طباطبایی: اهمیت عجیب غرب برای نفوذ به فرهنگ و هنر ایرانی/حمایت وزارت ارشاد از حراج تهران را کجای دلمان بگذاریم؟
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۳۷۴۸۲
رییس بخش هنرهای تجسمی حوزه هنری گفت: متاسفانه دو سال پیش شاهد بودیم که خود شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از همین حراجی تهران بازدید و در جریان این بازدید یکی از آثار را خریداری کردند و من نمیدانم این موضوع را باید کجای دلمان بگذاریم.
خبرگزاری میزان - ارزش گذاری و قیمت نهادن بر آثار هنری به خصوص آثار نقاشی طی سالهای گذشته حواشی فراوانی را با خود به همراه داشته است، خرید و فروش میلیاردی برخی آثار در قالب «حراج تهران» نه تنها در میان هنرمندان و بلکه در میان مردم جامعه نیز نقدهای فراوانی را به خود اختصاص داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گاها در برخی از گالریها و برخی از حراجهای معروف آثار هنری که «حراج تهران» مطرحترین آنهاست آثار هنری نه چندان ممتازی با قیمتهایی به فروش میرسند که با هیچ منطقی جور در نمیآیند، آثاری که شاید در حالتی واقع بینانه جزو آثار متوسط محسوب میشوند.
به گفته برخی نقاشان صاحب نام ایرانی نکته تعجب آور در این مورد آنجاست که به طور معمول در این حراجیها آثاری که نمادهای انقلابی و یا مذهبی داشته باشند به هیچ وجه دیده نمیشوند و آثار هنرمندانی در آنها بلد و با قیمتهای باور نکردنی فروخته میشود که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی، اسلامی و انقلابی ندارد.
حال چند سال از مرسوم شدن این نوع از حراجهای هنری می گذرد، آثار میلیاردی به خرید و فروش می رسند و هیچ نوع نظارت و یا ملاک مشخصی برای ارزش گذاری روی آنها اعلام نمی شود، از سویی گمانه زنیهایی جدی مبنی بر وجود پولشویی پشت پرده این نوع از حراج ها شنیده میشود که با توجه به کیفیت متوسط این آثار و بعضا کپی بودن آنها به هیچ وجه منطق هنری و اقتصادی ندارد.
در این میان نهادهای مربوطه همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نسبت به این نوع از حراجها واکنشی نشان نداده و گاها حتی از آنها حمایت می کنند، این اتفاق در حالی رخ می دهد که بسیاری از هنرمندان عرصه نقاشی و هنرهای تجسمی با مشکلات فراوان در معیشت روبرو هستند.
به همین مناسبت خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، با «سید مسعود شجاعی طباطبایی» رییس بخش هنرهای تجسمی حوزه هنری و هنرمند عرصه گرافیک و کاریکاتور به گفتوگو نشسته و ابعاد مختلف قیمت گذاری روی آثار هنری به خصوص نقاشی را مورد ارزیابی قرار داده است.
میزان: در ابتدا کمی درباره وضعیت کنونی عرصه نقاشی در کشور بگویید؟
شجاعی: پرداختن و صحبت در قبال موضوع نقاشی موضوع گستردهای است که به جز پرداختن دقیق به آن به طور کلی نمیتوان چیز خاصی درباره آن گفت، به هر صورت در جای جای کشور هنرمندانی مشغول به فعالیت هستند که تلاششان توسعه این هنر است.
میزان: آثار تجسمی و نقاشی براساس چه ملاکهایی و توسط چه افرادی ارزیابی و قیمت گذاری میشود؟
شجاعی: در قبال ارزش گذاری روی آثار هنری به خصوص نقاشی، عده خاصی هستند که آثار را گزینش کرده و برای این فعالیت انتخاب میشوند، این افراد جریانی را ایجاد کردند که به خصوص در «حراج هنری تهران» آثار را به نمایش بگذارند و از این رهگذر به هر جهت آثار نقاشی را قیمت گذاری کرده و گاها با قیمتهای نجومی به فروش میرسانند، این هنرمندان و آثارشان در شرایط بسیار خاصی به حراجی تهران راه یافته و باز هم در شرایطی عجیب با قیمتهای نجومی چکش خورده و فروخته میشوند.
اگر بخواهیم موضوع حراجیها را بررسی کنیم در ابتدا نفس عمل خوب است، زیرا عدهای میخواهند موضوع معاش هنرمندان را حل کنند، اما در عمل اتفاق دیگری میافتد، در عمل بیشترین توجه به سمت نوعی از نقاشی است که به هر شکل شاید مقبولیت عمومی نداشته باشند.
میزان: به طور معمول چه آثاری به حراج تهران و سایر حراج های هنری راه پیدا می کنند؟
شجاعی:به عنوان مثال اثر هنرمندی در دوره قبل حراج تهران بالاترین قیمت و چکش را به خود اختصاص داد که وی از هنرمندان باز مانده از دوران قاجار است و مطرح بودن وی به دوره پیش از انقلاب اسلامی باز میگردد که خودش جای بحث دارد این در حالی است که ما در حال حاضر پتانسیل بالایی در عرصه نقاشی داریم، شخصا به واسطه شغل خود که در مدیریت بخش هنرهای تجسمی حوزه هنری فعالیت میکنم روزانه با تعداد بالایی از نقاشان مستعد روبرو میشوم و با اکثر هنرمندان نقاش ایران رابطه داشته و با آنها تعامل دارم اما از این هنرمندان که رگ و ریشه انقلابی دارند هیچ حمایتی نمیشود.
میزان: دلیل عدم حضور هنرمندان انقلابی در حراجهای هنری چیست؟
شجاعی: ما با تعداد زیادی هنرمند در تمام استانها روبرو هستیم که آثارشان دارای کیفیت بی نظیر هنری است، قالب این هنرمندان در استان خود به عنوان نقاشان شاخص معرفی شده و در کشور نیز جزو چهرههای مطرح محسوب میشوند، اما هیچگاه به حراجیهای هنری همچون حراج تهران راه نمییابند.
به واقع چه اتفاقی میافتد که در چنین حراجی اثری از هنرمندان خوب کشور نیست؟ اتفاق اول این است که در این حراج به دنبال نوعی از تفکر هستند که این تفکر بیشتر تلاش دارد از آثار هنرمندانی حمایت و آنها را به نمایش در بیاورد که با انقلاب اسلامی نسبتی ندارند.
با نگاهی کوتاه و گذار بر حراج تهران میبینیم که آثاری که با قیمتهای بسیار بالا خریداری میشوند یا به فروش میرسند اکثرا هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی نداشته و اکثر هنرمندانشان هم به دوران قبل از انقلاب اسلامی باز میگردند، ما در دوران بعد از انقلاب اسلامی ایران شاهد ظهور و بروز هنرمندان با استعداد و بی نظیری بوده ایم که چهرههای تابناک این کشور به شمار میروند، اما در این مراسمات جایی ندارند، من نمیگویم همه آثار، اما اکثریت آثار موجود در حراج تهران در توصیفی که داشتم جای میگیرند.
نکته آنجاست که به صورت مرسوم در هر حراجها اتفاق خاصی هم رقم میخورد، به عنوان مثال در همین دوره قبل که عرض کردم به سراغ نقاشی میروند که به هر شکل بیشتر از خاندان قاجار بوده و نسبتی با جغرافیا و انقلاب اسلامی ندارد و آثارش هم مربوط به قبل از انقلاب اسلامی بر میگردد، ما در دوران بعد از انقلاب اسلامی شاهد اتفافات فوقالعادهای در عرصه نقاشی بودهایم و شاهد ظهور هنرمندان با قدرتی هستیم، اما در این حراجها هیچ توجهی به این هنرمندان برجسته تا کنون نشده است و جالب اینجاست که بدانید کاملا مشخص است این رویکرد از سوی چه کسانی آب میخورد اما هیچ نظارتی از سوی مسئولان فرهنگی در قبال آنها صورت نمیگیرد.
میزان: برای مقابله با این رویکرد و بها دادن به آثار هنری انقلابی باید چه کنیم؟
تا وقتی که این هنر و این نوع حراج متولی مشخصی نداشته باشد، این جریان میتواند به دلیل پول زیادی که در آن در گردش است مسیر هنر را نیز عوض کند، یعنی هنرمندان جوان و پرتوانی که آثار مطرحی در کارنامه هنری خود دارند و برخی از آنان هنرمندان خوب انقلابی هستند کنار گذاشته شوند و مسیر به نحوی ترسیم شود که هیچکس نتواند به آن ورود پیدا کند.
از سویی کسی که بتوانند وارد این جریان شوند مسیر مالی زندگی خود را تغییر میدهند، اما ورود به این جریان سخت بوده و کار هر کسی هم نیست. یعنی شما باید از چندین فیلتر عبور کنید تا وارد این جریان شوید، اسامی افرادی که این جریان را میچرخانند مشخص است، قطعا مافیایی وجود دارد که میتوان عنوان باند به آن اطلاق کرد.
میزان: پس میتوان گفت جریان نفوذ در قالب مافیای هنر وارد عرصه شده است؟
شجاعی: نگاه من البته به این کلمات همچون مافیا و باند و این چیزها نیست، زیرا مسیر گفتوگو را کاملا منحرف میکند، من نمیخواهم وارد اطلاق این القاب شوم و بیشتر میخواهم مسئله را مورد بررسی قرار دهم، اما میتوان گفت بله پشت این موضوع مافیایی وجود دارد هماتگونه که ما در عرصه سینما هم شاهد این مافیا هستیم، در این نوع از حراجها هم بحث پول شویی مطرح است و هم بحث بالا بردن ارزش آثاری غیر انقلابی که به قیمتهای نجومی به فروش میرسند. این آثار با این قیمتهایی که به عنوان پایه به آنها داده میشود بعدها میتوانند با هزینههای گزاف وارد فروش جهانی شوند و ورود هر اثر هنری نمایندهای از یک کشور و فرهنگ آن کشور است.
میزان: ورود جریان نفوذ به عرصه هنر چگونه رخ داده است؟
شجاعی: تا وقتی که ما بر اتفاقاتی همچون حراج تهران نظارتی نداشته باشیم رخ دادن آنها طبیعی است، امروزه بسیاری از گالریها مورد نظر سفارت خانههای خارجی هستند، یکی از کارهایی که در حوزه فرهنگ و هنر اتفاق میافتد خریدن آثار توسط سفارتخانهها است، این سفارتخانهها در گام بعدی وارد عرصه فرهنگ و هنر کشور میشوند و حتی گاها همچون کشور فرانسه نشانهای نظامی به افراد میدهند، این سفارتخانه تا جایی پا جلو میگذارند که به خودشان این حق را داده که به یک هنرمند ایرانی نشان شوالیه میدهند.
تصور کنید اگر فردا روزی ما بخواهیم نشان «سردار سلیمانی» را به یک هنرمند از غرب بدهیم چه جار و جنجالی توسط رسانههای غربی ایجاد میشود، در صورتی که همین نشان شوالیه هم نشانی نظامی است. میخواهم بگویم که غرب تا این حد به هنر کشور ورود پیدا کرده است.
گاها در برخی از گالریهای داخلی که با این جریانهای غربی در ارتباطند ما کاتالوگهایی بزرگ را میبینیم که به صورت رایگان به مخاطب ارائه میشود، در همین گالریها جریان غرب به شدت احساس میشود، شما وقتی همین کاتالوگهای رایگان را ورق میزنید میبینید که به زبان انگلیسی، فرانسوی مطلب وجود دارد و به بخشی از هنر میپردازد که هیچ نسبتی به فرهنگ ایرانی و اسلامی ندارد.
میزان: پس این یعنی جریان نفوذ غرب سالهاست که هنر را هدف گرفته است؟
شجاعی: قطعا، این جریان سعی دارد بگوید که هنر بعد از انقلاب اسلامی شاهد هیچ اتفاقی نبوده است که این بدون شک برنامه ریزی شده است، این برنامه ریزی کاملا دقیق است، به عنوان مثال موزه هنرهای معاصر قبل از تعطیلی نمایشگاهی میگذارد که مربوط به آثار هنرمندان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تا قبل از انقلاب اسلامی است.
حتی در این زمینه برخی نشریات هستند که کاملا به جریان نفوذ فرهنگی میپردازند و به هیچ عنوان هم نظارتی بر محتوای آنها صورت نمیگیرد. این نشریات نگاه هنری خود را کاملا معطوف به هنر قبل از انقلاب اسلامی کرده اند و تنها از اماکنی همچون لاله زار و ... یاد میکنند. در رویه آنها کاملا مشخص است که به هیچ عنوان نمیخواهند که هنر بعد از انقلاب اسلامی دیده شود.
میزان: در این میان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه نگاهی به این جریان نفوذ داشته است؟
شجاعی: متاسفانه دو سال پیش شاهد بودیم که خود شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از همین حراجی تهران بازدید و در جریان این بازدید یکی ا زآثار را خریداری کردند و من نمیدانم این موضوع را باید کجای دلمان بگذاریم، متاسفانه نه تنها هیچ نظارتی وجود ندارد بلکه این جریان حمایت هم میشود، یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که باید نقش حامی هنرمندان داخلی و بعد از انقلاب اسلامی را داشته باشد خودش به این حراجی رفته و از آن خرید میکند، ما این درد را باید چگونه بیان کنیم؟
ما این همه جوان هنرمند انقلابی داریم که نادیده گرفته میشوند، در یکی از همین مجلات حامی جریان نفوذ غرب نویسنده که یکی از گالری داران معروف هم هست به عینه و گستاخانه با تشریح هنر قبل از انقلاب اسلامی نوشته که چه حیف که انقلاب شد، متاسفم که این نوشته به چاپ میرسد و بیشتر متاسفم که هیچ برخوردی هم با آن نمیشود.
ما از قید نظارت میگذریم، اما اینکه خود شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از حراج تهران خرید میکند ناامید کننده است، ما تعداد زیادی هنرمند داریم که به آنها بی توجهی میشود و مشکلات فراوانی داریم آن وقت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با قیمتی گزاف یک اثر هنری را از حراج تهران خریداری میکند که واقعا تاسف آور است.
میزان: این جریان چگونه اجازه حضور هنر انقلابی را در حراج های معروف نمیدهد؟
شجاعی: در مورد قیمت گذاری روی آثار هنری مثالی میزنم، هنرمندی را داریم که اثر نگارگری خود را برای قیمت گذاری برده است به او میگویند تمام نمادهای انقلابی و مذهبی را از آثارت حذف کن و به نوعی از فرمالیسم مطلق برس تا قیمت خوبی به آن تعلق گیرد. این نگاه و ارزش گذاری توسط همان جریان حراج تهران به سرپستی یک فرد که همه او را میشناسند رخ میدهد، جریانی که در بخشهای مختلفی رخنه کرده است.
در این میان گاها نقاشان انقلابی هم میتوانند راهی این حراجیها شوند، اما متاسفانه آثارشان با قیمتهای تحقیرآمیزی به فروش میرسد، این اتفاق به عمد میافتد تا ارزش هنر انقلابی را پایین میآورند. در یک بخش اثری را چهار میلیارد تومان میفروشند و در بخش دیگر اثر هنرمند انقلابی را به مبلغی به اندازه سه میلیون به فروش میگذارند. این نوع از برخوردها برای حذف جریان هنر انقلابی است.
میزان: حوزه هنری و شخص شما چگونه جلوی این جریان نفوذ فرهنگی ایستاده اید؟
شجاعی: ما امروز در حوزه هنری به صورت منسجم بحث اقتصاد هنر را مورد رصد و بررسی قرار داده و اطلاعات افراد را جمع آوری میکنیم، در همین راستا آثار هنرمندان را بررسی و معادل سازی کرده ایم و سایتی را هم به نام «آرته آرت» برای این منظور به وجود آورده ایم. حوزه هنری با توجه به قدرت خود میخواهد که به صورت جدی و رسمی به حوزه قیمت گذاری آثار هنری ورود پیدا کند تا این شکل تک بعدی را کمرنگ کنیم.
ما ادعایی نداریم که بتوانیم این جریان را از بین ببریم،، امیدواریم وزارت ارشاد نگاهی انقلابی به امور هنری داشته باشد و آن طور نباشد که جریانات به راحتی فعالیت کنند، البته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز کارهایی خوبی همچون مسابقات «ما کرونا را شکست میدهیم» را داشته است منتها در بحث مورد نظر نیازمند نظارت و حمایت بیشتری هستیم.
انتهای پیام/
برچسب ها: حراج تهران مسعود شجاعی طباطباییمنبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: حراج تهران مسعود شجاعی طباطبایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بعد از انقلاب اسلامی قبل از انقلاب اسلامی نوع از حراج ها آثار هنرمندان فروش می رسند جریان نفوذ قیمت گذاری ارزش گذاری عرصه نقاشی حراج تهران آثار هنری گذاری روی حوزه هنری گالری ها حراجی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۳۷۴۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از مشق متفاوت ۲ هنرمند تا نقاشی که از نقش پدرانهاش مایه گذاشت
خبرگزاری مهر-گروه هنر-آزاده فضلی؛ ۳۶۵ روزی که پشت سر گذاشتیم برای هنرهای تجسمی روزهای پر افت و خیزی به حساب میآمد البته پس از چندین سال کرونا و حوادث اجتماعی که رخ داده بود، در سال ۱۴۰۲ به ثبات نسبی رسیدیم. هنرمندان عموماً در محافل و مناسک خود همیشه یکی از مهمترین دغدغههایشان را «مردم» قلمداد میکنند و طی دو سه سالی که شرایط اجتماعی خاصی بر جامعه حاکم بود، تعدادی از هنرمندان خود را منزوی کردند و به گوشه آتلیههای خود پناه بردند اما در سال ۱۴۰۲ این انزوای خودخواسته هنرمندان کمرنگتر شد و برخی درصدد بروز و ظهور برآمدند؛ همچنان که تعداد رویدادها و نمایشگاههای غیردولتی و برگزاری ۳ حراج تهران، گواهی بر این ادعا است.
از آنجایی که در قاطبه جامعه هنری، هنرمندی که اثری جدید خلق نکند یا در مسیر تولید و خلق پیش نرود، هنرمندی مؤثر نخواهد بود، بنابراین خوش بین هستیم که هنرهای تجسمی در سال ۱۴۰۲ نیز همچون سالهای گذشته، حرکتی رو به عقب نداشته است. در ادامه، کارنامه چهرههایی را مرور کنیم که هر یک در حوزه فعالیت خود توانستند تأثیرگذار ظاهر شوند و بخشی از تحولات را برای «هنرهای تجسمی» یک سال گذشته رقم بزنند.
کاظم چلیپا؛ هنرمندی که از نقش استادی و پدرانهاش مایه گذاشت
نام کاظم چلیپا قطعاً برای هنرمندان رشتههای نقاشی و دانشجویان این رشته نامآشنا است. چلیپا به همراه تعدادی دیگر از هنرمندان حرفهای نقاش که لقب هنرمندان انقلابی را بر آنان نهادهاند، نقشی اساسی در تربیت نیروهای هنرمند جوان و نقاشان زبردست از دهه ۶۰ تاکنون داشته است.
نقاشیهای او برآمده از اندیشهها، عقاید و آرمانگرایی هایش است چه آنهایی که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی با رویکردهای آرمانگرایانه و میهنپرستانه با مضمون تقویت روح شهادتطلبی و ایثار خلق شدهاند که شاید تاثیرگذارترین این آثار تابلوی «توبه حر» و «کویر» است و چه آثار متأخرش که عموماً انتزاعی هستند.
این هنرمند تاثیرگذار و قابل اعتماد برای هنرمندان، در شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر به کمک مدیران این رویداد آمد تا بتوانند عملکرد جشنواره را بهبود ببخشند که اتفاقاً بخش نقاشی جشنواره شانزدهم فجر با حضور این استاد باسابقه هنرهای تجسمی توانست عملکرد خوبی را رقم بزند.
ایرج طهماسب و سیروس مقدم؛ مشق متفاوت ۲ هنرمند تلویزیونی
در یکی دو دهه اخیر شاهد برگزاری نمایشگاههای هنری بسیاری توسط سلبریتیها که عمدتاً از هنرمندان و فعالان رشته سینما و نمایش بودند، هستیم از کارگردانهای مطرح گرفته تا بازیگران شناخته شده سینمای ایران و خیلیهای دیگر که هر کدام به نوعی به برپایی نمایشگاههای تجسمی اقدام کردند؛ خیلیها با تحصیلات و تجربیات مرتبط و آثار درخور و برخی نیز بدون تحصیلات و تجربه در هنرهای تجسمی با آثاری ضعیف.
ایرج طهماسب که چهرهای شناخته شده در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون است، پس از چهل سال دوری از نقاشی، در تابستان ۱۴۰۲، نمایشگاهش را با عنوان «هیجان نقطه و خط» در گالری ثالث برگزار و از آثار منحصر به فردش رونمایی کرد. ایرج طهماسب را میتوان یکی از موفقترین هنرمندان سینما و تلویزیون در حوزه کودک دانست. وی با ساخت و تولید مجموعههای عروسک محور توانست جایگاه ویژهای را در میان مخاطبان پیدا کند. نکته قابل توجه تحصیلات طهماسب در هنرستان در رشته نقاشی و در دانشکده هنرهای زیبا در رشته تئاتر است که همین امر میتواند سبب شود مخاطبان، نمایشگاه را جدیتر دنبال کنند.
طهماسب در استیتمنت نمایشگاهش نوشته بود: «قرنها قبل از آنکه سبک امپرسیونیسم در اروپا شکل بگیرد نقاشان ایرانی در «مینیاتور» پردازش انجام میدادند. پردازش گذاشتن نقطههای رنگی در کنار خطوط بود که نقاشی را جذاب تر میکرد. اروپایی ها از لکه گذاری سریع رنگ برای ثبت یک لحظه نور استفاده میکردند اما ایرانیها آن را آزاد و برای افزودن بر جذابیت نقاشی به کار میبردند. من فقط میخواستم یادآوری کنم که اصل نقاشی ایرانی بازی جذاب خط و نقطه بوده است. در سال ۱۳۵۷ به کلی نقاشی را کنار گذاشتم با اینکه دیپلم نقاشی از هنرستان هنرهای زیبا گرفته بودم و در دانشگاه باید آن رشته را ادامه میدادم، ناگهان از این همه سبک نقاشی خارجی دلزده شده بودم و نمی فهمیدم چرا من باید یک پیکاسوی تقلید کار دیگر باشم بعد از حدود چهل سال دوری، خط و نقطه نقاشی ایرانی سراغم آمد و این بار تلاش کردم از نقاشی لذت ببرم.»
سیروس مقدم نیز در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ اقدام به برگزاری نمایشگاه نقاشی با عنوان «شرجی» کرد که شامل تابلوهای نقاشی و طراحی قدیمی و تازه خلق شدهاش بود. مقدم را با سریال پر مخاطب «پایتخت» میشناسیم و شاید مخاطبان اصلاً ندانند که تحصیلات او در دانشگاه، نقاشی بوده است! وی با اساتیدی همچون مرتضی اسدی، جواد بختیاری و ایرج اسکندری همکلاسی و شاگرد هانیبال الخاص بوده است.
سیروس مقدم در دوران جوانی جزو نسلی از هنرمندان انقلابی بود که دانشجوی نقاشی دانشکده هنرهای زیبا بودند و با حمایت استاد محبوبشان هانیبال الخاص، تلاش کردند از مدیوم نقاشی به مثابه ابزاری انقلابی در جهت تغییر جهان و به عبارتی برای تسخیر دیوارهای شهر استفاده کنند. سیروس مقدم در طول حدود ۴ سال از ۵۷ تا ۶۱ جزو حلقه اصلی این گروه از هنرمندان بود. او در آثار این دوره اش از ساده ترین و البته تاثیرگذارترین ابزار برای بیان هنری یعنی طراحی استفاده میکرد.
وی در گفتوگویی درباره آثارش به مهر توضیح داد: موضوع اصلی آثار من، انسان است و رنج و زحمت انسان را در محیط های مختلف روایت میکنم. اساسا سبک اکسپرسیونیست، هیجانات درونی هنرمند را نسبت به رویدادها، اتفاقات پیرامونش و انسانها روایت میکند اما با تکنیکهای فردی نقاش اجرا میشود. از طرف دیگر، چون انسان موضوع اصلی کارهای من است، فیگور نقشی اساسی ایفا میکند که به همین دلیل آثار نمایشگاه فیگوراتیو هستند که عامل ارتباط مخاطب با این جنس از نقاشی است و درک و فهم را آسانتر کرده و مخاطب میتواند ارتباطی انسانی برقرار کند.
نتیجه اینکه برگزاری نمایشگاههای تجسمی توسط هنرمندان شناخته شده حوزههای دیگر هنر، میتواند جنبههای مثبتی را برای رونق هنرهای تجسمی ایجاد کند به ویژه اینکه در ایجاد رونق بازدیدکنندگان گالریها به ویژه زمانی که هنرمندان از رشتههای دیگر اقدام به برپایی نمایشگاه میکنند و خود تجربیات و دانش هنری این رشته را داشته باشند.
سیدمسعود شجاعی طباطبایی؛ طوفانی که با آمریکای لاتینیها به پا شد
سیدمسعود شجاعی طباطبایی که سالهاست در عرصه کارتون و کاریکاتور کشور میدرخشد و ارتباطات و تعاملات بسیاری نیز با هنرمندان جهانی برجسته عرصه کاریکاتور دارد، در سال ۱۴۰۲ نیز خوش درخشید و کاری را رقم زد که قطعاً کمتر کسی میتواند آن را انجام دهد. این هنرمند که ارتباط خوبی با هنرمندان کاریکاتوریست جهانی دارد، توانست اهداف بخش بینالملل حوزه هنری را تحقق بخشد و نمایشگاهی از آثار هنرمندان برجسته آمریکای لاتین با محوریت مقاومت و استکبارستیزی در ایران برگزار کند.
نمایشگاه کارتون و کاریکاتور «آمریکای لاتین» را شاید بتوان یکی از منحصر به فردترین نمایشگاههای بینالمللی عرصه هنرهای تجسمی و کاریکاتور و کارتون در منطقه برشمرد، چراکه کارتون و کاریکاتور آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی یکی از قطبهای اصلی این هنر محسوب میشود. ارتباطات و تعاملات خوب بین هنرمندان بینالمللی و هنرمندان ایرانی را میتوان یکی از نکات مثبت دانست تا یکی از رویدادهای خوب کاریکاتوری در چند سال گذشته در ایران اتفاق بیفتد. این رویداد سبب شد تا کاریکاتور ایران که همیشه جزو بهترینهای جهان به شمار میآمد، یک گام دیگر بالا رود و به وزنهای سنگینتر تبدیل شود و همین موضوع نمایشگاه را حایز اهمیت میکند.
در این نمایشگاه نزدیک به ۴۰۰ اثر از ۱۵ کشور همچون آرژانتین، اکوادور، هندوراس، مکزیک، کوبا، شیلی، کاستاریکا، کلمبیا، جمهوری دومینیکن، پرو اروگوئه، ونزوئلا و نیکاراگوئه ارایه شد اما غالب آثار از ۵ کشور کوبا، برزیل، آرژانتین مکزیک و ونزوئلا بودند.
شجاعی طباطبایی همچنین در سال ۱۴۰۲ یکی از هنرمندان پیشتاز در خلق آثاری با موضوع «طوفانالاقصی» و مبارزه با رژیم صهیونیستی و آمریکا بود که آثار بسیاری با این موضوع از او در فضای مجازی منتشر و وایرال شد. همچنین، حضور او و آثارش در نمایشگاههای داخلی و خارجی از جمله نمایشگاه بینالمللی کاریکاتور سوریه و نمایشگاه گروهی کاریکاتور «طوفان الاقصی» در بصره از دیگر اقدامات ضدصهیونیستی وی به شمار میآید.
هنرمندان تجسمی بسیاری در ایران و جهان نسبت به حملات وحشیانه رژیم اشغالگر به غزه بیتفاوت نبودند و جلوههایی از جنایات این رژیم جعلی را به منصه ظهور گذاشتند. این هنرمندان هنوز هم طرحهای جدیدی را در صفحههای شخصی خود به تماشا میگذارند تا دنیا نیز نسبت به این اتفاق بیتفاوت نباشد. یکی از این هنرمندان، سیدمسعود شجاعی طباطبایی است که پس از گذشت بیش از چندین ماه از آغاز حمله صهیونیستها به غزه، طرحهای جدیدی را به اشتراک میگذارد.
شجاعی طباطبایی همچنین، در مرداد ۱۴۰۲ نمایشگاه هنری با هدف افشای پشتپرده بیحرمتی به قرآن و در واکنش به توهین به قرآن کریم در سوئد با عنوان «جدال نار با نور» برگزار کرد.
صابر شیخرضایی؛ بازگشت حنظله قهرمان
از دیگر هنرمندان پیشتاز در جریان «طوفانالاقصی» و اتفاقات بعد از آن در خلق آثار هنری، صابر شیخ رضایی است. این هنرمند جوان که آثار خاص بسیاری را در قالب پوستر و طرح گرافیکی منتشر کرد، در یکی از طرحهایش به «حنظله» که نمادی از مبارزات فلسطینیها است، اشاره داشت اما این بار حنظله را با بدنی قوی و مشتی گره کرده و آماده برای مبارزه با رژیم جعلی تصویر کرد که بسیار وایرال شد و مورد توجه قرار گرفت. شیخ رضایی در زبان تصویری که خلق میکند، لهجه دارد؛ ظرافت قلم در تصویرسازی و استخدام تصاویر با اینکه تنوع تصویرسازی و شناخت تایپوگرافی دارد، قلمش را منحصر به فرد میکند.
این هنرمند جوان درباره خلق آثاری مرتبط با موضوع فلسطین و به ویژه غزه گفت: حقیقتاً حالم خوب نیست چون شرایط بسیار پیچیده است و سطح جنایات رژیم صهیونیستی و توحش آنها به سطح غیرقابل قیاسی با جنایات گذشتهشان رسیده است و میزان کشتهها که کودکانش نیز بیشتر هستند حتی درصد اندکی از آن نیز در رسانههای جهان منعکس نمیشود. در حدی که خیلی از سلبریتیها تصاویر مصدومیتهای کودکان غزه را منتشر میکنند و حملات رژیم صهیونیستی به فلسطین به اشتباه در حال مخابره به عنوان حملات به اسراییل مخابره میشود. طبیعتاً به دلایل جغرافیایی، فاصله زیادی با افق فلسطین داریم و دستمان کوتاه است اما در عرصه هنر و رسانه، این فاصله به اندازه گلوله سربازان مجاهد با شقیقههای اشغالگران است. نفس این انگیزه همین است که فاصله قلم ما با اشغالگران فاصله بسیار کمی است و هم ما میتوانیم در این پیروزی بزرگ که قریب به ۱۰۰ سال طول کشیده است، سهم داشته باشیم.
وی یادآور شد: حال بدم را برای تولید اثر هنری و در عرصه تولیدات هنری مدیریت کردم؛ خیلی از هنرمندان معمولاً در این شرایط دست از کار میکشند و توجه شان به اخبار جلب میشود. به شکل بی سابقهای رسانههای فارسی زبان صهیونیستی که اذهان مردم را با دروغهای بسیار متکثر کردهاند، در این روزها مشی خلاف ادبیات جهانی پیش گرفتند و سطح دروغ پردازیها و عملیات فریب اینها، ایجاد مسؤولیت و وظیفه میکند. من به اندازه خودم سعی کردم در این روزها به واسطه بازنشر آثار قبلی و خلق آثار جدید، کاری انجام دهم.
همچنین، صابر شیخرضایی با همراهی گروه هنری «سه خط» به دوحه قطر سفر کردند تا تجربه کنشگری در فضای بینالمللی حول موضوع فلسطین را از جام ملتهای آسیا آغاز و ظرفیت سنجی کنند و بتوانند گسترش ارتباطات و گفتن از مسایل فلسطین و بررسی شیوههای کارآمدتر نشر آثار و اندیشهها و برنامهها در فضایی متفاوتتر از ارتباط دولتها را انجام دهند.
کد خبر 6060759