«نذر کتاب» گامی موثر در راستای گرایش مردم به کتاب و کتابخوانی
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۲۳۳۶۶۳
یک نویسنده کتاب گفت: نذر کتاب مدتی است که در بخشهای فرهنگی شکل گرفته است و حضور خود مردم برای معرفی یک کتاب یک جنبش گران قدر محسوب میشود.
مجید سانکهن در گفتوگو با میزان پیرامون شکل گیری حرکت فرهنگی نذر کتاب گفت: نذر کتاب در نوع خود حرکتی ارزنده است این مهم با توجه به چالشهای اقتصادی موجود برای خانوادهها و عدم توانایی خرید کتاب گامی ارزشمند و سودمند در راستای افزایش سرانه مطالعه محسوب میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی در همین راستا ادامه داد: نذر کتاب مدتی است که در بخشهای فرهنگی شکل گرفته است و حضور خود مردم برای معرفی یک کتاب یک جنبش گران قدر محسوب میشود حال اگر این جنبشها در پایگاههای اجتماعی نیز گسترده شود و مساجد و یا پایگاهای دیگر و نظیر آن در بین جامعه خصوصا قشر جوان و نوجوان توسعه یابد میتوان امیدوار بود که جنبش کتابخوانی در بین جامعه مورد توجه قرار گرفته است.
سانکهن به برخی حرکتها در راستای افزایش سرانه مطالعه اشاره و اظهار کرد: گزینههای متعددی برای افزایش میزان سرانه مطالعه کتاب وجود دارد که نذر کتاب یکی از انواع آن است من به همراه تعدادی از دوستان خود فرآیندی دیگر به شکل درون گروهی ایجاد کرده ایم بدین ترتیب که کتابهای خوانده شده را دست به دست میکنیم و اطلاعات کتابها در قالب یک فرآیند در یک مجموعه به دست افراد مختلف خواهد رسید و این امر سرعت بیشتری برای انتقال اطلاعات و کتابها را به همراه دارد.
بیشتر بخوانید: برای مطالعه معرفى آخرین كتب منتشر شده اینجا کلیک کنیدنویسنده کتاب «حاج قاسم سلام» پیرامون شکل گیری حرکت فرهنگی نذر کتاب ابراز کرد: نذر کتاب در نوع خود گامی ارزشمند است این مهم با توجه به چالشهای اقتصادی موجود برای خانوادهها و عدم توانایی خرید کتاب کاری راهبردی و اثرگذار در راستای افزایش سرانه مطالعه محسوب میشود.
وی در همین راستا ادامه داد: نذر کتاب مدتی است که در بخشهای فرهنگی شکل گرفته است و حضور خود مردم برای معرفی یک کتاب یک جنبش گران قدر است حال اگر این جنبشها پایگاهها اجتماعی داشته باشد و از بخشهایی همانند مدارس، مساجد و یا پایگاهای بخشهای ارائه کننده خدمات اجتماعی گسترده را در سطح جامعه رواج خواهد داد.
***کنسرسیومی برای توسعه مطالعه
سانکهن پایگاههای مساجد را به عنوان پایگاههای اجتماعی معرفی و تاکید کرد: اگرچه مساجد به عنوان پایگاههای اجتماعی مستحکمی شناخته میشوند، اما برای هدایت قشر عظیم جوان تنها نمیتوان به این بخشها اتکا کرد بلکه پایگاههای دیگری که مراکز فرهنگی نیز به شمار میروند؛ برای جلب توجه جامعه به سوی کتاب و کتابخوانی باید توجه و برای آنها برنامه ریزیهای مناسب و اجرایی در نظر گرفت.
این نویسنده کتاب پیشنهاد کرد: ایجاد یک کنسرسیوم که به عنوان یک رویکرد فرهنگی شناخته شود و مساجد حسینیهها و پایگاههای فرهنگی دستگاههای متعدد را در راستای افزایش سرانه مطالعه و جلب نظر جوانان به سوی اهمیت کتاب و کتابخوانی هدایت کند مد نظر است این کنسرسیوم با هم افزایی به تبادل ارتباط پرداخته و ساختار مشخص آن بستری برای ترقیب نوجوانان و جوانان به سوی خرید کتاب و مطالعه خواهد بود و در مقابل بسیاری از چالشها و مشکلات بی توجهیها به فرهنگ راهبردهای اجرایی را در پیش خواهد گرفت. هنگامی که نوجوان و جوان بدانند که میتواند در سایه و در کنار این کنسرسیوم آنها علاوه بر آموزش دروس خود به مطالعه کتابهای غیر درسی بپردازند قطعاً از این مهم استقبال خواهند کرد.
***اعضای کنسرسیوم
وی در مورد برگزاری کنسرسیوم تاکید کرد: کنسرسیوم باید توسط افراد خبره در حوزه ادبیات شکل بگیرد بخشها و ارگانهای دولتی نمیتوانند این مهم را برعهده بگیرند لذا بخشهای خصوصی ماننده سرای اهل قلم و یا خانه کتاب میتوانند با ایجاد یک هیئت انتخاب تشکیل یافته و گروهی از ادیبان و جامعه شناسان را برای این مهم بکار گرفته تا اثر آن به خوبی تمایان شود.
سانکهن پیرامون نقش پویشهای اجتماعی در افزایش سرانه مطالعه و جلب توجه افراد به کتاب و کتابخوانی اظهار کرد: پویشهای مختلفی برای مطالعه مطرح شکل گرفته لذا میتوان این پویشها را در دو بعد تقسیم بندی کرد بخشی که میتواند هم آسیب رسان بوده و در عین حال مزیتهایی را نیز با خود به همراه دارد.
وی به آسیبهای برخی پویشهای برگزار شده اشاره و تصریح کرد: افرادی که برخی از پویشهای کتاب و کتابخوانی را به راه میاندازند در حقیقت از این جریان برای رسیدن به مقاصد خود استفاده میکنند برخی از این افراد کتابهای مدنظر خود و یا کتاب خود را به عنوان کتاب مرجع برای پویش معرفی میکنند؛ کتابهایی که عموما محتوای چندانی نداشته و نمیتوانند به جلب نظر مخاطبان کمک کنند و همین امر زمینه را برای دوری بیشتر مخاطبان از کتاب و کتابخوانی فراهم میکند.
*** پویش های کتابخوانی
وی به مزیتهای برخی از این پویشها اشاره و بیان کرد: پویش برای مطالعه کتابهای ارزشمند به خوبی میتواند به جلب نظر مردم کمک کند کتابهایی که ارزشمند بوده، اما مغفول مانده اند را به مردم بشناساند مفاهیم خوب آنان میتواند در کوتاهترین مدت بیشترین کتاب را منتشر کنند، در عین حال تبلیغ میتواند توسط خود مردم برای معرفی یک کتاب شکل بگیرد و افراد یکدیگر که به خرید این کتاب تشویق کنند.
سانکهن خاطرنشان کرد: جامعه امروز ما نیازمند یک ساختار و یک شورای فکری در حوزه انتخاب کتابهای ارزشمند برای معرفی آنها به پویشهای مختلف باشد و دعوت افراد به خواندن کتابها حوزهای که فرا بخشی بوده و از فساد و تبانی جامعه را دور نکه میدارد.
انتهای پیام/
برچسب ها: اخبار ادبیات نذر کتابمنبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: اینجا اخبار ادبیات نذر کتاب راستای افزایش سرانه مطالعه کتاب و کتابخوانی محسوب می شود پایگاه ها نذر کتاب کتاب ها کتاب یک پویش ها بخش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۲۳۳۶۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا از تورم متنفریم؟
امیررضا انگجی در دنیای اقتصاد نوشت: در تعریف اقتصادی تورم پدیدهای پولی است؛ اما همین پدیده پولی بر بندبند جزئیات حیات ما تاثیر میگذارد. کینز معتقد بود با ادامه روند تورم، دولتها میتوانند بخش مهمی از ثروت شهروندان خود را مخفیانه و بدون مشاهده مصادره کنند. او اعتقاد داشت که تورم هم به امنیت و هم به اعتماد مردم به سیستم اقتصادی صدمه میزند. تورم نه تنها بر حیات اقتصادی امروز ما تاثیرگذار است، بلکه طیفی از مطالعات آثار جبرانناپذیر بیننسلی و ماندگار تورم را به اثبات رساندهاند.
در این گزارش به یک سوال اساسی میپردازیم که زمانی رابرت شیلر پرسیده بود، اینکه چرا مردم از تورم متنفرند؟ علل عمده تنفر مردم از تورم به این دلیل است که تورم قدرت خرید آنها را کاهش میدهد؛ زیرا به نظر نمیرسد افزایش دستمزد شخصی یا عمومی با سرعت افزایش قیمتها مطابقت داشته باشد. از طرفی مردم اعتقاد دارند که تورم باعث افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی میشود. این گزارش ترجمه و ارائهای است از مقاله استفانی استنچوا که برای تجدید مطالعه رابرت شیلر از علل بیزاری مردم از تورم در ایالات متحده، در سال جاری در مجله اقتصادی NBER منتشر شده است.
دو نظرسنجی روی نمونههای جمعیت ایالات متحده انجام شده تا برداشت مردم را درباره تاثیرات تورم بر زندگی آنها بررسی کند. دلیل اصلی بیزاری مردم، این باور عمومی است که تورم قدرت خرید آنها را کاهش میدهد؛ زیرا به نظر نمیرسد افزایش دستمزد عمومی با سرعت افزایش قیمتها مطابقت داشته باشد. در نتیجه، پاسخدهندگان مجبورند در بودجه و رفتار مصرفی خود تعدیلهای پرهزینهای انجام دهند؛ بهویژه در میان گروههای کم درآمد. تورم همچنین استرس، واکنشهای عاطفی و احساس بیعدالتی را برمیانگیزد؛ زیرا تصور میشود دستمزد افراد پردرآمد در شرایط تورم با سرعت بیشتری رشد میکند. بسیاری از پاسخدهندگان بر این باورند که شرکتها در تعیین دستمزدها قدرت قابل توجهی دارند و ترجیح میدهند آنها را برای سود بیشتر، افزایش ندهند. آثار مثبت بالقوه تورم، مانند کاهش بیکاری یا افزایش فعالیت اقتصادی، معمولا توسط پاسخدهندگان تشخیص داده نمیشود. نکته دیگر این است که مردم دولت و مشاغل را مقصر تورم میدانند.
بیش از ۲۵ سال پیش، شیلر (۱۹۹۷) تلاش کرد تا از طریق روشهای نظرسنجی عمومی بفهمد که چرا مردم تا این حد از تورم نگران و بیزارند. در اصل، او کشف کرد که افراد به این دلیل تورم را یک نگرانی ملی در درجه اول میدانند که استانداردهای زندگی آنها را تضعیف میکند. آنها شاهد افزایش قیمتها هستند؛ در حالیکه دستمزدهایشان راکد است و این عدم تعادل را به «طمع» کارفرمایان نسبت میدهند. علاوه بر این، پاسخدهندگان تورم را با رکود اقتصادی و بیثباتی سیاسی مرتبط دانستند و به «عوامل سیستمی نامشخص خاصی» اشاره کردند.
با توجه به زمان قابل توجهی که از این مطالعه مهم شیلر سپری شده، مهم است که درک خود را از بیزاری عمومی از تورم تجدید کنیم. همهگیری کووید-۱۹ تورم را بهعنوان یک موضوع مهم سیاستی در ایالات متحده و دیگر کشورها مبدل کرده و آن را به کانون توجه بازگردانده است. از طرفی نگرانیها را درباره تاثیرات آن بر استانداردهای زندگی نیز افزایش داده است. با توجه به دگرگونیهایی که سیستم اقتصادی ما از اواخر دهه۱۹۹۰ تجربه کرده، از جمله تاثیر جهانی شدن، بحران مالی، بیماری همهگیر و قطبی شدن فزاینده دیدگاههای اجتماعی (آلسینا، ۲۰۲۰)، دیدگاههای معاصر درباره تورم و اقتصاد ممکن است بهطور قابل توجهی تغییر کرده باشد.
این مطالعه با الهام از کار شیلر (۱۹۹۷)، دیدگاه تازهای را درباره این سوال ارائه میدهد که چرا مردم از تورم خوششان نمیآید و پیشرفتهای قابل توجهی را در روش نظرسنجی که از دهه۱۹۹۰ رخ داده است، شامل میشود. مطالعه جدید که گزارش حاضر خلاصهای آن است، دو نظرسنجی جدید را روی نمونههای بزرگ و معرف جمعیت ایالات متحده طراحی و انجام میدهد. هدف این بود که اثرات درکشده تورم را با پرسشهای ساده، اما جامع پوشش دهد. در نظر گرفتن تاثیر تورم بر افراد در نقشهای اقتصادی متنوعشان (چه مصرفکننده، چه کارگر یا صاحب دارایی) بسیار مهم است و نوآوری این مطالعه است.
در این مطالعه دو نظرسنجی وجود دارد، نظرسنجی A شامل سوالات مفصل و بستهای است که در راستای بهترین شیوههای معاصر فرموله شده است تا طیفی از دیدگاهها و اقدامات را به تصویر بکشد. از سوی دیگر، نظرسنجی B شامل سوالات باز است که به شرکتکنندگان اجازه میدهد افکار خود را آزادانه بیان کنند. این پرسشها حیاتی هستند؛ زیرا دیدگاهها و اعتقادات ممکن است با انتخابهای از پیش تعریفشدهای که یک اقتصاددان میتواند پیشنهاد کند، مطابقت نداشته باشد. تجزیه و تحلیل پاسخ به این سوالات در مقیاس وسیع از طریق تکنیکهای تجزیه و تحلیل متن، کاوش نگرانیهای درجه اول قابل توجه را امکانپذیر میکند (به فراریو و استانچوا (۲۰۲۲) مراجعه کنید). علاوه بر این، با جمعآوری دادههای دموگرافیک دقیق درباره شرکتکنندگان در این نمونههای بزرگ، میتوان ناهمگونیها را در نگرشها و پاسخها در میان عوامل مختلف، از جمله درآمد، گرایش سیاسی، سن، تحصیلات، جنسیت و نژاد بررسی کرد.
یافتههای کلیدی مطالعه را میتوان به این صورت خلاصه کرد؛ برخلاف تصور تورم بهعنوان یک «معیار» صرف یا یک واحد اندازهگیری، افراد انواع اثرات نامطلوب ملموس را هم بر وضعیت مالی شخصی خود و هم بر اقتصاد بهطور کلی پیشبینی میکنند. اگر پاسخی واحد و ساده برای این سوال وجود داشته باشد که «چرا از تورم خوشمان نمیآید»، به این دلیل است که بسیاری از افراد احساس میکنند که این تورم بهطور سیستماتیک قدرت خریدشان را کاهش میدهد.
بسیاری از مردم افزایش دستمزد خود همگام با تورم را به اندازه کافی درک نمیکنند و اغلب معتقدند که دستمزدها در مقایسه با قیمتها با سرعت بسیار کمتری افزایش مییابد. این تصور از کاهش استانداردهای زندگی بهدلیل تورم با مشاهده اینکه افراد به ندرت، افزایش استاندارد زندگی را که در دورههای کاهش تورمی دریافت میکنند به تعدیل تورم نسبت میدهند، تشدید میشود. در عوض، آنها این افزایشها را به عملکرد شغلی یا پیشرفت شغلی نسبت میدهند؛ بهویژه در میان افرادی که در چنین دورههایی شغل خود را تغییر دادهاند.
در پاسخ به فرسایش درکشده قدرت خرید، پاسخدهندگان گزارش میدهند که مجبورند تعدیلهای پرهزینه و قابل توجهی را در رفتار مصرفی خود انجام دهند؛ مانند کاهش کمیت و کیفیت خریدها یا به تعویق انداختن خرید. پاسخدهندگان کمدرآمد گزارش میدهند که بیشترین تاثیر نامطلوب را داشتهاند که نشان میدهد حتی خرید اقلام ضروری را برای مقابله با تاثیر تورم به تعویق انداختهاند. از طرفی تعداد بسیار کمی از پاسخدهندگان گزارش میدهند که خریدهای مورد نظر خود را تسریع کردهاند یا در انتظار افزایش قیمت بیشتر هستند.
جای تعجب نیست که با توجه به این پیامدهای درکشده، تورم باعث استرس و واکنشهای احساسی شود. یکی دیگر از عوامل موثر در بیزاری از تورم، احساس بیانصافی است. همه تاثیرات درکشده تورم- چه بهعنوان مصرفکننده، چه کارگر یا صاحب دارایی- توسط افرادی با درآمد پایینتر بیشتر احساس میشود. مطابق با این مشاهدات، این باور رایج وجود دارد که دستمزد افرادی که درآمد بالاتری دارند در دورههای تورم سریعتر از افراد کمدرآمد افزایش مییابد که این تصور را نشان میدهد که تورم نابرابری را تشدید میکند.
حال چرا افراد بر این باورند که دستمزدها به سرعت قیمتها افزایش نمییابد؟ دلیل اصلی این باور است که کارفرمایان و شرکتها دارای اختیارات قابل توجهی در تعیین دستمزد هستند و تمایل دارند در برابر تعدیل آنها به سمت بالا برای افزایش حاشیه سود خود مقاومت کنند. یک دیدگاه رایج این است که شرکتها با اعتقاد محدودتر به نیروهای بازار که تصمیمات را هدایت میکنند، انتخابهای استراتژیک انجام میدهند. وقتی از مردم درباره علل تورم سوال میشود، دولت و شرکتها را مقصر میدانند.
در نهایت، مردم به ندرت هرگونه تاثیر مثبت تورم را تصدیق میکنند. در نتیجه، تنها اقلیتی از پاسخدهندگان به مبادله بین تورم و بیکاری اعتقاد دارند یا تورم را با رشد اقتصادی افزایشیافته مرتبط میدانند. اکثریت تورم را با پیامدهای اقتصادی و سیاسی نامطلوبتر مرتبط میکنند. با در نظر گرفتن اثرات منفی درکشده، بسیاری از شرکتکنندگان در نظرسنجی، تورم را بهعنوان اولویت اصلی و بالاتر از سایر مسائل اقتصادی و اجتماعی رتبهبندی میکنند. بهرغم تغییرات در چشمانداز اقتصادی، نتایج اصلی حاصل از مطالعه اصلی انجامشده توسط شیلر (۱۹۹۷)، هنوز هم درست است.