Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-24@04:03:51 GMT

سیره امام کاظم(ع) در عمل و گفتار مبارزه با ظلم بود

تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۵۷۴۱۳

سیره امام کاظم(ع) در عمل و گفتار مبارزه با ظلم بود

خبرگزاری مهر، گروه دین و آئین، فاطمه ضیافتی فرامرزی: امروز سالروز شهادت جانسوز امام موسی کاظم (ع) است. نفوذ معنوی، تفوق روحی، تبار والا، علم وافر، فضیلت بیکران، شخصیت ممتاز، تقوا و فضیلت و مقام معنوی ارزنده امام (ع)، همه و همه صفات ویژه‌ای بودند که سردمداران خلافت عباسی از آن نصیبی نداشتند و این نوع برجستگی‌ها هر کدام می‌توانست موجب تحقیر شخصیت پوشالی هارون گردد و او می‌خواست با حبس و بازداشت امام عقده‌ها و حقارت‌های خود را جبران نماید و التیام بخشد غافل از آنکه این نوع شکنجه‌ها روز به روز بر مقبولیت و محبوبیت امام می‌افزود و عامل شکست خلافت عباسی می‌شد و سقوط هارون را فراهم می‌ساخت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هارون و دیگر ستمگران نمی‌توانستند درک کنند که شهادت در راه خدا و ایثار خون در راه پیشرفت آرمان‌های والای اسلامی عالی‌ترین هدف مردان خدا است. اگر دیگران با لیت و لعل و با آرزو و امید در عشق به شهادت زندگی می‌کنند آنان در متن برنامه زندگی روزانه خود شهادت را گنجانده‌اند و افتخار می‌کنند که شهادت نصیب آنان گردد چون شهادت آنان به عنوان الگو، جانبازی و نثار خون را بر دیگر رهروان حقیقت و عدالت گوارا و مطبوع می‌سازد و شهد پر ارزش آن را در کام آنان شیرین‌تر و گواراتر می‌سازد.

در تاریخ از دوران زندگانی امام موسی کاظم (ع) هفتمین امام شیعیان روایات و نقل‌های فراوانی وجود دارد اما یکی از مقاطعی که در حیات مبارک آن حضرت برجسته است دوران حبس و زندانی شدن آن امام همام به دست خلفای عباسی و دوری از شیعیان در شرایط مختلف و عدم حضور فیزیکی طی چند سال در جامعه بود؛ با این وجود اما حضرت به طرق مختلفی ارتباط خود را با مردم حفظ کردند؛ چه از طریق وکلا و چه با پیام‌ها و ارتباطات ولو محدودی که وجود داشت.

ذکر این مساله اهمیت فراوانی دارد که امام موسی کاظم (ع) با وجود عدم برخورداری از امکانات و فضای مناسب، توانستند بسیاری از معارف را در جامعه نشر دهند. حلم و بردباری، کظم غیظ و برآوردن نیازها و حاجات مردم، سبب شد تا آن حضرت به «باب الحوائج» مشهور شود.

بر آن شدیم در سالروز شهادت هفتمین اختر آسمان امامت و ولایت، با حجت‌الاسلام و المسلمین قاسم ترخان عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفتگو بنشینیم و سیره آن امام همام در برخورد با مردم، هدایت جامعه و روش‌های ترویج دین در جامعه را بررسی کنیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

*با توجه به اینکه بخشی از دوران حیات امام موسی کاظم (ع) در زندان و حبس سپری شد، آن حضرت چگونه با شیعیان در ارتباط بودند؟

بر خلاف باور برخی که تصور می‌کنند بخش عمده‌ای از زندگانی آن حضرت در زندان گذشته است باید بگوییم که اینگونه نبود و آن امام همام چندین سال زندان بودند گرچه که از کسانی بودند که بسیار سختی کشیدند و هیچیک از ائمه هدی به اندازه آن حضرت در زندان نبود. آن طور که تحقیقات نشان می‌دهد امام موسی کاظم (ع) بین چهار تا پنج و نهایتاً تا شش سال در زندان بوده‌اند، یقیناً ایشان در زمان «مهدی عباسی» یک سال و در دوران هارون‌الرشید مدت طولانی‌تری در حبس و زندانی بود.


آن امام همام زمانی که به شهادت رسید ۵۵ سال سن داشت، ۳۵ سال از این مدت دوران امامت حضرت را تشکیل می‌دهد و چهار تن از خلفای عباسی مقارن با حیات آن حضرت بودند؛ این خلفا به ویژه هارون نقش ویژه‌ای در سرکوب شیعیان و علویان داشتند؛ البته اوایل دوران خلفای عباسی آنها از نام و محبوبیت امام از یک سو و بحث خون‌خواهی از سیدالشهدا (ع) بهره و سود جستند اما زمانی که حکومت‌شان تثبیت شد به این فکر افتادند که با رقبای خود به گونه‌ای تسویه حساب کنند تا مانعی برای حکومت‌شان ایجاد نشود، بنابراین هر مقدار که به زمان تثبیت خلافی بنی‌عباس به ویژه هارون نزدیک‌تر می‌شویم، فشارها بر اهل بیت (ع) بیشتر می‌شد به ویژه امام کاظم (ع) که مسئولیت رهبری شیعیان و هدایت جامعه مسلمین را برعهده داشت.

حتی اگر به دورانی که حضرت در زندان حضور داشت توجه کنیم متوجه می‌شویم که با وجود شرایط خاصی که حکم‌فرما بود باز هم جامعه اسلامی و شیعی را مدیریت می‌کردند؛ در رابطه با چگونگی این مدیریت لازم است تا به چند نکته توجه کنیم. نخست آنکه امام موسی کاظم (ع) زمانی که زندان نبود شاگردانی را تربیت و با این شاگردان چه در دوران زندان و چه زمانی که در زندان نبودند در راستای نیل به اهداف جامعه اسلامی گام برداشت و خلأ حضور خود در جامعه را به شکل دیگری پر کردند، شاگردانی نظیر «یونس بن عبدالرحمان»، «صفوان بن یحیی»، «محمد بن مفضل بن عمر» و … که هرکدام عناصر تأثیرگذاری در جامعه اسلامی بودند.

این افراد جز ارادتمندان و شاگردان برجسته ایشان بودند. امام موسی کاظم (ع) حتی در دورانی که در زندان بود با برخی از این شاگردان مکاتباتی داشت.

امام موسی کاظم (ع) زمانی که زندان نبود شاگردانی را تربیت و با این شاگردان چه در دوران زندان و چه زمانی که در زندان نبودند در راستای نیل به اهداف جامعه اسلامی گام برداشت و خلأ حضور خود در جامعه را به شکل دیگری پر کردند

نکته دوم اینکه امام موسی کاظم (ع) در نوع رفتار و آموزش به مردم از روش‌های مختلفی استفاده می‌کرد. توجه به این داستان مناسب است: فردی به نام «صفوان» شترهای خود را به هارون جهت سفری که می‌خواست به مکه برود اجاره داد. امام موسی کاظم (ع) به آن مرد فرمود: چرا شترهایت را به این مرد ظالم ستمگر کرایه دادی؟ او پاسخ داد: من که به او کرایه دادم، برای سفر معصیت نبود. چون سفر، سفر حج و سفر طاعت بود کرایه دادم وگرنه کرایه نمی‌دادم. امام به صفوان فرمود: آیا پول‌هایت را گرفته‌ای یا خیر؟ کرایه‌هایت مانده یا نه؟ او گفت: بله، مانده. فرمود: به دل خودت یک مراجعه‌ای بکن، الان که شترهایت را به او کرایه داده‌ای، آیا ته دلت علاقه‌مند است که حداقل هارون این قدر در دنیا زنده بماند که برگردد و پس کرایه تو را بدهد؟ گفت: بله. فرمود: تو همین مقدار راضی به بقای ظالم هستی و همین گناه است. صفوان بیرون آمد. او سوابق زیادی با هارون داشت. یک وقت خبردار شدند که صفوان تمام این کاروان را یکجا فروخته است. بعد که فروخت گفت: ما این قرارداد را فسخ می‌کنیم چون من دیگر بعد از این نمی‌خواهم این کار را بکنم.

بنابراین امام موسی کاظم (ع) با نوع رفتار و رویکردش در مسائل مختلف، به شیعیان کار درست را نشان می‌داد.

در این بین افرادی بودند که می‌توانستند در دستگاه خلافت نفوذ کنند. اینان با اذن امام وارد دستگاه خلافت شدند و توانستند منشأ خدماتی به جامعه اسلامی خصوصاً شیعی باشند.‌

* این افراد چه کسانی بودند و اساساً حضور آنها در چه عرصه‌هایی تأثیرگذار بود؟

«علی بن یقطین» را می‌توانیم از جمله این افراد مؤثر بدانیم. او از وزیران حکومت عباسی بود و امام موسی کاظم (ع) وی را به تقیه سفارش می‌فرمود. برای مثال در برخی موارد که امکان داشت وی به خطر بیافتد امام (ع) سفارش کرد مانند دیگران و ساکنان دربار عباسیان وضو بگیرد تا کسی متوجه شیعه بودن وی نشود.

این مرد از ارادتمندان حضرت بود و امام وظایفی را بر عهده وی گذاشته بود، نخست آنکه سیاست‌های حاکمان جور را به امام گزارش داده و از سوی دیگر از احوال شیعیان محبوس آن حضرت را مطلع‌سازد و دستگیر شیعیان باشد. او کمک‌حال بسیاری از افراد دربند بود و این کار از ماموریت‌هایش بود. این مرد گرچه که در دستگاه خلافت فعالیت می‌کرد اما در ظلم‌هایی که می‌شد شریک نبود و محب و مورد اعتماد اهل بیت به شمار می‌رفت وُسعی داشت تا مشکلات جامعه شیعی و مسلمان را حل کند. نکته دیگر این است که امام از شبکه وکالت استفاده می‌کردند. این شبکه در زمانی که امام در زندان بودند نقش مهمی را ایفا می‌کردند.

*درباره این شبکه وکالت توضیح دهید، امام چگونه در این دوران از آن استفاده می‌کرد، آیا وکلا در این دوران امکان فعالیت داشتند؟

شبکه وکالت قبل از امام موسی کاظم (ع) پی‌ریزی شده بود. حضرت عده‌ای را در شهرهای مختلف به عنوان وکیل منصوب کرده بودند و به مردم نیز اعلام شده بود که اگر کسی مشکلی داشت و یا با سوال شرعی مواجه بود به این افراد مراجعه کند. فلسفه این کار هم این بود که عملاً امکان ارتباط رو در رو و مستقیم حضرت با شیعیان فراهم نبود.

علاوه بر این مأموریت ائمه (ع) هدایت بشر به سوی خداوند است تا از منجلاب گمراهی نجات یابند. بنابراین امام به تناسب شرایط در راستای تحقق این هدف تلاش می‌کند. امام کاظم (ع) در هر وضعیتی این مأموریت خود را انجام می‌دهد، لذا مشاهده می‌کنیم که زندانبان حضرت هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد و مجذوب اخلاق آن حضرت می‌شود.

*زمانی که امام (ع) در اسارت نبودند از چه روش‌هایی برای دعوت مردم به دین و معارف اسلام بهره می‌جست؟

امام با توجه دادن مردم به مسئله امامت، زنده نگه داشتن نماد مبارزه با ظلم و طاغوت و تبیین احکام و معارف اسلام و مبارزه با انحرافات و همچنین حفظ شیعیان با استفاده از موضوع تقیه و… به این کار اقدام کردند.

برای هر یک از موارد فوق اشاره به نمونه‌ای مناسب است:

روزی «مهدی عباسی» نشسته بود و ادعا می‌کرد اگر ظلمی بر کسی رفته است بیاید تا ما احقاق حق کنیم، امام از این فرصت استفاده کرده و ماجرای فدک را مطرح کرد، خلیفه گفت: محدوده فدک چه قدر است؟ امام پاسخ داد و طبق پاسخ آن حضرت کل محدوده خلافت بنی‌عباس شامل محدوده فدک می‌شد، البته این پاسخ معنا داشت به این معنا که فدک صرفاً زمین نیست بلکه سمبل و نماد حقانیت اهل بیت است و جایی که اکنون شما به عنوان خلیفه بر آن تکیه زدید غاصبانه است، وقتی مهدی عباسی حدود فدک را شنید چه باید می‌کرد؟ اگر قبول می‌کرد به معنای واگذاری حکومت به حضرت بود. به هر حال این گفتگو روشی بود که امام به کار برد تا جامعه را روشن سازد.

ایشان در موارد متعددی تلاش می‌کردند که نهضت امام حسین (ع) به فراموشی سپرده نشود، برای مثال در روایات آمده است که «منصور دوانیقی» امام را مجبور کرد که در مجلسی حضور یافته و هدایا را بپذیرند. یک نفر آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا، من از مال دنیا چیزی ندارم که هدیه کنم اما سه بیت شعر در رثای جد شما سرودم و می‌خواهم آن را بخوانم، حضرت اجازه داد و بعد از آنکه مرد اشعار خود را خواند امام کاظم (ع) تمامی هدایا را به آن مرد دادند و این رویکرد حضرت یک پیام داشت، یعنی امام همواره می‌خواست روح مبارزه با ظلم و ستم و یاد قیامی که جدش امام حسین (ع) در برابر ظلم و جور زمانه داشت، در جامعه زنده باشد.

یکبار «مهدی عباسی» در رابطه حرمت شراب مطلبی را گفت بر این مبنا که در این مورد هیچ مسأله‌ای در قرآن نیامده است، امام با استدلال قرآنی خلاف این مساله را ثابت کرد. حضرت با اشاره به آیه ۳۳ سوره «اعراف» که می‌فرماید: «قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْیَ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ» (بگو پروردگار من فقط زشتکاری ها را چه آشکارش [باشد] و چه پنهان و گناه و ستم ناحق را حرام گردانیده است و [نیز] اینکه چیزی را شریک خدا سازید که دلیلی بر [حقانیت] آن نازل نکرده و اینکه چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت دهید)، همچنین حضرت با اشاره به آیه ۲۱۹ سوره «بقره» که می‌فرماید: «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ» (درباره شراب و قمار از تو می‌پرسند بگو در آن دوگناهی بزرک و سودهایی برای مردم است و گناهشان از سودشان بزرگ‌تر است و از تو می‌پرسند چه چیزی انفاق کنند بگو مازاد [بر نیازمندی خود] را این گونه خداوند آیات [خود را] برای شما روشن می‌گرداند باشد که بیندیشید).

پس از اشاره امام کاظم به این آیات، مهدی عباسی بی اختیار گفت: به خداوند سوگند که این فتوا، فتوای هاشمی است.

ماجرای دیگری که در این مجال مایلم به آن اشاره داشته باشیم، موضوع تقیه بود. گرچه که امام موسی کاظم (ع) با دستگاه خلافت مخالف بودند اما کسی را ترغیب به قیام نکردند. جریان شهید فخ (حسین بن علی) مفصل است. امام کاظم (ع) با اینکه وی را مورد تأیید قرار دادند اما همواره او را سفارش کردند که بسیاری در ظاهر همراه تو هستند اما باطناً مخالف هستند. او که از علویان و همنام با امام حسین (ع) در جریان قیام در منطقه‌ای به نام فخ به شهادت رسید و به همین دلیل به شهید فخ معروف شد.

نکته این بود که امام موسی کاظم (ع) به دنبال حفظ حداکثری شیعیان بودند. از تقیه برای حفظ آنان استفاده می‌کردند.

*بیشتر فرزندان امام موسی کاظم (ع) به دلیل اختناق شدیدی که وجود داشت به ایران مهاجرت کردند. این مهاجرت چه تأثیری در جامعه ایران بر جای گذاشت؟

قول مشهور آن است که امام موسی کاظم (ع) ۳۷ فرزند دختر و پسر داشتند. از شاخص‌ترین آنها امام رضا (ع) است که خود امام است و همچنین خواهر بزرگوار ایشان حضرت معصومه (س). حضرت احمد بن موسی (ع) نیز از آن جمله است.

این مهاجرت تأثیر فراوانی داشت و موجب غلبه رویکرد شیعی در ایران شد، به بیان دیگر شیعه شدن ما مرهون حضور این امامزادگان در ایران است. همه ما سر سفره موسی بن جعفر نشسته‌ایم و معارف ائمه اطهار (ع) به وسیله این بزرگواران در ایران نشر یافت، چه آنکه بسیاری از حوزه‌های علمیه و مساجد حول بارگاه مطهر آنان شکل گرفت.

کد خبر 5153043

منبع: مهر

کلیدواژه: امام موسی کاظم ع شهادت ماه رجب سی و هفتمین مسابقات بین المللی قرآن کریم قرآن قرآن کریم حوزه علمیه ماه مبارك رمضان مرکز اسلامی هامبورگ امام کاظم علیه الاسلام انقلاب اسلامی ایران سازمان تبلیغات اسلامی فعالیت های قرآنی پاپ فرانسیس آیت الله سیستانی شبکه قرآن و معارف سیما امام موسی کاظم دستگاه خلافت جامعه اسلامی آن امام همام مهدی عباسی زندان نبود امام کاظم آن حضرت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۵۷۴۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امامزاده‌ای که زیارتش مانند زیارت سیدالشهدا (ع) است

درمیان امام زادگان، شخصیت های بزرگی وجود دارند؛ اما درباره هیچ یک از آنها نقل نشده و حدّاقل به ما نرسیده که زیارتش با زیارت سیّدالشهدا برابری کند. و این فضیلت تنها مختص حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) است.

به گزارش مشرق، حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام، یکی از شخصیت های بزرگ علمی، عملی و جهادی است که تاکنون آن گونه که شایسته است، شناخته نشده است. در این مقدمه از زندگی ایشان موضوعاتی همانند: شخصیت خانوادگی، ویژگی های علمی و عملی، هجرت به شهرری و وفات ایشان در این شهر، آورده شده اند. [۱]

یک_ تبار

تبار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و خاندان وحی می رسد. احمد بن علی نجاشی – که یکی از ارکان علم رجال است -، درباره نسب آن بزرگوار می نویسد :هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه می کردند، در جیب لباس وی نوشته ای یافت شد که در آن، نسبش، این گونه ذکر شده بود : من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی طالب هستم. [۲] براساس این نسخه از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن علیه السّلام، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخه های معتبر این کتاب [۳]، میان «زید» - یعنی جدّ سوّم ایشان – و امام حسن علیه السّلام، شخص دیگری واسطه نیست. بنابراین، نیاکان حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به ترتیب، عبارت اند از :

۱. عبدالله بن علی

پدر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، «عبدالله» نام داشت و مادرش، «فاطمه» دختر عقبة بن قیس بود. [۴] عبدالله، در زمان حیات جدّش «حسن بن زید» متولّد شد و چون قبل از تولّدش، پدرش «علی» در زندان درگذشت، جدّش کفالت او را به عهده گرفت. [۵]

از عبدالله، به نقلی، پنج پسر و به نقلی، نُه پسر [۶] بر جای ماند که یکی از ایشان حضرت عبدالعظیم علیه السّلام بوده است.

۲. علی بن حسن

نام جدّ اوّل حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، «علی» و لقب او «سدید» [۷] است. وی همراه پسرعمویش عبدالله محض و گروهی دیگر از سادات حسینی، در دوران خلافت منصور بر ضدّ عبّاسیان قیام کرد. جمعی از آنان و از جمله وی، دستگیر و به بغداد منتقل شدند. او پس از مدّتی در زندان وفات یافت. [۸]

۳. حسن بن زید

جدّ دوّم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، «حسن» نام داشت. وی تنها فرزند پسر زید بود که از بزرگان عصر خودش به شمار می رفته، و در بین بنی هاشم، به بخشش، کَرَم، سخاوت و خدمت به محرومان، شهرت داشته است. وی از سوی منصور عبّاسی به ولایت مدینه گمارده شد؛ ولی پس از مدّتی، مورد خشم و او قرار گرفت و به زندان افتاد [۹] و در سال ۱۶۸ ق، در هشتاد سالگی از دنیا رفت. [۱۰]

۴. زید فرزند امام حسن علیه السّلام

جدّ سوّم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، زید فرزند بزرگ امام حسن مجتبی علیه السّلام است. ایشان متولّی اوقاف پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم بوده و به جلالت قدر، کرامت طبع، عزّت نفس و کثرت نیکوکاری، توصیف گردیده است. شاعران، او را ستوده اند و مردم از هر سو برای برخورداری از فضلش به وی روی می آورده اند. [۱۱] وی در یکصد سالگی، چشم از جهان فرو بست [۱۲] و در محلّی به نام «حاجز» در چند منزلی مدینه دفن گردید. [۱۳]

نگاهی گذرا به زندگی نامه نیاکان و خاندان حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نشان می دهد که این خاندان، دارای دو ویژگی برجسته بوده اند :

اوّل : مبارزه و پیکار بر ضدّ ستم و سلطه استکباریِ حاکم به جامعه اسلامی، به گونه ای که پدر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در زندان از دنیا رفت و ایشان پدر خود را ندید، و جدّ ایشان نیز مدّتی در زندان به سر برد.

دوّم : کرامت طبع، عزّت نفس و خدمت به محرومان. ملقّب شدن عبدالعظیم به حضرت «السیّد الکریم» ریشه در این ویژگی خانوادگی این بزرگوار دارد. [۱۴]

دو_ تاریخ تولّد و وفات

تاریخ دقیق تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مشخّص نیست؛ [۱۵] امّا در برخی از منابع متأخّر، این گونه آمده است :

حضرت شاه عبدالعظیم که کنیه اش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز پنج شنبه چهارم ماه ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجری قمری، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردی، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدّش حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام متولّد شده … و پس از مدّت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر، در روز آدینه پانزدهم شوّال المکرّم سنه ۲۵۲ هجری قمری، مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت نمود. [۱۶]

همچنین در برخی از منابع متأخر از کتبا نزهة الأبرار سیّد موسی بَرزنجی و مناقب العترة ی احمد بن محمّد بن فهد حلّی و تاریخ نورالدّین محمّد السمهودی نقل شده که ولادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ ق، در مدینه و وفاتش در پانزدهم شوّال ۲۵۲ ق، بوده است. [۱۷]

گفتنی است با توجّه به این که در منابع کهن و معتبر، تاریخ تولّد و وفات ایشان ذکر نشده و منابع گزارش های پیش گفته، شناخته شده نیستند، این گزارش ها فاقد اعتبارند؛ لیکن در کتاب شریف الکافی، از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، از هشام بن حکم روایت نقل شده است. [۱۸] تاریخ وفات هشام بن حکم، سال ۱۹۹ ق، یا پیش از آن است. [۱۹] و مظنون، این است که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام هنگام نقل روایت، کمتر از بیست سال نداشته است. بنابراین، تولّد ایشان باید سال ۱۸۰ ق، یا پیش از آن باشد. [۲۰]

همچنین براساس روایتی از امام هادی علیه السّلام که ثواب زیارت قبر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، همانند زیارت مرقد سیّدالشّهداء علیه السّلام دانسته شده، باید بگوییم که او در دوران امام هادی علیه السّلام و پیش از شهادت ایشان از دنیا رفته است و از آن جا که دوران امامت ایشان از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ ق بوده، وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام پیش از سال ۲۵۴ ق، اتّفاق افتاده است.

بنابراین، هر چند بر پایه قراین یاد شده، احتمال تولّد حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال ۱۷۳ ق، و وفات ایشان در سال ۲۵۲ ق، منطقی و معقول است، با این حال، اثبات آن نیاز به منبع معتبر دارد.

از سوی دیگر با عنایت به این که به هر دلیل، چهارم ربیع الثانی، به عنوان تاریخ تولّد حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و پانزدهم شوال، به عنوان تاریخ وفات ایشان شهرت یافته، بزرگداشت یاد آن حضرت و تجلیل از مقام معنوی آن بزرگار در روز های یاد شده، نیکوست. [۲۱]

گفتنی است که در جلسه ۶۲۸ مورّخ ۲۶/۵/۱۳۸۹ شورای انقلاب فرهنگی، چهارم ربیع الثانی، به عنوان «روز ولادت حضرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام» جهت درج در تقویم رسمی کشور به تصویب رسید و در تاریخ ۱۸/۷/۱۳۸۹ به آستان مقدّس آن حضرت ابلاغ گردید.

سه_ درک محضر امامان

براساس آنچه در تاریخ تولّد و وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام گذشت، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیه السّلام - یعنی امام کاظم علیه السّلام تا امام عسکری را درک کرده است؛ امّا این بِدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آنها سخنی نقل کرده است.

آنچه قطعی و مسلّم است، این است که ایشان محضر امام جواد علیه السّلام و امام هادی علیه السّلام را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده که بخشی از آنها در این حکمت نامه آمده اند. همچنین اگر به روایت کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید اعتماد کنیم، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام محضر امام رضا علیه السّلام را نیز درک کرده و از ایشان روایت نموده است [۲۲].

گفتنی است که طبق برخی از نسخه های رجال الطوسی، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از اصحاب امام عسگری شمرده [۲۳] و در کتاب شرعة التسمیة میرداماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکری علیه السّلام را نیز درک کرده است؛ [۲۴] لیکن روایتی از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است.

چهار_ عظمت علمی

برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام کافی است که بدانیم امام معصوم، مردم را برای حلّ مشکلات دینی و یافتن پرسش های اعتقادی و عملی شان، به ایشان ارجاع داده است.

صاحب بن عَبّاد در رساله ای که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نوشته، [۲۵] در توصیف علمی ایشان آورده : ابو تراب رویانی، روایت کرد که شنیدم ابوحمّاد رازی می گفت : خدمت امام هادی علیه السّلام درسامرّا رسیدم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. امام به پرسش های من پاسخ داد و هنگامی که خواستم از ایشان خدا حافظی کنم به من فرمود :

یا أبا حَمّاد! اَشکَلش عَلشیک شَی ءٌ مِن امرِ دینِک بنا حِیَتِک فَسَل عَنهُ عَبدَالعَظیمِ بنَ عَبدِاللهِ الحَسَنِیّ و اقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ.

ای ابو حماد! هنگامی که چیزی از امور دینی در منطقه ات برای تو مشکل شد، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان. [۲۶]

این تعبیر، به روشنی نشان می دهد که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در عصر خود، مجتهد توانمندی بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهل بیت علیهم السّلام در اختیار داشته، می توانسته دیدگاه های اسلام ناب را در زمینه های مختلف اعتقادی و عملی، استخراج کند و به پرسش های مردم پاسخ گوید.

بنابراین، ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهل بیت علیهم السّلام نبوده است؛ بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمی اش مورد تأیید و تصدیق امام هادی علیه السّلام قرارگرفته است. [۲۷]

پنج_ تألیفات

مرحوم نجاشی درکتاب رجال خود ـ که با موضوع «مؤلّفان شیعه» تألیف شده ـ، از حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام نام برده و کتاب خطب امیرالمؤمنین علیه السّلام را به وی نسبت داده است.[۲۸]

چه بسا سیّد رضی رحمة الله در تدوین نهج البلاغه از این کتاب استفاده کرده باشد و این کتاب از مصادر اصلی نهج البلاغه باشد! نجاشی در پایان شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، سند خودش را به روایات ایشان، از طریق استادش ابن نوح، به حضرت عبدالعظیم می رساند. [۲۹]

شیخ طوسی نیز درکتاب الفهرست خود ـ که موضوع آن، معرّفی مؤلّفان و مصنّفان شیعه است ـ از حضرت عبدالعظیم نام می برد و می گوید : «له کتاب» . سپس سند خودش را به احمد بن ابی عبدالله برقی می رساند که او از حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نقل حدیث می کند. [۳۰]

صاحب بن عباد نیز در احوال حضزت عبدالعظیم علیه السّلام، عبارت : «له کتاب یسمسه کتاب یوم و لیلة» را آورده است. [۳۱]

شش_ عظمت معنوی

مهم ترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّدالشهدا u است.

شیخ المحدّثین، صدوق، از محمّد بن یحیی عطّار – که یکی از اهالی ری است – این گونه نقل کرده که : خدمت امام هادی علیه السّلام رسیدم. ایشان فرمود: «کجا بودی؟»

گفتم : حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کردم. امام هادی علیه السّلام فرمود :

أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السّلام. [۳۲]

بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده باشد.

برای توضیح این روایت و تبیین عظمت معنوی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، باید موضوعات : فضیلت زیارت امام حسین علیه السّلام و مقصود از برابری زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت امام حسین علیه السّلام و حکمت آن، بررسی گردند.

الف ـ فضیلت زیارت امام حسین علیه السّلام

دراحادیث اهل بیت «علیهم السّلام»، فضایل، آثار و برکات فراوانی برای زیارت امام حسین علیه السّلام بیان شده است، مانند : آمرزیده شدن گناهان، دعای فرشتگان، دعای اهل بیت «علیهم السّلام» طولانی شدن عمر، افزوده شدن روزی، زدوده شدن اندوه، شادی دل، تبدیل شدن بدی ها به خوبی ها، تبدیل شدن شقاوت به سعادت، و برخورداری از حقّ شفاعت.

همچنین در شماری از احادیث، فضیلت زیارت امام حسین علیه السّلام بیشتر از حج و حتّی طبق برخی از احادیث، ثواب آن، بیش از هزار حج و هزار عمره است. [۳۳]

ب ـ مقصود از برابری زیارت عبدالعظیم با زیارت سیّد الشهدا علیه السّلام

مسئله این است که براساس حدیثِ یاد شده، آیا زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به طور مطلق می تواند جایگزین زیارت امام حسین علیه السّلام شود و یا در شرایط خاصّی، از چنین فضلیتی برخوردار است؟ در یک جمله، آیا برابری زیارت عبدالعظیم علیه السّلام و زیارت امام حسین علیه السّلام مطلق است و یا مقیّد؟

بی تردید، مقصود امام هادی علیه السّلام در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیه السّلام بکاهد و یا در بیان فضیلت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مبالغه نماید.

بنابراین، در پاسخ به سؤالی که مطرح شد، می توان گفت : برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام مقیّد است به فضای سیاسی ویژه ای که پیروان اهل بیت «علیهم السّلام» درآن مقطع تاریخی درآن زندگی می کردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامداری افرادی مانند : متوکّل، مُعتـّز و معتمد عبّاسی، سخت ترین دوران های تاریخیِ خود را سپری می کرد.

در چنین شرایطی، امام هادی علیه السّلام به منظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومت های وقت، شیعیان را تهدید می کرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را با زیارت امام حسین علیه السّلام برابر دانسته است. به تعبیری روشن تر، زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام برای کسانی که آمادگی خطر پذیری برای زیارت امام حسین علیه السّلام را داشته باشتند، پاداشی معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام شعبه ای از حرم سیّد الشهدا علیه السّلام است. و این خود، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهل بیت «علیهم السّلام» است. و این خود، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهل بیت «علیهم السّلام» و عظمت معنوی ایشان است.

ج ـ حکمت برابری زیارت عبدالعظیم علیه السّلام با زیارت سیّدالشهدا

برابری فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت سالار شهیدان ـ هرچند در شرایط ویژه ـ، بی تردید بدون حکمت نیست. شاید نتوان به حکمت آن پی برد؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمی، عملی و جهادی آن بزرگوار، جستجو کرد.

درمیان امام زادگان، شخصیت های بزرگی وجود دارند؛ اما درباره هیچ یک از آنها نقل نشده و حدّاقل به ما نرسیده که زیارتش با زیارت سیّدالشهدا برابری کند.

بنابراین، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام باید از خصوصیات و مقامی برخوردار باشد که از مرقد مطهّرش نور حرم حسینی ساطع گردد و شمیم دل انگیز سیّدالشهدا از آن استشمام شود.

گفتنی است که احادیث دیگری نیز در فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نقل شده اند، مانند آنچه از شهید ثانی در تعلیقه خلاصة الاقول علامه حلّی از امام رضا علیه السّلام نقل شده که فرمود :

هر کس قبر عبدالعظیم را زیارت کند، بر خدا لازم می شود که که او را داخل بهشت کند. [۳۴]

و در حدیث دیگری از آن امام آمده که فرمود :

هرکس نمی تواند مرا زیارت کند، برادرم عبدالعظیم حسنی را در ری زیارت کند [۳۵].

لیکن این احادیث، علاوه بر ارسال و ضعف سند، از نظر تاریخی نیز مورد خدشه اند؛ زیرا حضرت عبدالعظیم علیه السّلام سال ها پس از شهادت امام رضا علیه السّلام زنده بوده است، مگر این که بگوییم از اخبار غیبیه امام رضا علیه السّلام هستند.

هفت_ روایات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام

بخش قابل توجّهی از کتاب هایی که در شرح حال حضرت عبدالعظیم علیه السّلام تألیف شده اند، به روایاتی اختصاص یافته که در سلسه سند آنها قرار گرفته است، مانند :

کتاب جنّات النعیم، [۳۶] شصت روایت؛ روح و ریحان، [۳۷] ۵۷ روایت؛ التذکرة العظیمیة، [۳۸] چهل روایت؛ عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده [۳۹]، ۷۸ روایت؛ مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام - که در مجموعه آثار کنگره حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به چاپ رسیده -، یکصد و بیست روایت. [۴۰]

لیکن باید توجه داشت که آنچه بدان اشارت رفت، همه روایات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نیستند. صاحب بن عباد، ایشان را «کثیرالحدیث و الروایة» توصیف کرده و در رساله کوتاه خود، ایشان را چنین توصیف نموده :

ذو ورع و دین، عابد معروف بالامانة و صدق اللهجة، عالم بامور الدین، قائل بالتوحید و العدل، کثیر الحدیث و الروایة. [۴۱]

[عبدالعظیم، ] شخصی پرهیزگار و دیندار بود. اهل عبادت بود و به امانتداری و راستگویی شهرت داشت. به امور دینی دانا بود. توحید و عدل را باور داشت و بسیار حدیث و روایت [از اهل بیت علیه السّلام] نقل می کرد.

همانگونه که پیش از این اشاره شد، کتاب خطب امیرالمؤمنین و کتاب یوم و لیلة از جمله مصنّفات ایشان است، و بر این اساس باید گفت : بسیاری از روایات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به دلایل مختلف به ما نرسیده اند.

هشت_ مهاجرت به ری

جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به شهرری، مشخص نیست؛ لیکن می توان گفت که سابقه مبارزاتی خاندان آن بزرگوار از یک سو، و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با اهل بیت علیه السّلام از سوی دیگر، موجب شدند که ایشان در سال های پایانی زندگی، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد. از این رو، برای ادامه فعّالیت ها و چه بسا با اشاره امام هادی علیه السّلام، زندگی مخفی را انتخاب کرد، و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آن که در شهرری در مکانی به نام «سربان» [۴۲] رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهل بیت علیه السّلام در محلّه ای – که «سکّة الموالی» نامیده می شد -، سکونت یافت. روزها روزه بود و شب ها به عبادت می پرداخت و گاه به صورت مخفیانه از خانه ای که در آن ساکن بود، خارج می شد و به زیارت قبری که هم اکنون در مقابل مزار او قرار دارد، می رفت و می فرمود : این، قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر علیه السّلام است.

معلوم نیست که حضرت عبدالعظیم علیه السّلام چند سال در شهرری سکونت داشته است. مسلّم، این است که ایشان به قدری در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، به تدریج با ایشان آشنا شده بودند [۴۳]، و با در نظر گرفتن این که ایشان به شدّت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چه بسا مدّت ها طول می کشید، می توان گفت : احتمالاً ایشان چند سال از سال های پایانی عمر خود را در ری گذرانده است. همچنین رفت و آمد بیشتر با وی، حاکی از فعّالیت های فرهنگی و سیاسی اوست.

نه_ سبب وفات

بر پایه گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در اثر بیماری و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. [۴۴] هنگامی که بدن شریفش را برای غسل دادن برهنه کردند، در جیب ایشان ورقه ای یافت شد که در آن، نسب ایشان تا امیرمؤمنان علیه السّلام نوشته شده بود. [۴۵]

لیکن در کتاب الشجرة المبارکة در باره سبب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام آمده :

و قتل بالری و مشهده بها معروف و مشهور. [۴۶]

حضرت عبدالعظیم] در ری کشته شده و مزار او در آن جا معروف و مشهور است.

همچنین در کتاب المنتخب طریحی آمده :

قیل : و ممن دفن حیا من الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری. [۴۷]

گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابی طالب زنده به گور شده، عبدالعظیم حسنی در ری است.

در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه، نسبت داده شده که ایشان را با زهر، به شهادت رسانده اند. [۴۸]

درباره گزارش های یاد شده، چند نکته قابل توجّه است :

۱. گزارش صاحب بن عبّاد و نجاشی، معتبر و مربوط به قرن چهارم و پنجم هجری است. بنابراین در تعارض با گزارش های متأخّر، بر آنها تقدم دارد.

۲. گزارش های یاد شده نشان می دهند که ظاهراً تا قرن پنجم هجری، موضوع شهادت حضرت عبدالعظیم مطرح نبوده است، وگرنه در این گزارش ها به آن اشاره می شد.

۳. در صورتی که بتوانیم بر گزارش کتاب الشجره المبارکه اعتماد کنیم، جمع میان این گزارش و گزارش مشجرات ابن معیّه و نیز گزارش منابع معتبر یاد شده، این است که ایشان در اثر مسموم شدن، بیمار شده و به شهادت رسیده است.

۴. با عنایت به پیشینه خانوادگی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و قیام علویان در طبرستان، در صورتی که زمامداران فاسد بنی عبّاس از مخفیگاه ایشان در ری آگاه می شدند، قطعاً ایشان را به شهادت می رساندند، و بعید نیست در اثر کثرت رفت و آمد با ایشان در مدّت حضورشان در ری، به این موضوع پی برده باشند.

۵. تشبیه زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به زیارت امام حسین علیه السّلام می تواند قرینه ای بر شهادت ایشان باشد.

بنابراین، هر چند دلیل قاطعی بر شهادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در دست نیست، لیکن دلیل محکمی بر نفی شهادت ایشان نیز وجود ندارد؛ بلکه با توجّه به نکته سوم، چهارم وپنجم، پذیرفتن اصل شهادت بعید نیست

ده_ مدفن حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با اشاره پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم

بر پایه گزارش صاحب بن عبّاد ( ۳۲۶-۳۸۵ ق) [۴۹]، شب وفات حضرت عبدالعظیم علیه السّلام یکی از شیعیان ری در عالم رؤیا، پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم را دید که به او فرمود : «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی می آورند و در باغ عبدالجبّار بن عبدالوهّاب، در کنار درخت سیب، دفن خواهند کرد» . آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت : این درخت و مکانش را برای چه می خواهی؟ او جریان رؤیای خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت : من هم چنین خوابی دیده ام و بدین جهت، محل این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کرده ام که اموات خود را در آن دفن کنند. [۵۰]

بنابراین گزارش، با عنایت به این که باغ های آن دوران، معمولاً بسیار بزرگ بوده، می توان حدس زد که تا شعاع قابل توجّهی در اطراف مرقد مطهّر حضرت عبدالعظیم علیه السّلام وقف دفن سادات و پیروان اهل بیت علیه السّلام بوده است.

--------------------------------------------------------------------------------

[۱] گفتنی است که برای معرّفی شخصیت حضرت عبدالعظیم، در ۲۲ خرداد ماه ۱۳۸۲، کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم در تالار شیخ صدوق آستان مقدّس ایشان برگزار شد و مجموعه آثار این کنگره در ۲۹ جلد منتشر گردید.

[۲] رجال النجاشی : ج ۲، ص ۶۷، ش ۶۵۱

[۳] ر. ک : معجم رجال الحدیث : ج ۱۰، ص ۴۶، ش ۶۵۸۰

[۴] منتقلة الطالبیه : ص ۱۵۷ به نقل از : شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه مقالاتِ چاپ شده : ص ۷۲ (مقاله «آشنایی با حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادی)، مهاجران آل ابوطالب : ص ۲۳۵ .

[۵] ر. ک : سرّ السلسلة العلویة : ص ۲۴، عمدة الطالب : ص ۹۴، مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم علیه السّلام : ج ۳، ص ۵۰ (مقاله «بررسی کلّی روایات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام»، محمّد کاظم رحمان ستایش) .

[۶] ر. ک : مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم علیه السّلام : ج ۳، ص ۵۰ (مقاله «بررسی کلّی روایات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام»، محمّد کاظم رحمان ستایش) .

[۷]ر. ک : عمدة الطالب : ص ۹۳ و ۷۰ .

[۸] سرّ السلسلة العلویة : ص ۲۲، عمدة الطالب : ص ۷۰ و ۹۴ .

[۹] تاریخ اسلام، ذهبی : ج ۱۳، ص ۴۱۴ .

[۱۰] سرّ السلسلة العلویة: ص ۲۱، عمدة الطالب : ص ۷۰ .

[۱۱] ر. ک : الإرشاد : ج ۲، ص ۲۱ .

[۱۲] سرّ السلسلة العلویة : ص ۲۲، ۀ عمدة الطالب ک ص ۶۹، قول ۹۰ و ۹۵ سالگی هم گفته شده است.

[۱۳] سرّ السلسلة العلویة : ص ۲۰ .

[۱۴] از شیخ رجبعلی نکوگویان نقل شده است که حضرت عبدالعظیم را در عالم معنا زیارت می کند و از او می پرسد : از کجا به این مقام رسیدید؟ ایشان پاسخ می دهد : «از راه احسان به خلق. از قرآن، نسخه برداری می کردم و آن نسخه ها را در اختیار مردمی که طالب آنها بودند، می گذاشتم و دستْمزد ناچیزی نصیبم می شد که آن را احسان می کردم. » (ر. ک : کیمیای محبّت : ص ۲۱۰ نیز، ر. ک : همان، فصل هفتم «احسان اولیای خدا» ).

نگارنده می گوید : کرامت و احسان آن بزرگوار در عالم برزخ نیز تداوم دارد، این جانب در این باره خاطراتی دارم که برخی از آنها در کتاب آموزنده ترین خاطره ها خواهد آمد. إن شاء الله.

[۱۵] در گذشته، در عرف عامّه مردم، کلمه «شاه» در بسیاری از موارد، به نشانه تجلیل و احترام به کار می رفت. به امیر مؤمنان علی علیه السّلام، «شاه مردان» و به امام حسین علیه السّلام، «شاه شهید» یا «شاه شهیدان» می گفتند. درباره حضرت عبدالعظیم علیه السّلام این کلمه در کتاب های سده سیزده و چهارده هجری (نه کتاب های قبل از آن) دیده می شود و این کلمه، جزو نام ایشان نیست. (ر. ک : شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه مقالات چاپ شده : ص ۷۳ (مقاله «آشنائی با حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادی) .

[۱۶] ر. ک : مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام : ج ۳، ص ۱۸۱- ۱۸۵ (رساله «عراضة الإخوان : سفرنامه معلّم حبیب آبادی به آستانه حضرت عبدالعظیم و شهرری»، محمّد علی معلّم حبیب آبادی.

[۱۷] شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص ۲۷۳ (رساله «الخصائص العظیمیمّة»، شیخ جواد شاه عبدالعظیمی) .

[۱۸] الکافی : ج ۱، ص ۴۲۴، ح ۶۳ .

[۱۹] ر. ک : معجم رجال الحدیث : ج ۱۹، ص ۲۷۰، ش ۱۳۳۲۹ .

[۲۰] ر. ک : شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه مقالات چاپ شده : ص ۶۷ (مقاله «آشنایی با حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و مصادر شرح حال او»، رضا استادی) .

[۲۱] شایان ذکر است که با مراجعه به منابع حدیثی و تاریخی، مشخص میگردد که در باره تاریخ تولد و وفات بسیاری از پیشوایان اسلام، گزارش های مختلفی وجود دارد و تاریخ دقیق و قطعی آنها مشخّص نیست و بزرگداشت ایّام ولادت و یا وفات آنها براساس انتخاب نظر مشهور و یا انتخاب یکی از گزارش هاست.

[۲۲] لیکن نمی توان به این روایت اعتماد کرد (ر. ک: معجم رجال الحدیث :ج ۱۰ص ۴۹ ش ۶۵۸۰) و بر فرض پذیرش آن، احتمال دارد مقصو از «أبی الحسن»، امام هادی علیه السّلام باشد و کلمه «الرضا» توسط راوی یا مستنسخ، افزوده شده باشد.

[۲۳] رجال الطوسی : ص۴۰۱ش ۵۸۷۵

[۲۴] شرعة التسمیة : ص۴۵. باید توجّه داشت که براساس روایتی که از امام درباره فضیلت زیارت حضرتعبدالعظیم علیه السّلام آمده، ایشان در دوران امامت امام هادی علیه السّلام از دنیا رفته است. بنابراین نمی تواند از اصحاب امام علیه السّلام و در دوران امامت آن حضرت باشد. این احتمال نیز که ممکن است لقب عسکری برای امام هادی علیه السّلام هم به کار م رفته باشد، قابل تأمل است، چنان که در روایت صدوق در ثواب الاعمال در باره فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام، ایشان با عنوان لقب عسکری نامیده شده وهمین امر، موجب شده که تصوّر شود شود حضرت عبدالعظیم علیه السّلام از اصحاب فرزند ایشان که معروف به عسکری است نیز بوده است.

[۲۵] . این رساله در سال ۵۱۶ ق، به خط یکی از بنی بابویه نگارش یافته است (ر. ک. خاتمه مستدرک الوسائل : ج ۴ ص۴۰۴ش ۱۷۳) .

[۲۶] شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و سهرری /مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص ۲۳ (رساله «رساله فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام» صاحب بن هباد)

[۲۷] . دراین جا مناسب است به مزاحی از آیة الله اراکی، مرتبط با شخصیت علمی حضرت عبدالعظیم علیه السّلام اشاره کنم : در تاریخ ۴/۴/۱۳۷۳ش، همراه آیة الله علی اکبر مسعودی، تولیت وقت آستان حضرت معصومه علیهاالسّلام، با استاد بزرگوارم حضرت آیةالله محمّد علی اراکی رحمة الله دیداری داشتم. پس ازاحوالپرسی، آقای مسعودی مرا به عنوان تولیت آستان حضرت عبدالعظیم معرّفی کرد. آیة الله اراکی فرمود : «می گویند : سه کس، شهید سه چیز شدند. آن سه، عبارت اند از: حضرت عبدالعظیم علیه السّلام سیّد مرتضی و حاج محسن عراقی! »و در ادامه توضیح دادند که : «حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با این که از کبار محدّثین است، ولی امام زاده بودنش، محدّث بودن او را شهید کرده. معمولاً حضرت عبدالعظیم را به عنوان یک عالم و محدث نمی شناسند؛ بلکه او را یکی از امام زادگان تلقی می کنند. سیّد مرتضی، به عکس، امام زاده بودنش شهید فقاهتش شده. با این که او مانند حضرت عبدالعظیم علیه السّلام چهار واسطه بیشتر تا امام معصوم ندارد، ولی کسی او را به عنوان امام زده نمی شناسد!

و سوم، حاج محسن عراقی، با این که وی از فقهای بزرگ بود و از نظر علمی در حدّی بود که در جلسه ای در نجف که آقای ضیا عراقی هم حضور داشته، یک نیم روز با آخوند خراسانی در رابطه با جواز اجتماع امر و نهی بحث می کردند و هیچ یک قدرت مُجاب کردن دیگری را نداشتند؛ ولی چون ثروتمند بود، ثروت، فقاهتش را شهید کرد. مردم او را به عنوان یک ثروتمند می شناسند و نه یک عالم و فقیه! » ایشان در ادامه افزودند: «شأن نزول این ماجرا، قسمت اخیر آن است».

[۲۸] .رجال النجاشی : ج۲ ص۶۶ ش ۶۵۱

[۲۹] رجال النجاشی : ج۲ص۶۷ش۶۵۱

[۳۰] الفهرست : ص۱۹۳ش۵۴۸

[۳۱] .شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص ۲۱ (رساله «رسالة فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام صاحب بن عبّاد)

[۳۲] ثواب الاعمال : ص ۱۲۴ح ۱.

[۳۳] . برای آشنایی با متن احادیثی که بدانها اشاره شد، ر. ک : دانش نامه امام حسین علیه السّلام : ج۱۱ (فصل سوم و چهارم از بخش سیزدهم) و برای توضیحات لازم، ر. ک : همان : ج ۱۱ص۱۰۱-۱۱۱ (پژوهش در باره ارزش زیارت امام حسین علیه السّلام)

[۳۴] حاشیة الشهید الثانی علی خلاصة الأقوال :ص ۱۹۱ ح ۲۸۹، مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام : ج ۳ ص ۴۲ (مقاله «زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام»، رضا استادی)

[۳۵] مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام : ج ۳ ص ۴۳ (مقاله «زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام، رضا استادی)

[۳۶] نگارش ملّا اسماعیل فدایی کزاری (م ۱۲۶۳ ق)

[۳۷] نگارش ملّا محمّد باقر کجوری (م ۱۳۱۳ ق)

[۳۸] نگارش محمّد ابراهیم کلباسی (م ۱۳۶۲ )

[۳۹] نگارش عزیزالله عطاردی (معاصر)

[۴۰] ر. ک : مسند حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام ص ۱۹

[۴۱] شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص ۲۱ (رساله «رسالة فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام»، صاحب بن عبّاد).

[۴۲] گزارش شده که سربان در آن تاریخ، یکی از زیباترین مناطق تفریحی جهان و شاه راهی بوده که شهرری را به دو قسمت تقسیم می کرده و در وسط آن، نهری جاری بوده است. در کنار آن نهر، درختان سرسبز در هم پیچیده و در میان درختان، بازارهایی وجود داشته که اطراف آن را درختان فراگرفته بود (ر. ک : معجم البلدان : ج ۳ ص ۲۰۵ ).

[۴۳] این مطلب در گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد آمده است.

[۴۴] رجال النجاشی : ج۲ ص۶۷ ش۶۵۱، شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص۲۲(رسالة «رسالة فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام»، صاحب بن عبّاد).

[۴۵] ر. ک : ص ۱۱

[۴۶] الشجرة المبارکة، فخر رازی (م ۶۰۶ ق) : ص۶۴ (از منشورات کتاب خانه آیة الله مرعشی) . گفتنی است که هر چند برخی به استناد یاد نکردن فخر رازی از این کتاب در سیاهه آثارش، در انتساب این کتاب به وی تردید کرده اند، لیکن نسخه های خطّی کتاب، در انتساب آن به فخر رازی، صراحت دارند و متن آن نیز نشان می دهد که مؤلّف، دانشمندی کاملاً آگاه به انساب خاندان رسالت بوده است و به همین دلیل، نسب شناسان، آن را در شمار منابع معتبر علم انساب یاد می کنند.

[۴۷] المنتخب، طریحی : ص ۷ . گفتنی است که بسیاری از گزارش های این کتاب، ضعیف و نادرست اند و لذا منفردات آن، قابل اعتماد نیستند.

[۴۸] شناخت نامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السّلام و شهرری / مجموعه کتاب ها و رساله ها : ص۱۴۱(«زندگانی حضرت عبدالعظیم و امام زادگان مجاور»، محمد رازی شریف).

[۴۹] گفتنی است که این گزارش، با اندکی تفاوت در رجال النجاشی (۳۷۲-۴۵۰ق) نیز آمده، و متن حاضر، برگرفته از هر دو منبع است.

[۵۰] رجال النجاشی : ج۲ ص۶۶-۶۷ش ۶۵۱؛ شناخت نامه حضرت عبدالعظیم علیه السّلام و شهرری / مجموعه رساله های خطّی و سنگی : ص۲۲ (رساله «رسالة فی فضل عبدالعظیم علیه السّلام»، صاحب بن عبّاد).

دیگر خبرها

  • امامزاده‌ای که زیارتش مانند زیارت سیدالشهدا (ع) است
  • اینفوگرافیک/ تو را است معجزه در کف / مواردی که در قرآن معجزه عصای حضرت موسی
  • جشن‌های دهه کرامت از ۲۰ اردیبهشت آغاز می‌شود
  • جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!
  • ببینید | سبب غائب شدن امام زمان(عج) کیست؟
  • تقی زاده از برلین کاندیدای مجلس ایران و توسط مردم انتخاب شد / نجات ایران و جهان اندیشه روشنفکران تبعیدی عصر مشروطه
  • تقی زاده از برلین کاندیدای مجلس و توسط مردم انتخاب شد / نجات ایران و جهان اندیشه روشنفکران تبعیدی عصر مشروطه
  • مراسم عزاداری شهادت حضرت حمزه و حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در قم برگزار می‌شود
  • شکست هیمنه پوشالی رژیم صهیونیستی از افتخارات سپاه است
  • مماشات با کاظم صدیقی و علیرضا پناهیان مردم را به دین و نظام بدبین کرده