رضا بهبودی: اعتراف کنم هنوز «جنگیر» را ندیدهام!
تاریخ انتشار: ۲۴ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۹۶۹۶۸
بازیگر «روایت ناپدید شدن مریم» مهمترین ویژگی این فیلم سینمایی این است که خود را ترسناک نشان نمیدهد اما کم کم جای خود را در روان تماشاگر باز میکند و این توفیق خاصیست که با توجه به مولفههای فرهنگی حاصل شده است.
رضا بهبودی بازیگر فیلم سینمایی «روایت ناپدید شدن مریم» به کارگردانی محمدرضا لطفی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته که این روزها در صفحه «هنروتجربه» در پلتفرم «هاشور» به صورت آنلاین اکران شده است، در گفتگو با ایسنا با اشاره به اینکه در ابتدا پیشنهاد بازی در این فیلم را نپذیرفته است، بیان کرد: در ابتدا فیلمنامه برایم مبهم و این ابهام قطعا روی کاغذ بیشتر بود و متوجه نمیشدم که قرار است کار چگونه سروشکل نهایی به خود بگیرد، همین موضوع باعث شد در ابتدا پیشنهاد بازی را رد کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه تاکنون در 2 اثر با محمدرضا لطفی کارگردان همکاری داشته است، مطرح کرد: از نظر من ایشان فیلمسازی است که در نهایت جهان اثر را در ذهن خود دارد و در حد مقدورات و به گونهای که بشود به کاغذ منتقل کرد، آن را به نگارش در میآورد این موضوع در همکاری اول ما یعنی در پروژه «روایت ناپدید شدن مریم» برای من ناشناختهتر بود اما در پروژه «تعارض» که دومین همکاری ما بود، من به ایشان اعتماد داشتم و میدانستم نباید به فیلمنامههای ایشان مانند دیگر فیلمنامهها نگاه کنم.
بازیگر «روایت ناپدید شدن مریم» ادامه داد: باید بگویم من برای همکاری با محمدرضا لطفی تلاش کردم به جهان ذهنی ایشان نزدیکتر شوم همچنین به این موضوع واقف بودم که با کارگردانی سروکار دارم که میداند چه میخواهد و برایش روشن است که فیلم در نهایت چگونه خواهد شد و قرار است چه تأثیری بر مخاطب داشته باشد. از سوی دیگر گفتگوی ما با یکدیگر درباره این فیلم سینمایی بسیار راهگشا بود و در ایفای نقش «مرتضی» به من کمک کرد.
بهبودی با اشاره به اینکه حضور در این فیلم سینمایی تجربه بسیار خوبی را برایش رقم زده است، گفت: من برخلاف آنکه بر اساس علاقهام مولفههای درام ارسطویی را پیگیری کرده و میکنم، مشتاق تجربههای نوین در عرصه نمایشنامهها و فیلمنامهها هستم، چراکه به یک کشف و شهودی میرسم.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با بیان اینکه زمانی که از سمت خود به داستان «روایت ناپدید شدن مریم» نگاه میکرده، ماجرا برایش خوفانگیز بوده است، مطرح کرد: جالب است بدانید که من اساسا فیلمهای ژانر وحشت را نگاه نمیکنم و ترجیح من از میان ژانرهای مختلف، ژانر وحشت نیست و باید اعتراف کنم هنوز «جنگیر» را ندیدهام! اما زمانی که نقشی را میپذیرم از منظر نقش به رخدادها نگاه میکنم و در حین ایفای نقش با توجه به نیازهاو مختصات نقش، واکنش عاطفی و احساسی نشان می دهم. حتما واکنش های ما، یعنی بازیگر و نقش، از هم متفاوت است. اینها چالشهای جذابی برای من در عرصه ساختار و روایت و بازیگری در این فیلم سینمایی بود.
بازیگر «سرو زیر آب» با بیان اینکه در سینمای ایران چیزی به اسم ژانر وجود ندارد، توضیح داد: حتی برای آن چیزی که به عنوان سینمای اجتماعی میشناسیم، این پرسش قابل طرح است که آیا واقعا سینمای اجتماعی است یا نه؟ آیا هر فیلمی که سروشکل اجتماع را دارد، مولفههای ژانر اجتماعی را رعایت میکند؟ اینگونه نیست بلکه هر ژانری مولفههای خاص خود را دارد که کمتر در سینمای ایران مشاهده میشود.
بهبودی افزود: از آنجاکه ما قصد داریم همه چیز را ایرانیزه کنیم، ژانرها را هم به دلخواه خود بالا و پایین کردهایم در این زمینه برخی هم معتقدند این خلاقیت است اما اینگونه نیست و اگر قرار بود تلفیقی صورت بگیرد که به یک رخداد تازه بی انجامد در سینمای ما رخ دادنی نیست چراکه ما دانش لازم را نداریم و اصطلاحا سیستمپذیر نیستیم.
به گفته وی، وضعیت به گونهای است که نه تنها ژانر رعایت نمیشود بلکه اعتقادی به آن وجود ندارد و یا اصلا شناخته نشده است همچنین کتابهای تالیف شده در این زمینه متاخر است و شاید در این 10 سال اخیر وارد بازار نشر شدهاند.
بازیگر «گورکن» با بیان اینکه نداشتن ژانر را نمیتوان به مولفههای خاص ربط داد، یادآور شد: اینکه بگوییم مخاطب عامل این اتفاق است، درست نیست چراکه مخاطب مشتاقانه فیلمهای خارجی در ژانر وحشت را پیگیری میکند، حتی از نمونههای داخلی مانند «روایت ناپدید شدن مریم» نیز استقبال کرده است پس مشکل همان سیستمپذیر نبودن ماست.
بهبودی ادامه داد: ژانر وحشت با مولفههای زیست شهری و مناسبات زندگی انسان غربی و یا کسی که درگیر امور جامعه غربی است، عجین شده است و اگر قرار باشد به جامعه ما برگردد، باید ببینیم اینجا چه چیزهایی میتواند یقه تماشاگر را بگیرد به عنوان مثال سینمای ژاپن توانست نوعی از سینمای وحشت را با مولفههای فرهنگی، قصهها و افسانهها که ریشه در نمایشهای سنتیشان دارد، خلق کند در حقیقت ما هم باید ببینیم چه داستانهایی داریم که باتوجه به مولفههای ژانر آن را پیاده و به سینمای وحشت از جنس ایرانی برسیم.
وی تاکید کرد: اگر افسانهها و داستانهایمان را مرور کنیم، متوجه میشویم که به حق از آنها استفاده نشده است و اساسا سینمای ما به ژانر بال و پر نداده است که اگر این اتفاق میافتاد ما سینمای وحشت و... داشتیم و چون نداریم مخاطبان ترجیح میدهند به سراغ ملودرامهای اجتماعی بروند.
بازیگر «اکسیدان» در پاسخ به این پرسش که آیا اگر باز هم پیشنهاد بازی در فیلمهایی با ژانر وحشت را داشته باشد قبول میکند یا نه، گفت: 2 سال پیش پیشنهاد بازی در فیلمی را داشتم که قرار بود در ژانر وحشت تولید شود اما نپذیرفتم چراکه یا خود متوجه فیلمنامه نشدم و یا اینکه ترجیح دادم شب آرامتر بخوابم!
بهبودی با اشاره به اینکه برخوردهای مخاطبان با این فیلم سینمایی در زمان پخش جالب بود، مطرح کرد: مهمترین ویژگی این فیلم این است که خود را ترسناک نشان نمیدهد اما کم کم جای خود را در روان تماشاگر باز میکند و این توفیق خاصیست که با توجه به مولفههای فرهنگی حاصل شده است.
وی ادامه داد: این هوشمندی را محمدرضا لطفی کارگردان اثر داشته است که در ایدهپردازی، نوشتن، اجرا و... به اثری برسد که برای اینجا باشد.
این بازیگر سینما با بیان اینکه «روایت ناپدید شدن مریم» فیلمی نیست که مخاطبان آن را فراموش کنند و حرف برای گفتن دارد، اظهار کرد: بازیگوشی ای که در روایت این فیلم سینمایی رخ میدهد و تلاشی که برای بهم ریختن ذهن مخاطب میکند از جمله مواردی است که باعث میشود این فیلم سینمایی را به مخاطبان پیشنهاد کنم. همچنین «روایت ناپدید شدن مریم» بدین دلیل فیلم مناسب و سرگرمکنندهای است که پرسشهای خوبی را برای مخاطب جستجوگری که علاقهمند است فراتر از قصههای مرسوم را ببیند، مطرح میکند.
بهبودی در پایان خاطرنشان کرد: درست است که ما مانند یونان باستان از زمانهای گذشته نمایشنامهنویس نداشتیم اما از دیرباز زبانی غنی داریم که مفاهیم والا و مسایل بزرگ بشری را در خود جای داده و پُر از داستانها، افسانهها، حکایات، قصص و... است، ای کاش شرایط بیرونی به گونه ای فراهم میشد تا همه افرادی که میتوانستند و یا علاقهمند بودند، این منابع غنی را تبدیل به درام کنند تا هم به مخاطب داخلی آثار خوبی ارایه و هم در سطح جهانی این فرهنگ نشان داده شود چراکه افراد باسوادی هستند که سوژه و حتی فیلمنامههایی دارند اما به دلایل مختلف از جمله شرایط تولید انزوا گزیده و فعالیت نمیکنند، به امید آن روز که این همه حرفی که برای گفتن وجود دارد، زده شود و به سمع و نظر مخاطبان داخلی و خارجی برسد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: رضا بهبودی روایت ناپدید شدن مریم فیلم سینمایی محمدرضا لطفی پیشنهاد بازی فیلمنامه ها ژانر وحشت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۹۶۹۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیومرث پوراحمد پرچمدار سینمای کودک بود
به گزارش قدس آنلاین، مراسم بزرگداشت کیومرث پوراحمد (کارگردان سینما ) در اولین سال نبودنش، توسط کمیته فرهنگی انجمن نویسندگان و منتقدان سینمای ایرانی با همکاری کانون کارگردانان سینمای ایران، ۲۹ فروردین ماه در خانه سینما برگزار شد.
در ابتدای مراسم، مازیار فکری ارشاد، پیام جعفر گودرزی رییس انجمن منتقدان سینما را خواند.
در این پیام به سال سخت سینما درسال ۱۴۰۲ اشاره شده بود.
گودرزی در این پیام نوشته بود: «پوراحمد فیلمسازی ایراندوست و نگران آینده بود و میخواست ایرانی بماند.»
در «دوران هیس» هستیم
سپس عباس یاری، منتقد و نویسنده سینمایی با بیان اینکه علیرغم تمامی بحرانهای سینمای ایران و ترکهایی که به بدنه خانه سینما خورده، ادامه داد: همچنان چراغ این خانه روشن است و این کشتی در مقابل طوفانهای مختلف ایستادگی کرده است.
او با بیان اینکه کاش این مراسم، در زمان حیات پوراحمد برگزار میشد و با آرزوی سلامتی برای بهرام بیضانی گفت: معمولا ما بعد از مدتی زاری، این افراد را فراموش میکنیم و برگزاری چنین مراسمهایی نشان میدهد، که میخواهیم بگوییم هنرمند رفتنی نیست و ماندنی است.
این منتقد با بیان اینکه «در دوران هیس هستیم»، گفت: کوچکترین عکس، مطلب و کلمهای از جانب هنرمند واکنش گروهی را در فضای مجازی به همراه دارد و آنها شروع به توهین میکنند و یادشان میرود که این فرد «قصههای مجید» را ساخته و با دیدنش کیف کردهاند و حالشان خوب شده است. پوراحمد از فیلمسازانی بود که در آثارش به بچهها و قومیتها توجه داشت، اگر شخصیتی را از کرمان به اصفهان میبرد، او را به رنگ و بوی منطقه در میآورد و این موضوع اتفاقی نبود بلکه مطالعه میکرد و تلاش داشت به اصطلاح گزک دست کسی ندهد.
درباره دیگران ناجور نگفت و ننوشت
او به جای خالی علیرضا داوودنژاد، از دوستان نزدیک کیومرث پوراحمد در این مراسم اشاره کرد و گفت: پوراحمد دغدغه داشت، سینمای ایران برایش مهم بود، درباره کسی مطلب ناجور ننوشت، پشت کسی ناجور نمیگفت. هرگز برای فیلمهای خودش نمیگفت که هوای ما را داشته باشد برعکس تنها کسی بود که میگفت «من رو بچلونید» اما خودش اینکار را نمیکرد، در انتشار مطالبش سختگیر بود و نمیخواست کلمهای تغییر کند و اگر عکسی مورد پسندش نبود، گله میکرد. برایش آرزوی آرامش میکنم، تا زمانی که سینمای ایران هست، یاد او در قلب دوستدارانش خواهد بود.
تجربه دردناک فیلم سازی پوراحمد
یاری در بخش دیگری از سخنان خود با تآکید بر دوران هیس به واکنشهای آخرین فیلم پوراحمد در جشنواره فیلم فجر اشاره کرد و گفت: آخرین فیلم پوراحمد، برایش تجربه دردناکی بود، در گوشه گوشه سالن هنگام نمایش فیلم او را هو میکردند. این کار زشتی و این اتفاق در هیچ جشنوارهای نمیافتد ،اگر کسی از فیلم خوشش نیاید آرام از سالن خارج میشود. متأسفانه این موضوع را در نظر نمیگیرند که کارگردان با همسر و عواملش در سالن نشستهاند و این حرکت ناجور است. امیدواریم شاهد اتفاقات بهتری باشیم.
پوراحمد به کودک درون خود متکی بود
ابوالحسن داوودی، فیلمساز نیز در سخنانی گفت: این مراسمها باعث میشود بر این اصل بمانیم که سینما زنده است و میتواند از سختترین و تاریکترین و بزرگترین دستاندازها عبور کند و به مسیر خود ادامه بدهد.
او سپس درباره آشنایی و دوستی ۴۰ سالهشان با پوراحمد گفت.
داودی همچنین با اشاره به اینکه سینمای کودک بعد از انقلاب شکل گرفت، ادامه داد: سینمای کودک بیشتر متکی کودکی درون است. مهمترین کارهای پوراحمد در حوزه سینمای کودک است، او شخصیتهایی خلق کرد که برای همیشه میماند. پوراحمد در این زمینه بیشتر متکی به کودک درون بود تا تکنیک و دانش سینمایی.
داوودی سپس درباره تجربه حضور فیلم هایشان در جشنواره فیلم کودک،یاداور شد: اینکه فیلم «شکار خاموش» پوراحمد مورد کملطفی قرار گرفت و اگر مورد توجه بود ژانر جدید و ماندگار در فیلم کودک ایجاد میشد. یا فیلم «شرم» پوراحمد که به بخش بین الملل راه یافته بود اما چون مضمون فیلم، موضوعی خاص فرهنگ ایرانی یعنی رودربایستی بود، باعث شد داوران موضوع فیلم را متوجه نشوند و فیلم مورد توجه قرار نگیرد.
این فیلمساز ادامه داد: واقعا سؤال است فیلمسازی که توانسته بود با حلاوت و شیرینی شخصیتهای جذاب و ماندگاری چون مجید و بیبی را خلق کند، شخصیتهایی مطلقا ایرانی، چگونه باید به تلخی و زبان قاصر برسد؟ کیومرث پوراحمد دل کوچکی داشت البته گاه زبانش به شدت تند میشد، اما این زبان تند در لحظه بود.
داوودی با بیان اینکه زمان درگذشت پوراحمد ایران نبوده و با شکل بدی خبرش را خوانده و بعد هم آن تصویر دردناک را دیده بود، گفت: هیچگاه نتوانستم باور کنم؛ در این سالها با تنگ شدن فضا روحیهاش خوب نبود و از رسیدن به فضای ایدهآل ناامید شده بود اما هیچ باورم نمیشد این اتفاق بیفتد و برایم قابل هضم نبوده و نیست.
این فیلمساز گفت : حبیب احمدزاده نکته درستی را مطرح می کند که ما مردم بیشتر اهل جواب هستیم تا سؤال ، به جای اینکه سوال بپرسیم تا پاسخ را بشنویم و روشنگری شود، به جوابهایی که دوست داریم، بشنویم تکیه میکنیم. برخی کیومرث پوراحمد را چه در زمان حیات و چه پس از مرگش دارند نابود میکنند و با ظن خود با مسئله برخورد میکنند که گاه سطحی است و این خیلی بد است. ما واقعیت را به صورت کامل نمیدانیم و واقعیت میتواند همه چیز باشد اما ما نمیدانیم، بنابراین حق قضاوت نداریم و حق نداریم ظن خود را به فضای خانواده ببریم. اتفاقی که ۶۰ سال پیش برای تختی افتاد به شکلی دارد تکرار شد.
مرگ پوراحمد تاریخ سینما را ورق زد
محسن امیری یوسفی، رییس کانون کارگردانان سینمای ایران نیز در سخنانی گفت: سال گذشته، سال عجیب و غریبی داشتیم که بهارش با خبر مرگ کیومرث پوراحمد شروع شد و اوایل پاییز خبر قتل مهرجویی و همسرش.
در چنین شرایطی واقعا به جای چراها و ایکاشها، صحبتهای خاطر برانگیز بگوییم که تسلیبخش خاطرات ما باشد.
این کارگردان سپس در بخشی از سخنان خود گفت: پوراحمد، کودک درون جسوری داشت و جسارتش بیش از همنسلان خود و نسل ما بود. در صحبتها، واکنشها و کنشگریاش این کودک درون و جسور حضور داشت و او را زنده نگه میداشت.
امیر یوسفی با بیان اینکه با مرگ پوراحمد، قسمتی از تاریخ سینمای ایران ورق میخورد، به خاطرات خود از این کارگردان پرداخت و گفت: ایده «خواب تلخ» من از «قصههای مجید» او بود؛ قسمتی که موضوع انشا شغل مورد علاقه مجید بود و او «مردهشور» را مهمترین شغل میدانست و معلم برخورد تندی با او داشت. اتفاقا من هم مانند مجید با مادربزرگم زندگی میکردم. به نظرم «قصههای مجید» با فرهنگ و هنر کشورمان گره خورده و کاش ادامه پیدا میکرد.
این کارگردان با بیان اینکه جای خالی پوراحمد را نمیشود، پر کرد ، ادامه داد: ای کاش او میماند. اگر بود ایدههای جدید و نگاه جدید داشت. او در سالهای پایانی عمرش مورد بیمهری قرار گرفت و گاه فکر میکنم اگر برخورد بهتری با او میشد، دچار چنین فرجامی نمیشد. پوراحمد عصیانگری و تندی داشت اما حساس بود؛ شاید کارگردانهایی شرایط دورانی را تحمل کنند اما پوراحمد مثل برخی سینماگران پوست کلفت نبود و حساسیت پوراحمد بیشتر بود. آسیبهای چند سال اخیر باعث شده همه ما در پوسته خودمان برویم و زندگی لاکپشتی داشته باشیم.
او همچنین گفت: پوراحمد سربلند در فیلمسازی بود و تأثیرگذار. یادش گرامی.
میراث پوراحمد
بخش دیگر این مراسم که اجرای آن را مازیار فکر ارشاد برعهده داشت، به میراث کیومرث پوراحمد اختصاص یافت.
عباس یاری، «قصههای مجید» را میراث ماندگار پوراحمد خواند و گفت: پوراحمد بارها گفته است، «دلخوشی از کودکیام نداشتم و آزار دیدم» و شاید این موضوع را به شکل دیگری در فیلمهایش به نمایش گذاشت و بیشتر فیلمهایش درباره کودکان و رابطه آنها با خانواده است. او به جای اینکه انتقام بگیرد، فشارهای روحی را که به بچهها وارد میشود، نشان میدهد. «قصه های مجید» بهترین کار او میدانم.
شباهت علی حاتمی و پوراحمد
داوودی نیز با بیان اینکه نظرش همسو با یاری است، اظهار کرد: «قصههای مجید» علاوه بر اینکه در سینما تأثیرگذار است، در شناخت جامعه ایرانی نیز تأثیرگذار است؛ این فیلم تصویر جامعی از یک دوران اجتماعی ایران میدهد. صحنههایی در این فیلم دیدم که تصویر ایرانی ناب است و به کرات در این مجموعه رفتار ایرانی را دیدم یا فیلم رودربایستی او. کیومرث پور احمد در این زمینه از جهاتی شبیه مرحوم علی حاتمی بود. بخش عمدهای از ساختار فیلم علی حاتمی از ذهنش خودش میآمد اما چیزی که کیومرث عرضه میکرد از تجربه و تخیلش بود، ساختگی نبود و پایه فرهنگ زندگی تجربی ایرانی بود، فرهنگ دانشگاهی نبود. مهم ترین میراث «قصههای مجید» بود و با این فیلم دینی را به گردن ایران و مدیران فرهنگی چهار اندی دهه دارد.
امیریوسفی نیز گفت: همانطور که به درستی اشاره شد «قصههای مجید» با نگاه ایرانیای که دارد، پوراحمد را به علی حاتمی معاصر ما تبدیل میکند؛ این سریال با سریالهای همزمان خود تفاوت داشت. پوراحمد سینمای کودک را تجربه کرد و در میان همنسلانش در این زمینه جسارت داشت. حیف شد.، کاش میماند و کاش فروردین نحس برای پوراحمد پیش نمیآمد. البته تازمانی که سینما زنده است، پوراحمد میماند و هنر اصیل به هنرمند به ویژه هنرمندی که با فرهنگ متصل است، عمر جاودانی میدهد. علیرغم نامهربانیهایی که دید «قصهای مجید» برای ماندگار شدنش کافی است و قسمتی از زندگی ما ایرانیهاست.
مازیار فکری ارشاد خاطرنشان کرد: پوراحمد پرچمدار سینمای کودک بود؛ سینمایی که در دهه ۱۳۶۰ پور احمد سعی میکرد آن را از به حاشیه رفتن، دور نگه دارد. هرچند این سینما بعدها به سمت خوبی نرفت. پوراحمد فیلمساز شاخص و برجستهای بود و «قصههای» او توانست برای نسلهای مختلف جذاب و خاطرساز باشد. بارها گفتهاند و خودش نیز ،گفته است که خیلی سخت میتوانست فیلم بسازد حتی برای ساخت فیلم ، پیانو خود را فروخته بود و در این مورد میتوان او را با امیر نادری مقایسه کرد که در این راه سخنیها زیادی کشید و رنج برد.
نسبت پوراحمد با ژانر
بخش دیگری از مراسم به ژانرهای متفاوتی که پوراحمد در آن طبعآزمایی کرده، پرداخته شد در این بخش یاری به بحرانهای فیلمسازی و هزینههای بالای آن پرداخت و گفت: اگر فیلمی خوب درنیامده به این معنا نبوده که پوراحمد بلد نبود فیلم بسازد.
داوودی نیز با بیان اینکه گاه ژانر انتخاب کارگردان نیست و اقتضائات سینما باعث میشود، کارگردان به آن سمت برود گفت: سینمای ما صنعت نیست یک فعالیت گنجشک روزی است و پرداختن به ژانر در این زمینه مانند کاشت سیب زمینی و پیاز در سالهای مختلف میماند. یکی از پرسشهایی که وجود دارد این است که چرا سینمای کودک در دهه ۱۳۶۰ رشد کرد و آن دوران طلایی شکل گرفت درحالی که مفهوم خانواده در سینمای ایران وجود نداشت و مسائل و محدودیت در بخش بزرگسال قابل عرضه نبود. امیر یوسفی نیز با اشاره به ژانرهای مختلفی که کیومرث پوراحمد کار کرده است، گفت: دهه ۱۳۶۰ دوران عجیبی است با وجود اینکه شرایط سخت بود و قوانین سختگیرانهای وجود دارد به طرز عجیبی و غریبی فیلمهای خوبی ساخته شده است. نمیگوبیم شرایط گلوبلبل بود و سینمای دولتی هم تعریف دیگری داشت و اجازه میداند فیلمسازان کار خود را انجام دهند. بعد از جنگ و دهه ۱۳۷۰ نسیم اصطلاحات را داشتیم و از اواسط ۸۰ به سمت دیگری رفتیم و شرایط بستهای ایجاد شد.
با درگذشت پوراحمد برگ مهمی در تاریخ سینما ورق خورد. در دهههای اخیر، شرایط جدید و عجیبی ایجاد شد. دوران لاکپشتی که هم آهستگی دارد و هرکس در لاک خود است. امیدوارم دوران هیس را بگذرانیم؛ این امید لعنتی ما را ول نمیکند و امیدوارم سینمای ما به روزگار خوب خود برگردد و همه خیال راحت کار خود را انجام دهند. اینکه نام چند فیلم سفارشی را رونق سینمای ایران بگذارند جزو قسمتهای تلخ سینما است.
در بخش دیگری از مراسم سخنرانان به بیان خاطرات خود با پوراحمد پرداختند.
منبع: خبرگزاری ایسنا