Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-25@11:51:58 GMT

شاهنامه اثر غیرقابل انکاری در دوران مشروطه دارد

تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۳۹۸۷۸

شاهنامه اثر غیرقابل انکاری در دوران مشروطه دارد

به گزارش عصر دوشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، نشست مجازی «روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی» ۲۷ اردیبهشت ماه با حضور چهره های ادبی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار شد.

دریا ارس سفیر ترکیه در ایران، پس از صحبت های غلامعلی حداد عادل، علی رواقی، نظام الدین زاهدی، عبدالغفور لیوال و بهادر عبدالله یف (قسمت اول نشست) بیان کرد: درباره فردوسی در داخل و خارج از ایران پژوهش های زیادی صورت گرفته است، به همین دلیل تکرار آنان فایده ای ندارد؛ بر این اساس من به نکات ترجمه این اثر در زبان ترکی اشاره ای کوتاه خواهم داشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اولین ترجمه منثور شاهنامه به درخواست سلطان مراد دوم و در قرن ۱۵ میلادی صورت گرفته است که نیمی از شاهنامه را در بر می گیرد.

وی افزود: ترجمه های دیگری هم در این زمینه بوده است که مثلا سومین ترجمه از آن مهدی متخلص به درویش حسن و به درخواست عثمان دوم در قرن ۱۷ صورت گرفته است؛ درویش حسن فقط توانسته است که یک سوم شاهنامه را ترجمه کند و ترجمه های دیگری هم (مانند ترجمه موجود در کتابخانه آنکارا) وجود دارند که مترجم آن مشخص نیست.

ترجمه کامل شاهنامه در زبان ترکی اثری است از پرکارترین متخصص این حوزه نعمت یلیدریم هیئت علمی دانشگاه ارزروم است که در دو جلد و بسیار موفق ترجمه شده است.

فردوسی آزادی و آزادی‌خواهی را ارج می دهد

آذرمیدخت صفوی سخنور بعدی این مراسم با این شعر از فردوسی آغاز کرد که

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد

خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای

خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر

وی ادامه داد: امروز ما در زمانی زندگی می کنیم که آغشته به زشتی و تاریکی است و نیاز به فکری مثبت و سالم داریم که ما را به جهان همدلی نزدیک سازد.

همانگونه که مولانا می سراید که از محبت تلخها شیرین شود/ از محبت مسها زرین شود/ از محبت دردها صافی شود/ از محبت دردها شافی شود/ از محبت مرده زنده می‌کنند/ از محبت شاه بنده می‌کنند.

صفوی بیان کرد: سراینده نام شاهان، شاهنامه، حکیم ابوالقاسم فردوسی از شاعران بزرگ و سترگ نه فقط ایران که جهان است که همت سرخورده ما را با بازمی گرداند و ما را به همدلی می کشاند.

رودابه و تهمینه و فریدون و ... برای ما الگوی انسانی کامل و انسان دوست هستند و فردوسی همواره تاکید می کند که انسان باید انسان دوستی باشد و سعی می کند از روی این شخصیت ها در دل ما برای انسان های دیگر محبت و عطوفت ایجاد کند.

وی با اشاره به شعر فردوسی گفت: بدو گفت کای پاک‌زاده پسر/ به مردی و دانش برآورده سر/ به من پادشاهی نهادست روی/ که رنگ رخم کرد همرنگ موی/ خم آورد بالای سرو سهی/ گل سرخ را داد رنگ بهی/ چو روز تو آمد جهاندار باش/ خردمند باش و بی‌آزار باش

نقش والای فردوسی نه حفظ زبان فارسی که حفظ هویت ایران و والاترین ویژگی های اخلاقی جامعه ایرانی یعنی کردار نیک و پندار نیک و گفتار نیک می باشد.

صفوی توضیح داد: فردوسی آزادی و آزادی‌خواهی را ارج می دهد و ایران را همیشه کشور آزادگان می داند و به استعاره سرو آزاد را به عنوان نماد آزادی فردی و اجتماعی به کار می برد و حرکت کاوه بر علیه ضحاک در حقیقت حرکت فردوسی است برعلیه استبداد.

ازان چرم کاهنگران پشت پای/ بپوشند هنگام زخم درای/ همان کاوه آن بر سر نیزه کرد/ همانگه ز بازار برخاست گرد/ خروشان همی رفت نیزه بدست/ که ای نامداران یزدان پرست/ کسی کاو هوای فریدون کند/ دل از بند ضحاک بیرون کند

وی افزود: پس فردوسی را باید یک شخصیت و الگوی نمادین علیه استبداد قلمداد کنیم که با بیان جنگ خشونت را ترویج نکرده و با بیان آن این پدیده را مزمت می کند و باید که از چنین شاعری به دلیل چنین رویکردی تقدیر و بزرگداشت ارائه کرد.

فردوسی الگوی بسیاری از شاعران پاکستانی بوده است

سلیم مظهر استاد زبان فارسی دانشگاه پنجاب پاکستان در ادامه با اشاره به اهمیت خوانش زبان فارسی بیان کرد: خواندن زبان فارسی صرفا در کلاس درس کافی نیست چرا که این زبان در طی قرن ها دو ملت را به هم نزدیک کرده و هنوز هم این پتانسیل را دارد و باید از آن بهره گرفت.

شاعران هر دو ملت در این مهم (نزدیک کردن دوملت به یکدیگر) نقش داشته اند که یکی از برجسته ترین آن ها فردوسی است و شاهنامه؛ قرن ها مردم این سرزمین (پاکستان) اشعار شاهنامه را خوانده اند و از نام فردوسی آگاهی داشته و حتی از وی تقلید و پیروی کرده اند.

مظهر خاطرنشان کرد: از جمله پرآوازه ترین این افراد علامه محمد اقبال شاعر ملی پاکستان است که بسیار از فردوسی تاثیر پذیرفته است.

شاهنامه وطن است

گلرخسار صفی آوا شاعر خلقی تاجیکستان دیگر سنخنور این مراسم بود که ضمن بیان خاطره‌ای از یکی از جلسات شعرخوانی خود بیان کرد: شاهنامه وطن است.

وی در ادامه به خواندن یکی از اشعار خود در رابطه با شاهنامه پرداخت که مضمون آن چنین بود که شاهنامه روح و وطن است، شاهنامه وطن بیمرگی و وطنی است که با شمشیر ربوده نمی شود؛ شاهنامه خرد است، ادب است و نفس است.

برای درک خرد باید از پهلوان‌پروری گذر کرد

محمد سرور مولایی عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی دیگر سخنور این مراسم بود که در ابتدای صحبت خویش بیان کرد: آنجا که فردوسی سروده است که سخن هر چه گویم همه گفته‌اند/ بر باغ دانش همه رفته‌اند مضمون متناسب با سخن گفتن از فردوسی دارد که آدم‌های زیادی درباره او و حکمت وی سخن گفته اند.

وی افزود: لقب حکیم شایسته ابوالقاسم فردوسی بوده است و سوال من این است که آیا می توان خوانشی حکیمانه از شاهنامه داشت؟

فردوسی شاهنامه را در یک نام و وجود و شخصیت خلاصه می کند که آن نام ایران است؛ ایرانی که دوران کودکی، نوجوانی، میانسالی و کهنسالی دارد و دوران اساطیری آن همان دوران زایش و بالندگی همین شخصیتی است که اسم ایران بر خود دارد. این دوران در شاهنامه دوران پلهوانی است که برای تثبیت ایران فعالیت می شود و تمام تصویر هویت ایران بر دوش پهلوانان است. شخصیت های پهلوانان در شاهنامه مستقل و جدای از شاهان است.

سرور مولایی متذکر شد: پیام فردوسی این بود که در دوران تاریخی است که ایران تثبیت شده  و بزرگمهر حکیم در شاهنامه با گشودن معماهای علمی نقش برجسته ای در این دوران دارد و گره ها را باز می کند؛ در دوران تاریخی خردمندان جلوه بیرونی ندارند و راس آنان شاه قرار دارد.

نکته مهم این است که تا زمانی که قهرمان پروری را دوست بداریم چندان خردمند نیستیم و تا زمانی که این تغییر صورت نگیرد پیام ضمنی فردوسی را درک نخواهیم کرد.

فردوسی بر تمامی شاعران پس از خود اثر گذارده است

باقر صدری نیا عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی آخرین سخنور این نشست بود که بیان کرد: در دورانی پس از فردوسی کمتر شاعری را می توان پیدا کرد که متاثر از شاهنامه نباشد و حتی در منظومه های عرفانی که شاعران بعدی پدید آورده اند از روایت های شاهنامه برای روایت های اخلاقی بهره گرفته اند.

وی ادامه داد: نکته ای که من می خواهم به آن بپردازم بهره گیری شاعران عهد مشروطه (به عنوان نمونه و تنها بخشی از شاعران پس از فردوسی) از داستان های اساطیری شاهنامه است.

در دوره مشروطه کمتر دیوانی پیدا می شود که متاثر از شاهنامه نباشد و از عناصر اسطوره ای آن بهره نگرفته باشد؛ شاعران این دوره متناسب با زمانه خود جهت القای اندیشه های سیاسی برای القای مفاهیم میهنی و شور وطن خواهی از اشعار شاهنامه استفاده کرده اند.

صدری نیا افزود: مثلا آنگاه که در صدد برانگیختن مردم بر ضد استبداد روزگار خود هستند از روایت کاوه و ضحاک بهره می گیرند تا این ضرورت را عینی تر نشان دهند؛ از جمله فرخی یزدی در چندین جا از این روایت بهره گرفته است. چنانچه می گوید: خونریزی ضحاک در این ملک فزون گشت/ کو کاوه که چرمی به سر چوب نماید/ کــو  دسـت تـوانـا کـه  بـه  گــلـزار  تـمـدن/ هر خار و خسی ریخته جاروب نماید/ ای شحنه بکش دست زمردم که در این شهر/ غیر از تو کسی نیست که آشوب نماید/ هــر کـس نـکـنـد تـکـیـه بـر افـکـار عـمـومی/ او را خـطــر حـادثـه مـغـلــوب نـمـایـد/ کو کاوه که چرمی به سر چوب بمالد

یا عارف قزوینی که در جای دیگری می گوید: نابود باد ظلم چو ضحاک مار دوش/ تا بود و هست کاوه حداد زنده باد/ دل خوش نیم ز خضر که خورد آب زندگی/ آن که او به خضر آب بقا داد زنده باد؛ مقصود این است که شاعران متناسب با مفهومی که در ذهن داشتند از روایت حماسی متناسبی اسفتاده کرده‌ند.

وی افزود: مثلا وقتی برصدد برانگیختن مردم بر علیه نفوذ استعمار روس و انگلیس هستند با توجه به شخصیت سلم و تور و در شاهنامه با ایرج در ماجرای فریدون و تقسیم قلمرو خود میان فرزندانش با توجه خصوصیات انگلیس و روس در تلقی مردم و واقعیت تاریخی روس اظهار نظر کرده اند و روس را تداوم تور و انگلیس را تدوم سلم تلقی کرده و از این طریق خواسته اند تا مکر و دغل بازی انگلیس و شخصیت فاقد عطوفت روس را به صورت عینی برای خوانندگان نشان دهند و در عین حال دشمنی روس و انگیس را ریشه دار نشان دهد.

همچنان که فرخی یزدی می سراید که

عید جم شد ای فریدون خو بت ایران پرست
مستبدی خوی ضحاکی است این خو نه ز دست

حالیا کز سلم و تور انگلیس و روس هست
ایرج ایران سراپا دستگیر و پای بست

به که از راه تمدن ترک بی مهری کنید
در ره مشروطه اقدام منوچهری کنید

در حقیقت این شاعران با استفاده از روایت های حماسی و اسطوره ای در حال مضمون آفرینی و نشان دادن ساختمان تصاویر خیالی خود و ایماج های شعری خود هستند؛ گرچه در این مورد شاعر تصنعی به سمت روایت های حماسی رفته اما می توان دلبستگی میهنی شاعر را دید؛ همچنان که فرخی یزدی سرده است که تا کیومرث بهار آمد و بنشست به تخت/ غنچه پوشیده چو هوشنگ زمردگون رخت

فرخی یزدی در جای دیگری هم می گوید:

این همان ایران که منزلگاه کیکاووس بود

خوابگاه داریوش و مامن سیروس بود

جای زال و رستم و گودرز و گیو و توس بود

نی چنین پامال جور اینگلیس و روس بود

این همه از بی حسی ماست که افسرده ایم

مردگان زنده بلکه زندگان مرده ایم

برچسب‌ها غلامعلی حداد عادل عبدالغفور لیوال پاکستان آموزش زبان فارسی شاهنامه فریدون فرهنگستان زبان و ادب فارسی بنیاد سعدی ابوالقاسم فردوسی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: غلامعلی حداد عادل عبدالغفور لیوال پاکستان غلامعلی حداد عادل عبدالغفور لیوال پاکستان آموزش زبان فارسی شاهنامه فریدون فرهنگستان زبان و ادب فارسی بنیاد سعدی ابوالقاسم فردوسی اخبار کنکور فرهنگستان زبان و ادب فارسی ابوالقاسم فردوسی زبان فارسی فرخی یزدی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۳۹۸۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«رضاخان را بهتر بشناسیم»

خبرگزاری مهر_ فرهنگ و ادب: چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ بود که رضا پهلوی به‌عنوان موسس سلسله پادشاهی پهلوی در ایران تاجگذاری کرد. حسین اصغری پژوهشگر تاریخ معاصر به این‌مناسبت یادداشتی با عنوان «رضا خان را بهتر بشناسیم» نوشته که برای شناخت بهتر و بی‌تعارف این‌چهره تاریخی نوشته شده است.

این‌یادداشت برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

مشروح این‌یادداشت را در ادامه می‌خوانیم؛

عبارت «زمان حال، طومار گذشته است که بسته شده تا به عمل درآید»، تعبیری است از ویل دورانت که نشان‌دهنده این حقیقت است «برای درک صحیح زمان حال، لازم است تاریخ و گذشته مورد بررسی و توجه قرار گیرد». نه تنها برای درک درست از وضعیت حال، بلکه برای تدوین نقشه راه برای آینده‌ای روشن نیز ضرورت دارد تا با نگاهی دقیق و موشکافانه به تاریخ، نقاط ضعف و تاریک عملکرد گذشته شناسایی شود و جهت رفع و جلوگیری از تکرار آن در آینده اقدامات لازم به عمل آید.

از جمله مواردی که ضرورت آشنایی و آگاهی نسبت به آن در جامعه احساس می‌شود، تاریخ معاصر ایران مخصوصاً دوران پهلوی است؛ اکنون که بیش از ۴۵ سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی می‌گذرد، یکی از پروژه‌های جدی دشمن که متأسفانه برخی از نتایج آن را در تحولات امروز جامعه شاهد هستیم مسئله تطهیر چهره رژیم پهلوی است؛ موضوعی که از طریق تحریف تاریخ، ذکر روایت نادرست یا کتمان حقایقی از آن دوران در دستور کار دشمنان قرار دارد. نسل جوان امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد تا با تاریخ معاصر خود مخصوصاً تاریخ یکصد سال گذشته ایران آشنا شود؛ وقتی در تجمعات اعتراضی، شعار «رضاخان روحت شاد» از زبان نسل جوان شنیده می‌شود اولین نکته‌ای که به ذهن خطور می‌کند این است که «این افراد نسبت به تاریخ معاصر خود بی‌اطلاع هستند».

بررسی دوران ۵۷ ساله‌ای که پهلوی (رضاخان و محمدرضا) قدرت را در اختیار داشتند از جنبه‌های متعددی ممکن است اما در این نوشتار به دنبال این هستیم که تنها گوشه‌ای از پازل بسیار بزرگ رژیم پهلوی را از منظر ناظران خارجی بررسی کنیم و در همین راستا، توجه خود را به دوران رضاخان معطوف می‌کنیم.

افرادی که در اعتراضات شعار می‌دادند «مرگ بر دیکتاتور» و «رضاشاه روحت شاد» آیا می‌دانند که میلسپو [مستشار مالی آمریکایی] در کتاب خود که در سال ۱۳۲۵. ش منتشر شده، فضای جامعه ایران دوره رضاخان را سرشار از ترس و وحشت توصیف کرده است؟ او می‌نویسد: رضاشاه «هزاران نفر را حبس کرده و صدها نفر را کشته بود و بعضی‌ها را با دست‌های خود به قتل رسانده بود» و در نتیجه این حکومت وحشت «بر دل مردم ترس افتاده بود، به کسی نمی‌شد اعتماد کرد و احدی جرأت اعتراض یا انتقاد نداشت».

آیا از جنایاتی که ارتش رضاخان در حق ملت مظلوم ایران مرتکب شد خبر دارند؟ ویلیام داگلاس [قاضی ایالات متحده] در کتاب «سرزمین شگفت‌انگیز و مردمی مهربان و دوست‌داشتنی» از دیدار خود با فردی نام می‌برد که ارتش رضاخان به محل زندگی آن‌ها حمله کرده، جوانان آن‌ها را کشته، چندین هزار گوسفند و بز و چندصد گاو و ده‌ها اسب آن‌ها را غارت کرده‌اند، خان‌های آن‌ها را اعدام و در جنایتی کم‌نظیر اسلحه خود را روی سر کودکان در گهواره‌ها گذاشته و مغز آن‌ها را متلاشی کرده‌اند.

داگلاس در همین کتاب، روایت دیدار خود با پیرمرد قشقایی را بیان می‌کند که گفته بود «ما می‌توانیم ارتش را به‌خاطر برخی از این چیزها ببخشیم و با آن‌ها در آرامش زندگی کنیم؛ اما یک چیز وجود دارد که ما هرگز نمی‌توانیم آن را ببخشیم». آن مورد چه بود؟ اینکه سروانی از ارتش رضاخان روزانه مأمورانی را می‌فرستاد تا ۲ لیتر شیر تازه مادران را از زنان شیرده طایفه جمع کنند و به توله سگ‌های او بدهند! شدت زجرآور بودن این واقعه زمانی روشن می‌شود که بدانیم «سوگند به شیر مادر» یکی از مقدس‌ترین سوگندها در بین قشقایی‌ها بوده است.

آیا نسل جوانی که غبطه دوران رضاخان را می‌خورد می‌داند که جان گونتر [جهانگرد آمریکایی] در توصیف رضاخان و شرایطی که او حاکم کرده بود معتقد است که حتی سگ‌ها هم از قساوت او بی‌نصیب نبودند: «وقتی شاه در سفر است (که البته بی‌وقفه در سفر است)، در هر روستا و قریه‌ای که شب در آن منزل می‌کند، سگ‌ها را می‌کشند؛ زیرا او خواب سبکی دارد و هر صدایی او را پریشان می‌کند».

به عنوان مورد آخر، اشاره‌ای کنم به برخی از مواردی که سر ریدر بولارد (وزیر و سفیر بریتانیا در ایران) در کتاب خود به آن پرداخته است و شامل برخی از اقدامات رضاخان در دوران حکومتش می‌شود؛ این موارد دیگر چیزی نیست که طرفداران پهلوی بتوانند ادعا کنند اتهامی است که از طرف مخالفان پهلوی به رضاخان نسبت داده شده است؛ چرا که آن‌ها را انگلستانی روایت کرده که خودش رضاخان را به قدرت رساند و پس از چند سال، این مهره خود را تغییر داد و پسرش را جایگزین او کرد. اکنون به برخی از این موارد اشاره می‌شود:

- شاه در انتخابات مداخله می‌کرد و مجلس آلت دستش بود.

- روزنامه‌هایی که اجازه فعالیت می‌یافتند، جرأت گفتن یک کلمه علیه او یا سیاستش را نداشته‌اند.

- او ایرانیان را با اعمال خشونت تحقیر می‌کرد

- شاه عده‌ای از ایرانیان برجسته را بدون محاکمه کشت؛ مثل مدرس و تیمورتاش

- تمام درآمدهای نفت را تحت کنترل خودش گرفت و البته بدون نیاز به تصویب کسی خرج تسلیحات کرد.

- وقتی او استعفا داد، در بودجه دولت کسری وجود داشت؛ درحالی‌که موجودی حساب شخصی او در بانک معادل ۶ میلیون پوند بود.

- شاه راه‌آهن پرهزینه‌ای را از محل درآمدهای جاری ساخت که نتیجه آن فقیر شدن طبقات کم‌درآمد ملت بود و سهم بی‌تناسبی از انحصارات دولتی بر روی شکر، چای، دخانیات و کبریت به آنان تحمیل می‌شد.

- مناطق گسترده‌ای از اراضی کشاورزی مرغوب را از راه مصادره تصاحب کرد.

- شاه در حالی‌که تعدادی قصر بی‌استفاده در تهران ساخت، در مورد تأمین آب لوله‌کشی هیچ کاری نکرد و گذاشت مردم تهیدست پایتختش حتی برای آب آشامیدنی محتاج جوی خیابان باقی بمانند.

روایات افراد خارجی از دوران رضاخان فراوان است؛ روایاتی در موضوعات مختلف از وضعیت معیشت و اقتصاد گرفته تا اوضاع برخورداری‌های عمومی از قبیل زیرساخت‌ها و اوضاع بهداشت و مواردی از این دست تا مسائل مربوط به آزادی و دیگر محورهای سیاسی اجتماعی اقتصادی نظامی که حاکی از دوران خفقان و تاریک رژیم پهلوی است که رضاخان برای این ملت مظلوم به ارمغان آورد. اگر نسل جوان از تاریخ خود و اتفاقاتی که بر جامعه او گذشته است بی‌خبر باشد ناخواسته به مهره‌ای تبدیل می‌شود که در جهت تأمین منافع اجانب ایفای نقش می‌کند و عاقبتی جز گرفتاری و دچار شن به مصائب همان دوران سیاه گذشته را در پی ندارد؛ چقدر این جمله دقیق و پرمعناست: «ملتی که تاریخ نداند، محکوم به تکرار است».

کد خبر 6086340 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (6 اردیبهشت)
  • برگزاری جشنواره منطقه‌ای شعر تمداربیت دراردل
  • روایتی از پیشتازی نصف‌جهان و اهالی آن در عرصه شعر و ادبیات
  • همایش بین‌المللی شعر عربی رضوی در هویزه برگزار می‌شود
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (5 اردیبهشت)
  • «رضاخان را بهتر بشناسیم»
  • چرا زبان شکسپیر محو شد، اما سعدی نه؟ | زنجیره‌های پیوستگی زبان فارسی!
  • شاعران ۱۰ کشور به جشنواره شعر رضوی ترکی می‌آیند
  • تقی زاده از برلین کاندیدای مجلس ایران و توسط مردم انتخاب شد / نجات ایران و جهان اندیشه روشنفکران تبعیدی عصر مشروطه
  • تقی زاده از برلین کاندیدای مجلس و توسط مردم انتخاب شد / نجات ایران و جهان اندیشه روشنفکران تبعیدی عصر مشروطه