Web Analytics Made Easy - Statcounter

پژوهشگر مسائل آمریکا می‌گوید: وضعیت بد و نقض سیستماتیک حقوق بشر در آمریکا منجر به افول و فروپاشی ایالات متحده خواهد شد. - اخبار اجتماعی -

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی ستاد حقوق بشر، آمریکا با عملکرد متناقض خود در حوزه حقوق بشر نشان داده که نه اعتقادی به حقوق بشر دارد و نه توان و تمایلی برای اجرای آن دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دولت آمریکا نه تنها در عرصه بین‌المللی حقوق بشر را نقض می‌کند بلکه در داخل کشور خود نیز این حقوق را به وضوح نقض کرده و می‌کند که مصداق بارز آن برخورد با سیاه‌پوستان و مهاجران است. دکتر مهرداد حلال‌خور، پژوهشگر مسائل آمریکا در گفت‌وگو با پایگاه اطلاع‌رسانی ستاد حقوق بشر، وضعیت حقوق بشر در آمریکا را مورد بررسی و تحلیل قرار داده که مشروح آن را در ادامه از نظر می‌گذرانید:

سیاست‌های سختگیرانه آمریکا درباره مهاجران منجر به بازداشت بسیاری از کودکان و بزرگسالان مهاجر شده، علیرغم وعده بایدن به لغو سیاست‌های مهاجرتی، هنوز اقدام ملموسی در این خصوص صورت نگرفته، ارزیابی و تحلیل شما در این رابطه چیست؟

درخصوص وضعیت حقوق بشر مهاجران در آمریکا با سه مفهوم مواجه‌ایم. مفهوم اول؛ کشور آمریکا است. دومین مفهوم؛ مهاجرت و مهاجران و سومین مفهوم حقوق بشر است. دو مفهوم اول و دوم کاملأ هم‌پیوند و در راستای یکدیگر هستند بدین معنی که کشور آمریکا از بدو تشکیل بر مبنای مهاجرت شکل گرفته است و آمریکا محصول مهاجرت مهاجرانی است که عمدتاً از اروپای غربی به این سرزمین مهاجرت کردند و 13 کلونی اولیه را تشکیل دادند.

دلیل اصلی مهاجرت به آمریکا مسئله شغل است یعنی مهاجرانی که قصد مهاجرت به آمریکا را دارند با روش‌های مختلف نظیر لاتاری و اقسام قرعه‌کشی‌ها، ویزای کار، ویزای تحصیلی و ... موفق به ورود به ایالات متحده می‌شوند فکر می‌کنند این کشور نسبت به سایر کشورهای مهاجرپذیر وضعیت بهتری برای پیدا کردن شغل دارد و آنها می‌توانند شرایط و زندگی بهتری داشته باشند ولی عملأ این جذابیت با نقض سیستماتیک حقوق بشری نسبت به مهاجران؛ رویای آنها را تا حدود زیادی از بین می‌برد.

بنابراین برای آمریکا مهاجرت مسئله جدیدی نیست و جامعه آمریکا آن را پذیرفته است ولی مسئله زمانی تبدیل به موضوعی حقوق بشری می‌شود که اولا استانداردهای حقوق بشر در دهه‌های 70 و 80 مورد توجه جدی‌تر قرار می‌گیرد. ثانیاً سیلی از مهاجران در 70 سال اخیر راهی آمریکا می‌شوند.

بعد از جنگ جهانی دوم؛ مهاجرانی به خصوص از حوزه تمدنی شرق نظیر چین و ژاپن و همچنین از آمریکای لاتین که متعلق به حوزه تمدنی غرب نیستند به آمریکا مهاجرت کردند. این مهاجرت‌های خارج از حوزه تمدنی غرب به کشور آمریکا منجر شد تا این کشور با ارزش‌های جدید آشنا شود که یکدستی جامعه آمریکا را تا حدود زیادی به چالش می‌کشید. در بسیاری از مواقع جامعه و حکومت آمریکا تساهل لازم از دید معیارها و استاندارهای حقوق بشری را برای مواجهه با این ارزش‌های متفاوت تمدنی نداشته‌اند. نتیجه اینکه موضوع نقض حقوق بشر در این کشور پدید می‌آید.

 آمارهای مهاجرتی در آمریکا از سال 1820 به بعد به این صورت است که ابتدا چون محدودیت‌های فیزیکی برای سفر وجود داشته بین سال‌های 1821 تا 1830 فقط 3.1 درصد از جمعیت آمریکا مهاجر بوده‌اند. این میزان در سال 1831 تا 1840 به 4 درصد و در سال های 1851 تا 1860 به 5/9 درصد و در سال 1901 تا 1910 به 5/10 درصد رسید. در این سال‌ها مشکل چندانی به لحاظ حقوق بشری وجود نداشت و یا حداقل بروز پیدا نمی کرده است.  چون اولاً حقوق بشر و معیارهای حقوق بشر مثل اکنون تعریف شده نبوده‌اند و ثانیاً مهاجرانی که به این کشور مهاجرت می‌کردند. مسیحیان سفیدپوست از حوزه تمدنی و فرهنگی غرب بودند و بنابراین برای آمریکایی‌ها به مفهوم مهاجران بعدی دیگری محسوب نمی‌شده‌اند.

ولی مشکل  از سال 1950 به صورت جدی شروع می‌شود و بازتاب پیدا می‌کند. زمانی که جمعیت مهاجران غیر بومی به این کشور مهاجرت کردند. نکته مهم این است که در این برهه زمانی این نیست که جمعیت بیشتری نسبت به جمعیت این کشور نسبت به آنچه قبل از 1950 به آمریکا آمدند؛ وارد آمریکا شده باشند. در سال 2003 فقط 3/3 درصد در آمریکا مهاجرت وجود داشته است ولی به همین میزان کم نیز مسائل فراوان حقوق‌بشری وجود داشته است.

حدود 40 میلیون مهاجر در آمریکا زندگی می‌کنند که بخش اعظم اینها توانسته‌اند یا شهروند شوند یا گرین کارت دریافت کنند ولی حدود 15 میلیون نفر در آمریکا مهاجر غیرقانونی محسوب می‌شوند؛ این مهاجران غیرقانونی هیچ پوشش قانونی و اجتماعی از قبیل بیمه، حقوق شهروندی و حساب بانکی ندارند و چون پوشش قانونی ندارند مورد حمایت قرار نمی‌گیرند و در مورد آنها نقض حقوق بشر صورت می‌گیرد چرا؟ چون در آمریکا به عنوان یک آمریکایی شناخته نمی‌شوند و به عنوان یک کارگر فصلی و یا عناوین دیگر ملجأ و پناهی ندارند.

زمانی که ترامپ دستور ساخت دیوار در مرز مکزیک را صادر کرد رسانه‌ها شانتاژ خبری زیادی به راه انداختند ولی هیچ کدام از این رسانه‌ها نگفتند که در سال 2011 اوباما که چهره مثبت‌تری نیز نسبت به حضور مهاجران بوده است 20 هزار سرباز در مرزهای مکزیک قرار داد تا مکزیکی‌ها نتوانند وارد آمریکا شوند! بایدن هم در راستای سیاست‌های ساختاری آمریکا حضور غیرقانونی مهاجران را نمی‌پذیرد؛ همانطور که اخیراً به صراحت در یک کنفرانس خبری خطاب به مهاجران گفت به آمریکا نیایید. این موضع تمام دولتمردان آمریکایی است و برای آنها حقوق بشر در جدال با حاکمیت ملی همواره مرعوب و مغلوب بوده است.

تفاوت اصلی دموکرات‌هایی مثل بایدن و اوباما با ترامپ این است که ترامپ تمام زمینه‌ها حتی حضور مهاجران نخبه را از بین برده بود.  ولی تیم دموکرات معتقد است اگر فردی توانمندی خاصی دارد و می‌تواند برای آمریکا مفید باشد باید شهروندی و تابعیت این کشور را دریافت کند. ولی مهاجرت غیرقانونی را هیچ کدام نمی‌پذیرند. دلیل اینکه بایدن هنوز سیاست‌های ترامپ را لغو نکرده این است که جایگزینی برای این سیاست‌ها ندارد. اول اینکه با میلیون‌ها مهاجر چه باید بکند؟ و دوم اینکه ورود مهاجران نظم داخلی و عرضه و تقاضا در حوزه کار در آمریکا را از بین می‌برد. کارگران آمریکایی را بیکار می‌کند و این کارگران همان رأی‌دهندگانی هستند که دو سال دیگر در انتخابات میان دوره‌ای مجلس نمایندگان و 4 سال دیگر در انتخابات ریاست جمهوری نقش تعیین کننده‌ای دارند. اگر بایدن الان این اقدامات را در زمینه مهاجران در پیش نگیرد آن زمان نمی‌تواند رأی بیاورد.

از سوی دیگر اگر بایدن جلوی خیل عظیم مهاجران را بگیرد اتفاقی که می‌افتد این است که دولت آمریکا بین آنها دیوار می‌کشد؛ به آنها شلیک می‌کند، پدر و مادر را از کودکان جدا می‌کند و به طور کلی حقوق بشر نقض می‌شود. چراکه حقوق بشر یک مقوله تکمیلی است و انتخابی است. برای آنکه انسان‌های تحت حاکمیت یک دولت بتوانند بهتر زندگی کنند باید حق و حقوق خود را بشناسند، پس از اینکه تعارضی با حاکمیت نداشتند آن وقت است که ادعا می‌شود حقوق بشر به عنوان مسئله تکمیلی در غرب تا حدودی اجرا می‌شود. حقوق بشر برای مکزیکی‌ها در آمریکا هیچ وقت رعایت نمی‌شود چون دولت آمریکا  آنقدر به مبانی حقوق بشری پایبند نیست که بخواهد حقوق این مهاجران را حفظ کند. برای دولت آمریکا اول حاکمیت ملی مهم است. اصولأ در آمریکا حقوق بشر تنها برای افراد با توانمندی بالا و برخوردار از جایگاه اجتماعی بالا در نظر گرفته می‌شود و برای مهاجران و سیاه‌پوستان به اندازه سفیدپوستان اجرا نمی‌شود.

در بسیاری از حوزه‌ها؛ دولت آمریکا نه به حقوق بشر اعتقاد دارد و نه توان و نه تمایلی برای اجرای آن دارد. به همان جهت بایدن نیز دنباله‌روی سیاست های اوباما و ترامپ است. در سال 2014 اوباما 400 هزار مهاجر غیر قانونی را دیپورت و اعلام کرد دولت آمریکا نسبت به مهاجران غیرقانونی هیچ تعهدی ندارد هرچند که نسبت به مردم خودشان هم تعهد حقوق بشری ندارند. برخوردهای لوکس حقوق بشری تنها با افراد مرفه و در جایگاه بالای اجتماعی صورت می‌گیرد و مابقی از استانداردهای حقوق بشری برخوردار نیستند.

بحران نقض حقوق بشر در آمریکا تنها محدود به مهاجران نمی‌شود و سیاهان این کشور نیز از نقض حقوق خود در امان نیستند، دلیل آن را تشریح می‌کنید؟

نقض حقوق سیاهان در آمریکا چند دلیل اصلی دارد. اول اینکه سیاه‌پوستان در حاشیه قرار دارند و بدنه اصلی جامعه آمریکا نیستند. 13 درصد جامعه آمریکا را سیاه‌پوستان تشکیل می‌دهند و اقلیت هستند و شهروند درجه یک محسوب نمی‌شوند. اوباما پس از پایان ریاست جمهوری‌اش گفت من در زمان ریاست خودم نیز رفتارهای تبعیض نژادی را از سمت جامعه سیاسی آمریکا دریافت می‌کردم. دلیل اصلی چنین برخوردهایی این است که از لحاظ ساختاری حقوق بشر مسئله‌ای بنیادین در آمریکا نیست. وقتی سیاهان در آمریکا یک اقلیت بیشتر محروم و کمتر برخوردار هستند و در بسیاری از شاخصه‌های اجتماعی و اقتصادی در سطوح پایین‌تری قرار دارند قطعأ برخوردهای حقوق بشری نیز در مواجهه با آنها نسبت به یک سفیدپوست متفاوت است و نقض حقوق بشری بیشتری نسبت به آنها اعمال می‌شود.

این نقض حقوق بشر کاملاً سیستماتیک است و آقای «سی رایت میلز» در کتاب خود با بیان مثالی گفته اگر شما از خانواده راکفلر باشید در یک بیمارستان خوب به دنیا می‌آیید، در یک مدرسه عالی درس می‌خوانید، احتمالأ وقتی 13 ساله شدید با وزیر خزانه‌داری آمریکا صبحانه می‌خورید و زمانی که 20 ساله شدید در هاروارد یا بهترین دانشگاه‌های آمریکایی پذیرفته می‌شوید. در نهایت وقتی سنتان بیشتر شد مناصب حکومتی می‌گیرد و وارد طبقه نخبگان می‌شوید. ولی اگر سیاه‌پوست باشید مدرسه و دانشگاه خوبی نمی روید و در نتیجه در حاشیه باقی می‌مانید و در نهایت معیارهای حقوق بشری محروم می‌مانید. بطور واضح حقوق بشر در آمریکا بیشتر خیالی است برای ذهن‌هایی که به دنبال آرمان‌های بشری هستند. اخیراً طبق تحقیقاتی در آمریکا، سیاهان باید چندین برابر تلاش ‌کنند تا بتوانند در جایگاه و موقعیت اجتماعی برابر با سفیدپوستان قرار بگیرند. با توجه به وضعیت جامعه آمریکا به لحاظ اقتصادی و فرهنگی به نظر طبیعی می‌رسد که یک سیاه‌پوست نتواند به اندازه یک سفیدپوست از امکانات بهره‌مند شود.

ساموئل هانتینگتون، نظریه‌پرداز آمریکایی در کتاب (Who Are we) "ما که هستیم؟" نوشت اگر همینطور جمعیت اقلیت‌ها و مهاجران در آمریکا زیاد شود، سفیدپوستان غربی‌تبار و آمریکایی‌های جریان اصلی، جایگاه اکثریت جمعیتی را از دست می‌دهند. زمانی که جایگاه جمعیتی اقلیت تبدیل به اکثریت شود موجب ایجاد تغییرات گسترده در پهنه سیاست در این کشور می‌شود. برای مثال اقلیت فعلی در رأی‌گیری‌ها شرکت می‌کنند و سلائق سیاسی متفاوت را وارد جامعه سیاسی آمریکا می‌کنند و کم کم با جامعه آمریکایی متفاوتی مواجه خواهیم بود. آمریکایی که محصول تکامل و تطور تمدن غرب در نظر گرفته می شده است؛ کم کم در خرده فرهنگ‌های خود هضم می‌شود.

 وضعیت حقوق بشر در آمریکا چگونه به افول این کشور منجر خواهد شد؟

یکی دیگر از مسائلی که به افول آمریکا منجر خواهد شد افزایش حد نصاب فقر در آمریکا است. در سال 1960، 39 میلیون فقیر و در سال  2017، 46 میلیون نفر فقیر در آمریکا  به وجود آمد که تقریباً معادل 10 یا 15 درصد جامعه آمریکا را تشکیل می‌دادند و همین موضوع موجب کاهش 25 درصدی ازدواج نسبت به سال 1960 شد.

نقض حقوق بشر در آمریکا موردی نیست و سیستماتیک است. آنها که درآمد کمتری دارند؛ حقوق بشر کمتری نیز دارند. لیبرالیسم همواره معتقد است که وظیفه دولت تنها فراهم ساختن شرایط رقابت مردم برای دستیابی به امکانات و مزیت‌ها است. در حالی که این ایده از اساس غلط است. همواره در نقد این ایده بیان می‌شود که برای مثال فردی که بنز دارد را با فردی که دوچرخه دارد در پیست مسابقه قرار می‌دهند با شرایط برابر. طبیعتاً فردی که بنز دارد برنده می‌شود چون به لحاظ ساختاری امکانات بیشتری دارد. مسأله حقوق بشر در آمریکا نیز به همین صورت است. به لحاظ ساختاری حقوق بشر روی سیاهان، مهاجران و اقلیت‌ها کمتر از سفید پوستان اعمال می‌شود.

امام خامنه ای: وقاحت غربی‌ها در مسأله حقوق بشر فوق‌العاده و عجیب است

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: مهاجرت ستاد حقوق بشر قوه قضائیه آمریکا مهاجرت ستاد حقوق بشر قوه قضائیه آمریکا حقوق بشر در آمریکا جامعه آمریکا آمریکا مهاجر نقض حقوق بشر سیاه پوستان دولت آمریکا حوزه تمدنی حقوق بشری سیاست ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۷۸۴۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اسرائیل «وبال راهبردی» آمریکاست

ستون‌نویس سیاست‌خارجی نشریه فاینشال تایمز در پی پاسخ تنبیهی ایران به رژیم اسرائیل طی یادداشتی مواضع دولت بایدن در قبال رژیم اسرائیل را زمینه‌ساز گسترش تنش در خاورمیانه توصیف کرد.

به گزارش ایرنا، گیدئون راچمن در این یادداشت دو هدف بایدن در سیاست خاورمیانه را «حمایت آهنین» از رژیم اسرائیل و جلوگیری از جنگ تمام‌عیار منطقه‌ای عنوان کرد که در حال حاضر سیاست منطقه‌ای او را با شکست مواجه کرده است.

او عملکرد حمایتی بایدن در قبال رژیم اشغالگر را «چک سفید امضاء» توصیف کرد که به بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی اسرائیل اجازه هرگونه اقدام خودسرانه را می‌دهد با این اطمینان که در هر صورت آمریکا پشتیبان او خواهد بود.

راچمن پاسخ تنبیهی ایران در مقابل تجاوزگری رژیم اسرائیل را «به‌جا» توصیف کرد و آن را پیامد سیاست غلط کاخ سفید دانست که به نتانیاهو اجازه داد حمله به کنسولگری ایران در دمشق را بدون اطلاع آمریکا انجام دهد.

تحلیلگر فاینشال تایمز با اشاره به اصرار کابینه نتانیاهو برای دادن پاسخ داندان‌شکن به ایران، با نقل‌قول از یکی از مقام‌های آمریکایی گفت: مشکل اینجاست که «اسرائیل با پول کاخ سفید قمار می‌کند».

این گزارش می‌افزاید: در نهایت، امیدواری که بایدن در تل‌آویو ایجاد کرده اسرائیل را به سمت جنگی سوق می‌دهد که امیدوار است آمریکا در نهایت ناچار به پیوستن به آن باشد و اینجاست که باید سؤال نهایی را طرح کرد: آیا اسرائیل همچنان سرمایه راهبردی آمریکاست یا تبدیل به یک وبال راهبردی شده است؟

راچمن توضیح می‌دهد که نگرانی شدید از کشیده شدن پای آمریکا به یک جنگ تمام‌عیار در خاورمیانه، آسیبی که حمایت از جنگ غزه به وجهه بین‌المللی ایالات متحده وارد کرده، و ناکامی آمریکا برای رقابت با نفوذ چین و روسیه به این معنی است که بخش دوم سؤال صحت دارد.

از سویی، بایدن با حمایت از یک چهره ضد دموکراسی در محافل داخلی اسرائیل و یکی از نزدیکان دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری پیشین و جمهوری‌خواه آمریکا، در داخل نیز وجهه خود را در میان جوانان از دست داده است.

در نهایت، راچمن تأکید می‌کند که اگر کاخ سفید تحلیلگری ندارد که بتواند بین منافع و مضرات حمایت از اسرائیل به نتیجه معقول و منطقی برسد، ناچار باید خود را به دست سرنوشت بسپارد.

دیگر خبرها

  • توهین جدید ترامپ به بایدن؛ او بدترین رئیس‌جمهور تاریخ آمریکا است
  • ترامپ: بایدن کشور ما را ویران کرده و بدترین رئیس جمهور تاریخ آمریکاست/ ما باید از شر بایدن خلاص شویم (فیلم)
  • رحیم‌پور ازغدی: ترامپ یقه طرف را می‌گیره می‌خواد تجاوز کنه!
  • بایدن در مخصمه؛ تشدید نارضایتی‌ها در پی حمایت از اسرائیل
  • بایدن ورود کشتی های روسی به بنادر آمریکا را برای یک سال دیگر ممنوع کرد
  • کاخ‌ســــفید مأمن رادیکالیسم ویرانگر
  • ترامپ در دادگاه خود را به خواب زد
  • این بار «ترامپ خواب‌آلود»، سوژه شد
  • دلزدگی مردم آمریکا از رقابت دوباره بایدن و ترامپ
  • اسرائیل «وبال راهبردی» آمریکاست