آیات بسیاری از قرآن در خطبه غدیر مورد استدلال قرار گرفته است
تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۵۹۰۹۳
خبرگزاری مهر -گروه دین و آئین- نگار احدپور اقبلاغ: امروز ۱۸ ذیالحجة سالروز عیدالله الاکبر، عید سعید غدیر خم است. در فرهنگ مسلمانان، بعضی روزها به دلیل برکت و خیری که در آنهاست، عید نامیده شده است. یکی از این روزها، با عظمت روز عید غدیر خم است که از سوی رسول اعظم، برترین عید امت لقب گرفته است. حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز در حدیثی، غدیر خم را اتمام حجت خداوند با مسلمانان میداند تا در برگزیدن جانشین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به انحراف نیفتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با بررسی کیفیت ابلاغ و اجرای دستور الهی توسط پیامبر در روز غدیر خم به روشنی میتوان دریافت که منطق الهی بر استمرار حکومت نبوی در قالب امامت است. رهبر انقلاب اسلامی یکی از ابعاد مهم و اساسی واقعه غدیر را همین امر خطیر میدانند که باید با دقت به آن نگریست. «اگر با چشم تحقیق مسلمین به این حادثه نگاه کنند، همه این معنا را تصدیق خواهند کرد که این حرکت عظیم پیغمبر در میانهی راه حج، برگشت از حج، در وسط بیابان، در سال آخر عمر، با آن مقدمات، با آن مؤخرات، نام بردن از امیرالمؤمنین، معرفی کردن امیرالمؤمنین به اینکه «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»، هیچ معنایی جز تعیین خط حکومت و ولایت در اسلام بعد از رحلت پیغمبر اکرم ندارد.»
بنابر روایات، در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و دست حضرت علی (ع) را بلند نمود تا همگان او را ببینند و فرمود: «ای مردم، آیا من از خود شما، بر شما بیشتر ولایت ندارم؟»
مردم پاسخ دادند: «آری، ای رسول خدا.» حضرت فرمود: «خداوند ولیّ من است و من ولیّ مؤمنین هستم و نسبت به آنان از خود آنان بیشتر ولایت دارم. پس هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست.» رسول خدا (ص) سه بار این جمله را تکرار کرد و فرمود: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن، هر کسی که علی را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر کسی که او را دشمن میدارد و یاری نما هر کسی که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن، هر کس که او را وا میگذارد.»
به مناسبت فرارسیدن عید غدیر خم، عید امامت و ولایت، با حجت الاسلام مجتبی حسنزاده، مدیرعامل مؤسسه امیرالمؤمنین (ع) کاشان و پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه در خصوص بازخوانی خطبه غدیر و بررسی آیات ولایت به گفتوگو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
حجت الاسلام مجتبی حسنزاده گفت: در خطبه غدیریه محور سخنان حضرت رسول (ص) ولایت دوازده امام (ع) و شأن امامت ایشان است و حضرت در طول سخنرانی در این سه موضوع فرمایشاتی داشتهاند، مواردی از خطبه صراحتاً درباره ولایت و امامت دوازده امام است و مواردی دیگر به عنوان مقدمه و بستر سازی برای مسأله ولایت و مواردی هم در بیان شأن امامت و درجه اعلای ولایت امامان و فضائل و برنامههای اجتماعی آنان و درباره دشمنان ایشان است.
خطبه غدیر و ابلاغ هزاران پیام برای مسلمین
حجت الاسلام حسن زاده افزود: نیمه اول خطبه مربوط به اصل مطلب، یعنی اعلام رسمی ولایت امیرالمومنین و ائمه (ع) است و در نیمه دوم پس از فراغت از موضوع اصلی به توضیح آن پرداخته و در پایان نماز و زکات و حج و امر به معروف و نهی از منکر را یادآور شده است و ارتباط آن را با مساله ولایت بیان نموده است.
وی همچنین به نکتههای شاخص در خطبه غدیر نیز اشاره کرد و گفت: شاهد گرفتن خداوند بر تبلیغ خود، شاهد گرفتن مردم بر تبلیغ خود، تاکید بر امامت دوازده امام (ع) بعد از خود، تاکید بر عدم تغییر حلال و حرام و تبیین آن توسط امامان و اشاره به منافقین و اقدامات گذشته و آینده آنان توسط پیامبر (ص) از جملههای شاخص خطبه غدیراست.
حرکت عظیم پیغمبر در میانهی راه حج، برگشت از حج، در وسط بیابان، در سال آخر عمر، با آن مقدمات، با آن مؤخرات، نام بردن از امیرالمؤمنین، معرفی کردن امیرالمؤمنین به اینکه «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»، هیچ معنایی جز تعیین خط حکومت و ولایت در اسلام بعد از رحلت پیغمبر اکرم ندارد مدیر عامل مؤسسه امیرالمؤمنین (ع) کاشان یادآور شد: خطبه غدیر حاوی هزاران پیام برای مسلمانان است که با سیری گذرا و نگاهی اجمالی در خطبه غدیر میتوان، خطبه پیامبر (ص) رابه یازده بخش تقسیم کرد.
استناد به بیش از صد آیه از قرآن کریم در خطبه غدیریه
حجت الاسلام حسن زاده، بابیان اینکه در خطبه غدیر به صد آیه از قرآن کریم استناد شده است، «حمد و ثنای الهی، فرمان الهی برای ابلاغ امری مهم، اعلام رسمی ولایت و امامت دوازده امام (ع)، معرفی امیرالمؤمنین (ع) به حاضران در غدیر توسط رسول خدا (ع)، تاکید بر توجه مسلمانان به اهمیت مسئله امامت، اشاره به کارشکنیهای منافقین و معرفی آنان، معرفی پیروان اهل بیت (ع) و دشمنان ایشان، معرفی حضرت مهدی (عج)، مطرح کردن مسئله بیعت، حلال و حرام الهی و نقش ائمه (ع) در تبیین آنها و بیعت گرفتن به صورت رسمی و علنی را از جمله یازده بخش خطبه پیامبر» دانست.
نزول آیه تبلیغ همزمان با واقعه غدیر خم
حسن زاده با بیان اینکه حضرت رسول (ص) با استناد به آیه تبلیغ، «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ [مائده ،۶۷]» که طبق روایات معتبر از اهل سنت در جریان غدیر خم نازل شده است و در این روز تاریخی پیامبر (صلی الله علیه وآله) با اعلام ولایت و جانشینی حضرت علی (علیه السلام) رسالت خود را تکمیل فرمود.
اشاره مستقیم قرآن کریم به ولایت علی بن ابیطالب
این پژوهشگر قرآن و نهجالبلاغه تصریح کرد: هدف رسول خدا (ص) از استناد به آیه ولایت، «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاةَ وَیُؤتونَ الزَّکاةَ وَهُم راکِعونَ [مائده ۵۵]» طرح موضوع ولایت حضرت علی (علیه السلام) است، چون طبق روایات معتبر، آنکه در رکوع انگشترش را به سائل داد، حضرت علی علیه السلام بود و بدین ترتیب ولایت حضرت علی (ع) در کنار ولایت خدا و رسول (صلی الله علیه وآله) قرار داده شده است.
وی افزود: با دقت در دیگر بخشهای خطبه غدیریه و استناد حضرت پیامبر (ص) به آیه اولی الامر، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا [نساء ،۵۸]» که اطاعت از اولی الامر را به نحو مطلق واجب کرده است، الزام مطلق به دست میآید که امام باید معصوم باشد، لذا هیچکس غیر از حضرت علی (علیه السلام)، نمیتواند امام باشد. علاوه بر آن روایاتی که از کتب اهل سنت در ذیل این آیه به معرفی حضرت علی (علیه السلام) به عنوان امام و جانشین پیامبر (علیه السلام) پرداخته است، شاهدی بر این ماجراست.
حسن زاده با اشاره به آیه صادقین عنوان کرد: آیه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ [توبه ۱۱۹]» که میفرماید: ای اهل ایمان، تقوا داشته و با صادقین باشید و در روایات بیان شده است که: منظور از صادقین حضرت علی (علیه السلام) و اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله) میباشند.
وی در ادامه افزود: پیامبر (ص)، در بیان خطبه غدیریه به آیات قرآن کریم استناد کرد، چرا که شأن نزول این آیات به طور متواتر وجود داشت و مردم حاضر در مجلس نیازی به تشریح و توجیهی در مورد اثبات آیات در مورد ولایت حضرت علی (علیه السلام) نداشتند.
مدیرعامل مؤسسه امیرالمؤمنین (ع) کاشان تصریح کرد: آیاتی که پیامبر به آنها اشاره میکرد جای هیچ شک و شبههای نداشت و مردم صراحتاً آیات را مختص ولایت مولا علی علیه السلام میدانستند به همین سبب بود که اولین کسانی که ولایت حضرت علی علیه السلام را پذیرفتند و تبریک گفتند، خلیفه اول و دوم بودند.
وی با بیان اینکه بخش دیگری از آیات مورد استناد در خطبه غدیر، به فضائل حضرت اشاره میکند و در نتیجه او را برترین امت محمد (صلی الله علیه وآله) و والاترین شخصیت بعد از پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) معرفی میکند و بنابراین کسی شایستهتر از او برای رهبری امت بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله) نیست، مثل آیه مباهله، لیلة المبیت، آیه نجوی و سوره هل أتی.
حسن زاده خاطرنشان کرد: مطرح شدن بحث برائت در کنار بحث ولایت بسیار جدی است. درست چند آیه قبل از آیه ولایت، آیه برائت از دشمنان اسلام توسط حضرت رسول (ص) مطرح شده، یعنی کسی میتواند ولایت علی علیه السلام را پذیرا باشد که از دشمنان او و دشمنان اسلام برائت جوید، خداوند متعال در آیة الکرسی، قبل از ایمان به خدا، کفر به طاغوت را شرط میکند، در نتیجه باید در نظر داشت که یکی از مهمترین پیامهای غدیر قبل از پذیرش ولایت، برائت از دشمنان است.
مدیرعامل مؤسسه قرآنی امیرالمومنین (ع) کاشان با اشاره به این که ترویج معارف عالی خطبه غدیر، وظیفه هر شیعه آگاه و عالم است، گفت: مسأله امامت و ولایت و زنده نگهداشتن غدیر به یک معنای زنده نگهداشتن اسلام و مطالعه و تفکر در ابعاد متعالی خطبه غدیر بر همه شیعیان تکلیف است.
کد خبر 5265590منبع: مهر
کلیدواژه: عید غدیر خم قرآن کریم قرآن حضرت علی پیامبر اکرم ص غدیر خم واقعه غدیر امامت ولایت مداری تاریخ اسلام عید غدیر خم قرآن کریم هیات مذهبی قرآن غدیر خم سازمان تبلیغات اسلامی فعالیت های قرآنی جشن عید غدیر شیعه امام علی ع رادیو قرآن شبکه قرآن و معارف سیما ماه محرم معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صلی الله علیه وآله علی علیه السلام صلی الله علیه ولایت حضرت علی خطبه غدیر دوازده امام خطبه غدیریه حجت الاسلام قرآن کریم رسول خدا حسن زاده غدیر خم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۵۹۰۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جمع کردن کتب ضلال، گاهی اثر عکس دارد!
به گزارش «مبلغ»، استاد ابوالقاسم علیدوست هم مقبول سنتیها و هم مورد اعتنای نواندیشان است. او نواندیشی است که پایگاه سنتی خود را نیز حفظ کرده است. همین امر موجب شده است تا نظرات نوگرایانه وی کمتر با اعتراض و مخالفت جدی روبرو شود. این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم اما به مقتضای ورودی که سالهاست به فقههای معاصر داشته است، بارها با اندیشههای مخالف روبرو شده و مناظرات متعددی را با مخالفین فکری خود انجام داده است. همین امر او را یکی از بهترین افراد برای گفتگو پیرامون شیوه صحیح برخورد با اندیشههای مخالف قرار داده است.
شبکه اجتهاد نوشت: با استاد ابوالقاسم علیدوست عضو هیئت امنای پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، درباره سیره اهل بیت در برخورد با اندیشههای مخالف گفتگو کردیم. او در این گفتگو، ضمن تأکید بر لزوم تحمل آرای مخالف اما ممانعت از نشر کتب ضلال را مقتضای حکم عقل دانست! رئیس انجمن فقه و حقوق حوزه علمیه قم، مدتی است که صریح و بیپرده نظرات خود را ابراز میکند. او در این گفتگو نیز این رویه جدید خود را نقض نکرد.
اهلبیت علیهم السلام با اندیشههای مخالف چگونه برخورد میکردند؟
وقتی فرمایشات و سیره معصومین را رصد میکنیم میبینیم که اگر با یک اندیشه مخالف مواجه میشدند که واقعاً اندیشه و در حد یک تفکر بود، اگر قابلترمیم بود ترمیمش میکردند و اگر نیازمند تکمیل بود، تکمیل مینمودند. اگر نیاز به توضیح بود، توضیح میدادند و نهایتاً اگر جایی میبایست رد کنند، رد میکردند. ما برای همه اینها نمونه داریم. آنچه خیلی روشن و درخشنده است مناظراتی است که اهلبیت علیهمالسلام داشتند. به عنوان نمونه، ابنابیالعوجاء یک ماتریالیست است ولی وقتی با بعضی از شاگردان کمتحمل امام مواجه میشود اعتراض میکند و میگوید: ما میرویم پیش جعفر بن محمد و راحت صحبت میکنیم و حضرت گوش میکند و جواب میدهد. اصل خدا را زیر سؤال میبریم ولی ایشان جواب میدهد.
یا وقتی با آن اندیشه غلط دزدی که دزدی میکرد و بخشی از آن را به گمان ثواب، صدقه میداد روبرو شدند، حضرت توضیح میدهد و آیه «انما یتقبل الله من المتقین» را یادآور میگردد. البته اگر جایی باشد که فتنه باشد و برای امام معصوم احساس فتنه شود ممکن است برخورد تندتری هم داشته باشند اما آنچه غالب، عرف و هنجار بوده، تمسک و توسل به عنصر توضیح، ترمیم، تکمیل و رد اندیشه در حد بیان اندیشه خودشان بوده است.
آیا اینکه هیچ معصومی مجازات مرتد را اجرا نکرد را میتوان از ادله عدم جواز مجازات مرتد قلمداد کرد؟
صرف عدم اجرا، دلیل بر رد یک گزاره نیست. اگر در یک فرآیند صحیح و مجتهدانه به این برسیم که مرتد با معنایی که دارد و جریانی که پشت ارتداد بوده و قرآن اشاره میکند، مجازات آن اعدام است ولی معصوم این کار را انجام ندهد، نمیتوانیم بگوییم پس این گزاره غلط است؛ اما یکچیز را میتوانیم بگوییم و آن اینکه زمان و مکان بر روی مجازات مخصوصاً مجازات سنگین میتواند خیلی تأثیر بگذارد؛ یعنی اگر پیامبر مجازات مرتد را اجرا نکرده باشد، در زمان حضرت امیر علیهالسلام اجرا نشده باشد و در زمان حکومت امام حسن علیهالسلام نیز انجام نشده باشد، پس معلوم میشود که اجرای حد، از یک مؤلفههایی متابعت میکند که باید آنها را در اجرای حکم در نظر بگیریم.
در زمان اهلبیت مثلاً در زمان امام علی علیهالسلام، کسانی که به امام نسبت الوهیت دادند. آیا امیرالمؤمنین علیهالسلام با آنها برخوردی داشتند؟
نقل شده است که حضرت در مقابل کسانی که معتقد به خداانگاری ایشان بودند برخورد سختی کردند. بخاری نقل میکند که حضرت امیر علیهالسلام آنها را سوزاندند. البته این را از منبعی نقل میکند که حتماً جعل بنیعباس است؛ چون در آنجا میگوید که ابن عباس به امیر علیهالسلام گفت: اگر پیامبر بود این کار را نمیکرد، یعنی اینها میخواهند یک ستایشی از ابن عباس بکنند و یک منقبتی را برای حضرت امیر داشته باشند، درحالی که این چنین نیست؛ زیرا اولاً ابن عباس ادب دارد. رابطه او با امیرالمؤمنین، رابطه استاد و شاگردی است و لذا این کار را نمیکند. بههرحال ما باید زندگی حضرت امیر را در یک پکیج و دریک بسته مطالعه کنیم و مطالعه زندگی حضرت امیر علیهالسلام در یک بسته و در یک نظام حلقوی و کنار هم، این را رد میکند.
با توجه به احکامی نظیر حرمت نشر کتب ضاله و مجازات مرتد در تراث فقهی اسلامی، آیا اساساً میتوان به شیوه برخورد حاکمان جور با اهلبیت اعتراض کرد؟
چه ربطی دارد؟ آیا معارف اهلبیت، کتب ضلال بوده است و آیا آنها اهلبیت را مرتدان از دین بهحساب میآوردند؟ توجه داشته باشید. ممکن است حاکمان جور، مثل یک شیعه منصف معتقد به مثلاً عصمت یا امامت نبوده باشند اما اهل بیت را بهعنوان انسانهای امین و انسانهای صادق میدانستند. اگر یک کسی مثل منصور دوانقی پیدا میشود و خبیثانه امام را به شهادت میرساند، آنیک حرف دیگر است؛ اما حتی او هم نگفت امام مرتد یا منشأ افکار ضلال است.
یک نکته را خیلی باید توجه کنیم و آن اینکه متأسفانه مشکل کشور ما است این است که مبارزه با اندیشه، گاهی تبدیل میشود به مبارزه با صاحب اندیشه؛ یعنی اگر من بخواهم کسی را نقد کنم، نمیآیم کتابش را نقد کنم، نمیآیم پایاننامهاش را نقد کنم، بلکه میآیم خودش را نقد میکنم، در حالی که این کار بسیار بد است. حالا یک کسی کتاب ضلالی دارد. بسیار خب، باید کتابش را جمع کرد. البته اگر جواب بدهد. گاهی وقتها هم برعکس جواب میدهد؛ اما آیا باید خودش را اعدام کرد؟ به نظر میرسد هیچ ملازمهای بین این دو وجود ندارد. بلکه باید خودش را هدایت و دلالت کرد. حالا اگر به یک جاهای خطرناکی برسد، اینیک حرف دیگر است.
بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام آمدند در مجلس یزید و گفتند که ما خارجیها را آوردیم. خیلیها هم قبول کردند و سنگ پرت میکردند به نیت اینکه خارجی هستند. پس معلوم میشود همه مخالفین، اهل بیت را انسانهایی پاک و مسلمانانی راستین نمیدانستند.
اگر یک حرفی را یک عامی در یک زمان خاصی بزند، نباید این را یک جریان حساب کنیم. من حواسم به این نقض شما بود اما در جهان اسلام، مسلمین، اهلبیت را بهعنوان ناشران افکار ضلال میشناختند نه از مرتدان از دین. حالا یک یزیدی که بویی از اسلام ندارد و خودش اجنبی است، یک حرفی برای توجیه کارش زده است که بعداً هم آن نقض میکند و اهل بیت را احترام میکند، ولی نباید کار او را به عنوان جریان جامعه اسلامی قلمداد کرد. موقعیت اهل بیت در میان مسلمانان به خصوص قرون اول و دوم هجری، به قدری ممتاز بوده است که جا دارد برای آن، یک پایان نامه نگاشته شود.
آیا قول به آزادی بیان با حرمت نشر کتب ضلال سازگار است؟
این خودش یک بحث مستقلی است. من اگر در مقام پاسخ شما بربیایم اولاً شاید مخاطب ما اینگونه فکر کند که شاید من میخواهم از برخی از وضعهای موجود دفاع بکنم یا میخواهم بگویم که هرچه در طول تاریخ رفتار شده درست بوده است. اما قصد من ابدا چنین چیزی نیست؛ اما ببینید در یک بحث دانشگاهی و علمی، آیا ما حق برخورد و مبارزه منطقی با اندیشه و بیان مخالف را داریم یا نداریم؟ گاه کسی مثل عبدالعلی بازرگان میگوید ما روایاتمان تازه از قرن سوم نگاشته شده است. خب، این کار یک کتاب سوزی نرم است. میدانید که امروزه با کتاب سوزی خشن مواجه نیستیم. نقل است که صلاحالدین ایوبی در یک هفته، حمامهای لبنان را با کتابهای شیعه سوزاند و آب حمامها را گرم کرد، ولی الآن اگر کسی این کار را بکند همه او را ملامت میکنند، لذا آن شخص میآید و میگوید اصلاً کتابتی نبوده است و تازه از قرن سوم یا چهارم، ثبت روایات شروع شده است.خب، این حرف، خلاف واقع، خلاف تاریخ و خلاف عقل است.
وقتی این اندیشه پخش شود، بسیاری آن را میشنوند اما همه آنها به دنبال جواب نمیآیند. این همان مشکلی است که امروز من با امثال دکتر سروش و عبدالعلی بازرگان دارم؛ چرا که مخاطبان ما، عام و خاص من وجه هستند. در اینجا اگر برای کتابهای این شخص منحرف، ممنوعیتی ایجاد نشود، باعث انحراف افراد بسیاری میشود که به هر دلیل، فرصت شنیدن پاسخ مخالف را ندارند. البته باز هم میگویم که منظور من از ممانعت از انتشار، دفاع از هر سانسوری که در کشورهای مختلف انجام میشود نیست. بله بهترش این هست که اگر کسی میخواهد واقعاً اظهارنظر بکند باید تعهد برای اظهارنظرش داشته باشد. من در جواب آقای سروش که گفت روایات صحیح و معتبر مثل یک انگشتری است در تلی از زباله، مطالبی را گفتم؛ اما ایشان در جمع چه کسانی این حرفها را میزند؟ یک عده مهندس، دکتر، دانشجو، طلبه سطح ۲ و ۳، زن و مرد و … . حالا چند نفر از اینها میروند پیش یک عالم تا به آنها بگوید که آقایان خانمها! ما با عصر پالایش احادیث مواجه هستیم، اهلبیت ما احادیث را پالایش کردند و …؟ عده کمی این کار را میکنند و بسیاری از آنها از شنیدن پاسخ محروم میمانند.
آیا میتوان احکامی مثل مجازات مرتد و حرمت نشر کتب ضاله را در زمره احکام حکومتی و غیردائمی معصومین قلمداد کنیم؟
از نظر فنی و فقهی، اگر کسی ادعا کند و از عهده اثباتش بربیاید اشکال ندارد. در این صورت، دیگر حق نداریم ناراحت و عصبانی بشویم و رگ گردنمان ورم بکند که اسلام نابود شد! مگر نگفتند مقدار دیه حکم حکومتی بوده است؟ خب، حالا یک کسی ادعا میکند که این احکام هم حکومتی است. اینکه اشکالی ندارد؛ اما نکتهای که میخواهم به شما بگویم این است که بحث نشر کتب ضلال، یک بحث عقلی است. چرا ما فکر میکنیم این را اسلام آورده است؟ این یک بحث عقلی است. درواقع یعنی آسیب زدایی و از بین بردن عوامل گمراهکننده. مگر این حکم، اساسا اختصاص به شرع اسلام و تشیع ندارد که بحث از حکومتی یا غیرحکومتی بودن آن مطرح شود بلکه یک حکم عقلی است، لذا این بحث، از اساس، جا ندارد. البته عرض کردم اگر کسی این ادعا را کرد نباید او را تخطئه کرد و گفت تو از دین خارج شدی یا کذا یا کذا.
آیا با احکامی نظیر نجاست کفار که در دنیای فعلی هتک تلقی میشود، اساساً امکان مراوده و گفتگو با ادیان وجود خواهد داشت؟
اولاً بههرحال پرونده این مسئله قابل بازخوانی است و اگر کسی بازخوانی بکند و بر اساس اقتضائاتی به خلاف این نتیجه برسد نباید ملامتش کرد. لذا اگر ملاحظه کرده باشید من در خیلی از صحبتهایم اشاره میکنم به فقه تعامل تا تقابل. ممکن است یک گزارهای متناسب با دوران تقابل باشد. این مطلب، جای بحث و گفتگو دارد.
ثانیا: ما نجاست را به معنای پلشتی، پلیدی میگیریم و لذا میگوییم فلان حیوان چه پلیدیای دارد که نجس است؟ درصورتیکه نجاست یعنی وجوب اجتناب نه وجود پلیدی در فرد نجس. لذا میدانید که خیلیها مثل شیخ انصاری میگویند این احکام وضعی هیچ چیزی غیر از تکلیف نیست یا مثل مرحوم امام خمینی در تحریر میگوید اینیک حکم سیاسی است به معنای فاصله گرفتن و اجتناب، نه پلیدی و پلشتی طرف. اگر اینطور باشد شاید ما نگاهمان به این حکم عوض بشود. من به صورت کلی به شما بگویم: کاری که فقیهان ما در دوران معاصر باید انجام بدهند، قدم برداشتن در مسیر تعامل است. ما اگر توقع داشته باشیم که دیگران با ما تعامل سازنده داشته باشند و هیچ حرکتی در راستای تقابل برندارند ما هم نباید برداریم.
از یک طرف ما میگوییم دین را باید گسترش بدهیم و میخواهیم با دنیا تعامل داشته باشیم؛ اما مثلاً وقتی با فلان کشور میخواهیم مذاکره کرده و با آنها دست بدهیم، میگوییم آقا ببخشید شما نجس هستید! ما نمیتوانیم با شما دست بدهیم. این جای سؤال دارد که چگونه تعاملی است؟
ما باید ببینیم وقتی میخواهیم یک حکمی را اجرا بکنیم چگونه باید اجرا کنیم. من در این کتاب ای که اخیراً مشغول هستم یک بحثی دارم به نام انعطاف در قانون و انعطاف در اجرای قانون؛ یعنی حتی ما ممکن است که یک انعطافها و ترخیصانی در اجرای قانون داشته باشیم که اگر آنها را اجرا کنیم مطمئن باشیم که به مشکلی بر نخواهیم خورد. بله، بر اساس برخی از فتاوای محدودکننده و اجراهای محدودکنندهتر، حکم طور دیگری میشود، ولی خب، من که مدافع آن فتاوا نیستم. من دفاع از شریعت میکنم، نه دفاع از هر فقهی. فقه با شریعت فرق میکند. فقه، نظرات بزرگان است اما شریعت، حکم الهی است.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898195