مذاکرات وین؛ از تلاشها برای احیای برجام تا آینده چالشهای ایران و غرب
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۷۵۰۶۰
به گزارش ایرنا از سه کلان موضوع «برنامه هستهای و موشکی»، «وضعیت حقوق بشر» و نیز «حضور سیاسی - نظامی منطقهای جمهوری اسلامی ایران» میتوان به عنوان عمدهترین مصادیق سطوح چالش جمهوری اسلامی ایران با نظام بین الملل معاصر یاد کرد که به طور عمده خود را در سطح تعارضات بین ایران و آمریکا نمایان ساخته است؛ چالشهایی که به رغم گذشت سالیان متمادی هنوز لاینحل مانده و همچنان شاهد تعمیق سطح تعارضات موجود هستیم تا جایی که دستیابی به برنامه جامع اقدام مشترک مبتنی بر نفع مشترک همه طرفهای مشارکتکننده در زمینه برنامه صلح آمیز هستهای ایران نیز نتوانست دوام چندانی داشته باشد و با نخستین تغییر در چینش نخبگانی در ساخت سیاست و قدرت در ایالات متحده امریکا، عمر کوتاه آن نیز سپری گردد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نگارنده در این فرصت کوتاه به دنبال بررسی چرایی ناکامیها و عدم مانایی برجام نیست و تنها آن را شاهد مثالی برای تداوم وضعیت آنتاگونیستی میان ایران و غرب قرار داده است. بر این اساس، هدف از نگارش این سطور، برشمردن علل تداوم چالش در روابط ایران و غرب است؛ عللی که در سطوح مختلف قابل طرح و بررسی میباشد. سطوحی که در لایههای مختلف به بررسی چرایی بروز چالش میپردازند.
در این بین، نخستین سطح از مطالعه چرایی تداوم چالش، سطح علل مشاهده پذیر است؛ عللی که به طور عمده با برساختن تصویر و انگارههای ذهنی بر سویه تصمیمگیریهای کارگزاران و تدبیر پردازان نظام و نیز افکار عمومی جامعه تأثیر میگذارند. از این رو، میتوان به تأثیر و نقش دولت آمریکا در سقوط دولت دکتر مصدق در پی کودتای ۲۸ مرداد و تسهیل فضا برای تداوم سلطنت پهلوی دوم، مواضع دو پهلوی دولت وقت ایالات متحده آمریکا نسبت به مسائل داخلی ایران پسا انقلاب، اقدام نظامی مستقیم نافرجام در صحرای طبس، تحریک و پشتیبانی از رژیم بعثی عراق برای اقدامات تجاوزطلبانه نسبت به ایران، حمله نظامی به هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس، حمایت از پروژههای براندازی، گسترش تروریسم و ایجاد نا امنی و جنگ داخلی، اعمال پیچیدهترین سازمان تحریمهای اقتصادی علیه تهران، اعمال فشارهای گسترده برای محدودسازی رشد علمی و فناورانه ایران به منظور ایجاد وقفه در برنامه رشد و توسعه همهجانبه نظام انقلابی و اسلامی ایران و ... اشاره داشت که همه این عوامل با برساختن و تشدید فضای تخاصمی، منجر به تداوم و تعمیق چالشهای فی ما بین شده و حصول به یک وضعیت عاری از تنش را سخت مینمایاند.
علیرغم این فهرست طولانی از تضاد منافع ایران و غرب و به طور عمده ایالات متحده، تجربه برجام حاوی این پیام است که در صورت وجود عقلانیت سیاسی در طرفین چالش و در فضایی به دور از دستاندازیهای بازیگرانی که نفع خود را در تداوم شرایط منازعه و خصومت در روابط ایران با غرب میدانند، میتوان به سطحی از تفاهم مشترک برای امتناع از افزایش سطح منازعات و در گام بعد، فرونشاندن سطح تنش تا حصول به یک توافق پایدار امیدوار شد؛ هر چند نگاه واقعبینانه به علل شکلدهنده به تعارضات فی ما بین در لایههای زیرین تحلیل، دستیابی به یک توافق پایدار در آینده نزدیک را امری دشوار مینمایاند. به هر نحو عقل سیاسی چنین اقتضا میکند تا در یک درهم آمیختگی از عناصر و مولفههای سخت و نرم قدرت در قالب استراتژی قدرت هوشمند، نیل به این مهم را تسهیل و تسریع نمود.
از این رو، لازم است با هر اقدامی که میتواند منجر به تقویت ساخت درونی قدرت و نیز استحکام پایههای قدرت ملی شود، موافق نمود و مانع از هزینهسازی بلا ضرور برای منافع ملی شد. لذا، راهبردهای چون اتخاذ سیاست واقعبینانهتر توسط ایران و آمریکا، استفاده قویتر و فعالانه ایران ز ظرفیت ابزارهای دیپلماتیک، بهرهگیری از ظرفیتهای ائتلاف و اتحادهای سیاسی با دیگر اضلاع قدرت در ساختار نظام بینالمللی، استفاده از ظرفیت حقوق و سازمانهای بین المللی در کنار تقویت قدرت دفاعی، اقتصادی و تکنولوژیکی کشور میتواند مانع از بهانه تراشی ها و سنگ اندازی ها در جهت نیل به بیشینه سازی منافع ملی شد. تا بتوان با این اقدامات چالش ها را مدیریت و کاهش داد و از تبعات بحرانی آن برای مصالح کشور جلوگیری کرد.
با این حال، نمیتوان چشم را بر برخی واقعیات در سطوح بنیادین و زیرین چالش بست و با نگاهی خوشبینانه چشم در انتظار رفع کامل و فوری تعارضات فی ما بین ایران و غرب داشت. در واقع سطحی از علل چالش فارغ از تعارضات یاد شده در سطح منافع سیاسی و اقتصادی، به تعارضات در سطوح گفتمانی و نیز سطح اسطورهها و نمادها باز میگردد که این سطح از چالش نه تنها در روابط ایران و غرب که بر روابط غرب با جهان پیرامون نیز سایه انداخته است کما این که شاهد تداوم سطوح تعارض گاها پرشدت غرب با دیگر اقطاب قدرت در نظام بین المللی معاصر همچون روسیه و چین هستیم.
لذا برای درک شایستهتر از چرایی تداوم چالش لازم است از این سطح ظاهری علیرغم اهمیت آن فراتر رفته و به تأثیر و نقش جهان بینی ها بر تداوم وضعیت منازعه پرداخته شود تا بتوان فهم عمیق تری از چرایی پدیده ها بدست آورد.
اصولا ً جهان بینی ها فی نفسه مسئله و هم راه حل را می سازند و تا زمانی که با توجه به جهان بینی ها و اسطورهها و نمادسازیهای نهفته در آن به این مسائل نپردازیم و آنها را آشکار نکنیم، نمی توانیم به فهم شایسته ای از پدیدهها و در نتیجه، دست یابی به برنامه اقدام عملی برای برون رفت از آن نائل آییم.
با این حال، آنچه می بایست در صدر اولویت های منافع ملی و به تبع آن کنش سیاست خارجی کشور قرار گیرد، تلاش برای بقای ایران در عرصه نظام بین المللی و بهره گیری شایسته از ظرفیت های موجود در نظام برای تعقیب و تحصیل منافع ملی است و لازمه این مهم، حصول به یک اجماع ملی برای برون رفت از چالش های فوری فراروی نظام است.
از این رو، ضروری به نظر می رسد در ضمن حفظ هوشیاری نسبت به تجربه های پیشین و بدعهدی های طرف غربی در انجام تعهدات خود، از هر اقدامی که بتواند مانعی از موانع پیش روی کشور را مرتفع نماید حمایت نمود و تنها با اعتماد و توکل بر خداوند متعال، و نیز با نگاه به منافع ملی به عنوان قطب نمای حرکت در نظام بین الملل، سربازان دیپلماسی کشور را برای نیل به یک توافق مطلوب یاری رساند.
برچسبها برجام جمهوری اسلامی ایران روسیه تروریسم چین دولت آمریکا خلیج فارس کودتای ۲۸ مرداد ایرانمنبع: ایرنا
کلیدواژه: برجام جمهوری اسلامی ایران روسیه برجام جمهوری اسلامی ایران روسیه تروریسم چین دولت آمریکا خلیج فارس کودتای ۲۸ مرداد ایران اخبار کنکور اسلامی ایران ایران و غرب بین المللی منافع ملی نظام بین چالش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۷۵۰۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۱۰ چالش کلیدی میان چین و آمریکا در ۲۰۲۴
روابط میان آمریکا و چین در سال ۲۰۲۴ به یکی از موضوعات محوری و نگرانکننده جهانی تبدیل شده است. این دو قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی، با وجود تنشهای موجود، در بسیاری از مسائل جهانی با یکدیگر در تعامل هستند. از یک سو، رقابت بر سر برتری تکنولوژیکی، نفوذ ژئوپلیتیکی و مزیتهای اقتصادی بین این دو کشور به شدت افزایش یافته و از سوی دیگر، همکاری در مقابله با چالشهای جهانی مانند تغییرات اقلیمی و مدیریت منابع طبیعی، نیازمند تعامل سازنده است.
به گزارش خبرآنلاین در حالی که آمریکا و چین در بسیاری از عرصهها به صورت رقابتی عمل میکنند، هر دو کشور بر این باورند که جنگ سرد جدیدی در قرن ۲۱ نه تنها به ضرر آنها بلکه به ضرر کل جامعه بینالمللی خواهد بود. این دیدگاه مشترک، زمینهساز گفتگوهای دیپلماتیک و تلاش برای یافتن راهحلهای مشترک در مواجهه با مسائل مهم بینالمللی شده است.
با این حال، اختلافات عمیق در موضوعاتی مانند حقوق بشر، تجارت و امنیت سایبری همچنان پابرجاست و گاهی اوقات تنشها را به سطح بالایی میرساند.
با توجه به این پیچیدگیها، ده محور اصلی که مسائل چالشبرانگیز میان آمریکا و چین را شکل میدهند عبارتند از:
تجارت و تعرفهها: اختلافات تجاری بین آمریکا و چین، که از سال ۲۰۱۸ آغاز شد، به یک جنگ تعرفهای تمامعیار انجامید. ایالات متحده با اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای چینی، به دنبال تغییر رفتار تجاری چین و کاهش کسری تجاری خود بود. در مقابل، چین نیز با اعمال تعرفههای متقابل بر کالاهای آمریکایی، پاسخ داد. این اقدامات منجر به افزایش قیمتها برای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان در هر دو کشور شد و به رشد اقتصادی جهانی لطمه زد.
در حالی که مذاکرات تجاری بین دو قدرت بزرگ جهانی ادامه داشت، تأثیرات منفی این جنگ تعرفهای بر شرکتهای چندملیتی و بازارهای جهانی نیز پدیدار شد. شرکتها مجبور به بازنگری در زنجیرههای تأمین خود شدند و سرمایهگذاران با عدم اطمینان مواجه شدند. این اختلافات همچنین بر روابط دیپلماتیک بین کشورها تأثیر گذاشت و به تنشهای ژئوپلیتیکی دامن زد.
تکنولوژی و امنیت سایبری: رقابت تکنولوژیکی بین آمریکا و چین، بهویژه در زمینههایی مانند نیمههادیها، هوش مصنوعی، ارتباطات ۵جی و رباتیک، به یکی از مهمترین جبهههای اختلاف بین این دو قدرت جهانی تبدیل شده است. آمریکا، با نگرانی از احتمال استفاده چین از فناوریهای پیشرفته برای اهداف نظامی و جاسوسی، تلاش کرده است تا محدودیتهایی را بر صادرات فناوری بالا به چین اعمال کند.
این اقدامات شامل تحریمهایی علیه شرکتهای چینی مانند هواوی میشود که متهم به نقض حریم خصوصی و امنیت سایبری هستند. در مقابل، چین نیز با توسعه و ترویج فناوریهای داخلی خود و ایجاد موانع برای شرکتهای فناوری آمریکایی در بازار چین، به این چالشها پاسخ داده است.
نگرانیهای امنیت سایبری نیز بهطور فزایندهای در مرکز توجه قرار گرفتهاند، زیرا هر دو کشور از حملات سایبری بهعنوان ابزاری برای جاسوسی صنعتی و تخریب زیرساختهای حیاتی یکدیگر استفاده میکنند. این مسائل، تنشهای موجود بین آمریکا و چین را تشدید کرده و به یک نقطه عطف در روابط بینالمللی تبدیل شدهاند.
تایوان: مسئله تایوان و تمایلات استقلالطلبی این جزیره همچنان یکی از موضوعات بحثبرانگیز در سیاست جهانی است. در سال ۲۰۲۴، با انتخاب مجدد حزب دموکراتیک پیشرفته در تایوان، که مواضع مستقلطلبانهای دارد، چین فشارهای خود را بر تایوان افزایش داده است. چین، که همواره بر اصل "یک چین" تأکید دارد و تایوان را بخشی از خاک خود میداند، با استفاده از ابزارهای مختلفی از جمله تهدیدات نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک، سعی در جلوگیری از هرگونه تلاش برای استقلال تایوان دارد.
از سوی دیگر، ایالات متحده آمریکا نیز حمایت خود را از تایوان اعلام کرده و بر اهمیت حفظ صلح و ثبات در تنگه تایوان تأکید دارد. این حمایت شامل تأیید حق تایوان برای مشارکت در سازمانهای بینالمللی و همچنین فروش تسلیحات دفاعی به تایوان میشود.
با این حال، این موضعگیریها میتواند تنشها را با چین، که تایوان را جزئی از خود میداند، افزایش دهد و به چالشهای بیشتری در روابط بینالمللی منجر شود.
حقوق بشر: آمریکا در مورد وضعیت حقوق بشر در چین، به ویژه در تبت و سینکیانگ به چین فشار میآورد، ولی چین این اقدامات را مداخله در امور داخلی خود و غیر قابل قبول میداند. نگرانیها و بنا به قرائت چین دخالتهای آمریکا در مورد وضعیت حقوق بشر در این کشور، بهویژه در مناطق تبت و سینکیانگ، همچنان یکی از مسائل مهم اختلاف بر انگیز در روابط دو کشور محسوب میشود.
آمریکا با استناد به گزارش برخی سازمانهای مدافع حقوق بشر مدعی نقض گسترده حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی در این مناطق است.
ایالات متحده، همراه با دیگر کشورهای غربی، خواستار پایان دادن به سیاستهای سرکوبگرانه چین، از جمله استفاده از اردوگاههای بازآموزی و محدودیتهای شدید بر آزادیهای دینی و فرهنگی شدهاند. در پاسخ به این فشارهاا، دولت چین ادعا میکند که این اقدامات بخشی از تلاشهایش برای حفظ وحدت ملی، مبارزه با تروریسم، افراط گرایی و جدایی طلبی است.
دریای چین جنوبی: اختلافات بر سر دریای چین جنوبی بین آمریکا و چین، که شامل ادعاهای مالکیتی چین و حضور نظامی آمریکا در منطقه است، همچنان یکی از نقاط تنش در روابط بینالمللی باقی مانده است. چین با افزایش حضور نظامی خود در منطقه، به ویژه علیه فیلیپین، در حالی که از دیپلماسی به عنوان ابزاری برای تقویت نفوذ منطقهای خود استفاده میکند، تلاش دارد تا برتری خود را تحکیم بخشد.
ایالات متحده نیز با محکوم کردن اقدامات اجباری و تهدیدآمیز چین، به دفاع از اصول حل و فصل صلحآمیز اختلافات و آزادی دریانوردی پرداخته و به دنبال حفظ تعادل قدرت در منطقه به نفع خود و متحدانش است. این تنشها، که بر روابط دیپلماتیک و امنیت منطقهای تأثیر میگذارند، اهمیت استراتژیک دریای چین جنوبی را برای هر دو کشور برجسته میسازد.
نفوذ ژئوپلیتیکی: رقابت برای نفوذ ژئوپلیتیکی بین آمریکا و چین، بهویژه در مناطق کلیدی مانند آسیا و اقیانوسیه نیز همچنان یکی از مهمترین عرصههای تقابل بین دو قدرت جهانی باقی مانده است. این رقابت شامل تلاشهای گسترده برای افزایش نفوذ از طریق دیپلماسی، تجارت، توسعه زیرساختها، و حضور نظامی است.
آمریکا با تقویت روابط با متحدان منطقهای خود و از طریق ابتکاراتی مانند "آزادی دریانوردی"، به دنبال حفظ نفوذ خود در منطقه است، در حالی که چین از طریق پروژههای "یک کمربند، یک راه" و سرمایهگذاریهای بزرگ در کشورهای اقیانوسیه، سعی در گسترش نفوذ خود دارد. این رقابت نه تنها بر روابط دوجانبه بین آمریکا و چین تأثیر میگذارد، بلکه بر تعادل قدرت در سطح جهانی و ثبات منطقهای نیز اثر میگذارد.
تغییرات اقلیمی: همکاری و اختلاف نظر بین آمریکا و چین در مورد تغییرات اقلیمی همچنان ادامه دارد. هر دو کشور به عنوان بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای، نقش کلیدی در تلاشهای جهانی برای مقابله با بحران اقلیمی دارند. با این حال، گاهی اوقات اختلافاتی در مورد رویکردها و تعهدات مربوط به کاهش انتشار وجود دارد.
با وجود این، هر دو کشور بر اهمیت همکاری بینالمللی برای رسیدگی به این بحران تأکید دارند و در نشستهایی مانند COP ۲۸ به دنبال راهحلهای مشترک برای پاسخگویی به این چالش هستند.
انرژی و منابع طبیعی: رقابت برای دسترسی به انرژی و منابع طبیعی بین آمریکا و چین نیز همچنان یکی از محورهای اصلی تنشهای ژئوپلیتیکی میان دو کشور محسوب میشود. هر دو کشور به دنبال تأمین امنیت انرژی خود و دسترسی به مواد خام مورد نیاز برای توسعه فناوریهای پیشرفته هستند.
آمریکا و چین هر دو در تلاش برای رهبری در عرصه انرژیهای تجدیدپذیر هستند، اما در عین حال، در مورد منابع سنتی مانند نفت و گاز نیز رقابت میکنند. این رقابت نه تنها بر روابط دوجانبه تأثیر میگذارد، بلکه بر تعادل قدرت در سطح جهانی و ثبات منطقهای نیز اثر میگذارد.
فضا: رقابت در اکتشافات فضایی و استفاده از فضا برای مقاصد نظامی، در سال ۲۰۲۴ افزایش بیشتری خواهد یافت. با پیشرفتهای فناوری و افزایش تواناییهای فضایی، هر دو کشور تلاشهای خود را برای اکتشاف و استفاده از فضا، چه برای اهداف علمی و چه برای مقاصد نظامی، افزایش دادهاند. آمریکا با برنامههایی مانند آرتمیس، به دنبال حضور پایدار انسان در ماه و ارسال اولین انسانها به مریخ است.
در مقابل، چین نیز با توسعه برنامههای فضایی خود و افزایش حضور در فضا، به دنبال تقویت جایگاه خود بهعنوان یک قدرت فضایی بزرگ است. این رقابتها نه تنها برای کسب دانش و فناوری جدید است، بلکه برای نمایش قدرت و نفوذ در سطح جهانی نیز اهمیت دارد.
کره شمالی: از زمان توافق اصولی میان چین، آمریکا و دو کره برای پایان جنگ در شبه جزیره که در سال ۲۰۲۱ به دست آمد، امیدهایی برای کاهش تنشها در خصوص کره شمالی ایجاد شده است. با این حال، رزمایشهای نظامی مشترک کره جنوبی و ایالات متحده و همچنین توسعه برنامههای موشکی و هستهای توسط کره شمالی، به عنوان عوامل تحریکآمیز در منطقه مطرح هستند.
چین خواهان انعطاف بیشتر آمریکا در قبال برنامه هستهای کره شمالی است و از آمریکا میخواهد که در این زمینه نقش فعالتری ایفا کند. این اختلافات نشاندهنده چالشهای موجود بر سر دستیابی به یک راهحل پایدار و جامع برای مسئله کره شمالی است.
همهگیریها و بهداشت جهانی: مدیریت بحرانهای بهداشتی جهانی، بهویژه در زمینه همهگیریها، همچنان یکی از چالشهای عمده میان دو کشور باقی مانده است. در عین حال روی کار آمدن احتمالی ترامپ شرایط دو کشور را پر تنشتر میکند. در این بین همکاریهای بینالمللی، مانند توافق سازمان بهداشت جهانی با ۲۳ کشور برای مقابله با پاندمیها، نشاندهنده تلاشهای جهانی برای افزایش سطح همکاری و بهبود سیستمهای هشداردهنده و توزیع عادلانهتر واکسنها و داروها است.
با این حال، تنشها نیز وجود دارد، بهویژه با توجه به عدم امضای این توافق توسط برخی کشورهای بزرگ مانند چین و ایالات متحده، که نشاندهنده اختلافات در رویکردها و اولویتهای بهداشتی است. این تنشها و همکاریها هر دو بر نحوه پاسخگویی به بحرانهای بهداشتی جهانی و تلاشها برای جلوگیری از شیوع بیماریهای واگیردار تأثیر میگذارند.
تحلیلها حاکی از آن است که تنشهای میان آمریکا و چین در سال ۲۰۲۴ نه تنها کاهش نیافته، بلکه با توجه به مسائل متعدد و پیچیدهای که میان دو کشور وجود دارد، احتمال افزایش این تنشها نیز وجود دارد. این اختلافات در حوزههای مختلفی مانند تجارت، تکنولوژی، حقوق بشر، و نفوذ ژئوپلیتیکی ریشه دوانده و به نظر میرسد که هر دو طرف برای حفظ منافع و تأمین امنیت ملی خود، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند.
در این میان، جامعه بینالمللی و سایر کشورها نیز به دقت تحولات را زیر نظر دارند و امیدوارند که این رقابتها به تعاملات سازندهتر و همکاریهای بینالمللی برای حل مسائل جهانی منجر شود. با این حال، این امر مستلزم آن است که هر دو کشور به راهحلهای دیپلماتیک و گفتگوهای چندجانبه متعهد باشند و از اقدامات یکجانبهای که میتواند به تشدید تنشها منجر شود، پرهیز کنند. در نهایت، آینده روابط آمریکا و چین به توانایی آنها برای مدیریت اختلافات و همکاری در موضوعات مشترک بستگی دارد و این مسئله تأثیر قابل توجهی بر نظم جهانی خواهد داشت.