Web Analytics Made Easy - Statcounter

آیت الله صافی گلپایگانی در نوشتاری در منزلت امیر المومنین(ع) آورده است: حقیقت این است، با کلماتی که حروفش ۲۹ حرف بیشتر نیست، نمی‎توان بزرگ بنده خاص و مخلص خدا، که در آیاتی از قرآن خداوند او را وصف کرده، مدح کرد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از قم،  متن یادداشت آیت الله صافی گلپایگانی به شرح زیر است:

 

در میدانی که پیامبر اعظم، عقل کل، خاتم رسل و هادی سبل صلّی ‎الله علیه و آله وسلّم، بر حسب احادیث معتبر و مشهور بین ‎المسلمین، از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام، آن همه تمجیدات و تعریفات رسا و پر از معنا فرموده باشد و او را با حق و با قرآن، و حق و قرآن را با او و لازم الاتصال و غیر قابل افتراق دانسته باشد و گاه فرموده باشد:

«وَ الَّذِی نَفْسِی بِیدِهِ لَوْ لَا أَنْ‏ تَقُولَ‏ طَوَائِفُ‏ مِنْ‏ أُمَّتِی‏ فِیکَ مَا قَالَتِ النَّصَارَی فِی ابْنِ مَرْیمَ لَقُلْتُ الْیوْمَ فِیکَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیکَ لِلْبَرَکَةِ .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

»(۱)

و گاهی با زبان معجزْ بیان و حقیقت‌ترجمان، فرموده باشد: «لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِیاضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ‏ کُتَّابٌ‏ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَکَ یا أَبَا الْحَسَنِ .»(۲) یا ارزش یکی از میدان‌های جهاد آن مجاهد فی سبیل‎الله را در راه اعلای کلمة الله و دفاع از حق، افضل از عبادت جنّ و انس و یا تمام امّت معرفی کرده باشد، دیگران در مدح و ثناء آن حضرت چه می‌توانند بگویند؟!

از آن شخصیت عظیم که بعد از رسول خدا صلّی‌‎الله علیه و آله و سلّم اشرف کلمات الهیه، اکبر آیات ربّانیه، ادلّ دلایل جامعه، اتمّ براهین ساطعه، وسایل کافیه و مظهر العجایب و معدن الغرایب است و مالک کلّ عظمت‌های انسان مافوق و برتر و خلیفة ‎الله بر حق است و دوستی او عنوان صحیفه مؤمن و علامت طهارت مولد است، اگر انسان، همه زبان‌های گویا را در دهان داشته باشد و با هر کدام از آنها جاودانه مدح و ثنا بگوید، از حرف نخستین مدح او، بیشتر نخواهد گفت و زبان حالش این شعر خواهد بود:

این شرح بی‌نهایت کز وصف یار گفتند
حرفی است از هزاران کاندر عبارت آمد

حقیقت این است که با جمله‌ها و کلماتی که حروف آنها از بیست و نه حرف بیشتر نیست، نمی‌توان از بزرگ بنده خاص و مخلص خدا، که در آیات بسیاری از قرآن، خداوند متعال، خود او را وصف و مدح فرموده است، توصیف و ستایش کرد؛

وَ إن قَمِیصاً خیطَ مِنْ نَسْجِ تِسْعَةٍ
وَ عِشْرینَ حَرْفاً عَنْ مَعالیهِ قَاصِرٌ

مدایح شایسته‌ای که از آن امام عظیم، رهبر موحّدان، پیشوای مجاهدان، سرور زهّاد و دادگران و امیرمؤمنان شده، هر چه رسا و شیوا بوده، به ناحیه‌ای از نواحی عظمت آن حضرت اشارت دارد.

آنکه در مجلس معاویه و به درخواست و اصرار او، امام را به این سخنان توصیف کرد:

«کَانَ وَ اللهِ‏ بَعِیدَ الْمُدَی‏ شَدِیدَ الْقُوَی یقُولُ فَصْلًا وَ یحْکُمُ عَدْلًا یتَفَجَّرُ الْعِلْمُ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ تَنْطِقُ الْحِکْمَةُ مِنْ نَوَاحِیهِ یسْتَوْحِشُ مِنَ الدُّنْیا وَ زَهْرَتِهَا وَ یسْتَأْنِسُ بِاللَّیلِ وَ وَحْشَتِهِ کَانَ وَ اللهِ غَزِیرَ الْعَبْرَةِ طَوِیلَ الْفِکْرَةِ یقَلِّبُ کَفَّیهِ‏ وَ یخَاطِبُ نَفْسَهُ وَ ینَاجِی رَبَّهُ یعْجِبُهُ مِنَ اللِّبَاسِ مَا خَشِنَ وَ مِنَ الطَّعَامِ مَا جَشِبَ کَانَ وَ اللَّهِ فِینَا کَأَحَدِنَا »(۳)

و آنکه با این جمله‌ی کوتاه «إحتیاجُ الکُلِّ إلَیهِ وَ إسْتِغْنائُه عَنِ الکُلِّ دَلیلٌ عَلی أنَّه إمَامُ الکُلِّ .»(۴)

او را ستود، و آنکه در وصف کلامش می‌گفت: «کَلامُهُ دُونَ کَلامِ الخَالِقِ وَ فَوْقَ کَلامِ الْمَخْلُوقینَ »(۵)

و آنکه می‌گفت: «لَوْلا عَلِی لَهَلَکَ عُمَر »(۶) و «لَوْ لَا سَیفُهُ لَمَا قَامَ لِلْإسْلامِ عَمُودٌ »(۷)

آنکه می‌گفت: «قُتِلَ فی مِحْرابِ عِبادَتِهِ لِشِدَّةِ عَدْلِهِ »(۸)

و آن بانوی شجاع و با معرفتی که او را در حضور معاویه به این دو شعر، مدح نمود:

«صَلَّی الإلهُ عَلی جِسْمٍ تَضَمَّنَهُ
قَبْرٌ فَاَصْبَحَ فیهِ الْعَدْلُ مَدْفوناً
قَدْ حالَفَ الْحَقُّ لا یبْغی بِهِ بَدَلاً
فَصارَ بِالْعَدْلِ وَ الایمَانِ مَقْروناً »(۹)
و آن مرد مسیحی که آن شخصیت بزرگ آفرینش و آن یگانه نمایش کمال وجود محمّدی را به این جمله ستایش کرده است:
«فی عَقیدَتی اَنَّ عَلی بْنَ أَبی طالِب اَوَّلُ عَرَبِی لازَمَ الرُّوحَ الْکُلِّیةَ فَجاوَرَها وَ سامَرَها »(۱۰)
و آنکه این شرف و عزّت را به این بیان شرح داد:
«قیل لی قل فی علیّ مدحة
ذکره یخمد نارا مؤصدة
قلت هل أمدح من فی فضله
حار ذو اللّب إلی أن عبده‏
اَلنّبِی الْمُصْطَفی قالَ لَنا
لَیلَة الْمِعْراجِ لَمّا صَعِدَهُ
وَضَعَ اللهُ عَلی ظَهْری یداً
فَاَرانِی الْقَلْبَ اِنْ قَدْ بَرَّدَهُ
وَ عَلِی واضِعٌ أقدامه
بِمَکان وَضَعَ اللهُ یدَهُ »(۱۱)
همه و هر یک به منقبتی از مناقب آن حضرت اشارتی کرده‌اند.
با این همه که علما و حکماً، چهارده قرن است از فضائل او گفته‌اند، تا علم، فضیلت، زهد، عدل و کمالات انسانی مورد ستایش است، آیندگان او را ستایش خواهند کرد و با این قصاید و اشعار بی‌شمار و هزارها کتاب و مقاله که پیرامون شرح شخصیت این انسان أکمل و والا نوشته‌اند و همه داد سخن را داده‌اند، باز هم همانند روزهای نخست برای گویندگان و اندیشمندان، مجال سخن باز و بلکه بازتر شده است.

همان‌طور که در احادیث شریفه بیان شده است، علی علیه‌السّلام معجزه‌ای است که خداوند به رسول گرامی‌اش خاتم الانبیا صلّی ‎الله علیه و آله و سلّم عطا فرمود؛ معجزه‌ای که از همه معجزات انبیای گذشته، بزرگ‌تر و حیرت‌انگیزتر است و بجاست که بگوییم این سخن حضرت صادق علیه‌السّلام را: «الصُّورَةُ الإنْسَانِیةُ هِی أکْبَرُ حُجَجِ اللهِ عَلی خَلْقِهِ وَ هِی الکِتابُ الَّذی کَتَبَه بِیدِهِ وَ هِی الهَیکَلُ الّذی بَناهُ بِحِکْمَتِهِ وَ هِی مَجْمُوعُ صُوَرِ العَالَمینَ وَ هِی المُخْتَصَرُ مِنَ العُلُومِ فی اللَّوحِ الْمَحْفُوظِ »(۱۲) به واسطه شخصیتی، مثل علی علیه‌السّلام بیان واقع و حقیقت می‌شود.

با عالم معتزلی ابن أبی الحدید هم‌نوا شده، می‌گوئیم:

«هُوَ النَّبَأُ الْمَکْنُونُ وَ الجَوْهَرُ الّذی
تَجَسَّدَ مِنْ نُورٍ مِنَ القُدْسِ زاهِر
وَ وَارِثُ عِلْمِ المُصْطَفی وَ شَقیقِه
أخاً وَ نَظیراً فِی العلی و الأواصِر
وَ ذُو المُعْجِزاتِ الوَاضِحاتِ أقلّها
الظُّهور عَلی مُسْتَوْدِعاتِ السَّرائر
ألا إنَّما التَّوْحیدُ لَوْلا عُلومُهُ
کَعَرْضَةِ ضِلّیلٍ وَ نَهْبَةِ کافر »(۱۳)

پس، سزاوار است که زمین ادب ببوسیم و خداوند متعال را به نعمت ولایت آن حضرت و فرزندان بزرگوارش، تا حضرت صاحب وقت، ولی عصر و مالک امر، مولانا المهدی ارواح العالمین له الفداء حمد و سپاس بگوییم.


پی نوشت‌ها:
۱. بحار الأنوار، جلد ‏۴۰، باب ۹۱، حدیث ۱۱۴.
۲. همان.
۳. بحار الأنوار، جلد ‏۴۱، باب ۱۰۷، حدیث ۲۸.
۴. بغیة الوعاة سیوطی، صفحه ۲۴۳؛ تنقیح المقال مامقانی، جلد ۱، صفحه ۴۰۲، شماره ۳۷۶۹.
۵. شرح نهج البلاغة ابن أبی‌الحدید، جلد ‏۱، صفحه ۲۴.
۶. شرح نهج البلاغة ابن أبی‌الحدید، جلد ‏۱، صفحه ۱۱.
۷. همان، جلد ۱۲، صفحه ۸۳.
۸. جرج جرداق مسیحی در کتاب «الامام علی صوت العدالة الإنسانیة».
۹. بلاغات النساء ابن ابی طاهر، صفحه ۴۸، کلام سودة بنت عمارة رحم‌ها الله.
۱۰. نقل‌شده از جبران خلیل جبران دانشمند مسیحی در کتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانیة» جرج جرداق، جلد ۱، صفحه ۳۶۴.
۱۱. این اشعار منتسب به شافعی است که در کتب مختلف نقل شده است از جمله: تاریخ الخمیس دیار بکری، جلد ۲، صفحه ۸۷؛ الغدیر علّامه امینی، جلد ۷، صفحه ۱۲.
۱۲. به نقل از تفسیر صافی، ذیل آیه ۲ سوره بقره.
۱۳. القصائد السبع العلویات ابن ابی الحدید، القصیدة الخامسة.

پایان پیام/78

منبع: شبستان

کلیدواژه: ولادت امام علی ع امام علی ع آیت الله صافی گلپایگانی علیه الس آن حضرت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۱۳۱۴۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نوسازی مرجعیت

 

آن موقع، من کلاس ۶ ابتدایی بودم، رحلت ایشان۱۳۴۰/۱/۱۰ بود و بنده در همان زمان توفیق آن‌ را داشتم که به شهر قم رفتم و در چهلم آن بزرگوار با اخوان حاج آقا مرتضی  وحاج آقا مجتبی تهرانی ( شهید کلهری)  بر سر مزار ایشان شرکت کردیم.

هنوز ساختمان مسجد اعظم نیمه کاره بود، و در مرحله سفت کاری قرار داشت، و به نازک کاری نرسیده بود، حضرت آیت العظمی بروجردی رضوان الله تعالی علیه،  باعث اعاده حیثیت شیعه اثنی عشری در جهان اسلام و همین‌طور در جهان آن‌ روزگار شد و همین‌طور باعث درخشش در دنیای غرب، که ایشان را  به‌عنوان پاپ مسلمانان جهان می شناختند و ساده زیستی ایشان را با زندگی تجملی و اشرافی پاپ کاتولیک ها و... مقایسه می‌کردند، همان‌طور که مسجد اعظم قم سفت کاری شده برای نازک کاری تحویل حوزه علمیه قم گردید، همین‌طور نیز جایگاه مرجعیت تامه تحویل مرجع تقلید بعدی حضرت خمینی(س) شد.

از زمانی‌که علمای برجسته و هوشیار و تجربه دیده و آگاه به زمانه، پس از رحلت آیت الله حاج سیدابو الحسن اصفهانی، رحمت الله علیه، به‌فکر افتادند تا مرجعیت شیعه را در ایران و در رأس حوزه‌ی علمیه قم نگاهدارند لذا پس از عمل جراحی حضرت آیت الله بروجردی  به بیمارستان فیروز آبادی شهر ری تهران، به عیادت ایشان رفتند و از  آن بزرگوار خواستند تا ایشان پس از رفع کسالت به قم تشریف ببرند، و مدیریت حوزه قم را به‌دست بگیرند.

حضرات آیت الله آخوند همدانی، آیت الله کرمانشاهی، آیت الله نیشابوری ، آیت الله سید احمد خوانساری، آیت الله سید روح الله خمینی، آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی ( شهید کلهری ) که نماینده مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی بودند به عیادت آیت الله العظمی بروجردی رفتند و از ایشان خواستند تا به قم تشریف ببرند و محور حوزه علمیه قم و مرجع تقلید عموم مردم ایران و شیعیان جهان باشند.

از تمام اطرافیان و درخواست کنندگان از آیت الله بروجردی به اسکان در شهر مقدس قم برای اقامت و تقبل مسئولیت سنگین مرجعیت شیعه درقم، به‌جز آیت الله روح الله خمینی، بقیه‌ علماء به اطراف و اکناف کشور رفتند برای تبلیغ مرجعیت آیت الله بروجردی، فقط آیت الله خمینی متواضعانه در کنار ایشان در قم ماندند، و در برخی از موارد اتفاقات پر التهاب سیاسی مثل ماجرای سید علی اکبر برقعی درقم، جناب خمینی به‌عنوان نماینده تام الاختیار آیت الله بروجردی وارد مساله شد و قضیه را فیصله دادند.

آیت الله خمینی در اکثر درس‌های آیت الله بروجردی همچون طلبه‌های جوان دو زانو در برابر آیت الله بروجردی می نشستند و در حالی‌که در همان زمان خودشان از مدرسین مقبول حوزه علمیه قم بودند اما در محضر آیت الله بروجردی مثل یک طلبه‌ جوان  به فرمایشات ایشان گوش می‌کردند در حالیکه هم سن و سالان آیت الله خمینی، در آخرین صف به دیوار شبستان تکیه می دادند، اما حاج آقا روح الله در میان طلاب جوان مودب  و دو زانو نزدیک معظم‌له در دروس شرکت  می کردند!

لذا پس از رحلت آیت الله بروجردی که دنیای سیاست و دین و مذاهب  آن‌روز را تکان داد شایسته‌ترین جانشین ایشان ، از دید نخبگان، و پختگان  حوزه، حضرت آیت الله خمینی بود، گرچه شاه با سفارش مشاوران آمریکایی، انگلیسی و... برای کوتاه کردن دست مرجعیت از سیاست و قطع بازوی مرجعیت از دخالت در امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و... در کشور بود، لذا با توصیه مشاوران خود  پیام تسلیت برای درگذشت آیت الله بروجردی را به شهر مقدس نجف و برای مرجع تقلید بعدی  به زعم خودشان،  یعنی حضرت آیت الله حکیم فرستاد، نه به قم،  و نه به آیت الله خمینی، یا مرجع دیگری در ایران.

این درحالی بود که امیر عباس هویدا که آن‌زمان هنوز هیچ پست مهم دولتی نداشت و فقط  به‌عنوان یک روزنامه‌نگار وابسته به بابیت و استعمار سردبیر یک نشریه وابسته به شرکت ملی نفت ایران بود ( شرکت نفتی که زیر نظر آمریکائی‌ها و انگلیسی ها و... بود) او در نشریه متعلق به شرکت ملی نفت، از آیت الله خمینی،  به‌عنوان یکی از مهم ترین جانشینان مرجعیت در ایران نام برد!

به‌هر صورت، اسکلت جایگاه مرجعیت تامه نه فقط در ایران، بلکه در جهان، که با استحکام  توسط آیت العظمی بروجردی نوسازی و برپا شده بود، پس از رحلت  آیت الله العظمی بروجردی به آیت الله آقا سید روح الله خمینی رسید و حقا و انصافا ایشان جانشین خلف آیت الله بروجردی بودند تا این جایگاه مهم را به آیت الله خامنه ای حفظه‌الله سپردند، تا ان‌شاءالله تحویل حضرت صاحب الزمان (عج) بشود.

اللهم عجل  لولیک فرج

دیگر خبرها

  • دلیل عظمت شاه عبدالعظیم حسنی (ع) چه بود؟
  • ترتیل صفحه 239 کلام الله مجید+ صوت
  • بیت مرحوم آیت الله کاشانی بیانیه صادر کرد +جزئیات
  • پیام تشکر بیت آیت الله امامی کاشانی ازرهبر معظم انقلاب وآحاد مردم
  • نوسازی مرجعیت
  • نشست تحلیل ریشه های دشمنی امویان با حضرت حمزه(س) برگزار می شود
  • جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!
  • ترتیل صفحه 238 کلام الله مجید+ صوت
  • ببینید | سبب غائب شدن امام زمان(عج) کیست؟
  • مراسم شصت و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت آیت الله العظمی بروجردی