Web Analytics Made Easy - Statcounter

این گفتگو را از دست ندهید... از دل گفته های مهدی دادرس؛

آن هایی که طرح 27 ساله ها را برای حذف بزرگان فوتبال دادند، منفور شدند یک متهم باعث شد 14 نفر علیه دهداری اعتصاب کنند، آن ها کتک خوردند پرویز دهداری مربی نبود، عارف بود بروید مصاحبه داریوش مصطفوی را بخوانید تا متوجه شوید من در استرالیا چه کاره بودم؟ به مرتضی یکه گفتم تو فردین کج و کوله هستی صفر ایرانپاک مظلوم بود، در حق حمید علیدوستی هم واقعا ظلم شد

این بار یک مدیر ورزشی در پروژه برترین های قرن رسانه طرفداری شرکت کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 مهدی دادرس با حضور مقابل دوربین طرفداری برترین های قرن خود را انتخاب کرد که دیدن تیم منتخب قرن این مدیر ورزشی خالی از لطف نیست...

به گزارش طرفداری، مربیان، مدیران، کاپیتان و داوران لیگ برتری، پیشکسوتان و اصحاب رسانه کسانی هستند که در پروژه قرن رسانه شرکت می کنند. برترین های قرن از شنبه تا چهارشنبه هر هفته تقدیم تان می شود و روز پنجشنبه هم نتایج آن اعلام می شود. جمعه ها هم پشت صحنه یا خاطره بازی از طریق رسانه طرفداری منتشر می شود.

مهدی دادرس که از مدیران با سابقه ورزشی در فوتبال ایران محسوب می شود، مقابل دوربین طرفداری قرار گرفته و برترین های قرن خودش را انتخاب کرد. در پایان این مطلب هم فرم تکمیل شده مهدی دادرس قابل مشاهده است...

 

سلام و درود می گویم به مخاطبان رسانه طرفداری. با برنامه تیم منتخب و برترین های قرن ورزش ایران همراه شما هستیم. در این برنامه مهدی دادرس مهمان است. یکی از مدیرانی که به نمایندگی از همه مدیرانی ادوار گذشته فوتبال و ورزش ما دراین نظرخواهی بزرگ رأی می دهند یکی از موفق ترین مدیران نه تنها فوتبال بلکه ورزش ما بعد از انقلاب. سلام، ممنون که در این برنامه مقابل دوربین رسانه طرفداری هستید.

من هم به شما و همکارانتان سلام می کنم، ممنون که یاد ما پیرمردها کردید و مرا دعوت و شادم کردید.

شما یکی از اولین مدیرانی بودید که مفهوم مدیرباشگاه در موردتان معنا می شود نه مدیر تیم. مدیری که در همه رشته ها فعال بوده، فوتبال، والیبال، بسکتبال. اما درخصوص فوتبال بخواهم بپرسم جالب است برایم بدانم شما چند سال فوتبال دیده اید و دنبال کرده اید؟

دیدن تا عملیاتی شدن خیلی فرق دارد. از نوجوانی فوتبال بازی کردیم با توپ پلاستیکی و فوتبال دیدیم. من جزو نسل های خوشبخت هستم و کسانی که هم سن و سالم هستند این را بهتر درک می کنند چون ما فوتبال ها و فوتبالیست هایی دیده ایم که بعضی ها فقط اسم شان را شنیده اند ولی من بازیهایشان را دیده ام و لذت برده ام. مثل بابی چارلتون، بابی مور، پله، کرایوف، بکن بائر، گوردون بنکس، جرج بست، کوین کیگان. جرج بست و کوین کیگان جام جهانی بازی نکردند و شاید کمتر فیلمی از آنها باشد ولی بازیهایش را دیده ام و لذت برده ام. هم جرج بست چند توپ طلا گرفت هم کوین کیگان که بدون حضور در جام جهانی 3 توپ طلا گرفت. این نسل را دیدیم و بعدا هم که سنمان بالاتر رفت، بچه هایی که الان می بینند بازی آنها را هم دیده ام. مثل مسی، رونالدو و لذت می بریم از فوتبال شان. نسل خوشبختی بودم که با فوتبال و بازیکنان خوب عشق کردم و لذت بردم و هر کدامشان وزنه ای سنگین بودند. ریوالدو، ماتزولا، زوف و گلر معروف آلمان تریکوفسکی، ما این بازیها را می دیدیم لذت می بردیم. گلری یاشین که اسمش به ناحق حذف نشود. من اینها را دیده ام و لذت برده و طبیعتا باعث علاقه مندی ام شد و فوتبال هم در کوچه بازی می کردیم بعد مزاحم ورزش و فوتبال شدیم از سال 64.

همین بازیکنانی که گفتید در ایران هم دوره ای داشته اند و ماهم امروز خوشبختیم که شما بازی همه این هم دوره ای ها را دیده اید و ما می توانیم توصیف شما را از اینها بشنویم. اگر موافق باشید برویم سراغ تیم منتخب و اولین پست، دروازه بان.

چون سوالات شما سخت است، از پیش یادداشت کرده ام. دو نفر خیلی شاخص داریم، یکی مرحوم ناصر حجازی و دیگری احمدرضا عابدزاده. اینها خصوصیات خاص خودشان را داشتند. به نظر من میان حجازی و عابدزاده انتخاب کردن سخت است اما در جمیع جهات با یک اپسیلون بالاتر ناصر حجازی را انتخاب می کنم.

دو دفاع وسط می خواهیم تا خیال ناصر خان را راحت کنند.

اولی آقای پرویز قلیچ خانی ، نصرالله عبداللهی هست. کنار آنها هم می شود حسین گازرانی و دکتر ذوالفقارنسب که خواه ناخواه تعصبی روی ایشان داریم شاید بعضی ها بهتر باشند ولی رفاقت داریم ما با هم. دکتر هم با اینکه به جام جهانی نرفت ولی همیشه دفاعی مطمئن بود و از همه مهمتر ادب خاصی در فوتبال داشت. کسی بود که اخطار هم نگرفت و نشان می داد خیلی سلامت فوتبال بازی می کرد و من چندین سال به عنوان همکار همراه ایشان بودم. به نظر من پرویز خان قلیچ خانی و حسین گازرانی. البته آقای حلوایی هم می توانست باشد ولی چون این افراد جام جهانی رفته اند و حسین گازرانی جلوی تیم های بزرگی هم بازی کرد من ایشان را انتخاب می کنم.

اسم دکتر ذوالفقارنسب آمد. شما به همراه ایشان اولین کسانی بودید که به انحصار پرسپولیس و استقلال در فوتبال ایران پایان دادید و قهرمان شدید. چطور این اتفاق افتاد؟

شانسی بود (باخنده) ببینید من در تیم گسترش بودم، ایشان را آوردم به تیم خودم. قبل از آن هم با گودرز حبیبی کار می کردیم و اصلا معلوم نشد چه اتفاقی افتاد، یک دفعه سر بازی با تیم ملی گفت من دیگر نیستم. گفتیم بی انصاف با تیم ملی بازی داریم، گسترش با تیم ملی در زمان بزرگمرد تاریخ مربیان ایران، پرویز خان دهداری بازی داشت. اینجا از دو نفر بگذارید اسم ببریم چون به من قوت قلب داده اند. من جوان بودم، جهانگیر کوثری کنار زمین بود، گفتم جهان، گودرز می گوید نمی آیم. نگاهم کرد گفت او ضرر کرد تو بردی، محکم برو. من همیشه از جهانگیر کوثری به نیکی یاد می کنم چون به من قوت قلب داد ما هم احساس کردیم کسی هستیم و البته منصورخان احمدی یادش بخیر، ایشان کمک بود و ماند. اتفاقا در بازی با تیم ملی 1-1 کردیم. محتشم گلر ما بود و تا دقیقه 80 هم ما پیش بودیم ولی آنجا یک قوت قلبی داد که می شود. یک کسی دیگر هم که من همیشه باید به او احترام بگذارم، اردشیر لارودی بود. هروقت از او کمک می خواستم بدون چشم داشت راحت علمش را در اختیار من قرار می داد. من هم گوش می کردم البته نه اینکه همه را اجرا کنم چون شرایط را می دانستم می گفت مثلا این کار را بکن و انجام بده، اشتباه نمی کنی. اینها مشاورانی بودند که بدون یک ریال به من کمک کردند و من اینجا فرصت را مغتنم فشردم تا یادی از آنها کنم. ما از سال 64 مزاحم ورزش فوتبال شدیم اولین بار تیم گسترش بعد با شیطنت بعضی تیم را از ما گرفتند و باعث خیر شد و به تیم پارس خودرو دادند. آقای قروی قبلا هم به من گفته بود بیا و نرفته بودم، به سایپا رفتیم و بعد فعل و انفعالاتی شد و یادی هم از مرتضی قنبرپور کنم که او هم زحمت کشید. داستان طولانی است ومصدع اوقات نشوم، تیم را خودم بستم بعد از 25 روز دکتر ذوالفقارنسب را به عنوان سرمربی آوردم قبل از آنهم در گسترش با هم بودیم ولی سر جریانی جدا شد و به استقلال رفت که تیم به دسته سه رفت. آن موقع از او دلخور بودم، گروهی که با آنها در گسترش بودم و آن سال تیم را بدون مربی اداره کردم، گفتم در این تیم سایپا هم سرمربی نمی خواهید خودتان اداره کنید من همه جوره حمایت می کنم. درود به شرف شان، اکبر دارستانی خدا بیامرزدش، مربی تاپ بدنساز، به همه مربیان بدنساز احترام می گذارم چون همه با سواد هستند ولی اکبر یک نخبه در کار بود. سواد آکادمیک نداشت ولی علم وجودی داشت. من حتی تیم والیبال را در پیکان به او داده بودم بسکتبال را داده بودم، همه را عالی کار می کرد. آقای نوروزی هم بود مربی دروازه بان ها که گلر تیم ملی جوانان بود و با جلال طالبی که به فرانسه هم رفتند بود، بعد هم ماشالله لطیفی، سرمربی تیم ملی ناشنوایان و بسیار هم زحمت کشید، گفتم بیاید. بعد از 25 روز آمدند و گفتند یک خواهشی داریم از تو، می دانیم دلخوری ولی بگذار یک بزرگ تر بالا سر ما باشد. این خیلی ارزش دارد، من می گویم شما بالاسر تیم هستی ولی یک بزرگتر باشد. من تیم را بسته بودم بعد از 25 روز دکتر ذوالفقارنسب را دعوت کردم و الحق دکتر در کارش بسیار دقیق، منظم، عالم هم است و من قبولش دارم و زیر آبی برو هم نبود. مهمترین موضوع در این گروه این بود که زیرآبی برو نداشتیم و همه با دل و جان و صداقت بودند. تیم های دیگر می دانید شما کارتان رسانه است، مربی، سرمربی، مربی، دروازه بان حتی با مدیر باشگاه، تو سری ترین آدم ها در این مملکت مدیران باشگاه ها شده اند. کسی مگر جرأت داشت چپ به ما نگاه کند؟ خداحافظ. چون کار را بلد بودیم، با آدم های صادق کار می کردیم کسی نمی توانست برای ما بازی در بیاورد. برای همین تیمی یک دل داشتیم. در اولین سال حضور در لیگ برتر بدون یک ملی پوش سه هفته مانده به پایان مسابقات، آمارش هم هست، قهرمان لیگ و حذفی برای دو سال پیاپی شدیم. این رکورد را برای آقایانی که ادعا دارند بزنند. حالا همه دارند زحمت می کشند خواستیم کمی از خودمان تعریف کرده باشیم.

سه اسم آمد، دکتر ذوالفقارنسب، جهانگیر کوثری و اردشیر لارودی، به هر سه نفر از همینجا سلام می گوییم. جهانگیر کوثری و دکتر ذوالفقارنسب در این برنامه شرکت کرده اند ولی هر وقت اردشیرخان لارودی هم امر کنند در این برنامه در خدمت شان خواهیم بود. برویم سراغ تیم، پست بعدی دفاع راست.

دو نفر خیلی در ذهنم هستند یکی حسن نظری و دیگری جواد زرینچه ولی به نظر من چون جواد در دوره ای بود که من کنار تیم ملی بودم همراه با پرویز خان دهداری و خیلی هم دوستش دارم، ولی حسن نظری وزن خاص خودش را داشت و به نظر من با فاصله بسیار کم حسن نظری.

دفاع چپ.

بازیکنان مان در دفاع چپ خیلی خوب بوده اند. محرمی، شاهرودی، آندرانیک اسکندریان ولی با جمع بندی به نظر من آندرانیک اسکندریان بهترین گزینه است. مجتبی محرمی با فاصله ای بسیار کم دوم است.

چند روز پیش بود که مجتبی محرمی اینجا بود و یک چیزی از بازیهای آسیایی پکن تعریف کرد. گفت که به ما گفتند طلا بگیرید، کشور ما بالای پاکستان بیاید در رده بندی ها بیایید تهران به شما خانه و ماشین می دهیم اما ندادند و گفت آقای دادرس هم در جریان است. ماجرا از چه قرار بود؟

یک مثل بگویم، یارو مست می کند همه چیز را می بخشد سرحال می شود همه را پس می گیرد. درست می گوید محرمی آنجا که بودیم این را گفتند. چون من هم در گسترش که بودم و با آنها ارتباط داشتم ماشینم به آنها می خورد ولی اقای نبوی هرجا هست خداحافظش کند گفت هیچ دستوری برای ما نیامده است. آنهایی که قول داده بودند فکر می کنم مرحوم هاشمی رفسنجانی بود و کم کاری رئیس آن موقع رئیس سازمان تربیت بدنی عامل آن شد. گفتند برید و می گیرم و اینها ولی من که آدمی که جزو همراهان تیم بودم و از سازمان گسترش رفته بودم و عکاس هم بودم و کنار زمین بودم، خیلی بدو بدو کردم. اقای نبوی گفت باید دستور دهند و من خودسر نمی توانم کاری کنم، دستور برایش نیامد. محرمی درست گفته قول دادند اما مست بودند که قول دادند و همه چیز را پس گرفتند.

یک خط برویم جلوتر، خط میانی و اولین پست هافبک دفاعی.

کریم باقری را چون شخصیتا و هم بازی اش را دوست داشتم و دوست دارم، انتخابم او است. یک زحمتکشی که می شود پشتش باشد هم محمد صادقی است. بازیکن خیلی جاندار و پرنفس و فداکاری بود ولی وزن کریم بالاتر است.

هافبک راست.

همیشه راست های خیلی خوبی داشته ایم. علی پروین، نامجومطلق ولی مهدوی کیا چیزی دیگر بود. بازیهایش در جام جهانی و پاس گلهایش و گل زدنش به آمریکا، او را به درجه ای بالاتر می برد. انتخابم مهدوی کیا است.

هرچقدر جلوتر می رویم سخت تر می شود.

بله چون بازیکنان خیلی خوبی داریم. ما عذر می خواهیم که شما به ما زور کرده اید فقط یک نفر را باید بنویسیم. از کسانی که اسمشان را نمی نویسم عذر می خواهم.

سلیقه هم دخیل است.

هم سلیقه هم تاریخ را مرور می کنیم به نتیجه ای می رسیم که من رسیدم.

هافبک چپ.

بازیکنان خیلی خوبی داشتیم همیشه، مثل عادلخانی، واقعا بازیکن با کلاسی بود. نوع بازی اش آن زمان از فوتبال ما بالاتر بود، ایرج دانایی فرد هم مختصر و مفید به تیم ملی آمد ولی خیلی اثرگذاربود. گلی هم که به اسکاتلند زد هنوز نگاه می کنم می گویم چطور با این جثه کوچکش توپ را داخل گل کرد. آن بازی را مستقیم می دیدم ولی ابراهیم قاسمپور وزنش طوری دیگر است. در عین حال که چپ بود در پست های دیگر هم می توانست بازی کند. انتخابم ابراهیم قاسمپور است.

انتخاب بعدی، هافبک هجومی.

در اینجا هم کار سخت است ولی علی جباری را داریم، در حقیقت اولین سلطان هم او بود و به او می گفتند سلطان در امجدیه. یادم است همه بلند می شدند می گفتند سلطان علی جباری و اولین سلطان ایشان بود. اینجا هم یادی کنم از ایشان. خدا بیامرزد منصورخان پورحیدری را، همه می گویند البته این را آقای اولیایی به جامعه قبولاند، ما مقداری احساسی هستیم که منصور خان را می گوییم پدراستقلال. ولی پدر استقلال که 7-8 زن داشته بود. تیم پاس و اراک و آنجا، مثل پدری بود که چنتا زن داشت ولی به نظر من یک پدری که می شد رویش حساب کرد علی جباری بود، آقای فرزامی هم تیم عوض نکرد و علی جباری را هم می شد وارد این لیست کرد ولی علی کریمی نمای خاص خودش را دارد. بازی شیرین و دل چسبش. به نظر من علی کریمی قدر خودش را می دانست و تمرینات سخت می کرد درست است در بایرن مونیخ بود ولی می توانست با پولهای بهتر به باشگاه های بهتر برود. به رئال مادرید، بارسلونا، اتلتیکومادرید یا در تیم های انگلیسی ولی به نظر من علی کریمی در اینجا به خودش جفا کرده ولی با همین جفا جزو بهترین بازیکنان ماست. مخصوصا در بازیهای آسیایی در چین، سه گلی که به کره زد واقعا یکی از یکی بهتر بود. انتخابم علی کریمی است.

دو مهاجم.

همایون بهزادی را سر زن بی نظیری بود، از آن بازیکنانی بود که روی هوا می ایستاد یعنی استوپ می کرد. لنگه آن هم کریم باوی بود بعد هم خدا بیامرز غلامحسین مظلومی که از بازی های آنها لذت می بردیم. مخصوصا همایون بهزادی ولی غلامحسین مظلومی هم گل های بی قر و فری می زد. کسی هم که به نظر من مظلوم واقع شده و پشت سر بهزادی و کلانی قرار دارد، صفر ایرانپاک بود. بهترین دربی باز است و کسی رکوردش را نزده است، این بازیکن هم نجیب بود هم بازیکنی خوب، در زمان اوجش هم پشت سر این دو ستاره بود ولی با وجود آنها هم خودش را نشان داد و گل های حساسی زد ولی با همه اینها، علی دایی یک چیز دیگر است.

زوج علی دایی؟

خیلی می شود قرار داد. خداداد عزیزی، حمید علیدوستی و حسن روشن. من چون بازی های خوب خیلی ها را دیده ام می دانم. بعضی اینها که من می گویم را ندیده اند و بعضی دیگر را دیده اند، کریم باقری را خیلی ها دیده اند، مهدوی کیا، کریمی، دایی را دیده اند، ناصر حجازی را هم دیده اند حالا تیم ملی اش را نه چون ناجوانمردانه با او رفتار کردند. طرح 27 ساله ها، برای علی پروین هم نامردی کردند ولی در این پست حسن روشن. آن گلش به پرو با بیرون پای راست و کات دار به گلر پرو زد که یکی از گلرهای خوب بود. با مصدومیت آن گل را زد، بازی هم شیرین و دلچسب بود.

یکی از میهمانان برنامه ما در خصوص طرح 27 ساله ها هم می گفتند که ما نمی دانیم این طرح بود یا نقشه.

به نظر من نقشه ای بود به عنوان طرح و از بی خردی بود. جو و شور بر شعور فائق بود و اول انقلاب بود و شعور نداشتیم. الان می فهمیم که آن زمان چه کارهایی کرده ایم چه طرح هایی داده ایم، چه حمایتی از آن طرح ها کرده ایم البته من از آن طرح حمایت نکرده ام ولی واقعا نقشه ای بود که به طرح تبدیل شد و آنهایی هم که این کار را کردند منفور شدند. آدم بدی نبودند چون من شاگردی شان را کرده ام و رفاقت کرده ام، آدم های بدی در زندگی شان نبودند ولی اسیر یک هیجاناتی شدند بعضی خط و خطوط می دانند و این ها هم اجرا کردند. یکی از ضعف های عمده ما و مملکتمان همین تحریم المپیک مسکو و لس آنجلس بود. هیجانات و استکبار و اینها، با ده استکبار قربان و صدقه می رویم ولی خب شور بر شعور غالب بود. هرکس بیشتر شعار چپی می داد انقلابی تر بود، ریش بلندتر، کاپشن و پیراهن هم باید روی شلوار می افتاد و می گفتی چه کسی است، چه انقلابی ای است. البته حالا آنها را محکوم نکنیم شاید خودمان هم بد بودیم ولی من سعی کردم نباشم.

اتفاقا حمید علیدوستی می گفت، گفت مجوز المپیک گرفتیم المپیک تحریم شد، رفتیم جام جهانی، آن هم تحریم شد رفتیم جام ملت های آسیا جنگ شد رفتم لژیونر شدم ممنوعیت لژیونرها گذاشتند آمدم تیم ملی قانون 27 ساله ها.

من بودم می گفتم قلم پایت را می شکنم با این وضعیت ولی واقعا یکی از کسانی که به حقش نرسید حمید علیدوستی بود چون هم سن من هم بود. به تیم سایپا آوردمش همه گفتند پیرمرد است من گفتم این را می شناسم، رفتارش را رصد می کردم بازیکنی بود که ساعت 10 شب می خوابید و شب نشینی نمی کرد و مرتب بود، عاشق بود و موقعی که به تیم ما آمد عملا می دیدیم. آن موقع که لژیونر بود حتی عکسش را هم نمی گذاشتند بزنند روزنامه های ورزشی، گفتم شور بر شعور غالب بود. الان لژیونرهای ما هستند و خدا خیرشان دهد باعث آبروی مملکت هستند. عکس می گیرند و اینها ولی به این بنده خدا می گفتند دستت کج بود، بنده خدا بهترین گلها را در آلمان زد ولی هیچ اتفاقی نیفتاد و واقعا بد شد و باید قلم پایش را زد. من با او کار کرده ام در تمرین نفر اول می آمد و آن جلو بود و پا به پای اکبر دارستانی. هیجان می داد بدوید، بازی با پرسپولیس بود سه گل زده بودیم رفته بود درون دروازه توپ را برداشته بود، حمیدخان درخشان می گفت چکار داری می کنی سه گل زده ای داری می روی توپ را بیاوری برای ادامه بازی؟ ده دقیقه اخم و تخم اینها کرد و گفتم بنشین، ولی بسیار مرتب و منظم بود و به بقیه انگیزه میداد و همه به عنوان کاپیتان او را قبول داشتند و با تمام وجود می گفتند حمیدخان. بعضی ها ابهتی دارند که حمید علیدوستی هم از آنها بود و به حقش نرسید. ولی چون در این پست حسن روشن را داشتیم.


 

از این تیم انتخاب سخت دیگر هم داریم. 3 بازیکن برتر قرن، بازیکن اول سه امتیاز می گیرد، بازیکن دوم دو امتیاز و بازیکن سوم یک امتیاز.

پرویز قلیچ خانی نفر اول. کریم باقری نفر دوم. ناصر حجازی نفر سوم.

دو مربی برتر قرن. یک مربی ایرانی و یک مربی خارجی که در ایران کار کرده است.

در مربیان ایرانی چون من عاشق پیشه هستم. عاشق پرویز دهداری هستم، همه جا گفته ام پرویز دهداری مربی نبود یک عارف بود و با تمام وجود همه چیز را حس می کرد و این حس را به  شاگردانش می داد. خیلی سخت گیر بود، قاطعیت داشت ولی قاتلیت نداشت که بیایید از من عذرخواهی کنید و دست بوس و بعدش هم راهش ندهیم تا خودمان را ارضا کنیم و آن طرف را له کنیم. آن طرف اشتباه کرده، یک بار 14 نفر اشتباه کردند 8-9 نفرشان آمدند. سالگرد پرویز دهداری بعد از مصاحبه من از فرشاد پیوس پرسیدند و عین حرف مرا زد. موقعی که اینها قهر کرده بودند و تیم به قطر می رفت، خدا خیر دهد اردشیر لارودی را، پرویز خان گفت من با کسی مشکل نداری تیم ملی اداره نیست که استعفا داده برود، اگر خودشان در چارچوب می توانند کار کنند یا به گفته خودشان با سخت گیری ما می توانند باشند، برگردند. دیدیم یک دفعه فرشاد پیوس با ساک آمد. گفتیم فرشاد خان چکار کند گفت لخت شود. به همین سادگی، احمد سجادی، ضیا عربشاهی که بعدا خودش کنار کشید. آنهایی که قهر کرده بودند و بعد فهمیدند چه کلکی از چه کسی خورده اند، دیگر نمی شود باز کرد ولی واقعا گول خوردند و یک متهم یک سری را دنبال خودش کشاند. یک خاطره هم از مرتضی یکه بگویم که جزو آن 14 نفر بود. من دیدم می آید خانه پرویز خان بعد گفتم به او مرتضی خنگ خدا تو کلا مزاحم پرویز خانی گفت من عاشقش هستم گفتم پس چرا آن کار را کردی؟ گفت چون به من می گفتند تو آنتن پرویز خانی و من خواستم نشان دهم آنتن نیستم این کار را کردم. گفتم پس خیلی فردین شدی ولی فردین کج و کوله ای شدی. انقدر این آدم راحت بود گفتم خب عقل هم خوب چیزی است. گفتم دانشمند تو کاپیتان تیم ملی می شدی گفت دیگر حاجی گذشت. کاپیتانی را از دست داد و گفتم بازیکن درجه دو باید باشی، مرتضی جایش خالی است ولی آدمی بسیار با نمک و بامزه و با معرفت بود. پرویز خان دهداری عارف عاشق و مربی بود. یک نوع خدایی می کرد.

مربی خارجی.

رایکوف، آلن راجرز ولی به نظر من کسی که به تیم ملی شکل داد و به حشمت مهاجرانی داد، اوفارل بود. چون آدم شجاعی بود خودخواه نبود.

بهترین داور قرن.

با اینکه داوری علیرضا خان را زیاد نپسندیدم به خاطر همان یک اشتباه ولی همیشه مدافعش بوده ام، از خودش بپرسید گفته بودم به او یک روز بهترین داور می شوی و نصیحتش هم می کردم چون با پدرش رفیق بودم و داوری برای ما می کرد. گفتم علیرضا خان همیشه می شود کارت داد ولی کارت دادنت را درست کن به جای اینکه بگویی به شما چه و اینها، حداقل حرمت را حفظ می کرد حالا بعد می رفت در بازی های بعدی کارت باران می کرد ولی به من بله را می گفت. من چون همیشه دوستش داشته ام ومی دانسته ام ایشان موفق می شود و واقعا آبروی مملکت است و در ایران متاسفانه قدرش را ندانستیم. هم باشگاه ها هم بازیکن هم فدراسیون هم کمیته داوران. افتخار مملکت است، سومی دنیا را سوت زده تازه می گویند باید اولی را می زدی و می گفتند حقش خورده شده و باید اولی را سوت می زد پس باعث افتخار است. بعد خطش می زنند و با فشار رسانه ها و سایت ها و خبرنگاران با شرف می آورند او را ولی بردارزنش که داور بسیار خوبی است، او را از الیت خارج می کنند. این نشان می دهد داوران ما مظلوم هستند قبل از بازی بیانیه می دهند بعد از بازی بیانیه می دهند. آقا یادت است 5 سال پیش آن گوشه کرنر را نگرفتی؟ کجای دنیا داور را انقدر له می کنند. همین اقایان دانشمند بازی تراکتور بود که دوم شد، وزیر قد علم کرده بود برعلیه فغانی، اصلا به شما مربوط نبود که دخالت می کنی، چرا در امر فوتبال و داوری دخالت می کنی. فوتبال خودش مظلوم و از همه مظلوم تر داوران. خود مهدی تاج، چرا داورت را له می کنی؟ تنبیه می خواهی کنی تنبیه یواش، چون داور شخصیتش را خورد می کنی و می گویی برو داخل زمین خوب سوت بزن دیگر داور بدون پشتوانه چطور می تواند سوت بزند؟ اگر اینجور بزنم این گیر می دهد اگر آنجور آن یکی گیر می دهد. داور همه جا دو دوتا چهارتا است، بابا انصاف داشته باشید. تیم هایی که بیانیه داده اند همیشه بیشتر ضرر کرده اند می دانید برای چه بیانیه می دهند؟ چون ضعیف هستند، صادقانه می گویم می خواهند هم ناراحت شوند. مدیر بزرگ و با علم که دست به هوچیگری نمی زند داور انتخاب شده احترام بگذارید، ما هم احترام می گذاریم و امیدوارم داوری خوب ببینیم. من با همه نسلهای کمیته داوران رفیق بودم چون یک بار یک بی احترامی هم به آنها نکردم. یک داستان هم تعریف کنم شاهدش زنده است. هر وقت ایراد داشتند می رفتم به کمیته داوران به اقای نظری، رضا غیاثی، حسین عسکری می گفتم. صحبت می کردم بدون اینکه جنجال شود داور هم سعی می کرد بازی های ما را بدون حب و بغض نه اینکه حب و بغض بدون تنش سوت بزنند. من بازی با پرسپولیس در اولین سال حضورمان با پیکان، بازی اول با استقلال 4 تا خوردیم این بی انصاف فتح الله زاده به ما گل می زد ما را ماچ می کرد گفتم نامرد ماچ نکن بگو کم گل بزنند چون تیم هم یک هفته بود بدون بدنسازی بسته شده بود. بازی دوم با پرسپولیس بودیم 2-1 باختیم یک پنالتی به نفع ما شد و آقای نظری بود، آدم محترمی بود، پنالتی را نگرفت و ما 2-1 باختیم. رفتیم به رختکن و گفتم خسته نباشید ولی به نظر من این پنالتی بود. بعد خودش مصاحبه کرد گفت آقای دادرس آمد با احترام با من صحبت کرد، من آن توپ را می توانستم پنالتی بگیرم. دعوا نداریم دیگر چون سوت زده و تمام شده. ولی داور را الان له می کنیم، به داور احترام بگذاریم. الان هم چون در کمیته استیناف هستم یکی از قوانینی که بین خودمان گذاشته ایم، تیم ها، بازیکن، مدیر باشگاهی که به داور توهین کند و کمیته اخلاق یا انضباطی محرومش کند ما بخشش نداریم. داور بی گناه را له نکنیم چون پشتوانه ای ندارد. بعضی ها داوران را دستگیر می کنند مثلا دادستان آن شهر می آید و حاج آقا تشریف آوردند و رئیس نیروی انتظامی و همه می آیند، تیم باخته و داور بدبخت را چیزی می گویند. فحش خورده همه چیز تازه دستگیرش هم می کنند. ما داوری مان را شخصیت دهیم به فوتبال مان شخصیت داده ایم. آقای غیاثی رئیسه کمیته داوران بود آن موقع چنین ناظرهایی نداشتیم که رسما اعلام کنند، چند نفر مخفی بودند. سر یک بازی بود رضا غیاثی چون در دارالفنون هم با او بوده ام به من گفت حاج مهدی بازیتان چطور بود گفتم خوب بود گفت داور چطور بود گفتم یک پنالتی به ضرر ما باید می گرفت ولی نگرفت. گفت واقعا گفتم بله. دو هفته بعد دیدم از این پاکت های زرد رنگ آمده گفت بازی خودت است و ناظر هم خودت هستی چون به تو اعتقاد دارم. من ناظر داوری بودم بدون اینکه علنی باشد. این باعث افتخارم بود که به من اطمینان کردند. رضا غیاثی زنده است می تواند حرف مرا تایید و تکذیب کند. گفت دمت گرم، گفتم بله داور اشتباه کرد و به نفع من گرفت اثری هم نداشت و بازی 3-1 4-1 بود ولی گفتم می توانست به ضرر من پنالتی بگیرد و نگرفت. روزنامه ابرار که دوستان تان کار کرده اند، یک داور بود علی نژاد بچه اهوازبود. نشسته بودم از من سوال کردم گفتند داور چطور بود گفتم یک ذره به نفع ما گرفت یک صحنه را، روزنامه ابرار تیتر زد دادرس: داور به نفع ما گرفته است، گفتیم بی انصاف ما چیزی نگفتیم. خاطرات را می گویم و گیر نمی آید دیگر از این درد و دل ها کنیم.

پس نام علیرضا فغانی را به عنوان برترین داور قرن می نویسم. انتخاب بعدی، تیم قرن.

تیم ملی ایران در سال 98. چون تیم خاطره انگیزی است ممکن است تیم های دیگر ما هم خوب بوده باشند ولی آن تیم یک نما و نمایش خاص خودش را داشت، خاطره انگیز بود و واقعا حماسه شد. نه حماسه هایی که هر روز می گویند، دیگر معنای حماسه را لوس کرده اند ولی آن حماسه واقعا حماسه شد و یک ملت شاد شد. یک ملت دلش می خواست تیم برود جام جهانی.

یکی ازبزرگترین شادی ها بود.

یکی آن یکی هم برد با آمریکا ولی این چیزی دیگر بود. ملت شاد بودند و جامعه قلبش یک دل بود. با یک دلی تیم به جام جهانی رفت.

شما آن روز ملبورن بودید؟

بله لحظه قبلش یکی دو روز قبلش هم، داستانش طولانی است ولی کد می دهم کسی دیگر سرپرست شد ولی من همراه تیم بودم و روزنامه خبرورزشی همان سال که ایران به جام جهانی رفت منتشر کرد، با آقای داریوش مصطفوی مصاحبه کردند. آن مصاحبه را بخوانید نقش ما معلوم می شود بعدا نقش ما را ضایع کردند و کسانی دیگر هم مدعی شدند ولی عیبی ندارد ملت شاد شد و پاداشش را هم کسی دیگر گرفت و ما یک ریال نگرفتیم ولی ملت شاد شد برای ما کافی است. روزنامه خبر ورزشی هست، از زبان مسئول درجه یک که مقداری حالا موضعش عوض شده عیبی ندارد، باز هم باید خاطره های قشنگ را گفت. آن دعای خداداد عزیزی در رختکن چون من به گریه افتادم و یک کوچولو هم رقصیدیم ببخشید، حرکات موزون انجام دادیم و نمازی که خداداد خواند و دعایی که خواند، من بغل دستش بودم و گریه ام گرفت انقدر فضا خاص بود. تیم خاصی بود و جام جهانی خاصی بود و به نظرم می شد نتیجه بهتری گرفته شود و آقای صفایی فراهانی می توانست تصمیم بهتری بگیرد در مورد ایویچ. ایویچ را نابود کردیم حالا آن موضوع زیاد به من مربوط نمی شود و باعث کدورت بعضی ها می شود و ولش کنیم ولی به نظر من آقای صفایی فراهانی را که یکی از مدیران خوب و کاربلد می دانم اما سر ایویچ اشتباه وحشتناکی کرد یکی دیگر هم سر تیم نوجوانان بود که کلی صغر سنی داشتیم و یک دفاع ناجوری کرد که من یکی از بازیکنان را برای تیم جوانان خواستم و گفت نمی شود. برای تیم امید گفتم رد کنیم گفت نمی شود مجبور شدم تیم بزرگسالان بگویم گفتم چه تیم نوجوانانی است که نمی گذارید دو رده بالاتر از آن استفاده کنم معلوم بود آن تیم، تیم پاکی نبود و خیلی جا زده بود و متاسفانه دفاع بعدی کرد آقای صفایی فراهانی در برنامه نود و تیم خالصی نبود. می گفت شناسنامه را ثبت داده، خب شناسنامه را ثبت می دهد بقالی که نمی دهد ولی با نفوذ و اینها، متاسفانه آن تیم هم چیزی نشد.

می رسیم انتخاب پایانی، برترین ورزشکاران قرن.

وزنه برداری و کشتی خیلی اثرگذار بوده اند در مدالهای ما در المپیک ولی رشته های دیگر خیلی نقشی نداشته اند. تکواندو، وزنه برداری و کشتی. این ها پرمدال هستند. من میان عبدالله موحد و حمید سوریان دو دل هستم چون جفتشان المپیک و جهانی دارند با وجود اینکه سوریان یک مدال هم بیشتر دارد و کشتی گیر بزرگ با شخصیتی است. ولی وزن سواد عبدالله موحد را آدم در نظر می گیرد و آدم خود ساخته از شهرستان بابلسر و رشته های دیگر هم ایشان تبحر داشت من اول عبدالله موحد را به عنوان برترین ورزشکار قرن انتخاب می کنم. نفر دوم حمید سوریان و اعجوبه وزنه برداری و با نمک ورزش، محمد نصیری. خیلی به ایشان ارادت دارم، همیشه باروی باز با همه برخورد می کند البته بقیه هم همینطور ولی نصیری مقداری دلچسب تر است ولی سوم قرارش دادیم.

سخت است.

بله واقعا سخت است. اینجا هادی ساعی هم می توانست باشد ولی مقداری وارد سیاست شد حال نکردم، دروغ نگویم. عبدالله موحد هم شخیصت مستقل تری دارد نسبت به سوریان. هم استاد دانشگاه بوده هم درس خوانده هم درس داده، آمریکا، می دانست آنجا خدمت کند و پول خوب بگیرد. یک خاطره از او تعریف کنم، من دارالفنون درس می خواندم یک سالنی داشتیم به اسم ورزنده که اولین رئیس تربیت بدنی ایران بوده به نام ایشان بود این سالن. عبدالله موحد هم هفته ای سه روز کشتی تعلیم می داد، میان دانش آموزان بود و از بیرون هم اسم می نوشتند. خیلی منظم بود و کسی جرأت نداشت غیبت کند یا دیر بیاید دیدم یکی آمد با ترس و لرز و من این را شاهد بودم، این خاطره را بعد از 30 سال برایش تعریف کردم گفت ممنونم این خاطره را تعریف کردی، دیدم آمد گفت استاد اجازه می دهید من یک هفته نیایم، ایشان گفت چرا؟ آن بیچاره بیشتر ترسید. گفت امتحانات آخر سال ششم است گفت من شش مدال طلا و المپیک دارم اینها را در یک کفه ترازو بگذارند و بگویند دیپلم، من دیپلم را انتخاب می کنم برو موفق باشی. آدمی که منظم و با سواد بود و نمی گذاشت کسی دیر بیاد گفت برو برای درس خواندن. کارهای سیاسی هم نکرد عبدالله موحد.

برای ثبت این برگه رأی امضای شما را می خواهیم.

استامپ ندارید؟ (باخنده) من گفتم خط من بد است خط خودت هم بد است.

نه ما اینها را تایپی درست می کنیم.

ما گفتیم دستمان می لرزد شما بنویسید ولی مال من بهتر است. الان می گویید چه آدم پر رویی است. خودم هم امضایم را به گند زدم.

می شود یکی دیگر بزنید اگر راضی نیستید.

نه چون گاهی وقت ها دستم چیز می شود، این شبیه امضایم است وقتی آرامش داشته باشم ده امضا شبیه به هم می کنم تا می گویند امضا بکن، دسته چک را نیم ساعت طول می کشد تا امضا کنم خلاصه خدا ما را نابغه آفریده است. (با خنده)

ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، اگر صحبتی دارید این شما و این دوربین رسانه طرفداری.

همه می گویند چرا ورزش به این روز افتاده چقدر فساد است چقدر بد است ما می گوییم باشد. اتفاقا یکی از این شخصیت های بزرگ سیاسی یک جا در ساختمان مان که آنجا زندگی می کند، استاد دانشگاه هستند و انسان بسیار خوبی هستند و با من راحت هستند گفتند، مهدی، گفتم چه شده دکتر؟ گفت ورزش چطور است؟ گفتم خر تو خر و مزخرف ولی صد درجه از کل آدمهای مملکت بهتر. گفت با این نمی شود صحبت کرد گفتم اشکال ورزش این است که زیر ذره بین بزرگ است، زبانها باز است مطالب راحت نوشته می شود کسی یقه آن کسی که دروغ می گوید را نمی گیرد ولی از یک آدم سیاسی مقداری ایراد گرفته شود شکایت و وای تشویش اذهان عمومی و این چیزها. مارا برای سر یک موضوعی که تعریف می کنم می خواستند بندازند زندان. بگیریدش و دادستانی و اینها. گفتم چون ورزش کوچکترین حرکتش زیر ذره بین است بزرگ به نظر می آید. ما ورزشی ها به ویژه فوتبالی ها چون مد شده برای اینکه نما کنیم باید هجوم ببریم به رشته مان در صورتی که کسی که چاقو بگیرد و مثل این سامورایی ها هاراگیری کنیم. ما داریم هاراگیری می کنیم، یک چیز کوچک است واقعیت هم نداشته باشد بزرگش می کنیم و واقعی نشان می دهیم برای همین نمای ورزش را نمی گویم بی عیب است پرعیب هم هست ولی خیلی بدتر نشان می دهید، صد برابر بدتر نشان می دهیم و همه هم به خودشان اجازه می دهند اظهار نظر کنند. متخصص، غیرمتخصص، حسن ورزش این است که دیگر مرگ حریف را نمی خواهد، اعدام و زندان، دو دری وری به هم می گویند یک کوچولو شکایتی می کنند.

وقتی هم بازی شروع می شود دست می دهند.

بله ولی سیاسی ها را می بینید خرخره هم را می خورند ملت بدبخت دارند له می شوند. گفت درست می گویی دیگر جلو نرو. به این صورت ولی یک چیز گمشده در ورزش هست انشالله این را رد کنیم، رد که نمی شود کنیم باید برویم دنبالش این صداقت است. دروغ زیاد شده، خودنمایی و خودشیفتگی زیاد شده، فقط نتیجه در ذهن مان هست زیاد شده برای همین باعث شده دروغ بگوییم تهمت بزنیم. مربی می آید بازیکن می رود چک را بگیرد برگشت می خورد، من که نیستم دیگر سال دیگر این امضا به نوعی ناموس آدم است و آدم باید ناموسش را حفظ کند و به امضا اعتبار دهد. چقدر از این بدهی ها از مدیر قبلی است؟ شما مدیران باشگاه ها را رصد کنید چه قدیمی ها چه جدید ها، ببینید چقدر حرفهایشان تغییر دارد بعضی ها یک ماهه است بعضی ها یک هفته بعضی ها روزانه بعضی ها ساعتی حریف هایشان تغییر می کند خیلی وقیحانه می گویند. سر این مسئله کسی یقه مدیران را نمی گیرد آقا قبلش این را گفتی چون از ورزش می گوییم پهلوانی، مشتی گری، عشق، وفا و اینها، توقع زیاد است ولی از سیاسی ها توقعی نیست که الحمدالله از دَم تا دُم هم می دهند. چه به نام انقلابی چه به نام غیر انقلابی، نگاه کنید دیگر خدا شعور داده به ما حالا حرف نمی توانیم بزنیم بحثی دیگر است. در مورد این مسئله سیاسی ما حکمی داده بودیم به بازی پیکان و راه آهن 6-7 سال پیش، اتفاقا من شرکت نکردم در آن رای گیری چون ناجوانمردانه بود و از مدیرراه آهن که یک صحبتی هم کرد توقع نداشتم، شرکت نکردم بعد چون این تیم دست دادستانی بود و مال بابک زنجانی بود، اگر دسته دوم می رفت ارزشش پایین می آمد ما حکم دادیم حق پیکان است حالا بعدا ماست مالی شد بماند، یکی از ورزشی ها زنگ زد گفت فلانی می گوید اجحاف شده در حق راه آهن، معاون دادستان بوده من گفتم ایشان قانون فوتبال را نمی داند برای همین این را گفته است. زنگ زدند بیاید گفتیم برای چه؟ البته ما نرفتیم پر رو تر از این حرفها هستیم بعدش هم آشتی کردیم رفیق شدیم. رئیس کمیته اخلاق شد گفتم که گفته بودی به فوتبال نمی آیی دیدی آمدی؟ کری خواندم برایش و بعدا هم خوب با ما رفتار کرد ولی 3-4 بار ما را احظار کرد، تشویش اذهان عمومی اینها، گفتم چه می گویید؟ قانون را شما می دانید در همه چیز ولی قانون فیفا را نمی دانید  گفتند نه تشویق اذهان عمومی. برای یک چیز ساده، می گویم در سیاست سرهم را می برند برای همین است چون یک ذره سیاسی بود داشت سر ورزشی ها بریده می شد ولی بعدا با ایشان رفیق شدیم. من عادت دارم با همه اول دعوا می کنم بعد رفیق می شوم. جنگ می کنیم ولی بعد دوست می شویم. ممنون از شما یادی از ما کردید قابل دانستید که با ما بحثی داشته باشید و نظری بخواهید، ما پیرمردها خوشحال می شویم هوای مان را داشته باشید ممنون از شما و همکارانتان، مهدی هژبری عزیز و بچه هایی که دارند فیلم می گیرند، صدا گذاشته اند می دانم سخت است من کار اجرایی یک ذره کرده ام و این کارها را می فهمم چقدر سخت است.

ممنون از شما که اینجا حضور پیدا کردید و ممنون از مخاطبان رسانه طرفداری.

فرم تکمیل شده مهدی دادرس

 

اخبار داغ 

این زن با شورت بدن نما در المپیک جنجال کرد + عکس برترین های قرن با ابراهیم صادقی: بازیکنان نمی توانند فغانی را تحت تاثیر قرار دهند؛ او شیطنت را تشخیص می دهد ناگفته های شناگر المپیکی: ماساژور نداشتیم؛ پنهانی از وان یخ تیم بزریل استفاده کردیم! انتقال سردار آزمون به رم منتفی شد؛ او به بایرلورکوزن می رود/ توتو مرکاتو برابی: مربی لایپزیش را نمی شناختم، اسمش را گوگل کردم! مصدومیت 3 ماهه هافبک دربی کانتی به دلیل تکل خشن وین رونی، سرمربی این تیم

منبع: طرفداری

کلیدواژه: دکتر ذوالفقارنسب برترین های قرن حمید علیدوستی رسانه طرفداری جهانگیر کوثری انتخاب می کنم کمیته داوران ولی به نظر من پرویز دهداری عبدالله موحد مهدی دادرس ناصر حجازی دیده ام تیم ملی پرویز خان باشگاه ها علی جباری برای همین جام جهانی علی کریمی 27 ساله ها دیده اند خیلی خوب خاص خودش همه چیز بعضی ها برای ما ملت شاد دیگر هم آن موقع هم بازی ولی من تیم ها چون من من گفت گفت من یک چیز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۴۶۸۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هافبک استقلال پایش را به تیغ جراحان سپرد

مهدی مهدی پور هافبک تیم فوتبال استقلال که از ناحیه رباط پا دچار پارگی شده بود با نظر پزشکان عمل جراحی کرد و طبق گفته پزشکان از نیم فصل دوم رقابت‌های لیگ برتر فصل آینده می‌تواند به میادین بازگردد.

باشگاه خبرنگاران جوان ورزشی فوتبال و فوتسال

دیگر خبرها

  • نبی: انتخاب برترین‌ها از سوی رسانه ملی انگیزه ها را بالا برده است
  • ادای احترام رئیس جمهور به رهبر استقلال پاکستان
  • ادای احترام رئیس‌جمهور به محمدعلی جناح «قائد اعظم»
  • ادای احترام رئیس جمهور به محمدعلی جناح «قائد اعظم»
  • پایان فصل برای مهدی‌پور؛ هافبک استقلال زیر تیغ جراحان رفت
  • ادای احترام رئیسی به محمدعلی جناح «قائد اعظم»
  • ستاره استقلال پایش را به تیغ جراحان سپرد
  • هافبک استقلال پایش را به تیغ جراحان سپرد
  • مهدی مهدی‌پور زیر تیغ جراحان رفت
  • زمان بازگشت هافبک استقلال به میادین مشخص شد