یادداشتهای دولت ایران درباره خریدهای غله انگلیس
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۳۶۷۲۴
قحطی بزرگ ۱۹۱۹ - ۱۹۱۷، بیتردید بزرگترین فاجعه تاریخ ایران و بسیار فراتر از همه فجایع پیش از خود بوده است. کتاب «قحطی بزرگ» نشان میدهد ۸ تا ۱۰ میلیون ایرانی، ۴۰ تا ۵۰ درصد کل جمعیت ایران، در اثر گرسنگی و مرضهای ناشی از آن و سوء تغذیه از میان رفتهاند.
خبرگزاری میزان - با وجود بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول، در طول این جنگ به ضربات و خسارت جبران ناپذیری بر پیکره میهن و ملت ما وارد آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه این اطلاعیه آمده است:
دولت گندم و جویی که احتکار شده یا به قصد تجارت به کار گرفته شده، ضبط خواهد کرد.
مالکان غله دو ماه از تاریخ این اطلاعیه فرصت داشتند تا دولت را از مقدار و محل غله خود آگاه کنند:
پس از انقضای این مدت مسئولین دولتی به اجبار غله کافی برای تامین نیاز مردم را از ملاکان خواهند گرفت.
همچنین آمده است:
برای آن دسته از افرادی که پیش از انتشار این اطلاعیه غله خود را مخفی ساخته اند و بعد شخصاً به اداره ارزاق مراجعه کرده و مسئولین ارزاق را از غله خود مطلع کرده اند: در مورد غله آنها منطبق با مفاد همین اطلاعیه برخورد میشود.
در واقع یعنی دولت به اجبار و به قیمت خود غله آنها را خریداری خواهد کرد. اطلاعیه با این تهدید به پایان میرسد:
همه آنهایی که تلاش کنند با اقدامات مسئولین دولتی برای در اختیار گرفتن انبارهای غله در هر جا مخالفت کنند، به عنوان کسانی تلقی خواهند شد که از اطاعت قوانین دولت سرباز زدهاند و علیه تسهیل تامین ارزاق عمومی اقدام کرده اند؛ و بنابراین مطابق با بند چهارم مصوبه شماره ۱۱۲۷ کابینه با تاریخ ۲۱ سپتامبر ۱۹۱۸ مجازات خواهند شد.
آخرین تهدید متوجه ملاکان است:
دولت علاوه بر مجازات همه افرادی که مستقیماً با اقدامات دولت مخالفت کنند، کلیه ملاکان و دلالان محلی غله را که مشوق چنین امری باشند، پیگرد و مجازات خواهد نمود.
این مقررات نمیخواست مسئله کمبود واقعی را که به سبب خریدهای انگلیسیها به وجود آمده بود حل کند و چنین نیز نشد. به نشر میرسد که هدف اولیه این مقررات آن بود که دلیل قحطی را «احتکار» و انباشتن ملاکان و تجار جلوه دهند.
احمدشاه یکی از ملاکانی بود که به عنوان جوانی حریص و بی رحم شهرتی بی مثال به هم زده بود. ساثرد مشخصاً از واقعهای تلخ در بحبوحه قحطی درباره احمدشاه و حق فروش غله مینویسد:
شاه ایران را کسانی که میشناسند جوانی بیاندازه پول دوست معرفی میکنند و دوستان صمیمی و هوادارانش میگویند او گمان میکند احتمالاً آخرین پادشاه ایران خواهد بود و از این رو پیش از آن که تاج و تحت از دست برود باید تا جای ممکن پول جمع کند. برای ذکر نمونهای از میل شاه به کسب ثروت آن هم به هر شکل ممکن، من به ذکر مجدد نمونهای در این باره میپردازم که یک بار محرمانه ارباب کیخسرو شاهرخ برایم گفت. او سیاستمداران و بازرگان بسیار برجستهای در تهران است که آقای شوستر در کتاب خود او را تنها مرد شریف ایران دانسته است.
ساثرد قضیه احمدشاه و بار گندمش را در ضمن ماجرایی این گونه توصیف میکند: این مرد (ارباب کیخسرو) یکی از اعضای کمیسیون امداد تهران است که در زمستان گذشته ارقام کلانی از کمکهای مالی آمریکاییها را هزینه کرد. او مامور بود برای این کمیته گندم بخرد و میدانست که شاه حجم قابل توجهی گندم دارد. از این رو به مباشر شاه تماس گرفت و موضوع را از او پرس و جو مباشر گفت شاه مقداری گندم دارد که خرواری نود تومان میفروشد (یک تومان حدوداً دو برابر ۲ دلار، مطابق با نرخ تبادل فعلی است یک خروار ۶۵۰ پوند است) آقای کیخسرو گفت که چند خروار را به این قیمت خواهد خرید و بعداً همراه با اسناد فروش، پول را خواهد آورد. اندکی بعد نماینده شاه تماس گرفت و گفت که شاه را ملاقات کرده و او اکنون تصمیم گرفته است این گندمها را خرواری ۹۵ تومان بفروشد. آقای کیخسرو با علم به این که از جای دیگری نمیتواند برای مردم گرسنه تهران گندم تهیه کند، باز هم پذیرفت. بالاخره پیش از ورود او به کاخ برای عقد قرارداد، بار دیگر نماینده شاه با او تماس گرفته و میگوید که شاه درباره موضوع بیشتر تامل کرده و تصمیم گرفته که گندمها را خرواری ۱۰۰ تومان کمتر نفروشد و شاه در تمام این مدت میدانست که بنا بود این گندم برای تغذیه رعایای گرسنه خود او به مصرف برسد و احتمالاً کمیته آن را به هر قیمتی میخرد. بالاخره هنگامی که کیخسرو به کاخ وارد شد دریافت که شاه تصمیم گرفته است اصلاً گندم خود را نفروشد و ترجیح داده است صبر کند تا هنگامی که قیمتها به مقدار قابل توجهی بالاتر برود.
این قضیه در خاطرات عمیدی نوری نیز آمده است او مینویسد: تهران در آتش قحطی سوخت و مردم وحشت زده بودند. محصول اطراف تهران در آن سال اندک بود و نانواییها به ندرت کار میکردند. گندم خرواری دویست تومان بود و همه میدانستند که احمدشاه محصول گندم خود را انبار کرده و خرواری دویست تومان میفروشد مردم او را احمد کاسب نام نهاده بودند. بیشتر بخوانید: خرید و انبار کردن ارزاق توسط انگلیس عامل قحطی هولناک انتهای پیام/ برچسب ها: قحطی بزرگ قحطی ایران انگلیس
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: قحطی بزرگ قحطی ایران انگلیس ولایت تهران گندم و جوی قحطی بزرگ گندم و جو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۳۶۷۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اذعان اندیشکده انگلیسی به حمله موفق ایران به اسرائیل
اندیشکده مطرح انگلیسی چتم هاوس در یک یادداشت تحلیلی، ادعای اسرائیل و حامیان غربی آن درباره ناموفق بودن حمله پهپادی و موشکی ایران را رد کرد.
به گزارش مشرق، به رغم ادعاهای مطرح شده، حمله ایران به اسرائیل تا حد زیادی موفق بود و ایران توانایی خود را نشان داد. این خلاصه یادداشت تحلیلی اندیشکده چتم هاوس است.
در ابتدای این مطلب تصریح شد که «حملات پهپادی و موشکی ایران به اسرائیل که چند ساعت به طول انجامید، قواعد رفتاری و تعاملی قدیمی بین این دو کشور متخاصم را تغییر داد. همچنین این حمله، خاورمیانه را به یک درگیری گستردهتر، نزدیک تر کرد؛ درگیری که اگر مهار نشود، تاثیرات بی ثبات کننده سلسلهواری روی کل منطقه خواهد گذاشت».
نویسندگان این یادداشت صنم وکیل و بیلال ساب با رد ادعاها درباره حمله پهپادی و موشکی به رژیم صهیونیستی تصریح کردند «حمله ایران به اسرائیل، شکستی که بسیاری ادعا میکنند، نبود».
به نوشته آنها، عملیات طوفان الاقصی «اسرائیل را مجبور کرد که رویکردی جدید علیه ایران و محور مرتبطش (محور مقاومت) اتخاذ کند چرا که این (عملیات) شکست راهبرد قبلی اسرائیل برای تامین امنیتش را آشکار کرد».
تحلیلگران چتم هاوس با اشاره به حملات تروریستی چند ماه اخیر رژیم صهیونیستی علیه نیروهای ایرانی در منطقه مدعی شدند که «پیغام مستمر ایران این بوده است که به دنبال پرهیز از جنگ منطقهای گسترده است و شاید همین عاملی در محاسبات اسرائیل برای اتخاذ رویکرد جدیدش بوده باشد».
در یادداشت آمده است: «حملات مستقیم و هدفمند به اسرائیل با هدف احیای بازدارندگی، نشاندهنده تغییر محاسبه تهران و بالا رفتن ریسک پذیری ایران است. موضوعی که حسین سلامی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آن را اینطور تعبیر کرد: "یک معادله جدید با اسرائیل"».
نویسندگان این مقاله معتقدند که «از نظر تهران، هدف پاسخش ترسیم خطوط قرمز جدید در منازعه با اسرائیل است و شفاف کردن این موضوع که و در صورت ادامه کارزار اسرائیل علیه ایران و شرکایش، ایران میتواند و باید کنترل اوضاع را به دست خود بگیرد».
تحلیلگران چتم هاوس تصریح کردند که «آسان است با عجله نتیجه گرفت که این حمله یک شکست بزرگ بود به ویژه با توجه به میزان تقریباً عالی رهگیری پهپادها و موشکهای ایرانی توسط معماری چند لایه پدافند موشکی اسرائیل؛ نتیجهگیری که بسیاری آن را بیان کردند».
به باور آنها، «اگر قصد ایران آسیب زدن جدی به اسرائیل بود، اصل اساسی اقدامات نظامی که همان غافلگیری است را نقض نمیکرد اما ایران این کار را کرد و نیتش را علنا با واشنگتن، پایتختهای چندین کشور عربی و اروپایی به اشتراک گذاشت و اطمینان دا که این حمله، تقریبا کوچک خواهد بود... . اگر ایران به دنبال تحمیل یک درد جدی به اسرائیل بود، نسخههای سنگین تری از موشکهای بالستیک سریع پرواز و هوشمند استفاده میکرد که به اسرائیل زمان بسیار کمی برای آمادگی و پاسخ میداد. همچنین میتوانست قدرت رزمی قابل توجه نیروهای نیابتی منطقهای خود به ویژه حزب الله توانمند را در عملیات خود ادغام کند و آن را به یک درگیری واقعی چند جبههای و کابوس برای اسرائیل تبدیل کند».
از نظر این دو تحلیلگر، هدف راهبردی ایران از حملات پهپادی و موشکی به اسرائیل، «تقویت بازدارندگی ایران و تلاش برای بازنویسی قواعد رفتاری و تعامل با اسرائیل» بود و از این منظر، «حمله ایران تا حد زیادی موفق بود. ایران بیش از آنچه مخالفانش بخواهند اذعان کنند، در این حمله از خود توانایی نشان داد».
در این تحلیل آمده که «ایران، اسرائیل و ایالات متحده را مجبور کرد بیش از یک میلیارد دلار برای مقابله با این حمله هزینه کنند. این یک نتیجه ناچیز نیست، با توجه به اینکه ایران تقریباً یک دهم این مقدار هزینه کرده است. در شرایط فعلی و محدودیت مالی و سیاسی موجود در واشنگتن، افزایش کمک نظامی ایالات متحده به اسرائیل موضوعی تضمین شده نیست».
منبع: فارس