Web Analytics Made Easy - Statcounter

سکوت محض خانه‌ای قدیمی که درش به راهرویی فراخ باز می شد دلم را لرزاند، خانه ای که همیشه صدای صاحبانش بعد از پا نهادن به درگاه خانه‌ به میهمان نوازی بلند بود.

شمعدانی های پلاسیده دو طرف راهرو و خاکی که بر در و دیوار خانه نشسته حکایت از بی کسی خانه ای دارد که روزگاری نه چندان دور، دخترانی با سلیقه آن را آب و جارو می کردند و صفایش می دادند؛ آنطور که دلت مهمانی آن خانه را طلب می کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هنوز پلاسیدگی شمعدانی ها دست از سر چشمانم بر نداشته بود که "دف" آویزان بر دیوار و خاکی که روی جلدش را پوشانده بود، توجهم را به خود جلب کرد و دلم را شاید به ۲۰ سال قبل برد. همان زمان که دختر کوچک این خانواده با موهایی که فر دلربایی آنها را احاطه کرده بود، به محض جمع شدن دخترهای فامیل و به اصرار آنان دف را به دست می گرفت و با شادمانی می نواخت. درست همان زمان که محو هنرمندی انگشتان ظریف و باریکش می شدم، صدای زیبایش بلند می شد «عقرب زلف کجت با قمر قرینه، تا قمر در عقربه، کار ما چنینه، کیه کیه در می زنه من دلم می لرزه».

و اینجا بود که همه دختران فامیل با سرخوشی همراهیش می کردند و این حکایت ادامه می یافت.

آه که چه روزگار عجیبی شده است، هنوز در روزگار گذشته سیر می کردم که بانویی خمیده خمیده با لباس هایی سراسر مشکی از در اتاق سمت چپ راهرو که پذیرایی خانه به شمار می آمد خارج شد؛ سنگینی آفتاب ظهر شهریور و سایه زمخت داخل راهرو مانع دیدن واضح چهره اش می شد. به نظر ۵۰ یا ۶۰ ساله می آمد، اول فکر کردم مهمان یا دوست خانوادگی است اما کمی که جلوتر آمد شناختمش. دختر سوم خانواده بود «مهربانو»؛ بانویی فرهیخته و زیبا که حدود ۳۰ سال سن داشت اما حالا انگار ۵۰ سال از عمرش را در ماه اخیر تجربه کرده است.

خمیده خمیده در حالی که برای راه رفتن دست به دیوار می گرفت، کنار دیوار، کمی دورتر از من ایستاد و مرا مثل همیشه دختر دایی صدا کرد در حالی که پدربزرگ من دایی آنان بود و سال ها قبل به رحمت خدا رفت.

مرا که دید زخم چرکین دلش سر باز کرد و هق هق گریه امانش را برید، او در گریه هایش بی کس شدنشان را ناله می کرد.

با اینکه بیش از یک ماه از ابتلایشان به کرونا گذشته بود اما باز مراعات می کرد و از همان انتهای راهرو با من صحبت می کرد، انگار کرونا درس سخت و بدی به آنان داده است.

 

مهربانو که سال گذشته، مادرش را از دست داد و سال ها قبل پدرش را، حالا در اندوه و سوگ ۲ خواهر بزرگ تر و یکی از برادرهایش اشک می ریزد. از سه هفته قبل هر هفته یکی از عزیزانش را به خاک سپردند و او مانده، یک خواهر و برادری که از او کوچک تر هستند.

در و دیوار خانه بوی مرگ می داد. مهربانو دلش از دست روزگار خون بود او که خود همیشه به دو خواهر و برادر بزرگش تکیه می کرد حالا خود تکیه گاه خواهر کوچک ترش شده و دل نگران برادری است که هنوز در چنگال دیو سیاه کرونا در بیمارستان بستری است.

می گوید: دختر خاله ام که حدود ۶۹ سال سن دارد و تنها زندگی می کند، برای خرید از خانه خارج و به کرونا مبتلا می شود؛ خواهر بزرگ‌ترم بعد از اطلاع از بیماری دختر خاله به خانه اش می رود تا از او مراقبت کند، غافل از اینکه نحیف شدن دختر خاله ام که آن روزها علائم زیادی نداشت به دلیل ابتلا به کروناست.

آنچه در ادامه بخش هایی از این گزارش می خوانید، درد دل و واگویه های اوست: حدود چهار روز بعد، خواهرم برای بردن برخی وسایلش به خانه آمد اما انگار حال خوشی نداشت، نگران شدم و از او خواستم بماند تا من برای مراقبت از دختر خاله ام بروم اما او با دلایلی که آورد مرا قانع کرد در خانه بمانم.  

آن روز گذشت و روز بعد خواهرم که حالا صدایش بالا نمی آمد به خواهر بزرگ ترم زنگ زد و گفت: حال دختر خاله مان بدتر شده و اورژانس او را به بیمارستان منتقل کرده، از او خواستیم زودتر به خانه برگردد اما او گفت ظاهرا دختر خاله به کرونا مبتلا بوده و من نیز مبتلا شده ام؛ او از ما خواست سمت خانه دختر خاله نرویم.

عصر همان روز سوپی تدارک دیدم و به بردار بزرگم دادم تا آن را برای خواهرم ببرد اما انگار برادرم که هیچ وقت کرونا را جدی نمی گرفت داخل خانه می شود و به قصد پرستاری از او چند ساعتی آنجا می ماند و این کار تا چند روز ادامه پیدا می کند. در کنار او برادر کوچک ترم نیز هر روز به خواهر سر می زد، به خانه ما هم می آمد. کم کم دو برادرم و بعد هم من و دو خواهرم گرفتار بیماری کرونا شدیم. اوایل فکر می کردم زود خوب می شویم، همه اعضای خانواده ما دو یا یک نوبت واکسن را دریافت کرده بودند.

روزها می گذشت اما از خوب شدن خواهر و دختر خاله ام خبری نبود، یک روز صبح که از خواب بیدار شدم صحنه ای وحشتناک دلم را لرزاند. خواهر بزرگم در حالی که کبود شده بود روی زمین کف راهرو افتاده بود، حال خودم را نمی فهمیدم، داد و فریاد کردم و با اورژانس تماس گرفتم. اندکی بعد خواهرم با تشخیص عوامل اورژانس راهی بیمارستان شد.

همان روز همسر برادرم که صدایش گرفته بود زنگ زد و از حال بد برادرم خبر داد و گفت: امروز ظهر در بیمارستان بستری شده است.

باورش برایم دشوار بود چه اتفاقی پیرامون من دارد می افتد؛ حالا دو برادر و همسرهایشان در بیمارستان بستری شده بودند، حال عمومی ما نیز خوب نبود خودمان را در خانه قرنطینه کرده بودیم و اجازه ورود به هیچکس نمی دادیم اما انگار خیلی دیر شده بود، تمامی اعضای خانواده ما از برادر و خواهرها و حتی سه برادر زاده ام به کرونا مبتلا شده بودند و بیشتر آنان حالشان خوب نبود.

کم کم خبر رسید که حال دختر خاله ام رو به بهبود است؛ این خبر خوشی بود که بعد از مدت ها می شنیدم، این خبر سوسوی امیدی را در دلم زنده کرد، فکر می کردم حالا که او با آن همه بیماری که از قبل داشت بهبود پیدا کرده حتما خواهرها و برادرها و خانم بردارانم خوب می شوند اما انگار دست تقدیر چیز دیگری رقم زده بود. این در حالی بود خواهر بزرگم یک هفته بود از دنیا رفته بود اما اطرافیان ما برای اینکه حال ما مساعد نبود به ما نگفته بودند. زمانی که خبر فوت خواهرم را بعد از یک هفته به ما دادند، خانه ما صحرای شام شده بود. دنیا روی سرم خراب شده بود، باور نمی کردم خواهر مهربان و حامی من که بعد از مرگ پدر و مادرم زندگیش را وقف من و خواهرهایم کرد دیگر کنارم نیست.

هنوز دشواری مرگ خواهر بزرگم روی دوشم سنگینی می کرد که خبر پر کشیدن خواهر بعدیم دنیا را برایم به آخر رساند. دیگر توان راه رفتن و ایستادن روی پاهایم را نداشتم اما باید به بیمارستان می رفتم، شاید اینها دروغی محض باشد، فکر می کردم اگر خودم بروم حتما آنان را در بیمارستان می بینم، بیشتر روز را با آمپول های آرامبخشی که به زور به من و خواهر کوچکم تزریق می کردند خواب بودم اما امان از بیداری و دیدن خانه ای بی کس.

هر لحظه احوال دو برادر و همسرانشان را می پرسیدم، اما آنان هنوز در بیمارستان بستری بودند و دل من در سینه بی تاب. زندگی، تیر خلاص را آن زمان به من زد که خبر پرکشیدن برادر بزرگم مرا به اورژانس کشاند. نمی دانم وقتی خبر فوت برادرم را شنیدم چه اتفاقی برایم افتاد حتی یادم نمی آید که گریه و زاری کرده باشم، وقتی چشم هایم را باز کردم چراغ های مهتابی سقف اورژانس بیمارستان افضلی پور را دیدم. تنم خیلی آرام و بی حرکت روی تخت افتاده بود، کمی چشم هایم را چرخاندم خواهر کوچکم را دیدم که بالای سرم ایستاده و اشک می ریزد، وای خدای من یادم آمد برادرم...

از جایم بلند شدم، پاهای نحیفم را از تخت پایین آوردم، من باید می رفتم حالا که در بیمارستان هستم باید بروم و خواهر و برادرهایم را ببینم، یقین داشتم که آنان هنوز اینجایند و حالشان خوب است. خبر رفتنشان برایم دروغی بیش نبود اما خواهرم با کمک پرستار مانع پایین آمدنم از تخت می شدند، نمی دانم چه شد اما دوباره به خواب رفتم، خوابی که هنوز ادامه دارد کاش یک نفر مرا از این خواب بد بیدار می کرد؛ کاش یک نفر صورتم را نیشگون می گرفت و می گفت چشم هایت را باز کن خواب می دیدی، اما انگار قرار نیست از این خواب بد بیدار شوم.

دخترک اینها را گفت و در حالی که به دیوار تکیه کرده بود ادامه داد: دختر دایی، بی کس شدم حالا من مانده ام و انبوهی از خاطراتشان.

پسر برادرم که تازه ۲۰ سالش تمام شده در این مدت سه خواهر و بردارم را به خاک سپرده و این بیشتر دلم را می سوزاند.

غم سنگینی بود، از مهربانو دلجویی و خداحافظی کردم اما انگار این داستان تلخ حال دلم را به حدی بد کرده بود که می خواستم تمام بود و نبود را عق بزنم؛ خدایا این چه حکایتی است، پس چرا اوضاع به حالت عادی بر نمی گردد اما خوب می دانستم که سهل انگاری و عادی انگاری های اطرافیانمان است که این شرایط را روز به روز وخیم تر می کند و نمی گذارد شرایط به حالت عادی برگردد.

آه که گاهی چقدر انسان ها می توانند اتفاق های بد برای خودشان و دیگران رقم بزنند و چقدر کم به این موضوع فکر می کنند.

برایم سئوال است، آیا آن فردی که با بی خیالی و عادی انگاریش باعث ابتلای یک خانواده و مرگ سه عزیز آنان شده است می تواند جواب این خون ها را بدهد؟

کمی عاقبت اندیش باشیم؛ کرونا در کمین است!

سخن از این مرگ و میرها و بی توجهی ها درحالی است که وضعیت کرونا در استان کرمان در شرایط نارنجی قرار دارد. موارد بستری قطعی اکنون در بیمارستان های کرمان ۵۵۹ مورد، موارد مثبت بستری در سطح دانشگاه های علوم پزشکی کرمان ۳۱۲ نفر و تعداد کل موارد بستری مثبت کرونا تاکنون در این استان ۳۸ هزار و ۷۲۸ مورد بوده است.

موارد جدید بستری ۲۴ ساعت گذشته نیز ۸۴ مورد اعلام شده که به ترتیب در کرمان ۵۹ مورد، رفسنجان ۲، جیرفت ۱۲، بم سه و سیرجان هشت مورد است.

تعداد فوتی های قطعی به علت ابتلا به کرونا در ۲۴ ساعت گذشته در استان کرمان ۲۰ نفر بوده که ۱۴ نفر حوزه دانشگاه علوم پزشکی کرمان، یک نفر حوزه دانشگاه علوم پزشکی جیرفت، ۲ نفر حوزه دانشکده علوم پزشکی سیرجان و سه نفر حوزه دانشگاه علوم پزشکی بم هستند.

مجموع جانباختگان کرونا در استان کرمان چهار هزار و ۶۱۸ نفر، واکسن تزریق شده نوبت اول یک میلیون و ۱۲۲ هزار و ۸۵۶ مورد و نوبت دوم پنج میلیون و ۴۳۹ هزار و ۶۴ مورد است.

منبع: الف

کلیدواژه: بیمارستان بستری دختر خاله ام اما انگار نفر حوزه خانه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۸۳۰۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ساچمه‌های آلوده در جلیقه‌های انفجاری کرمان | افشای ابعاد جدید جنایت تروریستی؛ دلیل عفونت بسیار شدید و عجیب مجروحان مشخص شد

به گزارش همشهری‌آنلاین، مهدی احمدی‌نژاد رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان امروز در نشست خبری به‌مناسبت هفته سلامت در جمع خبرنگاران با بیان اینکه امروز یکی دیگر از مجروحان انفجار تروریستی ۱۳ دی‌ماه کرمان که در بیمارستان پیامبر اعظم (ص) بستری بود به شهادت رسید، گفت: این نوجوان ۱۳ ساله از ناحیه گردن دچار آسیب‌دیدگی شده و مهره دوم گردن وی کاملاً قطع شده بود.

وی با اشاره به اینکه عمل جراحی این نوجوان با تلاش تیمی که از تهران آمده بودند، انجام شد، افزود: با این وجود صبح امروز محمدمهدی ایرانمنش آخرین مجروح این انفجار تروریستی بستری در بیمارستان کرمان به خیل شهادت پیوست.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان با بیان اینکه بقیه مجروحان انفجار تروریستی ۱۳ دی‌ماه کرمان همه ترخیص شده اند، تصریح کرد: بسیج جامعه پزشکی همراه با دانشگاه علوم پزشکی کار بیماران شناسایی شده را در منزل انجام می‌دهد و کسانی هم که نیاز به ارجاع داشته باشند به بیمارستان‌ها مراجعه می‌کنند.

وی با اشاره به اینکه مجروحان این حادثه از سوی بنیاد شهید شناسایی شده اند و هر کدام که با کارت شناسایی مراجعه کنند تمام خدمات آنها به صورت رایگان در مراکز درمانی ما انجام می‌شود، تصریح کرد: در ایام تعطیلات عید نوروز امسال برخی از این مجروحان که نیاز به فیزیوتراپی داشتند، خدمات خود را در بیمارستان شهید باهنر کرمان دریافت کردند.

احمدی‌نژاد با بیان اینکه چند نفر از مجروحان انفجار تروریستی ۱۳ دی‌ماه کرمان هم با تلاش بنیاد شهید به تهران اعزام شدند و کار درمانی آنها پیگیری شده است، گفت: خوشبختانه این مجروحان در حال حاضر در وضعیت استیبل قرار دارند.

وی با اشاره به اینکه مجروحان این انفجار، تفاوتی با مجروحان زمان جنگ دارند، افزود: زمان جنگ به دلیل داغ شدن گلوله و ترکش‌ها، استریل محسوب می‌شدند، اما این ساچمه‌ها داغ نشده و استریل نبودند.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان با بیان اینکه اتفاقی که در کرمان افتاد کاملاً جدید بود و بعد از حادثه و اعمال جراحی متوجه عفونت‌های بسیار شدیدی در مجروحان این حادثه شدیم، افزود: این عفونت‌ها نه تنها در مجروحان بستری در بیمارستان‌های کرمان که مجروحان بستری در دیگر بیمارستان‌ها هم مشاهده شده است.

وی با اشاره به اینکه چهار مجروح این حادثه در بیمارستان بقیه الله تهران بستری بودند، تصریح کرد: در بازدیدهایی که از بیمارستان بقیه‌الله تهران داشتیم، چهار مجروح بستری در این حادثه همه دچار عفونت‌های بسیار شدید شده بودند.

احمدی‌نژاد با اشاره به اینکه ساچمه‌ها را برای آزمایش فرستادیم، افزود: احتمال اینکه این ساچمه‌ها قبل از کارگزاری آلوده شده باشند، وجود دارد و کسی که کار تروریستی می‌کند از انجام هیچ کار ناجوانمردانه‌ای کوتاهی نمی‌کند.

رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان با بیان اینکه مجروحان این انفجار تروریستی به عفونت‌های بسیار شدیدی دچار شدند، بیان داشت: هنوز هم تعدادی از این مجروحان با این عفونت‌ها دست به گریبان بوده و در حال درمان هستند.

کد خبر 846118 منبع: باشگاه خبرنگاران جوان برچسب‌ها خبر ویژه تروریسم در ایران استان‌ کرمان

دیگر خبرها

  • ۲ توصیه مهم پزشکی به زائران خانه خدا | بخش عمده‌ سرماخوردگی‌ها کروناست | شیوع یک سویه بسیار واگیر کرونا
  • عادی‌انگاری توهین به مقدسات و اعتقادات ممنوع
  • ترکش های آلوده بمب در بدن مجروحان حادثه تروریستی کرمان
  • خانه نخبگان بستری برای شناسایی کنشگران علمی کشور
  • آشکارشدن ابعاد جنایت‌بار دیگری از انفجار تروریستی کرمان
  • ساچمه‌های آلوده در جلیقه‌های انفجاری کرمان | افشای ابعاد جدید جنایت تروریستی؛ دلیل عفونت بسیار شدید و عجیب مجروحان مشخص شد
  • عفونت زخم‌های مجروحان حادثه تروریستی کرمان باساچمه های آلوده
  • افشای ابعاد جدید از انفجار تروریستی کرمان
  • آشکارشدن ابعاد دیگری از انفجار تروریستی کرمان
  • با وسایل ساده و ابتدایی در خانه شعبده بازی کنید