Web Analytics Made Easy - Statcounter

هاوگن منبع اصلی افشاگری وال استریت ژورنال در مورد این شرکت بود. او الگوریتم‌ های فیسبوک را خطرناک خواند و گفت مدیران فیسبوک از این خطرات آگاه هستند اما منافع خود را بر مصالح عمومی جامعه ترجیح می‌دهند. این کارمند سابق فیسبوک از کنگره آمریکا خواست تا این شرکت را مهار کند. اما به‌راستی واقعیت چیست؟

پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای تصمیم‌گیری در مورد محتوایی که در این شبکه‌ها می‌بینید به رفتار افراد متکی هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به طور خاص، این پلتفرم‌ها به‌دنبال محتوایی هستند که مردم از طریق لایک‌ کردن، کامنت ‌گذاشتن و به اشتراک گذاشتن به آنها پاسخ می‌دهند یا درواقع برای‌شان جذاب هستند.

مزارع ترول یا همان سازمان‌هایی که محتوای تحریک‌آمیز منتشر می‌کنند، با کپی‌ کردن محتواهای با جذابیت بالا و ارسال آنها به‌عنوان مطالب خودشان، از این محتواها برای جذب مخاطب زیاد بهره‌برداری می‌کنند.

هرچند براساس مطالعات صورت‌گرفته در مورد شیوه‌های تعامل مردم با استفاده از فناوری، منطق استفاده از خرد جمعی در این الگوریتم‌ها قابل درک است اما نحوه عملکرد شرکت‌های مالک شبکه‌های اجتماعی عملا دارای اشکلات زیادی است.

از شیرهای ساوانا تا لایک‌ها

در مفهوم خرد جمعی، فرض بر این است که راهنما قراردادن سیگنال‌های منتقل شده از عملکردها، نظرات و اولویت‌بندی‌های دیگران، به تصمیم‌گیری‌های درست منجر می‌شود. برای مثال، پیش‌بینی‌های جمعی به طور معمول دقیق‌تر از پیش‌بینی‌های فردی هستند. بر همین اساس، از هوش جمعی برای پیش‌بینی در زمینه‌هایی همچون بازارهای مالی، ورزش، انتخابات و حتی شیوع بیماری استفاده می‌شود.

در طول میلیون‌ها سال تکامل، این اصول در مغز انسان به‌عنوان سوگیری‌ها یا خطاهای شناختی-که با نام‌هایی همچون سوگیری خطای تمرکز و اعتماد بر اطلاعات در دسترس، سوگیری مواجهه صِرف و سوگیری همرنگ شدن شناخته می‌شوند- کدگذاری شده‌اند.

برای مثال اگر همه اطرافیان شما شروع به دویدن کنند، شما نیز باید این کار را بکنید؛ شاید کسی دیده باشد که یک شیر در حال نزدیک شدن است و به همین دلیل شروع به دویدن کرده است. بنابراین دویدن می‌تواند زندگی شما را نجات دهد. شاید در آن لحظه علت دویدن‌تان را ندانید اما عاقلانه است که پرسیدن این سوال را به بعد موکول کنید.

مغز شما سرنخ‌هایی از محیط - از جمله همسالان‌تان - دریافت می‌کند و از قوانین ساده‌ای همچون «با برنده همراه شو»، «اکثریت را دنبال کن» یا «هر کاری که همسایه‌ات می‌کند را بکن» برای تبدیل‌کردن سریع این سیگنال‌ها به تصمیم استفاده می‌کند. این قوانین در شرایط معمولی به‌طور قابل ملاحظه‌ای موثر واقع می‌شود، زیرا بر مفروضات درست استوار هستند. برای مثال، فرض بر این است که مردم اغلب منطقی عمل می‌کنند؛ بعید است تعداد زیادی از مردم اشتباه کنند؛ گذشته آینده را پیش‌بینی می‌کند و غیره.

فناوری این امکان را برای مردم فراهم می‌کند که به سیگنال‌های تعداد بسیار بیشتری از افراد دیگر، که معمولا آنها را نمی‌شناسند، دسترسی پیدا کنند. برنامه‌های کاربردی هوش مصنوعی از این سیگنال‌های محبوبیت یا سیگنال‌های «جذابیت»، از انتخاب نتایج موتورهای جست‌وجو گرفته تا موسیقی‌ها و فیلم‌ها توصیه شده، و از درخواست‌های دوستی تا رتبه‌بندی پست‌ها در خبرهای زنده، استفاده می‌کنند.

هر وایرالی لزوما ارزشمند نیست

نتایج تحقیقات نشان می‌دهد تقریبا همه پلتفرم‌های فناوری وب، مانند شبکه‌های اجتماعی و سیستم‌های توصیه‌گر خبر، دارای «سوگیری محبوبیت» قوی هستند. هنگامی که برنامه‌های کاربردی به جای استفاده از نتایج جستارهای موتورهای جست‌وجو از سرنخ‌هایی مانند جذابیت استفاده می‌کنند، سوگیری محبوبیت می‌تواند منجر به پیامدهای زیانبار ناخواسته‌ای شود. شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام، توییتر، یوتیوب و تیک‌تاک برای رتبه‌بندی و توصیه محتوا تا حد زیادی به الگوریتم‌های هوش مصنوعی وابسته هستند.

این الگوریتم‌ها چیزهایی را که شما لایک می‌کنید، کامنت‌های شما و آنچه را که به اشتراک می‌گذارید - به عبارت دیگر، محتواهایی که برای‌تان جذاب هستند- را به‌عنوان درونداد در نظر می‌گیرند. هدف الگوریتم‌ها این است که با پیداکردن چیزهایی که مردم آنها را دوست دارند، جذابیت محتوا را به حداکثر برسانند و محتواهای جذاب را در صدر مطالب خود قرار دهند.

این کار در ظاهر، منطقی به نظر می‌رسد. اگر مردم اخبار معتبر، نظرات کارشناسان و فیلم‌های سرگرم‌کننده را دوست داشته باشند، الگوریتم‌ها باید این محتواهای با کیفیت بالا را شناسایی کنند.

خرد جمعی در اینجا یک فرض کلیدی را مطرح می‌کند: توصیه به چیزهایی که محبوب هستند، به بیشتر دیده شدن محتوای باکیفیت بالا کمک می‌کند. این فرض، با مطالعه الگوریتمی که محتواها را با استفاده از ترکیبی از کیفیت و محبوبیت رتبه‌بندی می‌کند مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این بررسی نشان داد به طور کلی، سوگیری محبوبیت، بیشتر باعث کاهش کیفیت کلی محتوا می‌شود. دلیلش این است که وقتی افراد کمی در معرض یک ایده قرار می‌گیرند، جذاب بودن، نمی‌تواند شاخص قابل اعتمادی برای تعیین سطح کیفیت باشد. در چنین مواردی جذابیت، سیگنال‌های پر سر و صدایی تولید می‌کند و کار الگوریتم، تقویت این فضای اولیه است. هنگامی که محبوبیت یک محصول با کیفیت پایین به اندازه کافی بالا رفت، تقویت آن همچنان ادامه پیدا می‌کند.

اما الگوریتم‌ها تنها چیزی نیستند که تحت‌تأثیر سوگیری جذابیت قرار می‌گیرند- این سوگیری می‌تواند افراد را نیز تحت‌تأثیر قرار دهد. شواهد نشان می‌دهد اطلاعات از طریق سوگیری «سرایت» منتقل می‌شود؛ به این معنی که هر چقدر افراد بیشتری در معرض یک ایده آنلاین قرار بگیرند، احتمال پذیرش و تکرار اشتراک‌گذاری آنها بیشتر می‌شود. وقتی رسانه‌های اجتماعی به مردم می‌گویند یک محتوا وایرال می‌شود، سوگیری‌های شناختی افراد، شروع به کار کرده و تمایلی مقاومت‌ناپذیر نسبت به توجه به این محتوا و اشتراک‌گذاری آن ایجاد می‌کند.

پایین آوردن سطح جذابیت

حال سؤال این است که چه باید کرد؟ پلتفرم‌های فناوری معمولا در حالت دفاعی قرار دارند. اما در دوره‌های زمانی خاصی مانند زمان انتخابات، با حذف حساب‌های جعلی و اطلاعات نادرست زیانبار، تهاجمی‌تر می‌شوند. با این حال این تلاش‌ها می‌تواند شبیه یک بازی باشد. یک روش پیشگیرانه متفاوت، افزودن اصطکاک یا به عبارت دیگر، کاهش سرعت انتشار اطلاعات است.

رفتارهای با تکرار زیاد، مانند لایک‌ کردن و اشتراک‌گذاری خودکار را می‌توان با تست کپچا (CAPTCHA) که لازمه آن، پاسخگویی یک انسان است یا تعیین ‌کردن هزینه‌ای برای پرداخت، مهار کرد. این کار نه‌تنها فرصت دستکاری را کاهش می‌دهد، بلکه باعث می‌شود مردم بتوانند با اطلاعات کمتر، توجه بیشتری به آنچه می‌بینند داشته باشند.

این شرایط، فضای کمتری را برای سوگیری جذابیت در تصمیم‌گیری افراد باقی می‌گذارد. همچنین این‌که شرکت‌های مالک شبکه‌های اجتماعی، الگوریتم‌های خود را طوری تنظیم کنند که برای تعیین محتوایی که به‌مخاطب ارائه می‌دهند، کمتر به سیگنال‌های جذابیت و بیشتر به سیگنال‌های کیفیت تکیه داشته باشند نیز می‌تواند کمک‌کننده باشد. شاید افشاگری‌های خانم هاوگن انگیزه لازم را برای چنین اقداماتی فراهم کند.

جمعیتی نه چندان عاقل

به‌تازگی با استفاده از یک برنامه سواد خبری، آزمایشی به نام فیکی (Fakey) انجام شد. فیکی یک بازی است که خبرهایی شبیه آنچه در فیسبوک و توییتر منتشر می‌شوند را شبیه‌سازی می‌کند. شرکت‌کنندگان در این بازی، ترکیبی از مقالات موجود شامل اخبار جعلی، مطالب علمی پیش پا افتاده، منابع فراحزبی و توطئه‌گر و همچنین منابع اصلی را مشاهده می‌کردند. افراد شرکت‌کننده در بازی برای به اشتراک‌گذاری یا پسندیدن اخبار از منابع معتبر و علامت‌گذاری مقالات غیرمعتبر برای بررسی واقعیت، امتیاز دریافت می‌کردند.

پژوهشگران دریافتند شرکت‌کنندگان با دیدن جذابیت مقالات غیرمعتبر برای تعداد زیادی از افراد، بیشتر به لایک‌کردن و اشتراک‌گذاری آنها تمایل نشان می‌دهند تا علامت‌گذاری آنها به عنوان مقاله غیرمعتبر. به عبارت دیگر قرار گرفتن در معرض معیارهای جذابیت، نوعی آسیب‌پذیری ایجاد می‌کند. در اینجا خرد جمعی شکست می‌خورد، زیرا بر این فرض غلط استوار شده که جمعیت افراد، شامل گروه‌های متنوع و مستقل است. اما دلایل مختلفی وجود دارد که نشان می‌دهد چنین چیزی درست نیست.

نخست این‌که، به دلیل تمایل مردم به معاشرت با افراد مشابه، روابط آنلاین آنها زیاد متنوع نیست. شبکه‌های اجتماعی، ابراز مخالفت با افرادی که کاربران نظر موافقی نسبت به آنها ندارند را تسهیل کرده و باعث شده است مردم به سمت اجتماعات همگن که اغلب به آنها اتاق‌های پژواک گفته می‌شود، سوق پیدا کنند.

دوم آن‌که، دوستان بسیاری از مردم دوست یکدیگر هستند و بنابراین بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. یک آزمایش مشهور نشان داد دانستن این‌که دوست شما چه موسیقی‌ای را دوست دارد، بر اولویت‌هایی که از سوی شما اعلام می‌شود تأثیر می‌گذارد. درواقع، تمایل اجتماعی شما به منظور هم‌نظر شدن با دوست­تان، قضاوت مستقل شما را مخدوش می‌کند.

سوم این‌که سیگنال‌های محبوبیت ممکن است به بازی گرفته شود. در طول سال‌ها، موتورهای جست‌وجو تکنیک‌های پیچیده‌ای را برای مقابله با اصطلاح «مزرعه لینک» و طرح‌های دیگری را برای دستکاری الگوریتم‌های جست‌وجو ایجاد کرده‌اند. از سوی دیگر، شبکه‌های اجتماعی تازه در حال فهمیدن آسیب‌پذیری‌های خود هستند.

افرادی که قصد دستکاری در بازار اطلاعات را دارند، حساب‌های جعلی مانند ترول‌ها و ربات‌های اجتماعی ایجاد و شبکه‌های جعلی را سازماندهی می‌کنند. این افراد به شبکه سرازیر می‌شوند تا با فریب الگوریتم‌­های پلتفرم و همین‌طور سوگیری‌های شناختی مردم این‌طور وانمود کنند که یک تئوری توطئه یا یک نامزد سیاسی خاص، محبوب است. آنها حتی ساختار شبکه‌های اجتماعی را برای ایجاد توهم در مورد نظر اکثریت تغییر می‌دهند.

یاسمین مشرف - دانش

منبع: theconversation.com

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: هوش مصنوعی شبکه های اجتماعی فیسبوک اینستاگرام شبکه های اجتماعی اشتراک گذاری الگوریتم ها جست وجو پلتفرم ها سیگنال ها گذاری آن پیش بینی خرد جمعی شبکه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۳۴۷۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

همه چیز درباره انگ اجتماعی

 در سال‌های دور، روی پوست بدن برده‌های سیاه پوست و مجرمان داغ گذاشته می‌شد تا نسبت به سایر افراد متمایز باشند و این نشانه‌گذاری در لغت لاتین "انگ (Stigma) " گفته می‌شود! انگ اجتماعی هرگونه نگرش منفی، پیش‌داوری و تعصب یا باور‌های غلط مرتبط با ویژگی‌ها یا شرایط خاص افراد جامعه مثل ویژگی ظاهری، محل سکونت و بیماری روانی و جسمی در جامعه را شامل میشود! به طور کلی این نگرش‌ها، رفتار افراد جامعه را با فردی که گرفتار نوعی انگ اجتماعی است تعیین می‌کند.

از اینکه بگم بیماری روانی دارم، می‌ترسم

در این بین از برچسب گذاری‌ها، بیش از نیمی از افراد مبتلا به بیماری روانی برای اختلالات خود کمکی دریافت نمی‌کنند. آنها اغلب از رفتار و برخورد متفاوت دیگران و یا از این که شغل‌شان را از دست بدهند می‌ترسند! برای همین از درمان خودداری می‌کنند یا آن را به تعویق می‌اندازند. این به این دلیل است که انگ، تعصب و تبعیض علیه افراد مبتلا به بیماری روانی همچنان یک مشکل است. مهم نیست که چقدر آشکار و یا پنهان باشد و یا در چه ابعادی باشد این می‌تواند آسیب‌زا باشد!

حقایقی در مورد انگ، تعصب و تبعیض

انگ اغلب ناشی از عدم درک یا ترس است. بازنمایی نادرست یا گمراه کننده رسانه‌ای از بیماری روانی در هر دوی این عوامل نقش دارد. بررسی مطالعات در مورد انگ نشان می‌دهد که اگرچه عموم ممکن است ماهیت پزشکی یا ژنتیکی یک اختلال سلامت روان و نیاز به درمان را بپذیرند، اما بسیاری از مردم هنوز دیدگاه منفی نسبت به مبتلایان به بیماری روانی دارند.

انگ عمومی شامل نگرش‌های منفی یا تبعیض‌آمیز است که دیگران ممکن است در مورد بیماری روانی داشته باشند. انگ ساختاری بیشتر سیستمی است و شامل سیاست‌های دولت و سازمان‌های خصوصی است که عمدا یا ناخواسته فرصت‌ها را برای افراد مبتلا به بیماری روانی محدود می‌کند. به عنوان مثال می‌توان به بودجه کمتر برای تحقیقات بیماری روانی یا خدمات بهداشت روان کمتر نسبت به سایر مراقبت‌های بهداشتی اشاره کرد. انگ نه تنها مستقیماً بر افراد مبتلا به بیماری روانی تأثیر می‌گذارد، بلکه بر نزدیکان از جمله اعضای خانواده‌ای که از آنها حمایت می‌کنند، هم اثرگذار است.

انگ، اختلاف اجتماعی می‌سازد!

کلیشه‌ها و پیش‌داوری‌ها در بسیاری از نقاط باعث شدند افراد مبتلا به بیماری روانی، خطرناک، بی‌کفایت، مقصر اختلال خود، غیرقابل پیش‌بینی، نالایق و خودسرزنشگر محسوب شوند. علاوه بر آن با تبعیض، کارفرمایان ممکن است آنها را استخدام نکنند، صاحبخانه‌ها ممکن است به آنها اجاره ندهند و سیستم مراقبت‌های بهداشتی ممکن است استاندارد کمتری از مراقبت ارائه دهد. انگ بیماری روانی جهانی است. گزارشی در سال ۲۰۱۶ در مورد انگ ننگ به این نتیجه رسید که "هیچ کشور، جامعه یا فرهنگی وجود ندارد که افراد مبتلا به بیماری روانی ارزش اجتماعی مشابهی با افراد بدون بیماری روانی داشته باشند. "

تاثیرات مخرب انگ اجتماعی بر مردم

انگ و تبعیض علائم و احتمال درمان را بدتر می‌کند؛ کاهش امید، عزت نفس پایین‌تر، افزایش علائم روانپزشکی، مشکلات در روابط اجتماعی، کاهش احتمال ماندن در درمان و مشکلات بیشتر در کار از جمله این علائم است. بی میلی به دنبال کمک یا درمان و کاهش احتمال ماندن در درمان، ایزوله‌سازی اجتماعی، عدم درک خانواده، دوستان، همکاران یا دیگران، فرصت‌های کمتر برای کار، مدرسه یا فعالیت‌های اجتماعی یا مشکل در یافتن مسکن و قلدری، خشونت فیزیکی یا آزار و اذیت، این باور که هرگز در چالش‌های خاص موفق نخواهید شد یا نمی‌توانید وضعیت خود را بهبود بخشید از دیگر اثرات مضر انگ در اجتماع است.

انگ می‌تواند بر خانواده و دوستان تأثیر بگذارد

اعضای خانواده و دوستان که اغلب کمک و حمایت اساسی برای افراد مبتلا به بیماری روانی ارائه می‌کنند، می‌توانند انگ را تجربه کنند. آنها ممکن است ننگ را درونی کنند و خود را سرزنش کنند، یا ممکن است ترس داشته باشند که مردم آنها را به خاطر ایجاد بیماری یکی از عزیزانشان سرزنش کنند یا خانواده را از نظر اجتماعی طرد کنند. این انگ می‌تواند باعث کاهش حمایت عاطفی، انزوای اجتماعی و بی میلی به مراقبت از خویشاوندان شود.

انگ در محل کار

کارمندان با استرس‌های شغلی-زندگی، مسائل خانوادگی، نگرانی‌های مالی، مشکلات روابط یا نگرانی‌های قانونی، مقابله می‌کنند. یک نظرسنجی ملی در سال ۲۰۲۲ از انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) نشان داد که انگ سلامت روان هنوز یک چالش بزرگ در محل کار است. حدود نیمی (۴۸درصد) از کارگران می‌گویند که می‌توانند صریح و صادقانه در مورد سلامت روان با سرپرست خود صحبت کنند که این نسبت از ۵۶درصد در سال ۲۰۲۱ و ۶۲درصد در سال ۲۰۲۰ کاهش یافته است.

راه‌های کاهش انگ

به گزارش وب گاه تبیان، شناخت یا تماس با فرد مبتلا به بیماری روانی یکی از بهترین راه‌ها برای کاهش انگ است. افرادی که صحبت می‌کنند و داستان‌های‌شان را به اشتراک می‌گذارند می‌توانند تأثیر مثبتی داشته باشند. وقتی کسی را می‌شناسیم که بیماری روانی دارد، کمتر ترسناک و واقعی‌تر و قابل ملموس می‌شود. بر اساس نظرسنجی ملی حدود چهار نفر از هر ۱۰ نوجوان گفتند که به دنبال افرادی با نگرانی‌های سلامت مشابه بوده‌اند. بسیاری از افراد مشهور مانند دمی لواتو، دواین "راک" جانسون، مایکل فلپس، تاراجی پی هنسون و لیدی گاگا داستان‌های خود را در مورد چالش‌های سلامت روان به طور عمومی به اشتراک گذاشته‌اند و بحث را بسیار بیشتر به رسانه‌های عمومی و گفتگو‌های روزمره آورده‌اند. جوانان به دنبال اطلاعات و این داستان‌های شخصی آنلاین هستند.

اقدامات فردی برای کاهش انگ

اتحاد ملی در مورد بیماری روانی (NAMI) پیشنهاداتی را برای کمک به کاهش انگ بیماری روانی ارائه می‌دهد:

علناً در مورد سلامت روان صحبت کنید، مانند اشتراک‌گذاری در رسانه‌های اجتماعی

به خود و دیگران با به اشتراک گذاشتن حقایق و تجربیات آموزش بدهید

از زبان آگاه باشید، به مردم یادآوری کنید که کلمات مهم هستند

برابری بین بیماری‌های جسمی و روانی را تشویق کنید - با نحوه رفتار آنها با فرد مبتلا به سرطان یا دیابت مقایسه کنید

نسبت به افراد مبتلا به بیماری روانی ابراز همدردی کنید

در مورد درمان صادق باشید - درمان سلامت روان را عادی کنید، درست مانند سایر درمان‌های مراقبت‌های بهداشتی.

به رسانه‌ها اطلاع دهید که وقتی از زبان تحقیرآمیز استفاده می‌کنند و داستان‌های بیماری روانی را به شیوه‌ای انگ‌زننده ارائه می‌کنند

توانمندسازی را به جای شرم انتخاب کنید - "من با انتخاب یک زندگی قدرتمند با ننگ مبارزه می‌کنم. برای من این به معنای مالکیت زندگی و داستانم است و از دادن اجازه به دیگران برای دیکته کردن من به خودم یا احساس من در مورد خودم، امتناع می‌کنم. "

منبع: ایرنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • کلاهبرداری با ارسال لینک جعلی ورود به نرم‌افزار کالابرگ
  • همه چیز درباره انگ اجتماعی
  • گشت ارشاد تنها راه مقابله با بی‌حجابی عامدانه/ امر به معروف با نگاه از بالا به پایین منجر به بی‌نظمی اجتماعی می‌شود
  • خون مردم و کودکان غزه بر روی دستان مالک واتس‌اپ
  • پس‌لرزه‌های توئیت کریمی قدوسی درباره یک موضوع نظامی /این هم نوعی شهوت محسوب می شود؟
  • روایت مجری من و تو از پروژه‌های فریب زنانه ضد انقلاب
  • فریب افراد سودجو و فرصت‌طلب را نخورید
  • روایت مجری من و تو از پروژه‌های فریب زنانه ضدانقلاب+ عکس
  • ارزیابان آزمون استخدامی معلمان از سوگیری شخصی پرهیز کنند
  • فریب تبلیغات دمنوش‌های لاغری را نخورید