درباره داریوش آشوری
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۶۹۸۸۴۴
نویسندگان معاصر ایران آثار بسیار فاخری را به عالم ادب و فرهنگ ارایه کردهاند، برخی از کتاب ها و آثار ترجمه شده این نویسندگان بعد از گذشت سالها از انتشار، هنوز از جمله آثار بیبدیل به شمار میروند. یکی از چهرههای درخشان و تاثیرگذار تاریخ و فرهنگ معاصر ایران که توانست آثار بسیار گرانسنگی را منتشر کند، داریوش آشوری است که در این جستار نگاه کوتاهی به زندگی وی خواهیم داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تولد و تحصیلات
داریوش آشوری در ۱۱ مرداد ۱۳۱۷ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. او درباره کودکی خود مینویسد: «در آن فضا که از نظرِ کالبد شهری و ریختِ معماری نیز چندان از روزگارِ قاجاریه دور نشده بود، هنوز آن ذوق و عادتِ دیرینه که همهچیز را به زبانِ شعر بیان میکرد، چیره بود. بر دیوارِ دکان بقالی و عطاری مینوشتند، «ای که در نسیهبری همچو گلِ خندانی/ پس سبب چیست که در دادنِ آن گریانی»! مادر من هم از این جمله بود و با این که به مدرسه نرفته بود و درسِ رسمی نخوانده بود، اما در حافظه نیرومندش دهها بیت شعر خانه داشت که به مناسبت میخواند.» آشوری بعد از پایان دوران تحصیلات در دارالفنون وارد دانشگاه تهران شد و در رشته اقتصاد به تحصیل پرداخت، وی این رشته را در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران تا مقطع دکتری ادامه داد اما آن را نیمهکاره رها کرد و کار تألیف کتاب، ترجمه و نوشتن مقالات را از همین دوران شروع کرد.
فعالیتهای علمی و فرهنگی
آشوری مدتی در مؤسسه انتشارات فرانکلین بهعنوانِ ویراستار در دایرةالمعارف فارسی و سپس در بخش انتشارات به کار مشغول بوده است، همچنین در دانشکده های مختلفی چون حقوق و علوم سیاسی، علوم اجتماعی، هنرهای زیبای دانشگاه تهران، مؤسسه شرقشناسی دانشگاه آکسفورد بریتانیا و دانشگاه زبانهای خارجی توکیو تدریس کرده است و عضوِ هیات مؤلفان لغتنامه فارسی در مؤسسه لغتنامه دهخدا (وابسته به دانشگاه تهران)، عضو هیات ویراستاران دانشنامه ایرانیکا (دانشگاه کلمبیا در نیویورک) و از نویسندگان آن بوده است. یکی دیگر از خدمات بسیار ارزشمند داریوش آشوری در زمینه فرهنگ، بنیانگذاری کانون نویسندگان ایران بود، او همچنین عضو انتخاب شده نخستین هیات دبیران این کانون بود.
این زبان شناس نامدار، آثار متعددی را از خود برجای گذاشته است در واقع مجموعه آثار آشوری را میتوان به ۲ دسته آثار تالیفی و ترجمه شده تقسیم کرد. از جمله آثار تالیفی وی می توان به تعریفها و مفهوم فرهنگ، عرفان و رندی در شعر حافظ، فرهنگ علوم انسانی، شعر و اندیشه، بازاندیشی زبان فارسی، ما و مدرنیت، نگاهی به تاریخ، تمدن و فرهنگ چین، درآمدی به جامعهشناسی سیاسی، دانشنامه سیاسی، زبان باز، پرسهها و پرسشها، پروژه ملتسازی و اسطوره فلسفه میان ما اشاره کرد.
همچنین عمده آثار او در زمینه علوم سیاسی، علوم اجتماعی، سخنسنجی، فلسفه و زبانشناسی است. نخستین کتابی که در زمینه علوم سیاسی به نگارش درآورد و به عنوان کتاب مرجع شناخته میشود، فرهنگ سیاسی نام دارد و تاکنون بیش از سی چاپ از آن منتشر شده است. علاوه بر این از میان آثار او میتوان به بازاندیشی زبان فارسی، شعر و اندیشه، تعریفها و مفهوم فرهنگ و فرهنگ علوم انسانی اشاره کرد. ما و مدرنیّت نام مجموعه مقالههایی از اوست که در آن به تحلیل بحران فرهنگی جامعه ایران در مواجهه با مدرنیّت میپردازد. آشوری در آثار خود، واژگان نوترکیبی چون گفتمان، همهپرسی، آرمانشهر، رهیافت، هرزهنگاری، درسگفتار و مانند آن را بهکار می برد که معادلی برای آن در زبان فارسی وجود ندارد. فرهنگ علوم انسانی او، شامل صدها ترکیب و واژه اشتقاقی تازه برای گسترش زبانِ فارسی در زمینه علوم انسانی و فلسفه است. بدین ترتیب وی در قلمروی علوم اجتماعی و فلسفه مدرن به توسعه زبان فارسی از نظر دامنه واژگان و بهبود سبک نگارش یاری فراوان رسانده است.
آشوری همچنین در زمینه ترجمه، آثار بسیار گرانسنگی با نثری تقریباً پیچیده و سخت منتشر کرد به همین دلیل شاید کتابهایش برای قشر معمولی جامعه خیلی دلنشین نباشد. وی درباره نخستین تجربه ترجمه خود میگوید: «نخستین ترجمههای من کارهای آزمایشیِ ادبی بود، برای بهتر آموختنِ زبانِ انگلیسی. به یاد دارم که در همان روزگار دانشجویی داستانی از چخوف و چند شعر از مائوتسه تونگ ترجمه کردم که در مجله علم و زندگی چاپ شد.»
بدون شک یکی از شناختهشده ترین آثار آشوری، ترجمه کتاب چنین گفت زرتشت، اثر فلسفی فردریش نیچه است. نیچه در این کتاب توضیح می دهد که چگونه زرتشت، پیامبری کهن از دیار پارس، از خلوتکده خود در کوهستان پایین می آید تا خبری را به مردم اعلام کند و بگوید که ابَرانسان، یا انسانی که تجلی الوهیت است، جانشین خلف و ادامه دهنده راه او خواهد بود. این فیلسوف بزرگ آلمانی با نثری فوق العاده درخشان و شاعرانه استدلال می کند که معنای هستی از طریق تفکرات پیشین و اطاعت صرف از قدرت ها یافت نخواهد شد، بلکه آن را می توان در زندگی آزادانه پیدا کرد. این کتاب توسط نشر آگاه و با ترجمه بینظیر آشوری در ایران منتشر شد.
آشوری در خصوص ترجمه این اثر مینویسد: «اما، کارِ سرنوشتسازِ من در این زمینه درگیر شدن با ترجمه چنین گفت زرتشتِ نیچه بود در همان سالها، در ۲۴ سالگی. کشتیگرفتنِ دور و دراز با این کتابِ شگفت و دشوار که با ویرایشهای پیاپی بیش از سی سال به درازا کشید، مرا در خط اصلی کارِ خود در زمینه تجربه در ترجمه انداخت، به شیوهای و در میدانی که هم جسارت و هم پُرکاری و شکیباییِ بسیار میطلبید.»
از دیگر آثاری که آشوری ترجمه کرده است، می توان فراسوی نیک و بد از فردریش نیچه، تبارشناسی اخلاق از فردریش نیچه، غروب بتها ار فردریش نیچه، مکبث از ویلیام شکسپیر، آرمانشهر از تاموس مور و شهریار از نیکولو ماکیاولی را نام برد. آشوری علاوه بر نگارش و ترجمه کتاب های مختلف، مقالات متعدد و ارزشمندی را به نگارش درآورد که جان و جهان، همسخنی نیما و حافظه، صیاد لحظه ها در مجموعه پیامی در راه (با مقاله هایی از حسین معصومی همدانی و کریم امامی)، ژان پل سارتر و ماهی ادبیات، آیا شعر همچنان رسانه اصلی فرهنگی ما خواهد ماند؟ عنوان برخی از آنها هستند.
برچسبها دانشنامه دانشگاه آکسفورد نویسنده ترجمه کتاب دانشگاه کلمبیا دانشگاه تهرانمنبع: ایرنا
کلیدواژه: دانشنامه دانشگاه آکسفورد نویسنده دانشنامه دانشگاه آکسفورد نویسنده ترجمه کتاب دانشگاه کلمبیا دانشگاه تهران دانشگاه تهران داریوش آشوری علوم انسانی زبان فارسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۶۹۸۸۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بزرگداشت «فرانتس کافکا» در جشنواره کارلوی واری
جشنواره بینالملی فیلم «کارلویواری» امسال برنامه مرور آثار «فرانتس کافکا» نویسنده بزرگ اهل چک و تاثیر او بر سینما را برگزار میکند.
به گزارش ایسنا، جشنواره بینالمللی فیلم کارلووی واری امسال قرار است مروری بر آثار «فرانتس کافکا» نویسنده سرشناس و تأثیر او بر سینما را در برنامه ویژهای تحت عنوان «آرزوی سرخپوست بودن: کافکا و سینما» ارائه کند و در آن به تاثیر این نویسنده بانفوذ چک بر فیلمسازانی چون «اورسون ولز»، «مارتین اسکورسیزی»، «عثمان سمبن» و «استیون سودربرگ» بپردازد.
ژوئن امسال صدمین سال درگذشت کافکا است که در آسایشگاهی در شهر کیرلینگ اتریش درگذشت. جشنواره فیلم کارلووی واری به افتخار این نویسنده فیلمهایی چون «کافکا» ساخته سودربرگ، «محاکمه» ساخته ولز، «پس از ساعت اداری» به کارگردانی اسکورسیزی و همچنین «مستاجر» از رومن پولانسکی را به نمایش خواهد گذاشت.
به گزارش ددلاین، پنجاه و هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم کارلوی واری از تاریخ ۲۸ ژوئن تا ۶ جولای (۸ تا ۱۶ تیرماه) در کشور جمهوری چک برگزار میشود.
«فرانتس کافکا» یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان قرن ۲۱ روز سوم جولای سال ۱۸۸۳ در یک خانواده یهودی آلمانیزبان در پراگ، پایتخت جمهوری چک، متولد شد. او بزرگترین فرزند از جمع شش فرزند خانواده بود و زبان اولی که فراگرفت، آلمانی بود اما بعدها توانست زبان چکی را نیز بیاموزد. علاقهاش به زبان فرانسه، او را به آموختن این زبان کشاند.
کافکا پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به دانشگاه آلمانی «چارلز فردیناند» در پراگ رفت و در ابتدا به تحصیل شیمی پرداخت؛ اما بعد از دو هفته رشتهاش را به حقوق تغییر داد و در سال ۱۹۰۶ موفق به کسب دکترای حقوق شد.
تا هنگام مرگ، آثار و سبک نگارش کافکا توجه کمی را جلب میکرد. وی پیش از مرگ، از دوست نزدیک و مدیر برنامههای ادبیاش، «ماکس برود» خواست تا تمام دستنوشتههایش را از بین ببرد.
«دورا دیامانت» که «کافکا» به او علاقهمند بود، تا حدودی این درخواست را اجرا کرد؛ اما حدود ۲۰ یادداشت و ۳۵ نامهاش را نگه داشت که البته در سال ۱۹۳۳ به دست گشتاپو افتاد. هرچند هنوز تحقیقات برای یافتن دستنوشتههای «کافکا» در حال انجام است.
تمامی آثار منتشرشده کافکا به جز چند نامهای که او در چک به «میلنا جنسکا» نوشت، همگی در آلمان نوشته شدند. کافکا سبک نگارشی منحصر به فردی داشت و البته این مسأله شاید به خاصیت زبان آلمانی برمیگردد که این امکان را به وی میداد تا از جملات بلند استفاده کند؛ جملاتی که برخی مواقع حتی به یک صفحه میرسید.
دو مساله مهم که دائما ذهن «کافکا» را به خود مشغول میکرد و وی را تحت فشار قرار میداد، رابطه نابسامان او با پدرش و مذهب یهودیت وی بود. ارتباط او با پدرش در بسیاری از آثارش تاثیر گذاشته و امروزه هم از مشخصههای بارز این نویسنده برای روانکاوی ذهن وی به کار میرود. یهودی بودن کافکا هم از دیگر عواملی بود که موجب میشد اکثر داستانهای او حول محور موضوع بیگانگی به نگارش درآیند.
منتقدان بسیاری سعی کردهاند تا آثار «کافکا» را در قالبهای فکری و عقیدتی خاصی قرار دهند، از جمله مدرنیسم و رئالیسم جادویی، و برخی تأثیر مارکسیسم را در آثار او مانند «قصر»، «محاکمه» و یا «در تبعیدگاه» آشکار میدانند. برخی دیگر اگزیستانسیالیسم یا آنارشیسم را سبک مورد استفاده «کافکا» میدانند.
شرححالنویسان معتقدند «کافکا» همیشه فصلهای ابتدایی کتابی را که در حال نوشتنش بود، برای دوستان صمیمیاش میخواند. «میلان کوندرا» بر این باور است که نویسندگان زیادی مانند «گابریل گارسیا مارکز» و «کارلوس فوئنتس» شوخطبعی سوررئالیستی کافکا را در آثارشان استفاده کردهاند. «ژان پل سارتر» و «آلبر کامو» دو نویسنده نامداری بودند که بیش از همه تحت تاثیر سبک ادبی خالق «مسخ» قرار داشتند.
«کافکاییسم» (Kafkaesque) اصطلاحی است برای توصیف موقعیتهای سوررئال، مانند آنچه در رمانهای کافکا رخ میدهد و وارد زبان انگلیسی شده است.
با این حال، خوانندگان آثار این نویسنده برای انتخاب یک اثر از او، باید توجه کافی به تاریخ چاپ کتاب داشته باشند؛ چراکه «کافکا» پیش از آنکه بتواند برخی نوشتههایش را برای چاپ آماده کند، درگذشت. بنابراین، رمانهای «قصر»، «محاکمه» و «آمریکا» همگی توسط مدیر کارهایش «مکس برود»، منتشر شدند.
فشارهای اجتماعی و افسردگیهای کافکا موجب شد تا او به بیماریهای متعددی مانند سل، میگرن و بیخوابی مبتلا شود. وضعیت وخیم او این اجازه را به او نمیداد تا بتواند به اندازه کافی غذا بخورد و از آنجایی که آن زمان درمان داخل وریدی هنوز کشف نشده بود، هیچ راهی برای تغذیه او نبود، تا اینکه سرانجام در سوم ژوئن ۱۹۲۴ در آسایشگاهی در منطقه کرلینگ نزدیک وین درگذشت.
پیکر این نویسنده روز یازدهم ژوئن پس از انتقال به پراگ به خاک سپرده شد.
داستانهای زیادی از کافکا به جا ماندهاند که از جمله آنها میتوان به «توصیف جنگ» (۱۹۰۴)، «مقدمات عروسی در ییلاق» (۱۹۰۷)، «تفکر» (۱۹۱۲)، «در تبعیدگاه» (۱۹۱۴)، «رییس آرامگاه» (۱۹۱۷)، «دیوار بزرگ چین» (۱۹۱۷)، «پیامی از سوی امپراتور» (۱۹۱۹) و «محاکمه» (۱۹۲۵). «قصر» (۱۹۲۶) و «آمریکا» (۱۹۲۷) اشاره کرد.
کانال عصر ایران در تلگرام