اسرائیل قدرت حمله نظامی به ایران را ندارد، تهدیدات تلآویو مصرف داخلی دارد
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۴۳۰۷۱
به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، در تازهترین سفر نفتالی بنت نخست وزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا، او با جو بایدن گفتگو کرد. دیداری که نه به خاطر محورهای رایزنی بلکه به خاطر چٌرت بایدن آن هم در زمان صحبت کردن بنت سوژه رسانهها شد و انعکاس فراوانی پیدا کرد. صهیونیستها درباره این سفر مدعی شدند که به اهداف خود درباره ایران آن هم به صورت کامل دست یافتهاند! گفتهای که با واقعیات ناسازگار است و انگار برای کم کردن فاصله بین دولت دموکرات آمریکا و نخست وزیر راستگرای اسراییل بیان شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مشروح این گزارش را در ادامه میخوانید:
این برای اولین بار نیست که رژیم صهیونیستی میخواهد به جهان القاء کند که آمادگی کامل برای حمله نظامی به ایران را دارد. در هفتههای اخیر، «بنی گانتس» وزیر جنگ اسراییل، باردیگر مدعی آمادگی این کشور برای حمله نظامی به ایران آن هم برای جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران، شد. وی در نشست سفرا و فرستادگان خارجی گفت: «من این احتمال را رد نمیکنم که رژیم صهیونیستی مجبور باشد در آینده اقدامی برای جلوگیری از ایران هستهای انجام دهد».
«آویو کوچاوی» رئیس ستاد کل نیروهای دفاعی رژیم صهیونیستی (IDF) مدعی شد که «پیشرفت در برنامه هستهای ایران باعث شده تا ارتش رژیم صهیونیستی برنامههای عملیاتی خود را تسریع کند». منظور کوچاوی از این برنامههای ادعایی احتمالا شامل آمادگی برای حمله به ایران است و به گفته مقام نظامی صهیونیستها بودجه آن هم تامین شده است.
وی اظهار داشت که تیمی اختصاصی برای تقویت آمادگی برای حمله به تاسیسات هستهای ایران در صورت دستور سران سیاسی رژیم صهیونیستی، تشکیل شده است. از طرفی دیگر، «نفتالی بنت» نخست وزیر رژیم صهیونیستی گفته که کشورش آمادگی دارد در صورت نیاز به چنین اقداماتی علیه ایران «به تنهایی» وارد عمل شود. نخست وزیر صهیونیستها این اظهارات را پس از حمله به نفتکش رژیم صهیونیستی در سواحل عمان اعلام کرد و همزمان تلآویو و حامیان آن ایران را عامل این حمله دانستند.
مطمئنا رژیم صهیونیستی در گذشته عملیاتهای نسبتا محدودی علیه ایران انجام داده، مانند حمله به متحدان ایرانی در سوریه و خرابکاری هستهای و ممکن است در آینده به دامنه این عملیاتها بیفزاید. اما تا چه حد باید باور کنیم که تل آویو واقعا آماده و مایل به حمله به ایران به دلیل پیشرفت در برنامه هستهای ایران است؟! آیا رژیم صهیونیستی میداند که هرگونه حمله به مواضع ایران، به احتمال زیاد دو کشور و متحدان آنها را به جنگ سوق خواهد داد؟ محدودیتهای سیاسی و نظامی که تصمیمسازان و سیاستگذاران رژیم صهیونیستی را احاطه کرده، نشان میدهد که چنین رویارویی نظامی بسیار بعید است.
صحبت از حمله قریبالوقوع و پنهان ارتش رژیم صهیونیستی در عمق خاک ایران، بی اعتنایی به هنجاری قدیمی است که دههها بر روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی حاکم بوده، رژیم صهیونیستی نمیتواند به سادگی خواستهها و نگرانیهای پشتیبان اصلی خود را نادیده بگیرد، مخصوصا وقتی اولویتهای اصلی سیاست خارجی آمریکا در خطر باشد.
این ملاحظه مهم در سیاست خارجی رژیم صهیونیستی به صورت برجسته از طرف ایهود باراک نخست وزیر سابق بیان شده است. در نوشتههای باراک تحت عنوان «کشور من، زندگی من»، پارادایمی (الگوهایی) که منتج به شکلگیری اقدامات رژیم صهیونیستی علیه ایران شده و احتمالا براساس آن ادامه خواهد داشت، بیان میشود. براساس توضیحات ایهود باراک، «تنها دو راه وجود داشت» که رژیم صهیونیستی براساس آن میتوانست مانع دستیابی ایرانیان به سلاح هستهای شود (بخوانید: «برنامه هسته ای»، زیرا باراک عمداً ارزیابیهای اطلاعاتی آمریکا مبنی بر اینکه ایران در سال ۲۰۰۳ تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای را متوقف کرده بود را نادیده میگیرد). یکی از این راهها «اقدام آمریکاییها» بود و تنها گزینه دیگر «اجازه آمریکا به رژیم صهیونیستی جهت انجام این کار بود».
اما به گفته باراک، «ایجاد مانع» دقیقا همان کاری است که دولتهای متوالی آمریکا انجام دادهاند. حتی در زمان مداخله نظامی ریاست جمهوری «جورج دبلیو بوش»، رژیم صهیونیستی چک سفید امضایی برای انجام اقدامات دلخواه خود نداشت. همانطور که باراک در خاطرات خود اشاره میکند، وقتی بوش در سال ۲۰۰۸ از تلاشهای رژیم صهیونیستی برای خرید مهمات سنگین از آمریکا مطلع شد، به باراک و «ایهود اولمرت» نخست وزیر وقت هشدار داد: «من به عنوان رئیس جمهور میخواهم به هر دوی شما بگویم، ما کاملا با هرگونه اقدام شما برای حمله به نیروگاههای هستهای ایران مخالفیم».
بوش در ادامه اینطور توضیح داد: «من تکرار میکنم تا از سوء تفاهم جلوگیری شود. ما انتظار داریم شما این کار را نکنید؛ و ما نیز تا زمانی که من رئیس جمهور هستم این کار را نخواهیم کرد. میخواهم این مورد کاملا واضح باشد».
گفتنی است، بوش این هشدار را علیرغم اطلاع از اینکه رژیم صهیونیستی در آن زمان حتی توانایی نظامی لازم برای حمله به ایران را نداشت، صادر کرد.
خاطرات باراک نشان میدهد که همین روند در دوران ریاست جمهوری اوباما بر روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی حاکم بود. او به یاد میآورد که چگونه واشنگتن در آن زمان، که دولت اوباما بر اعمال فشار سیاسی و اقتصادی بین المللی بر ایران متمرکز بود، بر عدم طرح حمله نظامی اصرار داشت. باراک در خاطرات خود نوشت: «وزیر دفاع آمریکا (پانتا) از من خواست تا قبل از ورود به این مسیر «دو سه بار» فکر کنم و این پیش فرض را داشت که تل آویو پیش از عملیاتی کردن این تصمیم، واشنگتن را در جریان تصمیمات خود قرار خواهد داد». وزیر دفاع آمریکا به طور واضح از باراک پرسید: «اگر شما تصمیم بگیرید که به تاسیسات ایران حمله کنید، ما چه زمانی متوجه میشویم؟»
بر اساس گزارش باراک، رژیم صهیونیستی از ادامه حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران در تابستان ۲۰۱۲، منصرف شد آن هم به دلیل آسیبهای احتمالی که روابط بین آمریکا و رژیم صهیونیستی را تهدید میکرد.
روسای جمهور آمریکا در اعلام دیدگاهها و خواستههای خود به مقامات رژیم صهیونیستی، به ویژه هنگامی که اهداف اصلی سیاست خارجی آمریکا در خطر است، سکوت نمیکنند. تلآویو هم در مقابل نمیتواند از خواستهها و نگرانیهای واشنگتن در مورد چنین موضوعاتی چشمپوشی کند؛ و امروز در حالی که سیاست خارجی رئیس جمهور جدید آمریکا در منطقه خاورمیانه مشخص شده، هرگونه نقض آشکار حاکمیت ایران از سوی رژیم صهیونیستی، دو محور سیاست خارجی دولت بایدن را به خطر میاندازد. یک، اعمال محدودیت برنامه هستهای ایران از طریق غیر نظامی (تلاشهایی که در حال حاضر بر احیای توافق هستهای ایران متمرکز شده) و دو، کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه.
فارن پالیسی در گزارش خود مدعی شد که رژیم صهیونیستی از نظر سخت افزار نظامی نسبت به نیروهای مسلح ایران برتری دارد، اما در ادامه اعتراف میکند: «اما این برتری در صورت وقوع یک جنگ همه جانبه که نیروهای زمینی ارتش رژیم صهیونیستی را به میدان جنگ بکشاند، بسیار کم اهمیت خواهد بود. چرا؟ از زمان شکست شرم آور ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ ۲۰۰۶ با حزب الله، نیروهای مسلح رژیم صهیونیستی کاملا آگاه شدهاند که نیروهای زمینی این کشور برای یک جنگ تمام عیار آمادگی کافی را ندارند».
همانطور که در تحقیقات خود رژیم صهیونیستی در مورد جنگ ۲۰۰۶ و همچنین گزارشات موسسه واشنگتن آمده است جنگ ۳۳ روزه با حزب الله نشان داده که نیروهای زمینی ارتش رژیم صهیونیستی به طرز فجیعی آمادگی لازم برای یک جنگ واقعی را ندارند.
از آن زمان، نشانههایی از اقدامات اصلاحی از سوی ارتش رژیم صهیونیستی برای رفع نواقص آن مشاهده شده است. با این حال، دلایل کمی وجود دارد که بپذیریم نیروهای زمینی آن از زمان جنگ ۲۰۰۶ بهبود چشمگیری داشتهاند.
با توجه به ضعف در کارایی ارتش رژیم صهیونیستی، بعید است که بالاترین ردههای نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی دستور عملیات نظامی آشکار در داخل خاک ایران را بدهند، زیرا به خوبی میدانند که چنین حملهای به احتمال زیاد رژیم صهیونیستی و ایران را در مارپیچ برگشت ناپذیری از تنش قرار خواهد داد.
اما اگر چراغ قرمز واشنگتن و محاسبات نظامی خود تل آویو، به طور جدی حمله مستقیم به ایران را نقض میکند، پس تهدیدات مطرح شده از سوی صهیونیستها با چه هدفی بیان میشود؟ پاسخ این است که چنین تهدیدهایی تا حدی برای مصرف داخلی طراحی شده است. جامعه رژیم صهیونیستی طی دهههای اخیر به طور مداوم به سمت راست افراطی رفته، و صحبت از بمباران ایران تلاشی است تا حزب حاکم در برابر رقبای سیاسی خود، ضعیف جلوه نکند.
با این حال، طرح چنین ادعاهایی از سوی رژیم صهیونیستی را میتوان به عنوان یک اهرم چانه زنی برای تقویت مواضع رژیم صهیونیستی تعبیر کرد. رهبران رژیم صهیونیستی با دمیدن مداوم به شبح حمله به ایران و همزمان عدم اقدام متناسب با ادعاها، در سایر حوزهها از آمریکاییها امتیاز میگیرند، مثلا گسترش شهرکهای غیرقانونی در سرزمینهای اشغالی و همچنین کمکهای نظامی و مالی بیشتر از جمله این مطالبات میتواند باشد.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: رژیم صهیونیستی تقابل نظامی برنامه هسته ای ایران ارتش رژیم صهیونیستی رژیم صهیونیستی رژیم صهیونیستی رژیم صهیونیستی نیرو های زمینی حمله به ایران برای حمله سیاست خارجی صهیونیست ها حمله نظامی نخست وزیر تل آویو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۴۳۰۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
توصیف دقیق عملیات وعده صادق از زبان رهبر انقلاب
به گزارش جام جم آنلاین، به باور برخی کارشناسان، بیانات رهبر معظم انقلاب بهترین توصیف از پاسخ ایران به تجاوز رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق است. ایشان پیام ایران را به مخاطبان، از دوست و دشمن رساند تا از آنچه رخ داده بطور دقیق و بدون تحریف آگاه باشند؛ چرا که این پیام با روایتی که آمریکا، رژیم صهیونیستی و وابستگانشان در منطقه عنوان کردهاند کاملا متفاوت است، روایتی دروغین که هدف آن، سرپوش گذاشتن بر رسوایی مترسک آمریکا در منطقه یعنی «اسرائیل» در برابر چشم جهانیان است.
آمریکا و رژیم صهیونیستی با دروغهای گوناگون، تلاش کردند افکار عمومی جهان را به انحراف کشانده و آن را از هدف واقعی پاسخ ایران دور کنند، دروغهایی نظیر اینکه برخی از صهیونیستها طی این حمله به هلاکت رسیدهاند، یا طی این حمله مکانهایی نظیر بیمارستان، مدرسه، خانه، ایستگاه برق یا آب تخریب شدهاند.
دروغ دیگری که بسیار برای ترویج آن تلاش میکنند این است که ۹۹ درصد از موشکها و پهپادهای شلیکشده ایران رهگیری و ساقط شدهاند، در حالیکه از ابتدا و از چگونگی پاسخ ایران روشن بود که ایران به دنبال هدف قرار دادن مناطق غیرنظامی یا برجای گذاشتن ویرانی گسترده در اراضی اشغالی نبود؛ چرا که اگر چنین هدفی داشت از موشکهای پیشرفتهتر خود استفاده میکرد و مهم تر از آن، بدون اطلاع قبلی دست به این حمله میزد.
از مهمترین هدفهای پاسخ موشکی ایران، اعمال اراده ملت ایران و اثبات قدرت آن بود. این پاسخ واکنش به تهدیدهای بالاترین نیروهای نظامی در منطقه و جهان یعنی «اسرائیل» و آمریکا بود که حمایت نظامی دولتهای غربی مانند فرانسه و انگلیس را هم با خود به همراه داشتند، دولتهایی که به تکنولوژی هستهای نیز دست یافتهاند و همگی در حالت آمادهباش به سر میبردند.
جنگندههای اف ۳۵ در آسمانهای فلسطین اشغالی و برخی کشورهای عربی دیگر به پرواز درآمدند و چندین سامانه ضد موشکی همچون «تاد» آمریکا و «ختس»، «فلاخن داود» و «گنبد آهنین» رژیم صهیونیستی نیز فعال بودند.
علاوه بر همه اینها، آمریکا دو کشتی مخصوص جنگ الکترونیک نیز به منطقه فرستاد و باز هم هیچیک نتوانستند بازدارنده حمله ایران باشند. ایران با شلیک ۳۰۰ موشک و پهپاد به سراسر فلسطین اشغالی به تجاوز رژیم صهیونیستی پاسخ داد و این موشکها و پهپادها به همان نقاطی برخورد کردند که از پیش مقرر شده بود، یعنی دو پایگاه نظامی صهیونیستی که تجاوز به کنسولگری ایران از آنجا صورت گرفته بود.
تمام این واکنشهای تاریخی و بیسابقه تنها پاسخی به تجاوزات اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق بود، به نظر شما اگر اسرائیل مستقیماً خاک ایران را هدف قرار میداد، پاسخ ایران چگونه بود؟
واکنش ایران، سرعت سقوط آزاد حیثیت دروغین «اسرائیل» را پس از طوفان الاقصی افزایش داد که اسرائیل به طرز- احمقانهای سعی داشت از طریق تجاوز به کنسولگری ایران و درگیر کردن آمریکا، در یک درگیری منطقهای با ایران سرعت آن را کاهش داده یک حلقه بقا برای رژیمی که توسط احمقی مانند نتانیاهو رهبری میشود، تشکیل دهد.
ایران با واکنش قاطع، همهجانبه و قوی و بیش از همه هوشمندانه، معادله اسرائیل مبنی بر تثبیت خود به عنوان تنها نیروی مسلط و عربدهکش منطقه با تهاجم به کنسولگری ایران برهم زد و پاسخ ایران پردهای که بر ضعف و سستی اسراییل کشیده بود را انداخت.
اراده قوی ایران که رهبر انقلاب از آن صحبت کرد و در زیباترین شکل خود ظاهر شد، به صراحت نشان داد که «اسرائیل» تحت الحمایه آمریکاست و هر آنچه درباره خودکفایی آن گفته شد، دروغی بیش نیست و این رژیم برای ادامه بقا، به امریکا و ناتو نیاز دارد و این واقعیت پس از «طوفان الاقصی» و «وعده صادق» به وضوح تأیید شد.
اراده ایرانی که خود را به «قویترین قدرتهای روی زمین» تحمیل کرد، بدون اینکه این «قدرتها» جرات مقابله مستقیم با آن را داشته باشند، نشان داد که آمریکا دیگر آن رویای ترسناکی نیست که به محض عبور ناو هواپیمابرش، کشورها را سرنگون کند! بلکه امروز از طریق طرفهای بینالمللی به ایران التماس میکند که «از تشدید بحران» پرهیز کند و به «اسرائیل» درباره مورد عواقب اقداماتش هشدار دهد.
نه آمریکا و نه غرب و نه ناتو و سرسپردگانش در منطقه نتوانستند پس از اعتراف به اینکه «اسرائیل» به تنهایی قادر به پاسخگویی به واکنش ایران نیست، ضعف رژیم اسرائیل را بپوشاند، بلکه اعتراف از روی اجبار بایدن مبنی بر اینکه حمله ایران بسیار بیشتر از همه توانمندی اسرائیل بود پا را از این هم فراتر گذاشت.
سیلی ایران به اسرائیل-آمریکا و نیز به غرب، مقامات آمریکایی و غربی را بر آن داشت تا به نتانیاهو درباره عواقب فاجعهباری که در انتظار رژیم اوست هشدار دهند، مساله قابل توجه این است که زمانیکه اسرائیل با سه پهپاد کوچک «پاسخ داد»، آنها پس از برخورد با سلاحهای ضدهوایی متعارف، درهوا تبخیر شدند، اسرائیل جرأت نکرد مسیولیت این «واکنش» را بپذیرد که بن گویر تروریست رفیق نژادپرست نتانیاهو، ، آن را مسخره توصیف کرد.
پاسخ فضاحتبار اسرائیل ، تسلیم شدن در برابر معادله جدیدی بود که اراده قوی ایران، علیرغم همه هیاهوهای رسانهای آمریکا، آن را تحمیل کرد، اما اغراق آمریکا در «پاسخ اسرائیل» به جای آن که «حیثیت بر باد رفته اسرائیل» را بازگرداند مایه تمسخر در میان افکار عمومی بینالمللی شد.