Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-25@05:49:28 GMT

زندگی در کوهستان بعد از قتل پدر

تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۱۸۶۳۵

زندگی در کوهستان بعد از قتل پدر

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، عصر نخستین روز شهریور سال ۹۸ پسر جوانی پدرش را که با شلیک گلوله مجروح شده بود به بیمارستان منتقل کرد. مرد میانسال بلافاصله در بیمارستان بستری و تحت درمان قرار گرفت، اما شدت جراحت و خونریزی مرگ او را رقم زد.

پسر جوان در تحقیقات گفت: پدرم برای گذاشتن کیسه زباله از خانه خارج شد، چند لحظه‌ای از رفتن او نگذشته بود که صدای تیراندازی و به‌دنبال آن فریاد به گوشم رسید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فوراً خودم را به بیرون ازخانه رساندم و پدرم را در حالی که خونین در کنار سطل زباله روی زمین افتاده بود دیدم. چون سر ظهر بود و کسی در خیابان نبود، نمی‌دانم چه کسی این کار را انجام داده، سریع او را به بیمارستان منتقل کردم.

در حالی که مرگ این روانپزشک با شلیک گلوله از سوی مأموران کلانتری به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد، پسر جوان به بهانه‌ای از بیمارستان خارج و متواری شد.

با اعلام این خبر، بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی خانه مقتول در خیابان یخچال شدند. در مقابل خانه، آثاری از شلیک گلوله و درگیری مشاهده نشد. اما زمانی که مأموران پا به خانه مرد میانسال گذاشتند، مدارکی به‌دست آمد که احتمال قتل خانوادگی را قوت بخشید. آثار شلیک گلوله روی در، لکه‌های خون پشت در خروجی خانه و آثار درگیری نشان از آن داشت که قتل در مقابل در خروجی آپارتمان رخ داده است.

بیشتر بخوانید:

درگیری مرگبار دو برادر سر میز شام

جنایت خانوادگی
بدین ترتیب کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به تحقیق از اعضای خانواده مقتول پرداختند. پسر کوچک مقتول در تحقیقات از درگیری پدر و برادرش صحبت به میان آورد، اما این را که چه کسی به پدرش شلیک کرده، بیان نکرد. همسر مقتول نیز مدعی بود که برای شرکت در مراسم ختم مادرش خانه را ترک کرده و از وقوع جنایت بی‌خبر بوده است.

با کنار هم قرار دادن مدارک و شواهدی که در تحقیقات به‌دست آمد، مشخص شد عامل این جنایت، پسر مقتول به‌نام شهرام بوده است.

با مشخص شدن هویت عامل جنایت، تحقیقات برای دستگیری شهرام ادامه یافت. اما هیچ رد و سرنخی از پسر ۳۰ ساله به‌دست نیامد. تا اینکه با گذشت ۲۰ ماه از قتل دکتر روانپزشک، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت مطلع شدند که شهرام هر چند وقت یکبار مخفیانه به دیدن خانواده‌اش رفته و با آن‌ها دیدار می‌کند.

با مشخص شدن این موضوع و هماهنگی با بازپرس حبیب‌الله صادقی، کارآگاهان جنایی راهی خانه مقتول شده و محل را به‌صورت نامحسوس زیر نظر گرفتند.

دستگیری هنگام فرار
با گذشت چند روز کارآگاهان جنایی، متوجه شدند که شهرام شبانه وارد خانه شده است. بررسی‌ها برای دستگیری او آغاز شد، اما متهم که ازحضور مأموران با خبر شده بود، از طریق پشت بام اقدام به فرار کرد.

بدین ترتیب تعقیب و گریز شروع شد و شهرام با رساندن خود به خیابان از یک موتور سوار خواست تا او را سوار کند. اما راکب موتورسیکلت پس از طی مسافتی زمانی که متوجه شد مأموران در تعقیب مسافرش هستند، موتور را متوقف و او را پیاده کرد. متهم که مأموران را همچنان در تعقیب خود می‌دید، ناگهان متوجه خودروی پرایدی شد که راننده‌اش برای باز کردن در پارکینگ پیاده شده بود، اما همسرش داخل ماشین نشسته بود. متهم قصد داشت سوار پراید شود و فرار کند، اما زن جوان بسرعت سوئیچ خودرو را برداشت و در همین فاصله مأموران نیز خود را به متهم رسانده و او را دستگیر کردند.

وی پس از دستگیری به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت: با پدرم اختلاف داشتم روز حادثه بعد از خوردن غذا، با هم دعوایمان شد. می‌دانستم اسلحه پدرم کجاست، به سراغ آن رفته و به سمت پدرم نشانه گرفتم. پدرم با دیدن اسلحه به سمت در خروجی رفت تا فرار کند، اما من تیر را شلیک کردم. بعد از اصابت گلوله به پدرم پشیمان شدم و فوراً او را به بیمارستان رساندم، زمانی که متوجه مرگ او شدم از بیمارستان فرار کردم.

او در رابطه با ۲۰ ماه زندگی مخفیانه‌اش گفت: پدرم همیشه در خانه دلار نگهداری می‌کرد. من بعد از فرار از بیمارستان به خانه آمده و ۲۵ هزار دلار و مقداری پول نقد برداشتم و فرار کردم. چند ماهی در یکی از کوهستان‌های اطراف زندگی کردم. مدتی هم به باغ یکی از اقوام در شهریار رفتم. هر چند وقت یکبار هم به مادرم سر می‌زدم. تصور نمی‌کردم که پلیس از این ماجرا با خبر شود و بعد از این همه مدت دستگیر شوم. به دستور بازپرس جنایی، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و تحقیقات ادامه دارد.

منبع: ایران

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: اخبار حوادث قتل شلیک گلوله

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۱۸۶۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انکار عجیب یک قتل / قاتل می‌گوید مقتول زنده است

بیست و هشتم اسفند پارسال مردی به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن پسر ۲۴ ساله اش خبر داد. او گفت:پسرم فرهاد در آپارتمانش در غرب تهران به تنهایی زندگی می‌کرد، اما حالا ۴ روزی می‌شود که به طرز عجیبی ناپدید شده و هیچ کس از او خبر ندارد.

شروع تحقیقات

تحقیقات ماموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران زیر نظر قاضی غلامحسین صادق زاده، بازپرس شعبه هفتم دادسرا، آغاز شد و کارآگاهان در بررسی‌های اولیه دریافتند که یک روز پس از ناپدید شدن فرهاد، مبلغ ۴ میلیون تومان از حساب وی برداشت شده است.

بررسی تراکنش انجام شده نشان می‌داد که پول از یک مغازه تجهیزات پزشکی و لوازم آزمایشگاهی برداشت شده است. در ادامه مشخص شد که با این پول یک بشکه، ۲۲۰ لیتر اسید و دستکش خریداری شده است. بازبینی تصاویر دوربین مداربسته مغازه نیز حاکی از آن بود که این وسایل را دختری جوان خریداری کرده و بعد سوار بر خودروی ام وی ام شاسی بلند خود شده و آنجا را ترک کرده است. به جز دختر جوان، پسری هم سرنشین خودروی شاسی بلند بود که تصاویر هر دو در دوربین مداربسته ضبط شده بود.

سرنخ مهم

اطلاعات به دست آمده نشان می‌داد که فرهاد (جوان گمشده) احتمالا گرفتار سرنوشتی هولناک شده است. ماموران در ادامه دختر جوانی که با کارت فرهاد بانکی فرهاد اقدام به خرید کرده بود را شناسایی و بازداشت کردند. او که از دستگیری‌اش شوکه شده بود، گفت: فرهاد از دوستان نامزدم به نام شاهین بود. شاهین می‌گفت یک سال قبل از طریق معامله یک موتورسیکلت با فرهاد آشنا شده و دوستی آنها ادامه داشت تا اینکه می‌خواستند باهم یک کافه راه اندازی کنند.

او ادامه داد: چند روز قبل، حدود ساعت ۴ صبح بود که شاهین با من تماس گرفت. پریشان و مضطرب بود. گفت بدبخت شده‌ام. وقتی پرسیدم چه شده؟ گفت که یک نفر را کشته است. هر چه از او پرسیدم چی شده و چه کسی را کشته؟ گفت که حضوری همه چیز را توضیح می‌دهد. او کمی بعد به دنبال من آمد، اما این بار مدعی شد که دروغ گفته است. او می‌گفت که دروغش یک چالش اینستاگرامی بوده و فقط می‌خواسته مرا امتحان کند.

لکه‌های خون مقتول

دختر جوان در رابطه با خرید بشکه و اسید نیز گفت: آن روز شاهین گفت برای یکی از مشتری‌هایش وسایل می‌خواهد و وقتی به مغازه مورد نظر رفتیم، یک کارت بانکی به من داد و خواست که خرید را من انجام بدهم. بعد هم وسایل را به خانه‌ای درغرب تهران بردیم که مدعی بود خانه مشتری‌اش است. اما زمانی که به آنجا رسیدیم، من مقابل خانه منتظر ماندم و شاهین وسایل را به تنهایی به آپارتمان مورد نظرش برد. یک ربع که گذشت، شاهین ناراحت و نگران آمد. عرق کرده بود و حال خوبی نداشت. از او پرسیدم چرا آنقدر پریشانی، که گفت ساختمان آسانسور نداشته و خسته است.

دختر جوان مدعی بود که از سرنوشت فرهاد (پسر گمشده) هیچ خبری ندارد، اما نشانی‌ای که او از آپارتمان مورد نظر در غرب تهران داد، نشانی خانه فرهاد بود. ماموران در ادامه راهی آنجا شدند و بازرسی داخل خانه، آثار خون کشف شد و آزمایشات تخصصی نشان داد که آثار خون، متعلق به فرهاد (پسر گمشده) است.

سرنخ‌های به دست آمده، نشان می‌داد که فرهاد به قتل رسیده و شاهین در این ماجرا نقش دارد. این فرضیه وقتی جدی‌تر شد که کارآگاهان پلیس متوجه شدند شاهین چند روز قبل برای یکی از دوستانش به نام بهنام پیامک فرستاده و در آن نوشته: «بیل را خریدی؟»

از آنجا که احتمال می‌رفت شاهین و بهنام قصد دفن جسد را داشته‌اند، هر دوی آنها بازداشت شدند، اما شاهین منکر قتل شد و گفت که فرهاد (پسر گمشده) زنده است. او مدعی شد که فرهاد فردی را به قتل رسانده و از کشور گریخته و به ترکیه رفته است.

ادعای شاهین در حالی مطرح می‌شد که همدستش بهنام در بازجویی‌ها گفت: اواخر اسفند پارسال شاهین با من تماس گرفت و گفت یک نفر را کشته است. او از من خواست کمک کنم تا جسد را از خانه خارج کنم. همراه او به آپارتمانی در غرب تهران رفتم. جسد داخل بشکه بود و با اسید سوزانده شده بود. قرار بر این بود که من جسد را به خارج تهران ببرم و دفن کنم. طبق خواسته شاهین عمل کردم و به سمت لواسانات رفتم، اما زمانی که خواستم جسد سوخته را دفن کنم، ترسیدم. با خودم گفتم اگر کسی مرا ببیند، لو می‌روم و به همین دلیل بشکه را در همانجا رها کردم.

کشف جسد

هر چه تحقیقات پلیس جلو می‌رفت، ابعاد تازه‌ای از این پرونده جنایی فاش می‌شد. کارآگاهان در جریان بررسی‌ها متوجه شدند در نخستین روز فروردین امسال بشکه‌ای در زمین‌های کشاورزی لواسان کشف شده بود که جسد سوخته فردی داخل آن بود. بررسی‌های اولیه نشان می‌داد که جسد متعلق به پسری با سنی حدودا ۲۰ تا ۳۰ ساله است، اما با توجه به اینکه قابل شناسایی نبود، به پزشکی قانونی منتقل شده بود تا با آزمایش دی‌ان‌ای هویتش فاش شود.

با این اطلاعات دیگر شکی باقی نماند که جسد کشف شده در روز اول فروردین متعلق به فرهاد (پسر گمشده) است و قاتل نیز کسی جز شاهین نیست. در این شرایط او به همراه دوستش بهنام دستگیر شده و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

انکار عجیب

تکه‌های پازل که کنار هم قرار می‌گیرد، انگشت اتهام به سمت شاهین نشانه می‌رود، اما او عجیب‌ترین شکل ممکن است قتل را انکار می‌کند. اظهارات عجیب او را در ادامه می‌خوانید.

انگیزه ات از قتل چه بود؟

من کسی را نکشته‌ام!

اما همه شواهد نشان می‌دهد که قاتل هستی؟

بدشانسی آورده‌ام که همه شواهد علیه من است.

آن روز تو همراه نامزدت رفتی بشکه، اسید و ... خریدی. آن هم با کارت عابربانک فرهاد. این را که قبول داری؟

فرهاد (جوان گمشده) رفیقم بود و من هر کاری به خاطر رفیقم انجام می‌دهم. به من گفت برو این وسایل را با کارت من بخر و من هم رفتم خریدم. بعد هم بردم به دستش رساندم.

چرا از تو خواست این وسایل را بخری؟

چون یک نفر را کشته بود و می‌خواست از شر جسدش رها شود.

اما همه شواهد نشان می‌دهد که خودش مقتول است. خونی که در خانه‌اش پیدا شده متعلق به خودش است نه فرد دیگری؟

واقعا؟! چطور ممکنه؟ من فکر می‌کردم فرهاد تا الان به ترکیه رسیده است. آخرین بار که دیدمش گفت یک نفر را کشته و می‌خواهد به ترکیه فرارکند. حالا شما می‌گویید خودش کشته شده است؟ چه دنیای عجیبی داریم ما. طرف قاتل بوده بعد شده مقتول. شاید از طرف همان فردی که فرهاد جانش را گرفته، به سراغش رفته‌اند و او را به قتل رسانده‌اند.

به تو گفته بود یک نفر را کشته است؟

بله. اواخر پارسال به من زنگ زد و خیلی پریشان بود. او گفت یک نفر را کشته است و از من کمک خواست. بعد گفت به برادرم بگو که من از ایران فرار می‌کنم و به ترکیه می‌روم. من هم برای برادرش پیامک فرستادم و گفتم که فرهاد به ترکیه رفته.

چرا از تو خواست بشکه بخری؟

نمی‌دانم. شاید می‌خواست جسد فردی را که کشته بود داخلش مخفی کند.

اما تو نزد دختر موردعلاقه ات هم اعتراف کردی که یک نفر را کشته ای؟

نه. آن روز قصد شوخی با نیوشا را داشتم. یک جور چالش اینستاگرامی بود. می‌گفت به دخترموردعلاقه تان زنگ بزنید و بگویید یک نفر را کشته اید. آن هم در زمانی که او در خواب است. بعد ببینید آیا دوستتان دارد که پای شما بایستد؟ اگر ارتباطش را قطع کند پس نباید به خواستگاری اش بروید، اما اگر خواست ادامه بدهد پس حتما او را به عنوان شریک زندگیتان انتخاب کنید!

اما دوستت بهنام هم اعتراف کرده که تو فرهاد را به قتل رسانده‌ای و بعد از او خواستی در جابه جایی جسد کمکت کند. حتی روز حادثه خودت او را به خانه مقتول بردی و جسد را نشانش دادی؟

اشتباه شده است! من بیگناهم!

منبع: همشهری آنلاین

tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) عجیب‌ترین موجودات دریایی جهان؛ از شیطان دریایی تا ماهی خون‌آشام! حقایقی عجیب درباره اژد‌های کومودو؛ از بچه‌داری بدون جفت‌گیری تا شنیدن بوی خون از ۴ کیلومتری! چه کسی لباس را اختراع کرد؛ آیا انسان‌های اولیه همیشه لخت بودند؟ اولین قتل در جهان چگونه اتفاق افتاد؟!

دیگر خبرها

  • فوت یک جوان در پی شلیک پلیس در بندرعباس
  • دلیل تجمع اعتراضی در مقابل فرمانداری بندرعباس چه بود؟
  • ماجرای تجمع اعتراضی در مقابل فرمانداری بندرعباس/ روایت خبرگزاری فارس
  • قتل هولناک پدر به دست دختر جوان | همکاری ۲ پسر در اجرای نقشه قتل | متهم: پدرم با زندگی من در خانه مجردی مخالف بود!
  • فوت یک جوان در پی شلیک پلیس در بندرعباس +اطلاعیه پلیس
  • فوت یک جوان در پی شلیک پلیس در بندرعباس + اطلاعیه مهم و فوری پلیس
  • آرتتا: پوچ جای پدرم است، از او درس زندگی می‌گیرم
  • جزئیات تازه از جنایت در برج ۲۰ طبقه کوهک / قتل مرد ثروتمند با ۳۷ ضربه چاقو
  • انکار عجیب یک قتل / قاتل می‌گوید مقتول زنده است
  • سبک زندگی دکتر مرندی به روایت دخترش | ساده‌زیستی را از پدر و مادر یاد گرفتیم