مراسم گل غلتان، رسم 100 ساله مردم مهریز در فصل بهار
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۸۱۴۹۵
به گزارش خبرنگار فارس در مهریز، فصل گل و گلاب که میشود به جزء رفتن به باغ و لذت بردن از طبیعت و استشمام بوی گل محمدی خانوادههای که نوزادان تازه متولد شده دارند. مشغول جمع آوری گل محمدی می شوند.
اولین سال تولد فرزند که همزمان با فصل بهار باشد چند نفر از زنان فامیل برای چیدن گلهای محمدی در ابتدای صبح به باغهای شهرستان مهریز رفته و با صلوات و شعرخوانی گل های محمدی را میچینند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اعضای خانواده به کمک همسایگان و کسانی میخواهند فرزند دار شوند گلهای چیده شده را پرپر میکنند؛ نوزاد را بعد از حمام و غسل در پارچهای سفیدرنگی که گلهای محمدی در میان آن ریخته شده است میغلتاند.
این مراسم بیشتر از سوی بانوان که نسبت نزدیک با نوزاد دارند مانند مادر، خاله، عمه و مادربزرگ انجام میشود و این چهار بانو به نیت تبرک و تیمم نوزاد، اطراف پارچه حاوی گل های محمدی را گرفته و با ذکر نام پنجتن آل عبا و ختم صلوات آرزوی سلامتی و صحت برای کودک این آئین را انجام میدهند.
در باور اهالی مردم مهریز غلتانیدن بدن نوزاد در میان گل محمدی سبب طراوت شادابی و دور ماندن از بیماریهای مختلف میشود.
همچنین طراوت گل برگ های محمدی از پوست و بدن نوزاد محافظ و کودک را خوش رو و سرزنده نگاه می دارد و حساسیت های فصلی را از نوزاد دور می کند.
این مراسم به صورت مهمانی برگزار و همه اهالی محله دعوت میشوند و حاجتهای معنوی و مادی خود را از خداوند متعال درخواست میکنند که امسال به دلیل شیوع کرونا با تعداد نفرات کمتر و با رعایت کامل شیوه نامه های بهداشتی به صورت محدود برگزار شد.
انتهای پیام/چ
منبع: فارس
کلیدواژه: شهرستان مهریز استان یزد خبرگزاری فارس مراسم گل غلتان نوزاد فصل بهار گل های محمدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۸۱۴۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت ترسناک مبارزه زن ۶۰ ساله و خرس در پیرانشهر +تصویر دلخراش
زن ۶۰ساله برای چیدن گیاهان دارویی راهی ارتفاعات شهرستان پیرانشهر رفته بود، هدف حمله خرس قرار گرفت اما به طرز معجزهآسایی از این جدال هولناک جان سالم به در برد.
این حادثه سهشنبه ۲۸ فروردین رخ داد. آن روز زنی ۶۰ساله به نام ازیزه به همراه شوهرش برای تفریح و چیدن گیاهان دارویی راهی ارتفاعات روستای «گرگول» پیرانشهر در آذربایجان غربی شده بودند که این حادثه رخ داد.
ناصر ابراهیمیآذر، پسر ازیزه درباره این اتفاق به همشهری میگوید: روز سهشنبه ۲۸ فروردین ماه بود که مادر و پدرم برای تفریح و گردش از شهرمان نقده راهی روستای گرگول پیرانشهر شدند.
آنها صبح زود از خانه خارج شدند و در ارتفاعات روستای گرگول شروع به گشت و گذار کردند و گیاهان دارویی چیدند. بعد از مدتی پدرم از مادرم جدا شد و حدود ۳۰۰ – ۴۰۰ متر از هم فاصله گرفتند و او به سوی ارتفاعات رفت. مادرم نیز همان اطراف همچنان به گشت و گذار و چیدن گیاهان دارویی مشغول شد تا اینکه آن حادثه رخ داد.
حمله ناگهانی خرسوی ادامه داد: حوالی ساعت ۱۲، وقتی مادرم سرگرم چیدن گیاهان کوهی و گشت زدن در ارتفاعات بود، ناگهان خرس به سوی به او حمله کرد. خرسی که به گفته مادرم هیکلش چندین برابر او بود. آنطور که از زبان مادرم شنیدم، خرس از پشت یک صخره بیرون آمد و ناغافل به سوی مادرم رفت و به او حمله کرد. با چنگالش چندین بار به صورت مادرم ضربه زد و جراحات عمیقی در صورت، گوش و چشمش ایجاد و مادرم را بیحال کرد.
بعد هم با دندانهایش از شانه مادرم گرفت و حدود ۲۰ تا ۳۰ متر او را روی زمین کشید و با خود برد. اما هنوز هم نمیدانیم که چه اتفاقی افتاد که خرس از تصمیمش برای بردن مادرم منصرف شد و او را همانجا رها کرد و رفت. هر چه بود، باعث شد مادرم به طرز معجزهآسایی نجات پیدا کند.
درخواست کمکزن ۶۰ساله در جریان حمله خرس به شدت دچار جراحت و خوریزی شده بود. او که خود را از چنگال خرس رها یافته دید، همه توانش را جمع کرد تا با گوشیاش ماجرا را به همسرش اطلاع دهد.
پسرش میگوید: مادرم گوشی موبایلش را از جیبش درآورد و شانسی که آورد، آن نقطه آنتن داشت و به سرعت ارتباط برقرار شد و ماجرا را برای پدرم تعریف کرد. اما آنقدر ماجرا غیر قابل باور بود که پدر فکر کرد یک شوخی است. به همین دلیل به آرامی به سوی مادرم برگشت اما وقتی مادر را زخمی و بی رمق دید، وحشتزده او را به ماشین منتقل کرد و به یکی از بیمارستانهای نقده برد.
به گفته پسر ازیزه در بیمارستان با دیدن صورت زخمی و خونی آزیزه، پزشکان سریعا او را به اتاق عمل بردند و بینی شکستهاش را عمل کردند، صورتش را بخیه زدند و جراحاتش را پانسمان کردند.
پسر ازیزه ادامه میدهد: بعد از عمل جراحی بر روی مادرم منتظر هستیم تا ببینیم که چشمش چقدر آسیب دیده است. به غیر از چشم، صورت و بدن مادرم نیز به شدت زخمی شده و او همچنان در بیمارستان است تا به طور کامل بهبود یابد.