Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار مهر، مریم اردبیلی در نشست مجازی «تک فرزندی یا تعدد فرزند» به مناسبت روز ملی جمعیت اظهار داشت: موضوع بحث فرزند آوری به آینده کشور و جامعه و افراد جامعه ما و آینده جامعه مسلمین گره خورده است.

کارشناس زنان و مطالعات خانواده افزود: کشور ما در شرایطی است که نرخ باروری حدود ۲۰ سال است زیر سطح جایگزینی است و به معنای ساده یک زوج به طور متوسط در طول دوران باروری خود دو نفر را اگر به جای خود به جامعه هدیه دهند باعث تعادل هرم سنی جمعیت می‌شود و نرخ جایگزینی که با احتساب مرگ و میر حدود ۲.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

۱ تا ۲.۳ است را حفظ می‌کند.

وی گفت: به عددهای زیر این عدد، نرخ باروری زیر حد جایگزینی گفته می‌شود که کشور ما در واقع دو دهه است که در این نرخ حد زیر جایگزین قرار دارد.

اردبیلی تصریح کرد: در سال‌های دهه ۶۰ زنان جامعه ایرانی در طول سنین فرزند آوری ۶.۸ فرزند به دنیا می‌آورند و به طور متوسط هر زن ایرانی دارای ۶ تا ۷ فرزند بود اما این روند با سیاست‌های کاهش جمعیت رو به کاهش نهاد تا اینکه جامعه تا زیر نرخ جایگزینی رسید.

کارشناس زنان و مطالعات خانواده گفت: از سال ۹۵ تاکنون عدد نرخ باروری هر سال یک دهم کاهش داشته است، به این معنی که سالانه صد تا ۸۰ هزار نفر از موالید در کشور کم شده است.

اردبیلی بیان کرد: این موضوع مسئله‌ای پیش روی کشور ما و برخی کشورهای دیگر است اما به دلایل مختلف این مسئله در کشور ما بغرنج‌تر شکل گرفته است زیرا در بسیاری از کشورها این کاهش نرخ باروری به زیر نرخ جایگزینی ۷۰ تا ۱۰۰ سال طول کشیده است ولی در کشور ما طی یکی دو دهه این اتفاق افتاده و لذا عدم تعادل جدی تری را رقم می‌زند.

کارشناس خانواده ادامه داد: کاهش نرخ جایگزینی بحران سالمندی، بحران نیروی کار و مسائل بسیاری را پیش روی کشور ما قرار می‌دهد.

وی تصریح کرد: جدای از مسائلی که این موضوع برای کشور به دنبال دارد این موضوع که برای آینده خود ما، کیفیت زندگی و غنی خانواده و سال‌های پیش رو در میان سالی و سالمندی چگونه می‌توان بهترین تصمیم را گرفت مطرح است.

اردبیلی گفت: کاهش جمعیت و فرزند آوری علت‌های مختلفی دارد که عمده افراد مشکلات اقتصادی و کمبود منابع را دلیل آن بیان می‌کنند که این مشکلات برای همه ما با توجه به مشکلات قابل لمس است، اما آیا با رفع مشکلات اقتصادی مشکل فرزند آوری رفع خواهد شد؟

اردبیلی خاطرنشان کرد: شرط رفع مشکلات اقتصادی اگر چه لازم و ضروری است ولی شرط کافی نیست و امروز می‌بینیم که اقشار با درآمد بالای جامعه فرزندان کمتری دارند و مناطق برخوردارتر هم در کشور ما و هم در دنیا دارای فرزند کمتری هستند و لذا یک تغییر فرهنگی در جامعه ما ایجاد شده و معنی و مفهوم فرزند برای ما تغییر یافته است و لذا افراد جامعه تصمیم به فرزند آوری کمتر می‌گیرند.

وی یادآور شد: اگر مشکلات و معضلات اقتصادی رفع و رفاه بیشتری فراهم شود فقط درصدی از این مشکل حل خواهد شد و این طور نیست که با رفع مشکلات اقتصادی همه خانواده‌ها به فرزند آوری روی آورند.

کارشناس زنان و مطالعات خانواده اضافه کرد: در پیمایش‌های جمعیتی انجام شده، زوج‌های جوان و خانواده‌ها به طور متوسط تمایل به داشتن ۲.۳ تا ۲.۶ فرزند دارند در حالی که تعداد موالید و نرخ باروری کشور ۱.۶ است که نشان می‌دهد تعداد فرزند خواسته با تعداد فرزندان متولد شده متفاوت است.

وی ادامه داد: گپ سیاستی بین تعداد فرزندان خواسته و متولد شده در کشورها نشان دهنده این است که در عین خواستن والدین شرایط مانند ناباروری، فراهم نبودن شرایط اقتصادی، دشواری‌های انعطاف بین محیط کار و خانه برای مادران و همه این عوامل دست به دست هم دادند و تصمیم زوجین در داشتن تعداد فرزندان را با کاهشی بیش از ۴۰ درصد مواجه کرده است که این تعداد اگر اتفاق می‌افتاد کشور ما به بالای نرخ جایگزینی می‌رسید.

کارشناس زنان و مطالعات خانواده گفت: از این عدد تعداد فرزندان خواسته شده به بالاتر یعنی اینکه تعداد فرزند قصد شده والدین افزایش یابد نیاز به یک تغییر فرهنگی دارد و تصمیم شخصی زوجین را می‌طلبد.

وی با اشاره به اینکه چرا برخی والدین تمایل به داشتن فرزند بیشتر ندارند و تک فرزندی را شرایط بهینه می‌دانند گفت: یکی از وجوه این تفکر کمال گرایی افراطی است که تصور می‌کنیم با داشتن تنها یک فرزند همه توجه، امکانات، لوازم، محبت و هر آنچه برای فرزند لازم است برای او فراهم آوریم و حتماً این فرزند غرق در امکانات فرد سعادتمندتری خواهد شد.

عضو قرارگاه جمعیت کشور ادامه داد: ولی اینجا مشکل اصلی وارد می‌شود که آیا زندگی در شرایط رفاه مطلق و داشتن تمام امکانات و زندگی بدون تلاش، استرس و چالشی شرایط ایده ال برای یک زندگی سعادتمند یک انسان است؟

وی ادامه داد: این کمال گرایی افراطی باعث رسیدن جامعه به نقطه‌ای به نام پدیده فرزند هراسی یا فرزند ترسی در جامعه ما شده است و یک افراطی در توقع از مطلوبیت فرزند ایجاد می‌شود که باعث می‌شود ما به دست خود با این کمال گرایی افراطی فرزندان خود را تباه کنیم.

کارشناس زنان و مطالعات خانواده ادامه داد: این اتفاق در تک فرزندی خیلی شایع است هرچند مطلق نیست و هرچند والدین داریم که با زحمت تک فرزند خود را با تربیت و پرورش خوب بزرگ کردند، ولی اینکه تصور شود تک فرزندی لزوماً الگوی بهتر، راحت تر، تضمین شده تر و قطعی‌تر در آینده خواهد بود، کاملاً اشتباه است.

وی تصریح کرد: بچه‌های تک فرزند نه فقط در کشور ما بلکه در همه کشورها در وهله اول تنها هستند و در آینده‌های زندگی خود که والدین در کنار آنها نخواهند بود باز هم تنها تر خواهند بود.

وی یادآور شد: دوستان به جای خود، اما این باندهای عمیق عاطفی که در خانواده‌های ایرانی عموماً وجود دارد تک فرزندها از آن محروم خواهند شد و مفاهیم خواهری، برادری، خاله، دایی و… شرایط زیست طبیعی متعادل و تربیت سالم برای فرزند است که به این شکل از او دریغ می‌شود.

عضو قرارگاه جمعیت کشور گفت: تک فرزندها به دلیل اینکه چیزی را با کسی سهیم نیستند و همه چیز را در اختیار دارند به سختی از به دست آوردن چیز جدید لذت می‌برند و حتی آن لذت نیز باید کسی را پیدا کنند تا او به اشتراک بگذارند.

اردبیلی اضافه کرد: تعامل و چالش و زندگی با افرادی که دوست داری زیر یک سقف و در عین داشتن تفاوت سلیقه دوست داشتن همدیگر و پیدا کردن راه‌های آشتی و سازگاری در کنار هم بزرگترین نعمت خانواده‌های چند فرزند است چون در آینده و در تعاملات اجتماعی، تشکیل زندگی و بسیاری از برهه‌های حساس زندگی این تجربه غنی از قدرت تعامل فعال و چالش و بالا و پایین‌های طبیعی زندگی برای فرد بزرگترین موهبت خواهد بود و فرد را در مقابل مسائل پیش رو در آینده زندگی واکسینه می‌کند.

کارشناس زنان و مطالعات خانواده اضافه کرد: برای والدین نیز تنهایی زودرس در میان سالی می‌تواند چالش‌هایی در خانواده‌ها ایجاد کند و همه ما دوست داریم ثمره زندگی را ببینیم و در میان سالی و سالمندی تنها نباشیم و حلقه‌هایی از محبت فرزندان و نوه‌ها ما را احاطه کرده باشد.

اردبیلی گفت: همه این مسائل امروزه ثابت شده است و در همه جای دنیا درباره آنها صحبت می‌شود و حتی در بحث منابع انسانی برای افرادی که در خانواده‌های چند فرزندی بزرگ شده‌اند احتمال قدرت تعامل بالاتر را به او می‌دهند.

وی اضافه کرد: تجربه مادری و پدری فرزندان متعدد برای خود والدین زمینه‌های مختلفی از رشد فراهم می‌کند و اول اینکه بین داشتن فرزندان متعدد با عرصه‌های دیگر شکوفایی فردی، خانوادگی و اجتماعی تناقضی وجود ندارد.

کارشناس زنان و مطالعات خانواده گفت: اگر چه دشواری‌هایی به ویژه در سنین پایین که فرزندان به مراقبت بیشتری نیز دارند وجود دارد اما در خانواده‌های چند فرزند اولاً فرزندان در محیط طبیعی با همبازی‌ها و هم زبانان خود هستند و هر لحظه لذت جدید و تجربه غنی کشف جدید را با هم دارند و از سوی دیگر فرزندان همدیگر را کنترل می‌کنند و از همدیگر یاد می‌گیرند.

وی گفت: مکتب و ریل تربیتی در خانواده‌های چند فرزندی، یک قوامی یافته و یکسری اصول، قوانین و چارچوب‌ها در خانواده حاکم می‌شود که می‌توان فرزندان دیگر را با آرامش به آن سپرد.

اردبیلی اظهار داشت: در خانواده‌های چند فرزندی والدین در نقش والد گری قرار می‌گیرند و از اینکه هم عرض نقش کودکی خود باشند تا حدی فاصله می‌گیرند در عین حال که این فضا را نظارت و تغذیه می‌کنند.

وی با مطرح کردن بحث نگاه‌های اعتقادی در این زمینه تصریح کرد: ما آنچنان که باید خالص و موحد نیستیم و باور نداریم که روزی فرزند را خدا می‌دهد و روزی مادی و تربیتی و معنوی فرزند از سوی خدا تضمین شده است و اگر به این اطمینان داشتیم به راحتی به فرزند آوری روی می‌آوردیم و حتی از آن بیشتر، که وقتی این زیبایی خلقت خدا از خلال وجود ما در طبیعت به جریان می‌افتد و زیبایی رحمت و رازق بودن خدا از دل مادر و ربوبیت وجود خدا از وجود والدین به جریان می‌افتد اینها برکاتی برای وجود خود والدین نیز دارد به شرط آنکه دل بسپاریم، توکل کنیم، موحد باشیم و بدانیم که همه عالم ساری و جاری شدن جلوه ذات احدیت است و چه بهتر که ما در بستر و مجرای این رود رحمت قرار گیریم و درهای را به روی خود نبندیم.

وی گفت: ما توکل، معنای رزق، برکت و ربوبیت خدا را هم فرموش کرده‌ایم، ما در واقع فراموش کرده‌ایم که انسان‌ها در محیط زیست طبیعی و سالم خود اگر قرار بگیرند خداوند بهترین تقدیرها را شامل حال آنها می‌کند و دادن روزی یک نفر یا پنج نفر از قدرت خداوند خارج نیست بلکه همه در ید قدرت خدا و شدنی است.

و ادامه داد: چالش جدیدی که در این مسیر وجود دارد دوگانه‌ای که در ذهن بسیاری از ما شکل گرفته که اگر بخواهیم همسر یا مادر خوبی باشیم باید تمام تحصیل و زندگی و شکوفایی فردی و اجتماعی را کنار بگذارم که این در واقع به دلیل مدل اشتغال و بازار کار و سیستم‌های انعطاف ناپذیر ممکن است به نظر درست برسد ولی راه‌های بسیاری برای رفع آن وجود دارد.

وی گفت: امروزه بسیاری از راهکارها و امکانات در اختیار و پیش روی ما قرار می‌گیرند که اگر به درستی این امکانات را بشناسیم و از آنها استفاده کنیم مسئله این دوگانگی بن بست را می‌توان حل کرد و مادرانی را داشته باشیم که مجبور نباشند بین آرزوها و رویاهای و اولویت‌های زندگی خود یکی را فدا کنند و بتوانند ترکیب‌های خوبی از شکوفایی خود در حیطه‌های مختلف نشان دهند.

وی در پایان تاکید کرد: وقتی امکان و فضا و پتانسیل حضور فرزندان در دنیا و استفاده از موهبت حیات و خانواده را برای فرزندانمان فراهم می‌کنیم و دوست داریم که بهترین‌ها را برای آنها فراهم شود فراموش نکنیم که در رأس این لیست و ملزومات برای تربیت سالم، داشتن خواهر و برادر است پس فرزندان خود را از خواهر و برادر محروم نکنیم.

اردبیلی یادآور شد: این تصمیم امروز ما است که می‌تواند کیفیت بالاتر زندگی، سلامت روحی و روانی بالاتر، کیفیت سالمندی بهتر، امید به زندگی بیشتر، غنی و صمیمیت و گرمای بیشتر در خانواده‌ها را برای ما به ارمغان آورد و البته این تصمیم زیبای ما وضعیت جمعیت و آینده کشورمان را هم نجات خواهد داد.

در پایان این نشست مجازی که به مناسبت روز ملی جمعیت به همت دانشگاه پیام نور گناوه برگزار شد کارشناس برنامه به سوالات شرکت کنندگان پاسخ داد.

کد خبر 5209425

منبع: مهر

کلیدواژه: گناوه دانشگاه پیام نور مریم اردبیلی فرزند آوری ویروس کرونا روز قدس بوشهر روز جهانی قدس آمار کرونا کرمانشاه واکسن کرونا گرگان شیوع کرونا اردبیل فلسطین انتخابات 1400 عکس استانها عید سعید فطر خانواده های چند فرزند کمال گرایی افراطی مشکلات اقتصادی تعداد فرزندان خانواده ها نرخ جایگزینی تعداد فرزند فرزند آوری نرخ باروری کشور ما تک فرزندی تک فرزند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۷۲۹۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!

عباس عبدی در اعتماد نوشت: چرا عده‌ای با علوم اجتماعی و انسانی به شدت دشمن هستند؟ گروهی که در مرحله بعد نیز به شیوه‌های گوناگون با دانش پزشکی مخالفت می‌کنند. ریشه این مخالفت را باید در الزامات عقلانیت جدید و ترس سنت‌گرایان و به طور مشخص مستبدان و یا بنیادگرایان با این عقلانیت جست‌وجو کرد. ریاضیات و فیزیک کمتر دچار این وضعیت بوده‌اند. بشر از روزی که به مفهوم عدد پی برده دو به علاوه دو را چهار می‌داند و مخالفت با این گزاره ممکن نیست، یا آن اندازه به دور از عقل سلیم است که محلی برای مخالفت باقی نمی‌گذارد. ولی ماجرای جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی و انسانی و تا حدی پزشکی متفاوت است.

جامعه‌شناسی یکی از جدیدترین علوم است و اگر بخواهیم خیلی ساده و فشرده تعریف کنیم، بر این فرض استوار است که ریشه پدیده‌های اجتماعی در دنیای انسانی ما قرار دارد و به جای آنکه پدیده‌های اجتماعی را به چیزهایی مثل خشم خدایان اسطوره‌ای یا طبیعت نسبت بدهد، ریشه‌ها و علل را در مناسبات میان انسان‌ها جست‌وجو می‌کند. بر این اساس، جامعه‌شناسان معتقدند که جامعه در طول زمان و به تدریج و بر اثر کنش‌های متقابل انسانی شکل می‌گیرد یا به عبارت ساده‌تر، مجموعه انسان‌ها با هم جامعه را می‌سازند.

این فرض یا ایده معنایش این است که جامعه چنان نرم و شکل‌پذیر نیست که کسی یا کسانی بتوانند مثل موم هر جور که می‌خواهند آن را شکل بدهند. جامعه‌شناسی نشان می‌دهد که بسیاری از خواست‌ها و ذهنیت‌های صاحبان قدرت تحقق‌پذیر نیست؛ و چه بسا نتایج مترتب بر اعمال و رفتار آنان چیزی مغایر با اهداف مورد نظرشان شود. از این منظر علوم اجتماعی برای آنان در نقش جام جهان‌بین است در حالی که آنان هیچ علاقه‌ای به دیدن واقعیات این جام ندارند و به صورت پیش‌فرض آن‌ها را انکار می‌کنند.

جامعه‌شناسی چه پیامی دارد که تا این اندازه مورد نفرت و خشم چنین افراد و گروه‌هایی است؟ به نظرم از میان همه پیام‌ها دو جنبه از همه مهم‌تر است. یکی نگرش تاریخی و دیگری قائل بودن اعتبار برای عینیت اجتماعی و استقلال نسبی آن از اراده‌های فردی و حتی اثرگذاری و جهت‌دهی آن بر اراده است.

نگرش تاریخی یعنی اینکه پدیده‌های اجتماعی در زمان شکل می‌گیرند، رفته‌رفته جا می‌افتند و در طول زمان تغییر می‌کنند و در نهایت هم در زمانی مقرر نیز کاملا دگرگون می‌شوند و از میان می‌روند. این نگرش می‌گوید پدیده‌های اجتماعی ازلی و ابدی نیستند. عقاید مردم، سبک زندگی آن‌ها، سلیقه‌ها و گرایش‌ها و بسیاری از چیزها همواره در حال تغییر است و کسی یا کسانی نمی‌توانند یک قاعده تعیین کرده و از همگان بخواهند که بر اساس آن عمل کنند.

مثل اینکه قاعده‌ای بگذارند که همه باید یک نوع غذا بخورند. در جهان قدیم علوم اجتماعی به معنایی که امروز می‌شناسیم، چندان اهمیت نداشت. زیرا برای تبیین پدیده‌های اجتماعی به تقدیر یا خواست خدایان و مانند آن متوسل می‌شدند. مثلا درباره فقر معتقد بودند که این سرشت خلقت و طبیعت است که برای گروهی از مردم فقر را رقم زده و برای گروهی دیگر موقعیت بالا را. به تعبیر حافظ «بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی/ خون خوری‌گر طلب روزی ننهاده کنی…»

در چنین جامعه‌هایی تحولات بسیار آهسته و بطئی بود. تحرک اجتماعی، روابط میان فرهنگ‌ها و ساکنان مناطق گوناگون خیلی کم بود. بنا بر این کمتر عاملی در جامعه بود که در کوتاه یا حتی میان‌مدت دچار تحولات ریشه‌ای شود و اساسا پرسشی هم درباره تغییر پیش نمی‌آمد و اگر هم بود به تقدیر و سرنوشت و اموری از این نوع نسبت داده می‌شد. در حالی که در چند سده اخیر در اروپا و در ۱۵۰ سال اخیر در ایران تغییرات بسیار گسترده و تند بوده است.

کافی است تصویری چند بعدی از ایران در ۱۵۰.۱۰۰ و حتی ۵۰ سال پیش داشته باشیم و با تصویر مشابه امروز مقایسه کنیم، خواهیم دید که در چهار جهان به نسبت متفاوت قرار داریم. این واقعیت حتی در طول یک نسل نیز مشهود است. ما از چند دهه پیش، از یک جامعه روستایی با اقتصاد کشاورزی و خانواده‌های گسترده، افرادی کم‌سواد و بی‌سواد در فضایی غیرارتباطی وارد عصر صنعتی، شهری با خانواده‌های هسته‌ای یا تک‌عضوی، فناوری دیجیتال، مردم تحصیلکرده و با ارتباطات گسترده شده‌ایم. طبیعی است که هضم این حد از تغییرات برای خیلی‌ها سخت است.

یکی از نزدیکان از عذاب‌هایی که مادر پیرش می‌کشید تعریف می‌کند که با دیدن بی‌توجهی نوه‌ها به دین و نیز پوشیدن شلوارک و تاپ دختران در خانه جلوی برادران خودش چنان حرص و جوش می‌خورد که حد ندارد. یا از سفر رفتن آنان با دوستان‌شان، یا شادی‌ها و زندگی آنان را نمی‌تواند درک کند و تعابیری دیگر از آن‌ها در ذهن دارد. یا دیر ازدواج کردن یا اصلا ازدواج نکردن که مطلقا قابل فهم برای او نیست.

خوب این مادربزرگ دوست‌داشتنی کار چندانی نمی‌تواند انجام بدهد، ولی حکومت‌ها و صاحبان قدرت که نتوانند این تحولات را هضم و درک کنند و بخواهند مانع از تغییرات شوند یا حتی تغییراتی را برخلاف خواست عمومی ایجاد کنند، دچار شکست‌های فاحش می‌شوند، در حالی که دانش جامعه‌شناسی می‌تواند آنان را از این خبط‌های سیاستی دور دارد.

یکی از جالب‌ترین نمونه‌های آن اقدامات رضاشاه در مخالفت با حجاب و برداشتن آن از سر زنان بود. او به خیال یا ادعای خود می‌خواست جامعه را پیشرفته کند، لذا محصول تحولات جامعه مدرن که مشارکت زنان بود را با ریشه آن - که تحولات اقتصادی و اجتماعی است - اشتباه گرفت و جابه‌جا کرده و در سال ۱۳۱۴، اقدام به کشف حجاب اجباری کرد. در شرایطی که ایران هنوز در دوره ارباب‌رعیتی و خان‌خانی بود. غالب اقتصاد آن معیشتی و کشاورزی بود، طوایف هنوز یکه‌تاز بودند.

بی‌سوادی بالای ۸۰ درصد بود. بی‌سوادی زنان احتمالا بالای ۹۵ درصد بود، اشتغال صنعتی و اداری در حداقل‌های قابل تصور بود، شهرنشینی زیر ۲۵ درصد بود، نرخ‌زاد و ولد و نیز مرگ و میر بسیار بالا بود و هیچ نشانه‌ای از شاخص‌های جامعه مدرن در حد متعارف دیده نمی‌شد. او در چنین شرایطی مدعی آزاد کردن زنان بود!

در حالی که مردانش آزاد نبودند و در همان زمان نزدیک‌ترین همراهان سیاسی خود را یکی پس از دیگری در زندان می‌کشت یا بیرون از زندان مجبور به خودکشی می‌شدند. این سیاست به نحو دیگری نیز در حکومت محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت و نتیجه همه اینها را در جریان انقلاب دیدند و جالب اینکه در هر دو مورد سیاستمداران فهمیده‌ای بودند که آن‌ها را از این رفتارها منع می‌کردند.

اکنون نیز با مشکل مشابهی مواجه شده‌ایم؛ قانون فرزندآوری رویه دیگری از همین بی‌توجهی و دشمنی با علوم اجتماعی است. قانونی که با صرف هزینه‌های سرسام‌آور نه‌تنها به اهداف تعیین شده، نرسید که نتایج آن کاملا هم معکوس بوده که در یادداشت جداگانه‌ای با ریز جزییات اشاره کرده‌ام.

مورد مهم‌تر که هزینه‌های مادی، روانی، اجتماعی و سیاسی آن بسیار بیشتر است، نحوه مواجهه با مساله پوشش زنان است. تا حالا چند بار دست در این حفره کرده و گزیده شده‌اند و همچنان هم در حال تکرار آن هستند. توجه ندارند که نتایج منفی این سیاست‌ها بسیار زیان‌بار است. می‌خواهید بدانید که نتیجه چه خواهد شد؟

توماس پیکتی در کتاب «تاریخ کوتاه برابری» با تحلیلی دقیق از بی‌توجهی بلشویک‌ها در تقدیس روابط قدرت و یقین آنان به دانستن حقیقت؛ سرنوشت این حکومت را که مهد سوسیالیسم و منع مالکیت خصوصی و مظهر برابری بود را در پایان عمر ۷۳ ساله‌اش چنین ترسیم می‌کند: «روسیه در سده بیستم به کشوری بدل شد که مالکیت خصوصی را کاملا لغو کرده بود، [ولي] در آغاز سده بیست و یکم به پایتخت جهانی الیگارشی‌ها و نبود شفافیت مالی و بهشت‌های مالیاتی تبدیل شد.»

اگر در سال ۱۹۲۰ و یا حتی ۱۹۴۵ پس از تبدیل شدن اتحاد جماهیر شوروی به یکی از دو قطب جهان، کسی می‌گفت که فقط ۴۵ سال دیگر لازم است تا جامعه‌ای به نسبت مذهبی، همراه با سرمایه‌داری لجام‌گسیخته را در مناطق شوروی شاهد باشیم، اصحاب قدرت مسخره می‌کردند؛ ولی بودند کسانی که ادامه آن روند رسمی حکومت کمونیستی را غیرممکن می‌دانستند. امروز نه فقط یک الیگارشی فاسد سرمایه‌داری در آنجا هست، بلکه افراطی‌ترین مذهبی‌های جهان نیز در گوشه و کنار آن امپراتوری عجیب ریشه دوانده و حتی خودشان را هم از تبعات فاجعه‌بار این افراط‌گری بی‌نصیب نگذاشته‌اند.

کشورهای کمونیستی می‌خواستند جامعه‌ای بسازند که همه انسان‌ها مطابق با قاعده‌ای که حکومت می‌گوید فکر و تحلیل کنند، غذا بخورند، لباس بپوشند، یکسان ببینند و… حتی برای اینکه چه کسی با چه کسی ازدواج کند از حزب کمونیست مجوز بگیرند. اسلاونکا دراکولیچ نویسنده و متفکر کروات در کتاب «کمونیسم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم» می‌نویسد: «اگر زنی لباس زیبا می‌پوشید عنصر مشکوکی به حساب می‌آمد که گاهی حتی لازم بود درباره‌اش تحقیق شود.

اعضای حزب کمونیست در یوگسلاوی تا سال‌ها بعد از جنگ هم اگر می‌خواستند با زنی ازدواج کنند که ظاهر مشکوکش به وضوح بر اصل و نسب «بورژوایی» او دلالت می‌کرد، می‌بایست رسما از حزب درخواست مجوز می‌کردند». (ص ۴۹)

امروز نه از یوگسلاوی نشانی مانده و نه از آن حزب کمونیست صادرکننده مجوز ازدواج؛ چنان که از شوروی و حزب کمونیستش هم نشانی نمانده، اما جامعه‌ای بسیار متفاوت به جا مانده است. البته یک چیز دیگر هم به جا مانده و آن قضاوتی است که درباره آن سیاست‌ها ابراز می‌شود. قضاوتی همراه با خوارشماری و نفرتی که در مورد این رفتارها و آن ایده‌ها وجود دارد.

بی‌توجهی به رویکردهای جامعه‌شناسانه هزینه سنگینی است که پرداخت خواهد شد. فریب کلاه‌برداران گندم‌نمای جو فروش را نخورید.

دیگر خبرها

  •  سومین دوره ملی مهارت‌های زندگی و بالندگی فرزندان دانش‌آموز به کار خود پایان داد
  • جدال محمدرضا گرایی و سعید اسماعیلی؛ قهرمان المپیک به پاریس می‌رود یا پدیده فرنگی؟
  • تاثیر فرهنگ ‌بر سلامت خانواده ‌
  • تاثیر فرهنگ فرهنگ ‌بر سلامت خانواده ‌
  • تجلیل از ۲۹ زوج دهه شصتی در قزوین
  • درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار می‌کنند!
  • تکریم فرزندان مستقل بهزیستی در البرز
  • سندروم «مسئله با پدر» در کمین دختران
  • زندگی با چندفرزند لذت بخش است
  • نقش مهم حمایت والدین در سلامت روانی و احساسی فرزندان