Web Analytics Made Easy - Statcounter

فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: من همچنان معتقد به خط نفوذ هستم یعنی می‌گویم نفوذی که دشمنان اصلی انقلاب و نظام داشتند و این را در جاهای مختلف تاثیرگذار هستند، یک بخشی ناامید کردن مردم است.

به گزارش مشرق، برنامه دست خط با حضور زهرا شجاعی فعال سیاسی اصلاح طلب از شبکه سوم سیما به روی آنتن رفت.

متن مشروح مصاحبه وی در این برنامه به شرح ذیل است:

*الان خانم شجاعی چه می کند؟

الان بازنشسته شدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تدریس ندارم و خانه‌دار هستم؛ البته خانه‌دار بودن را با  افتخار عرض می‌کنم. دبیرکل مجمع زنان اصلاح طلب هم هستم.

*فضای سیاسی کشور را چطور می‌بینید؟ برای انتخابات ۱۴۰۰ هم ثبت نام کردید، با روحیه خیلی خوبی ...

بله. من بنا نداشتم خودم وارد این کار شوم و با هدف دریافت تصویر روشن از اصل ۱۱۵ قانون اساسی و کلمه «رجال» تصمیم گرفتیم در ادامه راهی که مرحوم خانم طالقانی شروع کردند و ثبت‌نام نمادین کردند، در این مرحله درخواست از شورای نگهبان کنیم که تفسیر روشنی ارائه دهند. ثبت‌نام کردم و خوشبختانه به هدف خود نیز رسیدم چون هم سخنگوی محترم و هم یکی از اعضای شورای نگهبان صراحتاً اعلام کردند ما بدلیل زن بودن کسی را رد نمی‌کنیم؛ در حقیقت به این معناست که کلمه رجال به معنای شخصیت‌هاست، نه به معنای مردان.

*گفته بودید اگر انتخاب نشوم به رئیس جمهور منتخب برنامه خودم را ارائه می دهم. فرصتی شده؟

هنوز درخواست نکرده‌اند، منتظر تماس بوده‌ام، همچنان که با افراد دیگر تماس گرفتند منتظر تماس بودیم. البته از دفتر آقای اژه ای تماس گرفتند و من مطالبی را خدمت ایشان گفتم ولی از دفتر رئیس جمهور هنوز تماسی گرفته نشده است.

*با یکسری از طیف های مختلف از جمله اصلاح‌طلبان تماس گرفته شد.

بله.

*خیلی رویه خوبی است.

بله، نفس عمل خوب است و نشان دهنده سعه صدر و پذیرش تنوع و تکثر دیدگاههای سیاسی در چارچوب انقلاب و نظام است. استفاده از نظرات و راهنمایی ها در واقع نوعی مشارکت در عقول دیگران است.

*انتخابات ۱۴۰۰ انتخابات خاصی بود؛ از یک طرف، فشارها و سختی های اقتصادی بر مردم و از سوی دیگر گلایه های به حق مردم بود. چه عبرت هایی در این انتخابات بود که باید مورد توجه قرار می گرفت؟

برنده این انتخابات مردم بودند؛ یعنی احزاب و گروه های سیاسی برنده انتخابات نبودند. چه ۵۲ درصدی که شرکت نکردند و چه افرادی که رأی باطله دادند و چه افرادی که رای به کاندیداهای مورد نظر خودشان دادند. اینکه توانستند پیام و نظر خود را، چه کسانی که نظر اعتراضی به وضع موجود داشتند و چه آنهایی که سلیقه خودشان را اعلام کردند، یعنی کسانی که آقای رئیسی را انتخاب کردند، این پیروزی و موفقیت را کسب کردند.

البته عبرتی که ما باید بگیریم این است؛ یعنی هم تنوع، تکثر و تفاوت سلیقه ها را در نظام به رسمیت بشناسیم و هم در ارتباط با این برخوردها و دیدگاهها، اقدام و برخورد مناسب داشته باشیم. ولی آنچه از قبل مشخص بود، فشار اقتصادی، وضعیت معیشت مردم و اثراتی که تحریم بر اقتصاد کشور گذاشته، کسب و کار و معیشت مردم و تاثیر منفی کرونا بر معیشت... یعنی کرونا عاملی بود که در ابعاد مختلف اثر می گذاشت و اینها مسائلی بود که رخ داد و فضای عمومی کشور خیلی و شوق انتخابات نداشت. از طرفی هم واقعیت مسئله این بود که همه سلائق و گروه های سیاسی کاندیدای مدنظر خود را در لیست تائید صلاحیت‌شدگان ندیدند، ولی خوشبختانه با آرامش برگزار شد و مراحل طی شد و امیدواریم دولت آینده با توجه به هماهنگی که با سایر قوا دارد، انرژی ها در سمت مثبتی و به سمت بهبود وضعیت مردم و اهداف انقلاب و آرامش حرکت کند.

*یک موردی که برای خیلی ها، اعم از افراد سیاسی و معمولی، جالب بود، این بود که ظاهراً جبهه اصلاحات تکلیف خودش را در این انتخابات نمی‌دانست. از یک طرف، چون دولت مستقر را حاصل اجماع جبهه اصلاحات با جبهه اعتدال می‌دانستند، خب مردم گلایه‌مند بودند؛ به رغم اینکه شرایط سختی در ۸ سال بود ولی ناکارآمدی هایی در این زمینه ایجاد شد. از سوی دیگر، نامزدهای دیگر می خواستند حضور یابند ولی جلوی حضور آنها گرفته شد؛ مثلاً خیلی‌ها می‌گفتند اگر جبهه اصلاحات اجازه می‌داد آقای عارف بیاید، ممکن بود بسیاری از معادلات تغییر کند.

اقدامی که جبهه اصلاحات انجام داد که البته مورد اعتراض بخشی از اعضای درون جبهه هم قرار گرفت، این بود که دست شورای نگهبان را باز گذاشت! یعنی قرار بر این نبود که ما افرادی در فرایند تعریف شده رای مناسب آوردند، برنامه ارائه دادند و حتی رای‌گیری در خصوص برنامه‌ها نشد؛ یعنی گفتند اشکال ندارد، همین ۱۴ نفر اول تائید شدند و از این تعداد ۱۱ نفر برنامه ارائه دادند که یکی از این ۱۱ نفر من بودم، بعد قرار بود بعد از اعلام برنامه رای‌گیری شود، هر کسی دوسوم را آورد ثبت‌نام کند؛ بعد از بین تائید صلاحیت شدگان فعالیت کنند و هر کسی را نظرسنجی نشان داد حمایت می‌کنند.

جبهه اصلاحات با پیشنهاد عقلایی که در جبهه حضور دارند و پیشکسوتان این مسیر را دنبال کردند که ما دست شورای نگهبان را ... البته نه این صراحت؛ ولی دست شورای نگهبان باز بود، با تعداد متنوع و وسیعی که در ارتباط با کاندیداهای اصلاح‌طلب وجود داشت، اما متاسفانه هیچ یک از این افراد تائید نشدند.

درباره آقای دکتر عارف و آقای خرازی و آقای ظریف، هر یک به نوعی حضور نیافتند. آقای ظریف خودشان اعلام حضور نکردند، آقای عارف هم خودشان اعلام آمادگی نکردند، اصلاً درباره آقای عارف یک جلسه هم در جبهه اصلاحات صحبت نشد.

*گویا اختلاف نظراتی از انتخابات مجلس شکل گرفته بود.

ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد، ممکن است سلائق مختلف وجود داشته باشد ولی اینطور نبود که جبهه اصلاحات اجازه نداد یا مانع شد. جبهه اصلاحات به حدی برای آقای دکتر عارف احترام قائل است که به خودش اجازه نمی دهد به ایشان پیغام بدهد که شما نیایید. شاید جمع‌بندی ایشان که از فرایند و فضای موجود کردند ایشان را به این نتیجه رساند که شرکت نکنند و حتی در جلسه ارائه برنامه حاضر نشدند. ایشان رای خوبی در جلسه اول در مرحله اول آورد. عدد را به یاد ندارم.

بنابراین تکلیف جبهه اصلاحات معلوم بود. از اول راهبردی که اعلام کردیم این بود، راهبرد ما شرکت در انتخابات رقابتی، مشارکتی، عادلانه و آزاد؛ بنابراین بنا بر شرکت داشتیم. منتهی وقتی هیچ کاندیدایی نداشتیم یعنی هیچ کاندیدایی از بین کسانی که این فرایند را طی کردند نبود، اعلام شد ما در انتخابات کاندیدا نداریم که شرکت کنیم. بنابراین واژه «عدم مشارکت فعال» در بیانیه ذکر شد یعنی مشارکت فعال نداریم، نه اینکه مشارکت نداریم. این تصمیم هم در آخرین جلسه انجام شد چون تقریباً ۵۰ درصد از افراد با این تصمیم هم مخالف بودند و گفتند کاندیدایی که آمدند و مطرح شدند را می توانیم حمایت کنیم. بنابراین در مرحله پایانی، احزاب و گروهها را آزاد گذاشتند. بنابراین یک جمعی تقریباً ۵۰ درصد افراد از آقای مهرعلیزاده و همتی حمایت کردند، جمعی هم تقریباً نزدیک به ۵۰ درصد شاید شرکت کردند و رای سفید دادند و یا شرکت نکردند.

*شما جزو کدام ۵۰ درصد بودید؟

ما جزو ۵۰ درصد دوم یعنی شرکت‌کننده بودیم. ما سه حزب زنان در این مجموعه هستیم که با هم همراهی داشتیم.

*تلاش نکردید ۵۰ درصد دیگر را ترغیب کنید؟

زمانی برای ترغیب کردن وجود نداشت.

*نظرات درباره احراز صلاحیت ها متفاوت است و حتی حضرت آقا عنوان می کنند ممکن است من نظرات دیگری درباره افراد داشته باشم. به هر حال، شورای نگهبان تصمیم شرعی و قانونی خود را گرفته است. ولی من همین ترکیب ۱۴۰۰ را با ترکیب ۱۳۹۲ مقایسه می کردم، برای جریان اصلاحات خیلی اتفاق ویژه ای نیفتاده بود. آن زمان آقای روحانی بعنوان فرد اعتدالی که به عنوان اصلاح‌طلب شناخته نمی‌شد، حضور داشت که نظیر ایشان در انتخابات ۱۴۰۰ آقای همتی بود که آقای همتی اصلاح‌طلب‌تر است و آن زمان آقای عارف بود و این طرف آقای مهرعلیزاده بود. بقیه در طیف های مختلف بودند.

آقای جهانگیری هم بودند.

*نه؛ آقای جهانگیری سال ۹۶ آمدند. تقریباً ترکیب مثل ۱۳۹۲ بود. بسیاری از اصلاح طلبان این نظر را داشتند که همین ترکیب را می توان کمی گرم کنیم و پای کار یکی از این دو کاندیدا بیاییم و قدری انتخابات را گرم‌تر کنیم و هم شانس خود را امتحان کنیم ولی گویا همت نبود تا این شکل بگیرد، هم اینکه نگرانی از بدنه اجتماعی وجود داشت که این بدنه با توجه به کارکردی که از حمایت های جبهه در سال ۹۲ و ۹۶ دیدند و این اتفاقاتی که در این بدنه رخ داده، شاید بدنه اجتماعی پای کار نیاید. این درست است؟

هیچ انتخاباتی را نمی‌توان با هم مقایسه کرد. یعنی شبیه‌سازی کنیم دچار اشتباه در تحلیل می شویم. یک عامل اصلی و مهم این بود که میزان مشارکت مردم پایین است. نظرسنجی ها هم نشان می داد هر چه تلاش و کوشش و ...؛ علت دیگر این بود تقریباً ما هم که شرکت کردیم، نه به خاطر این که کاندیدای ما رای بیاورد چون می دانستیم رای نمی آورد و تقریباً این احتمال قوی رامی دادیم که رئیس جمهور مشخص است چه کسی است، یعنی برآوردها اینطور نشان می داد. از باب اینکه میزان مشارکت بالا برود، در انتخابات شرکت کردیم، حزب سیاسی که نمی‌تواند فعالیت سیاسی نکند.

از طرف دیگر این احساس برای اصلاح طلبان وجود داشت که ما که دست شما را باز گذاشتیم؛ یعنی از بین ۱۱ نفر حتی یک نفر این صلاحیت را ندارد تائید شود؟ من نمی‌خواهم اسم بیاورم. بنده را با برخی از افراد دیگر مقایسه می‌کردند و به لحاظ سابقه مدیریتی و به لحاظ شجاعت، به لحاظ آشنایی با مسائل مذهبی، به لحاظ تجربه مدیریتی آن مقدار نبود که تائید صلاحیت شود؟ در ارتباط با دوره قبل که اشاره کردید، اصلاح‌طلبان با آقای روحانی ائتلاف نکردند. ائتلاف یک ترم سیاسی است که معنای خاص خودش را دارد، یعنی دولت ائتلافی تشکیل ندادند؛ بلکه در شرایطی که ایجاد شد و بحث آقای روحانی و اقای عارف مطرح بود و نظرسنجی شد و گرایش نزدیک‌تر بود، از آقای روحانی حمایت کردند. یعنی اصلاح طلبان با آقای روحانی متنی و میثاقی با هم امضا نکردند و تعهداتی در قبال هم نپذیرفتند و یا خواسته‌هایی رد و بدل نشد؛ همینطوری اصلاح طلبان اعلام حمایت کردند و ایشان هم استقبال کردند و طبیعی بود. در نهایت انتخابات انجام شد و به پیش رفت و ایشان در انتخاب و اداره دولتش تصمیماتی گرفت و بر حسب نظر مشاورین افرادی را انتخاب کرد و از نیروی مدیریتی اصلاح‌طلبان نیز استفاده شد. ولی اینچنین نبود کابینه ائتلافی تشکیل شود. در کشورهای اروپایی یک حزبی رای مناسب را نمی‌آورد و برای تشکیل دولتش، ائتلاف با احزاب دیگر می کند. اصلاً نظام ما نظام حزبی نیست و آن می‌شود که می‌بینید. نارضایتی ها و مشکلاتی حادث می شود.

*ولی خب برخی معتقدند چه در دولت اول و چه در دولت دوم آقای روحانی سهم ویژه ای به اصلاح‌طلبان داده شد یا این که بیش از آن ائتلاف بود یعنی چه در استانداری ها، چه در کابینه، چه در سمت های مختلف دولتی.

در مورد دولت آقای روحانی که می‌فرمایید سهم بیشتری به اصلاح‌طلبان داده شد، اصلاً سهم‌خواهی مطرح نبود یعنی این سهم در جایی تعریف نشده بود. این که شما بیان می کنید با چه معیارها و اندازه ای است.

*من ترکیبی را که شکل گرفت، عرض می‌کنم. بالاخره با اصلاح‌طلبان همکاری شد.

بله، اولاً ایشان چاره‌ای نداشت؛ یعنی یکی از بخش های سیاسی کشور که دارای تجربه و سلامت مدیریتی بودند، در بین اصلاح‌طلبان پیدا می شدند. نمی‌خواهم مطلق این را بیان کنم که همه اصلاح‌طلبان مبرا و منزه هستند، ولی در بین اینها افراد اینطور وجود داشت و طبیعی بود ایشان از این مدیران استفاده کنند ولی چون از ابتدا تعیین تکلیف نشده بود یعنی تعهدات متقابلی بین اصلاح طلبان و ایشان که به صراحت عنوان می کرد من اصلاح طلب نیستم، از حزب اعتدال و توسعه مطرح بود، تعریف نشده بود، بنابراین ائتلاف به معنای واقعی کلمه شکل نگرفت. یک نوعی کشاکش یا تلاش در جهت حضور جریانات سیاسی مستقل در بین اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان وجود داشت، حتی در حوزه ریاست جمهوری، در بین رئیس دفتر رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور این بدیهی و آشکار بود.

*آن نقل قول از آقای جهانگیری درست بود که گفته بود من رئیس دفترم را هم نمی‌توانم انتخاب کنم؟

این نقل قول را ایشان کردند اما اینکه چقدر با واقعیت جور در می‌آید، من اطلاع ندارم. نکته دیگر این است که ما اگر بخواهیم منصفانه درباره عملکرد یک دولت به دور از فضاسازی‌های سیاسی و جنگ روانی حاکم بود و هست و همچنان ادامه دارد، قضاوت کنیم این مقدار هم که بدی و نقد غیرمنصفانه درباره دولت آقای روحانی می شود به نظر من اینچنین نیست. حالا شاید گفتن این حرف گرچه انتخابات گذشته و من هم ابایی از گفتن این ندارم، به نظرم می رسد قدری که زمان بگذرد و گرد و غبار و فضای ملتهب سیاسی فروکش کند، مشخص می شود کارهای اساسی، زیربنایی و فعالیت هایی که در این دولت صورت گرفته، آنهم با چه شرایطی؟ برخی مواقع شما نفت می فروشید و درآمد بالایی دارید و راحت می توانید کارهایی انجام دهید، یک زمانی به سختی نفت می فروشید و نمی توانید پول را وارد ایران کنید یعنی همنوایی مخالفین داخلی با معارضین خارجی در ارتباط با دولت مشخص است. من همچنان معتقد به خط نفوذ هستم یعنی می‌گویم نفوذی که دشمنان اصلی انقلاب و نظام داشتند و این را در جاهای مختلف تاثیرگذار هستند، یک بخشی ناامید کردن مردم است.

*یک بخشی از نفوذ ناامید کردن مردم و یک بخش نفوذ هم منظور این است که کارآمدی را کاهش می‌دهد؟

بله. ابتدا با زدن مغزهای متفکر انقلاب، بعد با تقویت جریان‌های انحرافی، بعد با حمایت از گروهک ها و همه اتفاقاتی است که رقم می خورد. اتفاقاتی که در حوزه دانشمندان هسته ای ما می‌افتد، اینها چیزهای کم و کوچکی نیست. سرقت اسناد مهم و محرمانه ما یا به شهادت رساندن این افراد و اخلال‌هایی که ایجاد می‌کنند یک بخش است. بالاخره من اطلاع زیادی ندارم و اگر اطلاع هم داشته باشم درست نیست بیان کنم، ولی واقعیت مسئله این است نفوذی که صورت دادند ... یک بخشی هم ناامید کردن مردم است. حتی معرفی افراد ناکارآمد، بکارگیری مسئولیت ها توسط افراد غیرمدیر و غیرمدبر و غیره از اشکال صورت گرفتن این امر است.

*شرایط کشور در ۴-۳ سال اخیر شرایط سختی بود ولی در این برنامه و ۵ سال خدمت چهره های اصلاح‌طلب زیاد بودم و آنها هم انتقادات زیادی به دولت داشتند که می‌شود خیلی بهتر از این عمل کرد. کجاها کاستی های ویژه‌تر در ۸ سال می‌دیدید؟

من بعنوان کسی که ۸ سال در دولت بودم، دولت یک مسئولیت مشترک دارد یعنی یک شرکت سهامی نیست که هر یک سهم خودش را دارد و مستقل عمل می کند. این مشکل در مقطعی در دولت آقای خاتمی هم بود. در مقطعی افراد در بخش اقصادی وجود داشتند که با هم هماهنگ نبودند. نمی شود تیم اقتصادی با هم منسجم نباشد، نمی‌شود با هم همکاری نکنند. این روحیه در دولت آقای روحانی متاسفانه حاکم نبود. این بعنوان مشکل اصلی است.

*یعنی روحیه پراکندگی؟

بله روحیه جزیره‌ای که هر کسی می خواهد کار خودش را انجام دهد. این در مسئله اقتصاد مشکل زاست. در همین مسئله آقای همتی هم این مسئله وجود داشت که در قسمتی خودش را نشان داد. در اقتصاد این لطمه می‌زند. البته عوامل دیگری نیز موثر بود. نمی شود یک نفر مسئولیت زیادی داشته باشد و اختیارات نداشته باشد.

*حالا این را هم بیان کنم؛ کسی که در حد رجل سیاسی مطرح و تائید می شود، بالای ۲۰ سال دبیر شورای عالی امنیت ملی بوده، ساختار قدرت را می‌شناسد، ساختار قانون اساسی را می شناسد؛ یعنی با علم و اگاهی در این عرصه وارد می شود. در زمان انتخابات در همین برنامه از هر ۷ نامزد پرسیدم آیا اختیارات کافی است؟ همه اذعان داشتند که اختیارات کافی است. اینطور نمی شود، کسی که قبول مسئولیت می کند و شروع می کند، با علم به شرایط وسط میدان می آید.

درست است؛ ولی علم و عمل قدری فاصله دارد یعنی آگاهی و علم و دانش سیاسی، اشراف به قانون اساسی و قوانین یک مقدار متفاوت است. وقتی در عمل وارد عرصه می‌شوید با موانعی مواجه می شوید و یا شاید فکر می‌کنید از پس این برمی‌آیید که با این تجربه و سابقه کار کنم، ولی در عمل نمی‌شود.

در حوزه سیاست داخلی، چالش اصلی شکاف بین دولت و ملت است. یعنی مردم احساس نمی کنند یگانگی با دولت دارند و دولت هم چنین احساسی ندارد. در بحث های علوم اجتماعی سیاسی این مسئله مطرح است که وقتی مردم به کسی رای می دهند در واقع قرارداد اجتماعی بین مردم و آن شخص برقرار می شود یعنی او متعهد به مردم و مردم هم پایبند به این رای هستند، ولی در کشور ما این اتفاق عملی نمی شود یعنی مردم رای می دهند و به خانه های خودشان می روند، منتظر هستند بهبودی حاصل شود. همین که دولت با مردم حرف بزند و مشکلات را بیان کند و مردم حس کنند دولت در کنار آنهاست و همدرد با آنهاست، مردم از تبعیض رنج می‌برند، نه از کمبود. با راه افتادن و مردم را دنبال ماشین کشاندن و عکس گرفتن کار پیش نمی‌رود. اگر واقعی و خالصانه باشد تاثیر می‌گذارد.

*خانم شجاعی الان که رقابت ها کنار رفته است و دولت جدید برسرکار می آید، چه پیشنهاداتی برای دولت جدید ارائه می‌دهد؟ دولت جدید چه کند این اعتماد و حس نزدیکی دولت و ملت دوباره ایجاد شود؟ چون دولت  جدید در شرایط سختی کار را تحویل می‌گیرد!

بله، شرایط بسیار سختی است. هم در حوزه بین‌الملل در یک مرحله حساس و بحرانی و تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز است و هم در مسائل داخلی! اعتمادی که به تدریج از بین رفته، به آسانی به دست نمی آید. همین اقدامی که انجام دادند اقدام خوبی بود که درخواست نظر کردند. ولی زمانی که این نظرات محقق و پیاده شود به تدریج این اعتماد جلب می شود. در تشکیل کابینه، این امر خودش را نشان می دهد؛ یعنی اولین اقدام آقای رئیس جمهور ترکیب کابینه است. اگر در کابینه از افراد تند سیاسی، از افرادی که اقبال عمومی و متوسط جامعه نسبت به آنها نیست، افرادی که کارآمدی و توانائی و مدیریت آنها برای مردم روشن نیست، یا حداقل نسبت به آنها نظر مثبتی وجود ندارد انتخاب کنید... الان با اعلام درخواست نظرات و سایت «یاران رئیسی» و اینها حاشیه امن ایجاد شده که خود کابینه بسیار تعیین کننده است که کابینه کارآمد، توانمند، در عین حال منسجم و فراجناحی تشکیل شود. فراجناحی به این معنا که هر کسی ساز خود را بزند مسئولیت مشترک ایجاد نمی‌شود، بلکه باید همگرایی و همگنی بین اعضا باشد تا با هم بتوانند کار کنند. منتهی ملاک آنها خدمت به مردم و ملاک منافع ملی و مصالح ملی باشد، نه مصالح حزبی! همان طور که همه گفتند، ایشان الان رئیس جمهور همه است و رئیس جمهور جریان خاصی نیست. کابینه هم باید کابینه همه باشد. در هر صورت زمان می برد و برنامه های زیادی می توان گذاشت.

*در حوزه زنان چه پیشنهادی دارید و آیا پیشنهاد می دهید وزیر زن به کار گرفته شود یا نه؟

در مورد حوزه زنان اخیراً در دیدار با خانم ابتکار گفتند باید عدالت جنسیتی تحقق یابد. در درجه اول، کاری که باید صورت گیرد بازآرایی تشکیلات امور زنان است. یک جایی تعطیل و یک جایی تقویت شود، یک جایی ادغام شود. بالاخره باید مطالعه انجام شود و این کار اصلی است که باید صورت گیرد. در مورد بهره‌مندی از توان مدیریتی زنان در دولت هم کار خوبی است. در حوزه مختلف زنان توانمندی داریم که می‌توانند وزیر و معاون رئیس جمهور و معاون وزیر باشند. خود این امر اثرات زیادی دارد یعنی روحیه اعتماد و امیدواری بخصوص نسل جوان و دختران را تقویت می کند. فکر می کنم ایشان حداقل پیشنهاد را بدهد، حالا اینکه مجلس رای بدهد، خیلی امید ندارم که مجلس رای اعتماد بدهد.

*متولد ۱۳۳۵ در تهران هستید.

با شجاعت، بله. (می‌خندد)

*پدر بزرگوار چه کاره بودند؟

پدرم به رحمت خدا رفته اند و در اواخر عمرشان روحانی بودند. پدرم متولد سمنان بودند، پدر ایشان امام جمعه سمنان در عصر پهلوی بودند و از جمله علمایی که به ایشان بر اساس نامه و تائیدی که مراجع قم داده بودند، لباس روحانیت را حفظ کردند و مجبور نبودند در دوره رضاخان لباس روحانیت را دربیاورند. ابتدا تحصیلات حوزوی داشتند، به تهران آمدند مشغول کارهای حقوقی در شرکتی شدند و در اواخر که بازنشسته شدند، مجدداً به لباس روحانیت برگشتند.

*مادر چطور؟

مادر قبل از پدر فوت کردند. ایشان خانه‌دار بودند و علاقه‌مند به ترتبیت و رشد بچه ها بودند. ما خانواده پرجمعیت بودیم.

*چند خواهر و برادر بودید؟

ما ۹ خواهر و برادر بودیم. البته دو نفر فوت کردند و الان ۷ خواهر و برادر هستیم. ۵ خواهر و ۴ برادر بودیم که الان از هر کدام یکی کم شده اند.

*چه سالی ازدواج کردید؟

من در سال ۵۶ ازدواج کردم.

*چطور آشنا شدید؟ همسر شما روحانی هستند؟

ایشان روحانی شدند. با همسرم هم دانشکده ای بودیم. ایشان رشته حقوق در دانشگاه تهران می خواندند و من رشته علوم سیاسی در دانشگاه می خواندم. فعالیت در کتابخانه و انجمن اسلامی داشتیم. آشنایی بوجود آمد و واسط و رابط این ازدواج مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی بودند. ایشان به خواستگاری امدند و خطبه عقد را هم ایشان خواندند.

*با خود آقای توانا حاج آقای موسوی اردبیلی هم آمدند.

بله. چون ما کلاس آموزشی آن زمان داشتیم که دانشجویان دختر و پسر جداگانه بودند. آقای موسوی اردبیلی با پدر آشنا بودند و ارتباط با ما داشتند و ایشان که در آن کلاس ها شرکت می کردند، آقای موسوی را واسطه قرار دادند تا این ازدواج سر بگیرد، چون ابتدا با مخالفت مواجه شدند.

*مخالفت شما یا پدر؟

مخالفت خانواده؛ پدر و مادر.

*علت چه بود؟

بخاطر این که ایشان آمادگی برای ازدواج نداشت یعنی دانشجو بود و ازدواج که امکانات و شرایطی می خواست و قدری پدر فکر می کردند زمان نیاز دارند تا درس ایشان تمام شود. آن زمان نه درس ایشان تمام شده بود، نه سربازی رفته بودند و نه شغلی داشتند و نه اتاقی برای زندگی داشتند. پدر هم زمان دادند تا این کارها را انجام دهند و هر جا بروید به شما دختر می‌دهم. ایشان هم از آن طریق وارد شدند که ما زندگی دانشجویی و ازدواج بسیار ساده‌ای داشتیم. تا الان هم سعی کردیم این ساده‌زیستی را حفظ کنیم.

*مهریه چند سکه بود؟

مهریه آن زمان سکه نبود. من به پیشنهاد خودم مهرالسنه بود، مهریه حضرت زهرا (س) که ۴۰۰ و خرده ای مثقال نقره است، ولی خانواده قبول نکردند و به تبرک عدد ۱۱۴، ۱۱۴ هزار تومان تعیین شد.

*چند فرزند دارید؟

من دو فرزند دختر دارم و دو نوه دارم.

*هر دو دخترها ازدواج کردند؟

دختر بزرگم دو فرزندم دارد و دختر کوچکم فعلاً مجرد است.

*دخترها به لحاظ اعتقادی و حجاب هم نظر با شما هستند؟

هیچ دو نفری مثل هم فکر نمی‌کنند. به قول شهید ایت الله بهشتی هر انسانی یک کتاب منحصر بفرد است، ولی از این جهت که منظور شماست، به لحاظ سیاسی و اعتقادات مذهبی سنخیت و نزدیکی خوبی وجود دارد، یعنی من از بچه ها راضی هستم.

*از این فرصت استفاده کنم و این سوال را مطرح کنم، تغییر حجاب از ابتدای انقلاب تا الان و وضعیتی که الان داریم را ناشی از چه چیزی می‌دانید؟ برای اصلاح باید چه کرد؟

ما در ارتباط با حجاب از ابتدای انقلاب یک برنامه و رویکرد و بهتر است بگویم، یک راهبرد مشخص، ثابت و منسجم نداشتیم. حجاب همواره دستخوش سلائق مختلف سیاسی شده، در دولت های گوناگون هم گاهی به عنوان پاشنه آشیل مطرح شده، امر فرهنگی و باور اعتقادی جنبه سیاسی به خودش گرفته و این چیزی شده که الان مشاهده می کنید.

زمانی که رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان بودم، یک کمیسیونی در وزارت کشور تشکیل می‌شد که قانون تعیین کرده بود که نام آن کمیسیون فرهنگی مبارزه با مفاسد اجتماعی بود. بحث این بود که نیروی انتظامی گزارش داد که در پارک ملت این تعداد خانم ها را گرفتیم که مانتوهای بلند پوشیده بودند و مانتوها را قیچی کردیم و بعنوان اقدام مبارزه با بدحجابی! آقای نوری (وزیر کشور) به شدت عصبانی شدند، عصبانی هم که می‌شدند لهجه اصفهانی ایشان غلیظ‌تر می‌شد، گفتند فکر نکردید زیر مانتویشان حجاب کاملی نداشته باشند؟! جواب دادند و گفتند بخاطر اینکه این مد است! یعنی مبارزه با بدحجابی، مبارزه با مد شده بود!

ایشان خیلی از این موضوع ناراحت شدند و توبیخ کردند. آنجا این پیشنهاد را مطرح کردم که این روش ها جواب نمی دهد و فایده ای هم ندارد. ما به جای این اقدام ایجابی کنیم. گفتم در هر استان کمیسیون بانوان تشکیل دهیم و تشکیلات و فضا ایجاد کنیم تا خانم ها فعالیت هنری ورزشی کنند و امکانات بدهیم، مسائل بانوان را بررسی کنیم. این امر خود به خود سبب می شود مسئله ای که مدنظر شماست، حل شود.

*یا مصوبه شورای فرهنگی اجتماعی زنان یا شورای انقلاب فرهنگی است که برای ۴۶ دستگاه وظیفه تعیین کرده‌اند که هیچ کدام وظایف خود را انجام نمی دهند و در نهایت به نیروی انتظامی منتج می شود که امر سلبی می‌شود.

بله، وقتی یک چیزی جواب نمی‌دهد نباید فکر کنیم یک جای کارمان ایراد داشته است؟ باید دوباره برگردیم. وقتی دستگاهی می‌سازیم و کار نمی کند، نباید در طراحی دستگاه تجدیدنظر کنیم؟ من فکر می کنم باید تجدیدنظر اساسی در این زمینه انجام دهیم.

*قبل از انقلاب فعالیت انقلابی داشتید؟

بله. می‌توان گفت قبل از انقلاب فعالیت سیاسی داشتیم که در دوران دانش‌آموزی با مطالعه کتاب و تشکیل جلسات مذهبی و فعالیت در دبیرستان آغاز شد که به شدت از طرف صاحب امتیاز و مدیر دبیرستان مورد توبیخ قرار گرفتیم و حتی تهدید به اخراج شدیم.

*در دانشگاه هم فعالیت سیاسی می کردید.

بله. انجمن اسلامی و کتابخانه اسلامی بود که فعالیت داشتم. وقتی انقلاب شد برای اولین بار، اداره دانشگاهها شورایی شد که مدت کوتاهی اینطور بود. اداره هر دانشکده ای را شورایی برعهده داشت. در این شورا رئیس دانشکده، معاون اداری  مالی، معاون آموزشی و نماینده دانشجویان و تشکل های دانشجویی به انتخاب خود آنها حضور داشت. در آن انتخابات، من از طرف انجمن اسلامی انتخاب شدم.

*قبل از انقلاب دستگیر نشدید؟

یک شب تا آستانه دستگیری رفتیم. تازه ازدواج کرده بودم. از منزل یکی از دوستان می آمدیم که منزل ایشان منیریه بود. چیزی نگذشت که هیلمند زرد به موازات ما حرکت می کرد. در تقاطعی جلوی ما ایستاد و سه نفر پیاده شدند و با فاصله، قد بلند، هیکل درشت و کت چرمی بر تن داشتند. نزدیک ما رسیدند، اسلحه را درآوردند و به ما اخطار دادند دست ها را بالا ببریم و از جای خودمان تکان نخوریم. من یک جزوه درسی داشتم که به نام تاریخ استعمار بود چون رشته فرعی من تاریخ بود و در دانشکده ادبیات می‌خواندم. به این کتاب گیر دادند، تا این اندازه بیسواد بودند.

*در سال ۵۷ عضو کمیته استقبال از امام (ره) شدید.

بله.

*چطور اتفاق افتاد؟

وقتی مقرر شد حضرت امام به ایران تشریف بیاورند یکی از دوستان تماس گرفتند که کمیته استقبال از امام شکل گرفته است که بخش دانشگاه را مرحوم دکتر ملکی برعهده داشتند و یک بخشی دانشجویی داشت که من به عنوان نماینده خانم های دانشکده حقوق تعیین شدم و صبح روز ۱۲ بهمن که قبل از آن قرار بود ۷ بهمن امام به ایران بیایند که فرودگاه را بستند، به فرودگاه رفتیم و آنجا اولین بار بود که امام را از نزدیک زیارت کردم و در فرودگاه سالن قدیمی که الان این سالن نیست، سال ۴ گوشه ای بود که تعداد دانشجویان زیاد بود و ما را که جوان تر بودیم به بالکن فرستادند و آنجا بالکنی داشت که یک طرف ما بودیم و کنار ما گروه سرود بودند که همان سرود «خمینی ای امام» را قرار بود بخوانند.

*بعد از انقلاب اولین مسئولیتی که گرفتید چه بود؟

بعد از انقلاب اولین مسئولیت رسمی در سال ۶۷ بود که به عنوان مشاور وزیر آموزش و پرورش عضو شورای فرهنگی و اجتماعی زنان شدم.

*آن زمان وزیر آموزش و پرورش چه کسی بود؟

آقای اکرمی بودند. سال ۶۷ عضو شورای فرهنگی-اجتماعی زنان شدم و سال ۷۱-۷۰ رئیس شورای فرهنگی-اجتماعی زنان بودم و بعد از آن عضویت در شورا را تا سال ۸۴ داشتم. همان سال ۷۰ که کمیسیون زنان در وزارت کشور تشکیل شد مشاور وزیر کشور در امور بانوان بودم و بعد سال ۷۴ این مسئولیت ادامه یافت. ستاد امور بانوان را در وزارت آموزش و پرورش تشکیل دادم و سال ۷۶ به عنوان مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز امور مشارکت زنان خدمتگزار خانم ها بودم که تا سال ۸۴ ادامه داشت. در سال ۸۴ به دانشگاه تهران منتقل شدم چون از قبل در دانشگاه الزهرا (س) و تهران تدریس داشتم. تا سال ۸۸ بازنشسته شدم.

*درباره دولت آقای هاشمی یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف بخواهید بیان کنید، چیست؟

دولت آقای هاشمی به نظر من نقطه قوتی که داشت، توجه به شرایط اقتصادی بعد از دوران جنگ بود. درباره نقطه ضعف بخواهم بیان کنم شاید بتوان گفت در بحث عدالت اجتماعی بود؛ یعنی توجه به سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی زیاد بود اما توزیع عادلانه ثروت و اتخاذ تصمیماتی که بتواند این شکاف طبقاتی و اقتصادی را پر کند، شاید کمرنگ بود.

*در سال ۷۶ فکر می کردید آقای خاتمی رئیس جمهور شود؟

نه. آقای خاتمی مسئول کتابخانه ملی بودند، ستاد انتخاباتی ایشان تشکیل شد و از من دعوت کردند که آنجا در بحث زنان فعال شوم، چون آشنایی و شناخت ما از شورای فرهنگی اجتماعی زنان بود که در ستاد دهه فجر و بخش بین‌الملل فعالیت داشتیم. خدمت ایشان رفتیم و ایشان گفتند من که می‌دانم رای نمی‌آورم، ولی این را قبول کردم و آمدم تا نیروهایی که منزوی شدند و نیروهای سیاسی دلسرد شده جذب شوند.

*یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف از دوران آقای خاتمی بگوئید.

نقطه قوت دوره آقای خاتمی به نظرم صداقت شخص ایشان و پاکدستی و اخلاص ایشان بعنوان شخص رئیس جمهور و در عین حال تسری یافتن آن به کل کابینه بود. احساس می کنم نجابت و وجاهت ذاتی و نفسانی در ترکیب کابینه وجود داشت و به نظرم این موثر بود.

نقطه ضعف هم در مقطعی آن مسئولیت مشترک و انسجام نبود؛ یعنی  گاهی اختلافاتی که بین وزرا وجود داشت که اگر توجه می کردند مسئله را کلان نمی دیدند و در راستای منافع ملی نمی‌دیدند بلکه مسئله را در حوزه مدیریتی خودشان می دیدند، این ضعفی بود که در مقاطعی نمود پیدا کرد؛ البته در کل دولت نبود.

*در جایی خواندم می گفتید در آن زمان که عضو کابینه بودید، در دولت نظر مثبتی روی مسئولیت بانوان نداشتند.

در ابتدا.

*و می گفتند تجربه مدیریت ندارند.

شخص آقای خاتمی نسبت به این مسئله باور داشتند چون ایشان ۱۰ سال قبل اولین مدیرکل زن را در ارشاد انتخاب کردند. مدیر کل حقوقی ایشان یک خانم بود و جدی بودند، تعارف نمی کردند. تشریفاتی نبود و احترام به زنان جزو باورهای قلبی ایشان بود و عملاً همگان این را می‌دانند. وقتی پیشنهاد می کردیم باید برای افزایش تلاش کنید می گفتند خانم ها تجربه ندارند. چرا تجربه ندارند چون بکار گرفته نشدند، چرا بکار گرفته نشدند چون تجربه ندارند. این دور تسلسل باطل وجود داشت. خب ما فکر کردیم در مرکز مشارکت زنان چه کنیم؟ گفتیم یک دوره آموزشی برگزار می کنیم. طرحی را تحت عنوان طرح تربیت ۳۰۰ مدیر زن طراحی کردیم و با طراحی مرکز آموزش مدیریت دولتی اجرا کردیم تا این بهانه را بگیریم و این کار و البته مجموعه اقدامات سبب شد رشد مدیریت زنان در این دوره ۶۳ درصد شد.

*در سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟

به آقای هاشمی رأی دادم. یکی از اشتباهات اصلاح‌طلبان همین تعدد کاندیداهای اصلاح طلب بود و همین باعث عدم موفقیت شد.

*و دولت آقای احمدی نژاد یک نقطه ضعف و یک نقطه قوت بفرمائید.

نقطه ضعف دولت آقای احمدی نژاد این بود اصلاً نگرش در مورد زنان نداشتند و نه برنامه داشتند و نه نگاهی به موضوع زنان داشتند و اتفاقاتی که در حوزه زنان افتاد یعنی تشکیلات دولتی امور زنان چه در وزارت کشور و چه در وزارت آموزش و پرورش و چه در ریاست جمهوری، افت تشکیلاتی پیدا کرد. اقدام خاصی در این زمینه انجام نشد. حرکت انتخاب وزیر زن که جنبه تبلیغاتی آن بالا بود و تاثیرگذار بود، یعنی برای جامعه ۲۵ درصد مدیریت زنان اهمیت کمتر از یک وزیر زن است، در حالی که واقعیت این است این دو تفاوت می‌کند و خیلی تاثیرگذارتر است. در حوزه زنان متاسفانه با افت زیادی مواجه بودیم. خیلی از دستاوردها متاسفانه حفظ نشد، بودجه زنان به یک‌سوم کاهش یافت.

*نقطه قوتش چه بود؟

شعارهایی که آقای احمدی نژاد در ارتباط با عدالت اجتماعی و مردمی بودن و طرح‌هایی همچون مسکن مهر اگر همه‌جانبه دیده می‌شد، خوب بود. اینها حرکت های خوبی بود که اگر اشکالات و ضعف ها برطرف می شد در نفس حرکت خوبی بود.

*و سال ۸۸ و فتنه ای که اتفاق افتاد!

در هر صورت حادثه ای بود که لطمه زیادی به کشور وارد کرد صرنظر از اینکه تحلیل کنیم و مقصر تعیین کنیم.

*مناظره ها را چطور دیدید؟

مناظره ها اصلاً دلچسب نبود؛ یعنی نتوانست آن شور و هیجان را ایجاد کند گرچه من معتقدم مناظره نمی‌تواند شاخص خوبی برای تعیین توانمندی های افراد باشد. به خصوص که بی‌اخلاقی هم بسیار در آن انجام می شود. کاری به افراد ندارم و نفس عمل را عنوان می کنم. در مناظره برای اینکه موفق شوید، مجبور هستید نقطه ضعف از رقیب بگیرید و ایرادات و اشکالاتش را بیان کنید و افشاگری کنید، بگم بگم وسط بیاورید که به نظر من اصلاً با معیارهای اخلاق اسلامی اصلاً سازگار نیست.

*گفته بودید میان زن و مرد تفاوت وجود دارد، زن و مرد برابر نیستند، بلکه مکمل هم اند، در حقیقت باید یک نگرش جنسیتی را در برنامه ریزی ها لحاظ کنیم و به نوعی عدالت جنسیتی برقرار شود. البته فمنیست های رادیکال این واژه عدالت را نمی‌پذیرند.

نگرش ما درباره زنان این است که می‌گوییم زن و مرد اگر از هر جهت شبیه هم بودند، چه لزومی داشت به یکی زن و به یکی مرد بگوییم؟ همه را انسان، یا همه را مرد و یا همه را زن خطاب می‌کردیم؛ بنابراین تفاوت هایی وجود دارد. این تفاوت ها را به رسمیت می شناسیم ولی اینها نباید منشا تبعیض شود. یعنی زن به دلیل زن بودن نباید از انتخاب در ریاست جمهوری یا در موارد دیگر محروم شود.

*فضای فعالیت های زنان را چطور ارزیابی می کنید؟

یک فضای بهم ریخته و آشفته‌ای است.

*نسبت به قبل از انقلاب و نقطه مطلوبی که پیش رو داریم، چقدر تفاوت کردیم؟

در هر دو مورد خیلی فاصله داریم. اگر بخواهم بگویم چقدر رشد کردیم می گویم خیلی رشد کردیم که بر اساس شاخص هاست، نه شعاری! این نیست که بگوییم انقلاب شد و همه چیز گل و بلبل شد؛ مثلاً سواد را در نظر بگیریم، ابتدای انقلاب از هر ۴ زن یک نفر باسواد بودند، الان میزان سواد زنان بالای ۸۵ درصد است، تازه زنان گروه سنی سالمند را کم کنیم، این رقم خیلی بیشتر می شود. 

در حوزه سلامت و بهداشت. در حوزه امید به زندگی، در ارتباط با دانشجویان و دانش‌آموختگی چقدر فاصله داریم؟ خیلی. این پیشرفت ها وجود دارد.

حالا در قسمت منفی داستان بیایم، آیا در مورد ناهنجاری های اجتماعی، خشونت علیه زنان، قوانین و مقرراتی که نیازمند بازنگری و اصلاح وجود دارد، در ارتباط با تبعیض هایی که به صورت رسمی و غیررسمی روا داشته می‌شود، هنوز خیلی کار وجود دارد. جمهوری اسلامی لازم است مانیفست و منشوری درباره زنان بنویسد و بگوید بر اساس این اعتقاد و این چشم‌انداز و این رویکرد درباره زنان می خواهم کار کنیم که قطعاً سند کلی است و مثل منشور حقوق بشر است و بگوییم منشور حقوق زنان برای ما این است که هر دولتی می آید به عقب برنگردد یا تغییر روش ندهد و سینوسی حرکت نکنیم.

*در دوران مسئولیتتان دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتید؟

بله.

*نظرات ایشان در خصوص حوزه زنان چه بود؟

من اولین دیدارم در سال ۷۱-۷۰ بود که رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان بودم. آن دیدار خصوصی بود و خیلی برای من خاطره انگیز و مفید بود. به عنوان رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان تقاضای وقت کردم و وقت دادند و خدمت ایشان رسیدم و گزارشی از کار دادم و رهنمودهایی را ایشان دادند. ایشان در بحث هایی که مطرح کردیم بیان داشتند مسائل زنان را از درون خانه حل کنید. مشکلات درون خانه است، بحث حقوقی زنان بود. می گفتند زن پزشک ما در خانه از همسر خود کتک می خورد و باید این روابط را حل کنید. درون خانه این اتفاقات می افتد، به بحث خشونت خانگی اشراف داشتند، به روابط و مناسبات اشراف داشتند. توصیه هایی کردند که مفصل بود. سبب شد در دوران مسئولیت خود بحث مقابله و بررسی خشونت خانگی علیه زنان را در دستور کار گذاشتیم و درباره آن کار کردیم. این مسئله مهمی است که باید حل شود.

یک خاطره دیگر این است که معمولاً ادبیات مجالس دولتی، ادبیات مردانه است. خطاب که می‌کنند می گویند آقایان نظر ندارند. یکبار در جلسه هیئت دولت خدمت رهبری رسیدیم، برای ما جا تعیین کردند. ایشان همینطور که نشستند، گفتند آقایان خوش آمدند، من زیر لب و قدری بلند گفتم خانم ها هم حضور دارند؛ ایشان خندیدند و گفتند خانم‌ها هم خوش آمدند. این سبب شد هر موقع به جلسات می رفتیم توجه داشتند که خانم ها و آقایان خوش آمدند.

*من خداحافظی می‌کنم و به رسم دستخط، برنامه با دستخط خانم دکتر شجاعی که به یادگار برای ما می‌نویسند، به پایان می‌رسد.

«به نام آنکه جان را فکرت آموخت.

تاریخ پرفراز و نشیب کشور ما که نقش زنان در حوادث گوناگون کمتر پرداخته است لذا تاریخ ما را تاریخ مذکر می دانند در حالی که به قول مشهور پشت سر هر مرد موفقی، یک زن وجود دارد.

علاوه بر این در زیر و بم حوادث تاریخی خود زنان نیز نقش تعیین کننده ای ایفا کرده‌اند، اما متاسفانه کمتر بیان و تدوین شده است. این است که نسل جوان امروز، باور به سازندگی و تاثیر نقش زنان در خود را وجدان نکرده است.

انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری حضرت امام (ره)، زمینه مشارکت و فعالیت زنان را فراهم کرد تا جایی که ایشان فرمودند، زنان باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت کنند.

تلاش و کوشش برنامه دستخط را در جهت ثبت این نقش و انتقال آن به نسل آینده گرامی می دارم و ارج می‌نهم و برای همه دست‌اندرکاران آن آرزوی توفیق و تداوم فعالیت در ثبت تاریخ شفاهی ایران را دارم.

من الله التوفیق

زهرا شجاعی».

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا تحولات افغانستان المپیک توکیو اسحاق جهانگیری انتخابات 1400 زنان اصلاح طلبان روحانی اصلاحات عارف زهرا شجاعی رئیس جمهور منتخب رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان شورای فرهنگی اجتماعی زنان ناامید کردن مردم آموزش و پرورش قبل از انقلاب شورای نگهبان جبهه اصلاحات رئیس جمهور آقای روحانی اصلاح طلبان آقای خاتمی حوزه زنان دولت آقای آقای عارف اصلاح طلب نقطه ضعف نقطه قوت ثبت نام یک بخشی خانم ها آن زمان یک نقطه ۵۰ درصد زنان چه سال ۸۴ یک بخش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۷۰۴۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علیزاده طباطبایی: امام می‌خواستند ارتش حفظ شود/ آقای روحانی نقش موثری در تصفیه‌ ارتش نداشت/ داخل ارتش سال ۵۸ کاملا به هم ریخته بود

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روز سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۵۸، امام خمینی طی پیامی که در روزنامه‌ی کیهان منتشر شد، روز ۲۹ فروردین ماه را روز ارتش اعلام کردند. «روز چهارشنبه ۲۹ فروردین روز ارتش اعلام می‌شود. ارتش محترم در این روز در شهرستان‌های بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی و ملت بزرگ ایران و حضور خود را برای فداکاری در راه استقلال و حفظ مرزهای کشور اعلام نمایند.» اما پس از پیروزی انقلاب، ارتش دچار فراز و نشیب‌های فراوانی شد، سرانش اعدام و شمار بسیاری از پرسنل آن تصفیه شدند. سید محمود علیزاده طباطبایی، که در مقطع پس از پیروزی انقلاب یکی از همافران نیروی هوایی ارتش و مدتی نیز در بخش اطلاعات آن فعالیت می‌کرده در میزگردی با حضور محمد عطریانفر با موضوع کودتای نوژه، منتشرشده در شماره‌ی ۱۳ مجله‌ی «آگاهی نو»، به دلایل تضعیف ارتش در ماه‌های نخست پس از پیروزی انقلاب پرداخته است. بخش‌هایی از گفت‌وگوی ایشان را در پی می‌خوانید:

پس از پیروزی انقلاب تنها رکنی که می‌توانست مانع نفوذ و گسترش کمونیست‌ها شود ارتش بود. شوروی نیز پیش‌تر دو ضربه‌ی کاری از ارتش ایران خورده بود: نخست در ۲۱ آذر زمانی که روسیه با تهدید ترومن مجبور به تخلیه‌ آذربایجان شد و عوامل آن در آذربایجان و نیز کردستان ایستادند که این دو منطقه را از ایران جدا کنند؛ ولی ارتش در هر دو منطقه آن‌ها را سرکوب کرد و بیرون انداخت.

دوم، در عمان که در جنگ «ظفار» نیروهای هوایی، دریایی و زمینی ارتش ایران چریک‌های عمان را سرکوب کردند. به هر جهت این دشمنی با ارتش وجود داشت. حالا باید با ارتش برخورد می‌کردند. پیش از انقلاب که شعارهای قیام مسلحانه داده می‌شد و خود ما نیز در داخل ارتش طرفدار این شعار بودیم؛ اما امام با این شعار مخالفت کرد. نزدیک یک سال در کشور حکومت‌نظامی بود. در آن یک سال گزارشی نداریم از این‌که کسی از نیروهای حکومت نظامی کشته شده باشد. مردم مقابله نمی‌کردند و امام نیز اجازه‌ی مقابله نداد، جز در لویزان که یک سرباز را به رگبار بستند.

امام نمی‌خواستند مردم مقابل ارتش قرار بگیرند، می‌خواستند ارتش حفظ شود. انقلاب بدون خون‌ریزی پیروز بود. ارتش یک گلوله توپ شلیک نکرد، یک تانک در خیابان‌ها حرکت نکرد، جز روز آخر که تانک‌های کوچک آمدند که واحد لشکر گارد را از مرکز آموزش هوایی نجات دهند. یک هواپیما یا هلیکوپتر پرواز نکرد. ارتش نجیب بود.

چنین ارتشی حالا باید از بین برود! وقتی انقلاب پیروز شد، نزدیک به ۲۲، ۲۳ نفر سرلشکر، ده‌ها سرتیپ و سرهنگ و سرگرد و سروان اعدام شدند. سال ۵۴ که بحث کشتی اروند مطرح شد و عراق اعلام کرد که اگر کشتی به اروندرود بیاید آن را می‌زنیم؛ ارتش ایران آماده‌باش داد، کشتی وارد اروند شد و هواپیماهای F4 و F14 بالای سر آن به پرواز درآمدند و عراق هم جرات نکرد کاری انجام دهد. عراق واقعا قدرت ارتش ایران را می‌دانست. این بود که در الجزایر دست به دامن بومدین شد و قرارداد ۱۹۷۵ که به نفع ایران بود منعقد شد. این ارتش از سال ۵۴ تا سال ۵۷ که انقلاب پیروز شد، بسیار قدرتمندتر شده بود؛ هواپیماهای F14 عملیاتی‌تر شده بودند... در آن مقطع کشورهای وابسته به شوروی در منطقه عبارت بودند از: مصر، سوریه، عراق، لیبی و یمن. مصر بعد از آمدن سادات از روسیه جدا شد و به سمت غرب رفت. ولی سوریه، عراق، لیبی و یمن از عوامل اتحادیه جماهیر شوروی در منطقه بودند. باید این ارتش آن‌قدر تضعیف می‌شد که عراق بتواند آن را از پا درآورد. روسیه می‌خواست از طریق استقرار دولتی عامل خود در ایران به آب‌های خلیج‌فارس راه پیدا کند، و یک راه رسیدن به این هدف عراق بود؛ بنابراین برای این‌که عراق به ایران حمله کند مقدماتی فراهم کرد:

نخستین مقدمه‌ در یک ماه نخست انقلاب با اعدام سران ارتش انجام شد. بسیاری از آن سران به ناحق اعدام شدند. مثلا سپهبد نادر جهانبانی به‌شدت در نیروی هوایی محبوب و ضدآمریکایی بود. خودم شاهد هستم که در پایگاه یکم یک بار بچه‌ها می‌گفتند جهانبانی سرهنگ آمریکایی را زده است. ماجرا از این قرار بود که ایشان از هواپیما پیاده شده بود و سرهنگ آمریکایی احترام نگذاشته بود، او را صدا کرده و گفته بود چرا احترام نگذاشتی؟ و زده بود درِ گوشش، سرهنگ آمریکایی پا به فرار می‌گذارد و جهانبانی هم به دنبالش. این ماجرا در پایگاه یکم مثل بمب صدا کرد. جهانبانی ضد آمریکایی بود و هیچ مسئولیتی هم نداشت. شاه به او اعتماد نداشت بنابراین هیچ پستی به او نداد. بالاترین پستِ جهانبانی که شایسته‌ترین فرد بعد از خاتم برای فرماندهی نیروی هوایی بود، معاونت مرکز آموزشی نیروی هوایی بود. ده‌ها میلیون دلار خرج هر کدام از این افراد شده بود تا به آن‌جا رسیده بودند، آن وقت چنین آدم‌هایی اعدام شدند...

در مرحله‌ی بعدی تمام امرای باقی‌مانده‌ ارتش را بازنشسته کردند؛ یعنی ارتش دیگر در شش ماهه‌ اول سال ۵۸ یک سرتیپ نداشت. سرِ ارتش را قطع کردند.

در مرحله‌ بعدی شروع به پاک‌سازیِ نیروهای حکومت‌نظامی کردند، گفتند هر فردی در حکومت‌نظامی بوده باید پاک‌سازی شود. یک سال از دورافتاده‌ترین روستاها تا مراکز استان‌ها حکومت‌نظامی برقرار بوده است و همه‌ پرسنل شهربانی،‌ ژاندارمری و ارتش در آن بودند. بخش عمده‌ای از آن‌ها نیز پاک‌سازی شدند.

ذهنیت این بود که جمهوری اسلامی نمی‌خواهد با کسی بجنگد؛ یک‌دفعه در نیروی هوایی متوجه شدیم که در شورای انقلاب تصویب شده است که باید هواپیماهای F14 را برگردانیم. ما اعتراض کردیم و گفتیم می‌توانیم این‌ها را نگه داریم و اداره کنیم. بعدها از مرحوم دکتر یزدی پرسیدم قضیه‌ هواپیماهای F14 چه بود؟ گفت شهید چمران (وزیر وقت دفاع) به شورای انقلاب نامه‌ای نوشت مبنی بر این‌که فرماندهی نیروی هوایی گزارش کرده است که ما بیش از سه ماه امکان پشتیبانی از هواپیماهای F14 را نداریم. دکتر یزدی می‌گفت من با وزارت خارجه‌ آمریکا وارد مذاکره شدم که این‌ها را پس بدهیم؛ گفتند، نمی‌خواهیم. با کانادا وارد مذاکره شدیم که هواپیمای F14 را بدهیم ماشین‌آلات کشاورزی بگیریم، که دیگر جنگ شروع شد و دیدیم که به آن هواپیماها احتیاج داریم.

ببینید! یک بار اعدام سران ارتش، یک‌بار پاک‌سازی به بهانه‌ی حکومت‌نظامی، یک بار دیگر وابستگان به رژیم؛ پیش از انقلاب حکم تمام افسران از «ستوان ۳» به بالا را شاه امضا می‌کرد. هر فردی را که با شاه عکس داشت اخراج کردند. دیگر از این ارتش چه می‌ماند؟!

نکته‌ای که در مورد تصفیه‌ ارتش گفتید، به خاطر نگرانی نظام بود از این‌که مبادا ارتش کودتا کند، یا نه رقابت‌های درونی ارتش نیز در این تصفیه‌ها نقش داشت؟ شما در مصاحبه‌ای به توده‌ای‌ها، انجمن حجتیه و بچه مسلمان‌ها اشاره کرده‌اید. آیا این رقابت‌ها و نفوذ این گروه‌ها موجب این تصفیه‌ها شد؟

علیزاده طباطبایی: خیر، این‌ها قبل از شکل‌گیری این گروه‌ها بود.

پس این حذف به خاطر چه بود، جریان خارجی یا نگرانی نظام؟

علیزاده طباطبایی: اگر نگرانی نظام هم بود، به عقیده‌ من یک جریان خارجی آن را ایجاد کرده بود. حتی خود ما...؛ به خاطر دارم، سال اول انقلاب ما همافرها به‌شدت معترض بودیم و می‌گفتیم ارتش باید پاک‌سازی شود، این‌ها طاغوتی‌اند. متوجه واقعیت نبودیم. ۱۹ بهمن سال ۵۸ یعنی یک سال پس از انقلاب در سالگرد بیعت همافران ارتش با امام خمینی، ما تصمیم به یک اعتصاب مثبت گرفتیم. گفتیم به گونه‌ای که هیچ کاری تعطیل نشود، از سراسر کشور همه‌ همافرها برای دیدار امام به قم برویم. شاید بیش از ۵، ۶ هزار همافر را از سراسر کشور جمع کردیم و به قم بردیم. امام ملاقات خصوصی نداد و گفتند، قاطیِ جمعیت بیایید. رفتیم آن‌جا بیانیه‌ای خواندیم که یک بند آن این بود: «ما خواهان ارتش بی‌طبقه‌ توحیدی هستیم.» ببینید چطور تحت تاثیر جریان چپ بودیم! امام در صحبت‌هایش اصلا اشاره‌ای به حضور ما نکردند، گفتند همه تلاش کنید مجلس خبرگان تشکیل شود، مملکت قانون می‌خواهد، این مملکت همه‌اش طاغوتی بوده باید اسلامی شود، جامعه‌ بی‌طبقه جامعه‌ی حیوانات است. ما گفتیم تیمسارها روی ذهن امام هم تاثیر گذاشته‌اند؛ یک لیست ۱۴۸ نفره از تیمسار، سرتیپ و سرلشکر نیروی هوایی را تهیه کردیم و بردیم پیش آقای خلخالی. ایشان زیر آن لیست نوشت: «افسران نام‌برده‌ بالا از نیروی هوایی اخراج می‌گردند.» از فردای آن روز شهید بهشتی و چمران با هر کدام از آن‌ها تماس گرفتند و به دنبال هر کدام از آن‌ها رفتند، جرات نکردند برگردند! گفتند خلخالی ما را اخراج کرده است. نیروهای کیفی ارتش این‌طور اخراج شدند. مثلا سرلشکر باقری واقعا مردی شریف و خلبانی شایسته بود. ایشان از ۵۸ تا ۵۹ فرمانده‌ نیروی هوایی بود. قضیه‌ طبس که پیش آمد، گزارش شد که هواپیماهای آمریکا آن‌جا هستند. تصمیم گرفته شد که آن‌ها را بزنند. گفتند ممکن است فرار کنند. دستور از ستاد ارتش آمده بود. خلبانی که این‌ها را زد بسیار حزب‌اللهی و متدین بود. بعد گفتند توطئه بوده است! سر همین اتفاق سرلشکر باقری را برکنار کردند. اصلا توطئه‌ای در کار نبود.

گفتند بنی‌صدر می‌خواسته اسناد را از بین ببرد.

علیزاده طباطبایی: چه سندی؟! آیا چهار تفنگ‌دار که می‌آیند با خود سند می‌آورند؟!

داخل ارتش هم در سال ۵۸ کاملا به هم ریخته بود: اعتصاب و...؛ من در کمیته‌ استقبال بودم، بعد فرمانده‌ سپاه به من ابلاغ کرد که به عنوان معاون فرمانده‌ سپاه بروم پادگان عباس‌آباد را راه‌اندازی کنم. به پادگان عباس‌آباد رفتم که دژبان تشکیل دهیم و..؛. شاید ۱۰-۱۵ روز آن‌جا بودم که یک‌دفعه خبر آوردند که چه نشسته‌ای که در نیروی هوایی انتخابات شده، شورا تشکیل شده و کمونیست‌ها شورا را گرفته‌اند. آقای امامی کاشانی (امام آن زمان تمام ارجاعاتش را در حوزه‌ نظامی به امامی کاشانی می‌داد) به من گفت که تکلیف شرعی‌ات این است که برگردی. این شد که سپاه را رها کردم و به نیروی هوایی رفتیم.

بعد از انقلاب بخش‌نامه‌ای از ستاد ارتش آمد که انجمن‌های اسلامی منحل شود و همه‌ سر کارشان بروند. من از انجمن‌های اسلامی به ستاد ارتش رفتم، دیدم آقای دکتر روحانی و شیخ دیگری به نام افتخاری آن‌جا هستند. روحانی می‌گفت: تنبلی را کنار بگذارید، شما آدم‌های فنی هستید، بروید سر کار فنی‌تان، روابط‌عمومی هم کار خودش را می‌کند. نخستین درگیری من با ایشان آن‌جا بود. یک سرهنگی هم چای آورد. گفتم آشیخ این می‌خواهد تو را خر کند، این که کارش چای دادن نیست! گفت حاج آقا می‌بینید! ما برای برادران همافر چای هم می‌آوریم، این‌طور برخورد می‌کنند. گفتم این‌هایی که تا دیروز گوگوش را می‌آوردند، حالا می‌خواهند برای ما آقای مطهری و بهشتی را بیاورند. ما بلند شدیم ناامید و دل‌شکسته رفتیم سراغ آقای جلال‌الدین فارسی (اول سال ۵۸ بود) که آقا ما چه کار کنیم؟ گفت بروید پیش آقای خمینی بگویید که کشورهایی که انقلاب کرده‌اند مثل لیبی در کنار ارتش یک سیاسی ایدئولوژیک نیز ایجاد کرده‌اند. بگویید ایشان به من یک حکم بدهند به عنوان فرمانده‌ سیاسی ایدئولوژیک که بیایم شما را سازمان‌دهی کنم و...؛ ما هم خوشحال نزد احمد آقا رفتیم. احمد آقا ماجرا را به امام گفتند و سه روز بعد به ما اطلاع دادند امام گفته‌اند بروید پیش آقای امامی کاشانی. رفتیم؛ آقای امامی کاشانی، آقای شیخ غلامرضا صفایی را به عنوان رئیس سیاسی ایدئولوژیک ارتش معرفی کردند که تا دو سال پیش هم در این سمت بود.

من به نیروی هوایی برگشتم و دوباره انتخابات برگزار کردیم. در آن مقطع پایگاه یکم مثل دانشگاه تهران شده بود و همه‌ گروه‌ها در آن‌جا دفتر داشتند؛ از چریک‌های فدایی گرفته تا مجاهدین و جبهه ملی و...؛ در چنین وضعیتی که ارتش چند بار تصفیه شده بود، ما تصفیه‌ی دیگری به راه انداختیم. گفتیم هر فردی به گروه‌ها وابسته است باید اخراج شود! و خیلی جالب است که آقای ری‌شهری از ما حمایت می‌کرد. سرهنگ بیژن کبیری که توده‌ای بود و بعدا اعدام شد نیز ایشان را هدایت می‌کرد! آقای ری‌شهری خیلی تلاش کرد که جلوی اعدام کبیری را بگیرد اما موفق نشد.

توده‌ای‌ها نیز شامل این تصفیه شدند؟

علیزاده طباطبایی: توده‌ای‌ها را نمی‌شناختیم. این تصفیه‌ها را درست در زمانی انجام دادیم که خلق کرد، خلق عرب، خلق ترکمن و... در حال تحرک در بیش‌تر ‌نقاط کشور بودند. جالب است که ما به همه‌ آن‌ها گروه‌های آمریکایی می‌گفتیم، در حالی که همه روسی بودند و ریشه‌ چپ داشتند. در سال ۵۸ فضایی ایجاد شده بود که وقتی مجروحان کردستان را به مهرآباد می‌آوردند تا از آن‌جا با هواپیمای سی-۱۳۰به اروپا ببرند شعار ضدانقلابی سر می‌دادند! حتی سال ۵۹ قبل از کودتا در گردان خلبان‌ها اختلاف افتاده بود، من رفتم اختلاف را حل کنم. مرحوم سرتیپ منوچهر محققی که فرمانده‌ گردان بود گفت (سه محققی داشتیم: احمدعلی، آیت، منوچهر. احمدعلی انسانی پاک و سالم بود که خود من از آمریکا او را برگرداندم. ایشان چهار پنج سال پیش درگذشت و با احترام دفن شد. آیت محققی در کودتا بود و اعدام شد، منوچهر محققی نیز خلبانی بسیار شایسته بود.) یک عده آمده‌اند عکس آقای خمینی را در این‌جا نصب کنند، من می‌گویم خلبان نباید سیاسی باشد، اگر شما عکس (امام) خمینی را بگذارید، یک عده هم می‌خواهند عکس شاه را بگذارند. ببینید در یک سال و نیم پس از انقلاب چنین فضایی در ارتش حاکم بود. کودتا در چنین فضایی رخ داد.

پس این‌که نقل می‌شود که آقای دکتر روحانی می‌خواست ارتش را تصفیه کند، و با چمران بر سر این قضیه اختلاف داشت، درست نیست؟

علیزاده طباطبایی: خیر! ما می‌خواستیم ارتش تصفیه شود. آقای روحانی نظرش این بود که تیپ نوهد باید منحل شود. به هر جهت نوهد گارد ویژه‌ شاه بودند. ایشان می‌گفت منحل شود؛ اما چمران می‌گفت خیر! ما می‌توانیم از این‌ها استفاده کنیم. آقای روحانی نقش موثری در تصفیه‌ ارتش نداشت. بعید می‌دانم که با دکتر چمران هم اختلافی داشت. دکتر چمران به‌شدت با پاک‌سازی ارتش مخالف بود. حتی دیدگاه ایشان در مورد کودتا، همین دیدگاهی بود که اکنون من دارم. آن روز ایشان در مجلس به‌صراحت گفت: کودتایی وجود نداشت؛ توطئه‌ بود که به ارتش صدمه بزنند.

23259

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1896276

دیگر خبرها

  • واکنش واعظی به ادعایِ خیالی مشاور وزیر کشور درباره روحانی و ظریف /دولت به دنبال انحراف افکار عمومی است
  • مشارکت بالا در «دور دوم انتخابات مجلس» به نفع کشور و نظام است
  • اسامی منتخبان زن مجلس دوازدهم/ رقابت ۷ خانم در دور دوم
  • مدافع نفت آبادان: چاره‌ای جز گرفتن یقه پرسپولیس نداریم/ اجازه نفوذ به اراونوف را نمی‌دهم
  • علیزاده طباطبایی: امام می‌خواستند ارتش حفظ شود/ آقای روحانی نقش موثری در تصفیه‌ ارتش نداشت/ داخل ارتش سال ۵۸ کاملا به هم ریخته بود
  • علیرضابیگی: گوشت کیلویی ۷۰۰ هزار تومان قابل انکار است؟ /دولت اشکالات را نمی پذیرد چون توانایی اصلاح ندارد
  • رأی اعتراضی مردم این استان به اصولگرایان است یا اصلاح طلبان؟
  • آذربایجان شرقی تنها استانی که در انتخابات اسفند ۱۴۰۲، اصلاح طلبان در آن پیروز شدند
  • نماینده سابق مجلس: موی سر زنان را می‌بینید شکم گرسنه و اشکشان را نه!
  • بازگشت مقتدی صدر به عرصه سیاست عراق؛ سناریوی بعدی چیست؟