درباره دعوای حقوقی عکاسِ ایرانی پالپ فیکشن و کمپانی میرامکس
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۸۵۰۳۵۰
حکایتِ یک نزاع حقوقی به بهانه درگیریِ این روزهای تارانتینو و میرامکس بر سرِ مالکیتِ حق پخش توکنِ NFT ِ "داستان عامه پسند".
بهگزارشِ کافه سینما بهنقل از هالیوود ریپورتر، دعوای ِحقوقی بین میرامکس و فیروز زاهدی(خالق کتب My Elizabeth و Look at Me) به دلیل سهل انگاری و تعلل عکاس شهیر ایرانی در طرح دعوا، به نفع استودیوی فیلمسازی میرامکس خاتمه یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماجرا از این قرار است که فیروز زاهدی اخیرن از استودیوی سازنده "داستان عامه پسند"، بابت بکاربردن خودسرانه ی عکس معروف گرفته شده توسط وی در تولید تعدادی از محصولات جانبی مرتبط با فیلم، شکایت می کند. زاهدی که خود را به لحاظ قانونی مالک تصویر معروف و نمادین از این کلاسیکِ دهه نودی می داند؛ عکس مورد بحث از شخصیتِ "میا والِس" با بازی "اما ثرمن" را درون استودیوی شخصی اش و در تاریخ ۷ اوریل ۱۹۹۴ به ثبت رسانده است.
از طرفی میرامکس نیز مُصِر است که زاهدی را تحت توافقِ "کار در ازای دستمزد" استخدام کرده ؛ اما سندی جهت اثبات این ادعا در اختیار ندارد. گفتنیست دعوای حقوقی، بابت تعیین "مالکِ اثر" در گرفته و چنانچه بحث تملک در میان نمی بود و شکوائیه تنها در خصوص بهره برداری مکرر و خودخواهانه میرامکس از عکس و عدم توجه به حقوق عکاس به عنوان یکی از شرکا تنظیم می شد ؛ زاهدی قادر می بود بخاطر نقض قانون ذی ربط توسط استودیو ، بدون ضرب الاجل و محدودیت زمانی اقدام به اقامه دعوا کند؛ با این تفاسیر، قاضیِ دادگاهِ فدرال،"دالی جی" شرح می دهد: در شرایطی که؛ "تملک" موضوع اصلی دعوا را تشکیل دهد؛ "محدودیت زمانی سه ساله" جهت ارائه دادخواست، تنها در صورتی اعمال و بالتبع مشکل سازخواهد شد که طرفین درگیر، دارای رابطه ای نزدیک(طبق تعریف قانون) بوده و ادعای تملکِ شاکی نیز صراحتن از جانب متشاکی رد شده باشد(و این امتناعِ "مدعی علیه" در مجالِ سه ساله برای اعتراض، رسمن( با طرح دعوای حقوقی) واکنشی را از سوی "مدعی" به دنبال نداشته باشد) .
سرانجام تاخیر ایجاد شده در اقدام به اقامه ی دعوا،فرصت رسیدگی به موضوع را با توجه به سر رسید مهلت قانونی تعیین شده، از عکاسِ ایرانی تبار سلب می کند.
از طرفی، دیگر علتِ ردِ ادعای مالکیت زاهدی به اطلاع وکلای میرامکس از پُست اینستگرمی پسر خوانده ی وی بر می گردد، پستی که به مناسبت تولد او انتشار می یابد و تصویر زاهدیِ پسر، به همراه مجسمه ای برگرفته از شخصیت "میا والِس" را نشان می دهد که بوضوح پوستر معروف فیلم را تداعی گر است، به انضمامِ زیر نوشتی که، تبریکِ تولد به پدر ،را در بر دارد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: آلودگی هوا اومیکرون مذاکرات وین مازوت فرامرز صدیقی کوهرنگ داستان های عامه پسند سینما آلودگی هوا اومیکرون مذاکرات وین مازوت فرامرز صدیقی کوهرنگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۵۰۳۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دعوا در صف نانوایی منجر به کندهشدن گوش پسر جوان شد
دعوای دو مشتری در صف نانوایی بر سر خرید نان برشته به کندهشدن گوش پسرجوان منتهی شد.
به گزارش مشرق، ساعت ۸:۳۰ صبح شنبه یکم اردیبهشت، مأموران کلانتری ۱۱۲ ابوسعید در تماس با بازپرس محمدمهدی براعه از کندهشدن گوش پسر جوانی در صف نانوایی خبر دادند.
با گزارش این خبر، بازپرس جنایی دستور تحقیقات را صادر کرد و بررسیهای اولیه نشان میداد دو مرد در صف نانوایی باهمدیگر دعوایشان شده و یکی از آنها گوش دیگری را با دندان کنده است.
به دستور بازپرس جنایی، متهم بازداشت و مرد جوان نیز برای درمان و پیوند گوش به بیمارستان منتقل شد. صبح روز گذشته، مرد جوان مصدوم، به دادسرای امور جنایی پایتخت رفت.
او که از ناحیه گوش چپ آسیب دیده بود به خبرنگار ایران گفت: نیم ساعتی بود که حوالی میدان حسن آباد در صف نانوایی بربری ایستاده بودم. نوبت من که رسید شاطر ۵ نان روی میزش گذاشت و متهم هم بدون توجه به اینکه نوبت من است چهار تا از آنها را برداشت و یک نان خمیر را به جا گذاشت.
او ادامه داد: نمیدانستم اعتراضم بر سر نان به کندهشدن گوشم ختم میشود وگرنه هرگز شکایت نمیکردم. به متهم که مرد میانسالی بود، گفتم چرا تمام نانهای برشته و خوب را برای خودت برداشتی و نان خمیر را برای من گذاشتهای؟ او هم در جواب گفت یک نان که بیشتر نمیخواهی؛ همین را بردار. من در حوالی میدان حسن آباد ابزارفروشی دارم و نیمساعتی بود که در صف منتظر مانده بودم، از حرفهای او ناراحت شدم و با هم جر و بحثمان شد.
شاکی ۲۴ ساله گفت: دعوا بالا گرفت و دست به یقه شدیم اما یک دفعه متهم با دندانش گوش چپم را کند و شروع به فرار کرد.
مردم او را گرفتند و تحویل پلیس دادند، من هم به کلانتری رفتم اما چون تکه گوشم مقابل نانوایی افتاده بود و برای پیوند آن را نیاز داشتم دوباره به آنجا برگشتم. دو ساعتی از درگیری گذشته بود که تکه گوش را پیدا کردم و برداشتم و داخل دستمالی گذاشتم و به بیمارستان رفتم. دکتر میگفت چون زمان زیادی از قطع عضو گذشته ممکن است پیوند نگیرد.
متهم ۵۳ ساله که او نیز توسط مأموران کلانتری به دادسرا منتقل شده بود از کار خود ابراز پشیمانی کرد. با تلاش بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت، شاکی رضایت قطعی و نهایی خود را منوط به درمان قطعی و پیوند گوشش دانست.
گفتوگو با متهم
چه شد که دست به چنین کاری زدی؟
نمی دانم. مدتی است که فشار زندگیام خیلی زیاد شده و تحملم کم شده است. روز حادثه یک ربعی بود که داخل صف ایستاده بودم و منتطر نان بودم که ناگهان با شاکی بحثم شد.
چرا فرار کردی؟
ترسیده بودم. وگرنه همان موقع با اورژانس تماس گرفتم.
دعوایتان چقدر طول کشید؟
۵ دقیقه بیشتر نبود. من متهم هستم و گناهکارم اما از کسانی که در صف نانوایی بودند و شاهد درگیری شکایت دارم. اگر آنها وارد درگیری شده بودند و با چند کلمه حرف ما را از هم جدا میکردند، کار به اینجا نمیکشید. هیچ کدام از ما چاقو یا وسیله خطرناکی به همراه نداشتیم.
چرا نان را به او ندادی؟
این کار را کردم. اما او گفت که نان دست خورده است و دیگر به درد او نمیخورد.
شغلت چیست؟
۱۰ سالی معلم بودم اما به علت یکسری مشکلاتی که داشتم استعفا دادم و الان کار آزاد میکنم.
پشیمانی؟
خیلی. دخترم چند سالی از شاکی کوچکتر است. اگر این اتفاق برای بچه خودم میافتاد، من چه کار باید میکردم؟!.
منبع: روزنامه ایران