Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-25@23:39:53 GMT

مگر حمیداوی پدیده را خریده که می‌خواهد بفروشد؟

تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۲۹۰۹۰۲

مگر حمیداوی پدیده را خریده که می‌خواهد بفروشد؟

مدیرکل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی گفت: هنوز پروانه باشگاه به نام شرکت پدیده است و اگر ادعایی مبنی بر تغییر نام باشد باید درخواست داده شود.

به گزارش مشرق، فرزاد فتاحی، درباره اینکه گفته می‌شود نام باشگاه شهر خودرو به پدیده تغییر پیدا کرده، اظهار داشت: هنوز مجوز هیچ تغییر نامی صادر نشده و ممکن است در فضای مجازی خیلی مسائل عنوان شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگر قرار باشد تیمی تغییر نام بدهد، فدراسیون فوتبال باید مجوز صادر کند و به همین سادگی تغییرات صورت نمی‌گیرد.

بیشتر بخوانید:

حمیداوی دیگر مجاز به صدور احکام نیست

پروانه باشگاه به نام پدیده است

وی عنوان کرد: شرکت پدیده مالک اولیه باشگاه است و هنوز پروانه باشگاه به نام این شرکت است ولی اگر این شرکت ادعایی مبنی بر تغییر نام داشته باشد باید درخواست بدهد. با توجه به اینکه تعهدات مالک قبلی (شهر خودرو) انجام نشده، می‌تواند تغییراتی دوباره در نام صورت بگیرد.

فتاحی با اشاره دوباره به اینکه مالک اصلی امتیاز باشگاه به نام پدیده است،‌گفت:  آقای حمیداوی بخشی از تعهداتش را انجام نداده و بنا بر این شد که باشگاه واگذار شود. حمیداوی برای واگذاری شروطی داشت که این شرایط را قبول کردیم و تیم فعلا به استان واگذار شده و هنوز مالک جدید انتخاب نشده است.

هرگونه تغییر نام باید با هماهنگی فدراسیون صورت بگیرد

مدیرکل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی درباره اینکه چگونه هنوز حق امتیاز باشگاه به نام شرکت پدیده است، خاطرنشان کرد: در تفاهم شهر خودرو آماده در صورتی که تعهدات انجام نشود، این مجموعه حق فروش امتیاز را ندارد و این باشگاه باید به نام پدیده باقی بماند. این تفاهم‌نامه قبلی بوده و هرگونه تغییر نام باید با هماهنگی فدراسیون صورت بگیرد.

نماینده‌های حمیداوی واگذاری باشگاه را امضا کرده‌اند

وی درباره اینکه گفته می‌شود، حمیداوی هنوز با واگذاری باشگاه موافقت نکرده است، تصریح کرد: دو جلسه در این خصوص برگزار شده و در هر دو جلسه نمایندگان وی با واگذاری موافقت کرده‌اند. حمیداوی در این خصوص نامه داده و همه نمایندگان تام‌الاختیار او موضوع واگذاری را قبول و امضا کرده‌اند تا تیم به هیئت فوتبال واگذار شود. برای این واگذاری شرایطی گذاشته شد که ماهم این شروط را قبول کردیم.

مدیرعامل جدید برای ما وجاهت ندارد

فتاحی در واکنش به این موضوع که حمیداوی بعد از واگذاری باشگاه به استان،‌ برای این تیم مدیرعامل تعیین کرده، تاکید کرد: دو سه ماه است که هزینه‌های باشگاه را استان می‌پردازد و حمیداوی تیم را رها کرده بود. اگر او بعد از واگذاری باشگاه کسی را به عنوان مدیرعامل معرفی کرده، برای ما وجاهت ندارد. این مسائل را به فدراسیون اعلام کردیم و متولی فوتبال در این خصوص تصمیم‌گیری خواهد کرد.

اگر مدیرعامل می‌گذارند، باید هزینه‌های تیم را هم بدهند

مدیرکل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی در خصوص اینکه حواشی واگذاری باشگاه شهر خودرو تمامی ندارد، گفت: اینکه حمیداوی برای باشگاه مدیرعامل انتخاب کرده کار درستی نبوده، چون چند جلسه برگزار شده و این اتفاقات از نظر ما قابل قبول نیست. اگر مدیرعامل می‌گذارند، باید هزینه‌های تیم را هم بدهند. تیم به اصفهان رفت ولی چه کسی هزینه‌های این سفر را داده است؟

گفتیم خودتان تیمداری کنید و حاشیه درست نکنید

وی اضافه کرد: این درست نیست که با یک نامه جو تیم را به هم بریزند. ما که گفته بودیم خودتان تیمداری کنید و در استان اینقدر حاشیه درست نکنید. همه از این باشگاه طلب دارند و گفتیم اگر پول ندارید ما آمادگی داریم تسهیلات ۵ میلیارد تومانی بدون بهره به شما بدهیم و خودتان تیمداری کنید ولی نپذیرفتند. چند گزینه برای واگذاری معرفی شد اما گفتند باشگاه به هیئت فوتبال واگذار شود. نمایندگان تام‌الاختیار حمیداوی این موضوع را امضا کرده‌اند ولی بعد از آن نمی‌دانم چه اتفاقی رخ داده است.

شهر خودرو مجوز باشگاهداری ندارد

فتاحی یادآور شد: از فدراسیون سؤال کنید تیم به چه نامی ثبت شده است؟ آیا اصلاً به نام شهر خودرو پرونده‌ای در فدراسیون وجود دارد؟ هنوز هم تیم به نام پدیده است. برای شهر خودرو نه پرونده‌ای صادر شده و نه این مجموعه مجوز باشگاهداری دارد ولی ما تا الان همکاری کردیم. در این مدت تیم روحیه لازم را نداشت و می‌دانید در فوتبال خیلی عوامل در نتیجه‌گیری تاثیرگذار هستند. در یک تیم سرمربی عوض می‌شود و کل تیم به هم می‌ریزد. این تیم سرمایه اجتماعی استان است و بهتر است اجازه دهند تیم در آرامش باشد و بتواند نتیجه بگیرد. در این شرایط تیم با یک باخت به انتهای جدول سقوط می‌کند و با یک برد به رده ششم و هفتم می‌رسد.

مگر حمیداوی برای خرید باشگاه پول داده که الان می‌خواهد بفروشد؟

مدیرکل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی یادآور شد: حمیداوی باید صبر می‌کرد تا شرایطی که برای انتقال گذشته بود، انجام می‌شد. گفتیم تیم بدهی دارد و باید میزان این بدهی‌ها مشخص و بعد قیمت‌گذاری انجام شود، چون مبلغ بدهی‌ها از قیمت باشگاه کم می‌شود. زمانی که تیم را به حمیداوی دادیم مگر پول گرفتیم که الان می‌خواهد باشگاه را بفروشد؟ ما تیم را با بدهی به او دادیم و الان نیز تیم بدهی دارد، بدهی‌ها را پرداخت کند و خودش باشگاه را بفروشد. نگاه ما این است که تنها این تیم حفظ شود، حالا به وسیله حمیداوی با هر شخص دیگری. ما در اداره کل نمی‌توانیم تیمداری کنیم و این موضوع ممنوع است ولی باید از سرمایه اجتماعی استان حفاظت کنیم.

منبع: روزنامه خبر ورزشی

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا شهرخودرو فرهاد حمیداوی فوتبال لیگ برتر مدیرکل ورزش و جوانان استان خراسان رضوی واگذاری باشگاه باشگاه به نام نام پدیده شهر خودرو تغییر نام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۲۹۰۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!

عباس عبدی در اعتماد نوشت: چرا عده‌ای با علوم اجتماعی و انسانی به شدت دشمن هستند؟ گروهی که در مرحله بعد نیز به شیوه‌های گوناگون با دانش پزشکی مخالفت می‌کنند. ریشه این مخالفت را باید در الزامات عقلانیت جدید و ترس سنت‌گرایان و به طور مشخص مستبدان و یا بنیادگرایان با این عقلانیت جست‌وجو کرد. ریاضیات و فیزیک کمتر دچار این وضعیت بوده‌اند. بشر از روزی که به مفهوم عدد پی برده دو به علاوه دو را چهار می‌داند و مخالفت با این گزاره ممکن نیست، یا آن اندازه به دور از عقل سلیم است که محلی برای مخالفت باقی نمی‌گذارد. ولی ماجرای جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی و انسانی و تا حدی پزشکی متفاوت است.

جامعه‌شناسی یکی از جدیدترین علوم است و اگر بخواهیم خیلی ساده و فشرده تعریف کنیم، بر این فرض استوار است که ریشه پدیده‌های اجتماعی در دنیای انسانی ما قرار دارد و به جای آنکه پدیده‌های اجتماعی را به چیزهایی مثل خشم خدایان اسطوره‌ای یا طبیعت نسبت بدهد، ریشه‌ها و علل را در مناسبات میان انسان‌ها جست‌وجو می‌کند. بر این اساس، جامعه‌شناسان معتقدند که جامعه در طول زمان و به تدریج و بر اثر کنش‌های متقابل انسانی شکل می‌گیرد یا به عبارت ساده‌تر، مجموعه انسان‌ها با هم جامعه را می‌سازند.

این فرض یا ایده معنایش این است که جامعه چنان نرم و شکل‌پذیر نیست که کسی یا کسانی بتوانند مثل موم هر جور که می‌خواهند آن را شکل بدهند. جامعه‌شناسی نشان می‌دهد که بسیاری از خواست‌ها و ذهنیت‌های صاحبان قدرت تحقق‌پذیر نیست؛ و چه بسا نتایج مترتب بر اعمال و رفتار آنان چیزی مغایر با اهداف مورد نظرشان شود. از این منظر علوم اجتماعی برای آنان در نقش جام جهان‌بین است در حالی که آنان هیچ علاقه‌ای به دیدن واقعیات این جام ندارند و به صورت پیش‌فرض آن‌ها را انکار می‌کنند.

جامعه‌شناسی چه پیامی دارد که تا این اندازه مورد نفرت و خشم چنین افراد و گروه‌هایی است؟ به نظرم از میان همه پیام‌ها دو جنبه از همه مهم‌تر است. یکی نگرش تاریخی و دیگری قائل بودن اعتبار برای عینیت اجتماعی و استقلال نسبی آن از اراده‌های فردی و حتی اثرگذاری و جهت‌دهی آن بر اراده است.

نگرش تاریخی یعنی اینکه پدیده‌های اجتماعی در زمان شکل می‌گیرند، رفته‌رفته جا می‌افتند و در طول زمان تغییر می‌کنند و در نهایت هم در زمانی مقرر نیز کاملا دگرگون می‌شوند و از میان می‌روند. این نگرش می‌گوید پدیده‌های اجتماعی ازلی و ابدی نیستند. عقاید مردم، سبک زندگی آن‌ها، سلیقه‌ها و گرایش‌ها و بسیاری از چیزها همواره در حال تغییر است و کسی یا کسانی نمی‌توانند یک قاعده تعیین کرده و از همگان بخواهند که بر اساس آن عمل کنند.

مثل اینکه قاعده‌ای بگذارند که همه باید یک نوع غذا بخورند. در جهان قدیم علوم اجتماعی به معنایی که امروز می‌شناسیم، چندان اهمیت نداشت. زیرا برای تبیین پدیده‌های اجتماعی به تقدیر یا خواست خدایان و مانند آن متوسل می‌شدند. مثلا درباره فقر معتقد بودند که این سرشت خلقت و طبیعت است که برای گروهی از مردم فقر را رقم زده و برای گروهی دیگر موقعیت بالا را. به تعبیر حافظ «بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی/ خون خوری‌گر طلب روزی ننهاده کنی…»

در چنین جامعه‌هایی تحولات بسیار آهسته و بطئی بود. تحرک اجتماعی، روابط میان فرهنگ‌ها و ساکنان مناطق گوناگون خیلی کم بود. بنا بر این کمتر عاملی در جامعه بود که در کوتاه یا حتی میان‌مدت دچار تحولات ریشه‌ای شود و اساسا پرسشی هم درباره تغییر پیش نمی‌آمد و اگر هم بود به تقدیر و سرنوشت و اموری از این نوع نسبت داده می‌شد. در حالی که در چند سده اخیر در اروپا و در ۱۵۰ سال اخیر در ایران تغییرات بسیار گسترده و تند بوده است.

کافی است تصویری چند بعدی از ایران در ۱۵۰.۱۰۰ و حتی ۵۰ سال پیش داشته باشیم و با تصویر مشابه امروز مقایسه کنیم، خواهیم دید که در چهار جهان به نسبت متفاوت قرار داریم. این واقعیت حتی در طول یک نسل نیز مشهود است. ما از چند دهه پیش، از یک جامعه روستایی با اقتصاد کشاورزی و خانواده‌های گسترده، افرادی کم‌سواد و بی‌سواد در فضایی غیرارتباطی وارد عصر صنعتی، شهری با خانواده‌های هسته‌ای یا تک‌عضوی، فناوری دیجیتال، مردم تحصیلکرده و با ارتباطات گسترده شده‌ایم. طبیعی است که هضم این حد از تغییرات برای خیلی‌ها سخت است.

یکی از نزدیکان از عذاب‌هایی که مادر پیرش می‌کشید تعریف می‌کند که با دیدن بی‌توجهی نوه‌ها به دین و نیز پوشیدن شلوارک و تاپ دختران در خانه جلوی برادران خودش چنان حرص و جوش می‌خورد که حد ندارد. یا از سفر رفتن آنان با دوستان‌شان، یا شادی‌ها و زندگی آنان را نمی‌تواند درک کند و تعابیری دیگر از آن‌ها در ذهن دارد. یا دیر ازدواج کردن یا اصلا ازدواج نکردن که مطلقا قابل فهم برای او نیست.

خوب این مادربزرگ دوست‌داشتنی کار چندانی نمی‌تواند انجام بدهد، ولی حکومت‌ها و صاحبان قدرت که نتوانند این تحولات را هضم و درک کنند و بخواهند مانع از تغییرات شوند یا حتی تغییراتی را برخلاف خواست عمومی ایجاد کنند، دچار شکست‌های فاحش می‌شوند، در حالی که دانش جامعه‌شناسی می‌تواند آنان را از این خبط‌های سیاستی دور دارد.

یکی از جالب‌ترین نمونه‌های آن اقدامات رضاشاه در مخالفت با حجاب و برداشتن آن از سر زنان بود. او به خیال یا ادعای خود می‌خواست جامعه را پیشرفته کند، لذا محصول تحولات جامعه مدرن که مشارکت زنان بود را با ریشه آن - که تحولات اقتصادی و اجتماعی است - اشتباه گرفت و جابه‌جا کرده و در سال ۱۳۱۴، اقدام به کشف حجاب اجباری کرد. در شرایطی که ایران هنوز در دوره ارباب‌رعیتی و خان‌خانی بود. غالب اقتصاد آن معیشتی و کشاورزی بود، طوایف هنوز یکه‌تاز بودند.

بی‌سوادی بالای ۸۰ درصد بود. بی‌سوادی زنان احتمالا بالای ۹۵ درصد بود، اشتغال صنعتی و اداری در حداقل‌های قابل تصور بود، شهرنشینی زیر ۲۵ درصد بود، نرخ‌زاد و ولد و نیز مرگ و میر بسیار بالا بود و هیچ نشانه‌ای از شاخص‌های جامعه مدرن در حد متعارف دیده نمی‌شد. او در چنین شرایطی مدعی آزاد کردن زنان بود!

در حالی که مردانش آزاد نبودند و در همان زمان نزدیک‌ترین همراهان سیاسی خود را یکی پس از دیگری در زندان می‌کشت یا بیرون از زندان مجبور به خودکشی می‌شدند. این سیاست به نحو دیگری نیز در حکومت محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت و نتیجه همه اینها را در جریان انقلاب دیدند و جالب اینکه در هر دو مورد سیاستمداران فهمیده‌ای بودند که آن‌ها را از این رفتارها منع می‌کردند.

اکنون نیز با مشکل مشابهی مواجه شده‌ایم؛ قانون فرزندآوری رویه دیگری از همین بی‌توجهی و دشمنی با علوم اجتماعی است. قانونی که با صرف هزینه‌های سرسام‌آور نه‌تنها به اهداف تعیین شده، نرسید که نتایج آن کاملا هم معکوس بوده که در یادداشت جداگانه‌ای با ریز جزییات اشاره کرده‌ام.

مورد مهم‌تر که هزینه‌های مادی، روانی، اجتماعی و سیاسی آن بسیار بیشتر است، نحوه مواجهه با مساله پوشش زنان است. تا حالا چند بار دست در این حفره کرده و گزیده شده‌اند و همچنان هم در حال تکرار آن هستند. توجه ندارند که نتایج منفی این سیاست‌ها بسیار زیان‌بار است. می‌خواهید بدانید که نتیجه چه خواهد شد؟

توماس پیکتی در کتاب «تاریخ کوتاه برابری» با تحلیلی دقیق از بی‌توجهی بلشویک‌ها در تقدیس روابط قدرت و یقین آنان به دانستن حقیقت؛ سرنوشت این حکومت را که مهد سوسیالیسم و منع مالکیت خصوصی و مظهر برابری بود را در پایان عمر ۷۳ ساله‌اش چنین ترسیم می‌کند: «روسیه در سده بیستم به کشوری بدل شد که مالکیت خصوصی را کاملا لغو کرده بود، [ولي] در آغاز سده بیست و یکم به پایتخت جهانی الیگارشی‌ها و نبود شفافیت مالی و بهشت‌های مالیاتی تبدیل شد.»

اگر در سال ۱۹۲۰ و یا حتی ۱۹۴۵ پس از تبدیل شدن اتحاد جماهیر شوروی به یکی از دو قطب جهان، کسی می‌گفت که فقط ۴۵ سال دیگر لازم است تا جامعه‌ای به نسبت مذهبی، همراه با سرمایه‌داری لجام‌گسیخته را در مناطق شوروی شاهد باشیم، اصحاب قدرت مسخره می‌کردند؛ ولی بودند کسانی که ادامه آن روند رسمی حکومت کمونیستی را غیرممکن می‌دانستند. امروز نه فقط یک الیگارشی فاسد سرمایه‌داری در آنجا هست، بلکه افراطی‌ترین مذهبی‌های جهان نیز در گوشه و کنار آن امپراتوری عجیب ریشه دوانده و حتی خودشان را هم از تبعات فاجعه‌بار این افراط‌گری بی‌نصیب نگذاشته‌اند.

کشورهای کمونیستی می‌خواستند جامعه‌ای بسازند که همه انسان‌ها مطابق با قاعده‌ای که حکومت می‌گوید فکر و تحلیل کنند، غذا بخورند، لباس بپوشند، یکسان ببینند و… حتی برای اینکه چه کسی با چه کسی ازدواج کند از حزب کمونیست مجوز بگیرند. اسلاونکا دراکولیچ نویسنده و متفکر کروات در کتاب «کمونیسم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم» می‌نویسد: «اگر زنی لباس زیبا می‌پوشید عنصر مشکوکی به حساب می‌آمد که گاهی حتی لازم بود درباره‌اش تحقیق شود.

اعضای حزب کمونیست در یوگسلاوی تا سال‌ها بعد از جنگ هم اگر می‌خواستند با زنی ازدواج کنند که ظاهر مشکوکش به وضوح بر اصل و نسب «بورژوایی» او دلالت می‌کرد، می‌بایست رسما از حزب درخواست مجوز می‌کردند». (ص ۴۹)

امروز نه از یوگسلاوی نشانی مانده و نه از آن حزب کمونیست صادرکننده مجوز ازدواج؛ چنان که از شوروی و حزب کمونیستش هم نشانی نمانده، اما جامعه‌ای بسیار متفاوت به جا مانده است. البته یک چیز دیگر هم به جا مانده و آن قضاوتی است که درباره آن سیاست‌ها ابراز می‌شود. قضاوتی همراه با خوارشماری و نفرتی که در مورد این رفتارها و آن ایده‌ها وجود دارد.

بی‌توجهی به رویکردهای جامعه‌شناسانه هزینه سنگینی است که پرداخت خواهد شد. فریب کلاه‌برداران گندم‌نمای جو فروش را نخورید.

دیگر خبرها

  • تجلیل از فعالان طرح حجاب و عفاف
  • رویای پدیده والیبال ایران بر باد رفت!
  • حمیداوی: شاید خسرو خیلی چیزها را نگفت!
  • آسمان صاف همراه با وزش باد در استان قزوین
  • درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!
  • تداوم فعالیت سامانه بارشی تا عصر امروز در آسمان گلستان
  • سهم مشهدی‌ها از هوای پاک فقط ۲۶ روز در سال
  • آسمان صاف با وزش باد
  • درآمدی بر روش‌شناسی رئالیسم انتقادی
  • «زیرخاکی» پدیده‌ای فراگیر در اصفهان/ قانون بازدارنده نیست!