کشف جنازه زن گمشده تهرانی در چاه خانه ویلایی شمال + گفتگو با قاتل
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۰۰۳۲۳۹
17 دی امسال پسر جوانی به دادسرای جنایی تهران رفت و از ناپدید شدن مادر ۶۸ سالهاش خبر داد. وی در این باره گفت: دو روز است که مادرم ناپدید شده است.او برای خرید از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. مادرم مقدار زیادی طلا داشت و مقداری هم پول در حسابش بود.
با شکایت پسر جوان، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
راز قتل فرنگیس در خانه ویلایی فاش شد
در حالی که بررسیها برای یافتن فرنگیس ادامه داشت، کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی پایتخت متوجه شدند از حساب وی ۹ میلیون تومان پول برداشت شده است. با بهدست آمدن این سرنخ، بلافاصله مأموران راهی مغازهای شدند که با کارت فرنگیس از آنجا خرید کرده بودند. در بازبینی دوربینهای مداربسته مغازه تصویر مرد جوانی هنگام خرید بهدست آمد. اما چهره وی با ماسک و کلاه پوشیده شده بود و قابل شناسایی نبود.
در ادامه بررسیها، تیم تحقیق دوباره به سراغ خانواده فرنگیس رفته تا با نشان دادن تصویر مرد جوان، بتوانند به سرنخی از او برسند که این بار پسر وی با دیدن عکس گفت: این فرد شباهت زیادی به دوستم حامد دارد اتفاقاً از وقتی مادرم ناپدید شده او چندباری به سراغ من آمده و مدام درباره اینکه آیا مادرم پیدا شده یا نه اطلاعاتی میگیرد.
بازداشت پسر جوان راز قتل زن تهرانی را فاش کرد
با توجه به اطلاعاتی که پسر فرنگیس به پلیس داد و تحقیقات کارآگاهان سرانجام بازپرس سهرابی دستور بازداشت پسر ۳۲ ساله را صادر کرد. حامد ابتدا مدعی بود که از سرنوشت فرنگیس بیاطلاع است. اما وقتی با مدارک پلیسی رو به رو شد به قتل اعتراف کرد.
او درباره این جنایت گفت: فرنگیس مادر دوستم بود به خاطر پول با او اختلاف پیدا کردم و به او آبمیوه مسموم دادم وقتی بیهوش شد جسدش را در بیابانهای اطراف تهران به آتش کشیدم.
کارآگاهان اداره چهارم پلیس آگاهی برای یافتن جسد راهی بیابانهایی شدند که حامد مدعی بود جسد را آنجا رها کرده است. اما ردی از جسد بهدست نیاوردند و در استعلاماتی که صورت گرفت مشخص شد پلیس منطقه نیز جسدی با مشخصات فرنگیس پیدا نکرده است.
سرهنگ کارآگاه مرتضی نثاری، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی گفت: تیم تحقیق دوباره به سراغ متهم رفته و این بار او مدعی شد که جسد را در چاه یک خانه ویلایی در شمال رها کرده است. مأموران با نیابت قضایی راهی ویلا شده و پس از ۳۹ روز بالاخره جسد زن میانسال را کشف کردند. با کشف جسد، تحقیقات در رابطه با این جنایت ادامه دارد.
گفتوگو با قاتل جوان که فرنگیس را کشت
فرنگیس را از کجا میشناختی؟
۸ ماهی میشود که با پسرش دوست هستم و از دو ماه قبل رفت و آمدهای من به خانه آنها آغاز شد. در این رفت و آمدها متوجه وضع مالی خوب آنها شدم.
اختلافت با فرنگیس سر چه بود؟
من مشکلات مالی زیادی داشتم و فرنگیس هم وضع مالی خوبی داشت. چندباری از مقتول پول قرض گرفته بودم اما نمیتوانستم بدهیام را برگردانم. به همین دلیل وسوسه شدم که طلاها و پولهایش را سرقت کنم. اما چون فرنگیس مرا میشناخت هویت مرا لو میداد، برای همین تصمیم به قتل گرفتم.
چطور او را به قتل رساندی؟
به او گفتم دوستی دارم که در کار خرید و فروش طلا است و میتوانی با خرید طلا در این کار سرمایهگذاری کنی و پول خوبی بهدست بیاوری؛ روز حادثه فرنگیس را از خانه بیرون کشاندم. به دروغ به او گفتم دوستم ساکن یکی از شهرهای شمالی کشور است و با او راهی شمال شدیم. از قبل ویلایی اجاره کرده بودم و فرنگیس را به بهانه دیدار دوستم به آن خانه کشاندم. پس از سرقت طلاها، او را با روسری اش خفه کردم و جسد را داخل چاهی در همان ویلا انداختم و راهی تهران شدم.
چرا در اعترافات اولیه دروغ گفتی؟
می خواستم مسیر تحقیقات را تغییر دهم و راهی برای فرار از اتهام قتل برای خودم پیدا کنم اما نشد.
رکنا
منبع: ساعت24
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۰۰۳۲۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گمشدهای به نام پزشک عمومی روی تابلوی مطبها
در همه کشورهای توسعهیافته پزشک عمومی جایگاه مهم و قابلتوجهی دارد، اما در ایران، پزشکان عمومی عمدتاً مورد اقبال مردم نیستند و توجه غالب مردم به سمت پزشکان متخصص است.
به گزارش همشهریآنلاین، در کشورهای توسعهیافته، «سیستم ارجاع» وجود دارد و اجرا میشود. به این صورت که بیمار قبل از مراجعه به متخصصِ هر رشتهای باید برای بیماریهای مختلف نزد پزشک عمومی برود و پزشک عمومی در صورت صلاحدید، او را به پزشک متخصص ارجاع میدهد. در ایران با آن که کارشناسان و خود پزشکان سالها است بر اجرای سیستم ارجاع تاکید دارند، اما وزارت بهداشت تاکنون اراده و برنامهای برای اجرای آن نداشته و درنتیجه، مردم نیز برای هر بیماری، طبق تشخیص خود به پزشک متخصص مراجعه میکنند.
بسیاری از مردم حتی اصرار دارند که چکاپ سالانه را نیز پزشک متخصص برای آنها بنویسد و برای همین کار نیز به پزشک عمومی مراجعه نمیکنند. این در حالی است که پزشک عمومی، تمام دورههایی که یک پزشک متخصص گذرانده را پشت سر گذاشته و از نظر دانش پزشکی عمومی، پایینتر از پزشک متخصص نیست و تنها دورههای تخصصی را نگذرانده است.
اقبال سرد جامعه نسبت به پزشکان عمومی باعث شده که بسیاری از آنها به فضای مجازی رو آوردهاند و تلاش دارند تا با بلاگری و تولید محتواهای مرتبط با سلامتی، توجه عموم را به خود جلب کنند. بسیاری از آنها نیز که اهل فعالیت در فضای مجازی نیستند، به سراغ مشاغل دیگر رفتهاند.
ایرانیها به پزشکان عمومی اعتماد ندارند؟اما چرا ایرانیها به پزشکان عمومی روی خوش نشان نمیدهند؟ آیا آنها را قابل اعتماد نمیدانند؟ دکتر بابک پورقلیچ، پزشک عمومی و رئیس دفتر تهران انجمن پزشکان عمومی در این رابطه به همشهری میگوید: پزشک عمومی در کشورهای دیگر جایگاه والایی دارد و مردم جایگاه او را قبول دارند. در ایران، اما تعریف نشده که پزشک عمومی چه کاره است.
او میگوید: در ایران - به خصوص در شهرهای بزرگ - اگر فردی بیمار شود، در بسیاری از موارد برای ویزیت نزد پزشک عمومی نمیرود و مستقیم سراغ متخصص و فوق تخصص میرود. در حالی که طبق سیستم ارجاع، شما اول باید نزد پزشک عمومی بروید و او تشخیص دهد که لازم است پیش متخصص بروید یا نه؟
رئیس دفتر تهران انجمن پزشکان عمومی ادامه میدهد: الان در کشورهایی مثل آمریکا و کشورهایی که سیستم پزشک خانواده دارند، بعضی از متخصصان مثل متخصصان زنان، متخصصان داخلی و متخصصان کودکان به عنوان پزشک خانواده فعالیت میکنند و درآمد یک پزشک خانواده کمتر از یک متخصص داخلی یا متخصص کودکان نیست و در برخی کشورها حتی بیشتر است. اما در ایران استقبال عمومی از پزشک عمومی صورت نمیگیرد و فکر میکنم دلیلش هم فرهنگی باشد. چون از ابتدا به مردم آموزش داده نشده که با کوچکترین عارضهای که برایشان پیش آمد، فوری به پزشک متخصص مراجعه نکنند و اول نزد پزشک عمومی بروند. شما میبینید فرد تا چند روز سرفه میکند، از فوق تخصص ریه یا آلرژی وقت ویزیت میگیرد و به او مراجعه میکند. در حالی که با مراجعه به پزشک عمومی، هم میتواند از مشکل خود مطلع شود و هم مبلغ ویزیت کمتری خواهد پرداخت.
دکتر پورقلیچ میگوید: خود پزشکان عمومی هم متوجه عدم استقبال مردم هستند و به همین دلیل هیچ یک از آنها روی تابلوی مطبش نمینویسد «پزشک عمومی». همه مینویسند داخلی اطفال، داخلی پوست و مو، داخلی روماتیسم و.... پزشکی که نمیتواند روی تابلوی مطبش بنویسد «پزشک عمومی»، پزشکی که روزانه ۱۰ بیمار هم ویزیت نمیکند، طبیعی است که برای اداره زندگی و معیشتش به سمت کارهای دیگر مثل خرید و فروش ملک و انجام بوتاکس و ... برود؛ و متاسفانه اقدام و ارادهای هم برای رفع مشکل وجود ندارد. در حالی که کوچکترین اقدام میتواند اجرای درست سیستم ارجاع در سراسر کشور باشد.
تغییر شغل نیمی از پزشکان عمومی/ تأکید بر اجرای سیستم ارجاع با فرهنگسازیهرچند پزشکان اصرار بر اجرای سیستم ارجاع دارند، اما خیلی از مردم تاکید دارند که علت عدم مراجعهشان به پزشک عمومی این بوده که بارها مراجعه کردهاند، اما نتایج مثبتی ندیدهاند و به همین دلیل اعتماد خود را از دست دادهاند. به گفته این افراد، بیشتر پزشکان عمومی یا بسیار محافظهکار با بیمار رفتار میکنند. چراکه میدانند وظیفه خطیری بر عهده دارند و یا از دانش پزشکی خود آن طور که باید برای بیمار هزینه نمیکنند.
رئیس دفتر تهران انجمن پزشکان عمومی، اما معتقد است که همان قدر که پزشک متخصص درس خوانده – به استثنای دوره تخصصی که گذرانده – پزشک عمومی هم همان دورهها را گذرانده و دلیل نمیشود که در کار خود ناتوان باشد. او میگوید: استقبال سرد از پزشکان عمومی تبعات ناخوشایندی هم دارد. وقتی آمار مراجعه بیماران به پزشک عمومی کم باشد، او مجبور به تغییر شغل میشود. الان بر اساس آمار سازمان نظام پزشکی، بیش از ۹۵ هزار پزشک عمومی در کشور داریم که ۴۰ تا ۴۵ هزار نفر از آنها مشغول طبابت هستند و بقیه یا دیگر طبابت نمیکنند و همان طور که گفتم، به مشاغل دیگر رو آوردهاند. خیلی از آنها هم از کشور مهاجرت کردهاند.
دکتر پورقلیچ میگوید: به نظر میرسد دلیل عدم استقبال جامعه ایرانی از پزشک عمومی بیش از هر چیزی، مقولهای فرهنگی باشد و با فرهنگسازی مناسب میتوان برای پزشک عمومی در ذهن مردم جا باز کرد و آن را جا انداخت. درست مثل کشورهای دیگر. وقتی شما بر اجرای سیستم ارجاع اصرار و ممارست داشته باشید و هر مراجعهای را قبول نکنید، قطعا و طبیعتا مردم هم به تدریج یاد میگیرند که برای هر مشکلی نیاز نیست به متخصص مراجعه کنند و باید قبل از هر کاری به پزشک عمومی مراجعه کنند. این فرهنگسازی در خیلی از موارد جواب داده و در این مورد هم حتما جواب خواهد داد. مثل اصراری که بر الکترونیک شدن نسخهها داشت و اجرا شد و تا حد زیادی هم جواب داد. فقط لازم است که دولت بر اجرای آن اصرار و استمرار داشته باشد و آن را کماهمیت نشمارد.