دشتهای گرم خوزستان و کوههای بلند کردستان به یاد شهید صیاد شیرازی
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۳۲۷۹۸
به گزارش روز شنبه خبرنگار حوزه ایثار و شهادت ایرنا ، شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی، بزرگ مردی که قلبش همیشه برای مردم ایران میتپید؛ مردی که مردم انقلابی و نیروهای مردمی و سپاهی در سراسر کشور وی را با نام رزمنده ای شجاع و ارتشی دلاور می شناختند.
نام صیاد شیرازی برای همه ما یادآور و مترادف غیرت، شرف و عشق به دین و ولایت است و با همه ابعاد تاریخ هشت ساله دفاع مقدس عجین شده و هیچ نقطه ای از این حماسه نیست که خالی از حضور و نقش تاثیر گذارش باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این شهید والا مقام عاشق دین و شیدای ولایت و یک ارتشی عارف بود که هیچ گاه از اهداف مقدس خود در راه دفاع از آرمان های انقلاب دور نشد و همواره سربازی مخلص برای میهن و مقام معظم رهبری بود.
علی صیاد شیرازی، مردی در نهایت خلوص، پاک نیت و صبور بود. وی عمر با برکت خویش را در راه خدمت به اسلام و میهن علیه دشمنان و به جنگیدن با آنان سپری نمود. او که خود را خادم مردم می دانست و با وجود مشغله زیادی که داشت، هرگز از پاسخ گویی به درخواست های مردمی و رسیدگی به مشکلات آنان وانمی ماند. صیاد، خویش را در مقابل خانواده شهدا خجل می دید و در این زمینه با خود می گفت: چرا من به فیض شهادت نائل نشدم.
شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی ،فاتح بزرگترین عملیات های نظامی و عنصری مبتکر در عملیات های نامتقارن جنگی به شمار می رود. او استعداد و نبوغ خود را در جنگ تحمیلی در راه حفظ آرمان های انقلاب و نظام به کار بست و اینگونه از سرآمدان عرصه نظامی ایران شد و نام و یاد خویش را در تاریخ پر ارزش دفاع مقدس همیشه ماندگار کرد.
بیست و دو سال از شهادت سردار شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی می گذرد، فرمانده ای نام آور که حماسه های بسیاری در جنگ تحمیلی به نام او و یارانش به ثبت رسید.
ولادت در کبود گنبد
امیرسپهبد شهید علی صیاد شیرازی، در سال ۱۳۲۳ شمسی در کبود گنبد از توابع شهرستان درگز در شمال خراسان، در خانواده ای مذهبی دیده بر این دنیای خاکی گشود. پدرش از عشایر فارس بود که به استخدام ژاندارمری درآمده و سپس به ارتش منتقل شده بود. وی از جاذبه ای خاص برخوردار بود و از این رو، علی تحت تأثیر پدر، از کودکی به شغل نظامی و ارتش علاقه مند شد. دوران کودکی اش را به علت شغل پدر در شهر مقدس مشهد و دوران جوانی اش را در شهرهای گرگان، شاهرود، گنبد و آمل گذرانید و طی این سال ها، تحت تأثیر جوّ مذهبی خانواده، ریشه های علاقه مندی به مذهب و ولایت، در عمق جانش جای گرفت.
از طرف ارتش، عازم آمریکا شد
شهید صیاد شیرازی، پس از پایان آخرین سال دوره متوسطه در دبیرستان امیر کبیر تهران، در سال ۱۳۴۳ وارد دانشکده افسری شد و سه سال بعد، پس از اخذ درجه لیسانس، از دانشگاه افسری فارغ التحصیل شده و برای به پایان رسانیدن دوره مقدماتی توپ خانه، عازم اصفهان گردید. در سال ۱۳۵۱ پس از اتمام آموزش زبان انگلیسی در تهران، به دلیل لیاقت ها و دقت هایش در کار، برای تکمیل تخصص های توپ خانه، از طرف ارتش، عازم آمریکا شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او پس از بازگشت ازآمریکا، به عنوان استاد در مرکز آموزش توپ خانه اصفهان به تدریس پرداخت.
شهید صیاد شیرازی پس از آن که به دلیل مخالفت هایش با بنی صدر، درجات تشویقی اش توسط وی لغو و از مسؤولیت عملیات غرب کشور بر کنار شد، با دعوت شهید کلاهدوز، در سپاه پاسداران مشغول خدمت شد و تا برکناری بنی صدر، به مدت چهار ماه در معاونت طرح و عملیات سپاه انجام وظیفه کرد. او پس از انتخاب شهید رجایی به سمت ریاست جمهوری، دوباره با درجه سرهنگی به ارتش فراخوانده شد و قرارگاه عملیاتی شمال غرب کشور را تشکیل داد و به پاک سازی شهرهای بوکان و اشنویه پرداخت.
کردستان صید اول صیاد
شهید صیاد شیرازی در ردیف اولین فرماندهانی بود که وارد کردستان شد و شهید دکتر چمران را در حل بحران پدید آمده در غرب کشور، یاری نمود. طرح هایی که باعث شکستن محاصره شهرهای سنندج، پادگان مریوان، بانه و سقز شد، از طرح هایی بود که شهید در آن ها دخالت اساسی داشت و آن گاه که این طرح ها با موفقیت به پایان رسید، با ارتقای درجه با درجه سرهنگی، به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شد.
بدین ترتیب، لشکرهای ۲۸ کردستان، کرمانشاه، تیپ ۲۳ نیروهای مخصوص، بخشی از لشکر ۱۶، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیز نیروهای انتظامی کردستان، همگی تحت فرماندهی وی قرار گرفت.
پس از شهادت سرلشکر فلاحی در سال ۱۳۶۰، با حکم امام خمینی رحمه الله به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد. صیاد در سال ۱۳۶۸، به درخواست رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح و با موافقت مقام معظم رهبری، به سمت معاونت بازرسی ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب شد.
فرماندهی در عملیات های رزمندگان اسلام
در دوران دفاع مقدس در عملیات های مختلفی شرکت جست که از آن جمله می توان به عملیات های طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، رمضان، مسلمبنعقیل، مطلعالفجر، محرم، والفجر ۱، ۲، ۳، ۴ و ۸ و ۹، خیبر، بدر و قادر اشاره کرد.
امام خمینی(ره) در هفتم مهر ۱۳۶۰ خورشیدی به دلیل رشادتها و ایثارگری های این مبارز، او را به فرماندهی نیروی زمینی منصوب کردند. وی در ۱۳۶۵ خورشیدی از فرماندهی نیروی زمینی استعفا کرد و با پیشنهاد آیت الله خامنهای به نمایندگی امام(ره) در شورایعالی دفاع انتخاب شد. سرتیپ صیاد شیرازی در ۱۳۶۷ خورشیدی در عملیات مرصاد که مرزهای غرب ایران مورد هجوم منافقان قرار گرفته بود، شرکت کرد و ضربه های محکمی را بر پیکر مزدوران منافق وارد ساخت.
امور فرهنگی دفاع مقدس
شهید صیاد شیرازی، در سال ۱۳۷۲ با حکم فرمانده معظم کل قوا، به سمت جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح منصوب و در عید غدیر ۱۳۷۸، به درجه سرلشکری نایل آمد. وی در این آخرین شغل خود، بخشی از اوقات کاری اش را به امور فرهنگی دفاع مقدس می پرداخت و هیأت پژوهشی و آموزشی معارف جنگ را تشکیل داد و به مسائل حاشیه ای مربوط به دفاع مقدس و ثبت و ضبط تاریخ جنگ پرداخت. او این کار را با هدف انتقال تجربه های جنگ به نسل جوان و دانشجویان، به ویژه دانشجویان دانشگاه افسری انجام داد.
یکی از مبارزان علیه رژیم پهلوی
سرهنگ انصاری، زندگی این شهید والامقام را به لحاظ اعتقادی بسیار خاص دانست و گفت: شهید صیاد شیرازی پیش از انقلاب یکی از مبارزان علیه رژیم پهلوی بود و با تاسی از فرمان و پیام امام خمینی(ع) در مبارزات آشکار و نهان آن دوران شرکت داشت.
وی افزود: پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی نیز در عملیات های بسیاری حضور و در بیشتر آنها فرماندهی آن عملیات را بر عهده داشت. این فرمانده یکی از نوابغ نظامی به شمار می رفت که هوش و نبوغ او در اجرای عملیات ها زبانزد خاص و عام بود. این موضوع به وضوح در بسیاری از خاطره ها و کتاب های نگاشته شده از فرماندهان دفاع مقدس آمده است.
همرزم و یار شهید صیاد شیرازی در سال های جنگ بیان داشت: امیر صیاد شیرازی هنگامی که فرماندهی نیروی زمینی ارتش را عهده دار شد با درایت و تدابیری که می اندیشید به واقع فرمانده جنگ نیز بود. وقتی هواپیمای فرماندهان نظامی که شامل رییس ستاد ارتش، وزیر دفاع وقت و چند تن از فرماندهان دیگر سقوط کرد از نظر وضعیت روحی و موقعیت راهبردی تمامی رزمندگان در شرایط بحرانی قرار گرفتند اما در چنین شرایطی او به ساماندهی نیروها که بعدها نام ترکیب مقدس را به خود گرفت، پرداخت.
این مهم از بزرگترین ابتکارهای این شهید بود و پس از آن نیز طراحی و اجرای عملیات های طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس را که نشان دهنده نبوغ نظامی امیر سپهبد بود، عهده دار شد. وضعیت میدان جنگی پس از فرماندهی او بسیار منظم شد و تمامی عملیات ها با تدبیر و راهبردهای سازمان یافته صورت می گرفت.
از جمله مشهورترین نظامیان
امیر سرتیپ دوم خلبان کریم عابدی از رزمندگان جنگ تحمیلی نیز درباره شهید صیاد شیرازی می گوید: صیاد شیرازی از جمله مشهورترین نظامیانی شناخته می شود که در سراسر جهان نام او را به عنوان فرماندهی شجاع و بی باک می شناسند. زمانی که حکم فرماندهی نیروی زمینی به او ابلاغ شد، وی و چند تن دیگر از فرماندهان در جنوب کشور درگیر نبرد با دشمنان بودند و این خبر بدون اینکه شهید صیاد شیرازی از آن مطلع باشد از رسانه ملی پخش و فرمان امام(ره) درباره فرماندهی او بر نیروی زمینی ارتش خوانده شد.
وی افزود: شاید در نگاه نخست هر فردی متوجه می شد که شهید صیاد شیرازی از شنیدن این موضوع خوشحال نشد و وقتی که من از او درباره احساسش نسبت به این موضوع سوال کردم، در پاسخ گفت: احساس سنگینی می کنم.
این رزمنده جبهه اسلام مقابل کفر در ادامه بیان داشت: با به شهادت رسیدن صیاد شیرازی حدود ۱۸۰ وابسته نظامی از کشورهای مختلف برای حضور در مراسم تشییع او آمدند و ادای احترام کردند. نکته جالب این موضوع بود که تمامی آنها به خوبی از این مبارز شناخت داشتند و از نبوغ و ابتکارات او آگاه بودند.
شهادت در تهران
امیر شهید علی صیاد شیرازی، حدیث دلدادگی را با شکوه و جاودانگی تمام، پس از سال ها جست وجوی شیرین شهادت، سرانجام در صبح روز ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ شمسی، مصادف با ۲۳ ذیحجه ۱۴۱۹ قمری، به نمایش گذاشت. وی که بیست سال در پی صید گران بهای شهادت، دشت و دمن و شرق و غرب کشور از پاوه تا چزابه و فاو را طی کرده بود، سرانجام در کمند زلف یار گرفتار آمد و جام عشق لایزال الهی را مستانه سرکشید و با تن پوشی از یاس و ارغوان راهی بهشت شد و امروز، همه شکوفه های بهاری، از داغ سترگ شقایق در سوز و گدازند.
پروردگارا رفتن در دست توست
شهید صیاد شیرازی در قسمتی از وصیت نامه اش، نوشته است: «پروردگارا رفتن در دست توست. من نمی دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم. خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را تو خود به من دادی، در راه عشقی که به راهت دارم، نثار کنم».
رضا رضایی مجد
روحش شاد و یادش گرامی باد
برچسبها دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران علی صیاد شیرازیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران علی صیاد شیرازی دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران علی صیاد شیرازی اخبار کنکور فرماندهی نیروی زمینی شهید صیاد شیرازی علی صیاد شیرازی صیاد شیرازی امیر سپهبد جنگ تحمیلی دفاع مقدس غرب کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۳۲۷۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرماندهی فارغالتحصیل از دانشگاه کوچه و بازار
درواقع، این فیلم قرار است پشتوانهای برای ساخت فیلم سینمایی «چریک» بهعنوان یک فیلم بلند سینمایی باشد که روایتگر پهلوانی و زندگی این شهید است. این کارگردان بهتازگی سراغ ساخت فیلمی مستند از زندگی سیدابوالفضل کاظمی، فرمانده گردان لاتهای دفاعمقدس رفته است. او همچنین در بخشی از صحبتهایش به موضوع «عملیات صبح صادق» اشاره و یادآوری میکند که حرفهایش را در فیلم «آتش و گلستان» در این رابطه گفته و اگر مدیران هوشمندی داشتیم، همین الان باید زمینهها را برای ساخت فیلمی در این رابطه فراهم میکردند. رویینتن یکی از علل گرایش خود به ساخت کارهایی مرتبط با شهدا را در سالهای اخیر، برگرفته از اعتقادش میداند. به همین بهانه با این کارگردان گفتوگو کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.کار ساخت مستند آتش و گلستان درباره شهید ابراهیم هادی به کجا رسید و چه زمانی به مرحله اکرانمیرسد؟
در گذشته قرار بود یک پروژه ملی درباره اقبال لاهوری بسازم، اما بعد ترجیح دادم درباره شهید ابراهیم هادی فیلم بسازم و حدود پنج سال درباره این شهید تحقیق مفصل کردم. ما حدود سه ماه کار و فیلمبرداری داشتیم و فکر میکنم ۱۵ روز دیگر مراحل تدوین مستند آتش و گلستان به پایان میرسد. مجموعه دیگری نیز از فیلم «یاران ابراهیم» که پنج قسمت سریال ۴۵دقیقهای به نام «کوچه زیبا» درآمده و دو قسمت درباره هیأتهای مذهبی تهران و دو قسمت هم درباره دستمالسرخهاست و فکر میکنم تمام اینها تا شهریورماه آماده شود. پروانه فیلم چریک که باز هم بر اساس زندگی شهید ابراهیم هادی است، آماده است و فقط منتظر رضایت خانواده شهید هادی هستیم که مقداری این مرحله زمانبر است.
تلاش شما برای ساختن مستندها یا فیلمهایی درباره شهدا،ازکجا سرچشمه میگیرد و چه ضرورتی را احساس میکنید که به سمت این سوژهها میروید؟
معتقدم شخصیت آدمها و عیار رفیقان و عزیزانمان همیشه سر دوراهیها مشخص میشود و گاهی آنطور که توقع داریم، نیستند. یکسری آدمها، با مردم عهدی بستند و اعتقادی راسخ داشتند که از جانشان گذشتند و نسبت به جانگذشتگی برای وطن کوچکترین شکی نداشتند. من عاشق این آدمها هستم که رفتند و به فیض رسیدند، اما خانوادهشان در این طرف تنها ماندند؛ مثل بچهای که از ۹ماهگی به دلیل اینکه پدرش میخواست از این آب و خاک دفاع کند، یتیم بزرگ شده است. صادقانه میگویم تا هزاران سال دیگر این شهدا حرمت دارند و تا عمرم اجازه دهد، دست به سینه و با افتخار در خدمت خودشان و خانواده آنها هستم. حساب خانواده شهدا از هر سیاست چپ و راستی را همیشه جدا میکنم. شهیدان برایم آرمان باوری مملکت هستند یعنی مملکت ما آرمانی دارد که میتواند تا ابد به آن ببالد و این است که عدهای با افتخار جانشان را برای کشور گذاشتند و تا زمانی که این طور است، با افتخار درباره آنها فیلم میسازم.
آیا ساخت فیلم «فرمانده لوطیها» که روایتی از زندگی سید ابوالفضل کاظمی، فرمانده گردان لاتهای دفاعمقدس است در راستای دیدگاه شما برای تصویر کردن شهید زمینی است؟ چه شد که به سمت چنین قصهای رفتید؟
سید ابوالفضل کاظمی خصوصیت غریبی دارد و آدمی از منطقهای است که فقط لاتها از آن منطقه بیرون میآیند و در آنجا پرورش پیدا میکند. او در جنگ با همان لاتها حماسه میآفریند و برخوردی که آقای چمران با آنها میکند و میگوید همینها به درد جنگیدن میخورند، جاودانه است. سید ابوالفضل کاظمی از منطقه کوچه پس کوچههای شوش و کوچه نقاشان که همه آنها معتاد و قاچاقچی هستند بهعنوان یک عارف برمیخیزد. او عارفی است که با زبان مردم صحبت میکند و از دانشگاه کوچه و بازار استفاده و ارتزاق کرده و به عبارتی آنچه را میداند از کوچه و بازار یاد گرفته است. او از هشت سال جنگ تحمیلی ۸۰سال روایت داشت و طوطی شیرین شکنی بود که وقتی پای بحثهایش مینشستیم، دیوانه میشدیم. فرمول کار او بسیار ساده بود و با دعا به نتیجه میرسید؛ یعنی او را داخل مهدیه تهران میبردند و دعا میکرد. دعاهای او فراتر از سیاست است، چون عاشق اهل بیت و مولاعلی(ع) و روایتگر زحمات بچههای جنگ هستند.
با توجه به اینکه پیدا کردن چنین اشخاصی سخت است، چطور آنها را پیدا میکنید؟
«رشتهای بر گردنم افکنده دوست/میکشد هرجا که خاطرخواه اوست». از آنجا که این اشخاص را دوست دارم، دنبالشان میروم و خداوند هم آنها را سر راهم قرار میدهد. سید ابوالفضل کاظمی اولین کسی است که فرهنگ شفاهی جنگ را گسترش داد و با رفتنش فرهنگ شفاهی جنگ مرد. ما دو نفر داریم که خیلی خوب جنگ ایران را روایت میکنند؛ یکی سید ابوالفضل کاظمی و دیگری حسین ا... کرم که آقای کاظمی را شاعرانه و آقای ا... کرم را استراتژیک بیان میکند. این دو نفر تکرار نشدنی هستند و با رفتن سید ابوالفضل کسی را نداریم که فرهنگ عاشقانه ـــ عارفانه رزمندهها و حال و هوای آنها را به ما منتقل کند. او آمار تمام خانواده شهدا را داشت و میرفت و به آنها سر میزد و اصلا نمونه آن را نداریم و متأسفانه خیلیها نمیدانند که این اشخاص جزو بنیانهای نظام محسوب میشوند و اگر ما بهعنوان فیلمساز این مسائل را منتقل نکنیم، چه کسی بگوید؟
فکر میکنید اگر شهدای ما با همان منش و خلق و خوی مردانگی و فتوت، امروز بودند و شاهد «عملیات وعده صادق» بودند، چه واکنشی داشتند؟
درفیلم«آتش و گلستان» دربخشهایی این کار را انجام دادیم که اگر شهدا امروز بودند، چه کار میکردند و اگر فیلم را ببینید، متوجه میشوید اما حمله به اسرائیل بزرگترین اتفاق قرن بود و ازاین اتفاق خوشحالم. افرادی مثل سیدابوالفضل و شهید هادی برای اینکه مردم دیدگاهشان نسبت به انقلاب تغییر نکند، به فقرا کمک میکردند تا پیش خانوادهشان شرمنده نشوند اما امروز شرایط تغییر کرده و اختلاسها موجب سلباعتماد مردم شده است.
به نظر شما رسانهای مثل سینما چطور میتواند در این اتفاق جریانساز باشد؟
اگر مدیران هوشمندی داشتیم، باید از تمام اینها تصویربرداری میکردند تا به آیندگان نشان دهند و امروز باید چنین فیلمی ساخته شود. همین الان فیلمهای کمی درباره حاجقاسم سلیمانی ساخته شده است و چرا هنوز فیلمهایی ساخته نشده که روایتگر جریان نفوذ و خیانت یک بادیگارد باشد که موجب برملا شدن موقعیت سردار سلیمانی شد. آمریکاییها یک سرباز جسیکا دارند که حداقل ۲۰ فیلم دربارهاش ساختهاند اما درباره سردار سلیمانی چنین فیلمهایی ساخته نشده است. درباره شهید بهشتی و رجایی فیلم خاصی ساخته نشده است. خیلی جالب است که کابینه یک کشور از بین میرود و فردای آن روز همه چیز عادی است و این همان مثال ریزشها و رویشهاست. اگر وارد این وادی شدم به این علت است که معتقدم هرکس برای آرمانش شهید شود، حرمت دارد و کار من نمایش این حقایق است. در فیلم آتش و گلستان هم نشان میدهیم که شهید ابراهیم هادی اهدافی والاتر از مسائل جزئی روزمره دارند.
راوی کوچه نقاشها
سیدابوالفضل کاظمی از شناختهشدهترین رزمندگان وفرماندهان دفاعمقدس بودوزمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد، تهران را به مقصد جبههها ترک کرد. کاظمی فرمانده گردان لشکر ۲۷محمد رسولا...(ص)بود و درطول جنگ در چند عملیات بهصورت نیروی آزاد شرکت داشت و در عملیات کربلای ۵ و ۸ فرمانده گردان عملیاتی میثم بود. او بارهادرعملیاتهای مختلف مقابل تیر و ترکش دشمن بعثی قرار گرفت و دچار مجروحیتهای سخت و جانفرسا شد.او خاطراتش را درکتابی با عنوان «کوچهنقاشها» با تنظیم و تدوین راحلهصبوری بازگو کرده است.دربخشی ازکتاب کوچهنقاشها به نقل ازاین شهید نوشته شده:«چمران درساختمان ژاندارمری بود. دستش تیر خورده و باندپیچی شده بود، اما به روی خودش نمیآورد. ما را که دید، گفت: برید روی آن ارتفاع، یک درگیری الکی درست کنید تا هلیکوپتر بشینه و مهمات و غذا بریزه.طبق دستور دکتر، روی ارتفاع تپهمانند مشرف به شهر رفتیم؛ اما هرچه به طرف ضدانقلاب تیراندازی کردیم، هیچ جوابی ندادند. انگار باز منتظر شب بودند تا تلافیاش را دربیاورند. سیاهی شب خودش خوف میآورد و آنها راحتتر و با آزادی بیشتر تو دل شب حمله میکردند. ساعت حدود۱۱صبح، یک هلیکوپتر ارتش آمد. تیمسار فلاحی، فرمانده نیروی زمینی و چند ارتشی از آن پیاده شدند. چند جعبه غذا و مهمات ریختند پایین. یک نفر، یادداشتی از طرف دکتر آورد و به دست تیمسار داد. تیمسار، دستخط را خواند، سوار شد و رفت. ساعت حدود ۳ بعدازظهر، دو هلیکوپتر آمدند، یک دور بالای شهر زدند و پشت بیمارستان نشستند. نیروی کمکی آوردند. یکی از هلیکوپترها وقتی داشت بلند میشد، آتش گرفت. ما سوختنش را دیدیم. خلبانش پرید بیرون؛ اما نفهمیدم سرنوشتش چه شد. آن موقع دکتر چمران داشت به اصغر وصالی خط میداد و میگفت: شما هم بهتره روی ارتفاعات مشرف به شهر مستقر بشید و از ضدانقلاب پهلو بگیرید. چند تا از نیروهای اصغر وصالی در آن روز شهید و مجروح شده بودند. در همان حین که آن دو مشغول بحث بودند، یک نفر خبر آورد که گروهی از ضدانقلاب تا نزدیکی پاسگاه ژندارمری آمدهاند و دستمالهای سفید تکان میدهند و میخواهند تسلیم شوند و منتظر جواب هستند. چمران به آیتشعبانی، مسئول ژاندارمری که واقعا مردی شجاع ولایق بود و حماسه آفرید، گفت: گول نخورید. این دامه. اینها اهل صلحنیستند.تاشعبانی بجنبد وتصمیم بگیرد، نیروهایش رفتند سمت ضدانقلاب؛ به این خیال که از آنها اسیر بگیرند.رفتن سربازها همان، رگبار ضدانقلاب نامرد به روی بچهها همان، و چند نفر از بهترین نیروهای ژاندارمری در آنجا کشته شدند.اماآیت شعبانی باهمکاری ستوان یوسفی، کاررا جمعوجور کرد و پاسگاه را با جانفشانی از محاصره ضدانقلاب درآوردند.» متأسفانه در ۲۸ آذر ۱۴۰۱ سیدابوالفضل کاظمی به همرزمان شهیدش پیوست.