Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-04-25@09:01:07 GMT

آزاده‌ای که اسیر نامداری خویش شد

تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۰۴۲۱۴

آزاده‌ای که اسیر نامداری خویش شد

پایگاه خبری جماران: درگذشت مرحوم نامداری در ابتدای سال 1400 فضای شوکه کننده‌ای بر عموم مردم و اهالی فرهنگ حاکم کرد و موجی از ابراز احساسات را در فضای مجازی به راه انداخت و موضوعی است که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. به نظر می‌رسد این موضوع تا حد زیادی، مستعد بررسی جامعه‌شناختی و روانشناختی فراوان بوده و خود به تنهایی می‌تواند بیانگر وجود معضلات و مشکلات فراوان هم در مدیریت رسانه ملی و هم در فرهنگ و رفتار جامعه باشد که اظهار نظر متخصصین این حوزه را می طلبد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اینجانب فقط از باب طرح موضوع به چند نمونه از این موارد که نیازمند بررسی دقیق‌تر علمی و کارشناسی است اشاره می‌کنم که شامل دو بخش اجتماعی و تربیتی است:

1. انحصار صدا و سیما: انحصار صدا و سیما در دسترسی به رسانه‌های عمومی که البته در دوران جدید به برکت حضور شبکه‌های اجتماعی در حال شکسته شدن است،‌ عملا راه دسترسی عموم علاقمندان به حوزه فعالیت در این عرصه را محدود به خود کرده است به گونه ای که افراد با استعداد و یا حتی نابغه‌ در این عرصه باید خود را بر اساس اندیشه حاکم بر رسانه ملی که به هیچ وجه نمایندگی عموم جامعه را نمی‌کند، تطبیق دهند و این امر به ناچار شخصیت بسیاری از فعالین این رسانه را با تعارضات و تناقضات فراوانی مواجه می کند؛ چرا که تجربه ایشان بارها نشان داده، صدا و سیما تحمل نگاه متفاوت را ندارد و هر شخص یا جریانی با حداقل تفاوت در نگاه مدیریتی و یا سلیقه‌ای حتی با پذیرش و اقبال عمومی فراوان نیز، راهی جز ترک صدا و سیما نخواهد داشت و همین امر فعالین در این رسانه را مجبور به خودسانسوری و یا همراه شدن ظاهری علی¬رغم نظر واقعی خویش ساخته است.

2. زیست دوگانه: همه ما تا اندازه‌ای زیست دوگانه داریم و زندگی خود را با زیستی دوگانه سپری می‌کنیم، فقط میزان این نوع زیست در شرایط متفاوت، فرق دارد. مردم هر جامعه ای با حاکمیت ایدئولوژیک در مقایسه با سطح رواداری و تحمل حاکمیت آن جامعه، دارای حدی از زیست دوگانه هستند. همگان این دوگانه زیستی را در تمام اطرافیان خود با درصدی متفاوت مشاهده می‌کنیم که درصد آن بستگی دارد به میزان هماهنگی اعتقاد درونی شخص با نگاه حاکم از یک طرف و میزان تحمل و رواداری حاکمیت نسبت به زیست‌های متفاوت و مختلف و شرایط حاکم در دوره‌های مختلف. نمونه آن را می‌توان در میزان رعایت حجاب و تفاوت آن در دهه‌های تاریخ انقلاب در جامعه مشاهده کرد.

3. ریاکاری: زیست دوگانه عملا بسباری افراد را به رایاکاری واداشته است. این ریاکاری تقریبا تمام حوزه زیستی فرد را دربر می گیرد. از زیست دینی گرفته تا زیست اجتماعی و سیاسی، بسیاری از افراد، آنچنان که می‌نمایند نیستند و همانند زیست دوگانه، سطح ریاکاری بستگی به اعتقاد درونی شخص و تفاوت آن با نگاه حاکمیت و اعتقاد غالب و میزان تحمل آن دارد.

4. سطحی نگری: حاکمیت نگاه ایدئولوژیک در جامعه، غلبه سطحی‌نگری خصوصا در دین را به دنبال دارد و به تبع آن است که رعایت ظاهری و سطحی شعائر دین شخص را به اوج عزت می‌رساند و عدم رعایت آن، شخص را به حضیض ذلت خواهند کشاند و در این میان آنچه اهمیت ندارد درونی شدن اعتقاد دینی در افراد و حصول جوهره دین در بطن جامعه است.

5. دروغ‌گویی: دروغ‌گویی حاکم بر جریان غالب رسانه‌های ما سیستماتیک شده است و این راه عملا افراد جامعه را در این دروغ‌گویی سیستماتیک هضم می‌کند و دروغ را به عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از فرهنگ مردم می سازد که بر اساس «الناس علی دین ملوکهم» لازم است اصلاح این فرهنگ از نهادهای حاکمیتی آغاز شود تا به جامعه نیز تسری پیدا کند.

در ابعاد تربیتی نیز این حادثه ناگوار نیازمند توجه و بررسی بیشتر موارد زیر است:

1. شهره شدن به هر قیمتی و عدم توجه به علاقه و استعداد نسل جدید: شاید در خانواده و اطرافیان خود دیده‌اید که خانواده‌ها به دنبال آن هستند که فرزند خود را به هرقیمتی علی رغم علاقه و یا استعداد او به رشته‌‌ و یا فنی وا دارند که نه در توان اوست و نه به آن رغبتی دارد و در این میان آنچه برایشان اهمیت دارد شهره شدن به هر قیمتی است. این مسیر عملا استعدادکش و خلاقیت فدا کن است. سالیان زیادی به عنوان فعال فرهنگی در دانشگاه تهران شاهد بوده‌ام که برای مثال دانشجویان فنی و پزشکی نسبت به دانشجویان رشته ادبیات و علوم انسانی علاقه بیشتری به شعر یا فلسفه نشان داده‌اند تا حدی که برخی از ایشان را وادار به تغییر رشته در همان مقطع یا در مقطع بالاتر به رشته‌های علوم انسانی ساخته است که انصافا بسیاری از ایشان در این حوزه نیز موفق‌تر از دیگران ظاهر شده‌اند. عدم توجه به استعداد و علاقه فرزندان و جهت دادن ایشان در مسیری که علاقه والدین است و یا صرفا به دنبال شهره شدن باشند، عملا راه را بر شکوفایی استعدادهای نسل جدید بسته است.

2. آموزش مهارت پذیرش شکست: ما فرزندان خود را شکست ناپذیر و سوپرمن پرورش می‌دهیم؛ گویی قرار است در طی زندگی با هیچ شکستی مواجه نشوند و سراسر زندگی فقط موفقیت پیش رویشان باشد. از مجموعه مهارت‌های زندگی، مهارت مقابله با هیجانات منفی و ناکامی‌هاست؛ آنچه همواره دلسوزان امر تربیت یادآور شده‌اند که سیستم آموزشی کشور ما به همراه خانواده‌ها صرفا به دنبال آموزش دانش و علم به فرزندان بوده و کسب چنین مهارت‌هایی در دستور کار نبوده است و نمونه‌های عدم مواجهه درست و صحیح با شکست را از بازیگر تا وزیر، در جامعه خود دیده‌ایم. لذا لازم است هم سیستم آموزش و پرورش و هم خانواده‌ها به جد آموزش مهارت‌های زندگی را در برنامه‌های آموزشی فرزندان خود قرار دهند.  

3.  معنای زندگی: تفسیر معنای زندگی و عناصر تشکیل دهنده معنا که برخی از آن در بالا ذکر شد، امری است که هر زمان نیاز به بازسازی و تقویت دارد. اینکه معنا را در شهرت و رفاه بدانیم و اگر خللی در آن وارد شد زندگی بی‌معنا می‌شود از نکاتی است که نیاز به تجدید نظر جدی دارد. عناصر تشکیل دهنده معنای زندگی ما چه طبیعت‌گرایانه و چه فراطبیعت‌گرایانه، هرچه که باشد در دوران جدید که تلاطمات فکری، اعتقادی و اجتماعی، جامعه ما را فراگرفته است از اموری است که در هر دوره از زندگی نیازمند به تعمق فراوان و تقویت بنیه فکری دارد و عدم اندیشه‌ورزی در این حوزه در بروز بحران‌های فردی و اجتماعی منجر به بروز حوادث ناگواری از این دست خواهد شد.  

قصه پر غصه خانم نامداری از اتفاقات تلخ اجتماعی دوران ماست که جای بررسی و اندیشه فراوان دارد که خلاصه وار به برخی از آن اشاره شد و امید است متخصصین این حوزه دقیق‌تر و مفصل‌تر به آن بپردازند.

 

*دانش‌آموخته فلسفه دین و استادیار جهاد دانشگاهی

منبع: جماران

کلیدواژه: سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 صدا و سیما آزاده نامداری سهام عدالت انتخابات 1400 ویروس کرونا لایحه بودجه 1400 لیگ برتر 99 زیست دوگانه صدا و سیما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۰۴۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم

غزلی از موسی عصمتی با اقبال عمومی همراه شده، این سروده که درباره کارگران معدن است، در یک‌ماه اخیر بیش از دو میلیون بازدید داشته است. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شعر میراث ایرانیان است، همواره و همیشه با ما بوده و هست, از گهواره تا گور، در سفر و در حضر این شعر است که لحظه‌های زندگی ما را معنایی دیگر می‌بخشد و آنقدر این همراهی همیشگی و نزدیک است که گاه حضور آن را س نمی‌کنیم. 

با وجود این، شعر سهم ناچیزی از رسانه ملی را به خود اختصاص داده است. به جز معدود برنامه‌هایی که حاضران در آن خود اهل شعر و فرهنگ بوده‌اند، عموماً نگاه به شعر نگاهی تفننی بوده است؛ به‌طوری که می‌توان از آن به‌عنوان زینت‌المجالس یاد کرد. 

در چندماه گذشته پخش برنامه تلویزیونی "سرزمین شعر" که در آن شعر امروز و شاعران جوان در یک رقابتی ادبی، آثار خود را ارائه می‌کردند، توانست تا حدی این جای خالی را در قاب سیما پر کند. اجرای برخی از شاعران در این برنامه مقبولیت عام یافت و بارها در شبکه‌های اجتماعی بازنشر شد. از جمله این اجراها می‌توان به شعرخوانی موسی عصمتی، شاعر روشندل اهل سرخس، اشاره کرد با غزلی درباره پدرش: 

پدرم را خدا بیامرزد، مرد سنگ و زغال و آهن بود
سال‌های دراز عمرش را،کارکرد بود، اهل معدن بود...

اجرای این غزل عصمتی حاضران را تحت تاثیر قرار داد و در یک‌ماه گذشته بیش از دو میلیون بازدید در شبکه‌های مختلف اجتماعی به همراه داشت. خبرگزاری تسنیم با او درباره این غزل و دلیل استقبال مخاطبان به گفت‌وگو پرداخت که در ادامه می‌خوانید: 

آقای عصمتی غزل شما درباره زندگی و تجربه پدر بزرگوارتان، چند روزی است که در شبکه‌های اجتماعی مورد اقبال قرار گرفته است. این سروده در چه فضایی خلق شده است؟

روستایی که من در آن زندگی می‌کردم، یک روستای کارگری است که بیشتر ساکنان آن در معدن کار می‌کردند. روستای «معدن» حوالی سرخس قرار دارد. کوه‌های اطراف این روستا سرشار از زغال سنگ است و 99 درصد مردم آنجا، امرار معاششان را از طریق معدن انجام می‌دهند، کارگرند، زندگی کارگری دارند و حتی خانه‌های آنها مربوط به شرکتی است که معدن را اداره می‌کند. من فرزند یک کارگر هستم و زندگی کارگری را تجربه کرده‌ام.

کار کردن در معدن بسیار سخت است؛ چون نیروها با امکانات ابتدایی در داخل معدن تونل می‌زنند و افقی پیش می‌روند. گاه معدن ریزش می‌کند و برخی از نیروها زیر خاک و سنگ معدن می‌مانند و گاه تا بیمارستان برسند، جان خود را از دست می‌دهند.

«ما دو تن شاخه‌های یک بیدیم»

پدرم در بخش‌های مختلف معدن کار می‌کرد. مدتی داخل معدن کار می‌کرد و مدتی به قول خودش بیرون‌کار بود و خارج از معدن، در کنار کوره‌هایی با درجه حرارت بالا که زغال سنگ را به کُک تبدیل می‌کند، کار می‌کرد. من از نزدیک شاهد دغدغه‌ها و زحماتی بودم که او می‌کشید. بعد از اینکه پدرم درگذشت، تمام این سختی‌هایی را که او در این مدت کشید، پیش چشم من قرار گرفت. مثلاً گاه پیش می‌آمد که مهندس معدن به نفع شرکت، 10-12 روزی را که پدرم جلوی کوره داغ کار کرده بود، در نظر نمی‌گرفت و اضافه‌کاری او را خط می‌زد. شرکت‌ها هم عموماً خصوصی هستند و پاسخگوی درخواست‌های کارگران نیستند. کارگران معمولاً هشت یا 10 ماه حقوق عقب‌افتاده دارند، حقوقشان پرداخت نمی‌شود و عموماً با اعتراض و ... موفق به دریافت حق و حقوق خود می‌شوند.

 

.

از  این موارد برای اهالی روستا زیاد رخ می‌داد. همه این مشکلات و سختی‌ها پس از فوت پدر در من انباشته شده بود. من با این شعر خواستم روزگار سختی را که بر کارگران روستا گذشت، بیان کنم. این غزل را در برنامه سرزمین شعر خواندم و بازتاب خوبی داشت؛ چون درد دل جامعه و کارگران بود.

در این مدت چقدر بازدید داشته است؟

در اینستاگرام فقط یک میلیون و 300 هزار بازدید داشته است. در دیگر شبکه‌های اجتماعی نیز بازنشر شده، در مجموع بیش از دو میلیون تا امروز بازدید داشته است.

سال‌هاست در فضای شعر حضور دارید و فعالیت می‌کنید، به نظر شما چرا شعر اجتماعی با وجود داشتن مشکلات متعدد در جامعه، ضعیف عمل کرده است؟ فضای عمده شعر امروز فارغ از مسائل اجتماعی است و اگر هم بخواهد به این حوزه ورود کند، بیشتر از منظر سیاسی و جناحی به قضیه می‌پردازد. چرا با وجود گسترش اطلاع‌رسانی‌ها، شاعر امروز درد و دغدغه جامعه خود را ندارد؟

این بخش از سوی دوستان شاعر مورد غفلت قرار گرفته است. شعر شاعران جوان عمدتاً فضای عاشقانه دارد و اگر پا را فراتر بگذارند، وارد فضای سیاسی می‌شوند که کارهای گروه دوم، کمی دیده شده است. اما متأسفانه سطرهای نانوشته بسیاری از اتفاقات تلخی که در دل جامعه رخ می‌دهد و آنچه در زیر پوست جامعه می‌گذرد، در شعر امروز دیده می‌شود. حرف‌های ناگفته بسیاری در شعر امروز دیده می‌شود که اگر غیر از این بود، ارتباط مردم با شعر امروز بیشتر می‌شد. شاید یکی از دلایل بازخورد خوب این غزل در جامعه طی روزهای گذشته، همین موضوع باشد.

دغدغه کارگران، موضوعی است که در شعر امروز کمتر گفته شده است؛ وگرنه غزلی که از طرف من ارائه شد، از نظر تکنیک ویژگی خاصی نسبت به دیگر آثار نداشت. حرف صمیمانه‌ای که در شعر گفته شد، از جنس آن حرف‌هایی بود که کمتر در شعر امروز مجال بروز یافته است. شاعران جوان باید در این زمینه فعال‌تر باشند و راه‌های نرفته را بیازمایند.

درست است که مشکلات جامعه و دغدغه مرم در رسانه‌ها مطرح می‌شود، اما ما تنها نوک قله یخ را می‌بینیم. برای طرح بهتر این دغدغه‌ها، لازم است که شاعر خود تجربه و لحظات را کشف کند. در شهر پرسه بزند و با اقشار مختلف و آسیب‌پذیر جامعه زندگی کند.

با توجه به تجربه حضور در برنامه سرزمین شعر، در یک نقد منصفانه فکر می‌کنید چقدر این برنامه در ایجاد ارتباط میان مردم و شعر موفق بوده است. ما پس از برنامه مرحوم حسینی یا ساعد باقری و یا مشاعره، برنامه‌ای با محوریت شعر که بتواند در ایجاد این ارتباط موفق عمل کند، کمتر داشته‌ایم.

به نظرم این برنامه در سطح قابل قبولی موفق بوده و توانسته این ارتباط را ایجاد کند؛ چرا که این برنامه مستقیماً خود شاعر را مورد توجه قرار داده بود. برنامه مرحوم حسینی با تمرکز بر شعر کلاسیک بود، اما برنامه سرزمین شعر، شعر امروز را محور کار خود قرار داده است.

رقابت در کنار شاعران مطرح امروز، سبب شد اقبال مردم به برنامه بیشتر شود. از سوی دیگر، در این برنامه شعرهایی خوانده شد که از کیفیت بالایی برخوردار بودند. مردم نیز با شعر و جریان‌های شعر امروز بیشتر انس گرفتند و آشنا شدند. مطمئناً اگر این برنامه با جضور چهره‌های جدید ادامه پیدا کند، می‌تواند جریان‌ساز باشد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • اجرای موسی عصمتی میلیونی شد+فیلم
  • کرمانشاه یکی از استان‌های پرافتخار کشور است
  • اسیر بعدی اسرائیلی که نتانیاهو می‌کشد کیست؟
  • خاطرات جانباز آزاده‌ای که چهره سال هنر انقلاب فارس شد
  • اوضاع وحشتناک اسیران غزه به روایت آزاده فلسطینی
  • جزئیات جدید از زندگی علی هیبتی؛ از تحصیل در هوافضا و زندگی در آلمان تا مبارزه در رینگ
  • اجرای برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی ویژه خانواده و بانوان در البرز
  • تحکیم بنیان خانواده با سبک زندگی اسلامی
  • ترویج سبک زندگی اسلامی سبب استحکام بنیان خانواده می‌شود
  • محیط زیست روی مدار "رهاورد"