روایت نشنال اینترست از رویای مرده "جو بایدن"
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۱۶۸۶۴
به گزارش الف،"راشل بوچینو" نویسنده و تحلیلگر "پایگاه خبری نشنال اینترست" در گزارشی، بر این مساله تاکید کرده که نوعِ رویکرد بایدن و دولت وی در تصویب "بسته محرک مالی 1.9 تریلیون دلاری" جهت مقابله با تبعاتِ زیانبار بحران شیوع ویروس کرونا در آمریکا، در نقطه مقابلِ شعارهای دور و دراز آن ها در زمینه ایجاد وحدت حزبی در این کشور قرار دارد و همین مساله می تواند هم به تضعیف جایگاه بایدن و همچنین تشدید تنش ها در عرصه معادلات سیاسی و اجتماعی آمریکا بینجامد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«در روزهای اخیر، دموکرات های کنگره آمریکا عمیقا در تلاش بوده اند تا بسته محرک مالی به ارزش 1.9 تریلیون دلار را که دولت بایدن جهت مقابله با آثار و تبعات بحران شیوع ویروس کرونا در آمریکا تدوین کرده، با حمایت و یا بدون حمایتِ جمهوریخواهان، به پیش برده و آن را تصویب کنند. این رویکرد آن ها تا حد زیادی با وعده های بایدن مبنی بر ایجاد وحدت سیاسی-اجتماعی در آمریکا در تضاد است.
مدتی قبل، جو بایدن جلسه دو ساعته ای را با برخی اعضای حزب جمهوریخواه داشت تا با آن ها در زمینه بسته محرکمالی خود گفتگو کند و اگر شده نظر آن ها را در این رابطه جویا شود. جمهوریخواهان، خود یک بسته محرک مالی به ارزش 618 میلیارد دلار پیشنهاد کرده اند که در آن بر حمایت ویژه از اقشار و طبقاتی که بیشترین آسیب را از پاندمی ویروس کرونا متحمل شده اند(نظیر کسب و کارهای کوچک و آن هایی که بیکار شده اند)، تاکید شده است.
"سوزان کالینز" از جمله جمهوریخواهانی که در دیدار اخیر با جو بایدن حضور داشته گفته است: "ما جلسه خوبی با رئیسجمهور بایدن داشتیم و با وی تبادل نظرات خوبی انجام دادیم. با این حال من قصد ندارم که بگویم که ما در مورد یک بسته محرک مالی، با یکدیگر به توافق رسیدیم. البته که هیچ کس هم انتظار نداشت که این مهم، در یک جلسه دو ساعته محقق شود. با این همه، ما بر پیگیری گفتگوها و مذاکرات دوجانبه تاکید کردیم".
در این میان یک نکته از اهمیت برخوردار است: رهبران دموکراتِ کنگره آمریکا پیش از برگزاری نشست مشترک جمهوریخواهان با جو بایدن، سیگنالی مهم مبنی بر جدیت دموکرات ها در پیشبرد برنامه های دولت بایدن در زمینه تصویب بسته محرک مالی در رابطه با مقابله با ویروس کرونا را ارسال کردند. در این راستا، "نانسی پلوسی"(رئیس مجلس نمایندگان آمریکا) و "چاک شومر"(رهبر اکثریت سنا) یک مصوبه و قطعنامه مشترک بودجه را به تصویب رساندند که در نوع خود می تواند راه را برای تصویب نهایی بسته محرک مالی بایدن، بدون در نظر گرفتن رضایتِ جمهوریخواهان، هموار کند.
چاک شومر به تازگی گفته است: "اصلا عقلانی نیست در شرایطی که میلیون ها آمریکایی از بحران شیوع ویروس کرونا رنج می برند، ما کاری انجام ندهیم. قطعا در برهه کنونی، خطرِ کم کاری کردن، بیشتر از خطرِ کار کردنِ زیاد است".
آنچه در شرایط فعلی واضح است، این نکته می باشد که دموکرات ها با توجه به موقعیت برتر خود می توانند دستورکار بودجه ای خود را در موراد مختلف نظیر بسته محرک مالی دولت دموکراتِ آمریکا، به پیش برند(بدون توجه به رای جمهوریخواهان). اتحاد دموکرات ها در سنای آمریکا تا حد زیادی می تواند رای و نظر جمهوریخواهان در مورد مسائل مهم فعلی در عرصه معادلات سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی آمریکا را بی اثر و بی اهمیت کند.
این مساله دقیقا در نقطه مقابلِ ادعاهای دور و دراز جو بایدن مبنی ضرورت حکمروایی در دولت وی بر اساس وحدت نظر حزبی(میان جمهوریخواهان و دموکرات ها) است. در این رابطه "دوران شاو" استاد علم سیاست در "دانشگاه تگزاس آمریکا" می گوید: "در برهه کنونی، دولت بایدن دو چهره متفاوت را از خود در زمینه لحن و همچنین سیاست های اجرایی اش نشان می دهد(میان حرف و عمل آن در عرصه سیاست، تفاوت وجود دارد). دولت بایدن سعی دارد کارایی خود را در زمینه مقابله با ویروس کرونا نشان دهد و در این زمینه از فدا کردنِ آنچه شعار بایدن یعنی ایجاد وحدت حزبی در مورد مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی آمریکا است، ابایی ندارد".
جو بایدن به تازگی در یک تماس تلفنی با دموکرات های سنا از آن ها خواسته در مورد بسته محرک مالی دولت وی، قاطعانه و با قدرت به جلو حرکت کنند و گفته است که بسته مالی مذکور، می تواند در چهارچوب ساختارهای قانونی آمریکا و با توجه به تسلط دموکرات ها بر مجلس نمایندگان و سنای آمریکا، به راحتی تصویب شود. او از دموکرات ها خواسته تا در زمینه بسته کمک مالی در شرایط فعلی، بزرگ بیندیشند زیرا افکارکوچک و متعاقبا تصویب بسته های محرک مالی کوچک، هیچ دردی از آمریکا دوا نخواهد کرد.
چاک شومر در رابطه با این موضع گیری بایدن گفته است: "رئیس جمهور بایدن در تماس تلفنی خود با من تاکید کرده که کنگره آمریکا باید هر چه سریع تر به بسته محرک مالی 1.9 تریلیون دلاری وی رای داده و آن را تصویب کند. او دراین باره کاملا قاطع بود و گفت که بسته های مالی کوچک، برای شرایط فعلی آمریکا مناسب نیستند. بایدن همچنین به من گفت که به اعضای حزب جمهوریخواه گفته است که بسته محرک مالیِ 600 میلیارد دلاری آن ها، بیش از حد کوچک است". به نظر می رسد اکثریت دموکرات ها نیز کاملا با این موضع گیری بایدن موافقند و تصویب بسته مالی وی حتی بدون توجه به رای جمهوریخواهان را در سر می پرورانند.
در این راستا، سناتور "برنی سندرز" از اعضای برجسته دموکرات ها گفته است: "ما همگی مشتاق همکاری با جمهوریخواهان هستیم. با این حال، باید بدانیم که آمریکا در برهه کنونی با مجموعه ای از بحران های بی سابقه رو به رو است که جز با انجام اقدامات فوری نمی توان به آن ها پاسخ مناسب داد". موضع گیری های اخیر بایدن و رفتارهای چهره های سرشناس دموکرات ها در پیشبرد دستورکارهای یکجانبه در عرصه معادلات سیاسی آمریکا موجب شده تا بسیاری از جمهوریخواهان، انتقاد از بایدن و شعارهای وی مبنی بر پیشبرد سیاست در آمریکا با استفاده از وحدت حزبی را زیر سوال ببرند و به نوعی سعی کنند تا از این طریق، او را تضعیف هم کنند. نباید فراموش کرد که ایجاد وحدت حزبی در آمریکا، یکی از مهمترین شعارهای انتخاباتی و پساانتخاباتی بایدن بوده است.
در این راستا، جمهوریخواهان، مخصوصا جمهوریخواهانِ میانه رو، مکررا خطاب به بایدن گفته و می گویند که مایلند دعوت وی مبنی بر پیشبرد وحدت حزبی در آمریکا را بپذیرند و از این طریق، بحران های اقتصادی، بهداشتی و سیاسی آمریکا را مخاطب قرار دهند. از این منظر، هرگونه تک روی بایدن و دموکرات ها در مسیر تصویب بسته محرک مالی 1.9 تریلیون دلاری(بدون در نظر گرفتن رای جمهوری خواهان)، بدون تردید، چالش ها و بحران های سیاسی در آمریکا را تشدید خواهد کرد. این در حالی است که حتی روسای جمهور جمهوریخواهِ آمریکا نظیر "جورج بوش پسر" و یا "دونالد ترامپ" نیز به صورت یکجانبه و با استفاده از اختیارات خاص ریاست جمهوری آمریکا و یا موقعیت برتر حزب خود در کنگره، به صورت یکجانبه اقدام به تصویب قوانین مختلف، مخصوصا در بحث های بودجه ای کرده اند.
"راجر اسمیت" استاد علوم سیاسی در "دانشگاه پنسیلوانیا" می گوید: "تردیدی نیست که اگر بایدن و دموکرات ها، به صورت یکجانبه بسته محرک مالی 1.9 تریلیون دلاری در زمینه مقابله با آثار و تبعات ویروس کرونا را به تصویب برسانند، جمهوریخواهان، جنگ گسترده ای را علیه آن ها و مخصوصا شخصِ بایدن، به دلیل رها کردن شعارهایش مبنی بر پیگیری رویه وحدت حزبی در عرصه معادلات سیاسی و اجتماعی آمریکا، به راه خواهند انداخت. احتمال به وجود آمدنِ یکچنین فضای تنشی و تقابلی مخصوصا با توجه به اینکه امکان دارد بایدن و دموکرات ها به این نتیجه برسند که انجام اقدامات یک طرفه، به نفع آمریکا و آینده سیاسی آن هاست، بیش از پیش تقویت می شود. امری که بدون تردید تبعات و پیامدهای ناگواری را برای ایالات متحده آمریکا به دنبال خواهد داشت و عملا شعار ایجاد وحدتِ جو بایدن و دولت وی را نیز، به شعاری از پیش مرده، تبدیل خواهد کرد».
***نویسنده: راشل بوچینو، وی نویسنده و تحلیلگر پایگاه خبری نشنال اینترست است.
*لینک:
https://nationalinterest.org/feature/joe-biden%E2%80%99s-%E2%80%98unity%E2%80%99-dream-seems-dead-already-177542
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۱۶۸۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«دستهای فیلمسازان ما را در پروژههای تاریخی بستهاند»
مدتی است سریال «حشاشین» (محصول کشور مصر ۲۰۲۴ به کارگردانی پیتر میمی) در ایران سروصدای زیادی بهپا کرده، از این حیث که از قهرمان و ضدقهرمان گرفته تا دیگر شخصیتهای مشهور سریال و جغرافیای اثر همه و همه مستقیم به ما ایرانیها مربوط میشود و قصه سریال هم درباره یکی از جنجالیترین چهرههای تاریخ تشیع یعنی حسن صباح است، اما نکته قابل اهمیت انتقاداتی است که به شیطنت مصریها در چگونگی ارائه این شخصیت مربوط میشود و البته عدهای معتقدند مصریها با بیانصافی تمام در این سریال، همه چیزی را که ما امروزه به عنوان فرقه خطرناک داعش میشناسیم به حسن صباح و پیروان او نسبت دادهاند.
به گزارش اعتماد، فارغ از تمام این بحث و جدلها، پرسش این است که چرا این کاراکترها با تمام فراز و فرودهای شخصیتی که دارند در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
البته بنا بر شنیدههای موثق ما محمدعلی نجفی، کارگردان شناخته شده سینما به همراه نغمه ثمینی نویسنده، تصمیم داشتند قصه حسن صباح را برای تلویزیون بسازند، اما تلویزیون حاضر به همکاری با آنها نشد و آنها فیلمنامه این داستان را با عنوان «یک جرعه خون تازه» از طریق نشر لگا، منتشر کردند.
حالا با مهدی سجادهچی فیلمنامهنویس، درباره این چالش سینما و تلویزیون گفتوگویی انجام دادیم که پیش روی شماست:
آقای سجادهچی! سریال «حشاشین» را تماشا کردید؟
به خاطر حرفه خود باید میدیدم. برایم جذاب نبود و ادامه ندادم.
نکتهای که درباره این سریال وجود دارد، انتقادهایی است که به محتوای آن وارد است، از کیفیت آن بگذریم، مثل اکثر مجموعههای تاریخی که کشورهای دیگر از مشاهیر ایران میسازند و روایت نامشخص و بعضا جعلی ارائه میدهند این مجموعه هم مورد اعتراض قرار گرفت، نظر شما چیست؟
ببینید، ویژگی سریالهای تاریخی همین است، چون تاریخ محض وجود خارجی ندارد، مانند «گذشته» است. به قولی تاریخ را کسی میسازد که آن را مینویسد و در زمانه ما؛ آن را به تصویر میکشد. نابترین روایت تاریخ هم صرفا گزینش استدلالی از میان بینهایت دادههاست. به بیانی دیگر، ما چیزی به اسم تاریخ نداریم، هر کسی از منظری یا روشی به تاریخ نگاه کند، منظرهای متفاوت و گاه حتی متضاد میبیند. روایت سریال «حشاشین» هم اینگونه است. از حسن صباح و قلعهالموت و فرقه اسماعیلیه، در کشور ما و در این هزار سال، روایات گوناگون و هر کدام به دلیلی شکل گرفته است. عدهای مخالف حسن صباح هستند و عدهای با او همدل و موافق هستند. عدهای حسن صباح را به نشانه وطنپرستی مبارز برای استقلال ایران تقدیر کرده و شخصی مبارز از داعیان فرقه اسماعیلیه میدانند، در این میان عدهای هم هستند که او را شخصیتی خطرناک و اهریمنی توصیف میکنند.
به بیانی دیگر، روایتهای مختلفی که در میان شیعیان وجود دارد. درست است؟
قطعا همینطور است؛ به عنوان مثال، در آخرین گردهماییهای شیعیان، فرقه هفت امامی، مذهب اسماعیلی، به عنوان یکی از مذاهب شیعه شناخته نشده است که دلایل خاصی هم دارد، اما حوثیهای چهار امامی یمن، به عنوان مذهبی شیعه رسمیت دارند. میخواهم بگویم نیتخوانی از تاریخ متفاوت است، اینکه با چه نگاهی و با چه قرائتی از خصوصیات حسن صباح روایت میشود اهمیت دارد. شما اگر جامعهشناسی دوران سلجوقیان را بخوانید به صحبتهای من پی میبرید و میبینید که از عمر خیام، خواجه نظامالملک و دیگر چهرههای شناخته شده آن دوران، برداشتها و تعاریف مختلفی وجود دارد. این تفاوت روایتها ناشی از تفاوت دیدگاههاست. محال است درباره تاریخ اختلافنظر وجود نداشته باشد. هیچ واقعه تاریخی نداریم که همه آن را به شکلی یکسان قبول داشته باشند. درباره توفان نوح هم بین سه دین ابراهیمی نظرات مختلفی وجود دارد. واضح است که هر کدام فیلمی درباره ماجرای توفان بزرگ بسازند، با انکار و اتهامات طرفهای دیگر روبهرو خواهد شد.
از این مقوله بگذریم، درباره کمکاری که سینما و تلویزیون نسبت به چهرههای شناخته شده ایران دارند زیاد صحبت شده و مبحث جدیدی نیست، با این حال وقتی چنین سریالهایی به صورت گسترده در دیگر کشورها ظهور و بروز پیدا میکنند این سوال دوباره به ذهن میآید که چرا این کاراکترها در ایران معرفی نمیشوند؟ چرا نباید از چنین سوژههای خوبی سینمای ایران بهره ببرد؟ چرا تلویزیون از این سرمایههای داستانی استفاده نمیکند؟
مهمترین نکتهای که درباره این کمکاری میتوان گفت اینکه تلویزیون بنا بر اعتقادات و دانستههای خودشان میخواهند به این موضوعات وارد شوند و خب نظرات آنها ویژگیها و محدودیتهایی دارد. به همین دلیل است که در ساخت چنین فیلمهایی دچار مشکل میشویم. اینکه چیزی نیست، ما حتی برای تولید آثار نمایشی از معصومین هم دستمان باز نیست.
اصلا احمدرضا درویش با فیلم «رستاخیر» نمونه مهمی است که چرا در ساخت فیلمهایی برای معرفی شخصیتهای برجسته تاریخی دچار مشکل هستیم.
باز فیلم رستاخیز ساخته شد، اما خیلی از فیلمها در همان مرحله پیش تولید متوقف میشود و به سرانجام نمیرسد. شما در نظر بگیرید در مقطعی بود که حوزه علمیه با ساخت فیلمهایی مربوط به ائمه معصومین (ع) مخالفت کرد، دستکم من اینطور شنیدم. همین نکته باعث شد که فیلمسازان سراغ این موضوع نرفتند، به نظر من این خیلی مهم است که در کشور شیعه ۱۲ امامی، مردمش در مورد ائمه خودشان نمیتوانند فیلم ببینند.
نکته دیگر اینکه همه رسانهها در همه جای دنیا، نسبتی میان سرگرمی و ایدئولوژی برقرار میکنند؛ در بعضی رسانهها این نسبت ۵۰-۵۰ است، بعضی رسانهها این نسبت به ۹۰ میرسد یعنی ۹۰ درصد ایدئولوژی حاکم است. مدیران میدانند که مردم نیاز به سرگرمی دارند؛ لاجرم بیشتر از ما میدانند، اما به هزار دلیل نمیتوانند کار درست را انجام دهند. با این وصف، عادلانه است بگوییم فیلمسازان ما نمیتوانند چنین فیلمهایی بسازند، نه اینکه سلیقه و سواد و مهارت ندارند.
میتوانیم بگوییم ساخت چنین فیلمهایی با سختیهایی همراه است.
به نظر من ساخت چنین فیلمهایی هم سخت است و هم دردسر دارد. خیلی وقتها، پس از تحقیقات، فیلمنامه نوشته میشود برنامهریزی برای تولید میشود، اما به تولید نمیرسد. اگر کسی به ساخت فیلم تاریخی مصر علاقهمند باشد درنهایت به شهرک غزالی میرود و ما آن موهای روغنزده مردان و حجابهای عجیب و غریب زنان و چند بنز قراضه را به عنوان فیلم تاریخی میبینیم.