نامگذاری 31 مدرسه به نام «علی لندی» نوجوان ایثارگر ایذهای
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۲۱۳۶۵۷
به گزارش گروه تعلیم و تربیت خبرگزاری فارس، مهراله رخشانیمهر معاون وزیر آموزش و پرورش با تسلیت شهادت «علی لندی» نوجوان فداکار ایذهای، گفت: به منظور پاسداشت ایثار و شجاعت «علی لندی» دانشآموز از جان گذشته ایذهای، مدارسی به نام وی در سراسر استانهای کشور نامگذاری میشود.
وی با تمجید از رشادت و ایثار این نوجوان 15 ساله تاکید کرد: زیبنده کردن مدارس به نام زندهیاد «علی لندی» در واقع ادای دین به فداکاری و بزرگمنشی اوست، ایثار این نوجوان، درس بزرگی برای همه ماست که باید برای دانشآموزان نیز تداعی و بازگو شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور یادآور شد: به همت همکاران نوسازی مدارس در استان خوزستان، مدرسهای در روستای بلوطک شیخان شهرستان ایذه زادگاه «علی لندی» به نام این دانشآموز فداکار و شجاع ساخته میشود که انشاالله تا دهه فجر امسال افتتاح خواهد شد.
رخشانیمهر افزود: این مدرسه ۶ کلاسه با مساحت ۸۵۰ مترمربع و زیربنای ۶۲۰ مترمربع در دو طبقه ساخته خواهد شد.
«علی لندی» نوجوان ایذهای، پس از وقوع آتشسوزی در منزل یکی از همسایگان، ققنوسوار به دل آتش میزند تا دو خانم همسایه را که در میان شعلهها گرفتار بودند، نجات دهد؛ او این موجب نجات این دو خانم شد اما خودش دچار سوختگی شدید شد و چندی بعد بر اثر جراحات فراوان به دیدار معبود شتافت.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: علی لندی نوجوان ایذه ای رئیس سازمان نوسازی مدارس کشور علی لندی ایذه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۲۱۳۶۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واسه نونه... واسه نونه!
همشهری آنلاین - سیدسروش طباطباییپور: اولین صف، صف نان بود که توجهم را بهخود جلب کرد. مردان و زنان پا به سنگذاشتهای که روز خانواده را باید با سنگک داغ آغاز میکردند؛ وگرنه سنگ شان روی سنگ بند نمیشد و زمین شان به آسمان میرسید و آسمان شان به زمین! پاهایم کمی شل شد که من هم نان بهدست شوم، اما قرار نیمساعت نرم دویدن، برایم جذابتر بود تا نان تازه.
بیشتر بخوانید: معدل آزمون نهایی بچه های سال آخر دبیرستان اعلام شد | مدرسه؛ کارخانه یکسانسازی!اما صف دوم، انبوهتر از این حرفها بود که بتوان آن را نادیده گرفت. دو کوچه آن طرفتر، جلوی درِ بسته دانشگاه علم و صنعت و انبوهی از عاشقان علم و دانش که برای عبور از سد کنکور، لحظهشماری میکردند تا در باز شود و در آزمونی آزمایشی شرکت کنند. گروه سنیشان، جوان و تکخالهایی میانسال و اندکی هم ریشسفید. تصمیم گرفتم مسیرم را به طرفشان کج کنم تا شاید خاطرات کنکور لعنتی در ذهنم زنده شود.
سردرگمی، شباهت مان بود و تنها تفاوت کنکوریهای سال ۱۴۰۳با کنکور دهه۷۰، این بود که ما قبل از بازشدن در محل آزمون، دور هم جمع میشدیم و چرت و پرت میگفتیم و میخندیدیم، اما این جماعت تازه به سد رسیده، معمولا سرشان توی گوشی بود و کسی، دیگری را تحویل نمیگرفت. بهسختی توانستم با دو سه نفر ارتباط برقرار کنم، البته با حال در جازدن! یکی از جوانها که سبیل انبوهی هم برای خودش دستوپا کرده بود، در جواب پرسش بیمزه من گفت: «بابام گفته باید عمران قبول بشم، اما من عشق ورزشم...» دیگری هم سرش را به نشانه اعتراض چرخاند و آخری هم گفت: «واسه نونه... ه. واسه نونه!»
فضا سنگین بود و داشت عرقم خشک میشد. نفسم گرفته بود؛ از آنها فاصله گرفتم تا کمی اکسیژن تازه وارد ریههایم شود. دو کوچه بالاتر، جمعیت دیگری گرد هم آمده بودند؛ فکر کردم آنجا هم حوزه کنکوری آزمایشی است؛ اما از آن دور، سن و سالشان به پشت کنکوریها نمیخورد. این را از سر و صدا و جیغ و ویغشان میشد فهمید؛ گروه سنی نوجوان!
کمی سرعتم را زیاد کردم تا زودتر کنجکاویام فروکش کند. گروه سنی؛ نوجوان! دخترانی معصوم که به همراه والدینشان، جلوی در مدرسهای با برج و باروهایی به آسمان رسیده، ایستاده بودند و هی پا بهپا میشدند. یکی گفت: «اگه قبول نشم مامانم پوستم رو میکنه» و دیگری گفت: «دختر همسایهمون دبیرستانش همینجا بود و الان پزشکی میخونه...» و یکی هم اول صبحی، اصلا نای حرفزدن نداشت.
بدجوری به نفسنفس افتاده بودم. ترجیح دادم هر چه زودتر به خانه برگردم تا در نخستین روز دویدن، گروه سنی کودکتر و جمعیت حیران و سرگشتهتری سر راهم سبز نشوند!
کد خبر 847073 برچسبها جوانان نوجوان مدرسه و مدارس کنکور