آمریکا با استقرار در آلبانی به مسکو پیام میدهد/ چین مؤلفه تاثیرگذار برای حضور واشنگتن در تیرانا به حساب نمیآید/ ۲ مدل مدیریت بحرانهای بینالمللی
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۸۷۶۷۸
«امیرهوشنگ میرکوشش» کارشناس مسائل آمریکا در تشریح دلایل استقرار نیروهای ویژه ایالات متحده در آلبانی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: واقعیت این است که آمریکا بحث شرقگرایی را در دستور کار خود قرار داده که استراتژی ثابت این کشور در عرصه سیاست خارجی به حساب میآید و در دوران جو بایدن هم تمرکز بیشتری روی آن شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: عدهای معتقدند که ایالات متحده برای کنترل چین به بالکان و آلبانی وارد شده است اما واقعیت این است که تحلیل مذکور از نظر من اشتباه است؛ به گونهای که چین عموماً برای ورود به یک کشور سعی میکند تا از طریق ابزارهای اقتصادی مانند اعطای وامهای کلان و سرمایهگذاری، نفوذ خود را در آن جغرافیا افزایش دهد. از سوی دیگر باید توجه داشت که بالکان از حیث ساختاری، یک منطقه مهم برای شرق و غرب به حساب میآید. این کشور در دورهای، حوزه نفوذ اتحاد جماهیر شوروی به حساب میآمد و از سوی دیگر بخشی از آن تحت نفوذ آمریکاییها قرار داشته است. به همین دلیل معتقدم که چین در منطقهای که دو قدرت بزرگ در آنجا منافع دارند، چندان حضور علنی نخواهد داشت و صرفاً بحث اقتصادی و تجاری را پیگیری میکند. در این میان درگیری روسیه و آمریکا بر سر پرونده اوکراین هم مطرح است و باید آن را مدنظر داشته باشیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: ایالات متحده اعلام کرده که اگر مسکو بخواهد به این کشور حمله کند، تحریمهای بیسابقهای را علیه آنها وضع خواهد کرد. بر این اساس آمریکا و اروپاییها هم سعی میکنند تا به هر ترتیب بتوانند روسها را هدف خود قرار دهند و به همین دلیل معتقدم حضور نظامیان آمریکاییها در آلبانی و استقرار نیروهای ویژه این کشور در تیرانا، به نوعی بحث تقابل واشنگتن و مسکو را برجسته میکند تا اینکه بخواهیم بگوییم آمریکاییها برای مقابله با چین در آنجا حضور دارند. توجه داشته باشید که آلبانی عضو ناتو است و به همین دلیل زیر چتر امنیتی و حمایتی آمریکا قرار دارد و روسها هم سعی نمیکنند که به این موضوع و تنشهای پشتپرده آن دامن بزنند. نکته حائز اهمیت این است که در بحث مدیریت بحرانهای بینالمللی، دو مدل کلی وجود دارد.
میرکوشش افزود: نخست، مدل مواجهه روسها با این بحرانها است. کرملین به دلیل نگاه امنیتی پوتین، مقابله نظامی یا مقابله سخت را در دستور کار قرار میدهد تا به نوعی بتواند پاسخ این تهدیدها را به غرب بدهد. در مقابل، مدل مدیریت بحرانها توسط غرب و به خصوص ایالات متحده وجود دارد که عموماً نظامی نیست؛ چراکه واشنگتن بحث اقتصاد را با مقولههایی مانند حقوق بشر و مسائل سیاسی پیوند میزند. اینکه آمریکا وارد بالکن و آلبانی شده، یک طرف قضیه است، ولی بخش دیگر اتحادهای جدیدی است که آمریکاییها با پدید آوردن آن سعی میکنند بحرانها را مدیریت کند. در مقابل روسها مجدداً بحث نظامی را مطرح میکنند که میتوان به پرونده آبخازیا، اوستیا و شرق اوکراین اشاره کرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: با تمام این تفاسیر، رویارویی یا برخورد نظامی میان ایالات متحده و روسیه منتفی به نظر میرسد اما رقابتها همچنان به قوت خود ادامه خواهد داشت؛ به گونهای که روسیه به دنبال بازگشت به حوزه نفوذ قدیم خود در اوراسیا است. روسها در واقع به دریای آزاد راه ندارند و نوع استراتژی نظامی آنها از زمان تزارها تاکنون دفاع زمینی بوده است که مرکزیت آن را باید مسکو دانست و حلقههای بعدی در اطراف این کشور تعریف میشود که جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق را هم در بر میگیرد. بر این اساس درست است که بالکان و آلبانی برای روسها اهمیت ویژهای دارد اما فکر نمیکنم تقابل تمامقد با آمریکا به وجود بیاید، مگر آنکه رقابت تسلیحاتی افزایش پیدا کند که اگر این تنش بالا بگیرد، احتمال دارد که رویارویی به وقوع بپیوندد.
انتهای پیام/منبع: ایلنا
کلیدواژه: بالکان چین روسیه ولادیمیر پوتین آمریکا اسرائیل آلبانی تیرانا ایالات متحده آمریکایی ها بحران ها روس ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۸۷۶۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بایدن قمار کارتر را تکرار خواهد کرد؟
اما آنچه موجب می شود یک سیاستمدارقمار باز خود را دارای شانس پیروزی بداند و این چنین مثل آمریکا پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران،مدام از جیب مردم آمریکا قمار کند و باخت های پی در پی را به روی خودش نیاورد.
به گزارش مشرق، مهدی اشجع، کارشناس سیاسی طی یادداشتی نوشت:
مدت زیادی تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پنجم نوامبر (۱۵آبان) نمانده و ماه های پیش رو تاثیر بسزایی در نتیجه آن خواهد داشت و طبق سنتی نانوشته یکی از موضوعات چالشی موثر در این خصوص همواره موضوع جنوب غرب آسیا است. منطقه ایی پرالتهاب و همیشه در اوج تحولات سیاسی جهان که قواعد خاص خود را دارد .
قاعده را در این منطقه قدرت تعیین می کند . البته به تجربه ثابت شده است که این قدرت پیچیده تر از آن است که اصحاب قدرت درک کرده اند. این را از این جهت می توان فهمید که ، بوده اند کشورهایی که دانسته قمار کرده اند و آگاهانه مغلوب اراده مردم منطقه شده اند. اگر بدون مبالغه برویم سر اصل مطلب ، ایالات متحده قمار های گران و سنگینی را انجام داده . خاصیت قمار بازی این است که برای دلخواهش هزینه بپردازد در حالی که می داند شانس موفقیت اش چندان نیست.شانسی که ممکن است در خانه اش را بزند یا اینکه نشانی خانه را برای همیشه گم کند .
اما آنچه موجب می شود یک سیاستمدارقمار باز خود را دارای شانس پیروزی بداند و این چنین مثل آمریکا پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران،مدام از جیب مردم آمریکا قمار کند و باخت های پی در پی را به روی خودش نیاورد و به بیان بهتر از این قمار تمام ضرر ، دست برندارد چیزی نیست جز احساس قدرتمند بودن . احساسی که بیشتر به اتکای قدرت نظامی و امنیتی برایش پیش آمده و اینکه فکر میکند، می تواند هرجا قافیه را باخت آن قدرت را وارد بازی کند . منطقا این قمار باز هرچه ببازد و هرچند تریلیون دلاری که متضرر شود هنوز نمی تواند اعتیادش به قمار را به خاطر آن غرور ناشی از احساس قدرت را کنار بگذارد. البته حضور ایالات متحده و قدرت های خارجی و شیطنت های همیشگی در منطقه از ابتدا قمار نبود . به بیان بهتر سال ۱۹۷۹ و انقلاب اسلامی ایران بعنوان نقطه عطف قماربازشدن این دولت ها خاصه ایالات متحده است.
اولین قمار را هم جیمی کارتر دموکرات انجام داد . در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا و همان لانه جاسوسی و بعدهم ماجرای طبس و شکست مفتضحانه ایی که از بیابان خورد . همان زمان اشپیگل نوشت که "زمانی این ایالات متحده بود که می توانست تصمیم بگیرد چه کسی در ایران بر مسند قدرت بنشیند اما امروز در ۱۹۸۰ میلادی ، آیت الهی در تهران می تواند سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را تعیین کند " .
تصمیم آن روز رهبر ایران اگرچه رفتن یا ماندن کارتر و آمدن ریگان جمهوری خواه نبود چرا که اهمیتی برایش نداشت اما او به راحتی مزه باخت را به کارتر چشانید و کارتر اولین قمار باز ایالات متحده در منطقه شد . اما قماربازی بازنده ایی چون کارتر برای جانشینان وی در کاخ سفید درس عبرت نشد و باخت پشت باخت و هزینه پشت هزینه برای آن ها رقم خورد.
امروز اما این باخت های پشت سرهم به نقطه جالبی رسیده است.آن قدرتی که به اتکای آن روسای جمهور ایالات متحده قمار می کردند در شب ۱۳ آوریل (۲۵ فروردین) امسال به نظر به چالش عمیقی کشیده شده است . عملیات وعده صادق تحت قالب واکنش جمهوری اسلامی ایران به تجاوزگری های رژیم صهیونیستی عملا قدرت غربی ها را در منطقه به چالش کشیده است و برتری ایشان را این بار نه تنهادر میدان بلکه در افکار عمومی منطقه و جهان به محاق برده است.
این همان قدرتی بود که به پشتوانه آن قمار باز های کاخ سفید مدام قمار باخت می کردند و زین پس باید دید کاخ سفید نشینان برای توجیه قمار با پول مردم آمریکا چه خواهند کرد. قدرت قبلی در صحرای طبس و امروز در بیت المقدس دچار چالش و فروپاشی شده است.
آیا این بار هم یک آیت الله در تهران تصمیم خواهد گرفت رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید بماند یا برود؟ آیا بایدن به سرنوشت کارتر ، سلف هم حزبی خود دچار خواهد شد و با یک قمار احمقانه به دست نتانیاهو ، به یک آیت الله خواهد باخت؟ به نظر بایدن باید کمی عاقل تر از کارتر باشد اما وی بیش از هرشخصی باید به این سوال پاسخ دهد که آیا تشدید تنش با جمهوری اسلامی در حمایت از اسرائیل ارزش هزینه آن را داردیا خیر؟