Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-24@00:56:02 GMT

سرانجام تلخ فاتح مشروطیت به دست رضاخان

تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۲۵۸۱۰

سرانجام تلخ فاتح مشروطیت به دست رضاخان

خبرگزاری فارس ـ تاریخ: محمد ولی خان سپهدار تنکابنی پسر حبیب الله خان سرتیپ در سال ۱۳۶۴ قمری مصادف با سال تاجگذاری ناصرالدین شاه، به دنیا آمد.

او نوه ولی خان سرتیپ تنکابنی از فرماندهان سپاه محمدشاه قاجار در محاصره هرات بود که به علت نامعلومی تیر خورد و کشته شد و پدرش برای آنکه نام پدر فراموش نشود نام فرزند خویش را محمدولی گذاشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

موطن خاندان سپهدار  از تنکابن مازندران بوده و  محمدولی ضمن کسب علم و دانش، تمرینات نظامی‌گری هم  آموخت در سن ۱۲ سالگی با درجه سرهنگی وارد خدمت نظام شد و به تهران آمد و مأمور حفظ یکی از دروازه های پایتخت شد.


محمدولی خان تنکابنی (سپهدار اعظم)

بعد از مدتی حکومت تنکابن و استرآباد (گرگان)  در زمان سلطنت ناصرالدین شاه حکومت  به او واگذار شد. در آن مأموریت بود که  به روی میرزا حسین خان سپهسالار شمشیر کشید، ناصرالدین شاه بعد از اطلاع از این موضوع دستور داد تا هر دو چشم محمدولی را نابینا کنند که با میانجی‌گری حبیب الله خان مساعد الدوله و پرداخت یکصد هزار تومان بابت هر چشم از این مجازات رهایی یافت.


ناصرالدین‌شاه در سفر اول خود به اروپا، سوار بر کالسکه به اتفاق حسین سپهسالار (مشیرالدوله ) و ولیعهد یکی از کشورهای اروپایی

محمد ولی خان با آغاز سلطنت مظفرالدین شاه به تهران آمد و وزیر گمرک شد و پس از چندی ضرابخانه را هم تحت کنترل خودش در آورد. اما به اتهام تقلب در ضرب سکه‌ها برکنار و خانه نشین شد و به امور شخصی پرداخت تا این‌که در سال ۱۳۱۱ هـ. ق دوباره وزیر خزانه و گمرک شد و این سمت را تا سال ۱۳۱۵ هـ. ق حفظ کرد.

او پس از آنکه وزارت خزانه را تحویل داد به عنوان حاکم گیلان راهی آن دیار شد  و بیش از چهار سال در این سمت باقی ماند تا اینکه برای تهیه مقدمات سفر مظفرالدین شاه عازم قفقاز شد و در همین زمان لقب سردار معظم را گرفت، در زمان ولیعهدی محمد علیشاه در تبریز مدتی حکومت اردبیل و مشکین شهر و خلخال را داشت، سپس به تهران آمد و فرماندهی فوج‌های مازندران و گیلان را عهده‌دار شد. در این حال در زمینه‌های اقتصادی فعال بود و امتیازات متعددی در زمینه استخراج معادن و اجاره گمرکات به دست آورد.

محمد ولی خان درباری تا پرچم‌دار جنبش مشروطه خواهی  

محمد ولی خان تنکابنی در ابتدای جنبش  مشروطه خواهی جانب دربار را گرفت و برای برهم زدن اجتماع متحصنین در مسجد جامع تهران از خشونت استفاده کرد و در اثر آن سیدی به قتل رسید.

او حتی پس از پیروزی مشروطه خواهان دست از همکاری با دربار برنداشت. اما کینه کامران میرزا عمو و پدرزن محمدعلی شاه با وی سبب شد از فرماندهی فوج‌های مازندران و گیلان برکنار شود و تنها در مقام وزارت تلگراف و فرماندهی فوج قزوین باقی بماند. او در همین زمان در مقام والی گیلان منصوب شد و با مشروطه خواهان به تندی برخورد کرد.

همکاری محمد ولی خان با دربار ادامه داشت تا هنگامی که عین الدوله از جانب محمد علیشاه حاکم آذربایجان شد، محمد ولی خان به عنوان فرمانده نظامی وی عازم این ایالت شد و قصد حمله به تبریز را داشت، اما بروز اختلاف با عین الدوله منجر به خروج وی از آوردگاه مخالفان مشروطه شد و از تبریز به تنکابن رفت و پرچم مشروطه را برافراشت. حمایت او از مشروطه باعث شد دولت طی فرمانی همه القاب او را پس بگیرد.

محمد ولی خان در پاسخ به اقدام دولت در پس گرفتن القاب را افتخاری برای خود برشمرد. او به همراه عبدالحسین خان معزالسلطان معروف به سردار محیی در سال ۱۳۲۷ در اقدامی هماهنگ با مجاهدان مشروطه شهر رشت را تصرف کرد و پس از آن عازم تهران شد.


عبدالحسین خان معزالسلطان معروف به سردار محیی

محمدعلی شاه پس از پیروزی مجاهدان مشروطه به سفارت روسیه پناهنده شد. مجاهدان مشروطه بدون معطلی مجلس عالی تشکیل دادند این مجلس شامل ۵۰۰ تن از نمایندگان مجلس و سرداران و ملی گرایان و جمعی از شاهزادگان بود که برای تعیین جانشین شاه تصمیم‌گیری می‌کردند. اما در نهایت برای سهولت در امر تصمیم‌گیری ۳۰ نفر از میان اعضا انتخاب شدند این هیأت برکناری محمدعلی شاه از سلطنت و جایگزینی احمد میرزای ولیعهد را تصویب کرد. احمد شاه 12 ساله بود که بر تخت سلطنت نشست و به دلیل سن کم او، عضدالملک قاجار عهده دار نیابت سلطنت شد.

مهاجران بعد از آنکه تکلیف سلطنت را مشخص کردند به فکر اداره کشور افتادند مجلس عالی هیأت دولت را  مرکب از افراد صاحب نامی چون محمدولی‌خان تنکابنی، وزیر جنگ؛ سردار اسعد بختیاری، وزیر داخله؛ ناصرالملک، وزیر امور خارجه؛ عبدالحسین میرزا فرمانفرما، وزیر عدلیه؛ صنیع‌الدوله، وزیر علوم و اوقاف؛ مستوفی‌الممالک، وزیر مالیه؛ فتح‌الله‌خان اکبر، وزیر پست و تلگراف انتخاب کردند سرپرست دولت را با توجه به نقش پررنگ محمد ولی خان در فتح تهران و سن و تجربه اش به نام او زدند. 

ریس‌الوزرا برای ایجاد امنیت، یپرم‌خان ارمنی را به ریاست شهربانی تهران منصوب کرد و حکم حکومت  اصفهان را به صمصام‌السلطنه بختیاری و آذربایجان به مخبرالسلطنه داد. 


یپرم خان ارمنی رئیس نظمیه تهران

از دیگر اقدامات دولت دستگیری و اعدام مخالفان مشروطه بود دستگیری و اعدام شیخ فضل‌الله نوری، صنیع حضرت، موقرالسلطنه، مفاخرالملک و میرهاشم در این دوره انجام شد. عمر نخستین دولت مشروطه بعد از فتح تهران بیش از هفتاد و چند روز نبود. او بعد از برگزاری دومین دوره انتخابات مجلس شورای ملی در ۲۴ آبان ۱۲۸۸ (۲ ذیعقده‌ ۱۳۲۷)  و تعیین ۶۴ نماینده در روز آغاز به کار رسمی مجلس (۳۰ آبان) سپهدار اعظم استعفای خود و اعضای کابینه را تقدیم نایب‌السلطنه کرد، اما در همان روز مجددا به نخست‌وزیری انتخاب شد. 

دولت دوم محمد ولی خان سپهدار، نخستین دولت مشروطه بعد از فتح تهران بود که توسط مجلس انتخاب شد و یکسال با مشکلات متعدد دست و پنجه کرد. نخست اینکه در آغاز دولت دومش اغتشاشاتی در آذربایجان، زنجان، فارس، اصفهان،خراسان و کرمان صورت گرفت. در زنجان حاج ملاقربان‌‌علی سر از اطاعت دولت برداشت، در تبریز و اردبیل شاهسون‌ها سر به شورش برداشتند و به قتل و غارت مشغول شدند. از طرف دیگر قشون روسیه تزاری به بهانه‌های مختلف در مناطق شمالی ایران به یکه تازی مشغول بودند. دولت علاوه بر شورش‌ها با بی‌پولی و کمبود بودجه نیز رنج برد. سپهدار با همه مشکلات دست به کار شد و درصدد غلبه بر مشکلات برآمد. نخست درصد برآمد فتنه زنجان و آذربایجان را حل کند و در این زمینه موفقیت‌هایی نیز کسب کرد. دولت برای رفع مشکل کم پولی نخست درصدد دریافت قرض خارجی از دولت‌های روسیه و انگلستان برآمد، چون این دو دولت شرایط سنگینی را برای پرداخت وام تعیین کردند، دولت و مجلس از دریافت وام منصرف شدند و در عوض با وثیقه قرار دادن خالص‌جات معادل یک میلیون تومان از داخل قرض کرد و مبالغی را نیز از ثروتمندان دریافت کرد.

حضور نیروهای روسیه در شمال ایران نگرانی مسئولین ایرانی را برانگیخت به گونه‌ای که وکلای تندروی مجلس (تقی‌زاده و...) وزیر خارجه را استیضاح کردند که علاالسلطنه از وزارت ساقط شد. سپهدار چون با مداخلات خارجی و گرفتاری‌های داخلی مواجه شد تصمیم به استعفا گرفت اما استعفای او پذیرفته نشد. تصمیم گرفت کابینه خود را ترمیم کند و پس از ترمیم کابینه وثوق الدوله به عنوان سخنگو، برنامه دولت را اعلام کرد. این برنامه عبارت بود از اصلاحات در قشون و نظمیه و امنیه، استقراض مبلغ ۵۰۰ هزار لیره، اصلاحات در مالیه، ایجاد همه ادارات دولتی به طرز جدید. 

پس از ترمیم کابینه عده‌ای از دموکرات‌های مجلس مانند تقی زاده، حاج عزالممالک و نواب که در اقلیت بودند از طریق جراید خود به مخالفت با دولت پرداختند و از طرف دیگر گروهی تحت رهبری سید عبد الله بهبهانی، مستشارالدوله و ممتاز الدوله تشکیلات اعتدالی را به وجود آوردند و به حمایت از دولت پرداختند، انتقاد روز افزون اقلیت در جراید، دولت را مجبور کرد تعدادی از جراید را متوقف و مدیران آنان را مورد مواخذه قرار دهد. اقدام سپهدار در کنترل جراید و ترمیم کابینه جدید موثر واقع نشد در نهایت دولت سپهدار در سوم رجب ۱۳۲۸ (۱۴ تیر ۱۲۸۹) پس از یک سال زمامداری استعفا کرد.

سپهدار پس از استعفا از نخست وزیری به همراه سردار اسعد بختیاری به نمایندگی مجلس انتخاب شد. در دولت اول سپهدار رابطه ستارخان و باقرخان با مخبرالسلطنه والی آذربایجان روبه تیرگی نهاد و دولت ناچار شد این دو را از به تهران فرا بخواند  اما دامنه اختلاف بین فاتحان و شاخه نظامی آنان روبه افزایش بود. دولت سپهدار برای کنترل اوضاع لایحه جمع‌آوری سلاح گرم از دست افراد عادی و اختصاص حمل اسلحه به نیروهای نظامی و پلیس را تسلیم مجلس شورای ملی کرد که تصویب آن در زمان دولت مستوفی الممالک صورت پذیرفت.


سردار اسعد بختیاری

در دامنه استعفای سپهدار و معرفی نخست وزیر جدید واقعه قتل سید عبدالله بهبهانی از رهبران مشروطه و یکی از حامیان اصلی سپهدار در تاریخ ۲۴ تیر ماه ۱۲۸۹ اتفاق افتاد. قتل وی توسط عوامل حزب دموکرات و بویژه حیدر عمو اغلو و همدستانش صورت گرفت.

دولت اول مستوفی در ۱۲ اسفند ۱۲۸۹ از کار برکنار شد و سپهدار برای بار دوم از جانب مجلس شورای ملی به ریاست الوزرا انتخاب شد این دولت وی نیز مانند دولت های مشروطه ایران دولت مستجعل بود در این دوره از دولت به دنبال تحریکات محمدعلی شاه و خبر عزیمتش به ایران و پیاده شدن وی در گمیش تپه موجی از بیم و هراس در بین مشروطه‌طلبان و آزادی‌خواهان به وجود آورد. مشروطه‌خواهان، سپهدار را متهم به همدستی با او کردند و تقاضای برکناری او را از ناصرالملک نایب‌السلطنه کردند که او نیز سپهدار را برکنار و صمصام‌السلطنه (وزیر جنگ کابینه) را به رئیس‌الوزرایی انتخاب کرد.

او  پس از برکناری مدتی خانه‌نشینی را تجربه کرد تا اینکه به عنوان مأمور برای خدمت در آذربایجان انتخاب شد اما نتوانست در آذربایجان به علت حضور نیروهای روس در آذربایجان اقدامی انجام بدهد او در سال ۱۳۳۳ هـ. ق از زنجان به نمایندگی مجلس انتخاب شد وزارت جنگ کابینه دوم مستوفی الممالک را بر نمایندگی مجلس ترجیح داد. 

همزمان با تشکیل کابینه دوم مستوفی الممالک جنگ عالمگیر جهانی اول شعله ور شد و کشور از شمال و جنوب و شرق و غرب تحت سلطه‌ دو نیروی اشغال‌گر روس و انگلیس قرار گرفت. با اشغال ایران مجلس سوم شورای ملی تعطیل شد و برخی از نمایندگان به قم مهاجرت کردند. احمد شاه قصد داشت به اصفهان برود که سپهدار او را منصرف کرد، سپهدار در دولت عبدالحسین خان قاجار در پست وزیر جنگ ابقا شد. 

احمد شاه قاجار وقتی موافقت روس‌ها را با نخست وزیری سپهدار دید او را برای سومین بار مامور تشکیل کابینه کرد و این کابینه نیز بیشتر از شش ماه دوام نیاورد و به علت کم پولی و بی‌ثباتی و مخالفت رجال ایرانی با تشکیل کمیسیون مختلط از جانب سپهدار و تجاوز نیروهای عثمانی به ایران، استعفا داد. 

سپهدار هنگامی مجبور شد از ریاست الوزرایی استعفا دهد هفتاد سال سن داشت. او پس از این دیگر رسما در امور سیاسی کشور مداخله نداشت تنها در مدت اندکی در دوره صدارت دوم وثوق الدوله مامور دفع فتنه سیمقتو شد و در این کار نیز توفیقی پیدا نکرد. او پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، سید ضیاءالدین طباطبایی (نخست‌وزیر) از اعضای معترضان به کودتای سوم اسفند بود که توسط سید ضیا زندانی شد.

سپهدار بعد از به حکومت رسیدن رضاخان و در برابر تصرف املاک مرغوب خود در مازندران و گیلان توسط رضاخان مقاومت کرد و تسلیم نشد که در همین اوضاع فرزند او سرهنگ علی‌اصغر ساعدالدوله و آجودان سردار سپه به طرز مشکوکی درگذشتند. سپهدار بعد از درگذشت فرزندش نتوانست کمر راست کند و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ و در سن هشتاد سالگی دست به انتحار زد و فاتح تهران بعد از مشروطه سرنوشت غم انگیزی پیدا کرد. پس از مرگ او تمام املاکش مصادر شد و بازماندگان او نام خانوادگی خلعت‌بری برای خود برگزیدند.

منابع: افشاری، پرویز؛ نخست‌وزیران سلسله‌ی قاجاریه، تهران، مؤسسه‌ چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص ۱۱۹. زمستان ۱۳۸۳

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: ناصرالدین شاه قاجار تنکابن مستوفی الممالک ناصرالدین شاه محمد ولی خان محمدعلی شاه نخست وزیر شورای ملی انتخاب شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۲۵۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

«رضاخان را بهتر بشناسیم»

خبرگزاری مهر_ فرهنگ و ادب: چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ بود که رضا پهلوی به‌عنوان موسس سلسله پادشاهی پهلوی در ایران تاجگذاری کرد. حسین اصغری پژوهشگر تاریخ معاصر به این‌مناسبت یادداشتی با عنوان «رضا خان را بهتر بشناسیم» نوشته که برای شناخت بهتر و بی‌تعارف این‌چهره تاریخی نوشته شده است.

این‌یادداشت برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

مشروح این‌یادداشت را در ادامه می‌خوانیم؛

عبارت «زمان حال، طومار گذشته است که بسته شده تا به عمل درآید»، تعبیری است از ویل دورانت که نشان‌دهنده این حقیقت است «برای درک صحیح زمان حال، لازم است تاریخ و گذشته مورد بررسی و توجه قرار گیرد». نه تنها برای درک درست از وضعیت حال، بلکه برای تدوین نقشه راه برای آینده‌ای روشن نیز ضرورت دارد تا با نگاهی دقیق و موشکافانه به تاریخ، نقاط ضعف و تاریک عملکرد گذشته شناسایی شود و جهت رفع و جلوگیری از تکرار آن در آینده اقدامات لازم به عمل آید.

از جمله مواردی که ضرورت آشنایی و آگاهی نسبت به آن در جامعه احساس می‌شود، تاریخ معاصر ایران مخصوصاً دوران پهلوی است؛ اکنون که بیش از ۴۵ سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی می‌گذرد، یکی از پروژه‌های جدی دشمن که متأسفانه برخی از نتایج آن را در تحولات امروز جامعه شاهد هستیم مسئله تطهیر چهره رژیم پهلوی است؛ موضوعی که از طریق تحریف تاریخ، ذکر روایت نادرست یا کتمان حقایقی از آن دوران در دستور کار دشمنان قرار دارد. نسل جوان امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد تا با تاریخ معاصر خود مخصوصاً تاریخ یکصد سال گذشته ایران آشنا شود؛ وقتی در تجمعات اعتراضی، شعار «رضاخان روحت شاد» از زبان نسل جوان شنیده می‌شود اولین نکته‌ای که به ذهن خطور می‌کند این است که «این افراد نسبت به تاریخ معاصر خود بی‌اطلاع هستند».

بررسی دوران ۵۷ ساله‌ای که پهلوی (رضاخان و محمدرضا) قدرت را در اختیار داشتند از جنبه‌های متعددی ممکن است اما در این نوشتار به دنبال این هستیم که تنها گوشه‌ای از پازل بسیار بزرگ رژیم پهلوی را از منظر ناظران خارجی بررسی کنیم و در همین راستا، توجه خود را به دوران رضاخان معطوف می‌کنیم.

افرادی که در اعتراضات شعار می‌دادند «مرگ بر دیکتاتور» و «رضاشاه روحت شاد» آیا می‌دانند که میلسپو [مستشار مالی آمریکایی] در کتاب خود که در سال ۱۳۲۵. ش منتشر شده، فضای جامعه ایران دوره رضاخان را سرشار از ترس و وحشت توصیف کرده است؟ او می‌نویسد: رضاشاه «هزاران نفر را حبس کرده و صدها نفر را کشته بود و بعضی‌ها را با دست‌های خود به قتل رسانده بود» و در نتیجه این حکومت وحشت «بر دل مردم ترس افتاده بود، به کسی نمی‌شد اعتماد کرد و احدی جرأت اعتراض یا انتقاد نداشت».

آیا از جنایاتی که ارتش رضاخان در حق ملت مظلوم ایران مرتکب شد خبر دارند؟ ویلیام داگلاس [قاضی ایالات متحده] در کتاب «سرزمین شگفت‌انگیز و مردمی مهربان و دوست‌داشتنی» از دیدار خود با فردی نام می‌برد که ارتش رضاخان به محل زندگی آن‌ها حمله کرده، جوانان آن‌ها را کشته، چندین هزار گوسفند و بز و چندصد گاو و ده‌ها اسب آن‌ها را غارت کرده‌اند، خان‌های آن‌ها را اعدام و در جنایتی کم‌نظیر اسلحه خود را روی سر کودکان در گهواره‌ها گذاشته و مغز آن‌ها را متلاشی کرده‌اند.

داگلاس در همین کتاب، روایت دیدار خود با پیرمرد قشقایی را بیان می‌کند که گفته بود «ما می‌توانیم ارتش را به‌خاطر برخی از این چیزها ببخشیم و با آن‌ها در آرامش زندگی کنیم؛ اما یک چیز وجود دارد که ما هرگز نمی‌توانیم آن را ببخشیم». آن مورد چه بود؟ اینکه سروانی از ارتش رضاخان روزانه مأمورانی را می‌فرستاد تا ۲ لیتر شیر تازه مادران را از زنان شیرده طایفه جمع کنند و به توله سگ‌های او بدهند! شدت زجرآور بودن این واقعه زمانی روشن می‌شود که بدانیم «سوگند به شیر مادر» یکی از مقدس‌ترین سوگندها در بین قشقایی‌ها بوده است.

آیا نسل جوانی که غبطه دوران رضاخان را می‌خورد می‌داند که جان گونتر [جهانگرد آمریکایی] در توصیف رضاخان و شرایطی که او حاکم کرده بود معتقد است که حتی سگ‌ها هم از قساوت او بی‌نصیب نبودند: «وقتی شاه در سفر است (که البته بی‌وقفه در سفر است)، در هر روستا و قریه‌ای که شب در آن منزل می‌کند، سگ‌ها را می‌کشند؛ زیرا او خواب سبکی دارد و هر صدایی او را پریشان می‌کند».

به عنوان مورد آخر، اشاره‌ای کنم به برخی از مواردی که سر ریدر بولارد (وزیر و سفیر بریتانیا در ایران) در کتاب خود به آن پرداخته است و شامل برخی از اقدامات رضاخان در دوران حکومتش می‌شود؛ این موارد دیگر چیزی نیست که طرفداران پهلوی بتوانند ادعا کنند اتهامی است که از طرف مخالفان پهلوی به رضاخان نسبت داده شده است؛ چرا که آن‌ها را انگلستانی روایت کرده که خودش رضاخان را به قدرت رساند و پس از چند سال، این مهره خود را تغییر داد و پسرش را جایگزین او کرد. اکنون به برخی از این موارد اشاره می‌شود:

- شاه در انتخابات مداخله می‌کرد و مجلس آلت دستش بود.

- روزنامه‌هایی که اجازه فعالیت می‌یافتند، جرأت گفتن یک کلمه علیه او یا سیاستش را نداشته‌اند.

- او ایرانیان را با اعمال خشونت تحقیر می‌کرد

- شاه عده‌ای از ایرانیان برجسته را بدون محاکمه کشت؛ مثل مدرس و تیمورتاش

- تمام درآمدهای نفت را تحت کنترل خودش گرفت و البته بدون نیاز به تصویب کسی خرج تسلیحات کرد.

- وقتی او استعفا داد، در بودجه دولت کسری وجود داشت؛ درحالی‌که موجودی حساب شخصی او در بانک معادل ۶ میلیون پوند بود.

- شاه راه‌آهن پرهزینه‌ای را از محل درآمدهای جاری ساخت که نتیجه آن فقیر شدن طبقات کم‌درآمد ملت بود و سهم بی‌تناسبی از انحصارات دولتی بر روی شکر، چای، دخانیات و کبریت به آنان تحمیل می‌شد.

- مناطق گسترده‌ای از اراضی کشاورزی مرغوب را از راه مصادره تصاحب کرد.

- شاه در حالی‌که تعدادی قصر بی‌استفاده در تهران ساخت، در مورد تأمین آب لوله‌کشی هیچ کاری نکرد و گذاشت مردم تهیدست پایتختش حتی برای آب آشامیدنی محتاج جوی خیابان باقی بمانند.

روایات افراد خارجی از دوران رضاخان فراوان است؛ روایاتی در موضوعات مختلف از وضعیت معیشت و اقتصاد گرفته تا اوضاع برخورداری‌های عمومی از قبیل زیرساخت‌ها و اوضاع بهداشت و مواردی از این دست تا مسائل مربوط به آزادی و دیگر محورهای سیاسی اجتماعی اقتصادی نظامی که حاکی از دوران خفقان و تاریک رژیم پهلوی است که رضاخان برای این ملت مظلوم به ارمغان آورد. اگر نسل جوان از تاریخ خود و اتفاقاتی که بر جامعه او گذشته است بی‌خبر باشد ناخواسته به مهره‌ای تبدیل می‌شود که در جهت تأمین منافع اجانب ایفای نقش می‌کند و عاقبتی جز گرفتاری و دچار شن به مصائب همان دوران سیاه گذشته را در پی ندارد؛ چقدر این جمله دقیق و پرمعناست: «ملتی که تاریخ نداند، محکوم به تکرار است».

کد خبر 6086340 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • در دور دوم انتخابات ۴۵ نماینده راهی مجلس می‌شوند
  • اشک شوق هاکان چالهان اوعلو پس از فتح اسکودتو با اینتر / عکس
  • «رضاخان را بهتر بشناسیم»
  • تقی زاده از برلین کاندیدای مجلس ایران و توسط مردم انتخاب شد / نجات ایران و جهان اندیشه روشنفکران تبعیدی عصر مشروطه
  • تقی زاده از برلین کاندیدای مجلس و توسط مردم انتخاب شد / نجات ایران و جهان اندیشه روشنفکران تبعیدی عصر مشروطه
  • رسمی: استقلال و پرسپولیس سرانجام فروخته شد، از دولت به دولت!
  • درخشان:پرسپولیس دوباره می تواند فاتح سه گانه شود/ وزیر ورزش گفت استقلال از 45 متری گل بخورد؟
  • از شیدایی به رضاخان تا قلع و قمع مخالفان مصدق!
  • جهش سنگین قیمت دلار در عمر ۴ چهارساله مجلس یازدهم از نگاه یک نماینده /به ۱۴۰۰ برگردم، شاید از رئیسی حمایت نکنم
  • جهش عجیب قیمت دلار در عمر ۴ چهارساله مجلس یازدهم از نگاه یک نماینده /به ۱۴۰۰ برگردم، شاید از رئیسی حمایت نکنم