شکایت دختر جوان از ۳ پسر با اتهام شکنجه و تجاوز گروهی!
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۱۷۵۸۹
دختری جوان که مدعی است از سوی سه جوان شکنجه شده است، جزئیاتی از ماجرا را تشریح کرد.
به گزارش شرق، این دختر مدعی شد متهمان چک دست پدرش داشتند و برای همین او را شکنجه کردند. این پرونده هفدهم بهمن سال ۹۷ با شکایت دختر جوان به جریان افتاد.
دختر جوانی به نام مرجان که به پلیس آگاهی رفته بود، از سه پسر به نامهای سامان، رضا و دوست دیگرشان به اتهام آزار و اذیت و شکنجه شکایت کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این دختر ادعا کرد دوستش هم در این نقشه حضور داشته است. او گفت: مدتی قبل دوست صمیمیام میترا به من گفت پسر موردعلاقهاش رضا قصد دارد یک خودرو بخرد، اما ۱۵ میلیون تومان پول کم دارد.
او از من خواست به او پول قرض بدهم تا مشکلش حل شود. من هم بهخاطر رفاقت قبول کردم و چک پدرم را به دوستم دادم، اما چند روز بعد رضا و دوست دیگرش به نام سینا به بهانه برگرداندن چک پدرم مرا سوار ماشین کردند و به خانهای سهطبقه در حوالی خاکسفید بردند.
آنجا رضا و سامان و دوست دیگرشان بهشدت مرا شکنجه کردند. آنها با سیم داغ بدنم را سوزاندند و دستهجمعی مرا آزار دادند.
بعد از ثبت این شکایت، تحقیقات پلیس در این زمینه آغاز و مرجان به پزشکی قانونی معرفی شد، اما کارشناسان آثار سوختگی روی بدن وی را تأیید نکردند. در ادامه رضا و سامان ردیابی و بازداشت شدند، ولی اتهام آزار و اذیت دختر جوان را گردن نگرفتند و گفتند چنین جرمی مرتکب نشدهاند.
سامان در بازجوییها گفت: دوست صمیمیام رضا میخواست ماشین بخرد، اما پول کم داشت و به همین خاطر از دختر مورد علاقهاش میترا خواسته بود به او پول قرض بدهد.
میترا مبلغ ۱۵ میلیون تومان را خودش نداشت و این مبلغ را از دوست صمیمیاش مرجان گرفته بود. آن روز دوستم رضا چک را به من داد تا به بانک بروم و آن را نقد کنم، اما وقتی به بانک رفتم متوجه شدم در حساب پدر مرجان پولی وجود ندارد به همین خاطر چک را برگشت زدم.
متهم ادامه داد: بعد از برگشتخوردن چک پدر مرجان، او و پدرش مقابل خانه رضا رفته و داد و فریاد راه انداخته بودند. آنجا مرجان برای اولینبار به دروغ گفته بود رضا همراه من و دوست دیگرمان او را آزار داده و بهزور چک پدرش را از او گرفتهایم؛ درصورتیکه او خودش چک را داده بود و چنین ادعایی صحت ندارد.
رضا نیز در بازجوییهای پلیسی منکر اتهامش شد. سرانجام درحالیکه متهمان با قرار وثیقه آزاد بودند، برایشان کیفرخواست صادر شد تا در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کنند.
در جلسه دادگاه فقط سامان حضور داشت و دو متهم دیگر بهخاطر عدم ابلاغ احضاریه در جلسه محاکمه حضور نداشتند.
در ابتدای جلسه مرجان به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: متهم به همراه دو دوست دیگرش بهزور من را به خانهای در منطقه خاکسفید بردند و آزارم دادند. آنها مرا کتک زدند و با سیم داغ بدنم را سوزاندند تا چک پدرم را از من بگیرند. من از آنها شاکی هستم.
سپس سامان روبهروی قضات ایستاد و در دفاع از خودش شاکی را دروغگو خواند.
این متهم به هیئت قضات گفت: من اصلا ادعای این دختر را قبول ندارم. دوستم رضا از دختر مورد علاقهاش پول خواسته بود و میترا که دوست صمیمی مرجان بود از او خواسته بود تا ۱۵ میلیون تومان پول به او قرض بدهد.
مرجان هم با میل خودش چک ۱۵ میلیون تومانی پدرش را به او داده بود. من به بانک رفته بودم تا چک را نقد کنم که متوجه شدم در حساب موجودی نیست و آن را برگشت زدم. همین موضوع باعث شد به دردسر بیفتم.
من هرگز مرجان را آزار ندادهام و این اتهام را قبول ندارم. شاکی بهخاطر خصومت شخصی علیه من و دوستانم این شکایت را مطرح کرده است و من هنوز علت این موضوع را نمیدانم.
در این هنگام قاضی به پیامک ارسالشده از سوی متهم به شاکی اشاره کرد و گفت: اگر شاکی را نمیشناختی چرا به او پیامک ارسال کردی؟ متهم در جواب این سؤال سکوت کرد.
سپس محمد شمس، وکیل متهم، به دفاع پرداخت و گفت: طبق اظهارات شاکی مرجان در تاریخ ۱۷ بهمن ۹۷ مورد آزار قرار گرفته، اما ۲۲ اردیبهشت سال ۹۸ شکایتش را مطرح کرده است. علت تأخیر در طرح شکایت چیست؟ شاکی حدود چهار ماه بعد به پزشکی قانونی معرفی شده است.
مرجان پاسخ داد: پدربزرگم فوت شده بود و من شرایط روحی مساعدی نداشتم، به همین خاطر آن زمان شکایت نکردم و مدتی بعد موضوع را پیگیری کردم.
سپس وکیل متهم به طرح چند ایراد پرداخت و گفت: شاکی مطلقه بوده و به همین خاطر پزشکی قانونی درباره آزار و اذیت وی نتوانسته اظهارنظر کند.
از طرفی او درباره چگونگی خروج از خانهای که مدعی است در آنجا مورد آزار قرار گرفته، توضیح نداده و مشخص نیست از خانه خارج شده یا فرار کرده است.
در بررسیهای پلیسی هیچ دوربین مداربستهای لحظهای را که شاکی مدعی است متهمان وی را بهزور سوار ماشین کرده و به خانه بردهاند، ضبط نکرده است و به نظر میرسد این شکایت با سوءنیت صورت گرفته باشد.
با پایان دفاعیات این وکیل، قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: شکنجه دختر جوان همین خاطر دوست صمیمی دختر جوان ۱۵ میلیون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۱۷۵۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکم اعدام آقای کارگردان شکسته شد / در جلسات دادگاه چه گذشت؟
به گزارش صدای ایران به نقل از روزنامه ایران، تابستان سال ۱۴۰۱ دختر نوجوانی به نام سارا به همراه مادرش به پلیس آگاهی رفت و از یک کارگردان به اتهام آزار و اذیت شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: از دوران کودکی به بازیگری علاقهمند بودم و وقتی ۱۵ ساله شدم با موافقت خانوادهام در یک آموزشگاه بازیگری ثبتنام کردم. بعد از چند هفته یکی از مربیهای آنجا به نام فریبا، من را با آقای کارگردانی آشنا کرد.
فریبا مدعی بود آقای کارگردان علاوه بر ارتباطات خوبی که در سینما دارد دارای یک قدرت ماورایی است و به دلیل ارتباط با ماورا میتواند روح بازیگر را که لازمه موفقیت در کار است از بدیها و گناهها پاک کند. این اظهارات آنقدر در من تأثیر گذاشت که پذیرفتم برای موفقیت در کارم به اتفاق فریبا به خانه آن کارگردان برویم. آن روز دقایقی بعد از ورودمان به خانه وی خانم مربی ما را به بهانهای تنها گذاشت. آن مرد شیاد به من گفت روح پاکی دارم، اما میتواند به من قدرت ماورایی دهد. بعد هم با این بهانه به من نزدیک شد و بدون توجه به التماسهایم من را مورد آزار و اذیت قرار داد، او گفت نباید درباره این کار با کسی صحبت کنم. آن شب وقتی به خانه برگشتم حالم خیلی بد بود و موضوع را به مادرم گفتم.
در حالی که مأموران در حال بررسی و تحقیق از کارگردان ۵۰ ساله بودند دختر ۱۶ سالهای به نام مریم نیز با شکایتی مشابه به پلیس آگاهی آمد.
مریم هم در تشریح شکایتش همان اظهارات دختر قبلی را مطرح کرد.
در ادامه دو شکایت مشابه دیگر نیز به مأموران اعلام شد و با جمعبندی مأموران مشخص شد که آقای کارگردان با همدستی مربی آموزشگاه با دسیسه قبلی دختران نوجوان را فریب میدهند.
به این ترتیب متهم اصلی در خانه ویلاییاش در شمال تهران ردیابی و بازداشت و در پی آن فریبا ۴۰ ساله نیز دستگیر شد.
هر دو متهم در بازجوییها منکر فریب و آزار و اذیت ۴ دختر دانشآموز شدند. با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در جلسه تحقیق از دو متهم که با حضور شاکیها برگزار شد هر ۴ دختر دانشآموز یک به یک جزئیات ماجرا را برای قضات شرح دادند و مدعی شدند که این دو متهم دختران دیگری را هم مورد آزار قرار دادهاند، اما آنها به خاطر ترس و نگرانی از بابت آبروریزی شکایت نکردهاند.
سپس فریبا به قضات گفت: من اتهام اغفال و معاونت در آزار و اذیت را قبول ندارم چرا که خودم هم قربانی آزار و اذیت این کارگردان شدهام.
پس از جلسه تحقیق، دو متهم پشت درهای بسته و غیرعلنی محاکمه شدند و قضات پس از بررسی مدارک و شواهد کارگردان را به اعدام و فریبا را به حبس محکوم کردند.
اعتراض به حکم
با اعلام این حکم دو متهم اعتراض کردند و پرونده برای بررسی بیشتر به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان نیز پس از بررسی پرونده حکم اعدام این کارگردان را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند. به این ترتیب پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد تا کارگردان و مربی آموزشگاه بار دیگر محاکمه شوند.