گزارش «ایران» از وضعیت و مشکلات کودکان کار در یک سال کرونایی کرونا و کودکان کار / بار سنگین کرونا روی شانههای نانآوران کوچک
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۲۰۲۱۰۰
به گزارش الف به نقل از روزنامه ایران، از دست دادن شغل و کاهش درآمد به دلیل لزوم قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی، کابوسی است که طی ماههای متمادی گروههای کم درآمد و آسیب پذیر جامعه را با بحرانهای معیشتی مواجه کرده است. در این میان سلامت جسم و روان کودکان کار و خیابان، بیش از پیش به مخاطره افتاده، چراکه در ماههای نخست شیوع بیماری این تصور وجود داشت که کودکان در برابر این بیماری ایمن هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نوشین یکی از همین کودکان است. فال میفروشد و لیفهای دستباف مادرش را. او میگوید: اوایل کرونا یعنی همان موقع که مدارس تعطیل شد خیلی از مریضی نمیترسیدم و روزی چند ساعت در خیابان فال میفروختم؛ اما از وقتی که هیچ کس از مامانم سبزی نخرید، فهمیدم خطر بیخ گوشمونه. نوشین به آسفالت کف خیابان زل میزند. بعد از چند دقیقه انگار چیزی یادش آمده باشد با هیجان میگوید: عباس آقا هم دستفروشی میکرد. مرد خوبی بود اما یه دفعه سرما خورد و بعد از چند روز مرد. زهرا خانم میگفت نفسش بالا نمیآمد تو راه مریضخونه خلاص شد بیچاره. من نمیخواستم مثل عباس آقا بمیرم اما بابا پول میخواست نه برای سیر کردن شکم ما. اون پول رو برای دود کردن میخواد تا حال خودش خوب بشه. منم ترجیح دادم جای کتک خوردن زیر مشت و لگد بابا، بیام تو خیابون برای دستفروشی. مامان میگه اگر ماسکم رو برندارم، مریض نمیشم. راست میگه کرونا کوچیک و بزرگ نمیشناسه.
میگن کرونا میکشهتا کمر در سطل زباله خم شده تا شاید چیز به دردبخوری پیدا کند. سایه مرا که میبیند، میگوید: ماسکها را بده و برو امروز وقت ندارم از نظافت حرف بزنیم. اسمش مهدی است، او هم داستانی تلخ دارد. ماههای ابتدایی شیوع کرونا اصلاً نمیدانسته چنین بیماری وجود دارد. او میگوید: همش میدیدم مردم ماسک میزنن و تو سطلها پر ماسکه، فکر میکردم اینم مد و کلاس جدیده. دیدی پسرا یه دفعه یه مدل تیشرت میپوشن یا دخترا یه مدل مانتو میخرن. اما چند تا خانم اومدن گفتن مریضی اومده باید مراقب باشید، به ما ماسک و الکل دادن. اما آقامون میگفت شما از صبح تا شب قاطی آشغالها ضدضربه شدهاید. هیچ مرضی از ترسش طرف شما نمیاد. ما هم فکر میکردیم سوپرمن هستیم تا اینکه بابام سرما خورد و از سرفه زیاد مرد. من و داداشم هم چند روز مریض بودیم اما خوب شدیم. فهمیدم خانمها راست میگن دیگه از او موقع ماسک میزنم و بعد از آشغال جمع کنی دستامو میشورم.
همه ما در برابر کودکان کار مسئولیمحبیبالله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی در این باره به «ایران» میگوید: از سال گذشته با همکاری چند سازمان غیردولتی، طرح حمایت اجتماعی از کودکان کار و خیابان را اجرایی کردیم. در این طرح اصل بر توانمندسازی کودک در کنار خانواده است. در این طرح همه کودکان خیابان از نظر سلامت و ابتلا به بیماری کرونا و سایر بیماریهای حاد بررسی میشوند. پس از آن اقدامات مددکاری صورت میگیرد. اگر خانواده صاحب صلاحیت باشد، کودک به خانواده بازگردانده میشود و توانمندسازی کودک و خانواده با ارائه کمکهای معیشتی و آموزشی انجام میشود. اما اگر مشخص شود حضور کودک در خیابان به دلیل فقر و مشکلات اقتصادی نیست و والدین از او بهرهکشی میکنند، اقدامات قانونی و حتی سلب حضانت از خانواده با دستور قاضی صورت میگیرد.
مسعودی فرید با تأکید بر اینکه کمتر از ۱۰ کودک از ۹۰۰ کودک جذب شده در مراکز شبانه روزی نگهداری میشوند، میگوید: تعدادی از این کودکان بدسرپرست بودند و چند نوجوان هم اعتیاد داشتند که درمان آنها آغاز شده است.
مروئه وامقی پژوهشگر حوزه کودکان به «ایران» میگوید: سازمانهای مردم نهاد پس از مواجهه با اپیدمی برای کمک به کودکان کار و خیابان به عنوان یکی از گروههای آسیبپذیر کشور با چالشهای بسیاری مواجه شدند اما با اقداماتی مؤثر برای رفع آنها تلاش کردند.
او با اشاره به نتایج مطالعهای که در سال گذشته انجام شده اضافه میکند: شیوع همهگیری با تعطیلی گسترده در مشاغل همراه بود. از این رو گروههای آسیبپذیر از یک سو با خطر ابتلا به بیماری و عوارض آن روبهرو بودند و از سوی دیگر به دلیل تعطیلی مشاغل با افت شدید درآمدی مواجه شدند. به همین دلیل بسیاری از سازمانهای مردم نهاد بیشترین توان خود را برای تأمین معیشت این گروه صرف کردند. تهیه ارزاق، کمک نقدی، پرداخت وام با بهره کم و پرداخت اجاره خانه اقداماتی بود که در این زمینه انجام شد اما باز کردن این گره کور نیازمند توانی صدچندان بود. در گام بعدی آموزشهای بهداشتی و نحوه رعایت پروتکلهای بهداشتی و به طورکلی ترویج سلامت در دستور کار قرار گرفت. به موازات آن اقلام بهداشتی که توسط خیرین اهدا شده بود در اختیار این کودکان و خانوادههای آنها قرار گرفت. ارائه خدمات روانشناختی و مددکاری برای رفع مشکلات روحی و روانشناسی کودکان و خانوادههایشان نیز اقدام مهمی برای کاهش خشونت خانگی در این دوره بود.
او تأکید میکند: با تعطیلی مدارس، آموزش حضوری بلافاصله و در یک فاصله زمانی کوتاه به آموزش آنلاین تبدیل شد. خانوادههای کم درآمد کودکان کار به امکانات لازم برای دریافت آموزش مجازی دسترسی نداشتند. درواقع کودکانی که در شرایط عادی هم بسختی در کنار کار در مؤسسات مردمنهاد یا مدارس دولتی درس میخواندند در شرایط تعطیلی، ناگهان با مشکلات ناشی از نداشتن تجهیزات لازم مواجه شدند. تشکلهای مردمی سعی کردند تا حد توان برای این کودکان تجهیزات تهیه کنند اما متاسفانه تعداد این کودکان زیاد بود و امکان فراهم کردن این ابزار برای همه آنها ممکن نبود.
سعید آرام، رئیس ستاد کودکان کار و خیابان استان تهران معتقد است در چرخه توانمندسازی این کودکان عوامل متعددی نقش دارند که اگر همسو فعالیت نکنند، به نتیجه مطلوب نخواهند رسید.
او به «ایران» میگوید: طرح اجتماعی کودکان کار و خیابان که از سال گذشته اجرایی شد مبتنی بر استفاده از ظرفیتها و پتانسیلهای اجتماعی است و بهزیستی در این طرح از شرکای اجتماعی خود کمک میگیرد. این طرح که دوستدار کودک است برخلاف طرحهای گذشته ضربتی نیست و تداوم دارد و رویکرد آن بر سه اصل آگاهسازی جامعه از آسیبها و خطرات در کمین کودکان کار، توانمندسازی خانواده و توانمندسازی کودک
استوار است.
آرام میافزاید: با رویکرد کمک مستقیم به این کودکان نه تنها به توانمندسازی آنها کمکی نکردهایم بلکه باعث تثبیت حضور آنها در خیابانها شدهایم. همان طور که میدانیم، ریشه اصلی حضور کودک در خیابانها نیاز اقتصادی است. از این رو بهتر است به مراکز مردم نهادی که مجوز لازم را از مراجع قانونی اخذ کردهاند اعتماد کنیم و کمکهای خود را از طریق این مراکز به صورت هدایت شده در اختیار کودکان قرار دهیم. همچنین مردمی که نسبت به آسیبهای اجتماعی احساس مسئولیت میکنند هر کجا با این آسیب مواجه شدند به عنوان یک ناظر به اورژانس اجتماعی اطلاع دهند تا حمایت و اقدامات تخصصی لازم انجام شود.
او با اشاره به اینکه از ۹۰۰ کودکی که در یک سال اخیر جذب و شناسایی شدهاند تنها ۱۹ نفر به خیابانها بازگشتهاند، میگوید: برای این تعداد مداخلات به مراتب قویتر مددکاری و حمایتی انجام میدهیم تا از حضور مجدد آنها پیشگیری کنیم. متأسفانه بیش از ۸۰ درصد از کودکانی که از خیابانها جذب شدهاند با مشکلات روحی و روانی ناشی از آزارهای جسمی و جنسی مواجه بودند. در چنین شرایطی اگر با این مقوله درست و حساب شده برخورد نکنیم، قطعاً در آینده با آسیبها و معضلات بزرگتری مانند اعتیاد، خشونت، قاچاق مواد مخدر و از هم گسیختگی خانواده مواجه خواهیم بود.
منبع: الف
کلیدواژه: کودکان کار و خیابان مواجه شدند آسیب پذیر خیابان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۲۰۲۱۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خانم معلمی که کلاس درسش را در بیمارستان بر پا کرد
به گزارش همشهری آنلاین، اعظم سعیدیان فر، معلم دبستان سید احمد حسنزاده ناحیه ۶ شهر اصفهان است که کلاس درس را در بیمارستان بر پا کرده و فضای تعلیم و تربیت را برای کودکان به ارمغان برده است. معلم ایثارگر اصفهانی در خصوص چرایی حضور در بیمارستان برای تدریس به کودکان بستری شده اینگونه توضیح میدهد: «پدرم حدود ۱۵ سال مبتلا به بیماری سرطان بودند و به همین دلیل بیشتر لحظات زندگیم را در بیمارستان سپری کردم و در نهایت ایشان سال گذشته با وجود تمام تلاشی که کردیم دار فانی را وداع گفتند.»
سعیدیانفر به نوع سرطان پدر اشاره میکند و از دلمشغولی وی برای حمایت از سه دختر خود میگوید؛ همین مورد را دلیل امید پدر برای مبارزه با بیماری سرطان عنوان میکند اما کهولت سن و شرایط خاص بیماری کرونا اجازه حضور بیشتر پدر را در کنار اعضای خانواده نمیدهد.
روایتی از روزهای سخت در کنار پدر در بیمارستانخانم معلم از روزهای سخت این چنین میگوید: تمام این روزها و لحظات را در بیمارستان کنار پدر بودم و درک کردهام که خانوادهها علاوه بر اینکه بیمارداری میکنند تا چه اندازهای شرایطی دشوار را سپری میکنند و هم از نظر مادی و هم از نظر روحی و روانی نیاز به حمایت دارند.خانم سعیدیانفر که سرگروه استانی پایه چهارم ابتدایی است از آشنایی با سازمان مردم نهادی در گروههای درسی سخن میگوید و به نیت خیرات برای پدر مرحومش و کمک به برداشتن بار روی دوش خانوادهها مسؤولیت تدریس در بیمارستان را با وجود همه دشواریهای این مسیر و در دوران شیوع گسترده ویروس کرونا داوطلبانه میپذیرد.
معلم ایثارگر اصفهانی در خصوص ساعات کاریاش اینگونه میگوید: بدون دریافت هیچگونه هزینهای و یا مورد خاصی یکشنبهها و سهشنبه یک ساعت و نیم الی سه ساعت بعد از ساعت کاری و بعدازظهرها به دانشآموزی که از درس عقبافتاده و مشکلات خاصی در ارتباط با بیماری خود دارد، تدریس کردم.
سعیدیانفر علاوه بر مشکلات جسمی، چالشهایی نظیر حفظ روحیه و نوع تغذیه را از مشکلات کودکان دارای بیماریهای خاص میداند و باتوجهبه اینکه برای کودکان بستری شده با بیماریهای خاص، هر لحظه احتمال وخیم شدن بیماری نیز وجود دارد و شرایط روحی خانوادهها را برای همکاری دشوار میداند؛ اما با همه این تفاسیر خانواده کودک بیمار نهتنها با خانم معلم همراهی دارند بلکه از حضور فردی که بدون چشمداشت برای کمک آمده ابراز خوشحالی کرده و از حضور وی استقبال میکنند.
سختیهای رسیدگی به کودکان بستری شده در بیمارستانخانم معلم عنوان میکند: خوشحالی کودکی که با او کار میکردم و خانواده او باعث انگیزه برای ادامه کار میشد؛ کودک هر هفته خوشحال و منتظر بود تا درس را با همکاری هم ادامه دهیم؛ با تهیه هدیه کوچکی نظیر کتاب و امثالهم سعی میکردم باعث خوب شدن حال فرزندم باشم تا بهتر بتوانم هم درس جدید را با او کار کنم و هم اشکالاتش را برطرف کنم. سعیدیانفر دانشآموزش را «فرزندم» خطاب میکرد و از عمل پیوند کلیه فرزندش حدود ۱۰ روز پیش خبر میدهد.
خانم معلم از سختیهای کار در محیط بیمارستان اینطور توضیح میدهد: انگیزه دادن به دانشآموز ۱۰سالهای برای تحصیل که تقریباً متوجه اتفاقات پیرامون خود است و به دلیل بیماری در بیمارستان بستری است کار بسیار دشواری است و تمام تلاشم را کردم که انگیزه او را حفظ کنم.
وی از سختیهای رسیدگی به کودکان بستری شده و رعایت ظرافتهای حضور در اتاق بیماران توضیح مختصری میدهد و باتوجهبه اینکه سالهای بسیاری با شرایط مشابه اما در بیمارستان دیگری مواجه شده بوده است اذعان دارد شرایط سخت خانوادهها را دراینخصوص کاملاً درک میکند و باانگیزه به کار تدریس در اتاق دانشآموز مشغول میشود.
حضور در بیمارستان و تدریس برای دانشآموز بستری شده در بیمارستان پایان ماجرا نیست، خانم معلم مدت ۸ سال است که در منطقه محروم حصه و به انتخاب خودش مشغول کار است و پس از ساعات کاری در روزهای یکشنبه و سهشنبه بلافاصله به بیمارستان رفته و تا حوالی ساعت ۱۷ ایثار را در بیمارستان تدریس میکند.
دوستداشتن مردم و همنوع، مسیر زندگی را هموار میکندخانم سعیدیانفر با بیان اینکه، ۶ سال در منطقه قهجاورستان، یک سال محله جلوان اصفهان و تا به امروز در منطقه حصه مشغول به کار هستم، میگوید: «از ابتدای کار در منطقه حصه با شرایطی بهمراتب نامطلوبتر از آنچه که تصور میکردم از لحاظ آموزشی، تربیتی و فرهنگی، مواجه شدم، بنابراین نیاز به حضور در آنجا را احساس کردم تا بتوان این منطقه محروم را نیز به نحو خوبی پوشش داد.
این معلم دلیل ازخودگذشتگی را اینگونه روایت میکند: من هم در یکی از همین مناطق رشد کردم و این که جایگاه و نگاه خوبی به این مناطق وجود نداشت شرایط را سختتر میکرد؛ معلمان خوب و پدرم بهعنوان راهنما از دلایل موفقیت و رشد من بودهاند؛ من تمام آنچه را کودکان مناطق محروم احساس میکنند را درک میکنم.
سعیدیانفر به سرلوحه قراردادن توصیه پدر برای «عشقورزیدن به مردم بهویژه کودکان» تأکید میکند و برای تدریس به دانشآموز دیگری در اردیبهشتماه و در فضای بیمارستان آماده میشود.این خانم معلم با بیان این نکته که، با علاقه در این منطقه کارس را ادامه دادهاست، خاطرنشان میکند: دوستداشتن مردم و همنوع، مسیر زندگی را هموار میکند، من از تعامل با کودکان در هرجایی بهویژه منطقه حصه لذت میبرم.