خانواده ایرانی|تفاوتهای فرزند دختر و پسر در سبک زندگی اسلامی/ برزخ کودکانی که از دنیا میروند
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۵۵۸۰۸۸
اهمیت داشتن فرزند تا آنجایی است که تعدادی از پیامبران و اهل بیت علیهم السلام که تا زمان پیری فرزندی نداشتند برای بهرهمند شدن از این نعمت الهی دعا میکردند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم اگر خداینکرده فکر میکنید پسر، در آینده عصای دستتان میشود اما دختر، فقط نانخور است و روشنی و برکتش به خانه شوهر میرسد، باید بدانید که کاملاً در اشتباه هستید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خبرگزاری تسنیم در گفتگویی که با دکتر مریم عبدالباقی استاد دانشگاه و محقق مذهبی انجام داده، سعی کرده است نکاتی درباره داشتن فرزند دختر و پسر مطرح شود که دانستن آنها برای کسانی که فرزندی در راه دارند یا از یکی از نعمتها محروم هستند، خالی از لطف نیست. آن طور که این کارشناس اسلامی شرح میدهد، درست است که بعضی از مردم دلشان میخواهد فرزندشان دختر باشد و بعضی پسر دوست دارند؛ اما باید توجه داشته باشیم که دختر یا پسر بودن فرزند، به حکم و اراده خداوند انجام میشود و ما باید همیشه تسلیم و مطیع امر خداوند باشیم. چون او هر چه را که برای انسان رقم بزند، در جهت مصلحت دنیا و آخرت اوست، آن هم مصلحتی که چهبسا در آینده بسیار دوری برای فرد روشن و مشخص شود. حتی کسی که از نعمت داشتن فرزند بیبهره است، باید بداند که حتماً حکمتی در کار است که اراده خداوند بر این قرار گرفته است، وگرنه خداوند بیجهت از عطای نعمت و رحمت به هیچ بندهای خودداری نکرده است. همانطور که در آیات 49 و 50 سور مبارکه شوری میفرماید: «للّه ملک السّموات و الارض، یَخلق ما یشاء، یهبُ لمن یشاء اِناثاً و یهب لمن یشاء الذُّکور، او یُزوِّجهم ذُکراناً و اناثاً و یجعل من یشاء عقیماً اِنَّه علیمٌ قدیرٌ؛ پادشاهى و ملک آسمانها و زمین تنها و تنها براى خدا است، هرچه بخواهد میآفریند، به هر کسی که بخواهد دختر و به هر کسی که بخواهد پسر میبخشد، یا در یک رحم دو فرزند یکى پسر و یکى دختر قرار میدهد و هرکه را بخواهد عقیم و نازا میگذارد، همانا خداوند دانا و تواناست.»
به هر که بخواهد دختر میدهد
بعضی افراد رویکرد خاصی نسبت به فرزند دختر دارند. دستور و نظر اسلام درباره فرزند دختر چیست؟
در روایات اسلامی آمده است که هر کسی که دختر ندارد، برایش مستحب است تا برای داشتن فرزند دختر دعا کند. در این باره در جلد بیست و یکم کتاب وسائل الشیعه در روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که حضرت ابراهیم علیهالسلام با وجودی که فرزندان فرهیخته و بزرگواری چون حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق علیهماالسلام را داشت، برای داشتن فرزند دختر هم دعا میکرد: «اِنَّ اِبْراهیمَ سَأَلَ رَبَّهُ اَنْ یَرْزُقَهُ اِبْنَةً تَبْکیهِ وَ تَنْدُبُهُ بَعْدَ مَوْتِه؛ حضرت ابراهیم علیهالسلام از حضرت حق درخواست دختر کرد تا حداقل پس از مرگش گریه کننده و یادآور داشته باشد.»
نکته جالب توجه در روایت این است که یکی از پیامبران بزرگ الهی که داشتن فرزند دختر محروم بود، برای داشتن دختر دعا و درخواست میکرد. درواقع داشتن دختر برای انسان، لطف و رحمتی محسوب میشود که باعث افتخار اوست.
در دوران رسول خدا صلیالله علیه و آله که مردم، داشتن فرزند دختر را ننگ میدانستند، رویکرد آن حضرت نسبت به دختران چه بود؟
در کتاب وسائل الشیعه هم از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که آن حضرت فرمودهاند: «کانَ رَسُولُ اللّهِ اَبا بَنات؛ پیغمبر بزرگوار خدا، پدر دختران بود.»
همچنین از آن حضرت در خصوص داشتن سه دختر یا سه خواهر نقل شده است که: «مَنْ عالَ ثَلاثَ بَنات اَوْ ثَلاثَ اَخَوات وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة؛ کسی که سه دختر یا سه خواهر داشته باشد، بهشت بر او واجب میشود.» درواقع داشتن سه دختر و یا سه خواهر، نعمت بزرگی است که باعث باز شدن باب رحمت پروردگار به سوی انسان است.
در روایتی نقل شده است که مردی در محضر پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله بود که به او خبر دادند همسرت دختری به دنیا آورده است. رنگ صورت آن مرد از شنیدن این خبر تغییر کرد. پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله از او پرسیدند: «چه اتفاقی افتاده است؟» آن مرد جواب داد: «وقتی از خانه بیرون میآمدم، همسرم درد زایمان داشت. الآن به من خبر دادند که فرزندم متولد شده و دختر است.» پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله فرمود: «زمین حملکننده او، آسمان سایه سرش و خداوند روزىدهنده اوست. دختر، دسته گیاه خوشبویى است که آن را میبویی.»
اشاره مهم قرآن به تأثیر نیت بدی که هنوز انجام نشده بر زندگی انسانخانواده ایرانی| نرمش در کلام، آموزه مهم سبک زندگی اسلامی استجایگاه کمک به نیازمندان در سبک زندگی اسلامی/ آیا باید به متکدیان خیابانی کمک کنیم؟قدر نعمت پسران را بدانیم
آیا این رویکرد مثبت تنها نسبت به دختران وجود دارد؟ درواقع میخواهیم بدانیم جایگاهفرزندان پسر از منظر اسلام کجاست؟
در جلد ششم کتاب اصول کافی، روایتی از امام صادق علیهالسلام نوشته شده است مبنی بر اینکه آن حضرت فرمودهاند: «اَلبَنونَ نَعیمٌ وَ البَناتُ حَسَناتٌ وَ اللّه یَسألُ عَنِ النَّعیمِ وَ یُثیبُ عَلَى الحَسَناتِ؛ پسران، نعمتاند و دختران خوبى هستند. خداوند، از نعمتها سؤال مىکند و به ازای خوبىها پاداش میدهد.»
بر اساس این روایت مشخص میشود که داشتن فرزند پسر، نعمتی از جانب خداوند متعال است؛ بنابراین انسان باید قدر و ارزش فرزند پسر را هم مانند فرزند دختر بداند و او را خوب و درست تربیت کند. درواقع پسر داشتن هم نعمت بزرگی از سوی خداوند متعال است.
در روایات آمده است که حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها، به برادرش عقیل که از علم انساب مطلع بود، فرمود: «اُنْظُرْ اِمْرَأَةً قَدْ وَلَدَتْهَا الْفُحُولَةُ الْعَرَب؛ براى من زنى انتخاب کن که از مادران شجاع عرب به دنیا آمده باشد.»
جناب عقیل هم بعد از مدتی سراغ حضرت علی علیهالسلام آمد و حضرت فاطمه کلابیه سلامالله علیها را معرفی کرد و گفت: «تَزَوَّجْ فاطِمَةَ الْکـِلابِیَّةَ، لَیْسَ فِى الْعَرَبِ اَشْجَعُ مِنْ آبائِها؛ با فاطمه کلابیه ازدواج کن که در عرب شجاعتر از پدران او وجود ندارد.» پس از این ازدواج، خداوند چهار پسر رشید و شجاع و مؤمن ازجمله حضرت ابوالفضل عباس علیهالسلام را به آن حضرت عطا کرد. البته باید توجه داشت که در روایتی به نقل از امام صادق علیهالسلام آمده است که آن حضرت فرمودهاند: «خوردن کاسنی باعث زیبایی فرزند و ازدیاد در پسر آوردن میشود.»
فرزند ما وسیله آزمایش ماست یا نعمت و رحمت؟!
چرا با وجودی که در آیات قرآن بر وسیله آزمایش بودن فرزندان تأکید شده، در تاریخ انبیا و اولیای الهی مانند حضرت ابراهیم یا حضرت زکریا علیهماالسلام مشاهده میکنیم که برای داشتن فرزند صالح بسیار دعا کردهاند؟
باید توجه داشته باشیم که یکی از بهترین و بزرگترین لطفها و نعمتهایی که خداوند در حق بندگان عطا میکند، فرزندی است که به آنها میدهد؛ یعنی فرزند انسان، چه دختر باشد و چه پسر، نعمت و لطفی است از طرف خداوند که ما باید قدر آن را بدانیم و آن طور که خداوند خواسته او را تربیت کنیم.
همان طور که در سؤال اشاره کردید، اهمیت داشتن فرزند تا آنجایی است که تعدادی از پیامبران و اولیای الهی که تا زمان پیری فرزندی نداشتند، همیشه برای بهرهمند شدن از این نعمت الهی دعا میکردند. به عنوان مثال، حضرت ابراهیم علیهالسلام که تا زمان پیری از این نعمت بینصیب بود، به درگاه خداوند دعا میکرد تا اینکه خداوند، حضرت اسماعیل و حضرت اسحاق علیهماالسلام را به آن حضرت بخشید. حضرت ابراهیم علیهالسلام هم به ازای این نعمت بزرگ الهی، این طور از خداوند سپاسگزاری کرد که: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى وَهَبَ لى عَلَى الْکِبَرِ اِسْمعیلَ وَ اِسْحاقَ اِنَّ رَبّى لَسَمیعُ الدُّعاءِ؛ خداى را سپاس که در زمان پیرى به من اسماعیل و اسحاق را بخشید، همانا پروردگار من شنواى دعاى بندگان است.» (سوره ابراهیم؛ آیه 32)
مانند این ماجرا در زندگی حضرت زکریا علیهالسلام هم اتفاق افتاده که در سن پیری و در شرایطی که همسرش هم از لحاظ جسمی پیر و فرتوت شده بود، مورد لطف خداوند قرار گرفت و از نعمت وجود حضرت یحیی علیهالسلام برخوردار شد.
جنسیت فرزند را به خدا بسپارید
در این شرایط، جنسیت فرزند هم برای بعضی خانوادهها بسیار اهمیت دارد. آنقدر که عدهای از داروها و رژیمهای خاصی استفاده میکنند تا خدا به آنها فرزند پسر یا دختر بدهد. این کار از نظر اسلام پسندیده است یا خیر؟
درست است که بعضی از مردم دلشان میخواهد فرزندشان دختر باشد و بعضی پسر دوست دارند؛ اما باید توجه داشته باشیم که دختر یا پسر بودن فرزند، به حکم و اراده خداوند انجام میشود و ما باید همیشه تسلیم و مطیع امر خداوند باشیم. چون او هر چه را که برای انسان رقم بزند، در جهت مصلحت دنیا و آخرت اوست، آن هم مصلحتی که چهبسا در آینده بسیار دوری برای فرد روشن و مشخص شود.
حتی کسی که از نعمت داشتن فرزند بیبهره است، باید بداند که حتماً حکمتی در کار است که اراده خداوند بر این قرار گرفته است، وگرنه خداوند بیجهت از عطای نعمت و رحمت به هیچ بندهای خودداری نکرده است. همانطور که در آیات 49 و 50 سور مبارکه شوری میفرماید: «للّه ملک السّموات و الارض، یَخلق ما یشاء، یهبُ لمن یشاء اِناثاً و یهب لمن یشاء الذُّکور، او یُزوِّجهم ذُکراناً و اناثاً و یجعل من یشاء عقیماً اِنَّه علیمٌ قدیرٌ؛ پادشاهى و ملک آسمانها و زمین تنها و تنها براى خدا است، هرچه بخواهد میآفریند، به هر کسی که بخواهد دختر و به هر کسی که بخواهد پسر میبخشد، یا در یک رحم دو فرزند یکى پسر و یکى دختر قرار میدهد و هرکه را بخواهد عقیم و نازا میگذارد، همانا خداوند دانا و تواناست.»
برزخ کودکانی که از دنیا میروند
اینکه خانواده در زمان بچهدار شدن تابع حکمت و اراده خدا باشند، در تربیت و رشد فرزند هم صدق میکند.
همین طور است. جالب این است که در مورد مرگ جنین یا نوزاد، از امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودهاند: «اگر طفل بمیرد، در عالم برزخ به حضرت ابراهیم و ساره سپرده میشود تا در دامن آنان تربیت شده و براى آخرت پدر و مادر ذخیره شود.»
بر اساس این روایت، حتی مرگ نوزاد هم خالی از حکمت و رحمت برای پدر و مادر او نیست. حتی در روایتها آمده است که امام حسین علیهالسلام کودک شش ماهه خود را در حالی که شهید شده بود، به خیمهها برگرداند و خودش روی خاک نشست و دعا کرد: «خدایا! این کودک شش ماهه را ذخیره روز آخرت من قرار بده.»
بنابراین در عالمی که یک کودک مرده تا این اندازه برای انسان اهمیت دارد، مشخص است که فرزند به جا مانده از انسان اگر با تربیت و ایمان اسلامی بزرگ شود، در زندگی دنیا و آخرت والدینش بسیار اثرگذار خواهد بود. پس فرقی نمیکند که فرزند انسان، دختر باشد یا پسر.
فرق گذاشتن ممنوع!
وقتی اسلام پسر را به عنوان نعمت و دختر را به عنوان رحمت معرفی میکند، یعنی هر یک ازآنها در خانواده نقش و برکتی دارند. با این وجود، چرا برخی افراد میان فرزندان دختر و پسر خودتفاوت قائل میشوند و این فرق گذاشتن را در رفتار خود نیز بروز میدهند؟
در روایات اسلامی تأکید زیادی شده است که پدر و مادر بین فرزندان خود تفاوتی قائل نشوند و با همه فرزندانشان به یک اندازه محبت کنند. به عنوان مثال در کتاب وسائل الشیعه روایتی نوشته شده، مبنی بر اینکه شخصی به امام رضا علیهالسلام عرض کرد: «مردی را میشناسم که دخترش را بیشتر از پسرش دوست دارد و به او محبت میکند.» امام رضا علیهالسلام فرمودند: «دختر و پسر با هم مساوی هستند.»
بنابراین پدر و مادر نباید در میزان محبت به یکی از فرزندان خود، چه دختر باشد و چه پسر، زیادهروی کنند و به این صورت اسباب ناراحتی و دلگیری فرزند دیگر را ایجاد کنند. چون در قانون خداوند، دختر و پسر هیچ تفاوتی با هم ندارند و اگر دختر باعث افزایش رحمت خداوند به انسان است، پسر هم نعمتی از جانب خداوند متعال محسوب میشود.
علامه حرّ عاملی در کتاب وسائل الشیعه، روایت دیگری را درباره یکسان بودن فرزندان از نظر فرزند بودن نقل کرده است که مردى همراه دو فرزندش در خدمت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله حاضر شد. در همین حال، یکی از فرزندان خود را بوسید و به او محبت کرد اما به فرزند دیگرش توجهی نکرد. پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله وقتی این رفتار را از آن مرد مشاهده کردند، به او فرمودند: «با فرزندانت به طور یکسان و مساوی رفتار کن.»
پایان پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: امام صادق ع خانواده تفسیر قرآن اهل بیت علیهم السلام حدیث قرآن و عترت سبک زندگی ایرانی اسلامی امام صادق ع خانواده تفسیر قرآن اهل بیت علیهم السلام حدیث قرآن و عترت سبک زندگی ایرانی اسلامی پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله حضرت ابراهیم علیه السلام امام صادق علیه السلام کسی که بخواهد داشتن فرزند دختر اراده خداوند برای داشتن برای انسان بودن فرزند فرموده اند دختر و پسر پدر و مادر اراده خدا باید توجه فرزند پسر آن حضرت ه حضرت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۵۵۸۰۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فضائل بی نظیر امام حسن مجتبی(ع) در دیدگاه علمای اهل سنت
درباره فضایل امام حسن علیه السلام روایات فراوانی نقل شده است. راویان این اخبار عده زیادی از عالمان اهل سنت و علمای شیعهاند. در گذر تاریخ آثاری زیادی نگاشته شده است که در آنها فضایل این امام گردآوری شده است اما متأسفانه درباره رخدادهای زندگی آن حضرت، تا این اواخر کمتر تلاش درخوری صورت پذیرفته بود .بلکه بیشتر، همانند بسیاری از مقاطع دیگر، حوادث آن دوره بدون پژوهش جدی و ارزیابی دقیق و استوار، بر روی هم انباشته شده است.
بسیاری از فضایل روایت شده درباره آن امام همام، حکایت از آن دارد که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله علاقه وافری نسبت به این دو برادر داشته و به طور علنی محبت خویش را نسبت به آنان ابراز میکرده است. نحوه ابراز محبت، همانند پایین آمدن از منبر و بوسیدن آنها و باز بالا رفتن بر منبر، نشانه جهتدار بودن این اظهار و ابراز علاقه است. افزون بر آن از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله نقل شده که در وقت اظهار محبت نسبت به امام حسن علیه السلام فرمود که شاهدان، این ابراز علاقه را به غایبین برسانند. یا میفرمود: «من او را دوست میدارم و نیز کسی که او را دوست بدارد دوست دارم».
آیات زیادی درباره حضرت نازل شده است که همه نشان از شأن و شکوه معنوی حضرت است. از جمله سوره هل اتی و آیه تطهیر و آیه مودت و حضور او در «مباهله» و قرار گرفتن او در میان اصحاب کساء، نشانه اعتبار و اهمیتی است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برای او قائل میشده است.
جالب است که امام مجتبی علیه السلام در بیعت رضوان نیز حضور داشته و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با او بیعت کرده است. این موارد در منابع اهل سنت مورد توجه بوده است. روایتی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله آمده است: «لو کان العقل رجلا لکان الحسن، اگر عقل در مردی مجسم میشد، همانا حسن بود.» قدرت امام حسن علیه السلام در برانگیختن مردم کوفه در جریان شورش ناکثین نشان اهمیت و اعتبار او در نزد مردم آن شهر میباشد.
مسلمانان با توجه به همین احادیث، فرزندان فاطمه زهرا علیها السلام را فرزندان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله دانسته و علی رغم انکار بنی امیه و بعدها بنی عباس، کوچکترین تردیدی برای مسلمانان بوجود نیامد.
بنابراین بسیاری از اهل سنت، امام حسن(ع) را جزو خلفای راشدین می دانند. به دلیل این که آن بزرگوار نواده رسول خدا(ص) است، مورد احترام آن هاست. اهل سنت امام حسن(ع) را صحابی پیغمبر(ص) میدانند و از این لحاظ مورد احترام آنان است. امام حسن(ع)به عنوان راوی و دانشمند در بین اهل سنت دارای جایگاه برتر است. آن حضرت به دلایل دارا بودن صفات و ویژگی های اخلاقی از قبیل شجاعت، حلم، سخاوت و بخشندگی و زهد و... در بین اهل سنت دارای جایگاه ویژه است.
عدالت حضرت(ع)
درباره عدالت آن حضرت از دیدگاه اهل سنت، به آیات و روایاتی که با عناوینی عام دربارة امام حسن(ع) وارد شدهاند میتوان تمسک نمود مانند: آیههای تطهیر، مودت، صلوات و مباهله. آیههای یاد شده و احادیثی که ذیل آنها آوردهاند، عصمت یا لااقل عدالت را برای اهلبیت پیامبر(ع) ثابت میکنند. روایاتی نیز با عناوین مختلف، شأن و منزلت امام حسن(ع) را بیان نمودهاند. همچنین احادیث فراوانی از پیامبر(ص) که درباره ایشان به تنهایی یا به همراه امام حسین(ع) وارد شده، هر کدام از آنها مانند حدیث: «الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنه» برای اثبات عدالت آن حضرت کافی است. نیز طبق تعاریفی که درباره صحابه مطرح است، امام حسن(ع) هم از آنها محسوب میشود و در کتابهایی که درباره صحابه نوشته شده نام ایشان هم آمده است. حتی بسیاری از آنها برای اثبات مدعای خود و ردّ مبنای دیگران در تعریف صحابه به وجود امام حسن(ع) میان صحابه استدلال کردهاند و عدالت همه صحابه، معروف میان اهل سنت است.
شجاعت حضرت(ع)
در منابع اهل سنت هیچ موردی یافت نمیشود که دلالت بر سست عنصر بودن امام حسن(ع) داشته باشد بلکه به حضور آن حضرت در تمامی جنگهای امیرالمومنین(ع) و مأموریتهای مهم ایشان، تصریح شده است. در جنگ جمل بعد از آنکه افراد معروفی مانند مالکاشتر و ابنعباس نتوانستند کاری از پیش ببرند حضرت امیر(ع)، ایشان را برای جمعآوری لشکر به کوفه فرستاد و امام حسن(ع) با سخنرانی غرایی توانست جمعیت زیادی را به اردوگاه جنگ بیاورد که در بعضی از کتابهای تاریخی تعداد آنها را نزدیک نُه هزار نفر دانستهاند.
قدرت دانش و نفوذ کلام حضرت(ع)
برای اثبات دانایی و قوت رأی حضرت، همان داستانی که در بحث از شجاعت ایشان گذشت نیز قابل استناد است زیرا ایشان پس از آنکه بزرگانی مانند مالکاشتر نتوانستند مردم را برای حضور در جنگ قانع کنند، با استدلال محکم خود توانست جمعیت فراوانی را به اردوگاه بیاورد. همچنین استدلالهایی که بزرگان در دعوت مردم برای بیعت با امام حسن(ع) بیان کردهاند، برای اثبات قوت نظر امام کافی است که ایشان را جبران کننده ضایعه شهادت امیرمومنان(ع) دانستهاند. ابوالاسود دوئلی روز شهادت امیرمومنان(ع) ضمن خطبهای به وصایت امام حسن(ع) از جانب پدر اشاره کرده و افزوده است: «امید دارم خداوند به واسطه ایشان آنچه امروز از دستمان رفت، جبران نماید و این ضایعة بزرگ را التیام بخشد. با او بیعت نمایید که رشد و صلاحتان در آن است.» و هم انتخاب امام حسن(ع) به خلافت با آنکه کسانی مانند ابن عباس که «دانشمند امت» لقب یافته است، خود گویای جایگاه والای امام مجتبی(ع) در آن دوران میباشد. علاوه، بزرگان اهل سنت درباره قوت نظر امام حسن(ع) تصریحاتی دارند. مانند: ابن حجر هیتمی پس از آنکه معاویه را در برخی از نظرات و تصمیماتش تخطئه میکند، امام مجتبی(ع) را دارای حسن اجتهادی میداند که هیچ وقت خطا در آن رخ نداده است.
بنابراین اهل سنت جایگاه و احترام و ارادت خاصی به امام حسن(ع) دارند و درباره فضایل آن حضرت کتاب هایی نیز نوشته اند. مانند ترجمةالامام الحسن علیه السلام من تاریخ مدینة دمشق؛ ابن عساکر دمشقی اهل بیت، الحسن بن علی علیه السلام؛ توفیق ابوعلم ؛الامام السبط سیدنا الحسن بن علی علیه السلام؛ سعدالقاضی؛,سبط النبی الحسن بن علی علیه السلام؛ سیف الدین الکاتب؛الحسن بن علی علیه السلام؛ عبدالقادر احمد یوسف؛ترجمةالامام الحسن من القسم غیر المطبوع من کتاب الطبقات الکبیر لابن سعد؛ سید عبدالعزیز طباطبایی؛الامام السبط سیدنا الحسن بن علی علیه السلام؛ سعدالقاضی وکتابهای دیگر نیز درباره فضایل حضرت وصلح و سیره و مدیریت و علم ودانش حضرت نوشته اند که قابل توجه می باشد. در کتابهای روائی نیز در شمار صحابه به ذکر فضایل حضرت زیاد پرداخته اند.
از نظر نگاه سیاسی نیز حضرت را در ردیف خلفای رسول الله(ص) بر می شمارند و ارادت خاص به ساحت قدسی حضرت دارند.