روایت«فروشنده۳» از اعطای همه چیز برای «هیچ»/دشمن «مذاکره» میکند؟
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۲۲۸۷۰
محسن حاج کرمی تهیهکننده مستند «فروشنده ۳» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند سیاسی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این اثر گفت: ما پیش از این و در جریان انتخابات سال ۹۶ مستند «فروشنده ۱» را رونمایی کردیم، سال بعدش «فروشنده ۲» و امسال هم فصل سوم این مستند را به نمایش گذاشتیم. فصل اول «فروشنده» یک مستند بلند ۱۰۰ دقیقهای بود که استقبال زیادی از آن شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حاجکرمی بیان کرد: محتوای اصلی «فروشنده ۱» پشت صحنه اتفاقات برجام و نقش یک گروه بینالمللی به نام «گروه بحران» بود که آن زمان آقای رابرت مالی که الان مسئول میز ایران در وزارت خارجه آمریکاست، مسئول آن بود. ما سعی کردیم از پشت صحنه آن اتفاق گزارش مفصلی تهیه و عملکرد گروه بحران را در «فروشنده ۱» مطرح کنیم. به همین ترتیب وقتی مفاد برجام رسانهای شد انطباق زیادی با گزارش پیشنهادی گروه بحران داشت.
وی ادامه داد: «فروشنده ۲» هم به برجام های منطقهای میپرداخت حالا با گذشت ۸ سال از انتخابات سال ۹۲ عملاً بزرگترین دستاورد سیاسی دولتمردان به ادعای خود دولتمردان موضوع برجام است. دولت تقریباً در این ۸ سال دائم در فراز و نشیب این موضوع بوده است که برجام به چه نتیجهای میرسد به طوری که در دو سال اول تلاششان در راستای شکل دادن به برجام بود، دو سال بعدی خوشحال از شکل گرفتن برجام بودند، دو سال بعدی در کش و قوس این بودند که برجام در حال پاره شدن است و یک سال هم در گیرودار این بودند که دوباره برجام را زنده کنند. چیزی که ما سعی کردیم در فصل سوم «فروشنده» به آن بپردازیم نقش پررنگ گروه بحران در پیشنویس یک توافق هستهای با ایران بود، اصل چالشی که ما مطرح کردیم این بود که چگونه میشود دوستانی که منتقد انشا خواندن در مذاکرات بودند خودشان به یک دیکتهنویس تبدیل شدند، چگونه میشود از آنچه که غربیها انجام میدهند دیکته خوب مینویسند و هیچ مخالفتی با آن نمیکنند. بزرگترین چالش ما این است که چرا منافع ملی را با اعتماد به دشمن به راحتی از دست میدهند. البته ما در «فروشنده ۱» این موضوع را مطرح کردیم که تقریباً همه چیز را به هیچ داده بودند به طوری که دشمن به راحتی زیر میز زد و به هیچکدام از تعهداتش عمل نکرد.
متأسفانه ما بر خلاف اینکه خیلی ادعای دشمنی با آمریکا داریم ولی ابعاد مختلف دشمن را خوب نمیشناسیم و گروههای مختلفی را که در آمریکا درباره ایران برنامهریزی، تصمیمگیری و تصمیمسازی میکنند نمیشناسیم. معرفی کردن این افراد به مردم ایران و مطرح کردن نقشههای پلید آنها باعث میشود نقابی از چهره آنها برداشته شود این تهیهکننده اضافه کرد: در «فروشنده ۳» ما شرایطی را نشان میدهیم که دوباره به کشور تحمیل شده و دوستان میخواهند توافقی عجولانه در صد روز آخر دولت داشته باشند، نشان میدهیم که اتفاقاتی در پشت صحنه رقم میخورد که البته امیدواریم واقعی نباشد و با هوشیاری بتوانند این بار زیر بار نروند.
وی افزود: متنی که گروه بحران پیشنهاد داده به پیش از انتخاب آقای بایدن برمیگردد و عملاً همان پیشنویس قبلی جلو میرود به همین ترتیب ما نگران همین هستیم که مبادا دوستان دوباره همان پیشنویس را به عنوان یک برگه جدید رو کرده و به عنوان یک اتفاق جدید در مذاکرات مطرح کنند. ما معتقدیم آن متن پیشنویسی که بر سرش مذاکره میکنند همان متن اندیشکدههای گروه بحران است و هیچ آورده جدیدی برای ما نخواهد داشت. به همین دلیل ما در رونمایی از این مستند در چنین بازهای تعمد داشتیم تا حداقل یک هشدار جدی داده باشیم.
این تهیهکننده مطرح کرد: ما مدتها بود که درباره مسایلی مانند عملکرد دشمن به ویژه در حوزه ایران و نظر اندیشکدههای آنها تحقیق میکردیم. با شناختی که تیم ما نسبت به این گروهها، نقش و نفوذ آنها پیدا کرده است، تسلطی درباره آنها داریم به همین دلیل میدانیم که پررنگ شدن نقش آقای رابرت مالی در سیاست خارجه آمریکا برای ما یک هشدار است.
حاج کرمی بیان کرد: متأسفانه ما بر خلاف اینکه خیلی ادعای دشمنی با آمریکا داریم ولی ابعاد مختلف دشمن را خوب نمیشناسیم و گروههای مختلفی را که در آمریکا درباره ایران برنامهریزی، تصمیمگیری و تصمیمسازی میکنند نمیشناسیم. معرفی کردن این افراد به مردم ایران و مطرح کردن نقشههای پلید آنها باعث میشود نقابی از چهره آنها برداشته شود. وقتی آنها را با هدف پلیدشان به مردم معرفی میکنیم مردم متوجه میشوند که چقدر نقشه آنها برای ما دقیق و عینی است و گاهی وقتها چقدر ما ساده انگارانه و از روی خوشبینی به دشمن اعتماد میکنیم همانجور که در مذاکرات قبلی امضای دشمن را به عنوان تضمین قبول کرده بودیم.
وی ادامه داد: مجموعههای پژوهشی که ما با آنها کار میکنیم عمدتاً به همین موضوعات توجه دارند. لذا از این جهت سعی کردیم حرف متفاوتی زده باشیم.
این تهیهکننده در پایان بیان کرد: ما اسناد موضوع را برملا کردیم، اتفاقاً این بار انتظار داریم دولت نسبت به این اسناد پاسخگو باشد اگر واقعاً دوستان مذاکره کننده دیکته نویس نیستند اذعان کنند که مستندات ما اشتباه است. ما خوشحال میشویم که هم رسانهها این سوال را بپرسند و هم دولت جواب بدهد که نقش اندیشکدههای آمریکایی در مذاکرات و توافقات ما چیست و چقدر تیم مذاکرهکننده به آن اندیشکده ها اعتماد دارند؟
کد خبر 5191503 زهرا منصوریمنبع: مهر
کلیدواژه: توافق هسته ای ایالات متحده امریکا رابرت مالی برجام هیئت دولت بایدن شبکه پنج سیما برنامه تلویزیونی ماه رمضان ۱۴۰۰ فیلم کوتاه سریال ایرانی آلبوم موسیقی موسیقی ایرانی شبکه یک سیما فیلم سینمایی ماه مبارك رمضان فیلم مستند شبکه دو سیما بازیگر سینما رادیو ایران اندیشکده ها گروه بحران تهیه کننده فروشنده ۱ پیش نویس پشت صحنه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۲۲۸۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دست برتر ایران و روایت وارونه غربگرایان
چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: وقتی هر روز صبح نگاهی به صفحات اول روزنامههای مدعی اصلاحات میاندازیم و یا اظهارات برخی مدعیان اصلاحات را مرور میکنیم، به وضوح ردپای عملیات روانی دشمن را در برخی از این روزنامهها و اظهارنظرها میبینیم. به این نمونهها توجه کنید:
۱- روز گذشته روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «مدیریت تنشهای اخیر و چند پرسش» نوشت:«به نظر میرسد پس از تنش اخیر با اسرائیل و مخالفت آمریکا با افزایش تنش، بیش از چند سال اخیر زمان برای آغاز گفتوگوهای مستقیم میان ایران و آمریکا مساعد شده است.
هر دو کشور از تشدید تنشها در خاورمیانه راضی نیستند.همین کافی است تا پایهای برای آغاز دور تازهای از تعامل باشد. آیا میتوان امیدوار بود که در پس تنشهای اخیر شاهد نوعی تجدیدنظر در روشها بود و در نتیجه گفتوگوی غیرمستقیم و سپس مستقیم ایران و آمریکا وارد سرفصل تازهای شود؟»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«بنا بر برداشتی که از رویدادهای اخیر میتوان داشت، تنش بیشتر مضر است.کاهش تنش هم نیاز منطقه است، بنابراین در این شرایط برای پیشبرد اهداف بزرگتر به چیزی نیاز است؟ پاسخ مشخص است تقویت دیپلماسی برای آغاز گفتوگوی ایران با آمریکا.»
۲- در روزهای گذشته روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «زمان چیدن میوه پاسخ نظامی ایران» نوشت:«جنگ هیچگاه هدف و غایت نیست. وقت آن رسیده است که ایران میوه اقدام نظامی و دفاع مشروع خود را بچیند. تنها راه رسیدن به این منافع، از طریق مذاکره است. ایران باید نشان بدهد که بعد از اقدام به دفاع مشروع، آماده مذاکره با کشورهای حامی اسرائیل و به ویژه آمریکا است. اگر ما از حجم ادبیات گزنده و بیاثر خود نسبت به آمریکا و غرب کاهش دهیم و به سمت مذاکره برویم، آمریکاییها هم مشتاق مذاکره هستند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«ما باید بتوانیم از یک اقدام نظامی مشروع، یک دستاورد سیاسی ایجاد کنیم. اگر ما مدعی هستیم که غربیها فهمیدهاند قدرت ما چه اندازه است، آمادگی ما در چه حدی است، تا چه حد توان آتش و پاسخگویی و بازدارندگی داریم، بهجای اینکه به سمتی برویم که باعث جنگ شود تا توانمندیهای ما مصروف شود، باید از شمشیر در نیام برای گرفتن امتیاز از غربیها استفاده کنیم.»
۳- سخنگوی دولت اصلاحات چندی پیش در توئیتی نوشت:«حالا که مجامع حقوقی و سازمانهای بینالمللی اسرائیل را به خاطر حمله به کنسولگری ایران تحت فشار قرار دادهاند و آمریکا ایران را به خویشتنداری دعوت کرده، مذاکره مستقیم با آمریکا را شروع کرده و ما به ازای خویشتنداری را طلب کنید. فرصتها چون ابر بهاری در گذر هستند.»
۴- روزنامه شرق اخیرا در مطلبی با عنوان« احیای برجام در میانه بحران؟» نوشت:«در حالی که با توجه به تحولات منطقهای و جهانی، احتمال احیای برجام کمرنگتر از هر زمان دیگری است، اخیرا نشریه انگلیسی آی خبر داد که کاخ سفید در حال بررسی توافق هستهای جدید با ایران در ازای لغو برخی تحریمهای اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمام عیار در منطقه جلوگیری کند. این منبع بدون ذکر نامش، فاش کرد که یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیسجمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هستهای ایران میبیند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه مدعی شد:«گفت وگوهایی هم درباره احیای برجام با جانشین رابرت مالی صورت گرفته است که نشان میدهد اکنون مذاکرات برجامی... در حال پیگیری است.»
اکنون تحولات به گونهای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.
یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجهای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.
نشان به آن نشان که در دولت قبل، به واسطه مذاکرات هستهای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هستهای بتن ریخته شد و هم تحریمها دو برابر شد.
«وندی شرمن» دیپلمات ارشد آمریکایی و از اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکا- مرداد ۱۳۹۷- در مقالهای در نشریه فارن افرز نوشت:«کاری که برجام با برنامه هستهای ایران کرد، جنگ هم نمیتوانست انجام دهد.»
شرمن در بخش دیگری از این مقاله نوشته بود:«زمانی که گفتوگوهای چندجانبه سال ۲۰۱۳ از سر گرفته شد، چندین سال از وضع تحریمهای شدید علیه تهران میگذشت؛ اما با وجود همه این تحریمها، ایران تعداد سانتریفیوژهای خود را به ۱۹ هزار رسانده بود. تحریمها ممکن است به اقتصاد ایران آسیب رسانده باشد، اما آنچنان تاثیری در برنامه هستهای این کشور نداشت.»
پیش از آن نیز مقامات آمریکایی از جمله «باراک اوباما» رئیسجمهور اسبق این کشور صراحتاً گفته بود که با غلاف اسلحه و بدون شلیک حتی یک گلوله، صنعت هستهای ایران را از کار انداختیم.
افراطیون مدعی اصلاحات در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال میکنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: « اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد...اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
«جانت یلن» وزیر خزانهداری آمریکا چندی پیش در نشستی در کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که استفاده از دلار در دنیا رو به کاهش است و تحریمها علیه ایران، حتی متحدان آمریکا را به فکر استفاده از ارزهای جایگزین در مبادلات جهانی انداخته است.
روزنامه «فایننشال تایمز» نیز چندی پیش در مطلبی نوشت:«سیاستهای آمریکا برای مقابله با تهران شکست خورده است... تداوم پیشرفتهای هستهای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، از نشانههای شکست سیاستهای غرب در قبال ایران است.» هفتهنامه اکونومیست نیز پیش از این در تحلیلی با اشاره به رویارویی ایران و آمریکا نوشته بود: «در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»
حال سؤال اینجاست که چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
هر وقت از پادوها و دنبالههای دشمن در داخل کشور صحبت میشود، رسانهها و فعالین مدعی اصلاحات به خط شده و به گویندگان این واقعیت، برچسب «متوهم» و «خیالپرداز» میزنند. این فرافکنی و فرار به جلو در حالی است که در کارنامه طیف تندرو مدعی اصلاحات، مستندات متعددی در این خصوص وجود دارد.
از «علیاصغر رمضانپور» معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت اصلاحات- و سردبیر فعلی شبکه تروریستی و ضدایرانی «اینترنشنال» تا «حسین باستانی» از نزدیکان خاتمی و خبرنگار فراری منتسب به طیف مدعی اصلاحات. وی هر روز صبح تا قبل از ساعت هفتونیم، بولتنی برای مطالعه رئیس دولت اصلاحات آماده میکرد. بولتنی که به مرور برای هیئت دولت، رئیسمجلس و سایر چهرههای کلیدی اصلاحات هم فرستاده میشد.
و از «مرجان شیخالاسلامی آل آقا» از فعالین رسانهای جریان مدعی اصلاحات و از متهمین اصلی پرونده ۶/۶ میلیارد یورویی پتروشیمی و متهم به مشارکت اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هفت میلیون دلار که سال ۹۶ از کشور متواری شد، تا کاملیا انتخابیفرد و مجتبی واحدی و فریبا داوودی مهاجر و رکسانا صابری و نفیسه کوهنورد و فرناز قاضیزاده و اکبر گنجی و ابراهیم نبوی و فرشته قاضی و رضا حقیقتنژاد و نیکآهنگ کوثر و مانا نیستانی و امید معماریان و هوشنگ اسدی و نوشابه امیری و محمد مساعد و جمشید برزگر و اردشیر امیرارجمند و نیما راشدان و...
اینها کسانی هستند که با قلمفروشی و وطنفروشی در خدمت سرویسهای جاسوسی غربی بودند و پس از آن نقاب از چهره برداشته و از کشور متواری شده و در دامان اربابان خود مشغول پادویی و مزدوری شدند.
ما در قریب به سه سال اخیر شاهد هستیم که «دیپلماسی پویا و فعال منطقهای و جهانی» جای «دیپلماسی انفعالی» را گرفته و این تغییر ریل گذاری، دستاوردهای بزرگی را در پی داشته است.
بهتر است افراطیون مدعی اصلاحات، این اظهارنظر وزیر امور خارجه دولت قبل را که در پایان کار دولت مدعی تدبیر و امید گفته بود، آویزه گوش خود کنند. وی گفته بود:«با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه میشدیم.»