Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-03-28@09:22:14 GMT

آیا دانشگاه دیگر دانشگاه نیست؟

تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۸۶۲۱۳۵

آیا دانشگاه دیگر دانشگاه نیست؟

آفتاب‌‌نیوز :

نشست اخلاق پژوهش در اواخر آبان‌ماه به شکل آنلاین برگزار شد. مهدی محسنیان‌راد استاد شناخته شده ارتباطات، با عنوان «جایگاه اخلاق در تولید و مصرف پژوهش در ایران» تجربه‌هایی از ۵۰ سال پژوهش خود را با حاضران در این نشست در میان گذاشت. این استاد ارتباطات با صورتبندی جدل‌های جاری میان سنت، تجدد و مدرنیته به قربانی شدن واقعیت در این فضا اشاره کرد و بی‌اخلاقی در پژوهش را به نوعی حاصل همین رویکرد دانست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

محسنیان‌راد، همچنین به نمونه‌هایی از بی‌اخلاقی قبل و بعد از انقلاب در پژوهش بر اساس تجربه زیسته خودش پرداخت و در آخر نیز دانشگاه بودن را از منظر یاسپرس با توجه به دانشگاه‌های ایران مطرح کرد. در ادامه مشروحی از سخنرانی مهدی محسنیان‌راد را در این نشست می‌خوانید.

در سی و هفتمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، وزارت علوم در پیشگفتار یکی از کتاب‌های منتشره خود، وجود ناهنجاری گسترده اخلاقی در تولید دانش در ایران را بیان کرد. در دیباچه‌ای که پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در آغاز ترجمه کتاب «جایگاه اخلاق در پژوهش علمی» مطرح کرده بود، آمده است: «در ایران توجه به پژوهش علمی مسوولانه، از پس ناهنجاری‌های گسترده اخلاقی در فرآیند تولید دانش، رو به فزونی است. امروزه بسیاری از مسوولان و حتی دانشگاهیان از رواج گسترده سرقت علمی، مقاله‌سازی، جعل مدرک دانشگاهی و ... شکوه می‌کنند. شاید جلوه‌های رفتار غیرمسوولانه پژوهشی در ایران، بیش از کشور‌های دیگر هویداست.»، اما عنوان اصلی این کتاب «رفتار مسوولانه در پژوهش» (Responsible conduct of research) است. سوای آن پیشگفتار، تغییر عنوان کتاب از «رفتار مسوولانه در پژوهش» به «جایگاه اخلاق در پژوهش علمی» نیز بهانه‌ای برای پرداختن به مصیبت جاری در فضای علوم اجتماعی از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی است. اشکال این تغییر عنوان و آن پیشگفتار در آن است که برای مخاطب دانشگاهی در ایران و به‌طور کلی خریدار کتاب این برداشت را ایجاد می‌کند که بی‌اخلاقی رایج در ایران پدیده‌ای است که در همه جا ممکن است به وقوع بپیوندد. آنچنانکه با نگاهی که من به کتاب داشتم، متوجه شدم که چاپ اول کتاب در سال ۲۰۱۵ نوشته پروفسور شامو و بنجامین است. پروفسور شامو، بیوشیمیست و زیست‌شناس مولکولی است که تجربه زیادی در همه‌گیری بیماری‌های مسری و بهداشت عمومی دارد. همکار او دیوید بنجامین نیز متخصص اخلاق زیستی در انستیتو بهداشت محیطی است. حال اگر پرسپکتیو تخصص او را در صفحه ۸ کتاب‌شان بخوانیم، متوجه می‌شویم آنچه در ایران می‌گذرد، از جنسی متفاوت از حوزه فعالیت این دو محقق است. می‌نویسند: «باید پذیرفت که پژوه علمی همواره در چارچوب زمینه اجتماعی روی می‌دهد و منافع اقتصادی، سیاسی و ارزش‌های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی بر اهداف، منابع و کارکرد‌های علمی تاثیرگذار هستند.»

جدل‌های جامعه در حال گذار، مسلخ واقعیت

در اینکه زمینه اجتماعی چارچوب هر پژوهش است تردیدی نیست، مدتی از پیروزی انقلاب گذشته بود که گروهی از مسلکی‌ها از جنس قدرت‌طلب «جدل تعهد یا تخصص» را آغاز کردند که منتهی به راندن متخصصان دانشگاهی از صحنه اداره امور کشور شد و پس از اجرای انقلاب فرهنگی و بستن دوساله دانشگاه‌ها، به تدریج شعار بی‌ثمر علوم اجتماعی اسلامی را بر سپهر دانشگاه‌های علوم اجتماعی ایران تحمیل کردند.

حاصلش آن شد که کشور به ظاهر در حال گذار از سنت به مدرنیته - ولی در واقع گذار از سنت به تجددِ دوران شاه- که از عوامل نارضایی و شکل‌گیری انقلاب بود، تبدیل به ملقمه بی‌نظیر و منجمد سنت و تجدد که یکی از پیامد‌های آن پدید آمدن انواع بی‌اخلاقی در تولید و مصرف پژوهش در ایران شد. جامعه سنتی برای حل مسائل مرتبط با تداوم حیات خود بر معرفت‌های تجربی و ذهنی «گذشته‌محور» و در شرایط کمترین میزان تقسیم کار اجتماعی متکی است. جمع‌گرایی و بی‌توجهی به آزادی‌های فردی از ملزومات جامعه سنتی است. در حالی که جامعه مدرن برای حل مسائل مرتبط با تداوم حیات خود بر معرفت‌های حاصل از دانش، تخصص و خرد در شرایط تقسیم کار اجتماعی متکی است. نقد مستمر خود در بستر آزادی فردی و تکیه بر تکنولوژی از ملزومات جامعه مدرن است. جامعه متجدد جامعه‌ای است که کماکان در زیربنای سنتی باقی مانده، اما خود را با روبنایی مشابه جوامع مدرن بزک می‌کند. جامعه در حال گذر از سنت به مدرنیته جامعه‌ای است پویا که در مسیر جایگزینی تدریجی و اولویت‌بندی اجزا زیربنا و به‌تبع آن روبنا، از سنتی به مدرنیته را دارد. از آنجا که مدت یادگیری فرهنگ مادی زیربنا تابع تصاعد حسابی و مدت یادگیری فرهنگ غیرمادی آن تابع تصاعد هندسی است، به تدریج بین این دو فرهنگ فاصله‌ای به وجود می‌آید که آن را واپس‌ماندگی فرهنگی یا در حال گذار (Cultural Lag) می‌نامند. هر قدر سال‌های این عبور طولانی‌تر شود، نشان از ناکارآمدی بیشتر نهاد‌های سیاسی و فرهنگی آن جامعه است. تداوم این وضعیت موجب بروز و توسعه طولی و عرضی شکاف طبقاتی و اختلاف در رتبه‌بندی ارزش‌ها در جامعه خواهد شد. جامعه درگیر با ملقمه سنت و مدرنیته، جامعه‌ای است ایستا، چندپاره و همچون مجمع‌الجزایری از سنت و مدرنیته که فاقد پویایی و درگیر تحرکات زلزله‌گونه مستمر ناشی از جدل میان سنتی‌ها، متجدد‌ها و مدرنیته‌هاست. به مرور زمان، در جدل میان سه‌گانه سنتی‌ها، متجدد‌ها و مدرنیته‌ها اتفاقاتی رخ داد که حاصلش تفوق نیرو‌های سنتی در مقابله با تجددگرایان و در کنارش احساس عدم مشروعیت در مقابله با دانش‌ورزان بود. سنتی‌ها در جدل با متجدد‌ها به دلیل برخورداری از انواع مشروعیت و متعاقبا امکانات قانونی مانند سه‌گانه ۱- مقابله با نوار موسیقی قبل از انقلاب از طریق تفتیش اتومبیل‌ها از سوی بسیج مساجد در سال‌های اول انقلاب، ۲- مجازات توزیع‌کنندگان نوار‌های ویدیو در دهه ۶۰ و ۳- تصویب قانون منع استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای در ۱۳۷۳ بود. حل مشکل احساس عدم مشروعیت در مقابله با دانش‌ورزان از دو طریق ابداع شد: ۱- اقلیتی برای تجهیز خود به دانش روز روی آوردند و ۲- اکثریتی کسب مالکیت عنوان‌ها و القاب دانشگاهی را آغاز کردند. این تلاش‌ها کار را به آنجا کشاند که در مواردی هر چندگاه یک‌بار روزنامه‌ای از یک جناح، مقامات جناح مقابل را متهم به جعل عنوان دکتری می‌کرد. به نظر می‌رسد، در جدل میان سنتی‌ها، متجدد‌ها و مدرنیته‌ها آنچه در حال قربانی شدن است، کشف واقعیت باشد.

بی‌اخلاقی در تولید پژوهش

تحقیق عبارت است از فرآیندی از مجموعه فعالیت‌های نظام‌مند که هدف آن نزدیک شدن به واقعیت یا رسیدن از آگاهی اندک به آگاهی بیشتر (کاهش جهل) با هر روش مقتضی و ممکن. بی‌اخلاقی در تولید پژوهش نیز عبارت است از هر نوع سستی آگاهانه با هر انگیزه برای نزدیک شدن به واقعیت. واقعیت (Reality) هر چیز، آن‌گونه که هست و حقیقت (Truth) هر چیز، آن‌گونه که ما فکر می‌کنیم، است. این دو مفهوم بسیار با هم متفاوت هستند. همیشه ممکن است که واقعیت و حقیقت مساوی یکدیگر باشند، اما اطمینان از این تساوی کار ساده‌ای نیست. پنهانکاری واقعیت، یکی از رایج‌ترین بی‌اخلاقی‌های پژوهشی در تمام طول تاریخ نظام‌های مسلکی است.

بی‌اخلاقی در مصرف پژوهش تلویزیون و ماهواره در ایران

سال ۱۹۹۱ با قرار گرفتن ماهواره STAR بر فراز آسیا، دریافت امواج تلویزیونی ماهواره‌ای (DBS) در این قاره آغاز شد و به‌زودی اقلیتی از طبقات مرفه و مدرن تهران، با خرید و نصب تجهیزات خریداری شده که به صورت قاچاق وارد کشور شده بود، ایران را جزو دریافت‌کنندگان «ماهواره پیام‌پراکنی مستقیم» (Direct Broadcasting Satellite) قرار داد. چند ماهی نگذشته بود که رییس وقت مرکز تازه تاسیس پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی که تجربه شکست منع مصرف ویدیو در ایران را داشت، خواست از طریق یک پژوهش، راهکاری کارشناسانه برای نحوه مواجهه ایران با پدیده جدید ارایه شود. بعد‌ها معلوم شد که گزارش ۱۷۱ صفحه‌ای پژوهش مذکور که مهرماه ۱۳۷۳ در اختیار مرکز پژوهش‌های مجلس قرار گرفت، نخستین پژوهش علمی و گسترده در این باره در آسیا بوده است. در فصل اول این گزارش، نحوه عکس‌العمل دولت‌های آسیایی در برابر امکان دریافت برنامه‌های انتقالی از ماهواره Star مطالعه و عکس‌العمل‌ها در شش دسته تقسیم و برای هر دسته، بند‌های اقدامات کشور‌های آن دسته توضیح داده شد. نتیجه نشان داد که وجه مشترک هر شش دسته، اتخاذ انواع اقدامات رقابتی بود. شواهد نشان می‌داد که در شرایط انحصار تلویزیون دولتی در ایران، عدم نمایش ابزار‌ها و آلات موسیقی، عدم انطباق تمامی سریال‌های تلویزیونی تولیدی با زندگی واقعی مردم در ایران و برخی تمایز‌های دیگر که در گزارش به دقت و بدون هر نوع پرده‌پوشی توضیح داده شده بود و در کنار آن و توضیح داده شد که، چون ایران تنها کشوری بود که زمزمه غیرقانونی کردن دریافت ماهواره به گوش می‌رسید، امکان جای دادن آن در هیچ یک از شش دسته میسر نبود و عملا تک عضو دسته هفتم را تشکیل می‌داد. در ادامه گزارش، برخی طرح‌های مطرح شده در رسانه‌ها مانند اندیشه‌های صدا و سیما برای تاسیس کانال‌های جدید و حتی تلویزیون کابلی و بیست و چهار ساعته کردن فرستنده‌های موجود، مورد بررسی قرار گرفت و با دلایل کافی اعلام شد که هیچ یک از این اقدامات نخواهد توانست توان مورد انتظار از تلویزیون ایران را برای یک رقابت سالم با فرستنده‌های ماهواره‌ای موجود و پیشرو به آن اعطا کند. در آن گزارش پیش‌بینی شد که پخش خبر از کانال‌های فارسی ماهواره‌ای شرایط نامناسبی را به وجود خواهد آورد که آنچه در حال حاضر به نقل از منابع خارجی -به‌ویژه مطبوعات غربی- در بولتن‌های محرمانه خبرگزاری جمهوری اسلامی و... برای مقامات منتشر می‌شود به کف جامعه خواهد رسید و تفاوت آن‌ها با محتوای اخبار رسمی تلویزیون داخلی، پیامد‌های پیچیده‌ای را به وجود خواهد آورد و گفته شد اگر بتوانیم مسائل خبر در رسانه‌های ایران را حل کنیم، نه تنها جلوی چنین اثرات منفی را خواهیم گرفت، بلکه جامعه را برای مشارکت بیشتر در اداره کشور آماده می‌کنیم.

در ادامه، این سوال مطرح شد که اگر کانال تلویزیونی به زبان فارسی تاسیس شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در آن گزارش گفته این پاسخ به دست آمد که تمامی معایب و مشکلاتی که در سیستم خبری رادیو و تلویزیون ایران وجود دارد (پرده‌پوشی از برخی رویدادها، بها دادن به عنصرخبری چه کسی به جای چه چیزی و اهمیت قائل شدن به ارزش خبری شهرت و آمیختن سنگین خبر با پروپاگاندای ایدئولوژی حاکم و...) خود را نشان خواهد داد. در لابه‌لای آن ۱۷۱ صفحه گفته شد که اگر تلویزیون ایران پس از دستیابی به خصیصه کامل تلویزیون (شرط اصلی و نخستینی که در متن گزارش به تفصیل چگونگی آن توضیح داده شده بود) و پس از تبیین تعریفی صحیح از «مصلحت‌اندیشی» برای «دروازه‌بانی خبر و ترسیم خط قرمز» و «تجدیدنظر اساسی در اولویت قرار دادن شهرت» برای خبر‌های داخلی و «برخورد» برای خبر‌های خارجی و افزایش سهم کارکرد سرگرم‌کنندگی تلویزیون ایران از ۲۷ درصد به سهمی مشابه کشورهایی، چون پاکستان (۴۱.۵ درصد)، اندونزی (۳۸.۷ درصد) و هند (۳۸ درصد) و روشن کردن تکلیف نابسامان موسیقی در تلویزیون و توجه کامل به خواست و نیاز‌های رسانه‌ای مردم، می‌تواند مخاطبان خود را نگهدارد. در این گزارش خواسته شد مفهوم «فرهنگ ایرانی-اسلامی» که از لفاظی جلوتر نرفته و نه به صورت بخشنامه، بلکه در عمل لازم دانسته شد که از سبک زندگی تمام اقشار جامعه استخراج و مبنای تولید برنامه‌های غیرخبری باشد. در این پژوهش آزادگذاری کنترل شده ماهواره (ترکیبی از اقدامات چند کشور آسیایی) توصیه شده بود. مثلا تاسیس یک کانال ۲۴ ساعته برای باز پخش برنامه‌های گزینش شده کانال‌های ماهواره‌ای در کنار تعیین مالیات برای دارندگان آنتن‌های ماهواره‌ای و مصرف مالیات‌های مذکور برای ارتقای تولیدات داخلی توصیه شد. به انحصار دولتی رادیو و تلویزیون در کشور به منظور جلب مشارکت مردم در تامین نیاز‌های رسانه‌ای مردم و ایجاد رقابت خاتمه داده شود. در انتهای گزارش ۱۷۱ صفحه‌ای گفته شده بود قطعا مردم که در مصرف رسانه‌ها تصمیم‌گیرنده اصلی هستند، اگر بتوان آن‌ها را با این اصل که همه دیگران غربی، دنبال منافع ملی خود هستند، صادقانه آگاه و از همه مهم‌تر نیازهای‌شان را تامین کنیم، در بازار پررقابت پیامی که در پیش است، آن‌ها قطعا گزینشگران شایسته‌ای خواهند بود. وقتی در قانون «منع استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای» بهمن‌ماه ۱۳۷۱ به تصویب رسید و این در شرایطی بود که نمایندگان مجلس ۴ ماه فرصت داشتند که این گزارش را بخوانند، این بی‌اخلاقی در مصرف پژوهش بود که تصویب کردند. یک‌سال بعد، نشریه «گفتگو» در مقاله‌ای با عنوان «نقش مراکز قدرت سیاسی در تصویب قانون ممنوعیت استفاده از آنتن‌های ماهواره‌ای» به نکاتی اشاره کرد که می‌تواند مصداق «خود عقل کل پنداری» مورد بحث باشد. تعداد دیش‌های ماهواره دایر در بیست و سومین سال تصویب آن قانون و از دست دادن سهم قابل توجهی از بینندگان تلویزیون درون کشوری حاصل آن بی‌اخلاقی مصرف پژوهش بود.

بی‌اخلاقی در مصرف پژوهش تحلیل محتوای برنامه‌های رادیو ایران

دقایقی پیش به مشخصات جامعه متجدد اشاره و گفته شد جامعه‌ای است که کماکان در زیربنای سنتی باقی مانده، اما خود را با روبنایی مشابه جوامع مدرن بزک می‌کند. حکومت ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ تا حدودی از این نوع بود. نمونه‌ای از بی‌اخلاقی در مصرف پژوهش را نیز در آن دوره تجربه کرد. سال ۱۳۵۲ در شرایطی که سرپرستی مرکز تحقیقات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی را داشتم، وزارت فرهنگ و هنر در تدارک برگزاری مجمع بحث درباره خانواده و فرهنگ در دانشگاه تهران بود. برای آن مجمع، اجرای طرحی پژوهشی «بررسی محتوای برنامه‌های رادیو ایران» با تامین بودجه کافی به مرکز تحقیقات مذکور واگذار شد. برای اجرای آن طرح، ۱۹ تن از فارغ‌التحصیلان دانشکده به مدت شش ماه فعالیت داشتند و حاصل کار در سال ۱۳۵۳ در قالب یک کتاب در تیراژ محدود منتشر شد. این نخستین اثر فارسی و بومی در حوزه رسانه‌ها بود که تمامی ضوابط یک اثر پژوهش دانشگاهی از جمله بخشی از شروط کارل یاسپرس در آن رعایت شده و اولین تحقیق به روش تحلیل محتوا بود. وزارت فرهنگ و هنر نیز همزمان با برگزاری اجلاس خانواده و فرهنگ، چاپ دیگری از این اثر را منتشر کرد. ادامه پژوهش حاکی از آن بود که سهم مضامین منفی در برنامه‌های سرگرم‌کننده سه برابر بیشتر از همان سهم در برنامه‌های آموزنده و دو برابر برنامه‌های آگاه‌کننده بود. جان کلام بیشترین سهم برنامه‌های رادیو ایران، سرگرمی (۶۵ درصد) و بیشترین حضور مضامین منفی در برنامه‌های مذکور بود. از نخست وزیر وقت دعوت شد تا به دانشکده بیاید، آمد و در مرکز تحقیقات نمودار‌ها توضیح داده شد. او در واکنش به نتیجه این پژوهش گفت: بسیار خوب است که جامعه رو به رشد ایران اوقات فراغت بیشتری برای سرگرم شدن داشته باشد. این نمونه‌ای از خود عقل کل پنداری دولتمردان در سال ۱۳۵۳ است.
دانشگاه بودن چیست؟

فیلسوف آلمانی، کارل یاسپرس در تعریف دانشگاه، آنجا را اجتماعی از دانش‌پژوهان (Scholars) می‌داند که به جست‌وجوی واقعیت می‌پردازند. بی‌توجه به آنکه امکانات خود را از چه کسی -دولت، مراکز وقف، اجازه‌نامه پاپ یا فرمان‌های سلطنتی - گرفته‌اند. یاسپرس می‌نویسد: دانشگاه نیز همچون کلیسا دارای «خودآیینی» است و خودآیینی خویش را همچون کلیسا از یک ایده جاویدان که خصلتی جهانی و فراملی دارد، می‌گیرد و آن آزادی آکادمیک است. این آزادی مستلزم تعهد به جست‌وجوی واقعیت و آموزش آن است. (اقتباس از یاسپرس در کتاب ایده دانشگاه: ۲۳) یاسپرس همچنین می‌افزاید: اراده و نیاز‌های دولت و جامعه است که دانشگاه را برپا می‌دارد. لیکن دانشگاه محل دیدگاه‌های دولت و جامعه نیست، بلکه محل تفکر علمی است. (تضاد تفکر علمی، گمان‌پردازی غیرروشمند و پذیرش غیرنقادانه ایده‌هاست.) دانشگاه محل حضور دارندگان دیدگاه پژوهشی است، دیدگاهی که توانایی کنار گذاردن موقت ارزش‌ها و سوگیری‌ها به منظور نزدیک شدن به واقعیت را داراست. در اینجاست که باید این پرسش را مطرح کرد: آیا در ایران پدیده دور شدن دانشگاه‌ها از دانشگاه بودن و در نتیجه دور شدن دانشگاهیان از دانشگاهی بودن رخ داده است؟

عنوان اصلی این کتاب «رفتار مسوولانه در پژوهش» (Responsible conduct of research) است. سوای آن پیشگفتار، تغییر عنوان کتاب از «رفتار مسوولانه در پژوهش» به «جایگاه اخلاق در پژوهش علمی» نیز بهانه‌ای برای پرداختن به مصیبت جاری در فضای علوم اجتماعی از سوی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی است.

دانشگاه محل حضور دارندگان دیدگاه پژوهشی است، دیدگاهی که توانایی کنار گذاردن موقت ارزش‌ها و سوگیری‌ها به منظور نزدیک شدن به واقعیت را داراست. در اینجاست که باید این پرسش را مطرح کرد: آیا در ایران پدیده دور شدن دانشگاه‌ها از دانشگاه بودن و در نتیجه دور شدن دانشگاهیان از دانشگاهی بودن رخ داده است؟

فیلسوف آلمانی، کارل یاسپرس در تعریف دانشگاه، آنجا را اجتماعی از دانش‌پژوهان (Scholars) می‌داند که به جست‌وجوی واقعیت می‌پردازند. بی‌توجه به آنکه امکانات خود را از چه کسی -دولت، مراکز وقف، اجازه‌نامه پاپ یا فرمان‌های سلطنتی -گرفته‌اند. یاسپرس می‌نویسد: دانشگاه نیز همچون کلیسا دارای «خودآیینی» است و خودآیینی خویش را همچون کلیسا از یک ایده جاویدان که خصلتی جهانی و فراملی دارد، می‌گیرد و آن آزادی آکادمیک است.

روز دانشجو و پایان دانشگاه

محسن آزموده نیز در یادداشتی نوشت:  ۶۸ سال از ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ می‌گذرد، روزی که در دانشکده فنی دانشگاه تهران، در نتیجه ورود نیرو‌های ارتش به محوطه دانشگاه تهران و در نتیجه نظامی و امنیتی شدن فضای دانشگاه، میان دانشجویان و نظامیان تنش ایجاد و به تیراندازی به سمت دانشجویان و کشته شدن سه تن از آن‌ها منجر شد: قندچی، شریعت‌رضوی و بزرگ‌نیا. از آن زمان به بعد در تقویم غیررسمی ایران و پس از انقلاب در تقویم رسمی، ۱۶ آذر روز دانشجو نامیده شد. روشن است که در سال‌های نخست پس از کودتا، امکان برگزاری بزرگداشت و یادبود برای این «سه آذر اهورایی» (تعبیری که علی شریعتی برای آن سه دانشجو به کار برد)، وجود نداشت، اما به ویژه از اواخر دهه ۱۳۳۰ به تدریج در داخل و خارج، دانشجویان و فعالان سیاسی منتقد، در داخل یا خارج، به‌طور غیررسمی مراسم یا برنامه‌هایی به این مناسبت برگزار می‌کردند، از نشست و تجمع و میتینگ گرفته تا انتشار شب‌نامه، نشریه، ویژه‌نامه و.... واقعیت این است که از زمان تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ و حتی پیش از آن، یعنی از زمانی که نخستین دانشسرا‌ها و مدرسه‌های جدید آموزش عالی در ایران بنا شدند، همواره دانشجویان این موسسات نوپدید یکی از اصلی‌ترین گروه‌های پیش برنده تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تلقی شدند. یک علت مهم این امر، نقش کلیدی و موثر دانشگاه به عنوان نهادی مدرن و پیشرو در این تحولات بود. شک نیست که دانشگاه ایرانی در آموزش علوم جدید و پرورش متخصصان و کارشناسان، در حوزه‌ها و رشته‌های مختلف گام‌های بلندی برداشته. به عبارت دقیق‌تر، دانشگاه در این بازه زمانی، بیشتر آموزشگاهی بزرگ با کیفیت‌های متفاوت در رشته‌ها و حوزه‌های مختلف بوده که در انتقال دانش مدرن و یاد دادن آن به نسل‌های جوان تلاش‌های ارزنده‌ای صورت داده است. همچنین دانشگاه در تامین کادر اداری و نیروی آموزش دیده برای نهاد‌ها و موسسات مدرن بسیار موثر بوده است. به همه این‌ها باید آشنایی با فرهنگ تجدد و زیست مدرن را هم اضافه کرد. بدون شک دانشگاه در تحقق مدرنیته ایرانی، با همه نقاط قوت و ضعفش بسیار موثر بوده است.

اما در زمینه تولید علم، کارنامه مشارکت و مساهمت دانشگاه ما در دانش و فناوری جدید چندان درخشان نیست. دانشگاه ایرانی در طول این تاریخچه کمتر از یکصد سال، به‌رغم گسترش کمی قابل توجه به ویژه در سه دهه گذشته، اگر نگوییم اصلا، کمتر توانسته به نهاد تولید علم و پاسخگویی عالمانه به مشکلات عینی و واقعی جامعه تبدیل شود. البته فعلا کاری به شمار مقاله‌های «آی. اس. آی» و آماری نداریم که هرازگاهی برخی مسوولان برای نشان دادن راندمان موسسات عالی در ایران ارایه می‌کنند. همسو با کارکرد‌های مذکور برای دانشگاه، دانشجو نیز در بازه زمانی مذکور، اهمیت و ارج و قرب یافت، به گونه‌ای که در برخی برهه‌ها، دانشجویان به عنوان گل سرسبد نسل جوان تلقی می‌شدند و آرزو و آمال همه نوجوانان ایرانی و خانواده‌های‌شان راه یافتن به دانشگاه بود. دانشجویان همچنین یکی از موثرترین گروه‌های اجتماعی بودند و جریان‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، در پیشبرد اهداف خود به‌طور جدی، پتانسیل جنبش دانشجویی را در نظر می‌گرفتند. اما به نظر می‌رسد در طول یک دهه اخیر، همسو با تحولاتی که در سراسر جهان در حال وقوع است، دانشگاه نه فقط در ایران که در همه جا رو به افول است. انحصار تولید و توزیع علم، بلکه شکل آن در حال دگرگونی است و همزمان نهاد‌ها و ابزار‌هایی که کارکرد‌های پیشین دانشگاه را به عهده داشتند، تغییر کرده‌اند. همزمان اقبال به دانشگاه رو به کاهش است و دانشجو شدن دیگر آن عزت و احترام سابق را ندارد. پاندمی کرونا و تعطیلی گسترده دانشگاه‌ها در سراسر جهان، نشانه آشکاری بر بی‌فایدگی دیوانسالاری عریض و طویل و دم و دستگاه عظیم آن است. در کشور خود ما زوال دانشگاه در معنای پیشین و اتوریته آن، از تعطیلی رشته‌ها و واحد‌های متعدد دانشگاه آزاد شروع شده و دیگر بازار پر رونق خرید و فروش مدرک و نگارش رساله و پایان‌نامه و تحقیق هم جذابیت سابق را ندارد. جز تنها در برخی رشته‌های خاص مثل حقوق و پزشکی و رشته‌های مهندسی که نیازمند اخذ مدرک و البته یادگیری برخی دانش‌ها و مهارت‌های طبقه‌بندی شده است، در بیشتر رشته‌های علوم انسانی یا علوم پایه، دانشگاه کارکرد‌های خود را از دست داده و از علاقه جوانان برای دانشجو شدن کاسته شده. در چنین شرایطی، اگر درست ترسیم کرده باشیم، در ۱۶ آذر، به جای اندیشیدن به جایگاه دانشجو و جنبش دانشجویی، بهتر است به کلیت دانشگاه بیندیشیم و دیدگاه روشن‌تری نسبت به آن اخذ کنیم. کارکرد‌های شناخته شده دانشگاه در غیاب ناگزیر انبوه کارگزارانش، با چالش‌های جدی مواجه شده و نیازمند بازتعریف است. سخن گفتن از پایان دانشگاه، در معنای دقیق آن به معنای کم شدن تاثیر کارکرد‌های شناخته شده پیشین آن است. ادعای مرگ دانشگاه در معنای کلی آن، احتمالا یک پیش‌بینی زودهنگام و سخنی گزاف است. اما نشانه‌های تغییر بنیادین این نهاد مدرن، از همه سو احساس می‌شود و لازم است همه آن‌ها که همچنان به دانشگاه چشم امید دوخته‌اند، به شرایط حادث جاری توجه کنند و درباره پرسش‌های نوپدیدی که کلیت دانشگاه را هدف گرفته، تامل کنند.

منبع: روزنامه اعتماد

منبع: آفتاب

کلیدواژه: روز دانشجو دانشگاه نزدیک شدن به واقعیت دور شدن دانشگاه اخلاقی در تولید جایگاه اخلاق تلویزیون ایران ماهواره ای دانشگاه تهران توضیح داده شد دانشگاه بودن علوم اجتماعی جامعه ای دانشگاه ها پژوهش علمی متجدد ها رسانه ها سنتی ها رشته ها گفته شد ارزش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۶۲۱۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتقادات قائم مقام سازمان تبلیغات در موضوع حجاب

به گزارش «تابناک»، حجت الاسلام والمسلمین حریزاوی، وضعیت عفاف و حجاب جامعه امروز ایران را موضوعی پیچیده و چند وجهی دانست که با چالش‌ها و تناقضات متعددی همراه است و برای ارزیابی دقیق این وضعیت باید به ابعاد مختلف موضوع توجه کرد.

گفتگوی خبرگزاری حوزه با حجت‌الاسلام  روح‌الله حریزاوی قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی به شرح زیر است:
 
وضعیت عفاف و حجاب را در جامعه امروز ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وضعیت عفاف و حجاب در جامعه امروز ایران موضوعی پیچیده و چند وجهی است که با چالش‌ها و تناقضات متعددی همراه است. برای ارزیابی دقیق این وضعیت باید به ابعاد مختلف موضوع توجه کرد.

موضوع اول تنوع و گوناگونی در جامعه است، جامعه ایران از تنوع قومی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی بالایی برخوردار است. این تنوع، به طور طبیعی در نوع پوشش و آداب و رسوم مردم نیز نمود پیدا می‌کند. در برخی از مناطق و اقشار جامعه، پایبندی به عفاف و حجاب سنتی قوی‌تر است، در حالی که در برخی دیگر، شاهد گرایش به سمت پوشش‌های جدیدتر و متنوع‌تر هستیم.

موضوع دوم تغییرات نسلی است؛ نگاه نسل‌های جدید به موضوع عفاف و حجاب تا حدودی با نسل‌های گذشته متفاوت است. نسل جوان، به دنبال آزادی و انتخاب‌های بیشتر در نوع پوشش خود است. این موضوع، گاه به تنش‌هایی بین نسل‌ها و تضاد در هنجارهای اجتماعی منجر می‌شود.

موضوع سوم نقش قوانین و سیاست‌ها است، جمهوری اسلامی ایران، بر اساس مبانی دینی خود، قوانینی را برای ترویج عفاف و حجاب وضع کرده است. این قوانین شامل محدودیت‌هایی در نوع پوشش و رفتار در اماکن عمومی می‌شود. با وجود این قوانین، هنوز هم شاهد ناهنجاری‌هایی در زمینه عفاف و حجاب هستیم.

موضوع چهارم تاثیر عوامل خارجی است؛ عوامل خارجی مانند رسانه‌های خارجی، شبکه‌های اجتماعی و ماهواره نیز در نوع پوشش و نگرش مردم به عفاف و حجاب تاثیرگذار هستند. این رسانه‌ها گاه به طور هدفمند به ترویج بی‌حجابی و فرهنگ غربی می‌پردازند.

موضوع پنجم نقش آموزش و فرهنگ‌سازی است؛ آموزش و فرهنگ‌سازی، نقش مهمی در ترویج عفاف و حجاب دارد. متاسفانه در این زمینه کم‌کاری‌هایی صورت گرفته است. به نظر می‌رسد باید برنامه‌های آموزشی و فرهنگی جامع و موثری برای ترویج عفاف و حجاب در جامعه اجرا شود.

در مجموع می‌توان گفت که وضعیت عفاف و حجاب در جامعه امروز ایران در حال گذار و دگرگونی است. این موضوع نیازمند بررسی دقیق و آسیب‌شناسی علمی است. برای حل چالش‌های موجود در این زمینه باید به تنوع و گوناگونی جامعه، تغییرات نسلی، نقش قوانین و سیاست‌ها، تاثیر عوامل خارجی و نقش آموزش و فرهنگ‌سازی توجه کرد.

علاوه بر این باید به دنبال راهکارهای جدید و خلاقانه برای ترویج عفاف و حجاب در جامعه باشیم. این راهکارها باید با در نظر گرفتن شرایط و نیازهای جامعه امروز ایران، تدوین و اجرا شوند.

آیا حجاب یک مسئله درونی و شخصی است یا یک مسئله بیرونی و اجتماعی؟

حجاب هم یک مسئله درونی و شخصی و هم یک مسئله بیرونی و اجتماعی است. از نظر درونی و شخصی، حجاب می‌تواند به عنوان یک نماد از ایمان و اعتقادات مذهبی فرد باشد. حجاب می‌تواند به عنوان ابزاری برای حفظ حیا و عفت فرد در نظر گرفته شود. حجاب می‌تواند به عنوان راهی برای حفظ حریم خصوصی و استقلال فرد باشد.

از نظر بیرونی و اجتماعی، حجاب می‌تواند به عنوان یک هنجار اجتماعی و فرهنگی تلقی شود. حجاب می‌تواند به عنوان یک نماد از هویت و تعلق به یک گروه خاص باشد. حجاب می‌تواند به عنوان ابزاری برای کنترل و نظم اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. در واقع، حجاب در نقطه تلاقی دو حوزه شخصی و اجتماعی قرار دارد. از یک سو، حجاب یک انتخاب شخصی است که به باورها، ارزش‌ها و خواسته‌های فرد مربوط می‌شود، از سوی دیگر، حجاب در یک فضای اجتماعی معنا پیدا می‌کند و تحت تاثیر هنجارها، قوانین و ساختارهای اجتماعی قرار می‌گیرد.

اهمیت هر یک از این دو بعد در افراد و جوامع مختلف متفاوت است. در برخی جوامع تاکید بیشتر بر بعد درونی و شخصی حجاب است، در حالی که در برخی دیگر بعد بیرونی و اجتماعی حجاب پررنگ‌تر است، به طور کلی می‌توان گفت که حجاب یک پدیده چند وجهی است که نمی‌توان آن را به طور کامل در یکی از دو دسته درونی و بیرونی طبقه‌بندی کرد. درک درست از حجاب، نیازمند بررسی دقیق و همه‌جانبه هر دو بعد درونی و بیرونی آن است.

چه عواملی را در ایجاد و تشدید وضعیت کنونی عفاف و حجاب در جامعه مؤثر می‌دانید؟

عوامل متعددی در ایجاد و تشدید وضعیت کنونی عفاف و حجاب در جامعه ایران نقش دارند. یکی از این عوامل، عامل فرهنگی است؛ ضعف باور و کاهش اعتقادات مذهبی و معنوی در جامعه می‌تواند به بی‌توجهی نسبت به ارزش‌هایی مانند عفاف و حجاب منجر شود. تهاجم فرهنگی و ترویج فرهنگ غربی از طریق رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و ماهواره می‌تواند به تغییر نگرش‌ها و ارزش‌ها در جامعه، به‌ویژه در بین جوانان، منجر شود.

رسانه‌های خارجی، شبکه‌های اجتماعی و ماهواره ای به طور هدفمند به ترویج بی‌حجابی و فرهنگ غربی می‌پردازند. این تهاجم فرهنگی در تضعیف فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه موثر است. عدم ارائه آموزش‌های دینی و اخلاقی مناسب در خانواده، مدرسه و جامعه می‌تواند خلأ بزرگی در زمینه ترویج فرهنگ عفاف و حجاب ایجاد کند.

متاسفانه در زمینه آموزش و فرهنگ‌سازی عفاف و حجاب کم‌کاری‌هایی صورت گرفته است. برنامه‌های آموزشی و فرهنگی موجود در بسیاری موارد جامع و موثر نیست. تغییر سبک زندگی و گرایش به سمت تجمل‌گرایی و مدگرایی می‌تواند به بی‌توجهی به حجاب و عفاف منجر شود.

با افزایش رفاه و ارتباطات شاهد تغییراتی در سبک زندگی و ارزش‌های مردم هستیم. این تغییرات گاه به سمت گرایش به فرهنگ غربی و بی‌حجابی سوق پیدا می‌کند.

یکی دیگر از این عوامل، عامل اقتصادی است. مشکلات اقتصادی و معیشتی دغدغه اصلی بسیاری از مردم شده است و در چنین شرایطی توجه به مقوله عفاف و حجاب برای برخی افراد به حاشیه رانده می‌شود.

تبعیض و نابرابری اقتصادی به نارضایتی و بی‌اعتمادی مردم نسبت به نظام منجر می‌شود. این نارضایتی گاه به صورت بی‌حجابی و بدحجابی به عنوان نوعی اعتراض بروز پیدا می‌کند.

سومین عامل، عامل اجتماعی است؛ قوانین موجود در زمینه عفاف و حجاب در بسیاری موارد ناقص و غیرقابل اجرا هستند. همچنین در زمینه اجرای قوانین نیز شاهد کم‌کاری و تناقض هستیم.

متولیان امر عفاف و حجاب گاه به مطالبات و نیازهای جامعه توجه کافی نمی‌کنند. این موضوع به بی‌اعتمادی مردم و عدم تمایل آنها به رعایت عفاف و حجاب منجر می‌شود. در زمینه ترویج عفاف و حجاب بیشتر به روش‌های سلبی و قهری توجه می‌شود، در حالی که باید از روش‌های ایجابی مانند گفتمان‌سازی و اقناع‌سازی نیز استفاده کرد.

عدم وجود الگوهای مناسب در جامعه به‌ویژه برای جوانان می‌تواند به بی‌توجهی به حجاب و عفاف منجر شود. وجود ناهنجاری‌های اجتماعی مانند بی‌بندوباری و فساد می‌تواند به بی‌توجهی به ارزش‌هایی مانند عفاف و حجاب منجر شود.

عامل چهارم، عامل سیاسی است؛ وجود دوگانگی و تناقض در سیاست‌گذاری‌ها و برخوردهای دولتی با موضوع عفاف و حجاب می‌تواند به بی‌اعتمادی مردم و بی‌توجهی به این موضوع منجر شود. برخی از سیاست‌های داخلی و خارجی به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر وضعیت عفاف و حجاب در جامعه تاثیر می‌گذارند.

برخی افراد و گروه‌ها از مقوله عفاف و حجاب به عنوان ابزاری برای مقاصد سیاسی خود استفاده می‌کنند. این موضوع به سوءاستفاده از این مقوله و بی‌اعتمادی مردم منجر می‌شود.

عوامل روانی نیز پنجمین عامل است؛ برخی از افراد، به‌ویژه جوانان، ممکن است برای جلب توجه و یا به دلیل عدم شناخت هویت خود به بی‌حجابی روی بیاورند.

تمایل به همرنگ شدن با گروه همسالان می‌تواند به‌ویژه در بین نوجوانان و جوانان به بی‌حجابی منجر شود. برخی از افراد ممکن است به دلیل کمبود اعتماد به نفس و خودکم‌بینی از حجاب استفاده نکنند. میل به خودنمایی و جلب توجه به خصوص در بین جوانان می‌تواند به انتخاب پوشش‌های نامناسب و بی‌حجابی منجر شود. تأثیرپذیری از مد و فشن بخصوص در بین جوانان می‌تواند به انتخاب پوشش‌های نامناسب و بی‌حجابی منجر شود.

نکته مهم این است که این عوامل به طور جداگانه عمل نمی‌کنند، بلکه در یک تعامل چندسویه با یکدیگر وضعیت کنونی عفاف و حجاب در جامعه را ایجاد کرده‌اند. برای حل چالش‌های موجود در این زمینه باید به همه این عوامل توجه کرد و راهکارهای جامع و موثری برای آنها ارائه داد.

به نظر شما پیامدهای اجتماعی و فردی بی‌حجابی و عدم پوشش اسلامی زنان در جامعه چیست؟

حجاب تضمین‌کننده حفظ شخصیت و کرامت زنان است و بی‌حجابی موجب آسیب به پایه‌های فرهنگی و اجتماعی شده و به فرسودگی بنای خانواده می‌انجامد. به طور کلی این پیامدها را می‌توان در دو حوزه فردی و اجتماعی مطرح کرد.

پیامد اول پیامدهای فردی است؛ مقوله اول کاهش اعتماد به نفس است؛ بی‌حجابی می‌تواند به دلیل نگاه‌های سنگین و قضاوت‌های جامعه، اعتماد به نفس زنان را به خصوص در دختران جوان کاهش دهد.

مقوله دوم ایجاد حس ناامنی است؛ بی‌حجابی می‌تواند زنان را در معرض آزار و اذیت خیابانی و سایر آسیب‌های اجتماعی قرار دهد و حس ناامنی را در آنها ایجاد کند.

مقوله سوم از بین رفتن حیا و عفت است؛ بی‌حجابی می‌تواند به مرور زمان حیا و عفت را در زنان از بین ببرد و آنها را به سمت رفتارهای نامناسب سوق دهد.

مقوله چهارم مخدوش شدن شخصیت و ارزش زن است؛ بی‌حجابی می‌تواند به نوعی بی‌ارزش شمردن زن و تقلیل او به یک کالای جنسی تلقی شود.
مقوله پنجم ایجاد حس گناه و پشیمانی است؛ بی‌حجابی می‌تواند در برخی زنان، به خصوص در کسانی که به ارزش‌های دینی پایبند هستند، حس گناه و پشیمانی ایجاد کند.

پیامد دوم، پیامدهای اجتماعی است که مقوله اول آن ترویج بی‌بندوباری و فساد است؛ بی‌حجابی می‌تواند به عنوان عاملی برای ترویج بی‌بندوباری و فساد در جامعه تلقی شود.

مقوله دوم افزایش آسیب‌های اجتماعی است؛ بی‌حجابی می‌تواند به طور غیرمستقیم به افزایش آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق، روابط نامشروع و سوءاستفاده جنسی منجر شود.

مقوله سوم، ایجاد ناامنی و تشویش است؛ بی‌حجابی می‌تواند در برخی افراد، به ویژه مردان، تحریکات جنسی ایجاد کند و زمینه ناامنی و تشویش در جامعه را فراهم کند.

مقوله چهارم به چالش کشیدن ارزش‌های دینی است؛ بی‌حجابی می‌تواند به عنوان نوعی بی‌اعتنایی به ارزش‌های دینی و هنجارهای اجتماعی تلقی شود.

مقوله پنجم ایجاد تنش و دوگانگی در جامعه است؛ بی‌حجابی می‌تواند منجر به ایجاد دوگانگی و تقابل بین افراد با دیدگاه‌های مختلف در مورد حجاب شود.

مقوله ششم کالانمایی و سقوط ارزش زن است؛ رواج بی‌حجابی می‌تواند زن را از یک موجود ارزشمند و قیمتی به یک موجود کم‌ارزش و ارزان تبدیل کند که افراد هوس‌ران دنبال کام‌جویی و لذت‌جویی از اویند.

برای اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب چه اقدام‌هایی باید صورت گیرد؟

اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب در جامعه، نیازمند یک برنامه جامع و چندبعدی است که از سطوح مختلف جامعه و با همکاری همه آحاد جامعه به اجرا در آید. در ادامه به برخی از اقداماتی که می‌توان در این زمینه انجام داد اشاره می‌کنم.

اقدام اول، اقدامات فرهنگی است.

گام اول ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در خانواده‌ها است؛ آموزش و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب از سنین کودکی در خانواده‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است.

گام دوم تقویت باورهای دینی است؛ تقویت باورهای دینی و معنوی در جامعه می‌تواند به ترویج حجاب و عفاف به عنوان یک ارزش الهی کمک کند.

گام سوم استفاده از ابزارهای فرهنگی است؛ استفاده از ابزارهای فرهنگی مانند فیلم، سریال، کتاب، موسیقی و... برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب می‌تواند بسیار مؤثر باشد. گام چهارم برگزاری همایش‌ها و نشست‌های تخصصی است، برگزاری همایش‌ها و نشست‌های تخصصی با حضور کارشناسان و صاحب نظران می‌تواند به ارتقای سطح آگاهی جامعه در مورد حجاب و عفاف کمک کند.

اقدام دوم، اقدامات اجتماعی است.

گام اول در این زمینه ایجاد فضای مناسب برای عفاف و حجاب در جامعه است؛ ایجاد فضای مناسب برای عفاف و حجاب در جامعه به معنای فراهم کردن شرایطی است که زنان با حفظ حجاب و عفاف بتوانند به فعالیت‌های اجتماعی خود بپردازند.

گام دوم، حمایت از زنان محجبه است؛ حمایت از زنان محجبه و تشویق آنها به حفظ حجاب می‌تواند به ترویج این فرهنگ در جامعه کمک کند. گام سوم برخورد با بی‌حجابی است، برخورد با بی‌حجابی با تمرکز بر روش‌های فرهنگی و ارشادی است. گام چهارم، حمایت از تولیدکنندگان پوشاک اسلامی است، حمایت از تولیدکنندگان پوشاک اسلامی و ترویج استفاده از پوشاک عفیفانه می‌تواند به ترویج حجاب در جامعه کمک کند.

سومین اقدام، اقدامات قانونی است.

وضع قوانین مناسب برای حمایت از عفاف و حجاب و برخورد با بی‌حجابی می‌تواند به ساماندهی وضعیت حجاب در جامعه کمک کند.

لازم به ذکر است که اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب یک فرایند زمان‌بر است و نیازمند صبر و حوصله و تلاش همه آحاد جامعه است.

هر یک از نهادها و سازمان‌های علمی، آموزشی، پژوهشی، انتظامی و قضایی، چه سهمی در اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب دارند؟

سازمان‌های علمی، آموزشی، پژوهشی، انتظامی و قضایی در اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب می‌توانند سهم بسزایی داشته باشند. در ادامه به برخی از وظایف و سهم هر یک از این نهادها اشاره می‌کنم.

نهادهای علمی وظیفه انجام پژوهش‌های علمی در زمینه حجاب و عفاف را دارند، این پژوهش‌ها می‌تواند به شناخت بهتر علل و عوامل بی‌حجابی و ارائه راهکارهای مناسب برای ترویج حجاب و عفاف کمک کند.

وظیفه دوم تدوین و تولید محتوای علمی و آموزشی در زمینه حجاب و عفاف است؛ این محتوا می‌تواند در قالب کتاب، مقاله، فیلم، سریال و... تولید و در اختیار جامعه قرار گیرد.

وظیفه سوم برگزاری همایش‌ها و نشست‌های علمی با حضور کارشناسان و صاحب نظران است؛ این همایش‌ها و نشست‌ها می‌تواند به تبادل نظر و ارائه راهکارهای علمی برای ترویج حجاب و عفاف کمک کند.

نهادهای آموزشی وظیفه آموزش فرهنگ عفاف و حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها را دارند، این آموزش‌ها می‌تواند به نهادینه شدن فرهنگ عفاف و حجاب در نسل جوان کمک کند. وظیفه دوم تربیت مربیان و معلمان متخصص در زمینه حجاب و عفاف است، این مربیان و معلمان می‌توانند به آموزش فرهنگ عفاف و حجاب به دانش‌آموزان و دانشجویان بپردازند. وظیفه سوم برگزاری برنامه‌های فرهنگی و آموزشی در زمینه حجاب و عفاف است، این برنامه‌ها می‌تواند در قالب اردوها، مسابقات، نمایشگاه‌ها و... برگزار شود.
نهادهای پژوهشی وظیفه انجام پژوهش‌های کاربردی در زمینه حجاب و عفاف را دارند، این پژوهش‌ها می‌تواند به ارائه راهکارهای عملی برای ترویج حجاب و عفاف در جامعه کمک کند. وظیفه سوم مطالعه و بررسی تجارب سایر کشورها در زمینه حجاب و عفاف است، این مطالعات می‌تواند به ارائه الگوهای مناسب برای ترویج حجاب و عفاف در ایران کمک کند. وظیفه چهارم ارائه مشاوره به نهادهای مختلف در زمینه حجاب و عفاف است، این مشاوره‌ها می‌تواند به نهادهای مختلف در تدوین و اجرای برنامه‌های مناسب برای ترویج حجاب و عفاف کمک کند.

نهادهای انتظامی نیز وظیفه برخورد با مظاهر علنی بی‌حجابی را دارند، این برخورد باید با روش‌های قانونی و صحیح و بدون خشونت انجام شود. وظیفه دوم ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه است، نهادهای انتظامی می‌توانند با حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر به ترویج فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه کمک کنند. وظیفه سوم حمایت از زنان محجبه است، نهادهای انتظامی می‌توانند با حمایت از زنان محجبه، امنیت و آرامش خاطر آنها را در جامعه فراهم کنند.

نهادهای قضایی نیز وظایف مهمی دارد، وظیفه اول برخورد قاطع با متخلفان است، برخورد قاطع با متخلفان می‌تواند به هنجارسازی حجاب در جامعه کمک کند. تدوین قوانین مناسب برای حمایت از عفاف و حجاب نیز از وظایف مهم نهادهای قضایی است، این قوانین می‌تواند به نهادهای مختلف در برخورد با بی‌حجابی کمک کند.

وظیفه دیگر نهادهای قضایی حمایت از حقوق زنان محجبه است، نهادهای قضایی می‌توانند با حمایت از حقوق زنان محجبه، آنها را در حفظ حجاب خود تشویق کنند. لازم به ذکر است که اصلاح وضعیت کنونی عفاف و حجاب یک وظیفه همگانی است و همه نهادها و سازمان‌ها و آحاد جامعه در این زمینه وظایف و سهمی دارند.

حدود و اختیارات و وظایف حکومت در رابطه با مسئله بد حجابی چیست؟

در اصل ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین کند و از موانع موجود در راه بهره‌مندی زنان از حقوق انسانی، اجتماعی و فرهنگی رفع موانع نماید. در اصل ۱۲ نیز حکومت جمهوری اسلامی ایران موظف است... برای نیل به اهداف مذکور در این اصول، همه امکانات خود را به کار گیرد.

در قوانین و مقررات نیز در قانون مجازات اسلامی آمده است که زنانی که بدون حجاب شرعی در اماکن عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه یا جزای نقدی تا پنجاه هزار ریال محکوم می‌شوند. آئین‌نامه اجرایی قانون مجازات اسلامی: "زنانی که بدون حجاب شرعی در اماکن عمومی ظاهر شوند، به تذکر شفاهی و در صورت تکرار، به تذکر کتبی و در صورت تکرار مجدد، به ضبط و توقیف وسایل و ابزار ارتکاب جرم و جزای نقدی از پانصد هزار ریال تا یک میلیون ریال محکوم می‌شوند.

از مهمترین چالش‌های موجود در این زمینه عدم وجود تعریف دقیق و مشخصی از حجاب است تا در مورد حدود و اختیارات حکومت در برخورد با بدحجابی اختلاف نظر وجود داشته باشد. استفاده از روش‌های قهری در برخورد با بدحجابی نیز باعث شده است تا برخی از افراد نسبت به حجاب و حکومت جمهوری اسلامی ایران دیدگاه منفی پیدا کنند.

در خصوص راهکارها نیز ترویج فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه مهم است؛ این موضوع می‌تواند از طریق آموزش و پرورش، صدا و سیما، و سایر نهادهای فرهنگی انجام شود. استفاده از روش‌های اقناعی و ارشادی در برخورد با بدحجابی نیز راهکار دیگری است. این موضوع می‌تواند از طریق گفتگو، آموزش و ارائه مشاوره انجام شود. راهکار سوم اصلاح قوانین و مقررات مربوط به حجاب است، این موضوع می‌تواند به منظور رفع ابهامات و تناقضات موجود در قوانین و مقررات انجام شود.

حدود و اختیارات و وظایف حکومت جمهوری اسلامی ایران در مسئله حجاب، موضوعی پیچیده و چند وجهی است که از دیرباز مورد بحث و گفتگو بوده است. در این زمینه دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد که هر کدام به نوعی به این موضوع می‌پردازند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به طور کلی به وظایف حکومت در زمینه حفظ و ترویج ارزش‌های اسلامی از جمله حجاب اشاره شده است. در قوانین و مقررات نیز به طور خاص به مجازات بدحجابی در اماکن عمومی اشاره شده است.

در عمل، حاکمیت از طریق گشت ارشاد و سایر نهادها با بدحجابی در اماکن عمومی برخورد می‌کرد. با این حال این موضوع چالش‌هایی را نیز به همراه داشته است از جمله عدم وجود تعریف دقیق و مشخصی از حجاب و استفاده از روش‌های قهری در برخورد با بدحجابی است.

به نظر می‌رسد که بهترین راهکار برای حل مسئله حجاب ترویج فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه استفاده از روش‌های اقناعی و ارشادی در برخورد با بدحجابی و اصلاح قوانین و مقررات مربوط به حجاب باشد.

حاکمیت بر اساس قانون اساسی و سایر قوانین مربوطه مسئولیت‌ها، اختیارات و وظایف مختلفی در رابطه با مسئله بد حجابی دارد. برخی از این وظایف و اختیارات عبارتند از تأسیس و اجرای قوانین و مقررات مربوط به حجاب و پوشش مناسب زنان است، دولت مسئول است تا قوانین و مقررات مناسب را تدوین کرده و اجرا کند تا حفظ حجاب و پوشش مناسب زنان تضمین شود.
وظیفه دوم ترویج فرهنگ حجاب اسلامی است؛ دولت باید با انجام برنامه‌های آموزشی و فرهنگی، فرهنگ حجاب اسلامی را ترویج دهد و آگاهی‌های لازم را به جامعه ارائه کند.

وظیفه سوم پیشگیری از بد حجابی و ترویج اخلاق اسلامی است؛ دولت باید با اتخاذ سیاست‌ها و برنامه‌های مناسب از بد حجابی جلوگیری کند و به ترویج اخلاق اسلامی در جامعه کمک کند.

وظیفه چهارم ارائه خدمات حمایتی به زنان است؛ دولت باید برای حفظ حجاب و پوشش مناسب زنان خدمات حمایتی مناسب را فراهم کند و زنان را در این زمینه تقویت و حمایت کند. به طور کلی دولت مسئول است تا با اتخاذ سیاست‌ها و برنامه‌های مناسب، حفظ حجاب و پوشش مناسب زنان را تضمین کرده و از بد حجابی جلوگیری نماید.

رسانه در ترویج و فرهنگ‌سازی حجاب و عفاف چه وظایفی و مسئولیت‌هایی دارد؟

رسانه در ترویج و فرهنگ‌سازی حجاب و عفاف وظایف و مسئولیت‌های متعددی دارد. وظیفه اول آموزش و اطلاع‌رسانی است؛ رسانه‌ها باید با ارائه اطلاعات درست و دقیق درباره حجاب و عفاف، به رفع شبهات و سوءتفاهمات در این زمینه کمک کنند. وظیفه دوم تبیین فلسفه و جایگاه حجاب در اسلام است. اهمیت و ضرورت حجاب و عفاف از دیدگاه اسلام باید به طور روشن برای مخاطبان تبیین شود.

وظیفه سوم معرفی الگوهای مناسب است؛ معرفی زنان و مردانی که در عین حفظ حجاب و عفاف در عرصه‌های مختلف اجتماعی، علمی، فرهنگی و... موفق بوده‌اند می‌تواند الهام‌بخش دیگران باشد.

وظیفه چهارم تولید محتوای جذاب است؛ تولید فیلم‌ها، سریال‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و انیمیشن‌های جذاب با محوریت حجاب و عفاف است. این محتواها می‌توانند به ترویج فرهنگ حجاب و عفاف در بین اقشار مختلف جامعه به ویژه جوانان، کمک کنند. استفاده از قالب‌های نوین و خلاقانه در تولید محتوا نیز از وظایف رسانه است؛ استفاده از قالب‌های نوین و خلاقانه مانند پادکست، موشن‌گرافیک، و... می‌تواند در جذب مخاطبان و اثرگذاری بیشتر محتوا موثر باشد.

از دیگر وظایف رسانه‌ها ایجاد فضای گفتگو و تبادل نظر است؛ این گفتگوها می‌تواند به تبادل نظر و ایده‌ها در زمینه حجاب و عفاف و رفع شبهات و دغدغه‌های مخاطبان کمک کند.

وظیفه دیگر ایجاد فرصت برای بیان نظرات و دیدگاه‌های مختلف است؛ رسانه‌ها باید فضایی را فراهم کنند تا افراد مختلف بتوانند نظرات و دیدگاه‌های خود را درباره حجاب و عفاف به طور آزادانه بیان کنند.

حمایت از فعالان حوزه حجاب و عفاف از دیگر وظایف مهم رسانه‌ها است؛ معرفی و حمایت از طراحان و تولیدکنندگان لباس‌های عفیف و اسلامی می‌تواند به ترویج فرهنگ حجاب و عفاف و همچنین رونق صنعت مد و لباس اسلامی کمک کند. حمایت از تشکل‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در حوزه حجاب و عفاف نیز از دیگر وظایف رسانه است، این تشکل‌ها می‌توانند در ترویج فرهنگ حجاب و عفاف در سطح جامعه نقش موثری داشته باشند.

وظیفه مهم دیگر رسانه پرهیز از رویکردهای سلبی و تقابلی است؛ ترویج حجاب و عفاف باید با رویکردی ایجابی و اقناعی انجام شود، استفاده از رویکردهای سلبی و تقابلی نه تنها در ترویج حجاب و عفاف موثر نیست بلکه می‌تواند نتایج عکس داشته باشد. رسانه‌ها باید به نظرات و دیدگاه‌های مختلف درباره حجاب و عفاف احترام بگذارند و از هرگونه توهین و تحقیر افراد با عقاید و سلیقه‌های متفاوت خودداری کنند.

در کنار وظایف و مسئولیت‌های ذکر شده، رسانه‌ها باید به مواردی توجه داشته باشند؛ یکی از این مسئولیت‌ها صداقت و شفافیت است؛ رسانه‌ها باید در ارائه اطلاعات و تولید محتوا، صداقت و شفافیت را رعایت کنند و از هرگونه اغراق و تحریف واقعیت خودداری کنند. محتوای تولید شده توسط رسانه‌ها باید متناسب با نیازها و سلیقه‌های مخاطبان باشد تا بتواند اثرگذاری لازم را داشته باشد و زبان و لحن مورد استفاده در رسانه‌ها باید مناسب و در شان مخاطبان باشد.

در نهایت، ترویج و فرهنگ‌سازی حجاب و عفاف نیازمند یک عزم ملی و همگانی است و رسانه‌ها می‌توانند در این زمینه نقش مهمی ایفا کنند. علاوه بر موارد ذکر شده، رسانه‌ها می‌توانند در زمینه‌های از جمله معرفی فواید و مزایای حجاب و عفاف فعال باشند؛ رسانه‌ها می‌توانند به معرفی فواید و مزایای حجاب و عفاف در زمینه‌های مختلف مانند سلامت جسمی و روانی، حفظ و تحکیم بنیان خانواده، و... بپردازند.

دیگر خبرها

  • بررسی عوامل خارجی و داخلی در کاهش انگیزه پژوهشگران
  • کوچک‌شدن طبقه متوسط؛ مهم‌ترین تغییر اجتماعی سال ۱۴۰۲
  • مردم پایه و اساس ایجاد تحول در جامعه هستند
  • نیازمند ایجاد واحد پژوهشی و فناوری مجزا در کشور هستیم 
  • حرمت ماه مبارک رمضان در ایام عید نوروز صیانت شود
  • نحوه جامعه‌پذیری و چگونگی پزشک شدن دانشجویان پزشکی
  • اجرای طرح ساماندهی مساجد و بکارگیری ائمه جماعات در محلات
  • سال گذشته چند نفر مورد همسرآزاری قرار گرفتند؟
  • وضعیت اخلاق مداری دانشجویان
  • انتقادات قائم مقام سازمان تبلیغات در موضوع حجاب