بلایی که خشایار بر سر گلابی آورد!
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۴۳۱۶۴
یادداشت- مجتبی احمدی: دبیر سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا
اصولا درخشش یک بازیگر در هر اثر نمایشی چه در سینما و تئاتر و چه در قاب جادویی تلویزیون به فاکتور های متفاوتی مرتبط می شود بدیهی است که بازیگر تنها بر اساس توانمندی، استعداد و خلاقیت های شخصی اش نمی تواند بیش از یک نقش معمولی را خلق کند. پر واضح است که تمام نقش های ماندگار سینما و مدیوم های دیگر نمایشی محصول فاکتور های متفاوتی چون؛
«فیلمنامه و سوژه اثر»
«نوع روایت قصه »
«شخصیت پردازی و قدرت و رمق کاراکترها »
«کارگردانی»
«میدان داری نقش و چگالی موقعیت های موثر برای دیده شدن زوایای کاراکتر در اثر »
«بازیگران مکمل و مراودات کاراکترها»
و آیتم های مهم موثر دیگری چون: «تصویر»، «صدا»، «موسیقی»، «طراحی لباس» و «صحنه» و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بارها شنیده ایم که بسیاری از بازیگران از فیلمنامه های تکراری می نالند و بسیاری دیگر معتقد هستند گروه تولید مرا برای نقش های موفق قبلی ام انتخاب می کند و باز از من توقع تکرار خودم را دارند، بعضی از بازیگران در برخی از نقش ها می مانند، بعضی از بازیگران توانمندی نمایش یک وجه از خودشان را دارند و اصولا در نقش های دیگر هم قالب جدیدی از آن ها نمی بینیم و در این شرایط است که بازیگران در آثار مختلف تکراری و برای تماشاگر خسته کننده و گاهی حتی آزاردهنده می شوند.
حمید لولایی در سال های اخیر نقش های متفاوتی را ایفا کرده است و بی تعارف باید گفت بازی در سریال «زیر آسمان شهر» نقطه عطف کارنامه این بازیگر طناز است که رگه هایی از این شخصیت نزدیک به تیپ در دیگر تجربه های او در سریال های تلویزیونی محسوس بود .
او که این روز ها در سریال بوتیمار نقش پدر خانواده گلابی را تجربه می کند مشخصا به دنبال تجربه ای جدید از بازیگری است چرا که نگاه جدی اش به لحظات مختلف نقش از شکل گیری کاراکتر تا ارتباط با دیگر شخصیت ها و حتی درآوردن ریزه کاری های شخصیت در تک تک سکانس ها واضح است و نمی توان نادیده گرفت لحظاتی را که نقش را خلق کرده و از آستین بیرون نیاورده است.
او در ایفای شخصیت گلابی کاراکتری چند بعدی و همراه با بالا و پایینی های موقعیت داستان را تجربه می کند و با ظرافت ویژه ای سعی دارد نقش را با حفظ راکورد در تمام لحظات سریال باکره و هیجان انگیز حفظ کند در حالیکه اصولا این رفتار در یک اثر طنز چندان ساده هم نیست به خصوص اینکه قرار است موقعیت های مفرح سریال حتی در لحظات اشتباه قهرمان هم برای تماشاگر لبخند به همراه بیاورد.
لولایی در چند سکانس از قسمت های اول تا چهارم و در لحظات مشترک بازی با مرجانه گلچین، شهاب عباسی و سپند امیر سلیمانی به راحتی در پلان های مختلف تغییر جنس بازی می دهد ، حس و تکنیک را تواما سوییچ می کند تا توانمندی هایش را به رخ بکشد و این مسئله نشان از کارگردانی با وسواس نجف زاده روی لحظات بازی بازیگران دارد.
سال ها است که در سریال های تلویزیونی شاهد این مسئله هستیم که تیم تولید با انتخاب بازیگران چهره، نقش و حتی شکل گیری کاراکتر در ارتباط با دیگر پارتنر ها را به بازیگر می سپارند و حداکثر چند نقش اصلی از وسواس کارگردان در هدایت و شکل گیری نقش سود می برند که شاید یکی از دلایل تکراری شدن بسیاری از بازی ها در مجموعه های نمایشی تلویزیون به همین نکته بر می گردد.
نجف زاده در دومین تجربه کارگردانی همراه با مهران مهام بیش از پیش به روایت ساده و روان از زندگی خانواده ای متوسط از سطح جامعه پرداخته و به دور از هر گونه درشت گویی های مرسوم و شلنگ تخته های بی ربط، در صدد نمایش برشی رئالیته از واقعیتی قابل لمس در گوشه ای از جامعه ای که همه با هم تجربه اش می کنیم، بوده است و به همین دلیل است که امروز تماشاگر با شخصیت ها همراه می شود، آن ها را باور می کند و در لحظات مختلف داستان با اشتباهات و رفتار های مختلف کاراکتر ها حس همزاد پنداری پیدا می کند می خندد اما به فکر فرو می رود که....
حمید لولایی در سریال بوتیمار اتفاقی متفاوت با همیشه را تجربه می کند چرا که نقش و جایگاه کاراکتر در دل قصه به اندازه کافی موقعیت کمدی و حتی لحظات تلخ و شیرین لازم را برای رنگ آمیزی یک نقش جذاب و دوست داشتنی را با خود به همراه دارد و حالا باید دید این تر و تازگی تا پایان کار با لولایی و سریال بوتیمار حفظ خواهد شد یا خیر.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: تئاتر تلویزیون خلاقیت بازی پدر خانواده جامعه رنگ آمیزی تئاتر تلویزیون موسیقی نمایش صحنه سینما سریال بازیگر فیلمنامه کارگردان تصویر صدا مهران مهام کاراکتر مرجانه گلچین حمید لولایی سپند امیر سلیمانی علیرضا نجف زاده بوتیمار زیر آسمان شهر نقش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۴۳۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک قصه خیالی به روایت فراری
داستان فصل دوم فراری، در ادامه فصل اول و دردهه۸۰ اتفاق میافتد. حسین رفیعی، بازیگر سریال فراری بهتازگی در مصاحبهای گفته است: این سریال که پیشتر در ۳۵قسمت طراحی شده بود به یک سریال ۴۰قسمتی تبدیل شده است. اواخر اسفند۱۴۰۲ تصویربرداری این سریال به پایان رسیده است و هماکنون درمرحله مونتاژ وصداگذاری است و به احتمال زیاد ابتدای تابستان یا پاییز۱۴۰۳روی آنتن برود. سریال فراری به تهیهکنندگی امیرمهدی پوروزیری و سجاد نصراللهینسب وکارگردانی امیر داسارگر است که احتمالا فصل سوم وچهارم خود راهم تولید خواهد کرد. بازیگرانی مثل هدایت هاشمی،نسرین بابایی،حسین رفیعی،بهار نوحیان، شهین تسلیمی، جواد خواجوی، مجید پتکی، شهروز آقاییپور، افشین آقایی و حسین اوجاقلو دراین مجموعه به ایفای نقش پرداختند.فراری به کجا رسیده؟
امیر داسارگر، کارگردان فراری درخصوص جزئیات فصل دوم به «جامجم» میگوید: بازیگران متعددی در این فصل به مجموعه اضافه شدند. شخصیت هادی که شخصیت اصلی است در فصل دوم با بازی زینالعابدین تقیپور نمایش داده میشود. این فصل دوران جوانی شخصیت اصلی است که در ادامه فصل یک خواهد بود.دراین فصل، مسجدی که در فصل اول ساختهاند جان میگیرد و هادی، محور فعالیتهای این مسجد میشود. همزمان، با مسائل مختلفی در زندگی شخصی و خانوادگی روبهرو میشود. لوکیشن فصل اول شمال کشور و فصل دوم، حاشیه تهران بود. داسارگر درخصوص قصه این مجموعه به نکته مهمی اشاره کرده و عنوان میکند: این را باید بهصورت جدی بگویم که قصه سریال فراری، کاملا خیالی است و ربطی به زندگی شهید صدرزاده ندارد. فقط برخی المانهای تاثیرگذار در زندگی شهدایی همچون شهید صدرزاده درسریال قید شده است. درست مثل مسجد که تاثیر بسیاری در زندگی شهید صدرزاده داشته است. در برخی خبرها به اشتباه قید شده که این سریال برگرفته از زندگی شهید صدرزاده است. اصلا چنین چیزی نیست و تنها همان المانهای تاثیرگذار در زندگی شهید را بیان کردهایم.
امیرمهدی پوروزیری، از تهیهکنندگان سریال فراری هم پیش از این گفته بود: سریال فراری درباره آدمهای مسئولیتپذیر است و موضوع آن به روایتی از دهه ۱۳۷۰ برمیگردد. قصه فراری از سال ۱۳۷۶ شروع میشود و بهمنظور تصویرسازی مرتبط با این دهه که دوره زمانی این سریال است، تیم طراحی دکور، زحمت بسیاری برای ساخت فضا کشید و برای اینکه فضا را به آن حالوهوا نزدیک کنیم پستولید سنگینی داشتیم. قهرمان این سریال یک نوجوان است که برای ایفای نقش او، بازیگری را انتخاب کردیم که نخستین تجربهاش هم هست، نام او در سریال هادی است. البته در ادامه مقاطع دیگری را غیر از دهه ۱۳۷۰ در سریال میبینیم و جوانی شخصیت اول سریال را هم داریم. بخشی از سریال هم درباره ورزش کشتی است. در تاریخ معاصر قهرمانان ما قهرمانان جنگی هستند و تصورمان همه قهرمانان دهه شصتی بودند. درصورتیکه این قهرمانی و نگاه قهرمانی در این سریال امتداد دارد. ما قهرمانان دهه هشتادی و نودی و قهرمانان امروزی را در سریال داریم. قهرمانانی که متولد بعد از انقلابند و نسل جدیدی از قهرمان را به مردم ما نشان خواهند داد.
از سریال مدد گرفتیم
پوروزیری همچنین گفته بود: در روزگاری هستیم که فکر میکنیم روزهای بدون قهرمان را میگذرانیم و توجه نمیکنیم چه قهرمانهایی کنارمان هستند. اتفاقی که برای گروه تولید این سریال افتاد، به نوعی یک عشق و دلبستگی بود که نمیتوان آن را یک ایده صرف دانست. واقعا میبینم که عوامل مجموعه، از این سریال مدد میگیرند. به همین دلیل باید گفت یک ایده ساده روزمره نیست و نمیتوان با آن ساده برخورد کرد. من این را از جنس عاشقی میدانم.وی ادامه داد: شخصیت هادی، روایتگر قصههای دلبستگی یک نوجوان متفاوت است که در مسیر قهرمانی جلو میرود و از یک جایی به بعد، دلبستگیاش با دلبستگی قهرمانی از نوع دیگر، جابهجا میشود. این مسأله بهشدت در فیلمنامه کار سختی بود که شخصیت اصلی یک امر عینی را با یک امر ذهنی جابهجا میکند و تلاشش این میشود که عالم را عوض کند. این مسأله بهسادگی قابل درک نیست و تفکیک آن کار بسیار سختی است. به نظرم فقط نمیتوان کودکونوجوان را مخاطب کار دانست، چون همه گروهها را در بر میگیرد. قصه با نوجوانی شروع میشود اما مخاطب آن، بزرگسالان و گروههای سنی دیگر هم هستند. شاید تفاوت آن با دیگر کارها این باشد که هادی را میتوان قصه دوران دانست تا روایتی از فرزندان این عصر را به تصویر بکشد. ممکن است برخی بگویند دیگر نسل امروز دنبال چنین روایتی نیست. باید گفت شخصیت هادی بهخوبی نشان میدهد فرزندان این دوران چگونه زندگی کردهاند. البته که مخاطب ما تنها نوجوانان نیستند اما درمجموع از این جهت میتوان کار برای نوجوانان را کار پرچالشی دانست. نوجوانان امروزی با همه محصولات روز روبهرو هستند و روایتگری برای آنها کار سختی است.
لزوم پرداختن به قصه یک نوجوان
حسین رفیعی، از بازیگران این مجموعه پیش از این درخصوص پرداختن به قصه یک نوجوان در این مجموعه به جامجم گفته بود: کودکان و نوجوانان امروزی در آپارتمان حبس هستند و سرشان در گوشی و تبلت است. فضای مجازی هم همین است که دهکده جهانی بزه را خلق میکند. یعنی به دنبال این هستند بچهها را با سندرمهای روحی ــ روانی بسیاری مواجه کنند و به جایی برسانند که در صورت لزوم از آنها بهرهکشی کنند. فضای مجازی شاید برای بچهها فرصت باشد اما بهدلیل اینکه در مدارس آموزش استفاده از فضای مجازی نداشتیم، نمیتوانیم بگوییم موثر بوده. ذات رسانهملی کار فرهنگی است.وی درخصوص نقشی که در سریال فراری دارد، میگوید: من در این مجموعه نقش یک دستیار کارگردان را بازی میکنم که بهدنبال بهتصویرکشیدن زندگی شخصیت هادی است. هادی مخالف بازیکردن در کار اوست. آقای بیگدلی که نقشش را بازی میکنم در تلاش برای راضیکردن اوست. تلاش میکنم پدرش را راضی کنم که هادی در فیلمم بازی کند. درعینحال، نقدی هم به برخی ستارهها کردم که بعد از مطرح شدن در سینما، به مردم توجه نمیکنند. تلاش کردم شخصیت واقعی خودم باشد و حالتهای کودکانه «فهفه» را دارم که همان سال ۷۷ با امیرحسین مدرس بازی میکردم.