جنگ بزرگ جدید در فوتبال؛ جام جهانی هر دو سال یکبار!
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۷۰۵۶۲
سپهر ستاری: در یک بازه زمانی دو ساله، شما کارهای زیادی میتوانید انجام دهید؛ این مدت زمانی است که «بوریس جانسون» نخست وزیر بوده و در همین مدت زمان «لوییس و کلارک» وقت خود را صرف کشفِ غربِ «میسیسیپی» کردهاند. دو سالی که ویروس کرونا همه جهان را درنوردید و سپس با کشف واکسن، نوری تازه به بشریت تابیده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در گوشه قرمز، فیفا و رئیس توسعه جهانی آن «آرسن ونگر»، فدراسیونهای فوتبال کشورهایی همچون عربستان سعودی و آفریقای جنوبی و گروهی از بازیکنان و مربیان سابق مانند «آورام گرانت»، «جیجی اوکوچا» و «مایکل اوون» ایستادهاند. در گوشه آبی رینگ نیز شاهد حضور کشورهای اروپایی و نهاد حاکم بر فوتبال آنها یعنی «یوفا» به همراه باشگاهها، لیگها، گروههای هواداری و اتحادیه بازیکنان هستیم. سمت آبی ماجرا «پول»، «بازیکنان» و «برندگان اخیر جام جهانی» را در تیمش میبیند و سمت قرمز صندوق «رای» را!
متاسفانه یا خوشبختانه، چنین چیزهایی در سیاست جهانی فوتبال دقیقاً با همین ساز و کار آغاز میشود و تقریباً همیشه نتیجه نهایی آن چیزی جز «سازش» نیست. به بیانی سادهتر؛ هر دو طرف کمی غر میزنند، درگیر میشوند، از طرف مقابل ایراد میگیرند ولی در نهایت به نقطه اشتراک میرسند.
البته در این مورد خاص، فعلاً بسیار سخت است که بتوان طرفین را در یک صفحه مشترک متصور شد. انجمن لیگهای جهان - که لیگ برتر انگلیس، لیگ یک فرانسه و بوندسلیگا هم عضو آن هستند - هفته گذشته با انتشار بیانیهای مخالفت صریح خود با برگزاری رقابتهای جام جهانی به صورت هر دو سال یک بار، اعلام نمود. اعضای این انجمن معتقدند برگزاری هر دو سال یک بار این مسابقات، ارزشهای تاریخی و سنتی آن را تضعیف میکند؛ فاکتورهایی که برای هواداران و بازیکنان بسیار حائز اهمیت هستند! در واقع اعضا بر این باورند که ریاست فیفا نمیتواند یک رقابت و تورنمنت استثنایی را فقط به خاطر منافع کوتاهمدت خود تبدیل به یک رویداد معمولی کند.
«آرسن ونگر» یکی از حامیان اصلی این طرح، زمانی که روی نیمکت باشگاه آرسنال حضور داشت، همواره نسبت به از دست دادن بازیکنانش در بازیهای ملی ابراز نارضایتی میکرد و دوست نداشت جام ملتهای آفریقا در میانه فصل، روند تیم تحت رهبریاش را قطع کند. با این حال باید به این نکته مهم نیز اشاره کنیم که آرسن، تا آخرین روز مسئولیتش در ترکیب توپچیهای لندن، هیچگاه و به هیچ نحوی فوتبال ملی را زیر سوال نبرد!
آرسن ایده جالبی هم در خصوص اجرای این طرح دارد و بر اساس تفکرات و طرح او تمام رقابتهای مربوط به جام جهانی باید تنها طی 2 ماه برگزار شود؛ یک ماه (ترجیحاً در اکتبر) برای برگزاری رقابتهای انتخابی و سپس یک ماه دیگر (ترجیحاً ژوئن یا جولای) برای برگزاری رقابتهای نهایی و اهدای جام. ضمن اینکه ونگر معتقد است هر بازیکن باید در تابستان 25 روز کامل به استراحت بپردازد و سپس آماده شروع فصل جدید رقابتها شود. نکته مهم اینجاست که بر اساس ایده آرسن، 80 درصد بازیهای هر بازیکن در طول یک فصل، در رده باشگاهی انجام میشود و 20 درصد در رده ملی!
اگر بخواهیم صادقانه سخن بگوییم باید بپذیریم که این ایده قابل تحقق است البته در صورتی که همه بازیهای دوستانه و مسابقاتی چون لیگ ملتهای اروپا را کنار بگذاریم، مرحله مقدماتی را بسیار سادهتر برگزار کنیم و به جای آن مسابقات معناداری - همچون جام جهانی - را روی پرده ببریم!
اینفانتینو نیز به دلایل زیادی این ایده را دوست دارد؛ اول اینکه دستمزد نهاد تحت مدیرتی او حداقل دو برابر میشود. فیفا در حال حاضر در یک دوره چهار ساله حدود 4 میلیارد پوند کسب درآمد میکند که تقریباً تمام آن در سال برگزاری رقابتهای جام جهانی به دست میآید و در سه سال بعدی با کسری قابل توجهی روبهرو میشود. این در حالیست که یوفا در مدت مشابه، حدود 11 میلیارد پوند درآمد دارد زیرا هر چهار سال یک بار جام ملتهای اوپا را روی پرده میبرد و در کنار آن، هر سال میلیاردها دلار از مسابقات باشگاهی، به رقم حسابش میافزاید.
دلیل دوم رئیس فیفا در خصوص برگزاری رقابتهای جام جهانی به صورت هر دو سال یک بار، اینست که دو برابر شدن جام جهانی به معنی دو برابر شدن حمایتهای سیاسی برای انتخابات و اهدای میزبانی، دو برابر شدن دیدارهای دوستانه با رهبران جهان و دو برابر شدن شانس بردن جایزه صلح نوبل است که تمام اینها در مجموع، دو برابر شادی برای اینفانتینو به ارمغان میآورد.
شاید ساده باشد که نسبت به برنامههای فیفا بدبین باشید و بگویید اجرای چنین طرحی تنها برای این نهاد و شخص اینفانتینو مزایای قابل توجهی به همراه دارد و سایرین از آن منتفع نخواهند شد. در پاسخ به چنین دیدگاهی باید بگوییم که وضعیت فعلی برای یوفا و باشگاههای مطرح اروپایی خوب کار میکند اما برای اکثریت 211 کشور عضو فیفا که به جام جهانی یا حتی جام ملتهای قاره خود نمیرسند و برای تامین بودجه نیاز به کمک فیفا دارند، خیر! پس اگر به دنبال منافع عام هستید، در خصوص یوفا هم در مقام منتقد ظاهر شوید!
زمانی که اینفانتینو از توسعه این رقابتها و اهدای فرصت بیشتر به کشورها برای تجربه لذت جام جهانی صحبت میکند، دقیقا منظورش همین است؛ او تاکنون تعداد تیمهای حاضر در مسابقات را از 32 به 48 افزایش داده و حالا میخواهد تعداد مسابقات را هم افزایش دهد.
اعداد به خوبی این قضیه را نشان میدهند که فقط 79 کشور تاکنون در رقابتهای جام جهانی به میدان رفتهاند که از این جمع 21 کشور فقط در یک دوره و 38 کشور سه بار یا کمتر در این مسابقات حاضر شدهاند. چهارده کشور در بیش از نصف دورهها شرکت داشتهاند که شامل 10 کشور اروپایی به همراه آرژانتین، برزیل، مکزیک و اروگوئه است. در 12 دوره، تیمهای عضو یوفا به جام قهرمانی بوسه زدهاند و و تنها دو فینال بدون حضور یک تیم اروپایی برگزار شده! سه فینال از چهار فینال آخر نیز که همگی با حضور دو تیم اروپایی بوده. تیمهای قاره سبز در ردهبندی فیفا هم حاکم مطلق هستند و در مسابقات باشگاهی نیز در 13 دوره از 17 دوره برگزاری جام باشگاهای جهان، جام قهرمانی را به خانه بردهاند.
حالا شاید بهتر متوجه شوید که چرا 166 کشور به پیشنهاد عربستان برای برگزاری هر دو سال یک بار جام جهانی رای موافق دادهاند. حال سوال مهم اینجاست که آیا اروپا توانایی مقابله با این طرح را دارد؟ هیچکس به درستی پاسخ این سوال را نمیداند زیرا فوتبال مدتهاست چنین جنگ بزرگی را به خود ندیده؛ پیچیده، بنیادین و وسیع!
نویسنده: مت اسلاتر
مترجم: سپهر ستاری
258 41
کد خبر 1556777منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: فیفا جام جهانی رقابت های جام جهانی برگزاری رقابت دو سال یک بار دو برابر شدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۷۰۵۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قیصر امینپور نمیخواست برای شعرش به او کلیه بدهند
آفتابنیوز :
حسن احمدی، دوست قدیمی زنده یاد قیصر امینپور است. قیصر امینپور که جزو نخستین رویشهای شعر پس از انقلاب بود و دهه ۷۰ همه اهل ادبیات (چه روشنفکران و چه نویسندگان حوزه هنری) از شنیدن خبر سانحه رانندگی او اندوهگین شدند، چند موضوع را پس از سالها عنوان کرد. احمدی گفت: «هنوز هم برایم روشن نیست که چرا امینپور قبول نمیکرد که برای معالجه به خارج از کشور برود. او که تا پایان عمر دیالیز میشد وقتی شاعران و نویسندگان گیلان میخواستند به او کلیه دهند، نپذیرفت و پشت تلفن به من گفت اگر هم بخواهم این کار را انجام بدهم، باید کسی باشد که مرا نمیشناسد و با شعر و شخصیت من ارتباطی ندارد.» دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد قیصر امین پور است. چهره ماندگار شعر انقلاب که سال ۱۳۸۶ درگذشت.
«اگر عشقت گناه است، ببین غرق گناهم». این ترانه بخشی از قطعهای است که علیرضا افتخاری خواند و شعرش متعلق به قیصر امینپور است. افتخاری و مختاباد حلقه واسطی بودند بین تصفیفسرایی قدیم و موسیقی پاپ که پس از دهه ۷۰ شکل گرفت. شعرهای قیصر «آن» و «عرفان» ویژه خودش را داشت. عرفان او از کجا نشأت میگرفت؟ از شرق دور، بودا، قرآن کریم، سهراب سپهری یا...؟
من با قیصر دوست بودم و با هم رابطه دوستانه و رفت و آمد همیشگی داشتیم. اما زمانهایی که با هم بودیم در این زمینهها بحث نمیکردم. البته از آنجایی که من نویسندهام شاید بهتر باشد درباره نثر قیصر امینپور صحبت کنم. بدین گونه شاید اظهار نظرم دقیقتر باشد. البته هستند کسانی که به درستی شعر و شخصیت قیصر را تحلیل کردهاند و میکنند. من، اما دوستش بودم و هنوز هم خاطراتش در ذهن و زبانم حی و حاضر است. من شخصیت قیصر را همان گونه که بود، یعنی با همان صمیمیت و زلال بودنش به جای میآورم. قیصر انسان دردمندی بود.
درباره شعر هم میتوان از دریچه داستان صحبت کرد. زندهیاد شاملو میگوید: «گردن به غرور برافراشتن/ در ارتفاع شکوهناک فروتنی... انسان تجسد وظیفه است.» در شعر قیصر چقدر رگههای روایت وجود دارد؟
در بسیاری از شعرهای او روایت داستانی وجود دارد. در منظومه «ظهر روز دهم» قیصر امینپور به نوعی هم شاعر است و هم داستاننویس. قیصر چنین روحیاتی داشت. او البته گهگاه قصه هم مینوشت. در «مجموعه داستانهای ایران و جهان» که در انتشارات سروش ۳ جلدش چاپ شد، از قیصر داستان گرفتم و آنجا چاپ شد. نثر قیصر ورای شعر، حرف برای گفتن زیاد داشت. قیصر هیچوقت بی هدف شعر نمیگفت. حتی وقتی میخواست شعری کوتاه بسراید با هدف، آن کار را انجام میداد. شاید هدفش، نوعی دردی را بیان میکرد. یادم است نخستین شعری که از قیصر در شبهای شعر حوزه هنری شنیدم، «میخواهم شعری برای جنگ بگویم» بود که اتفاقاً هم داستان دارد و هم شخصیتهای متعددی در این شعر به چشم میخورد. دردهایی که در شهرشان موقع انفجار دیده بود، یا وقتی خمپاره به جایی اصابت میکرد یا موشک شلیک میشد یا جاهایی که سر انسانها از بدنشان جدا میشود و توی جوی آب میافتادند. همه اینها به نوعی در آن شعر قیصر متجلی است.
به دردمند بودن قیصر اشاره کردید. شاید آن درد همان عرفان شعر قیصر بود. همچنین میخواهم بدانم که ساختار و صناعت داستان چقدر در نثر قیصر رعایت میشد؟
تا جایی که حضور ذهن دارم، قیصر به راحتی میتوانست درباره داستانی که شما نوشتهاید، ساعتها صحبت کند. نقد اصولی داستان را میدانست. عناصر مختلف و مهم داستاننویسی مانند شخصیتپردازی، ساختن حادثه و ایجاد تعلیق، شروع داستان، پایانبندی و همچنین گرهگشایی را بلد بود. با سخنان قیصر متوجه میشدی کجای داستان ایراد دارد و داستان از کجا و چگونه باید اصلاح شود. به گمانم او چیزی کم از نویسندگان قدر اولّمان نداشت. درست است که قیصر را به عنوان شاعر ماندگار میشناسیم، اما در زمینه داستاننویسی و نثر هم از خیلیها جلوتر بود.
عرفان نهفته در شعر و آثارش احتمالاً به نوع تربیت خانوادگی او بازمیگشت. همچنین دانشی که در این زمینه داشت نباید نادیده گرفت. این موضوع را از طریق تحقیق و مطالعه دریافته بود. آدمی که مدام کتابهای مختلف، شعر شاعران مختلف و داستانهای دیگران را میخواند و تحلیل میکرد خیلی بهتر از بسیاری، ضعف و قوت یک اثر ادبی را تشخیص میداد. او غیر از شعر در داستان نیز همه آن زوایای داستانی مانند خط داستانی، اصول، تکنیک و فنون داستانی را میدانست. او در این زمینه انرژی و وقتش را هم صرف جوانها میکرد و به آنها راه نشان میداد.
امینپور چند سال دیالیز شد؟
پس از تصادفش. یکبار خانم پیروزی که نشر ایلیا را در گیلان دارند، تلفنی گفت که چند نفر از بچهها این آمادگی را دارند که به قیصر کلیه بدهند. من با قیصر صحبت کردم. او گفت که من جاضر نیستم از هیچکس کلیه بگیرم، مگر کسی که شعر و شخصیت مرا نشناسد. روحیات و اخلاق خاص خودش را داشت.
یکبار هم به سیگار کشیدن روشنفکرانه قیصر اشاره کردید که با اشتها سیگار میکشید و شما که سیگاری نبوده و نیستید، به تأسی از او خواستید سیگار لای انگشتان دستتان بگیرید. مگر چگونه سیگار میکشید؟
این تصویر را از من به عنوان داستاننویس گوشه ذهنتان داشته باشید: فرض کنید که قیصر تک و تنها کنج و گوشهای نشسته است. معمولاً هم در این مواقع در فکر فرو میرفت. احتمالاً در آن لحظات ذهنش درگیر شعر یا موضوعی بود. روی صندلی مینشست. سیگاری لای انگشتش میگرفت. گهگاه پکی عمیق با حسی شیرین به سیگار میزد. دود را آهسته داخل ریه خودش میبرد و به همان آهستگی به هوا میداد. من دوست داشتم که چنین حسی را امتحان کنم. یکبار به همان طریق پک عمیق و با حسی شاعرانه به سیگار زدم. خودم هم در آن مقطع زمانی دوست داشتم شعر بسرایم. اوایل هم شعر مینوشتم و هم داستان. پس خواستم برای یکبار هم که شده مانند قیصر، عمیق بیندیشم، در کنجی خلوت گزینم و به سیگار پکی عمیق بزنم.
منبع: همشهری آنلاین