خداداد: نگران نباشید، دفعه بعد من مافیا هستم!
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۷۳۹۵۱۹
خداداد عزیزی که این روزها به واسطه حضور در برنامه «شب های مافیا» نامش بر سر زبانها افتاده صحبتهای جالبی در این خصوص انجام داده است.
به گزارش "ورزش سه" و به نقل از روزنامه شهروند، «یعنی بنازم به آی کیوت خداداد عزیزی، تو کجا بودی تا حالا؟ من چشمبسته پشت دست خداداد بازی میکنم.» این را کامبیز دیرباز و به قول خودش دیر بازِ، بازی «شب های مافیا» درست وسط مسابقه می گوید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این برنامه که از شبکه نمایش خانگی پخش می شود در فصل جدیدش میزبان هنرمندان و ورزشکار پیشکسوت فوتبال کشورمان بود و حالا مخاطبانِ پرشمارِ این بازی سرگرم کننده، با یک پدیده تیزهوش روبه رو شده اند.
خداداد عزیزی نیز بعد از سالها دوری از زمین های سبز بازی فوتبال، در نقش بازیکن یک مسابقه آن قدر خوش درخشیده تا نه تنها به تیزپایی بلکه به تیزهوشی هم شهرت پیدا کند.
بخشی از صحبت های خداداد عزیزی در گفت وگو با روزنامه شهروند را در ادامه میخوانید:
**ماجرای تیزهوشی در مسابقه شب های مافیا
اتفاقا من اصلا بلد نیستم مافیا باشم؛ یعنی مافیا که میشوم از قیافهام معلوم است. وقتی مافیا هستی باید دروغ بگویی و چهرهات را پنهان کنی و من اصلا بلد نیستم چهره واقعیام را پنهان کنم. در نقش مافیا کاملا تابلو میشوم و همان اول هم لو میروم و از بازی بیرونم میکنند.
**قبل از این مافیا بازی کرده بودید؟
نه بازی نکرده بودم؛ اما یک موضوعی که به نظر من خیلی تأثیرگذار است این است که من از هفده سالگی فوتبال بازی کردم و همیشه بین 30 تا 40 فوتبالیست بودم. با شخصیتها و تفکرات متفاوت سروکله زدم. در واقع حدود 33 سال در کنار فوتبالیست های ایران، آلمان، آمریکا، امارات، قطر، اتریش و خیلی از کشورهای دیگر زندگی کردم. بنابراین مجبور بودم که رفتارهایشان را آنالیز کنم تا تشخیص بدهم چه کسی صداقت دارد و چه کسی دروغ میگوید.
**مافیای فوتبال را هم شناسایی می کردید؟
طبیعتا مافیای فوتبال 100 درجه بدتر از مافیایی است که ما در شب های مافیا بازی میکنیم و من در فوتبال یاد گرفتهام که وقتی با آدمها صحبت میکنی باید در چشمهایشان نگاه کنی و به حرفهایشان گوش بدهی و مشاهدهشان کنی. زمانی که فوتبال بازی میکردم فوتبالیستی نبودم که خیلی زور بزنم. در آن دوران هم از مغزم بیشتر از بدنم استفاده میکردم؛ یعنی خیلی چیزها را در فوتبال با نگاهکردن یاد گرفتم. البته منظورم از نگاهکردن مشاهدهکردن است؛ چون معتقدم این دو مقوله کاملا با هم فرق دارند. یکسری از آدمها فقط نگاه میکنند اما یکسری همراه با نگاهشان یک چیزی را آنالیز میکنند. شنیدن هم خیلی مهم است اما نه اینکه فقط گوش بدهی و از این گوش بشنوی از گوش دیگرت برود.
**رابطه بازی مافیا و روابط اجتماعی
بله، به نظر من بازی شبهای مافیا واقعا بازی زندگی است. خیلیها در نقش شهروند به آدم نزدیک میشوند ولی مافیا هستند؛ خصوصا در جامعه امروزی و این موضوع هم تنها مختص ایران نیست و در همه جهان وجود دارد یعنی ما در جوامعی زندگی میکنیم که آدم بدها خیلی خوب یکدیگر را میشناسند ولی آدمخوبها همدیگر را نمیشناسند حتی آدمبدها را هم نمیشناسند. گاهی هم در زندگی این اتفاق میافتد که آدمخوبها یکدیگر را میزنند و آدم بدها میآیند قاطی آدمهای خوب و باعث از بین رفتن شهر میشوند.
**بارها درباره مافیای فوتبال صحبت کردم
من خیلی راجع به این موضوع در فوتبال جنگ و دعوا کردم. آنهایی که فوتبالی هستند خوب میدانند که خیلی زیاد راجع به مافیای فوتبال، از جادوگری و جادوگربازی و زیرمیزی و زدوبندها صحبت کردم؛ ولی فایدهای نداشت. نمیدانم چطوری بگویم اما در واقع دوستانی که در فوتبال بودند به نفعشان بود که مافیای فوتبال همیشه برنده باشد و متأسفانه در شهرِ فوتبالی که ما زندگی میکنیم همیشه مافیای فوتبال برنده بود. من جزو آدمهایی بودم که خیلی تلاش کردم یک شهر خوب برای فوتبال درست کنم ولی مافیاها قدرتشان بیشتر بود و شهروندهای ما پای کار نیامدند؛ یعنی یک عده ترسیدند و عدهای هم گول خوردند؛ درست مثل اتفاقاتی که در همین بازی شبهای مافیا میافتد و گاهی شهروندها قربانی قدرت مافیا میشوند.
**تشبیه مافیا به زندگی روزانه
اگر این بازی را به زندگی تشبیه کنیم به نظر من بهترین شخصیت «شهروند ساده» است. اما اگر در شهر یک «کارآگاه» باشی به نظر من در زندگی به درد نمیخورد، در زندگی که کارآگاه باشی ولی نتوانی استعلام «پدرخوانده» را بگیری این زندگی به چه دردی میخورد؟ شما دکتر یک شهر باشی ولی گاهی اشتباهی یک مافیا را سیو ( نجاتدادن) کنی چه فایدهای دارد؟ شما «شهردار» شهر باشی ولی ندانی که الان باید به نفع چه کسی رأی بدهی؟ یا اصلا باید رأی را ملغی کنی یا رأی خروج بدهی؟! «روانپزشک» یک شهر باشی و ندانی باید به شهروند سکوت بدهی یا مافیا! شما «جان سخت» باشی ولی فقط یک بار از شلیک مافیا در امان بمانی و در کل زندگیات دو بار بیشتر نتوانی استعلام بگیری! «حرفهای» هم همین طور؛ حرفهای باشی اما اگر یک بار اشتباه کنی و به جای مافیا، شهروند را بزنی، خودت کشته میشوی؛ این نقشها به چه دردی میخورند؟! به همین دلیل معتقدم بهترین نقش در زندگی شهروند، سادهبودن است. یک شهروند ساده بدون هیچ استرسی زندگی میکند و بزرگترین حُسن آن هم این است که حق رأی دارد و میتواند آدمهای دیگر شهر را با هم متحد کند. شهروند ساده را یک چیزی نجات میدهد آن هم سادگی و صداقت است.
**بالاخره مافیا میشوی؟
بله، من 9 دست بازی کردم. فصل مقدماتی، فینال و بعد هم فینال فینالیستها. در هر صورت تا قسمت فینال مافیابودن را تجربه نکردم ولی در آخرین قسمت فینال من مافیا هستم. مافیا بودن استرس شدیدی به آدم وارد میشود و به نظر من اصلا نمیتوانی مخفی کنی که مافیا هستی. خود من در همان قسمتی که نقش مافیا را بازی کردم هر کسی به چهرهام نگاه میکرد، میفهمید.
**بهترین بازیکن شب های مافیا؟
من بازی خانم آشا محرابی را دوست داشتم، بسیار باهوش بود. حسین امیدی هم خیلی هوشمندانه بازی میکرد. مرحله فینال فینالیستها هم که من رسیدم حسین مهری و مجید واشقانی هم خوب بودند.
**شائبه تقلب رساندن از پشت صحنه؟
از پشت صحنه؟! 12، 13 تا دوربین آنجاست، بنابراین 12 تا فیلمبردار، کارگردان، دستیار کارگردان، صدابردار، گریمور و عوامل دیگر برنامه پشت دوربینها ایستادهاند. وقتی یک نفر از آنها به من تقلب برساند بقیه بازیکنان نمیبینند؟!
**تهمت زدن به یکدیگر در بازی بد است
مردم لطف دارند. به هر حال نظرات است. مردم دوست دارند نظر بدهند چون برنامه را میبینند و هزینه هم میکنند و طبیعتا حق دارند نظرات مثبت و منفیشان را هم بدهند؛ اما من خودم واقعا در هیچ قسمتی تقلبی از بازیکنان ندیدم. یادم است که در بازی فینال فرزاد حسنی با یک نفر دیگر مافیا بودند. من هم وسط این ها نشستم چطور از پشت صحنه به من تقلب میرسانند؟! این دو تا مافیا کنار دست من، نمیبینند؟ این را هم به شما بگویم که ما در مرحله فینال فینالیستها بعد از دست اول که بازی کردیم از قسمت دوم به ما چشمبند دادند و گفتند چشمبند بزنیم. راستش من دیگر حالم بد شد چون با چشمبند هم سه تا مافیا را معرفی کردم. واقعا ناراحت شده بودم و دوست نداشتم بازی را ادامه بدهم. بعد از دست سوم هم به محض اینکه از بازی خارج شدم رفتم فرودگاه و به تهران برگشتم. ما آمدیم دور هم تا یک بازی انجام بدهیم که «شو» است. اگر قرار است جنبه بازیکردن نداشته باشیم و به یکدیگر تهمت بزنیم که خیلی بد است.
**بلوفهای من در بازی گرفته است
به هر حال در بازی باید بلوف بزنی، این بلوف یا می گیرد یا نمی گیرد، بلوف های من گرفت؛ مثلا در یک قسمت من به خانم سارا منجزی بلوف زدم که مافیاست و او هم دست و پایش را گم کرد و خودش سوتی داد. بنابراین وقتی بازی شروع می شد از نظر من همه آدم ها مافیا بودند همین هم میشد که زوم میکردم روی یک نفر و بلوف میزدم و وقتی بلوف میزنی باید مشاهده کنی و ببینی دیگران اکت و واکنششان به بلوف تو چیست. یکسری از آدمها وقتی بلوف میزنی خیلی ساده و ناخواسته لایک (تایید) میدهند. اینها شهروند هستند چون می خواهند اثبات کنند که جزئی از شهر هستند ولی مافیا برای اینکه استرس دارند یک مقدار تودارتر هستند و گاهی هم دیس لایک (عدم تایید) میدهند. برای همین من فکر می کنم آنچنان بازی سخت و عجیب و غریبی نیست فقط باید بازی کردن در هر زمینِ بازی را، بلد باشی.
منبع: ورزش 3
کلیدواژه: خداداد عزیزی سرمربی مافیای فوتبال خداداد عزیزی شب های مافیا نظر من باشی ولی یک شهر آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۷۳۹۵۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف بقایای زنان شکنجه شده به شیوه «مافیاهای ایتالیایی»
باستانشناسان در فرانسه بقایای دو زن متعلق به عصر ماقبلتاریخ را یافتهاند که گمان میرود به شیوهای نظیر گروههای مافیایی در ایتالیا شکنجه شده و به قتل رسیده باشند.
به گزارش یورونیوز، محققان تصور میکنند این زنان از طریق خفگی با بند و با استفاده از طنابی که مچ پاهای آنها را به گردنشان میبست جان خود را از دست دادهاند. این شیوه قرارگیری بدن، منجر به کمبود اکسیژن و مرگ فرد بر اثر خفگی میشود.
گروههای مافیایی در ایتالیا گاهی اوقات از این روش شکنجه، که به عنوان «اینکاپرتامنتو» شناخته میشود، برای مجازات افرادی که تصور میشود خائن هستند استفاده میکنند.
نویسندگان این مطالعه میگویند: «کشتن افراد از طریق خفه کردن به عنوان نوعی خودکشی نمادین تعبیر شده است، زیرا این خود فرد است که باعث خفگی خودش میشود.»
باستانشناسان همچنین بقایای زن سومی را در موقعیت دفن معمولی در همان نزدیکی پیدا کردهاند که گمان میرود زنده به گور شده باشد.
اسکلت این زنان در مکانی واقع در نزدیکی شهر «سنپل تروا شتو» در دره رون فرانسه پیدا شدهاند و گمان میرود بین ۳۵۰۰ تا چهار هزار سال قبل از میلاد در ترتیبی مطابق با آئین انقلاب تابستانی و زمستانی در جوامع کشاورزی اولیه دفن شده باشند.
باستانشناسان با اشاره به وجود شیوههای مشابه در تمدن اینکاها در آمریکای جنوبی میگویند این قتلها میتواند بخشی از اعتقادات آئینی باشد که در آنها قربانی کردن یک انسان میتواند برداشت خوب محصول و امنیت غذایی را تضمین کند.
اریک کروزی، انسانشناس زیستشناختی در دانشگاه پل ساباتیر تولوز و یکی از نویسندگان مقاله، در این باره گفت: «همواره این ایده وجود داشته است که قرار دادن یک فرد در شرایط احتضار و مرگ موجب رشد محصولات خواهد شد.»
همزمان تفاسیر دیگر به این اعتقاد کهن اشاره دارند که در جوامع باستانی «مأموران بردگان، خدمتکاران، بستگان، همسران یا دیگر افراد طبقه پایین را میکشتند تا اربابان و افراد مافوق اجتماعی یا خویشاوندان خود را در زندگی پس از مرگ همراهی کنند.»
تصور میشود این زنان با استفاده از طناب در وضعیت خفگی قرار گرفتهاندبنابر مشاهدات باستانشناسان، «دست و پاهای یکی از زنان به حالت خمیده از پشت بسته شده و قطعهای از سنگ آسیاب را روی جمجمهاش قرار داده شده بود». به گفته آنان، سنگ آسیاب در جوامع باستان نماد کشاورزی و برداشت محصول محسوب میشده است.
یکی دیگر از زنان در وضعیت «دمر» قرار داشت و زانوهایش خم شده بود، «در حالی که گردنش روی قفسه سینه» زن اول قرار داشت و دو تکه سنگ آسیاب به صورت افقی روی پشتش قرار داده شده بود.
گمان میرود که این شیوه شکنجه باعث شده تا زن اول در نتیجه فشار حاصل از وزن زن دوم روی گردنش به حال خفگی بیافتد، در حالی که زن دوم نیز به خاطر وضع قرارگیری بدنش دچار مشکل شده و احتمالاً به خاطر ایست قلبی جان سپرده است.
این مطالعه میگوید خفهکردن از این طریق ممکن است در طول دوران نوسنگی یا اواخر عصر حجر به یک عمل رایج مرتبط با مراسم و مکانهای آئینی تبدیل شده باشد.
اسکلتهای کشفشده در دیگر مکانهای حفاری باستانشناسی در سراسر اروپا در یک بازه زمانی دو هزار ساله نشان میدهد که ۲۰ مورد احتمالی دیگر از قتلهای آئینی از طریق مشابه «خودخفگی» در ۱۴ مکان مختلف وجود دارد. در سایر مکانها، بقایای اجساد مردان و کودکان نیز پیدا شده است.
پژوهشگران معتقدند که این آئینها احتمالاً بیش از این رواج داشته است، با این حال در شرایط حاضر اطلاعات کافی در مورد اسکلتهای سایر مکانهای باستانشناسی برای نتیجهگیری دقیق وجود ندارد.
اولین نمونه از این روش کشتن در یک محوطه باستانشناسی میانسنگی کشف شده است که قدمت آن به حدود ۵۴۰۰ تا ۴۸۰۰ سال قبل از میلاد برمیگردد.
نتایج مطالعات تازه در نشریه علمی «Science Advances» منتشر شده است.