داستان اوجلان و توافق آدانا
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۸۱۴۸۷۸
من در گفتگوهای خود با رئیسجمهور اسد، درباره نگرانی هایم از استمرار تنش با ترکیه بسیار سخن گفتم و این که به معنای بازتعریف بنیادین سیاست منطقه ای ما خواهد بود.
تنشی که از هنگام دیدار تورگوت اوزال رئیسجمهور ترکیه از سوریه در آغاز دهه نود، تلاش کرده بودیم از آن گذر کنیم. همچنین به اسد گفتم: ادامه تنش با ترکیه مشکلات نظامی در زمینه بسیج نیروها برای ما ایجاد کرده و جبهه اصلی رویارویی با اسرائیل را با جبهه ای ساختگی جابجا خواهد کرد که هیچ گاه جبهه ما نبوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
واپسین حرفم که اثر خود را بر اسد گذاشت، به موضوع حاکمیت می پرداخت که اسد درباره آن به هیچ وجه رواداری نمی کرد. این موضوع «ابتکار» ذهنی خودم نبود، و مبتنی بر درس های گذشته بود که از بررسی های آرشیوی آموخته بودم. نیروهای ترکیه یک بار دیگر در دهه پنجاه وارد خاک سوریه شده و اندکی مانده و سپس خارج شده بودند. من در آن لحظات بحرانی، با یادآوری این نکات می خواستم راه را بر بهانه ها ببندم. واقعیت این است که ترکیه در تعریف ما از نقش منطقه ای سوریه، دشمن نیست و تناقض های ما با آن ثانوی بوده، و تناقض اصلی، تنها با اسرائیل است. اسد به طور کامل به این نگاه باور داشت، و از دید او، اسرائیل - نه ترکیه - دشمن گسترش طلبی بود که هیچ اندازه ای برای زیاده خواهی خود قائل نبود.
در هر حال اختلال در موازنه قوا با ترکیه، رئیسجمهور اسد را واداشت تا دو گام به عقب بردارد، و در برابر یلماز جدید «گرگ صفت»، آن اندازه انعطاف نشان دهد که در برابر اربکان «پاک نهاد» نشان نداده بود. شاید این یکی از اشتباه های تاکتیکی اسد بود که بعد از پایان دوره اربکان، و تجربه نخست وزیری یلماز، از آن پشیمان شده بود.
اسد در پرتو میانجیگری مصر یکی از سخت ترین تصمیم های زندگی خود را گرفت، که راندن عبدالله اوجلان از سوریه بود. او شخص اوجلان را دوست می داشت و به عنوان جنگجوی راه آزادی، می ستود. اما سرانجام با اکراه تصمیم گرفت اوجلان را از سوریه اخراج کند. شگفتی من از شخصیت اوجلان، وقتی بیشتر شد که درخواست ما برای خروج از سوریه را درک کرد و گفت نمی خواهد باری بر دوش کشوری باشد که بسیار به او کمک کرده است، و امنیت شخصی خود را مهم تر از امنیت سوریه نمی داند، کشوری که آن را دوست دارد. سرلشکر عدنان بدر حسن این احساسات اوجلان را به من گفت، پس از آنکه به درخواست رئیسجمهور با او دیدار کرد تا نگاه اسد درباره راه خروج از این بحران را به اطلاعش برساند. اوجلان به خوبی می دانست که این تصمیم اسد، نتیجه فشارهای وحشتناکی است که به سوریه وارد شده و آن را در دوراهی اوجلان یا جنگ قرار داده است. از این رو سوار بر امواج خطر شد و با طیب خاطر، اخراج از دمشق را پذیرفت.
توافق آدانا
برای تحقق هدف بسیار حساس مهار بحران با ترکیه، با فرماندهان نظامی و امنیتی که به عنوان هیأت رسمی سوریه به ترکیه می رفتند تا تصمیم سوریه درباره اوجلان را به رهبری واقعی ترکیه - ارتش - اطلاع دهند، دو جلسه برگزار کردم. در این جلسات که پیش از رفتن آنها به شهر آدانا در ترکیه برگزار شد، سقف سیاسی و امنیتی کار هیأت تعیین شد. از طرفی با پیشنهاد ترکیه برای برگزاری جلسات هیأت های دو کشور در یکی از شهرهای منطقه اسکندرون، مخالفت کردیم و در نتیجه این نشست ها در آدانا برگزار شد. ژنرال های امنیتی ما سیاسی بودند، و در کنار پست های حرفه ای خود، مسئولیت حزبی هم داشتند.
بدین سان مذاکرات بسیار جدی آدانا، میان هیأت های سوریه و ترکیه آغاز شد. ترک ها در جریان این مذاکرات به هیچ یک از اعضای هیأت ما اجازه ندادند با دمشق تماس بگیرد. اما خانم صبا ناصر سفیر توانمند سوریه که ریاست هیأت ما را برعهده داشت توانست با زیرکی، خود را از محدودیت های آنها رها کرده و با من تماس کوتاهی بگیرد. پرسشی که او شتابان مطرح کرد این بود: آنها می خواهند در متن توافق، محکومیت حزب کارگران کردستان، بیاید. چه کنیم؟ پاسخ سریع من این بود که بدون نام بردن از گروهی، به این شکل بیاید: محکومیت اقدامات تروریستی علیه دو کشور. توضیح دادم که ما نمی توانیم اقدامات تروریستی را بصورت مطلق و بدون بازشناسی آن از مقاومت در برابر اشغال اسرائیل، محکوم کنیم. برای ترکیه هم محکومیت تروریسمی که علیه این کشور اعمال می شود اهمیت دارد، نه بیشتر و نه کمتر، و نمی تواند بیش از آن را بخواهد یا درباره آن با ما مجادله کند. همین فرمول پیشنهادی من در توافق آمد، و موافقت ترکیه با این پیشنهاد نوعی موفقیت نه چندان کوچک در مذاکرات آدانا بود که به رغم تصمیم اخراج اوجلان، به دست آوردیم.
در نتیجه این نشست ها، توافق آدانا در ۲۱ اکتبر ۱۹۹۸ میان سوریه و ترکیه بسته و بر اساس آن کمیته امنیتی مشترک دو کشور تشکیل شد که نشست های آن به صورت دوره ای برگزار می شد. ترک ها این توافق را دستاوردی برای خود نمایاندند، و اسد نیز آن را یک «توافق امنیتی معمولی» تلقی می کرد. من اما این توافق را راه حل میانه ای می دانستم که موضع ما در حمایت از مقاومت فلسطین و لبنان را ملغی نمی کرد. با این توافق بحران آرام شد، ارتش ترکیه به آماده باش خود علیه سوریه پایان داد، و بدین سان ترکیه را از این وضعیت دور کردیم که کارکردی همچون چنگال اسرائیل علیه سوریه داشته باشد.
اوجلان، کوتاه زمانی بعد از توافق آدنا و پیش از ترک دمشق، نامه های خطی از برخی نمایندگان پارلمان یونان دریافت کرد که به او پیشنهاد می کردند، کشورشان میزبان اوجلان باشد. اوجلان نیز گمشده خود را در این دعوت ها می جست، اما چون در ذات خود احتیاط کار بود از این نگرانی داشت که در پشت پرده این فراخوان، بازی دیگری پنهان شده باشد. از این رو از آنها خواست شخصی را بفرستند تا این موضوع و ترتیبات آن بررسی شود. یک ژنرال از سازمان اطلاعات یونان به دمشق آمد و با اوجلان ملاقات و درستی مضمون دعوت را تأکید کرد. پس از آن اوجلان با گذرنامه ترکیه و نام مستعار جنبشی خود با یک پرواز عادی سوریه، دمشق را به مقصد یونان ترک کرد. سپس از یونان به موسکو رفت، اما شرایط به روسیه اجازه نمی داد آن گونه که باید از او حمایت کند.
اوجلان پس از یک ماه توقف در روسیه، با تکیه بر وعده های برخی چپ گرایان ایتالیا، مسکو را به مقصد رم ترک کرد. اما فشارها بر ماسیمو دالیما نخست وزیر ایتالیا باریدن گرفت، و اوجلان را بر آن داشت، تا خود ایتالیا را ترک کند و در جستجوی یک کشور دیگر اروپایی برآید که بتواند به آن پناه آورد. اوجلان کشوری نیافت که به او پناهندگی سیاسی بدهد و به یونان بازگشت. یونان نیز به صورت پنهانی او را در سفارت خود در کنیا در قاره آفریقا، پناه داد. اوجلان با اینکه می دانست رفتن به یونان آکنده از خطر است، اما گزینه دیگری در برابر خود نمی دید، جز آنکه در اروپا از یک پایتخت به پایتخت دیگر برود.
اوجلان در روزهای نخست فوریه ۱۹۹۹ تلفنی با سرلشکر عدنان بدر حسن تماس گرفت و تردیدهای خود را نسبت به وضعیت جدید خود اطلاع داد که کارکنان منزل سفیر یونان در نایروبی به ناگهان او را از هر گونه تماس با جهان خارج منع کرده اند. سرانجام حکومت کنیا در فوریه ۱۹۹۹ با این ادعا که هواپیمایی در فرودگاه نایروبی پایتخت این کشور، آماده پرواز است تا اوجلان را به هلند منتقل و در آنجا اقامت گزیده و پناهندگی سیاسی دریافت کند، از او خواست این کشور را ترک کند. اما اوجلان در پایان این سفر، خود را در یکی از فرودگاه های ترکیه یافت و به زندان جزیره امیرالی منتقل شد که همچنان در آن زندانی است.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: رئیس جمهور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۱۴۸۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سوژههای فوتبالی در قاب تصویر
بیرو، کتونی سفید، پرویز خان، پژمان، فوتبالیستها، عرق سرد، به سوی افتخار و سه پنج دو از جمله مجموعه هایی هستند که فوتبال سوژه اصلی آنها است.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، فوتبال از جذابترین و پرطرفدارترین رشتههای ورزشی در جهان امروز است و به دلیل اهمیتی که دارد، راه خود را به ادبیات، سینما و حتی فرهنگ و هنر کشورهای مختلف باز کرده است، به همین دلیل، فیلمها، سریالها و حتی انیمیشنهای فوتبالی، جایگاه ویژهای نزد مردم دارند.
در ایران هم فیلمها و سریالهای مختلفی درباره فوتبال ساخته شده است و بر همین اساس کارگردان هر کدام از این آثار به جنبههای مختلفی از آن، از جمله زندگی بازیکنان و مربیان و همچنین چگونگی شکلگیری یک تیم و حواشی مرتبط با فوتبال پرداختهاند؛ به بهانه اکران فیلم سینمایی «پرویز خان» به کارگردانی «علی ثقفی»، نگاهی داریم به آثاری که سوژه آنها پیرامون مسئله مهمی در فوتبال شکل گرفته است.
«پرویزخان»، «بی رو»، «عرق سرد»، «پژمان»، «سه پنج دو»، «کتونی سفید»، «فوتبالیستها» و «به سوی افتخار»، ۸ فیلم و سریالی است که به فوتبال و مستطیل سبز و جذابیتها و حاشیههای آن از دریچه دوربین سینما و تلویزیون پرداختهاند و در این مطلب آنها را معرفی کردیم.
بی روکارگردان: مرتضیعلی عباسمیرزایی
«بی رو» سال ۱۴۰۰ با تمرکز روی زندگی «علیرضا بیرانوند»، دروازهبان تیم ملی کشورمان ساخته شد. داستان فیلم از دوران نوجوانی «بیرانوند» و عشق و علاقه مفرطش به فوتبال آغاز میشد و مسیری که نقش اصلی این فیلم طی میکرد تا بتواند خود را به تیم ملی برساند، خط اصلی روایت فیلم را تشکیل میداد.
بخشی از فیلم هم به ورود او به زمین فوتبال و حضورش در بازیهای مهم اختصاص داشت. «بی رو» فیلم موفقی از آب در نیامد؛ نه داستان درست و سرراستی را روایت میکرد و نه تصویر قابل قبولی از دروازهبان تیم ملی ارائه میداد. ایده این فیلم در سطح باقی میماند و مجال پرورش پیدا کردن به دست نمیآورد.
سه، پنج، دوکارگردان: حسین سهیلیزاده
سال ۱۳۹۰ «حسین سهیلیزاده» سریال «سه، پنج، دو» را با موضوع پشتپرده فوتبال ساخت. برای اجرای این ایده هم دست روی داستان یک فرد متنفر از فوتبال گذاشت که در شرایطی خاص عهدهدار مدیریت یک تیم فوتبال میشود.
«حشمت سوری» که از فوتبال متنفر است بعد از فوت عمویش بهواسطه ارثی که به او میرسد، سرمایهدار میشود و برای استفاده از این پول بادآورده، با مشورت پسرش، تیم فوتبالی به نام «آذرخش» را میخرد. «سه، پنج، دو» از موقعیت «حشمت» و پسرش در فرایند مدیریت باشگاه «آذرخش» استفاده کرد تا به زبان طنز، بخشی از پشت پرده فوتبال را روایت کند. این سریال چند سال بعد به فصل دوم رسید اما موفقیتی به دست نیاورد.
کتونی سفیدکارگردان: محمدابراهیم معیری
داستان «کتونی سفید»، در جنوب ایران روایت میشود. داستان این فیلم درباره یک معلم ورزش است که به مدرسهای در بوشهر اعزام میشود و وقتی فقر امکانات ورزشی را در آنجا میبیند، میکوشد تا یک تیم فوتبال مدرسه را تشکیل دهد. او نوجوانان علاقهمند به ورزش را تحت یک برنامهریزی مدون در قالب یک تیم گردهم جمع میکند.
البته در این مسیر ماجراهای دیگری هم به بحث فوتبال گره میخورد اما تمرکز اصلی فیلم روی همین تشکیل تیم و تلاش مربی برای بالا بردن بهرهوری تیم است.
پژمانکارگردان: سروش صحت
یکی از موفقترین سریالهای فوتبالی تلویزیون، بدون شک «پژمان» است؛ ترکیب طلایی «سروش صحت» کنار «پیمان قاسمخانی» در بهسرانجام رسیدن ایده «پژمان» بیتأثیر نبود.
«پژمان جمشیدی» در جایی گفته بود قبل از اینکه ماجرای بازی در سریال مطرح شود، «پیمان قاسمخانی» او را طرف مشورت قرار داده بود تا براساس موقعیتی که او در سالهای پس از خداحافظیاش از فوتبال داشت، فیلمنامهای بنویسد؛ به گفته «جمشیدی»، او قبول کرده که به «قاسمخانی» مشورت بدهد اما از جایی به بعد، پیمان قاسمخانی تأکید میکند که باید نقش اول چنین فیلمنامهای را یک فوتبالیست واقعی بازی کند تا برای مخاطب جذاب باشد و قرعه به نام او میافتد.
«پژمان» با محوریت زندگی شخصی و حواشی حرفهای یک فوتبالیست ساخته شده که تلاش دارد در دوران دوری از زمین فوتبال، جایگاهی اجتماعی برای خود دست و پا کند. او مدام تلاش میکند برای خودش تیمی دستوپا کند اما هیچکس او را قبول ندارد و خیلیها اصلاً «پژمان جمشیدی» را نمیشناسند.
عرق سردکارگردان: سهیل بیرقی
داستان فیلم «عرق سرد» درباره مشکلات ملی پوش فوتسال زنان است. دختری به اسم «افروز» که سالها زحمت کشیده و تلاش کرده است تا بتواند در مسابقات جهانی جایگاهی ویژه به دست آورد اما درست در روز سفر، متوجه میشود همسرش او را ممنوعالخروج کرده است. او برای اینکه بتواند در این مسابقه حضور داشته باشد دست به هرکاری میزند و حتی راضی به سازش با همسرش میشود اما فایدهای ندارد.
در نهایت به خاطر افشاگری در رسانهها و اعتراض به فدراسیون فوتسال، از کاپیتانی تیم برکنار میشود و نزدیکترین دوستش هم او را تنها میگذارد تا اینکه تصمیم میگیرد به شکلی از شوهرش انتقام بگیرد. بازی «باران کوثری» در نقش این بازیکن فوتسال مورد توجه قرار گرفت.
فوتبالیستهاکارگردان: علیاکبر ثقفی
سال ۱۳۷۹ «علیاکبر ثقفی» فیلم «فوتبالیستها» را با حضور «علی پروین» ساخت اما اثر قابل توجهی از آب درنیامد. خود «ثقفی» در مصاحبهای گفته بود که قصد داشته مردم و نوجوانان را با فوتبال بیشتر آشنا کند اما فیلمش چیزی نشده که انتظارش را داشت. او نتیجه گرفت سینما و ورزش تفاوتهای اساسی با هم دارند.
ماجرای فیلم درباره پسری بود که پدر و مادرش را در زلزله رودبار از دست میداد و از آن جایی که به فوتبال علاقه داشت در جریان برگزاری مسابقات جهانی فوتبال کودکان بیسرپرست در سوئیس قرار میگرفت. او با درخشش خود در بازیها نامزد دریافت عنوان آقای گل مسابقات میشد اما به خاطر فداکاری برای دوستش کنار میکشید تا جوایز به او برسد.
به سوی افتخارکارگردان: سیروس مقدم
سال ۱۳۷۷« به سوی افتخار» با کارگردانی «سیروس مقدم» و بر اساس فیلمنامهای از «سعید سلطانی» تولید شد؛ سریالی که میتوان آن را نقطه شروع سریالسازی با موضوع فوتبال در تلویزیون دانست. سریال درباره یک مربی با اخلاق فوتبال به اسم «هادی خضوعی» بود که حاضر به باج دادن به مافیای فوتبال نمیشد و به همین دلیل از تیم دسته اولی که هدایتش را برعهده داشت، به یک تیم دسته سوم تبعید میشد.
او مجبور بود با جوانهایی آماتور که فوتبالشان ضعیف بود کار کند و در عینحال خودش را به همه ثابت کند و تلاش میکرد همین تیم را احیا کند و به اوج برساند.
پرویزخانکارگردان: علی ثقفی
فیلم «پرویزخان» به کارگردانی «علی ثقفی» با تمرکز روی شخصیت و بخش مهمی از زندگی مرحوم «پرویز دهداری»، سرمربی دهه ۶۰ تیم ملی فوتبال ایران ساخته شده است. استعفای ۱۴ بازیکن از حضور در تیم ملی بعد از برگزاری بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ به خاطر حضور «پرویز دهداری»، یکی از جنجالیترین رخدادهای فوتبالی دهه ۶۰ را رقم زد.
«دهداری»، آن زمان با وجود تمام مخالفتها و محدودیتها برای اثبات خودش تیم ملی تازهای تشکیل داد و از جوانهایی که آن زمان هنوز نامآشنا نبودند دعوت کرد تا در تیم ملی حضور پیدا کنند.
آنها پس از حضور شایسته در بازی مقدماتی المپیک سئول مقابل تیم ملی کویت که محور داستان فیلم «پرویز خان» براساس آن بنا شده، در جام ملتهای آسیا در قطر نیز حاضر شدند و تا مرز قهرمانی پیش رفتند. «سعید پورصمیمی» در نقش «پرویز دهداری»، بازی اثرگذاری به نمایش گذاشت و به احتمال زیاد «پرویزخان» میتواند به یکی از آثار مهم فوتبالی سینمای ایران تبدیل شود.
کد خبر 746519