانی آسیب زیادی دیده‌ام. به همین خاطر حاضر نیستم آنها را ببخشم و برای آنها درخواست اشد مجازات دارم.

پس از آن نسرین به جایگاه رفت و درحالی که اشک می‌ریخت، گفت: همه واقعیت را مهتاب گفت اما من فقط این را می‌گویم که این ۴ نفر کاری کردند که از ترسم نمی‌خواستم به خانه‌مان برگردم و در نهایت هم به خاطر عواقب این موضوع واقعیت را به خانواده‌ام نگفتم. حتی از ترس اینکه آنها دوباره آزارم دهند یا خانواده‌ام پی به این ماجرا ببرند، تصمیم گرفتم شکایت نکنم تا اینکه متوجه شدم آنها دستگیر شده‌اند و بعد شکایت کردم. حالا هم نه رضایت می‌دهم و نه می‌بخشم و درخواست حکم اعدام برای متهمان دارم.

سپس ۳ متهم یک به یک به جایگاه رفتند و اتهام تجاوز به عنف را نپذیرفتند و ادعا کردند که با ۲ شاکی پرونده دوست بودند و رابطه با میل و خواسته دوطرف صورت گرفته بود.

شهرام ۱۷ ساله هم که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود، اتهامش را نپذیرفت و مدعی شد مهتاب و دوستش را آزار نداده است.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، گزارش‌های کارشناسان پزشکی قانونی و پلیس، دو برادر و پسر عموی‌شان را به اعدام محکوم کردند و از آنجا که شهرام در زمان ارتکاب جرم زیر سن ۱۸ سالگی بوده، به ۵ سال حبس محکوم شد.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • ۳۰۰۰جوان کهگیلویه و بویراحمدی در صف پرداخت وام ازدواج هستند
  • عاقبت فرار از خانه به‌عشق خواستگار شیشه‌ای
  • تکرار قصه ناتمام زن‌کشی/ زیبا؛ زن ارومیه‌ای که تاوان طلاقش را با مرگ داد
  • حکم عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز اعلام شد
  • اخاذی با مهریه سنگین!
  • جنجال جدید ماسک؛ «میلیاردر متکبر»!
  • ماجرای خودروی شراکتی دکتر معتمدی و دکتر مرندی و خرید بلیت قسطی هواپیما
  • جنجال یک عروسی در هتل اسپیناس پارسیان!
  • درگیری شدید و عجیب زن رسمی و زن صیغه‌ای در کلانتری
  • درگیری شدید زن رسمی و زن صیغه‌ای در کلانتری | شوهرم دیپلمه بود، من او را آقای دکتر کردم!