شرکت ملی نفت ایران؛ پیشگام هزینه مسئولیت اجتماعی در خوزستان
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۹۵۶۳۵
خبرگزاری آریا - معاون اقتصادی رئیس جمهوری ضمن قدردانی از شرکت ملی نفت ایران برای پیشگام شدن در زمینه تخصیص اعتبار به طرحهای مسئولیت اجتماعی در خوزستان، تأکید کرد دیگر شرکتها مانند پتروشیمیها و سازمان آب و برق نیز باید از این رویه پیروی کنند.
به گزارش شانا، محسن رضایی میرقائد شامگاه جمعه (23 مهرماه) در قرارگاه بازسازی مناطق زلزلهزده اندیکا در محل استانداری خوزستان اظهار کرد: هر حادثهای شبیه اندیکا پیش میآید، مردم محل میگویند نعمت الهی است زیرا پس از سالها مسئولان متوجه محرومیت این نقطه شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به مشکلات و کمبودها در مناطق زلزلهزده، افزود: به هر جای استان خوزستان نگاه میکنیم دو مقوله دردناک محرومیت و عقبماندگی را میبینیم، چرا باید در خوزستان که ثروتمندترین استان کشور است، محرومیت و عقبماندگی وجود داشته باشد؟
معاون اقتصادی رئیس جمهوری ادامه داد: یکی از دلایل این مسئله، عمل نکردن شرکتهای بزرگ منطقه به تعهدهایشان است؛ این شرکتها از سرمایه انسانی، آب و هوا و همه ظرفیتهای خوزستان استفاده میکنند، اما به تعهدهای مسئولیت اجتماعی خود عمل نمیکنند، البته از شرکت ملی نفت ایران که پیشگام هزینه مسئولیت اجتماعی شده است، تشکر میکنیم، دیگر شرکتها مانند پتروشیمی و حتی سازمان آب و برق نیز باید این کار را انجام دهند.
رضایی میرقائد گفت: استاندار خوزستان باید شجاعانه و با همه توان بایستد تا این شرکتها به وظایف و تعهدهای قانونی خود عمل کنند، در این دولت تلاش میکنیم به تعهدهای قانونی این شرکتهای بزرگ عمل شود.
جانمایی برای ساخت 20 تا 30 واحد پتروشیمی جدید در خوزستان
وی با اشاره به فعالیت 20 واحد پتروشیمی در منطقه، بیان کرد: با پول مسئولیت اجتماعی میتوان از ساحل خوزستان تا شمال استان را آباد کرد، به استاندار گفتم شهر دیگری نیز برای پتروشیمی در نظر گیرند و 20 تا 30 واحد دیگر هم داشته باشیم؛ این ظرفیتها بسیار بزرگ است.
معاون اقتصادی رئیس جمهوری افزود: نمیشود تا حادثهای رخ دهد سراسیمه به خوزستان بیاییم و ببینیم مردم، ابتداییترین امکانات مانند معیشت، جاده، راه، تولید و اشتغال را ندارند، چرا باید وضع مردم اینگونه باشد؟
رضایی میرقائد گفت: بخشی از این وضع به مدیران این استان برمیگردد؛ مدیر در خوزستان باید به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کند، مدیران این استان باید حق مردم را بگیرند، چرا کوتاهی میکنند؟
وی بیان کرد: مسئله دیگر مربوط به خوزستان این است که فعالیتهایی که در این استان انجام میشوند، ناقص میمانند، 250 هزار هکتار زمینهای استان یکپارچهسازی، بهبودسازی، زهکشی و کشت شدهاند اما صنایع تبدیلی، بستهبندی و فرآوری ایجاد نشدهاند، هیچ ملت، دولت یا کشوری این همه کار زیربنایی انجام نمیدهد و ناقص رها کند.
معاون اقتصادی رئیس جمهوری ادامه داد: طرح ایجاد سه شهر کشاورزی، صنعتی و تجاری را داریم که مطالعات آن توسط دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است.
لزوم تکمیل زنجیره ارزش سرمایهگذاری
رضایی میرقائد با بیان اینکه باید زنجیره ارزش سرمایهگذاری تکمیل شود، گفت: در صورت تکمیل کار، میتوانستیم 10 برابر از این سرمایهگذاری نظام که مقام معظم رهبری نیز پای آن بوده است، استفاده کنیم.
وی افزود: در شرایطی که بودجه عمرانی کشور نزدیک به صفر بوده، در خوزستان فوقالعاده بوده است بنابراین باید پروژههایی که زنجیرههای ارزش آنها کامل نشده، بررسی شوند و حداکثر بهرهبرداری از سرمایهگذاری انجام شود.
معاون اقتصادی رئیس جمهوری با اشاره به مسئله آب خوزستان تصریح کرد: شرکتهای فولاد، پتروشیمی و دیگر شرکتها نباید نیاز خود را از رودخانه کارون بگیرند و باید تأسیسات آبشیرینکن داشته باشند، باید برنامهزمانبندی برای این شرکتها تعیین شود تا آب مورد نیاز خود را از خلیج فارس تأمین کنند و به کارون فشار نیاورند تا آب کارون برای شرب و کشاورزی آزاد شود.
رضایی میرقائد با تاکید بر لزوم حل مسئله اضافه برداشت از آب، گفت: بخش عظیمی از آب رودخانهها برای صنایعی که مجاور آب هستند صرف میشود در حالی که به راحتی میتوانند از آب خلیج فارس استفاده کنند؛ در این شرایط ظلم بزرگی به کشاورزی خوزستان میشود بنابراین باید شرایط برای برداشت آب صنایع از خلیج فارس فراهم شود تا دیگر در فصول کشت نگران مسئله آب نباشیم.
وی با اشاره به ضرورت پیگیری تدوین نظامنامه اقتصادی، ادامه داد: سبد کشاورزی نیز باید مشخص شود تا ببینیم از هر محصول چه مقدار نیاز داریم، برای نمونه اگر نیشکر بیش از حد توسعه یافته است، باید محدود شود تا این قدر آلودگی ناشی از زهابها را نداشته باشیم، حد کشت برنج در پر آبی و کم آبی خوزستان نیز باید مشخص شود.
معاون اقتصادی رئیس جمهوری بیان کرد: پاشنه زاگرس میان چهار استان واقع و کاملا رها شده است و بخش مهمی از آن در خوزستان قرار دارد که باید برای آن برنامهای داشته باشیم، مردم در این منطقه ساکن نیستند و عشایر هستند، میان این منطقه و چهارمحال و بختیاری زلزله خاموشی رخ داد که در پی این زلزله یک هزار واحد مسکونی تخریب شده است و یک هزار و 900 واحد نیازمند تعمیر هستند و باید ارزیابیها بهسرعت تکمیل شوند.
رضایی میرقائد با بیان اینکه زاگرس میانی منطقهای زلزلهخیز است، گفت: بیشتر از یک ماه و نیم برای حل مشکل اسکان موقت زلزلهزدگان وقت نداریم و باید از فردا فعالیتها در این باره بسیج شود تا اسکان اضطراری و امدادرسانی پایان یابد سپس باید برای اسکان دائم برنامهریزی شود.
وی با بیان اینکه هنوز آثار زلزله مسجدسلیمان باقی مانده و کار در حال انجام است، گفت: در پی زلزله کنونی، 125 میلیارد تومان برای موارد غیر مسکونی محاسبه شده و با احتساب دیگر موارد، حدود 500 میلیارد تومان نیاز است که باید بهسرعت محاسبات پایان یابد.
معاون اقتصادی رئیس جمهوری تصریح کرد: گرم شدن جامعه ما برای یک حادثه یک تا دو هفته بیشتر نیست و پس از آن شاید حتی فراموش شود که در خوزستان زلزله رخ داده است بنابراین باید بهسرعت ارزیابیها تکمیل و فهرست ارائه شود تا در هیئت دولت تصویب کنیم.
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: معاون اقتصادی رئیس جمهوری مسئولیت اجتماعی رضایی میرقائد سرمایه گذاری شرکت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۹۵۶۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جشن ملی یا عبرت تاریخی؟ / چگونه نفت ملی شد؟
فرایند تاریخی ملی شدن صنعت نفت همواره میدان چالش موافقان و مخالفان بوده است. این کشمکشها سبب شده تا پرسشی مهم متولد شود؛ آیا ۲۹ اسفند، جشنی ملی است یا عبرتی تاریخی؟
خبرگزاری دانشجو، مبینا حسینیفرد؛ تاریخ ایران و یا بهتر است بگوییم جهان در ۲۹ اسفند ماه ۱۳۲۹ یکی از مهمترین تحولات خود را به چشم دید؛ ملی شدن صنعت نفت ایران. رخدادی که روایتهای گوناگون و ابعاد پیچیدهاش قضاوت کنش رجال وقت را دشوار میکند؛ قضاوتی که لازمهی عبرت گرفتن از تاریخ است برای ساختن تاریخ.
یک طرف، مخالفان نهضت ایستادهاند که اندیشهشان تا به امروز امتداد یافته و اخیرا به دنبال ترویج آن نیز هستند و یک سمت هم موافقان که دستاوردهای امروز ما نتیجهی دیروز آنهاست. این دو جبهگی که اکنون نیز در محافل علمی و غیر علمی مورد بحث است باعث شده تا همواره یک علامت سوال در ذهن شکل بگیرد "آیا ملی شدن صنعت نفت جشنی ملی است یا عبرتی تاریخی؟! " پرسشی که در این گزارش به دنبال پاسخ آن هستیم.
نفت مفت در خدمت اجنبی
سرگذشت نفت در ایران با امتیاز ویلیام ناکس دارسی گره خورده است. مردی اهل استرالیا و متولد بریتانیا که پس از سوداگری با طلا و رسیدن به نتیجه مطلوب به یک کارآفرین نفتی تبدیل شد. مظفرالدین شاه در پنجمین سال پادشاهی خود طی قراردادی پذیرفت تا در ازای ۵۰۰۰۰ لیر نقد برای خودش، ۲۰۰۰۰ لیر نقد برای افراد شاخص اطرافش و ۱۶ درصد از سود خالص سالانه به دست آمده از نفت، حقوق انحصاری اکتشاف و استخراج و پالایش و صادرات تمامی فرآوردههای نفتی از هر نقطه کشور به استثنای استانهای هممرز با روس را به مدت ۶۰ سال به ویلیام نارکس دارسی واگذار کند. "معاهدات باید تا حد امکان مختصر باشند و محلیها باید طی چند بند همه چیز را به ما اعطا کنند. " تبعیت از این نقل قول مشهور شاه لئوپولد در بند بند قرارداد دارسی مشهود است.
۵ خرداد ۱۲۸۷، ۷ سال پس از اعطای امتیاز نفت ایران به دارسی، نخستین چاه نفت خاورمیانه توسط کنسرسیوم دارسی کشف شد. کشف نفت سبب شد تا توجه دولت انگلستان به ایران چندین برابر شود. «شرکت برمه» که بعدها به «نفت ایران و پرشیا» (APOC) و بعدتر به عنوان «نفت ایران و انگلیس» شناخته شد با استفاده از نیروهایی مانند شیخ خزعل، رئیس مهمترین قبیله عربزبان منطقه غرب آسیا، جزیره آبادان را برای احداث یک پالایشگاه نفت اجاره کرد.
یکی از مهمترین اهدافی که نفت ایران را برای دولتمردان انگلیسی بسیار مهم کرده بود تغییر سوخت کشتیهای انگلیسی از زغال سنگ به نفت بود. هدفی که با "جرج فیشر" آغاز شد و "چرچیل" آن را ادامه داد. او درباره تحقق این هدف گفته بود: «این برای ما غنیمتی از سرزمین پریان بود چیزی بسیار فراتر از درخشانترین رویاهای ما.»
کریستوفر هیل، تاریخدان بزرگ، حتی علت اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ را نفت میداند. شاید نتوان صحت این ادعا را را در اسناد دولتی انگلیسی یافت، ولی میتوان به "هیل" به عنوان یکی از افرادی که پیش نویس آن را در وزارت امور خارجه تهیه کرده بود اعتماد کرد. هرچند که "چرچیل" نیز بعدها به این موضوع اعتراف کرد و در روایتش درباره جنگ جهانی دوم گفت: «هجوم ۱۳۲۰ به ایران برای جلوگیری از نفوذ آلمان و عراق که به نوعی صنعت نفت آبادان را نشانه میرفت ضروری بود.»
انگلستان و امتداد غارت ایران
«شرکت نفت ایران و پرشیا» یا همان «ایران و انگلیس» از جهات مختلف برای امپراتوری انگلستان نقش حیاتی داشت. درآمد روزانه انگلستان از چاههای نفت ایران چیزی بیش از ۲۴ میلیون پوند تخمین زده شده است؛ معادل یک سال مالیات سالیانه. این مبالغ در دوران ریاضت اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم چیزی نبود که دولت انگلستان بتواند از آن چشمپوشی کند.
این شرکت در عین حال بزرگترین کارفرمای صنعتی در ایران نیز بود. بیش از ۶۳۰۰۰ نفر در آن استخدام بودند که البته تعداد بسیاری از نیروها غیر بومی و حتی غیر ایرانی بودند. در اواخر دهه ۲۰ شمسی روزنامههای ایران و حتی موسساتی مانند روزنامه اطلاعات، اغلب به این نکته اشاره میکردند که شرکت نفت ایران و انگلیس طی سالهای متمادی تنها رقمی ناچیز حدودا -۱۰۵ میلیون پوند- حق امتیاز به ایران داده که در مقابل میزان مالیاتی که به دولت بریتانیا داده و همچنین سود سهام به سهامداران بریتانیایی مبلغی بسیار ناچیز محسوب میشود. این وضعیت در کنار بی توجهی و توهین به نیروی کار ایرانی از دلایل دیگری بود که جامعه ایران را آماده یک جنبش ملی میکرد.
پروفسور "لارنس الول ساتن" که پیش از ورود به وزارت خارجه بریتانیا در شرکت نفت کار کرده بود در اثر خود به نام "نفت ایران" نوشته است: «شرکت نفت به نوعی شرکت استعماری شباهت دارد. روزنامه هایش به طور کامل به کشور میزبان بی اعتنا بودند. مقامات آن به غیر از تاسیسات و مناطق خود به ندرت وارد مناطق دیگر میشدند.
قوانین و قواعد آن به سمت ایجاد مانع نژادی گرایش داشت.» به نوشتهی او تفکیک نژادی به صورت تمام و کمال اجرا میشد چه در مسائل عمده همچون استخدام و چه در استفاده از اتوبوس و سینما و... رفتار نژادپرستانه انگلیسیها نه صرفا با کارگران و رتبههای پایینتر از خود بلکه با ایرانیهایی که مرتبه بالاتری داشتند نیز کاملا مشهود بود.
عزم ملی برای ملی شدن
قرارداد ۱۹۳۳ که در سال ۱۳۱۲ و بعد از لغو قرارداد دارسی توسط رضاخان با «شرکت نفت ایران و انگلیس» بسته شده بود نه تنها اوضاع را بهتر نکرد بلکه وضعیت بسیار بدتر شد. در مقابل امتیازات فراوان به انگلیسیها صرفا آموزش به افراد بیشتر، دست کشیدن از برخی اراضی که دیگر فاقد نفت بودند و افزایش اندک حق امتیاز، چیزی بود که نصیب ایرانیان میشد. این قرارداد را میتوان یکی از دلایل خشم بیشتر جامعه ایرانی دانست.
درخواست روسها برای بهرهمندی از نفت شمال، قدرت گرفتن حزب توده در بین آحاد مردم، رشد اندیشه ملیگرایی در کنار نفرت ایرانیان از انگلیسها برای دولت بریتانیا زنگ خطر بود؛ زنگ خطری که ملت ایران را در آستانه یک قرارداد ننگین دیگر قرار میداد؛ گس-گلشائیان موسوم به قرارداد الحاقی که به قرارداد ۱۹۳۳ ضمیمه میشد.
این قرارداد در همان ابتدا با مخالفت شدید تعدادی از نمایندگان مجلس ملی مواجه شد بهگونهای که برای ممانعت از پذیرش آن به دکتر محمد مصدق نامه نوشتند و از او درخواست حمایت کردند. البته پاسخ مصدق صرفا افزایش اندک امتیاز ایران بود نه مخالفت با کل قرارداد الحاقی.
این اقدام مصدق در کنار مخالفت او با طرح ملی شدن صنعت نفت که از سمت آیتالله کاشانی و برخی نمایندگان مجلس مانند حائری زاده، محمد مکی و مظفر بقائی در آبان ماه ۱۳۲۹ مطرح شده بود از کنشهای سیاسی مصدق است که شخصیت او را مبهم کرده و مورد توجه مخالفان او نیز قرار گرفته است.
در واقع هرچند مصدق به عنوان یکی از دو چهرهی بسیار مهم در نهضت ملی شدن صنعت نفت معرفی میشود، اما اسناد به جامانده بیانگر آن است که تا ماههای پایانی ۱۳۲۹ اظهارنظر روشنی درباره ملی شدن صنعت نفت نمیکند طوریکه به نظر میرسد برای او چندان اهمیت نداشته است. البته موافقان معتقدند باید مصدق را به عنوان رجل سیاسی زمان خود بررسی کنیم و نباید بریتانیای دیروز را با انگلستان امروز مقایسه کنیم. در حقیقت اقدامات او را با صفت محافظهکاری یا در بیانی دیگر سیاس بودن او توجیه میکنند.
هزینه استقلال دربرابر هزینه استعمار
اقدامات و مواضع برخی شخصیتهای موثر در ملی شدن نفت تا حدی گیج کننده است که حتی مورخان را در قضاوت اشخاص و رجال آن زمان با چالش مواجه کرده و منجر شده برخی کلیت ملی شدن صنعت نفت را نیز یک دستاورد ندانند.
عمده مخالفان ملی شدن صنعت نفت دلایلی بیان میکنند که اگر روحیه استقلالطلبی ایرانیان و حق طبیعی بهرهمندی از منابع ملی را فاکتور بگیریم میتواند توجیهاتی عقلانی به نظر برسد. برای مثال مخالفان معتقدند دولت ایران در شرایطی نبود که بتواند خودش مراحل اکتشاف و استخراج و صادرات نفت را انجام دهد همچنین هزینه نگهداری از پالایشگاهها به گونهای بود که مدیریت آن برای ایرانیان دشوار بود. در واقع ملی شدن صنعت نفت و رویدادهای بعد از آن مانند حضور آمریکاییها و هلندیها نشان داد که این نهضت هم شکست خورد. عبارت عدم توانایی ایرانیان حتی در ادارهی یک کارخانه سیمان که توسط رزمآرا مطرح شد در راستای همین باور بود.
در مقابل، موافقان، غلبه روحیه حق طلبی و مبارزه با استعمار را مورد توجه قرار داده و به مخالفان چنین پاسخ میدهند که استقلال و استعمار هر دو هزینه دارند هزینه استعمار، تحقیر ملی و هزینه استقلال، رنج روی پای خود ایستادن است.
اگر ۷۳ سال پیش ۲۹ اسفندی نبود و صنعت نفت ایران ملی نمیشد چه بسا این وابستگی، نسل اندر نسل ادامه مییافت تا جایی که ممکن بود دیگر امروز شاهد بهرهبرداری از میدانهای نفتی تماما ایرانی همچون میدان نفتی سپهر و جفیر نباشیم.
در حقیقت ایرادات مطروحه توسط مخالفین، بهای استقلالی بود که باید در برههای از تاریخ داده میشد چه ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ چه روز، ماه یا سالی دیگر. در نهایت ذکر این نکته ضروری است که استقلال به جز هزینه، دستاوردی بسیار مهم دارد که باید برای آن جشن گرفت و آن دستاورد، عزت ملی است.