ظرفیت مکتب فلسفی صدرالمتالهین در تمدن سازی نوین اسلامی
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۸۶۶۶۶
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام حیدر همتی مدیر مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع) در یادداشتی که به مناسبت سالروز بزرگداشت ملاصدرا در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است به جایگاه عقلانیت در معرفت دینی تمدن ساز حضرت آیت الله خامنهای اشاره میکند که متن یادداشت به شرح ذیل است:
از شاخصهای فکری آیت الله خامنهای اهتمام ایشان به روش عقلانی در گفتمان دینی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از همین رو از دیدگاه مقام معظم رهبری، یکی از مشکلات بزرگ در میان مسلمانان، عدم به کارگیری عقل و خرد خدادادی است، امری که سبب شده، خسارتهای مادی، معنوی، دنیوی و اخروی به بار آید و تشکیل امت بزرگ و واحد اسلامی، با اخلال مواجه شود.
ایشان دوری روحانیت غربی از عقلانیت و خردورزی را در دوره پیش از رنسانس، عامل اصلی پیدایش تمدن منحرف غربی دانستهاند هم چنین با اشاره به لزوم عقلانیت در امور اجرایی دین برخورد عقلانی را در مقابل برخورد با زور دانسته و کسانی را که در مسائل اخلاقی، دینی و عقیدتی به سرنیزه و زور تمسک میورزند را از عقل سالم محروم دانستهاند با این بیان که «مقوله دین دولتی، دین بخشنامهای و توصیه اخلاقی با زور سرنیزه، یک مقوله دیگر است.…آن کارها را نباید کرد و هیچ عاقلی نمی کند».
ایشان هم چنین حرکت آگاهانه بر پایه تعقل را در برابر اطاعت کورکورانه دانسته و اصل تعقل و تکامل عقلانی فرد جامعه را از کمالات انسانی وهم چنین یکی از اصول جامعه و نظام اسلامیای میداند که ملت آن خواهان استقلال در زندگی هستند با این بیان که «اگر یک ملت میخواهد مستقل زندگی بکند و کسانی که مصالح او را نمیخواهند در کار او دخالت نکنند؛ باید قدرت اندیشه داشته باشد، باید بفهمد و بیاندیشد، تا بتواند تصمیم بگیرد. به علاوه، یک انسان و یک جامعه انسانی، در صورتی به کمال انسانی نائل خواهد شد که نیروی اندیشهای را که خدا در نهاد انسان نهاده است بتواند استخراج کند و از آن بهره برداری نماید، لذا، اسلام به اطاعت کورکورانه مردم در ملت و نظام اسلامی قانع نیست، از مردم میخواهد تا بیاندیشند و مطالب و مسائل را خودشان بفهمند و حرکتی آگاهانه داشته باشند».
ظرفیت مکتب فلسفی صدرالمتالهین در تمدن سازی نوین اسلامی
ایشان، عقل معاش را بخش اصلی، حقیقی و نرم افزاری تمدن نوین اسلامی دانسته و در این باره میفرمایند: «تمدن نوین اسلامی در بخش اصلی، که همان متن زندگی است، چیزی است که در اصطلاح اسلامی به آن میگویند عقل معاش، که عرصه وسیعی است. در کتب حدیثیِ اصیل و مهم ما، ابوابی وجود دارد به نام «کتاب العشرة» آن کتاب العشرة درباره همین چیزهاست».
بی شک عقلانیت مفهومی اعم از روش فلسفی را در بردارد اما یکی از مصادیق آن را میتوان روش فلسفی دانست اهتمام به عقلانیت و روش فلسفی در تحلیل معارف دینی از شاخصههای معرفت دینی اکثر متفکران انقلاب اسلامی میتوان به شمار آورد هم چنان که برخی از جریانهای احیاگر دینی از جمله سید جمال الدین اسدآبادی بر لزوم احیای نگاه عقلانی به معارف دینی تاکید داشته اند.
ملاّصدرا عرفان محیالدین را به زبان عقل فلسفی مدون کرد
امام خمینی در جواب به سوال «حَسَنَیْن هیکل» که از ایشان میپرسد چه اندیشهها و اندیشمندانی بر شما تأثیرگذار بودهاند؟ میفرمایند: «در فلسفه: ملاّصدرا، از کتب اخبار: کافی، از فقه: جواهر» و نیز در دعوت گورباچف به اسلام، موضوع حکمت متعالیه صدرا و عرفان محیالدین را مطرح میکنند. آیت الله خامنهای درباره جایگاه فلسفه صدرایی گفته اند: «فلسفهی صدرایی - که خودِ او به حق آن را حکمت متعالیه نامیده- در هنگام پیدایشِ خود نقطهی اوج فلسفهی اسلامی تا زمان او، و ضربهای قاطع بر حملات تخریبیمسلکان و فلسفهستیزانِ دورانهای میانه اسلامی بوده است، … در فلسفه او از فاخرترین عناصر معرفت یعنی عقل منطقی و شهود عرفانی و وَحی قرآنی در کنار هم بهره گرفته شده و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانی و ذوق و مکاشفه عرفانی و تعبد و تدین و زهد و اُنس با کتاب و سنت با هم دخیل گشته…». و نیز میفرمایند: «امام «رضواناللهتعالیعلیه» چکیده و زبده مکتب ملاصدرا است، نه فقط در زمینهی فلسفیاش، در زمینهی عرفانی هم همینجور است».
هم چنین آیت الله خامنهای درباره ظرفیت مکتب فلسفی صدرالمتالهین در تمدن سازی نوین اسلامی میفرمایند: مکتب فلسفی صدرالمتالهین هم چون همه فلسفهها در محدوده ملیت و جغرافیا نمیگنجد و متعلق به همه انسانها و جامعهها است، همواره همه بشریت به یک چارچوب و استخوان بندی متقن عقلانی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند هیچ فرهنگ و تمدنی بدون چنین پایه مستحکمی و قابل قبولی نمیتواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمانینه روحی برساند و زندگی او را از هدفی متعالی برخوردار سازد و چنین است که به گمان ما فلسفه اسلامی به ویژه در اسلوب و محتوای حکمت صدرایی جای خالی خویش را در اندیشه انسان این روزگار میجوید و سرانجام آن را خواهد یافت و در آنجا برپا خواهد گشت.
گفته شده تأکید امام خمینی بر فلسفه ملاصدرا به جهت آن است که ملاّصدرا عرفان محیالدین را به زبان عقل فلسفی مدون کرد تا امکان تمدنسازی در آن بیشتر باشد.
کد خبر 5217822منبع: مهر
کلیدواژه: مقام معظم رهبری مقام معظم رهبری ملاصدرا یادداشت مقام معظم رهبری فلسفه فلسفه اسلامی فعالیت های قرآنی تخریب بقیع قرآن فلسطین قرآن کریم حوزه علمیه سازمان اوقاف و امور خیریه انتخابات 1400 رژیم صهیونیستی مسجد سازمان تبلیغات اسلامی دهه کرامت قبرستان بقیع آیت الله خامنه ای نوین اسلامی تمدن سازی هم چنین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۸۶۶۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علامه جعفری از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-سمانه نوری زاده قصری: علامه محمدتقی جعفری فیلسوف بزرگ و شهیری بود که در دوره حیاتش همیشه از شهرت فرار میکرد با این همه خداوند به او شهرت عطاء کرد. اما پس از درگذشت وی آنچنان که باید و شاید به آثار ایشان توجه کافی و وافی نشد. کارنامه فکری علامه جعفری، کارنامه پرمحصول مردی است که وجودش وقف دین و دانش بود. تلاش کرد حیات برای انسان تصویری منطقیتر بیابد و در وادی حیات معقول گام بگذارد. علامه با بیش از ۱۴۰ دانشمند بزرگ دنیا مباحثه داشت که مکاتباتش با «برتراند راسل»، یکی از فلاسفه غرب، شهرت بیشتری یافت که او علامه را «فیلسوف شرق» نامیده بود.
در میان ۱۰۰ اثر علمی به جا مانده از علامه جعفری، مجلدات زیادی از آن درباره «تفسیری تفصیلی بر نهجالبلاغه» است که نشان از اهتمام و علاقه جدی ایشان به امام علی (ع) و نهجالبلاغه دارد. بسیاری این تفسیر را یکی از گنجینههای بزرگ جهان علم و دانش و معنویت به شمار میآورند و بسیاری جلسات سخنرانی و شرح نهجالبلاغه او را به یاد دارند.
در این زمینه با منوچهر صدوقی سها داماد و از شاگردان علامه جعفری و عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه در رابطه با آرا و اندیشههای علامه جعفری به گفت وگو پرداخته ایم:
*در مورد کارنامه علمی استاد علامه جعفری مقداری برای مخاطبان جوان ما که شاید شناختی از استاد نداشته باشند توضیح دهید.
تحصیلات استاد علامه جعفری در رشتههای فقه و اصول است. اما آثار ایشان در این رشتهها کم و اغلب عرفانی و فلسفی بوده است. حوزهها در گذشته و حال بر فقه و اصول تکیه داشتهاند. ایشان در فقه به طور قطع مجتهد بودند. مرحوم بروجردی علامه جعفری را به عنوان حاکم شهر قرار داده بودند که حاکم شهر حتماً باید مجتهد مطلق باشد. مابقی آثارشان به غیر از عرفان، فلسفی است.
*چطور میتوان در تالیفات استاد علامه جعفری چندوجهی بودن ایشان را متوجه شویم؟
مقالهای برای بزرگداشت استاد علامهجعفری در روزهای پایانی عمرشان نوشته بودم که به گمانم ایشان را میتوان گفت که دنبال انسان شناسی بود و به عنوان انسانشناس معرفی کرد.
*تالیفات استاد علامه جعفری را چطور دسته بندی میکنید؟
در کتاب «حصال المجموع» بیشترین مسألهای که برای ایشان مطرح بود انسان و انسانیت است. ایشان تحصیلاتش را از تبریز شروع و ادبیات را به صورت موضوعی مطالعه کردند. در ادبیات عرب حجتی بودند زیرا از محضر مرحوم میرزا علی اکبر اهری در تبریز بهره برده بودند. ایشان میفرمودند از ابتدا که ادبیات و فقه و اصول میخواندم نظرم متوجه جهانشناسی بود. در حوزه سید عبدالحجت ایروانی در شهر تبریز شرح تجرید را خواندند و در ١٧سالگی به تهران میآمدند و در محضر آقا میرزا احمد آشتیانی منظومه و اسفار مطالعه میکنند.
در محضر شیخ محمدرضا تنکابنی فقه و اصول را فرا میگیرند و سپس به قم مشرف میشوند و در کنار فقه و اصول در محضر میرزا مهدی مازندرانی نیز حاضر میشوند. در سال ١٣٢١شمسی مشرف به نجف میشوند و در آنجا استاد فلسفه و مربی عرفانی ایشان شیخ مرتضی طالقانی است و در محضر شیخ صدرا بادکوبهای حاضر شدند و فیزیک جدید و ریاضی را نیز تحصیل کردند اما علامه هیچ گاه به این تحصیل اکتفا نکردند.
*در این کتب برای برون رفت مشکلات امروزی زاویه دیدشان چطور بوده است؟
در مملکت ما به برخی افراد، فیلسوف اطلاق میشود و نوعاً به اساتید فلسفه «فیلسوف» گفته میشود؛ در حالی که فیلسوف الزاماً خود فلسفه نیست و استاد فلسفه را نمیتوان فیلسوف نامید.«فیلسوف» فردی است که بالفعل تفکرمیکند و میاندیشد. در ایران معاصر استادانی که اهل فلسفه هستند، فیلسوف اطلاق میشوند اما خودم که در حوزه فلسفه فعالیت دارم حق دارم این حرف را بزنم فیلسوف با استاد فلسفه متفاوت است. اکثریت افراد اهل فلسفه در ایران متاخر اساتید فلسفه هستند. بنظرم استاد فلسفه با استاد تاریخ تفاوتی ندارد چون که استاد تاریخ این درس را نقد میکند و استاد فلسفه هم این رشته را نقد میکند. علامه جعفری از نوادر اهل فلسفه ایران معاصر ما بودند که خودشان میاندیشیدند، از این حیث میتوان فیلسوف اطلاق کرد که یقیناً علامهجعفری فیلسوف است.
*چطور به شناخت واقعی استاد علامه جعفری برسیم؟
علامهجعفری را در دو ساحت میتوان شناخت که شامل ساحت و مسائل تخصصی و جامعه و دانشگاه است. شخصیت فلسفی علامه جعفری آن نیست که در کنار دانشجویان و تلویزیون باشد. ایشان چند کتاب دارد که هیچ شهرتی ندارد و حتی یکی از کتابها اصلاً چاپ نشده و نسخه آن در اختیار من است. کتاب «نهایت الادراک» کتاب عربی است که اگر ایشان همین یک کتاب را بیشتر نداشت، اطلاق فیلسوف برای نام او لازم بود. کتاب معروف دیگر علامه جعفری کتاب «ارتباط انسان و جهان» است که حاوی مسائل فلسفه است که در حدود ۳۰ سالگی چاپ شده است. اما هیچکس از این کتاب تخصصی آگاه نیست. استاد و فیلسوف علامه جعفری از طریق کتابها و تفکر ایشان شناخته میشود.
*استاد و فیلسوف علامهجعفری در زمانی زندگی میکردند که علمای دیگری هم وجود داشتند. چه ویژگی ایشان را از سایرین اندیشمندان و علمای معاصر متمایز میکند؟
عمدهترین خصوصیت ایشان این بود که خودشان متفکر بودند. ایشان اگر یک متن فلسفی از منظومه و … بیان میکرد، در ابتدا در مورد موضوع نیز فکر میکرد.
*خاطرهای در این خصوص از استاد دارید؟
روزی علامه جعفری به مساله وجود آدم پرداخت که در این بین مشکلی پیش آمد و به بنده نگاهی کرد که حرفی نداری. من حرفی نزدم و فرمود که من استاد خوبی نیستم. اینکه من استاد خوبی نیستم به این معنی نیست که به خوبی درس نخواندهام بلکه آن متون ایشان را اقناع نمیکرد. فلسفه اگر صرفاً روایت و نقد پیدا کند از فلسفیت خارج و همچون تاریخ میشود. فلسفه باید زنده باشد و فیلسوف تفحص کند و بیندیشد. بنابراین این قبیل اشخاص در محدوده متون نمی گنجد.
من به این فلسفه انتقاد میکنم. ملاصدرا بزرگترین فیلسوف اسلام است و در الهیات بالاتر از ابنسینا است. این فلسفه نیست که ما بگوییم ملاصدرا فرموده که ما هیچ حق اظهارنظری نداریم و به گمانم این مساله مرگ فلسفه است. اما اگر گفتیم تفکر با اساتیدی همچون ارسطو، فارابی، ملاصدرا و… تمام شد، صحیح نیست. انسان باید خودش فکر فلسفی کند چرا که این محاسبات فراوانی دارد و هرکسی نمیتواند فکر کند. علامه جعفری مرحوم قطعاً یکی از متفکران ایرانی بود و از شایستگی تفکر به صورت بالفعل برخوردار بود.
*چه پیشنهادی برای توجه نسل جوان به آثار استاد علامهجعفری میدهید؟
ایشان در بخشی به بدیهیات و علوم پیشین و در بخشی دیگر به وحدت و کثرت توجه داشتند. مسائل تخصصی استاد فراتر از دانشگاه بود. اما در مسائل فرهنگی همچون فلسفه هنر و علم تفکرات جالبی داشتند. من ایشان را بهعنوان یک فیلسوف متفکر قبول دارم. اگر از لحاظ تخصصی نگاه کنیم حقی ایشان ادا نشده است.
کد خبر 5948972 سمانه نوری زاده قصری