دختری که رهایش کردی
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۳۳۵۱۸
ایسنا/کردستان کتاب درباره سرنوشت تابلویی است که توسط ادوارد همسر سوفی کشیده شده، تابلویی که دو زندگی، دو زن و دو کشور را به فاصله زمانی 100 سال بهم پیوند داده است.
بخش اول کتاب در اواسط جنگ جهانی اول آغاز میشود، زمانی که شهر پرون فرانسه توسط نازیها اشغال میشود و آلمانیها در آنجا به غارت میپردازند به گونهای که هرگونه شیء و وسایل باارزش مردم شهر را به غارت میبرند، شهری که حالا در آن گرسنگی و درماندگی بیداد میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخش اول کتاب از زبان سوفی لفور روایت میشود، سوفی و خواهرش در نبود شوهرانشان که به جنگ رفتهاند مجبورند رستورانشان را اداره کنند، رستورانی که در آن زمان به محلی برای خوشگذرانی سربازان آلمانی تبدیل میشود.
در این میان قاب عکسی که ادوارد پیش از رفتن به جنگ از چهره سوفی کشیده بود، توجه یکی از فرماندهان نازی را به خود جلب میکند. زن در تابلو نقاشی لبخند محسور کنندهای به لب دارد و چشمهایش برق میزند. سوفی از این رویداد هراسان میشود. آبروی خود و خانوادهاش را در خطر میبیند و حاضر است همه چیزش را فدا کند تا یک بار دیگر همسرش ادوارد را ملاقات کند.
بعد از آنکه سوفی تصمیم میگیرد که تابلو را در ازای ملاقات و دیدار دوباره با همسرش به فرمانده نازیها تحویل دهد؛ توسط نازیها دستگیر و به عنوان زنی خیانتکار نزد مردم شهر پرون شناخته میشود.
بخش دوم کتاب در سال 2006 و از زبان لیو روایت میشود، لیو زنی است که در لندن زندگی میکند و بخش دوم کتاب در حالی شروع میشود که لیو همسر خود را از دست داده و در شرایط روحی خوبی به سر نمیبرد.
شوهر لیو قبل از فوتش به او یک تابلوی نقاشی هدیه میدهد که نمایی از یک زن است و مربوط به یک قرن قبل میباشد که در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است. این تابلوی نقاشی نقطه عطف داستان کتاب است که زندگی سوفی و لیو را به هم گره میزند.
در ادامه ماجرا مشخص میشود که تابلو سوفی در جریان جنگ جهانی اول بعد از دستگیری او توسط نازیها دزدیده شده و حال بازماندگان سوفی برای بازگرداندن آن تابلو به جایگاه اصلیش در تلاش هستند.
در این حین، برای اینکه مشخص شود این تصویر متعلق به چه کسی است، منازعهای رخ میدهد. در جریان این منازعه اتفاقات جالب و تأملبرانگیزی پیش میآید که عقاید و باورهای لیو را سبک و سنگین میکند و بسیار خواندنی است.
نویسنده در کتاب دختری که رهایش کردی به گونهای ساده و روان و با شکلی خلاق داستان را به صورت موازی در دو زمان متفاوت با بازه زمانی ۱۰۰ ساله پیش میبرد.
حس نوستالژیک و یادآوری خاطرات و حسی که خاطرات دوران جنگ در آدمها به وجود میآورد بسیار عمیق و ماندگار است. کتاب دختری که رهایش کردی جزء رمانهایی است که نویسنده با بهرهگیری از خاطرات و حوادث دوران جنگ جهانی اول حال و هوای خاصی به خواننده داده و فضاسازی بسیار زیبایی را صورت میدهد. البته نباید فراموش کرد که این کتاب یک رمان ضد جنگ محسوب نمیشود و بیشتر یک رمان عاشقانه است.
"پائولین سارا جوجو مویز" متولد 1969 لندن، انگلستان میباشد؛ در ابتدا کارش را با روزنامهنگاری آغاز کرد و بعد از سال 2002 نوشتن رمان را به عنوان حرفهای آغاز کرد.
وی یکی از چندتن از نویسندگانی است که دوبار برنده جایزه سال رمان عاشقانه از طرف انجمن نویسندگان رمانهای عاشقانه شد. در سال 2004 برای کتاب " میوه خارجی" و سال 2011 برای رمان " آخرین نامه معشوقت" شایسته دریافت این جایزه شناخته شد.
رمان "دختری که رهایش کردی" شاید میتوان آن را جزو بهترین کارهای مویز نام برد. رمانی وسوسهانگیز از عشق، شکست، ناامیدی و فداکاری.
انتهای پیام
بخش اول کتاب در اواسط جنگ جهانی اول آغاز میشود، زمانی که شهر پرون فرانسه توسط نازیها اشغال میشود و آلمانیها در آنجا به غارت میپردازند به گونهای که هرگونه شی و وسایل باارزش مردم شهر را به غارت میبرند. شهری که حالا در آن گرسنگی و درماندگی بیداد میکند.
بخش اول کتاب از زبان سوفی لفور روایت میشود، سوفی و خواهرش در نبود شوهرانشان که به جنگ رفتهاند مجبورند رستورانشان را اداره کنند، رستورانی که در آن زمان به محلی برای خوشگذرانی سربازان آلمانی تبدیل میشود.
در این میان قاب عکسی که ادوارد پیش از رفتن به جنگ از چهره سوفی کشیده بود، توجه یکی از فرماندهان نازی را به خود جلب میکند. زن در تابلو نقاشی لبخند محسور کنندهای به لب دارد و چشمهایش برق میزند. سوفی از این رویداد هراسان میشود. آبروی خود و خانوادهاش را در خطر میبیند و حاضر است همه چیزش را فدا کند تا یک بار دیگر همسرش ادوارد را ملاقات کند.
بعد از آنکه سوفی تصمیم میگیرد که تابلو را در ازای ملاقات و دیدار دوباره با همسرش به فرمانده نازیها تحویل دهد؛ توسط نازیها دستگیر و به عنوان زنی خیانتکار نزد مردم شهر پرون شناخته میشود.
بخش دوم کتاب در سال 2006 و از زبان لیو روایت میشود، لیو زنی است که در لندن زندگی میکند و بخش دوم کتاب در حالی شروع میشود که لیو همسر خود را از دست داده و در شرایط روحی خوبی به سر نمیبرد.
شوهر لیو قبل از فوتش به او یک تابلوی نقاشی هدیه میدهد که نمایی از یک زن است و مربوط به یک قرن قبل میباشد که در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است. این تابلوی نقاشی نقطه عطف داستان کتاب است که زندگی سوفی و لیو را به هم گره میزند.
در ادامه ماجرا مشخص میشود که تابلو سوفی در جریان جنگ جهانی اول بعد از دستگیری او توسط نازیها دزدیده شده و حال بازماندگان سوفی برای بازگرداندن آن تابلو به جایگاه اصلیش در تلاش هستند.
در این حین، برای اینکه مشخص شود این تصویر متعلق به چه کسی است، منازعهای رخ میدهد. در جریان این منازعه اتفاقات جالب و تأملبرانگیزی پیش میآید که عقاید و باورهای لیو را سبک و سنگین میکند و بسیار خواندنی است.
نویسنده در کتاب دختری که رهایش کردی به گونهای ساده و روان و با شکلی خلاق داستان را به صورت موازی در دو زمان متفاوت با بازه زمانی ۱۰۰ ساله پیش میبرد.
حس نوستالژیک و یادآوری خاطرات و حسی که خاطرات دوران جنگ در آدمها به وجود میآورد بسیار عمیق و ماندگار است. کتاب دختری که رهایش کردی جزء رمانهایی است که نویسنده با بهرهگیری از خاطرات و حوادث دوران جنگ جهانی اول حال و هوای خاصی به خواننده داده و فضاسازی بسیار زیبایی را صورت میدهد. البته نباید فراموش کرد که این کتاب یک رمان ضد جنگ محسوب نمیشود و بیشتر یک رمان عاشقانه است.
"پائولین سارا جوجو مویز" متولد 1969 لندن، انگلستان میباشد؛ در ابتدا کارش را با روزنامهنگاری آغاز کرد و بعد از سال 2002 نوشتن رمان را به عنوان حرفهای آغاز کرد.
وی یکی از چندتن از نویسندگانی است که دوبار برنده جایزه سال رمان عاشقانه از طرف انجمن نویسندگان رمانهای عاشقانه شد. در سال 2004 برای کتاب " میوه خارجی" و سال 2011 برای رمان " آخرین نامه معشوقت" شایسته دریافت این جایزه شناخته شد.
رمان "دختری که رهایش کردی" شاید میتوان آن را جزو بهترین کارهای مویز نام برد. رمانی وسوسهانگیز از عشق، شکست، ناامیدی و فداکاری.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: معرفی کتاب استانی علمی و آموزشی کتاب دختری که رهایش کردی بخش دوم کتاب جنگ جهانی اول رمان عاشقانه تابلوی نقاشی جریان جنگ بخش اول کتاب روایت می شود توسط نازی ها گونه ای دوران جنگ مردم شهر یک رمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۳۳۵۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اول مستند مهرجویی، بعد رمان و بعد هم فیلم سینماییاش را میسازم
به گزارش همشهری آنلاین، بهروز افخمی گفت: پخش سری جدید برنامه «هفت» از هفته آینده شروع میشود. امیدوارم که این برنامه بتواند تاثیرگذاری همیشگی خود را داشته باشد.
افخمی در عین حال از ساخت نخستین اثر علمی – تخیلی خود بر اساس داستانی از میخائیل آفاناسیویچ بولگاکُف؛ نویسنده، پزشک و نمایشنامهنویس مشهور روسی در نیمه نخست قرن بیستم که مشهورترین اثر او مرشد و مارگاریتا، از شاهکارهای ادبی قرن بیستم است، به نام «دل سگ» خبر داد.
وی اظهار داشت: خود داستان، یک داستان علمی - تخیلی است که در زمان حاضر مشغول نوشتن سناریوی آن هستم.
امسال تهیهکنندگی میکنمافخمی همچنین درخصوص دو اثر سینمایی که پیشتر از ساخت آنها برای جشنواره فجر امسال خبر داده بود، گفت: این کارها هنوز قطعی نشده است. ممکن است تهیهکنندگی کنم و بنابراین فکر نمیکنم امسال به سمت کارگردانی بروم چرا که ساخت این اثر علمی – تخیلی، کل سال من را درگیر میکند و نوشتن فیلمنامه آن دستکم سه، چهار ماه زمان میبرد.
کارگردان فیلم «صبح اعدام» اسفند سال گذشته با اعلام این خبر که برای فیلمسازی روی دو موضوع شاهنامه و غزه مشغول کار و تحقیق است، گفته بود: موضوع «داریوش مهرجویی» را هم مدنظر دارم که اول باید مستندش ساخته شود. ممکن است رمانش را هم بنویسم و بعد سراغ ساخت فیلم سینمایی با این سوژه بروم.
اکنون دوره قاطعیت و صراحت استافخمی یادی از شهید سید مرتضی آوینی کرد و اظهار داشت: شهید آوینی در سالهای بعد از جنگ، تحت فشار هر دو گروه سیاستمدار و فرصتطلبانی بود که هم از توبره و هم از آخور میخوردند، افرادی که اصلا جرات حضور در جبههها را نداشتند ولی در حال حاکم شدن بودند، او وقتی درباره ین دو گروه صحبت میکرد میگفت «الان دیگر دوران ما نیست».
کارگردان و تهیه کنده سینما گفت: آن زمان دوره آدمهایی بود که در ادارات حاکم بودند که سعی میکردند کسانی که واقعا این مملکت را حفظ کردند منزوی و فراموش شوند و یا به تنگنا دچار و گرفتار شوند، اما اکنون دوره آنها گذشته، اکنون دوره قاطعیت و صراحت، دوران پهلوانان است.