Web Analytics Made Easy - Statcounter

اغلب ما علاقه زیادی به فیلم‌های عاشقانه و تماشا کردن آنها داریم. موضوعات عاشقانه، روابط دو نفر، دعوا و چالش‌های مختلف در این موضوعات برای همه ما بسیار جذاب هستند.

کتاب‌های عاشقانه هم می‌توانند به همین میزان برای مخاطبان خود جذاب باشند و گاهی اوقات جذابیت آنها به حدی است که از روی آنها فیلم‌هایی هم ساخته می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه به معرفی چند کتاب عاشقانه می‌پردازیم که هر فردی باید در زندگی خود آنها را یک بار بخواند. پس با ما همراه باشید.

۱. دختری که رهایش کردی

کتاب دختری که رهایش کردی داستان دو زن با برخی ویژگی‌های مشابه است که یکی از آنها با نام "سوفی" در زمان اشغال فرانسه توسط نازی‌ها مجبور است از خانواده خود در برابر آنها محافظت کند. زن دیگر با نام "لیو" در لندن زندگی می‌کند و شوهر او قبل از فوت به وی یک تابلو نقاشی هدیه می‌دهد که نمایی از یک زن است و مربوط به قرن قبلی می‌شود. این تابلو نقاشی نقطه مورد توجه این کتاب است که زندگی این دو نفر را به هم گره می‌زند.

رمان دختری که رهایش کردی که نسخه صوتی هم دارد، گزینه خوبی برای آن دسته از افرادی است که فرصت کافی برای به دست گرفتن کتاب و خواندن یک رمان نسبتاً طولانی را ندارند و ترجیح می‌دهند از دانلود کتاب صوتی استفاده کنند. بنابراین اگر شما هم به داستان‌های عاشقانه با حال و هوای جنگی علاقه دارید، این کتاب فضای متفاوتی را در این زمینه برایتان بازگو خواهد کرد. جذابیت این کتاب در برخی از قسمت‌ها به دلیل حس معمایی آن و در جاهای دیگر به دلیل موضوع عاشقانه آن است که شما را با خود همراه می‌کند. نویسنده این کتاب جوجو مویز است که تمامی کتاب‌هایی که تاکنون نوشته با استقبال بسیاری روبرو شده است. بسیاری از فیلم سازان از کتاب‌های این نویسنده معروف فیلم‌هایی ساخته‌اند.

۲. آنا کارنینا

‌لئو تولستوی در کتاب آنا کارنینا می‌کوشد تا نشان دهد جستجوی عشق باید در مسیری درست اتفاق بیافتد. در این کتاب آنا از زندگی در جمع اعیان روسیه راضی نیست و دل به فردی به نام وروسکی می‌دهد. او با این انتخاب غلط نمی‌تواند کنار بیاید و دچار چالش‌هایی می‌شود.

برخی از منتقدان این کتاب را بهترین رمان تاریخ دانسته‌اند و یا آنکه آن را در لیست ده رمان برتر در طول تاریخ قرار می‌دهند. در این کتاب شرح حال روابط میان خانواده‌های روسی نیز در قرن نوزدهم روایت می‌شود که در نوع خواندنی است.

۳. هنر عشق ورزیدن

کتاب هنر عشق ورزیدن کتابی است که نویسنده در آن سعی دارد تا ثابت کند که عشق احساسی نیست که هر کسی در مرحله بلوغ بتواند به آسانی به آن دچار شود. در واقع با توجه به پیش گفتار اریک فروم نویسنده کتاب، این کتاب دستورالعملی ساده برای عشق ورزیدن نیست و در آن این حس به عنوان یک هنر معرفی شده است. شما می‌توانید کتاب صوتی هنر عشق ورزیدن را دانلود کرده و آن را در موقعیت‌های مختلف گوش دهید. اریک فروم در هنر عشق ورزیدن معتقد است که هر تلاشی برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است، مگر آنکه فرد بکوشد تا شخصیت خود را تکمیل کند و جهت بینی سازنده‌ای داشته باشد.

اریک فروم نویسنده‌ای است که در آثار خود از مفاهیم فلسفی و جامعه شناختی بسیاری استفاده می‌کند و آن را از منظر روانکاوانه نیز بررسی می‌کند. این نویسنده پر طرفدار سعی می‌کند تا از دیدگاه‌های جدید به زندگی فردی و اجتماعی انسان نگاه کند. او حتی به جنبه‌های ویرانگر زندگی مدرن نیز در آثار خود می‌پردازد.

۴. در جستجوی زمان از دست رفته

در این رمان که هفت جلدی است داستان دلدادگی شارل سوان به اودت روایت می‌شود. شارل در این داستان برای نشان دادن عشق خود به معشوق بی‌وفایش ساعت‌ها زیر پنجره خانه اودت می‌ایستد. در جلد دوم نیز ماجراهای عاشقانه دختر شارل روایت می‌شود که بعد از کلی ماجرا به جلد پنجم می‌رسد. این کتاب از مارسل پروست در ارتباط با حسادت‌های عشاق هم توضیحات جالبی دارد. در جستجوی زمان از دست رفته یکی از بهترین و معروف‌ترین کتاب‌های عاشقانه‌ای است که می‌توانید خود را به خواندن آن دعوت کنید.

۵. در ستایش عشق

آلن بدیو نویسنده کتاب در ستایش عشق دفاعی صریح و سرسختانه از دیدگاه‌های فلاسفه بزرگ از عشق می‌کند. نوشتار این کتاب متنی بسیار گیرا دارد و به لحاظ فلسفی نیز بسیار جذاب و قابل استناد است. او در این کتاب معتقد است که عشق به درک حقیقت کمک قابل توجهی می‌کند و خود عشق حقیقتی است که با دنیایی از چالش‌ها همراه است. مخاطب کتاب با خواندن ابتدای کتاب به خواندن ادامه کتاب ترغیب می‌شود و بعید است بتواند به راحتی کتاب را زمین بگذارد.

۶. غرور و تعصب

کتاب غرور و تعصب نوشته جین آستین نه تنها یکی از بهترین کتاب‌های عاشقانه است بلکه آن را دهمین کتاب برتر دنیا می‌دانند. جین آستین نویسنده این کتاب تنها ۲۱ سال سن داشته که این اثر بزرگ ادبی را پدید آورد. البته باید بدانید که این کتاب به مدت ۱۷ سال هم توسط هیچ ناشری برای چاپ پذیرفته نشد.

داستان این کتاب در ارتباط با زندگی آقا و خانم بنت و پنج دختر مجرد آنها در قرن نوزدهم است که بعد از آمدن دو نجیب زاده در همسایگی آنها زندگی‌شان متحول می‌شود. مرد ثروتمند و موجهی با نام بینگلی و دوست ثروتمند او آقای دارسی این افراد هستند. آقای بینگلی فردی اجتماعی و خوش مشرب است و به زودی جای خود را در میان خانواده آقای بنت باز می‌کند. او به سرعت به جین دختر آنها علاقمند می‌شود و همه از این رابطه عاطفی باخبر می‌شوند. این رمان به خوبی رابطه عشق و ثروت را نشان می‌دهد و آنها را با یکدیگر مقایسه می‌کند. دیدن فیلم غرور و تعصب هم در کنار خواندن کتاب آن خالی از لطف نیست.

کد خبر 512345

منبع: ایمنا

کلیدواژه: كتاب و كتاب خواني کتاب بخوانیم خرید کتاب کتابخانه معرفی کتاب شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق هنر عشق ورزیدن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۲۶۹۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قیصر امین‌پور نمی‌خواست برای شعرش به او کلیه بدهند

آفتاب‌‌نیوز :

حسن احمدی، دوست قدیمی زنده یاد قیصر امین‌پور است. قیصر امین‌پور که جزو نخستین رویش‌های شعر پس از انقلاب بود و دهه ۷۰ همه اهل ادبیات (چه روشنفکران و چه نویسندگان حوزه هنری) از شنیدن خبر سانحه رانندگی او اندوهگین شدند، چند موضوع را پس از سال‌ها عنوان کرد. احمدی گفت: «هنوز هم برایم روشن نیست که چرا امین‌پور قبول نمی‌کرد که برای معالجه به خارج از کشور برود. او که تا پایان عمر دیالیز می‌شد وقتی شاعران و نویسندگان گیلان می‌خواستند به او کلیه دهند، نپذیرفت و پشت تلفن به من گفت اگر هم بخواهم این کار را انجام بدهم، باید کسی باشد که مرا نمی‌شناسد و با شعر و شخصیت من ارتباطی ندارد.» دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد قیصر امین پور است. چهره ماندگار شعر انقلاب که سال ۱۳۸۶ درگذشت.

«اگر عشقت گناه است، ببین غرق گناهم». این ترانه بخشی از قطعه‌ای است که علیرضا افتخاری خواند و شعرش متعلق به قیصر امین‌پور است. افتخاری و مختاباد حلقه واسطی بودند بین تصفیف‌سرایی قدیم و موسیقی پاپ که پس از دهه ۷۰ شکل گرفت. شعر‌های قیصر «آن» و «عرفان» ویژه خودش را داشت. عرفان او از کجا نشأت می‌گرفت؟ از شرق دور، بودا، قرآن کریم، سهراب سپهری یا...؟

من با قیصر دوست بودم و با هم رابطه دوستانه و رفت و آمد همیشگی داشتیم. اما زمان‌هایی که با هم بودیم در این زمینه‌ها بحث نمی‌کردم. البته از آنجایی که من نویسنده‌ام شاید بهتر باشد درباره نثر قیصر امین‌پور صحبت کنم. بدین گونه شاید اظهار نظرم دقیق‌تر باشد. البته هستند کسانی که به درستی شعر و شخصیت قیصر را تحلیل کرده‌اند و می‌کنند. من، اما دوستش بودم و هنوز هم خاطراتش در ذهن و زبانم حی و حاضر است. من شخصیت قیصر را همان گونه که بود، یعنی با همان صمیمیت و زلال بودنش به جای می‌آورم. قیصر انسان دردمندی بود.

درباره شعر هم می‌توان از دریچه داستان صحبت کرد. زنده‌یاد شاملو می‌گوید: «گردن به غرور برافراشتن/ در ارتفاع شکوهناک فروتنی... انسان تجسد وظیفه است.» در شعر قیصر چقدر رگه‌های روایت وجود دارد؟

در بسیاری از شعر‌های او روایت داستانی وجود دارد. در منظومه «ظهر روز دهم» قیصر امین‌پور به نوعی هم شاعر است و هم داستان‌نویس. قیصر چنین روحیاتی داشت. او البته گهگاه قصه هم می‌نوشت. در «مجموعه داستان‌های ایران و جهان» که در انتشارات سروش ۳ جلدش چاپ شد، از قیصر داستان گرفتم و آنجا چاپ شد. نثر قیصر ورای شعر، حرف برای گفتن زیاد داشت. قیصر هیچ‌وقت بی هدف شعر نمی‌گفت. حتی وقتی می‌خواست شعری کوتاه بسراید با هدف، آن کار را انجام می‌داد. شاید هدفش، نوعی دردی را بیان می‌کرد. یادم است نخستین شعری که از قیصر در شب‌های شعر حوزه هنری شنیدم، «می‌خواهم شعری برای جنگ بگویم» بود که اتفاقاً هم داستان دارد و هم شخصیت‌های متعددی در این شعر به چشم می‌خورد. درد‌هایی که در شهرشان موقع انفجار دیده بود، یا وقتی خمپاره به جایی اصابت می‌کرد یا موشک شلیک می‌شد یا جا‌هایی که سر انسان‌ها از بدنشان جدا می‌شود و توی جوی آب می‌افتادند. همه این‌ها به نوعی در آن شعر قیصر متجلی است.

به دردمند بودن قیصر اشاره کردید. شاید آن درد همان عرفان شعر قیصر بود. همچنین می‌خواهم بدانم که ساختار و صناعت داستان چقدر در نثر قیصر رعایت می‌شد؟

تا جایی که حضور ذهن دارم، قیصر به راحتی می‌توانست درباره داستانی که شما نوشته‌اید، ساعت‌ها صحبت کند. نقد اصولی داستان را می‌دانست. عناصر مختلف و مهم داستان‌نویسی مانند شخصیت‌پردازی، ساختن حادثه و ایجاد تعلیق، شروع داستان، پایان‌بندی و همچنین گره‌گشایی را بلد بود. با سخنان قیصر متوجه می‌شدی کجای داستان ایراد دارد و داستان از کجا و چگونه باید اصلاح شود. به گمانم او چیزی کم از نویسندگان قدر اولّمان نداشت. درست است که قیصر را به عنوان شاعر ماندگار می‌شناسیم، اما در زمینه داستان‌نویسی و نثر هم از خیلی‌ها جلوتر بود.

عرفان نهفته در شعر و آثارش احتمالاً به نوع تربیت خانوادگی او بازمی‌گشت. همچنین دانشی که در این زمینه داشت نباید نادیده گرفت. این موضوع را از طریق تحقیق و مطالعه دریافته بود. آدمی که مدام کتاب‌های مختلف، شعر شاعران مختلف و داستان‌های دیگران را می‌خواند و تحلیل می‌کرد خیلی بهتر از بسیاری، ضعف و قوت یک اثر ادبی را تشخیص می‌داد. او غیر از شعر در داستان نیز همه آن زوایای داستانی مانند خط داستانی، اصول، تکنیک و فنون داستانی را می‌دانست. او در این زمینه انرژی و وقتش را هم صرف جوان‌ها می‌کرد و به آن‌ها راه نشان می‌داد.

امین‌پور چند سال دیالیز شد؟

پس از تصادفش. یکبار خانم پیروزی که نشر ایلیا را در گیلان دارند، تلفنی گفت که چند نفر از بچه‌ها این آمادگی را دارند که به قیصر کلیه بدهند. من با قیصر صحبت کردم. او گفت که من جاضر نیستم از هیچ‌کس کلیه بگیرم، مگر کسی که شعر و شخصیت مرا نشناسد. روحیات و اخلاق خاص خودش را داشت.

یکبار هم به سیگار کشیدن روشنفکرانه قیصر اشاره کردید که با اشتها سیگار می‌کشید و شما که سیگاری نبوده و نیستید، به تأسی از او خواستید سیگار لای انگشتان دستتان بگیرید. مگر چگونه سیگار می‌کشید؟

این تصویر را از من به عنوان داستان‌نویس گوشه ذهنتان داشته باشید: فرض کنید که قیصر تک و تنها کنج و گوشه‌ای نشسته است. معمولاً هم در این مواقع در فکر فرو می‌رفت. احتمالاً در آن لحظات ذهنش درگیر شعر یا موضوعی بود. روی صندلی می‌نشست. سیگاری لای انگشتش می‌گرفت. گهگاه پکی عمیق با حسی شیرین به سیگار می‌زد. دود را آهسته داخل ریه خودش می‌برد و به همان آهستگی به هوا می‌داد. من دوست داشتم که چنین حسی را امتحان کنم. یکبار به همان طریق پک عمیق و با حسی شاعرانه به سیگار زدم. خودم هم در آن مقطع زمانی دوست داشتم شعر بسرایم. اوایل هم شعر می‌نوشتم و هم داستان. پس خواستم برای یکبار هم که شده مانند قیصر، عمیق بیندیشم، در کنجی خلوت گزینم و به سیگار پکی عمیق بزنم.

منبع: همشهری آنلاین

دیگر خبرها

  • داستان عاشقانه سمی یک پروانه!
  • کتاب «اُمّ علاء» نمایشگاه کتاب عرضه می‌شود
  • (ویدیو) رازگشایی از نامه به رائفی‌پور تا اشک‌های عاشقانه امیرعلی نبویان برای بهار
  • ورزشکار زن ایرانی روی جلد مجله معروف؛ ورود به عرصه مد پس از مهاجرت! + عکس
  • از روز جهانی کتاب و حق مولف تا نقش کتاب در سبد خانواده‌ها
  •  انواع ظروف یکبار مصرف درب دار پلاستیکی در آرمانی 724
  • چاپ یک‌رمان پلیسی دیگر از فردریک دار/«آموزش آدمکشی» در بازار نشر
  • قیصر امین‌پور نمی‌خواست برای شعرش به او کلیه بدهند
  • «محل سگ بگذارید لطفا!»
  • مجموعه داستان دوباره همان زخم‌ها را به صورتم بزن در کرمانشاه منتشر شد