Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «همشهری آنلاین»
2024-04-23@10:00:04 GMT

چراغ عمرت روشن

تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۶۰۵۸۷

چراغ عمرت روشن

همشهری آنلاین_بهاره خسروی: در تهران قدیم رسم بر این بود تا هرکسی وقت غروب راهی هر مغازه‌ای می‌شد حتماً قبل از سلام و علیک از واژه «چراغ روشن» استفاده می‌کرد. جعفر شهری در کتاب «طهران قدیم» درباره این رسم جالب نوشته است: «همچنین از رسوم و آداب بود تا هرکسی تا یکی دو ساعت از شب گذشته وارد دکانی شود باید چراغ روشن بگوید و صاحب دکان جواب بدهد، چراغ عمرت روشن و از عقایدی بود که هر مشتری در اول چراغ، اگرچه بسیار کم و مختصر، چیزی از دکاندار بخرد و در غیراین صورت بود که می‌گفتند: دشت سر چراغ را کور کرده.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یعنی تا آخر شب، کار صاحب دکان را کساد نموده است. به این جهت، کاسبان تا حد امکان برای اینکه دشت سر چراغشان کور نشود با مشتری راه آمده و جنسشان را ارزان می‌دادند. اگرچه بسیاری از دکان‌دارها هم این اعتقاد را دستاویز در محذور گذاشتن مشتری قرار داده، هم فروخته و هم گران می‌فروختند.»

کد خبر 616398 برچسب‌ها همشهری محله دعا انرژی نو خیریه اخلاق

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: همشهری محله دعا انرژی نو خیریه اخلاق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۶۰۵۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دعوای ۲ مشتری نانوایی با کندن گوش

 ساعت ۸:۳۰ صبح شنبه یکم اردیبهشت، مأموران کلانتری ۱۱۲ ابوسعید در تماس با بازپرس محمد‌مهدی براعه از کنده‌شدن گوش پسر جوانی در صف نانوایی خبر دادند.

با گزارش این خبر، بازپرس جنایی دستور تحقیقات را صادر کرد و بررسی‌های اولیه نشان می‌داد دو مرد در صف نانوایی باهمدیگر دعوایشان شده و یکی از آنها گوش دیگری را با دندان کنده است.

به دستور بازپرس جنایی، متهم بازداشت و مرد جوان نیز برای درمان و پیوند گوش به بیمارستان منتقل شد. صبح روز گذشته، مرد جوان مصدوم، به دادسرای امور جنایی پایتخت رفت.

او که از ناحیه گوش چپ آسیب دیده بود به خبرنگار ایران گفت: نیم ساعتی بود که حوالی میدان حسن آباد در صف نانوایی بربری ایستاده بودم. نوبت من که رسید شاطر ۵ نان روی میزش گذاشت و متهم هم بدون توجه به اینکه نوبت من است چهار تا از آنها را برداشت و یک نان خمیر را به جا گذاشت.

او ادامه داد: نمی‌دانستم اعتراضم بر سر نان به کنده‌شدن گوشم ختم می‌شود وگرنه هرگز شکایت نمی‌کردم. به متهم که مرد میانسالی بود، گفتم چرا تمام نان‌های برشته و خوب را برای خودت برداشتی و نان خمیر را برای من گذاشته‌ای؟ او هم در جواب گفت یک نان که بیشتر نمی‌خواهی؛ همین را بردار. من در حوالی میدان حسن آباد ابزارفروشی دارم و نیم‌ساعتی بود که در صف منتظر مانده بودم، از حرف‌های او ناراحت شدم و با هم جر و بحثمان شد.

شاکی ۲۴ ساله گفت: دعوا بالا گرفت و دست به یقه شدیم، اما یک دفعه متهم با دندانش گوش چپم را کند و شروع به فرار کرد.

مردم او را گرفتند و تحویل پلیس دادند، من هم به کلانتری رفتم، اما چون تکه گوشم مقابل نانوایی افتاده بود و برای پیوند آن را نیاز داشتم دوباره به آنجا برگشتم. دو ساعتی از درگیری گذشته بود که تکه گوش را پیدا کردم و برداشتم و داخل دستمالی گذاشتم و به بیمارستان رفتم. دکتر می‌گفت، چون زمان زیادی از قطع عضو گذشته ممکن است پیوند نگیرد.

متهم ۵۳ ساله که او نیز توسط مأموران کلانتری به دادسرا منتقل شده بود از کار خود ابراز پشیمانی کرد. با تلاش بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت، شاکی رضایت قطعی و نهایی خود را منوط به درمان قطعی و پیوند گوشش دانست.

گفتگو با متهم

چه شد که دست به چنین کاری زدی؟‌

نمی‌دانم. مدتی است که فشار زندگی‌ام خیلی زیاد شده و تحملم کم شده است. روز حادثه یک ربعی بود که داخل صف ایستاده بودم و منتطر نان بودم که ناگهان با شاکی بحثم شد.

چرا فرار کردی؟

ترسیده بودم. وگرنه همان موقع با اورژانس تماس گرفتم.

دعوایتان چقدر طول کشید؟

۵ دقیقه بیشتر نبود. من متهم هستم و گناهکارم، اما از کسانی که در صف نانوایی بودند و شاهد درگیری شکایت دارم. اگر آنها وارد درگیری شده بودند و با چند کلمه حرف ما را از هم جدا می‌کردند، کار به اینجا نمی‌کشید. هیچ کدام از ما چاقو یا وسیله خطرناکی به همراه نداشتیم.

چرا نان را به او ندادی؟

این کار را کردم. اما او گفت که نان دست خورده است و دیگر به درد او نمی‌خورد.

شغلت چیست؟

۱۰ سالی معلم بودم، اما به علت یک‌سری مشکلاتی که داشتم استعفا دادم و الان کار آزاد می‌کنم.

پشیمانی؟

خیلی. دخترم چند سالی از شاکی کوچکتر است. اگر این اتفاق برای بچه خودم می‌افتاد، من چه کار باید می‌کردم؟!.

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

دیگر خبرها

  • سقف برداشت از حساب‌های بانکی دوباره تغییر کرد
  • کاهش سقف برداشت از حساب‌های بانکی
  • شغل نان و آب‌دار چراغ‌روشن‌کنی را چه کسانی عهده‌دار بودند؟
  • اجرای طرح چراغ روشن در درمیان
  • اجرای طرح چراغ روشن برای بیش ازهزار وسیله نقلیه
  • شکوه وعده صادق دلیل روشن ماست
  • دعوای ۲ مشتری نانوایی با کندن گوش
  • فیلمی دیده نشده از بازار تهران در دوره قاجار؛ صدای مردم در ۱۲۰ سال پیش را بشنوید!
  • اولین قدم در جذب مشتری
  • تصاویر نجومی دوم اردیبهشت (۲۱ آوریل)