Web Analytics Made Easy - Statcounter

«محمد حسین آریا» روز چهارشنبه در سفر یک روزه به همدان در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار ایرنا یکی از دغدغه ها و مطالبات اصلی خود را همکاری مسئولان در شناسایی استعدادهای مناطق طبیعی و تلاش در راستای افزایش شمار درختان بومی و غیربومی با اجرای طرح بذر پاشی متناسب با اقلیم مناطق دانست.

وی با بیان اینکه مناطقی از همدان به علت داشتن رطوبت و گونه گون مستعد کاشت بلوط و بادام هستند اضافه کرد: بی توجهی به موضوع بذرکاری می تواند آثار زیانبار زیادی را برای طبیعت به همراه داشته باشد که در این باره نیازمند فرهنگ سازی، همراهی مردم و دوستداران طبیعت هستیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چهره برگزیده سال ۹۸ اظهار داشت: وضعیت درختان در کشور مناسب نیست و اغلب آنها از جمله «بلوط»، «زلزالک» و «بنه» پیر و بیمار و کوه ها از درختان تهی و برهنه شدند بنابراین نیازمندان افراد دلسوز برای استعدادیابی و بذر پاشی در مناطق هستیم.

آریا، یادآوری کرد: پس از بروز قحطی هایی در کشور طی یکصد سال گذشته، شمار زیادی از هم میهنان جان باختند اما در استان های زاگرس نشین نظیر «کهگیلویه و بویراحمر»، «چهارمحال بختیاری»، «ایلام» و «لرستان» به علت وجود درختان بلوط هیچگونه مرگ و میر رخ نداد در حالیکه فقیرترین مردم بودند.

وی خاطرنشان کرد: میزان مرگ و میر ناشی از قحطی در استان های همجوار زاگرس از جمله همدان و کرمانشاه به علت دسترسی به این مناطق به مراتب کمتر بود بنابراین اهمیت درختان و باغ ها تا جایی بود که برخی متقاضی معاوضه اراضی گندم با باغ های بلوط بودند.

آریا که به لقب «مرد یک میلیون درختی» معرف است با بیان اینکه مردم از سرمایه و صندوق ذخیره گذشتگان استفاده کرده و چیزی را جایگزین آن نکردند گفت: همانگونه که ذوب شدن یخ های قطب شمال بر روی کره زمین تاثیر گذار است نابودی جنگل های زاگرس نیز اثرات مخربی در بعد ملی و بین المللی دارد.

وی تاکید کرد: چنانچه مردم نسبت به دانه پاشی و بذرکاری اقدامی نکنند به طور حتم در یک صد سال آینده اثری از جنگل های زاگرس دیده نمی شود. 

معلم طبیعت ایران گفت: طبیعت به مثابه یک بانک قرض الحسنه است و همانگونه که پرداخت نکردن اقساط می تواند برای بانک مشکل ایجاد کند برداشت بی رویه از طبیعت و جایگزین نکردن آن با بذرپاشی مشکل آفرین است.

آریا، جنگل های بلوط را پشتوانه ملی و صندوق ذخیره کشور برشمرد و خواستار پیشگیری از جاده سازی در طبیعت، کوه ها و مناطق سخت گذر شد.

وی همچنین تخریب ساختمان های واقع در طبیعت پس از ساخته شدن آن را امری بیهوده دانست و بر فرهنگ سازی و پیشگیری از ساخت و ساز غیرمجاز تاکید کرد.

پویش مردمی بذرکاری احیای جنگل‌های زاگرس همزمان در ۱۱ استان منطقه زاگرس عملیاتی شده که اجرای این طرح در منطقه جنگلی بخش گیان شهرستان نهاوند نیز امروز (چهارشنبه) با حضور رییس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور آغاز می شود.

«محمد حسین آریا» معلم طبیعت ایران برای شرکت در پویش مردمی بذرکاری به استان همدان سفر کرده است. 

استان همدان دارای ۴۵ هزار هکتار جنگل است که بخشی از جنگل های زاگرس در منطقه گیان نهاوند قرار دارد.

برچسب‌ها استان همدان نهاوند سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری کشور اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان همدان نهال و بذر جنگل‌ بلوط زاگرس

منبع: ایرنا

کلیدواژه: استان همدان نهاوند سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری کشور استان همدان نهاوند سازمان جنگل ها مراتع و آبخیزداری کشور نهال و بذر جنگل بلوط زاگرس جنگل های زاگرس استان همدان جنگل ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۱۲۸۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناگفته‌هایی از نجات یافتگان در کوهستان | طبیعت‌گردانی که با مرگ دست و پنجه نرم کردند

همشهری آنلاین _ فتانه احدی: ساعت‌ها تلاش طاقت‌فرسا برای زنده ماندن کوهنوردی و طبیعت‌گردی همیشه علاقمندان بسیاری دارد. به ویژه در فصل بهار و تابستان علاقمندان به طبیعت از هر فرصتی استفاده می‌کنند، تا لحظاتی را در طبیعت بگذرانند. در این بین دو جوان۳۰ و ۲۳ ساله نیز دل به طبیعت سپردند و می‌خواستند اوقات خوشی را سپری کنند تا خستگی‌های خود را در طبیعت به در کنند و خود را برای آغاز هفته‌ای دیگر آماده کنند. اما حادثه‌ای غیر مترقبه برایشان لحظات سخت و طاقت فرسا و پر از استرسی را ساخت. همشهری با یکی از آنها به گفت‌و گو نشست تا در جریان حادثه‌ای که برایشان رخ داده است، قرار گیرد.

از خودتان بگویید.

من حامد ۳۰ ساله و به طبیعت‌گردی علاقه دارم و کوهنورد نیستم و اطلاعاتی درباره کوهنوردی ندارم. اگر فرصتی پیش آید حتما به دل طبیعت خواهم رفت.

از روزحادثه بگویید، با چه کسی به کجا برای چه کاری رفته بودید؟

از چند روز قبل از روز حادثه با یکی از دوستانم که صادق ۲۳ سال نام دارد، برای طبیعت‌گردی در ارتفاعات برنامه ریزی کردیم. روز جمعه ۳۱ فرودین ساعت ۰۵:۴۰ دقیقه به روستای «برده سور» در منطقه سیلوانای ارومیه در کنار سد و رودخانه برده سور یا «شهرچای» رسیدیم. این رودخانه از ترکیه سرچشمه می‌گیرد از میان کوهستان و روستای برده سور عبور می‌کند و وارد شهر ارومیه می‌شود. بعد از ساخت سد شهرچایی این رودخانه، دریاچه بزرگی پشت این سد را تشکیل شده که فضای مناسبی برای طبیعت‌گردان را ایجاد کرده است. این نقطه جایی است که بسیاری از طبیعت‌گردان و کوهنوران کوهنوردی و طبیعت‌گردی را در امتداد رودخانه آغاز می‌کنند. آن روز هم گروه‌های مختلف آنجا بودند که به سوی ارتفاعات می‌رفتند. ما هم برای طبیعت گردی و چیدن گیاهان کوهی به آنجا رفته بودیم.

چقدر بالا رفتید؟

ما ساعت نزدیک ساعت ۶ راه افتادیم. از کنار رودخانه به سوی ارتفاعات به راه افتادیم و تا ساعت ۱۱:۳۰ کوهپیمایی کردیم. در بین راه هم ریواس و گیاهان کوهی می‌چیدیم و کوله خود را پر می‌کردیم. در این زمان بود که هم خسته شده بودیم و هم به نظر خودمان خیلی بالا رفته بودیم و زمان برگشت فرا رسیده بود. بنابراین تصمیم گرفتیم که بعد از کمی استراحت برگردیم. با توجه به مسیر تصمیم گرفتیم از مسیر کنار رودخانه پایین بیاییم. در جایی که ما بودیم رود کوچکی وجود داشت که کمی پایین‌تر به رودخانه اصلی وصل می‌شد. در واقع چندین رود از آب شدن برف‌های کوه به وجود آمده بود که به رودخانه «شهرچای» سرریز می‌شد. ما در کنار یکی از این رودها بودیم و از کنار همان رود به پایین می‌آمدیم.

هنگام برگشت چه اتفاقاتی برایتان افتاد؟

هنگام برگشت باتوجه به اینکه تجربه کوهنوردی نداشتیم به سختی پایین می‌آمدیم و راه برگشت برایمان سخت شده بود. به جایی رسیدیم و مردمی را دیدیم که آتش روشن کرده بودند و برخی نیز در حال چیدن گیاهان کوهی بودند. در آنجا به خود گفتیم که تا آنجا راه را درست آمده‌ایم. پس حتما ادامه راه همین است و راه برگشت را درست انتخاب کرده‌ایم. از این رو راه را ادامه دادیم و حدود یک ساعتی طی کرده بودیم که دیدیم راه مسدود شد، چون که به کوه رسیدیم و مجبور شدیم بار دیگر ارتفاع بگیریم. از سویی هم به قسمتی از رودخانه رسیده بودیم که حجم و فشار آب خیلی زیاد بود و نمی‌توانستیم وارد آب شویم. بنابراین کمی پایین‌تر رفتیم و به قسمتی از رودخانه رسیدیم که حجم کمتری داشت. از رودخانه گذر کردیم و به آن سوی رودخانه رفتیم تا در کنار رودخانه به پایین برویم. به راه خود ادامه دادیم و باز هم راه مسدود شد و باید از کوه بالا می‌رفتیم. با کمک شاخه‌های درختی که در آب خم شده بود دوباره به این سوی آب برگشتیم.

بعد چه کردید؟

در این سوی رودخانه بعد از عبور از چند کوه و ارتفاع گرفتن، به مسیری رسیدیم که مشخص بوده قبلا در آنجا تردد صورت گرفته است، حتی خاکستر آتش هم در آنجا دیده می‌شد. خوشحال شدیم و فکر کردیم که راه بازگشت به پایین را پیدا کرده‌ایم. به سوی پایین حرکت کردیم و باز هم دیدم که به کوه خوردیم و چون سابقه کوهنوردی نداشتیم نمی‌دانستیم که در چه موقعیت مکانی قرار داریم و از کدام سو می‌توانیم راه بازگشت را پیدا کنیم. اینجا بود که بسیار خسته شده بودیم. پاهایم به قدری درد می‌کرد که نمی‌توانستم قدم از قم بر دارم. دوستم هم خسته شده بود و به دوستم گفتم دیگر نمی‌توانم راه بروم. حوالی ساعت ۳ شده بود و ما نمی‌دانستیم که مسیر درست کدام است. با هم صحبت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که چاره‌ای نداریم، پس بهتر است که بالا برویم. هرچند که مسیر کوه هم سنگ‌ریزه داشت و بالا رفتن از آن سخت بود وچند باری هنگام بالا رفتن سر خوردیم. با سختی و هر تلاشی بود خود را به بالای کوه رساندیم. اما دیدیم مسیری برای پایین رفتم، وجود ندارد.

کجا بود که ناامید و خسته شده بودید؟ آنجا چه تصمیمی گرفتید؟

بنابراین چاره‌ای نبود جز اینکه از قسمتی که بالا رفته بودیم، برگردیم. آمدیم پایین و به جایی رسیدیم که یک سوی ما کوه بود و سوی دیگر رودخانه پر آب. دیدم نمی‌توانیم آنجا بمانیم و خیلی خسته شده بودیم و اگر آنجا می‌ماندیم کسی ما را پیدا نمی‌کرد. مسیر بازگشت از خشکی هم به شدت سخت بود که دیگر ریسک بازگشت از راهی که آمده بودیم را نکردیم.

بنابراین به این فکر کردیم که اگر داخل رودخانه بپریم احتمال زنده بودنمان وجود خواهد داشت و با توجه به اینکه شدت آب هم بسیار زیاد بود تصمیم گرفتیم از رودخانه عبور کنیم و به آن سوی رودخانه برویم. البته در این قسمت جریان و عمق آب زیاد بود که حتی امکان داشت آب ما را با خود ببرد، اما چاره‌ای نداشتیم. با همه ریسکی که داشت وارد آب شدیم و شاخه‌هایی که در آب بود را می‌گرفتیم که در جریان آب قرار نگیریم اما به حدی فشار آب زیاد بود که آب ما را باخود به جلو می‌برد به هر ترتیبی بود و با تلاش و هر کدام شاخه‌ای را گرفتیم اما باز هم نتوانستیم خود را نگه داریم و فشار آب ما را به جلو پرت می‌کرد. در جایی واقعا فکر کردیم جریان آب ما را خواهد برد و با سنگ های وسط رودخانه برخورد خواهیم کرد و شاید زنده نمانیم. حتی روبه‌روی ما قسمتی از کوه برفی وجو داشت که آب رودخانه از زیرش عبور می‌کرد، آن لحظه دچار استرس و اضطراب شدیم و گفتیم که اگر آب ما را با خود به آن منطقه ببرد حتما زنده نخواهیم ماند. اینجا بود که به خواست خدا باز هم توانستیم شاخه‌ای را بگیریم. در این بین زانوی من به یکی از سنگ‌های رودخانه خورد و به شدت آسیب دیدم. بلاخره خود را نگه داشتیم و خوشبختانه توانستیم با تلاش زیاد خود را از آب بیرون بکشیم و در کنار رودخانه نشستیم. کمی استراحت کردیم اما مجبور بودیم به راه خود ادامه دهیم. روبه روی ما کوهی که از برف پوشیده بود قرار داشت و باید از آن عبور می‌کردیم. از آن قسمت کوه بالا رفتیم و کمی که جلوتر رفته بودیم، از خستگی روی زمین نشستم. نه راه پیش داشتیم نه راه پس، در بین کوه و روخانه گیر افتاده بودیم و مسیر برگشت را پیدا نمی‌کردیم.

بعد از اینکه در این وضعیت قرار گرفتید، چه شد؟

ناگهان در آن سوی رود چند نفر از اهالی روستا را دیدیم. از این سو با داد و فریاد آنها را متوجه خود کردیم و از آنها کمک خواستیم. آن موقع حوالی ساعت ۶ بود و هلال احمر را درنیز جریان قرار دادیم. مردم روستا نیز که متوجه شده بودند ما در گیر افتاده‌ایم به کمک ما آمدند.
آنها به سختی از بالای کوه خود را به ما رساندند. بعد از آنها نیز گروه امداد رسیدند. بدین ترتیب ما را با خود به پایین بردند. مردم روستای برده سور به ما غذا دادند. حدود ساعت ۱۲ شب شد که سوار ماشین شدیم و به خانه بازگشتیم.

از این اتفاق چه نتیجه‌ای گرفتید؟

دیگر هیچ وقت بدون اطلاعات به طبیعت نخواهم رفت. چون من حتی فکر نمیکردم نجات پیدا کنم. به خصوص در رودخانه مرگ را به چشمانم نیز دیدم.

کد خبر 846145 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها سفر - گردشگری دریاچه ارومیه حوادث ایران

دیگر خبرها

  • آغاز مبارزه بیولوژیکی با آفت برگ خوار بلوط
  • ۹ کانون آفت جوانه‌خوار بلوط در جنگل‌های سردشت شناسایی شد
  • چشم نوازی شکوفه‌های درختان گلابی در باغ‌های روستای تکه + فیلم
  • خودنمایی بخشی از جنگل‌های بلوط زاگرس در روستای مله پنجاب + فیلم
  • شهرهایی که درختان را اولویت قرار دادند
  • شکوفا شدن درختان میوه در اهر به وقت بهار + فیلم
  • نجات گردشگران ناپدید شده در جنگل‌های سوادکوه
  • ماجرای قطع درختان جنگل روستای انارجار چیست؟
  • جدال بر سر صنوبرها؛ ماجرای قطع درختان جنگل روستای انارجار
  • ناگفته‌هایی از نجات یافتگان در کوهستان | طبیعت‌گردانی که با مرگ دست و پنجه نرم کردند