هم صدایی مخالفان داخلی و خارجی دولت روحانی /واقعیتی که تحریف می شود
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۹۷۲۹۵
حتی علاوه بر خانواده به همین سان در گروههای اولیه و ثانویهای که به آن تعلق داریم چنانچه مسألهای رخ داده باشد به نحوی عمل کردیم که خانواده و این گروهها آسیب نبینند. این موضوع در سطح بزرگتر در حیات ملی و حفظ انسجام ملی نیز قابل تکرار و تعمیم است.
همه ما ممکن است دلخوری و نگرانیهایی از فرایند انتخابات ریاست جمهوری داشته باشیم و نامزد مطلوب خود را پیدا نکنیم اما به نظر من امروز از آن روزهای تاریخی است و انسجام ملی آنچنان اهمیتی دارد که باید کلیت جامعه را به سان یک خانواده بزرگ مراقبت کنیم و رفتارهایی که شایسته انسجام و عظمت ملی ماست، بروز دهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ما در سال ۱۴۰۰ و در آستانه قرن جدید با مسائل مختلف داخلی و خارجی روبهرو هستیم. لحظاتی از تاریخ هستند که تأثیر زیادی بر عبور ما از مسائل و مشکلات دارند؛ اکنون در همان پیچ مهم تاریخی برای عبور از تحریمهایی هستیم که به قصد فروپاشی ایران اعمال شد.
در جهان پرآشوب کنونی برای ایجاد جایگاه مناسب و بهرهبرداری از جایگاه شایسته، نیازمند مشارکتی عظیم و به رخ کشیدنی در انتخابات هستیم. دولتها زمانی در مصدر کار هستند و نوبت به دولتی دیگر میرسد. آنچه مهم است، ایران است و نشان دادن حضور ایرانیان در تعیین سرنوشت خود و نیز حفظ صندوق به عنوان دستاورد ملی ایرانیان است، بنابراین مشارکت حداکثری امروز به مثابه یک استراتژی فردی و ملی همه ما باید باشد.
با این حال یک هفته مانده به انتخابات و سرآغاز دوران جدیدی از حیات ملی و سیاسی ایران، فضای انتخابات آنگونه که انتظار میرود نیست، مسئولیت اجتماعی و شهروندی، هر ایرانی دلسوزی را با هر مشی و خط فکری به مشارکت در انتخابات تشویق میکند. فارغ از اینکه نتیجه آرا چه کسی خواهد بود، صندوق و مشارکت، میراث گرانبهایی است از زحمات، تلاشها، زندانها، تبعیدها و خونهایی که خاک وطن را لالهگون کردند و جمهوریت را برای فرزندان ایران برجای گذاشتند. همانطور که رهبر معظم انقلاب تأکید کردند، امام خمینی(ره) دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» یعنی «حاکمیت اسلام» و «حاکمیت مردم» را گرهگشای همه مشکلات میدانستند. به تعبیر صریح بنیانگذار جمهوری اسلامی، جمهوری یعنی مقدرات ملت، دست ملت است.
ارکان گوناگون نظام در محافظت از این میراث البته سهم و مسئولیت بسزایی دارند اما هرگونه خدشهای در انجام این مسئولیت و از جانب برخی اشخاص و نهادها موجب سلب مسئولیت از دیگر ارکان و اشخاص و تکتک شهروندان نیست. با کنار گذاشتن حواشی روزهای اخیر این واقعیت دست نخورده میماند که تنها اگر جمهور مردم، خودباوری خود را برای تغییر سرنوشت و تعیین صحنه، از دست بدهد، جمهوریت و پویایی جامعه برای آرمانهای ملی به مخاطره خواهد افتاد و در آن صورت، عواقب آن برای نسلها باقی خواهد ماند.
شرایط پیچیده نظام جهانی و ضرورت احقاق حقوق اقتصادی، منزلتی و تکنولوژیکی ایران از جهان و کسب جایگاه مناسب ایران در منطقه و جهان از یکسو و از سوی دیگر، در دوران پساتحریم، آسیبدیدگیهای اقتصادی و روانی ناشی از جنگ تحمیلی اقتصادی بر مردم و احیای زندگی پساتحریم و کرونا، نیازمند انتخاباتی سرمایه اجتماعی آفرین و اعتماد روزافزون بین جامعه، مردم و نظام هستیم.
ما بعد از دوازدهم مرداد دولت تازهای خواهیم داشت که قرار است ملت ایران را در مجامع جهانی نمایندگی کند. چه به رئیس دولت آینده رأی داده باشیم یا نه، تصمیمها و اقدامهای آن بهطور مستقیم بر کیفیت زندگی و آینده ایران در مصافهای بینالمللی مؤثر خواهد بود. اگر انتخاباتی با حضور اکثریت مردم شکل نگرفته باشد، نمایندگان ایران در مواجهه با چالشهای داخلی و خارجی توانایی کافی نخواهند داشت و حاصل این نقیصه در یک اثر بومرنگی به جامعهای بازخواهد گشت که به مثابه یک کشتی واحد همه سرنشین آن هستیم. اینکه هر شهروند صاحب حق رأی به چه کسی رأی میدهد مسأله دوم و به تشخیص فردی وابسته است، اما مسأله اول ضرورت مشارکت گسترده در انتخابات برای پاسداشت صندوقهای رأی از یک طرف و بیمه کردن ایران در برابر بدخواهیهای خارجی از طرف دیگر است.
البته نمیتوان انتظار داشت که این مشارکت حداکثری در حالی اتفاق بیفتد که عدهای همچنان با سیاهنمایی نادرست از سالهای گذشته و از عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم، به ناامیدی رأیدهندگان دامن میزنند. آنچه در این روزها در گفتوگوهای سیاسی به چشم نمیخورد و بهطور عجیب، آگاهانه و عامدانه توسط برخیها دچار فراموشی شده، جنگ بزرگ اقتصادی و توأم شدن آن با پاندمی کرونا است. پیش از این نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و برانداز، در یک برنامه حساب شده با این تئوری که انباشت پدیدههای منفی ناشی از تحریم و کرونا، منجر به عصیان تودههایی در مرز استیصال میشود، بهطور آگاهانه تحریم را به محاق برده و دستاوردهای دولت و ملت را زیر سؤال میبردند.
در این سالها بهطور عجیبی، برخی جریانهای داخلی نیز چشم و زبان خود را در دیدن و بیان مصایب جنگ تروریستی بستهاند اما به نام حقیقت باید از مخوفترین جنگ اقتصادی در قرن معاصر علیه زندگی، معیشت و رفاه یک ملت و دولت در حال توسعه به درستی سخن گفته شود. این تحریف فقط ندیدن تلاشهای یک دولت نیست، بلکه نادیده انگاشتن یک مقاومت عظیم مردمی است. اتفاقاً ارائه تصویری درست از مشکلاتی که امروز مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند و فهم علّی آن که بدخواهان ایران عامل آن بودند خود منجر به ایجاد یک بینش برای پاسخ محکم به تهدیدگران و تحریمگران خواهد بود. من فکر میکنم همه آنانی که به عظمت ایران فکر میکنند و جمهوری اسلامی ایران مسأله مهم آنان است و جمهوریت و اسلامیتی که تا امروز مایه قوام و بقای ما بوده، به رغم گلایهها این جمهوریت را در سایه یک حضور حداکثری تداوم خواهند داد.
27215
کد خبر 1524332منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: علی ربیعی انتخابات ۱۴۰۰ مشارکت در انتخابات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۹۷۲۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آبان ۱۴۰۲؛ شورای فرهنگ تحت تأثیر «آقای همساده» در «مهمانی» ایرج طهماسب!
عصر ایران-اگر اوضاع بهسامان و بهقاعده باشد در مرور رخدادهای سال کهنه باید بر اتقاقات درنگ کرد نه بر سخنان غیر رسمی. بر گامهایی که برای توسعه و سعادت ملت و بهبود برداشته شده یا هر آنچه چشمانداز روشنی ترسیم میکند نه آنه به سخنی از فردی پرداخته شود که جایگاه و وزن اجتماعی و سیاسی او مشخص نیست ولی وقتی در رسانه رسمی مطرح میشود یعنی باید جدی گرفته شود و دیدیم چند ماه بعد همفکران او چگونه در انتخابات مجلس مانور دادند. با این نگاه وقتی از آبان 1402 یاد میکنیم این جمله پررنگ است: این مملکت مال حزباللهیهاست.
1. چرا آذری جهرمی و ابطحی؟ هر شب رائفیپور و خودم!
داستان از این قرار است که خانمی در تلویزیون انتقاد کرد که چرا هر شب امثال آقای رائفیپور به صدا و سیما دعوت نمیشوند و یک شب وزیر ارتباطات دولت قبل ( جواد آذری جهرمی) هم آمده بود و گفت: «صدا و سیما یکی از ثروتهای ماست اما تضاد دارد. یه شب مثل دیشب آقای رائفیپور را آورده بودند، یه شب مثل پریشب آذری جهرمی و ابطحی را. اما کی بُرد؟ صدا و سیما یا جهرمی؟» و تصریح کرد: این مملکت مال حزباللهیهاست.
نام این خانم که قبلا هم قبلا گفته بود: "منتقدان را ممنوعالخروج نکنید. ممنوعالورود کنید! " منصوره معصومی است و همان موقع خطاب به ایشان نوشتیم:
چون مصداق حزباللهی رو به روز محدودتر و دایرۀ خودیها مدام تنگتر شده کما این که آذری جهرمی کارشناس سابق وزارت اطلاعات و وزیر دولت جمهوری اسلامی و برادر شهید را هم از دایره بیرون گذاشتهاند، خوب است هر چه سریعتر مصادیق جدید را اعلام و به روز کنند تا مشخص شود دقیقا چه کسانی مراد ایشان است و اگر کثیری از مردم ایران را شامل نشد چه کنند؟ به مصر کوچ کنند یا اردن؟! از گذرگاه رفح بروند یا از تنگه هرمز؟
نکته دیگر این بود که مطابق آمار رسمی وزارت اقتصاد و در وضعیت پساتحریمی نیمی از درآمد کشور در حال حاضر از محل مالیات تأمین میشود. آیا هنگام اخذ مالیات هم میپرسند که به کدام دسته تعلق دارید یا به اقتضای شهروند ایران باید مالیات بپردازند تا خدمات دریافت کنند؟ نمیشود که در پرداخت مالیات یا خدمت سربازی تعلقات فکری دخیل نباشد و همه مؤدی مالیاتی و مشمول باشند و از محل همان مالیات بودجۀ ۷ هزار میلیارد تومانی صدا و سیما تأمین شود ولی نوبت به خدماتدهی که میرسد معیار دیگری حاکم باشد. آن وقت هر که بیرون از دایرۀ شمول تعریف سرکار خانم باشد چه کند؟ با خود زمزمه کند: "بر خاکی نشستهام که از آن من نیست؟"
(احتمالا توجه شما هم به این نکته جلب شده که در آبان 1402 بودجه صدا و سیما 7 هزار میلیارد تومان ذکر شده و حالا به 24 هزار میلیارد تومان رسیده و بر همین اساس قاعدتا حقوق کارگری اگر 7 تومان بود حالا باید 24 تومان میشد و می دانیم که نشده!)
2.از ندوشن تا نیشابور
فارغ از مورد بالا که نگاهی به ایران و تنوع آن نداشت از این خبر خوب باید یاد کرد که پیکر دکتر اسلامی ندوشن که در کانادا چشم زا جهان بسته بود به ایران منتقل شد تا در خاکی آرام گیرد که یک عمر برای اعتلای آن نوشته و کوشیده بود.
با این که زاده ندوشن در یزد بود اما در نیشابور به خاک سپرده شد و این پرسش را ایجاد کرد چرا در زادگاه خود یا چنان که جایی گفته بود در توس نه و چرا نیشابور؟ گویا وصیت آخر چنین بوده و میدانیم به نیشابور علاقه خاصی داشت چندان که در سفرنامه نیشابور نشان میدهد رابطه خاصی با این شهر «پرشکوه و نازنین و پرخاطره» دارد:
«تا چشم کار میکند خاک است که جا به جا بیشهها پوشش سبزی روی آن کشیده است. خود خاک در حدی زیبا و نوازشدهنده است که آدمی میتواند بگوید که اگر این مقدار سبزی هم نبود، آدم هوس میکرد که این خاک بیفرش و سرشار را در آغوش گیرد. فردای آن روز که صبح نزدیک شد به خیابان بین خیام و عطار رفتم تا دمیدن آفتاب را تماشا کنم ... کمتر شهری را در سراسر ایران می توان یافت که به اندازه نیشابور عبرت انگیز و پرخاطره و بارور باشد. شهر پرشکوه و نازنینی که روزگار مانند پهلوانان تراژدی، بزرگترین عزت ها و بزرگترین خواری ها را بر او آزموده است ...
نیشابور واقعی را در خارج شهر کنونی باید جست. من در آنجا ساعت ها یله شدم. مانند کسی که بیرون از دنیای موجود در میان خاطره ها راه می رود. حالت کسی را داشتم که از هوا مست شده است و سبکی و منگی خاصی در خود احساس می کند. چون بر خاک و سبزه پای می نهادم گفتی حرکتی در آنها بود و ناله ای از آنها بر می خواست. گفتی روحی گنگ و فسرده و دردمند در زیر آنها پنهان مانده بود. احساسی وصف ناپذیر بود ...
خیام که نامدارترین سراینده بیاعتباری دنیاست، گویی تقدیر خواسته است که نیشابور تجسمی از شعرهای او باشد، گویی شهری با آن همه زیبایی و غنا به ویرانه ای پهناور تبدیل شده است تا در تایید آنچه او گفته بود، بینهی قرار گیرد ...»
3. فضاسازی موفق برای رد صلاحیت روحانی
خبر پرسرو صدای دیگر تقاضای رد صلاحیت حسن روحانی رییس جمهوری پیشین ایران برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری بود و دیدیم که شورای نگهبان بیپاسخ نگذاشت و چنین کرد. یعنی نماینده خبرگان و رییس جمهوری پیشین را به خاطر دفاع از نظرات خود و نه تکرار کلیشه های رسمی برنتافتند. آغازگر ماجرا سید رحیم توکل نماینده استان مازندران در مجلس خبرگان بود که گفت روحانی در خبرگان گفته از اجرای سند 2030 نمی گذرم در حالی که او تصریح کرده بود «از این تهمت نمی گذرم».
آیتالله توکل اما این قول را نپذیرفت و گفت: «نه! نوار صحبتها موجود است و وقتی حرفهای ایشان را در کنار هم قرار میدهیم یعنی دست از اجرای ۲۰۳۰ برنمیدارم». همان موقع یادآوری شد در خرداد ۱۳۹۶ و اندکی بعد از انتخاب مجدد حسن روحانی به ریاست جمهوری و با توجه به ارتباط سند ۲۰۳۰ با آموزش و پرورش خبرنگار خبرگزاری این حوزه موضوع را با رییس جمهوری وقت که در عین حال رییس جمهوری منتخب با ۲۴ میلیون رای هم شده بود در میان گذاشت و پرسید:
«با توجه به دغدغههای رهبری در مورد سند 2030، چه برنامهای براي رفع اين دغدغهها و تقويت آموزش و پرورش کشور داريد؟» عین پاسخ حسن روحانی از این قرار است:
«راجع به سند 2030 وزراي علوم و خارجه و آموزش پرورش نامهای به رهبری نوشتند و گفتند ما تحفظ خودمان را از ابتدا حفظ کرده و گفتهايم هرچه که بر خلاف ارزشهای ملي باشد به آن توجه نمیکنيم. علیالظاهر گزارشهايی به ايشان داده بودند که نگرانشان کرده بود. اما من در سخنرانیهايم به ايشان اطمينان دادم و الان هم به مردم اين اطمينان را میدهم که اصلا نگران خدشهدار شدن ارزشها نباشند.
فرهنگ و آموزش و پرورش براي ما بسيار مهم است. حرف يکی دو نفر نيست و 11 ميليون جمعيت ما در حال آموزش هستند. بسيار متاسفم که کسانی در اين انتخابات ازاين سند سوءاستفاده کردند. من از تخريب و تهمت به خودم میگذرم، خدا هم از گناهان ما میگذرد، اما از اهانت به معلمان در قالب اعتراض به سند 2030 نمیگذرم. متاسفانه برخي به طلاب و مردم ما دروغ گفتند.
من خودم طلبه بودم و در حوزه زندگی کرده ام و میدانم در حوزه زندگی کردن يعنی چی. برخي طلاب را تحريک کردند و به عنوان منادی اسلام به آنها بلندگو دادند تا به روستاها بروند و بگويند وادينا و وااسلاما! در حرم حضرت علی هم وقتی برق کشيدند يک نفر سخنرانی کرد و گفت وااسلاما که به اينجا سيم کشيدند! الآن هم برخی به جای سيم، 2030 را بهانه کردند. کار زشتی کردند. خدا انشاءاالله از گناه شان بگذرد و مردم هم بگذرند و معلمان هم ببخشندشان، اما من نمیگذرم».
با این همه آیتالله توکل حرف خود را پس نگرفت و برخی رسانههای اصولگرا از بیم تقابل دوباره روحانی و رییسی در انتخابات خواستار حذف پیشاپیش رییس جمهوری سابق شدند. ابراهیم رییسی البته خطر نکرد و به رد صلاحیت رقیب دل نبست و از خراسان جنوبی کاندیدا شد در حالی که متولد مشهد - خراسان رضوی- است و نسب پدرش به سیستان و بلوچستان میرسد و ربطی به خراسان جنوبی ندارد!
مطلوب اصولگرایان این بود که حضور روحانی نرخ مشارکت را بالا ببرد ولی نه چندان که رای بیاورد و موی دماغ باشد. پی ریسک نکردند و مثل 1400 از قبل کاندیداهای رایآور را حذف کردندتا مردم در انتخاب دچار مشکل نشوند و همین ادعا مستمسکی شد برای رد صلاحیت کسی که چند دوره عضو همین مجلس خبرگان و 8 سال عالی ترین مقام رسمی کشور بعد از رهبری و 16 سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده است و البته دلایل علنی اعلام نشده است.
4. حرف ظریف از زبان حداد
خبر قابل توجه دیگر سخنان غلامعلی حداد عادل در برنامه تلویزیونی «به افق فلسطین» بود که اگر کسی ندیده بود و تنها جملات را میخواند میپنداشت موضع جواد ظریف است:
«به اشخاصی که خواهان ورود ایران به جنگ غزهاند باید گفت شاید این همان چیزی است که اسراییل میخواهد. یعنی تبدیل نبرد غزه به جنگ ایران و آمریکا. اگر این اتفاق بیفتد شاید آن که جان سالم به در میبرد اسراییل باشد. چرا که سالهاست در حال تحریک آمریکا برای جنگ با ایران است و از نظر راهبردی هم معلوم نیست ورود ایران به سود آرمان فلسطین باشد».
5.مرگ هرمیداس
در آبان ماه همچنین دکتر داوود هرمیداس باوند- استاد مشهور و برجستۀ علوم سیاسی و روابط بینالملل- که به عنوان شمایل دیپلماسی ایرانگرایانه هم شناخته میشد درگذشت.
در خاطرات خود گفته در اولین دیدار با وزیر خارجه دولت موقت و در بازگشت از نیویورک، دکتر یزدی - که او را بسیار باهوش یافته بود - درباره نام و نسب پرسیده بود و توضیح داده بود:
خاندان ما تا 400 سال قبل زرتشتی بودهاند و همنشینی دو نام «داوود» و «هرمیداس» از آن رو ست که مادرش بعد از دو پسر و 4 دختر در امامزاده داوود نذر میکند فرزند هفتم پسر باشد و برای ادای این نذر نام داوود بر او مینهند.
این داوود اما باید نسبتی با خاندان و نام خواهران و برادران هم میداشت. پس «هرمیداس» را میافزایند که در واقع همان «هرمز» است و تلفظ یونانی «اورمزد«. همانگونه که "سیروس"، تلفظ یونانی "کورش" است و ما هم نام کورش را بر فرزندان خود مینهیم و هم سیروس را.
پدربزرگ هرمیداس باوند امیر مؤیدسوادکوهی نماینده دوره سوم مجلس شورای ملی بوده و از مخالفان مشهور قرارداد 1919 و به همین خاطر به دستور وثوقالدوله به کرمانشاه تبعید میشود و بعد از سقوط دولت وثوقالدوله و روی کار آمدن مشیرالدوله به دستور او از تبعید خلاص و به ریاست کل قشون مازندران منصوب میشود.
از رفتارهای مشهور او در این دوره این است که به خواست روسیه برای تسلیم ترکمانها تن نمیدهد و پس از آن نیز به فرمان رضاخان برای جمع آوری سلاح. دو عموی دکتر باوند - سهمالممالک و هژبر سلطان - هم کشته میشوند و با این توضیحات روشن است که داوود هرمیداس باوند تا چه حد ایرانی بوده است: نسب در نسب.
خود گفته است: وقتی دکتر یزدی درباره ریشۀ نام من پرسید و شروع کردم به نقل تاریخ آبا و اجداد، وزیر وقت خارجه لبخند زد و آیۀ قرآن را خواند که دنبال آبا و اجدادتان نباشید.
دکتر یزدی آنگاه خبر میدهد او را به ریاست اداره هشتم سیاسی منصوب کرده و چند حوزه مهم دیگر را نیز به او میسپارند. تخصص اصلی هرمیداس باوند البته جزایر سه گانه بود و وجه ایراندوستی و اطلاعات عمیق او آن قدر بالا و عمیق بود که مقامات جمهوری اسلامی بعد از وقایع سال 60 نیز سعی میکردند وجه سیاسی او از حیث ارتباط با جبهه ملی را نادیده انگارند و جالب است بدانید در دانشگاه امام صادق هم تدریس میکرده در روزگاری که همین آقای علمالهدی معاونت آن را بر عهده داشته است!
6.شورای فرهنگ عمومی علیه فرهنگ عمومی!
در آبان 1402 یک تصمیم دیگر هم خبرساز شد. این که شورای فرهنگ عمومی از زیر مجموعههای شورایعالی انقلاب فرهنگی شب چهارشنبهسوری را به عنوان روز تکریم همسایگان نام گذاشت یعنی چهارشنبهسوری را به رسمیت نمیشناسند و در کنار شب یلدا و بدون حذف آن هم اضافه کردند: روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان و لابد این یکی هم به سبب گردآمدن در خانه بزرگتر ها بود!
برگزاری شب یلدا و استفاده تلویزیون از این تعبیر و نیز چهارشنبه سوری و این یک بدون حمایت صدا و سیما اما نشان داد شورای فرهنگ عمومی همان فرهنگ عمومی ما ایرانیان نیست و فرهنگی است که نمایندگان اقلیت 15 درصدی خواستار آن هستند. اوج ذوق و ضریب هوشی تصمیم گیران و تصویب کنندگان این بود که هم یلدا و هم چهارشنبه سوری آیین هایی شبانه اند ( اولی آخرین شب پاییز و دومی آخرین سه شنبه شب سال) و آن وقت هر دو را روز همسایه ها و میهمانی نام گذاری کردند. احتمالا با تاسی از شخصیت آقای همساده در مهمانی ایرج طهماسب!/م.خ
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: مهر 1402؛ توفان هفتم اکتبر و کشتار کودکان و زنان در غزه شهریور ۱۴۰۲؛ رونالدو در تهران و دویدن به دنبال اتوبوس او/ حلوا حلوا کردن بریکس! مرداد 1402؛ یا جای من است یا رشیدپور! تیر1402؛ روزی که سرآشپز شورید و دو جمله قصار: "عشق، مال دهۀ 60 بود" و "زن بیحجاب صاحب ندارد"! خرداد 1402؛ تصمیم دربی، لگد عادل و رابطۀ سن درخت با خنده به تحریمهای آمریکا! اردیبهشت 1402؛ شاسی بلندهایی که وزیر صمت را به زیر کشید/ «خالص سازی» از زبان علی لاریجانی/ واکنش به اعلام بیزاری امام جمعه رشت از دختران بیروسری فروردین 1402؛ اشکهای کاظم صدیقی در مصافحۀ نوروزی!